ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سخن روز
امام جواد (ع): سه خصلت جلب محبت مىکند: انصاف در معاشرت با مردم، همدردى در مشکلات آنها، همراه و همدم شدن با معنویات.
بحارالانوار، ج۷۵، ص۸۲
نهضت بزرگ فلسفی در ایران در حال شکل گیری است
عبدالعلی دستغیب: از دهه ۸۰ تا الان یعنی در ۲۰ سال اخیر، تعداد کتابهای فلسفی که توسط مترجمان جوان تهیه شده، درباره هایدگر و دلوز و دیگر فیلسوفان پستمدرن فوقالعاده است و من تعجب میکنم. چون با اینها آشنا نبودم و در هشت سال اخیر آشنا شدهام. فوقالعاده است و احساس میکنم یک نهضت بزرگ فلسفی در ایران در حال شکل گرفتن است و اینها طلیعه ما هستند. «سیر حکمت در اروپا» و ترجمههای نجف دریابندری و عزتالله فولادوند کهنه و خستهکننده شده است. «تاریخ فلسفه غرب» با اینکه کتاب خواندنی و جالبی است، دیگر قدیمی شده و کتابهایی که درباره فلاسفه جدید چاپ میشود، فوقالعاده و متنوع است. نکته اینجاست که در حال حاضر در جایگاهی نیستیم که کسانی مانند مولوی و فردوسی را به جهان بدهیم. ما از نظر صنعتی و آثار فکری چارهای نداریم جز اینکه با تمدن مدرنیته همراه شویم. اما احساس میکنم در حال حاضر که با تمدن مدرنیته آشنا شدهایم، اشتباه هایی صورت گرفته و آن این است که ما با زمینههای سنتی و زراعی مدرنیته را میفهمیم اعم از رمان و شعر و فلسفه و علم. برای مثال دموکراسی که تعریف روشنی از آن در ذهن نداریم.
بخشی از صحبتهای این نویسنده، مترجم و منتقد ادبی در گفتوگو با ایسنا
بخشی از صحبتهای این نویسنده، مترجم و منتقد ادبی در گفتوگو با ایسنا
رسانههای رسمی از کلاب هاوس عقب میمانند
زهرا اجاق
سرپرست پژوهشکده مطالعات فرهنگی و ارتباطات
در جامعه ایران شبکه اجتماعی جدید کلاب هاوس با استقبال زیادی روبه رو شده است. شاید نخستین دلیل این استقبال این باشد که کاربر در این شبکه بهراحتی و فقط با صدای خودش با دیگران ارتباط برقرار میکند و به بسیاری از مقدمات و الزاماتی که لازمه حضور در شبکههای اجتماعی دیگر است مانند دوربین و نور نیازی نیست. کاربر در این شبکه میتواند در هر شرایطی حرف بزند و پیامها ضبط و ذخیره نمیشود. در کنار اینها اختیار حرف زدن با کاربر است و این ویژگیها باعث میشود بحثی که در اتاقهای مختلف کلاب هاوس ایجاد میشود بهسمت طبیعی بودن پیش برود. اینها مختصات این شبکه اجتماعی است که برای همه کاربران و نه تنها ایرانیها جذابیت ایجاد میکند اما اینکه چرا برای کاربران ایرانی این شبکه اجتماعی اینقدر جذابیت پیدا کرده به پروسه تاریخی که در حال طی کردن آن هستیم بازمی گردد. به بحث توسعه حوزه عمومی و اینکه گفتوگو چقدر اهمیت دارد. کاربران در این فضا احساس آزادی بیان میکنند و براحتی حرف هایشان را درباره موضوعات مختلف با دیگران مطرح میکنند. وضعیت گفتوگو و حوزه عمومی در دنیای واقعی در کشور باعث میشود افراد به چنین فضاهایی جذب شوند. از طرفی به سنت فرهنگ شفاهی که داشتیم هم بازمی گردد. اینکه ما دیرتر وارد عصر کتابت شدیم یا بیشتر تمایل داشتیم از طریق حرف زدن و بهصورت سینه به سینه دانش و تجربهمان را منتقل کنیم. کلاب هاوس باعث شده که به این ویژگی و تجربه تاریخی در فرهنگمان برگردیم.
شبکههای اجتماعی چون کلاب هاوس امکان گفتوگو را فراهم میکند و ما بهدلیل محدودیتی که در دنیای واقعی داریم راحتتر میتوانیم در کلاب هاوس حرف بزنیم. از سوی دیگر رسانههای رسمی در اختیار مردم نیست. ما بهعنوان مردم رسانههای خودمان را نداریم اما در جایی چون کلاب هاوس میتوانیم نظراتمان را درباره موضوعات مختلف بیان کنیم. مردم از این شبکهها استفاده میکنند تا آنها را به رسانه خودشان تبدیل کنند. هرچند که هیچ وقت این شبکههای اجتماعی جایگزین رسانههای رسمی نمیشوند. اصولاً رسانهها جایگزین یکدیگر نمیشوند و هر رسانه جایگاه خودش را دارد اما ما در رسانههای رسمی محدودیتهایی داریم که باعث میشوند از رسانههای غیررسمی عقب بمانند. رسانههای رسمی همیشه در شرایط مختلف مانند بحرانها تأخیر داشتهاند و نسبت به رسانههای غیررسمی و نسبت به مردم عقبتر بودهاند. تا رسانه رسمی تصمیم بگیرد که در موضوعات مختلف چطور باید حرف بزند و چطور مسائل را مطرح کند رسانه غیررسمی راهش را رفته است چون احساس میکند قرار نیست به کسی پاسخگو باشد. این احساس آزادی رسانه غیر رسمی را از رسانههای رسمی پیش میراند اما با وجود این مسأله شبکه اجتماعی چون کلاب هاوس جایگزین رسانه رسمی نمیشود چون در رسانههای رسمی فرصت بحثهای دقیق تر و تحلیلهای خوب دارید یا فرصت روزنامه نگاری تحقیقی در رسانههای مکتوب بیشتر است و رسانههای نوین نمیتوانند به این قسمت بپردازند. بخش دیگر این مسأله به تخصصی که تولید کنندگان محتوا در رسانههای رسمی دارند بازمیگردد. در رسانههای رسمی فرایندی که یک فرد طی میکند تا به یک روزنامه نگار تبدیل شود و فرایندی که طی میشود تا مطلبی به محتوایی قابل انتشار تبدیل شود رسانههای رسمی و افراد آن را از روزنامه نگاری شهروندی که در شبکههای اجتماعی اتفاق میافتد متمایز میکند. این دو خصلت باعث میشود کلاب هاوس با وجود همه جذابیتهایش جایگزین رسانه رسمی نشده و گفتوگوهایی که در آن شکل میگیرد جایگزین گفتوگوهای مطبوعاتی و رادیویی و تلویزیونی نشود اما میشود گفت رسانههای غیررسمی در تأثیر بر افکار عمومی گوی سبقت را از رسانههای رسمی میربایند چون نکته اساسی در خبر و اطلاعرسانی یعنی زمان در اختیار شبکههای اجتماعی است و معمولاً در رسانههای رسمی زمان کشته میشود.
هنرمندان، هدایت کنندگان سلیقه هنری مردم
محمدرضا چراغعلی
موسیقیدان، آهنگساز و تنظیمکننده موسیقی
با نگاه و بررسی برنامههای مختلفی که تحت عنوان استعدادیابی درکشورما برگزارمی شود خواهید دید، خوانندههایی که برگزیده شدهاند و استعدادهایی که نفرات اول تا سوم این گونه برنامهها بودهاند، هیچ گاه نتوانسته و این توفیق را نداشتهاند که بهعنوان یک سوپراستار موسیقی معرفی شوند. شاید تولید چنین برنامههایی از نگاه یک تهیه کننده تنها ایجاد یک برنامه شاد و مفرح است تا مخاطبان بیشتری جذب رسانه شوند و در کنار آن با دریافت آگهیهای بازرگانی بیشتر از این طریق بتوانند درآمدزایی داشته باشند. واقعیت این است تولید چنین برنامههایی هیچ گاه در راستای نگاه حمایتی و درجهت دلسوزی یک جوان هنرمند شکل نگرفته است. تولید چنین برنامههایی با عنوان تلنت شو یا استعدادیابی که بهصورت رادیویی یا تلویزیونی برگزار میشود در همه جای دنیا مورد اقبال و توجه مردم قرار گرفته و مخاطبان بی شماری را به خود جذب کرده است بخصوص نسل جوان موسیقی که علاقه به دیده شدن دارند. اما دلیل این استقبال در کشور ما شاید به این سبب باشد که جوانان ما رسانه ای برای ارائه کارهای خود ندارند بنابراین وجود چنین برنامههایی میتواند پل ارتباطی برای معرفی هنرشان باشد تا بلکه مورد اقبال تهیه کنندهای قرار بگیرند و روی آنها سرمایهگذاری شود. بهعنوان مثال درمسابقه رادیویی «یک- دو صدا» که علاقه مندان به گویندگی، اجرا، بازیگری و خوانندگی درآن شرکت میکنند و دومین فصل آن در سال جدید برگزار میشود و من نیز داور این برنامه در بخش خوانندگی هستم، بسیار مورد استقبال مردم قرار گرفته است وجوانان بسیارخوب و با استعدادی شرکت کردهاند که شاید هیچ گاه تصورنمی کردید این تعداد استعداد درخشان هنری درکشورما وجود داشته باشد و به نظرم از چنین برنامههایی میتوان حداقل 5 تلنت یا استعداد برتر را به جامعه معرفی کرد. منتهی مطلب تعریف ما بهعنوان یک موزیسین از یک خواننده خوب و موفق با آنچه بهعنوان یک خواننده خوب در مارکت و بازار موسیقی معرفی میشود بسیارمتفاوت است و یکی از مشکلاتمان این است در بسیاری از مواقع، خوانندهای که به لحاظ تکنیک و سطح موسیقی فوقالعاده هستند در سلیقه مردم قرار نمیگیرند و خواسته جامعه چیز دیگری است واین نگاه متضاد کمی آزاردهنده است؛ البته ما موزیسینها دراین سالها هیچ گاه برای سلیقه مردم کاری انجام ندادهایم و این سلیقه بهصورت خودجوش در بین آنها شکل گرفته است، درواقع متولی برای تربیت درست سلیقه مردم وجود ندارد واین موضوع موجب شده موسیقی ما هر روز دچار پس رفت شود؛ اما نکتهای که هرگز نباید فراموش کرد این است اگرهنرمندی بخواهد صبر و تأمل کند تا جامعه برایش تصمیم بگیرد باید بگویم شروع نابودی او است.متولیان موسیقی یا هنرمندان باید هدایتگر و تغییردهنده سلیقه جامعه و مردم باشند نه اینکه جامعه روی آنها تأثیر بگذارد. نکته دیگر در مورد استعدادهایی که در این گونه برنامهها معرفی میشوند این است که سرنوشتی ندارند و حمایت نمیشوند واین موضوع مهم بزرگترین مشکل جوانان ما است؛ بهعنوان مثال این جوانان در جشنوارهها یا برنامه های مختلف موسیقی شرکت می کنند وحائز رتبه و مقام هم میشوند اما بعد ازپایان این برنامهها به حال خود رها میشوند و هیچ حمایتی صورت نمیگیرد، نمونه دیگرش برنامه تلویزیونی عصر جدید است که تبلیغات گسترده تلویزیونی را بههمراه داشته اما آیا اتفاق خاصی برای برگزیدگان بخش خوانندگی این برنامه صورت گرفته است؟ با اطمینان میگویم اگر حمایت درستی از جوانها صورت نگیرد براحتی فراموش میشوند و شاید این اتفاق به لحاظ روحی صدمه بسیاری به آنها وارد کند.
جالب است بدانید گاهی این انتظار بهوجود میآید که آهنگسازان حامی این استعدادهای موسیقی باشند این درحالی است که با توجه به شرایط اقتصادی اکنون غیرممکن بوده بهطور مثال هزینه تبلیغات یک تک آهنگ ده برابر تولید آن کار است بنابراین با این اوضاع اقتصادی چگونه میتوان سرمایهگذاری کرد! نکته دیگر اینکه تعداد معدودی شرکت موسیقی در کشورمان وجود دارد که البته این دوستان روی تعداد خوانندههای بسیاری سرمایهگذاری کردهاند که ممکن است یک خواننده دراین بین موفق شود و مورد توجه مخاطب قرار بگیرد. به هر حال از هرکجا که بنگریم و بررسی کنیم تا به امروز نتوانستهایم برنامهریزی درستی برای جوانان داشته باشیم. ناگفته نماند در
سی و ششمین جشنواره موسیقی فجر که بنده هم حضور داشتم از آقای ریاحی دبیر این دوره از جشنواره خواهش کردم سرنوشت جوانان بعد از برنده شدن در جایزه باربد و دریافت این دیپلم افتخار بسیار مهمتر از دریافت این جایزه است نباید این جوانان به حال خود رها شوند! آیا میدانید برگزیدگان جشنواره موسیقی جوان چه سرنوشتی دارند؟ بهنظر شما آیا سالی یک بار حضور و اجرا در جشنوارهای چون موسیقی فجر برای این جوانان کفایت میکند؟ همه اینها مشکلاتی است که باید بهصورت کارشناسی بررسی شود وگرنه برگزاری چند برنامه و جشنواره اتفاقی خاصی در آینده این جوانان رقم نخواهد زد.
موسیقیدان، آهنگساز و تنظیمکننده موسیقی
با نگاه و بررسی برنامههای مختلفی که تحت عنوان استعدادیابی درکشورما برگزارمی شود خواهید دید، خوانندههایی که برگزیده شدهاند و استعدادهایی که نفرات اول تا سوم این گونه برنامهها بودهاند، هیچ گاه نتوانسته و این توفیق را نداشتهاند که بهعنوان یک سوپراستار موسیقی معرفی شوند. شاید تولید چنین برنامههایی از نگاه یک تهیه کننده تنها ایجاد یک برنامه شاد و مفرح است تا مخاطبان بیشتری جذب رسانه شوند و در کنار آن با دریافت آگهیهای بازرگانی بیشتر از این طریق بتوانند درآمدزایی داشته باشند. واقعیت این است تولید چنین برنامههایی هیچ گاه در راستای نگاه حمایتی و درجهت دلسوزی یک جوان هنرمند شکل نگرفته است. تولید چنین برنامههایی با عنوان تلنت شو یا استعدادیابی که بهصورت رادیویی یا تلویزیونی برگزار میشود در همه جای دنیا مورد اقبال و توجه مردم قرار گرفته و مخاطبان بی شماری را به خود جذب کرده است بخصوص نسل جوان موسیقی که علاقه به دیده شدن دارند. اما دلیل این استقبال در کشور ما شاید به این سبب باشد که جوانان ما رسانه ای برای ارائه کارهای خود ندارند بنابراین وجود چنین برنامههایی میتواند پل ارتباطی برای معرفی هنرشان باشد تا بلکه مورد اقبال تهیه کنندهای قرار بگیرند و روی آنها سرمایهگذاری شود. بهعنوان مثال درمسابقه رادیویی «یک- دو صدا» که علاقه مندان به گویندگی، اجرا، بازیگری و خوانندگی درآن شرکت میکنند و دومین فصل آن در سال جدید برگزار میشود و من نیز داور این برنامه در بخش خوانندگی هستم، بسیار مورد استقبال مردم قرار گرفته است وجوانان بسیارخوب و با استعدادی شرکت کردهاند که شاید هیچ گاه تصورنمی کردید این تعداد استعداد درخشان هنری درکشورما وجود داشته باشد و به نظرم از چنین برنامههایی میتوان حداقل 5 تلنت یا استعداد برتر را به جامعه معرفی کرد. منتهی مطلب تعریف ما بهعنوان یک موزیسین از یک خواننده خوب و موفق با آنچه بهعنوان یک خواننده خوب در مارکت و بازار موسیقی معرفی میشود بسیارمتفاوت است و یکی از مشکلاتمان این است در بسیاری از مواقع، خوانندهای که به لحاظ تکنیک و سطح موسیقی فوقالعاده هستند در سلیقه مردم قرار نمیگیرند و خواسته جامعه چیز دیگری است واین نگاه متضاد کمی آزاردهنده است؛ البته ما موزیسینها دراین سالها هیچ گاه برای سلیقه مردم کاری انجام ندادهایم و این سلیقه بهصورت خودجوش در بین آنها شکل گرفته است، درواقع متولی برای تربیت درست سلیقه مردم وجود ندارد واین موضوع موجب شده موسیقی ما هر روز دچار پس رفت شود؛ اما نکتهای که هرگز نباید فراموش کرد این است اگرهنرمندی بخواهد صبر و تأمل کند تا جامعه برایش تصمیم بگیرد باید بگویم شروع نابودی او است.متولیان موسیقی یا هنرمندان باید هدایتگر و تغییردهنده سلیقه جامعه و مردم باشند نه اینکه جامعه روی آنها تأثیر بگذارد. نکته دیگر در مورد استعدادهایی که در این گونه برنامهها معرفی میشوند این است که سرنوشتی ندارند و حمایت نمیشوند واین موضوع مهم بزرگترین مشکل جوانان ما است؛ بهعنوان مثال این جوانان در جشنوارهها یا برنامه های مختلف موسیقی شرکت می کنند وحائز رتبه و مقام هم میشوند اما بعد ازپایان این برنامهها به حال خود رها میشوند و هیچ حمایتی صورت نمیگیرد، نمونه دیگرش برنامه تلویزیونی عصر جدید است که تبلیغات گسترده تلویزیونی را بههمراه داشته اما آیا اتفاق خاصی برای برگزیدگان بخش خوانندگی این برنامه صورت گرفته است؟ با اطمینان میگویم اگر حمایت درستی از جوانها صورت نگیرد براحتی فراموش میشوند و شاید این اتفاق به لحاظ روحی صدمه بسیاری به آنها وارد کند.
جالب است بدانید گاهی این انتظار بهوجود میآید که آهنگسازان حامی این استعدادهای موسیقی باشند این درحالی است که با توجه به شرایط اقتصادی اکنون غیرممکن بوده بهطور مثال هزینه تبلیغات یک تک آهنگ ده برابر تولید آن کار است بنابراین با این اوضاع اقتصادی چگونه میتوان سرمایهگذاری کرد! نکته دیگر اینکه تعداد معدودی شرکت موسیقی در کشورمان وجود دارد که البته این دوستان روی تعداد خوانندههای بسیاری سرمایهگذاری کردهاند که ممکن است یک خواننده دراین بین موفق شود و مورد توجه مخاطب قرار بگیرد. به هر حال از هرکجا که بنگریم و بررسی کنیم تا به امروز نتوانستهایم برنامهریزی درستی برای جوانان داشته باشیم. ناگفته نماند در
سی و ششمین جشنواره موسیقی فجر که بنده هم حضور داشتم از آقای ریاحی دبیر این دوره از جشنواره خواهش کردم سرنوشت جوانان بعد از برنده شدن در جایزه باربد و دریافت این دیپلم افتخار بسیار مهمتر از دریافت این جایزه است نباید این جوانان به حال خود رها شوند! آیا میدانید برگزیدگان جشنواره موسیقی جوان چه سرنوشتی دارند؟ بهنظر شما آیا سالی یک بار حضور و اجرا در جشنوارهای چون موسیقی فجر برای این جوانان کفایت میکند؟ همه اینها مشکلاتی است که باید بهصورت کارشناسی بررسی شود وگرنه برگزاری چند برنامه و جشنواره اتفاقی خاصی در آینده این جوانان رقم نخواهد زد.
شهروند مجـــازی
یگانه خدامی
#کلاب_هاوس
دیروز دسترسی به شبکه اجتماعی کلاب هاوس روی اپراتورهای همراه اول مختل شد و بدون فیلترشکن باز نمیشد. این مسأله باعث شد حرف و حدیثهایی درباره ابلاغ دستور فیلتر کلاب هاوس به اپراتورهای همراه اول مطرح شود. یک مقام آگاه در همراه اول گفت که چون کلاب هاوس یک برنامه جدید است بعضی سرورها برای برخی کاربران مشکل داشته و هیچگونه دستوری مبنی بر فیلترینگ کلاب هاوس دریافت نشده اما کاربران شبکههای اجتماعی این اختلال را نشانه فیلتر شدن کلاب هاوس میدانستند: «فرایند این است: پدیده ارتباطی - رسانهای جدید میآید. فیلتر میشود. بیشتر مردم از آن استفاده میکنند. فیلتر میشود. بیشتر مقامات از آن استفاده میکنند. فیلتر میشود. فیلترکنندگان از آن استفاده میکنند. فیلتر میشود. عادی میشود. فیلتر میشود. پدیده ارتباطی - رسانهای جدید...»، «بزرگوارانی که گفتن فیلتر نشده: سلام علیکم. فیلترکننده: علیکم سلام»، «قبل از ایران، کلابهاوس فقط در چین، عمان و اردن فیلتر شده بود.»، «کلاب هاوس رو چرا فیلتر کردید؟ ۲روز بود نصب کرده بودم. خیلی باحال بود. یه چیزایی از مغزهای سیاسی و اقتصادی شنیدم که کلی حال کردم. اینا در یک جهان و ایران موازی زندگی میکنند.»، «مگر نمیگفتین فیلتر نمیشه؟ هرچیزی میاد مردم برن سمتش فیلترش میکنن. تلگرام و یوتیوب و توئیتر تجربه نشده؟»، «به نظر میرسه بوی فیلترینگ کلاب هاوس داره میاد. برای من که بدون ویپیان باز نمیشه برای یه عده از دوستان هم همینطور.»، «هههههههههههه، همین دیروز گفتن برنامهای برای فیلتر کردنش ندارن، هههههههههه»، «کلابهاوس را هم فیلتر کردید. از شب گذشته دسترسی به شبکه اجتماعی کلاب هاوس از طریق همراه اول امکانپذیر نیست و از نیمههای شب نیز کاربران ایرانسل امکان دسترسی به این شبکه اجتماعی ندارند. این شبکه از طریق اپراتورهای ثابت همچنان در دسترس است»، «ولی خوب شد کلاب هاوس فیلتر شد، اینستارو هم فیلتر کنن مجبور نشیم هی ویپیان خاموش روشن کنیم»، «حالا که کلاب هاوس فیلتر شده اشکالی نداره توی سروش و روبیکا بشینید پای حرفای ظریف و مطهری»، «خب بسلامتی کلاب هاوس هم فیلتر شد تا ما دوباره برگردیم به آغوش صدا و سیما»، «از وقتی کلاب هاوس فیلتر شده نیم ساعت یه بار میرم با فیلترشکن سر میزنم بهش دلش تنگ نشه طفلی»، «وزیر ارتباطات میگه کلاب هاوس فیلتر نیست ولی دسترسی از اپراتورها و مخابرات امکانپذیر نیست و با فیلترشکن وصل میشه»، «جالبه همراه اول الان بیانیه داده که اصلاً به ما پیامی نرسیده که کلاب هاوس رو فیلتر کنید و بیخبریم.»، «همون اولین بار که گفتن برنامهای برای فیلتر کردن کلاب هاوس نداریم معلوم بود فیلترش میکنن.»
۱۰ روز تعطیل
تعطیلی ۱۰ روزه کشور یکی از سوژههایی بود که دیروز در شبکههای اجتماعی مطرح شد. کاربران به مسائلی مثل اینکه شرکتهای خصوصی از این قوانین تبعیت نمیکنند میپرداختند و البته درباره تعطیلی دیرهنگام و از دست رفتن فرصت نوروز حرف میزدند: «از اواخر اسفند تا ۱۴فروردین رسماً همه جا تعطیل بود.حالا که بعد از ۲هفته تعطیلی مملکت قرار است کار را شروع کند به خاطر پیک چهارم کرونا فرمان تعطیلی ۱۰روزه دادن. اگر این تعطیلی در همان ۱۴روز انجام میشد و جلوی مسافرتها گرفته میشد آیا کشور دوباره وارد بحران میشد؟»، «مملکت ۱۰ روز تعطیل شد، چرا؟ چون ۱۰ روزی که تعطیل بود، تعطیل نشد»، «واقعاً نباید زنگ زد به پلیس و اعتراض کرد به همسایهای که پارتی گرفته و محلو گذاشته رو سرش؟ دیگه بحث مزاحمت نیست، بحث توهین و بدبختتر کردن بقیه است»، «ملت ایران به قرآن کرونا داره بیداد میکنه...از ۱۴تا مأموریتی که از صبح رفتم، ۹ تا مأموریت کرونا بوده و ۵ تای دیگهاش تصادف و ضرب وجرح بوده، این فقط آمار یکی از آمبولانسهای تهران و کشور بود. توی خونه بمونید»، «ولی حقمون این نبود تو اوج جوونی دچار این کرونا شیم و همش بمونیم خونه»، «همچین میگن تعطیلی ۱۰ روزه انگار همه کارمندها رو هم تعطیل کردن. میدونین چه حجم از آدم هر روز میره و میاد تو شرکتا؟!»، «تجربه در بریتانیا نشان داد که بعد از دو هفته اول قرنطینه هنوز هم آمار مرگ و میر کرونا پایین نیامده بود. بعد از بیش از یک ماه قرنطینه و همزمان با واکسن زدن، آمار ابتلا و مرگ از کرونا در بریتانیا نزولی شد. تعطیلی ۱۰ روزه در کشور هیچ مشکلی رو حل نمیکنه»، «حتی این تعطیلی ۱۰ روزه هم شامل ما نمیشه»، «شرکت هنوز فرم قرارداد سربازی منو نداده و من تا آخر فروردین مهلت دارم این فرم رو بدم و واقعاً خبر تعطیلی ۱۰ روزه برام ترسناکه»، «سخنگوی ستاد کرونا گفت تو شهرهای قرمز فقط مشاغل گروه یک بعد آخر حرفش گفت قراره از شنبه 10 روز تعطیلی سراسری داشته باشیم. الان چی شد؟»، «تعطیلی این شکلی فقط باعث کمردرد مردم میشه، کرکرهها نصفه بازه باید دولا بشن برن تو»، «به ما گفتن فردا همه بیاین سر کار تازه برنامهریزی کنیم که دو هفته آینده رو یک روز در میون دورکاری کنیم و بقیه روزها رو هم که باید بریم سر کار. اینم معنی تعطیلی»، «توی این تعطیلی 10 روزه، تکلیف شرکتها چیه؟ چرا هیچ جا حرفی ازشون زده نمیشه؟»، «نصف بیشتر تهران کارمندن! شرکتای خصوصی چی؟ چرا تعطیل نمی کنید؟»
نفس تنگی دوبله زیر تاج کرونا
تورج نصر
دوبلور پیشکسوت
کار دوبله هم مانند بسیاری از مشاغل دیگر که به خاطر کرونا شرایط خاصی را متحمل میشوند، روزگار سختی پشت سر میگذارد. اکنون به خاطر شیوع ویروس کرونا با اینکه اتاق دوبله هر روز ضدعفونی میشود و تمام پروتکلهای بهداشتی رعایت میشود، برای اینکه خطری همکاران ما را تهدید نکند، مثل سابق دسته جمعی کار دوبله انجام نمیدهیم و هر گوینده تک نفره به اتاق میرود و دیالوگهای مربوط به خود را میگوید. همین کار ما را سخت کرده است. اگر قبلاً کنار هم مینشستیم و بده بستان داشتیم، کیفیت فیلم بالا میرفت اما اکنون کیفیت کار دوبله خوب نیست و دوبله فیلمها زیاد جالب نمیشوند.
مخصوصاً فیلم کمدی و انیمیشن. چون فیالبداهه دوبله میکنیم و نمیدانیم فرد کنار دستی ما چه چیز بامزهای گفته که ما همان را نگوییم. از طرفی در این مدتی که کرونا شیوع پیدا کرد و مردم بیشتر در خانه ماندند و بیننده فیلمها شدند، کار دوبله فیلم بیشتر از گذشته شد. مخصوصاً دوبله سریالها و کارتونها. حالا با اینکه تعداد فیلمهای دوبله شده بیش از گذشته است اما آن صدای ماندگاری که قدیمها در ذهنها میماند، کمتر در اذهان باقی میماند.
بی شک رمز ماندگاری صدای دوبلورهای قدیمی و پیشکسوت بجز جادوی صدای آنها به عوامل دیگری هم بستگی دارد. اول خود فیلم است. در گذشته کیفیت بالای فیلمها و بازی هنرپیشههای خوب سینما در دوبله تأثیر بسزایی داشت اما اکنون با آمدن فیلمها و سریالهای چینی و کرهای در کیفیت کار دوبله تأثیر چندانی نمیگذارد. برای همین دوبله بشدت افت کرده است. چرا که کیفیت فیلمها مثل گذشته نیست. از طرفی دیگر صرف نمیکند مثل گذشته یک هفته وقت برای دوبله یک فیلم هندی گذاشته شود.
یکی از دلایل ماندگاری صدای دوبلورهای قدیم، ذوق و قریحه مردم برای دیدن فیلم بود. قدیمها مردم سینما و تئاتر میرفتند و تمرکز داشتند. برای همین صدا در ذهنشان نقش میبست. اما اکنون حتی اگر از شرایط کرونا و تعطیلی سینماها هم که بگذریم، مردم کمتر به سینما میروند یا کمتر برای دیدن تئاتر به سالن نمایش میروند. از طرفی فضای مجازی هم مانع از توجه کافی مردم به فیلمها میشود. جوانان غرق دیدن موبایل یا تبلت شخصی خود هستند و در کنارش صحنهای از فیلم را هم میبینند. همین توجه مخاطب را کم میکند و چه توقعی میتوان داشت که صدا در اذهان باقی بماند. اکنون جوانهای با استعداد بسیاری در حوزه دوبله فعالیت میکنند اما به خاطر مواردی که مطرح کردم، صدایشان ماندگار نشده است. امیدوارم بعد از شرایط کرونا مسئولان به حال سینمای ایران و تئاتر فکری کنند تا دوباره این کالای فرهنگی در سبد خانوار قرار بگیرد.
دوبلور پیشکسوت
کار دوبله هم مانند بسیاری از مشاغل دیگر که به خاطر کرونا شرایط خاصی را متحمل میشوند، روزگار سختی پشت سر میگذارد. اکنون به خاطر شیوع ویروس کرونا با اینکه اتاق دوبله هر روز ضدعفونی میشود و تمام پروتکلهای بهداشتی رعایت میشود، برای اینکه خطری همکاران ما را تهدید نکند، مثل سابق دسته جمعی کار دوبله انجام نمیدهیم و هر گوینده تک نفره به اتاق میرود و دیالوگهای مربوط به خود را میگوید. همین کار ما را سخت کرده است. اگر قبلاً کنار هم مینشستیم و بده بستان داشتیم، کیفیت فیلم بالا میرفت اما اکنون کیفیت کار دوبله خوب نیست و دوبله فیلمها زیاد جالب نمیشوند.
مخصوصاً فیلم کمدی و انیمیشن. چون فیالبداهه دوبله میکنیم و نمیدانیم فرد کنار دستی ما چه چیز بامزهای گفته که ما همان را نگوییم. از طرفی در این مدتی که کرونا شیوع پیدا کرد و مردم بیشتر در خانه ماندند و بیننده فیلمها شدند، کار دوبله فیلم بیشتر از گذشته شد. مخصوصاً دوبله سریالها و کارتونها. حالا با اینکه تعداد فیلمهای دوبله شده بیش از گذشته است اما آن صدای ماندگاری که قدیمها در ذهنها میماند، کمتر در اذهان باقی میماند.
بی شک رمز ماندگاری صدای دوبلورهای قدیمی و پیشکسوت بجز جادوی صدای آنها به عوامل دیگری هم بستگی دارد. اول خود فیلم است. در گذشته کیفیت بالای فیلمها و بازی هنرپیشههای خوب سینما در دوبله تأثیر بسزایی داشت اما اکنون با آمدن فیلمها و سریالهای چینی و کرهای در کیفیت کار دوبله تأثیر چندانی نمیگذارد. برای همین دوبله بشدت افت کرده است. چرا که کیفیت فیلمها مثل گذشته نیست. از طرفی دیگر صرف نمیکند مثل گذشته یک هفته وقت برای دوبله یک فیلم هندی گذاشته شود.
یکی از دلایل ماندگاری صدای دوبلورهای قدیم، ذوق و قریحه مردم برای دیدن فیلم بود. قدیمها مردم سینما و تئاتر میرفتند و تمرکز داشتند. برای همین صدا در ذهنشان نقش میبست. اما اکنون حتی اگر از شرایط کرونا و تعطیلی سینماها هم که بگذریم، مردم کمتر به سینما میروند یا کمتر برای دیدن تئاتر به سالن نمایش میروند. از طرفی فضای مجازی هم مانع از توجه کافی مردم به فیلمها میشود. جوانان غرق دیدن موبایل یا تبلت شخصی خود هستند و در کنارش صحنهای از فیلم را هم میبینند. همین توجه مخاطب را کم میکند و چه توقعی میتوان داشت که صدا در اذهان باقی بماند. اکنون جوانهای با استعداد بسیاری در حوزه دوبله فعالیت میکنند اما به خاطر مواردی که مطرح کردم، صدایشان ماندگار نشده است. امیدوارم بعد از شرایط کرونا مسئولان به حال سینمای ایران و تئاتر فکری کنند تا دوباره این کالای فرهنگی در سبد خانوار قرار بگیرد.
رمانی شاعرانه و روانشناختی برای نوجوانان
مهدی رجبی
نویسنده و مترجم ادبیات نوجوان
«تافی» تازهترین رمانی است که این روزها خواندهام؛ کتابی نوشته «سارا کروسان» نویسنده ایرلندی که افزون بر جنبههای فوقالعاده داستانی، کارکردی روانشناختی هم دارد. داستان رمان درباره دختر نوجوانی است که پدری عصبی و کودکآزار دارد. آنچنانکه از خانه فرار میکند و به شهری میرود که همسر دوم پدرش، که او هم از پدر دختر این داستان آسیبدیده زندگی میکند. قرار است با او زندگی کند که ماجراهایی او را به خانه پیرزنی تنها هدایت میکند. پیرزن که حافظهاش را ازدستداده او را با فرزند خودش اشتباه میگیرد؛ دختر نوجوان آنجا ساکن میشود و طی روند داستان شاهد شکلگیری ارتباط عاطفی بسیار زیبایی بین این دو هستیم که همچون مرهمی بر روح آسیبدیده دختر نوجوان است. او دچار تغییرات اساسی روحی میشود؛ حتی بهمرور درباره رابطهای که با پدرش داشته فکر میکند و تا جایی پیش میرود که خود را در برابر این پرسش میبیند که آیا میتواند پدرش را ببخشد؟! او بهجای انتخاب یک زندگی ناسالم، قدم در راهی میگذارد که به شناخت بیشترش از مفاهیم انسانی میانجامد. هرچند که فرارهای اینچنینی همواره عاقبت خوشی ندارد؛ از همین رو تأکیددارم که والدین هم ضروری است این کتاب را بخوانند. کودکآزاری همیشه کتک زدن بچهها نیست که برخی والدین فکر کنند از این ناهنجاری تربیتی دور هستند. کودکآزاری خیلی اوقات میتواند آزار روحی فرزندان و حتی تلاش نکردن برای درک شرایط خاص سنی آنان باشد. والدین باید این رمان را بخوانند تا بدانند برخورد اشتباه آنان ممکن است چه عواقبی داشته باشد. این رمان تنها یک اثر روانشناختی نیست، بلکه رمانی پرکشش و با لحنی شاعرانه است. داستانی که مخاطب آن میتواند دختران نوجوانی باشند که بخش مهمی از جامعه را تشکیل میدهند و بنابه شرایط در خانواده خود ممکن است با تعارضهای زیادی روبهرو باشند. البته خواندن این کتاب را به پسران نوجوان هم توصیه میکنم چراکه اینها پدران آینده را تشکیل میدهند و از طریق مطالعه میتوانند برخورد صحیح با جنس مخالفی را که در آینده ممکن است دختر آنان باشد یاد بگیرند. این کتاب با ترجمه بسیار خوب کیوان عبیدی آشتیانی و از سوی نشر افق در اختیار مخاطبان قرارگرفته است.
تافی
سارا کروسان
ترجمه کیوان عبیدی آشتیانی
نشر افق
نویسنده و مترجم ادبیات نوجوان
«تافی» تازهترین رمانی است که این روزها خواندهام؛ کتابی نوشته «سارا کروسان» نویسنده ایرلندی که افزون بر جنبههای فوقالعاده داستانی، کارکردی روانشناختی هم دارد. داستان رمان درباره دختر نوجوانی است که پدری عصبی و کودکآزار دارد. آنچنانکه از خانه فرار میکند و به شهری میرود که همسر دوم پدرش، که او هم از پدر دختر این داستان آسیبدیده زندگی میکند. قرار است با او زندگی کند که ماجراهایی او را به خانه پیرزنی تنها هدایت میکند. پیرزن که حافظهاش را ازدستداده او را با فرزند خودش اشتباه میگیرد؛ دختر نوجوان آنجا ساکن میشود و طی روند داستان شاهد شکلگیری ارتباط عاطفی بسیار زیبایی بین این دو هستیم که همچون مرهمی بر روح آسیبدیده دختر نوجوان است. او دچار تغییرات اساسی روحی میشود؛ حتی بهمرور درباره رابطهای که با پدرش داشته فکر میکند و تا جایی پیش میرود که خود را در برابر این پرسش میبیند که آیا میتواند پدرش را ببخشد؟! او بهجای انتخاب یک زندگی ناسالم، قدم در راهی میگذارد که به شناخت بیشترش از مفاهیم انسانی میانجامد. هرچند که فرارهای اینچنینی همواره عاقبت خوشی ندارد؛ از همین رو تأکیددارم که والدین هم ضروری است این کتاب را بخوانند. کودکآزاری همیشه کتک زدن بچهها نیست که برخی والدین فکر کنند از این ناهنجاری تربیتی دور هستند. کودکآزاری خیلی اوقات میتواند آزار روحی فرزندان و حتی تلاش نکردن برای درک شرایط خاص سنی آنان باشد. والدین باید این رمان را بخوانند تا بدانند برخورد اشتباه آنان ممکن است چه عواقبی داشته باشد. این رمان تنها یک اثر روانشناختی نیست، بلکه رمانی پرکشش و با لحنی شاعرانه است. داستانی که مخاطب آن میتواند دختران نوجوانی باشند که بخش مهمی از جامعه را تشکیل میدهند و بنابه شرایط در خانواده خود ممکن است با تعارضهای زیادی روبهرو باشند. البته خواندن این کتاب را به پسران نوجوان هم توصیه میکنم چراکه اینها پدران آینده را تشکیل میدهند و از طریق مطالعه میتوانند برخورد صحیح با جنس مخالفی را که در آینده ممکن است دختر آنان باشد یاد بگیرند. این کتاب با ترجمه بسیار خوب کیوان عبیدی آشتیانی و از سوی نشر افق در اختیار مخاطبان قرارگرفته است.
تافی
سارا کروسان
ترجمه کیوان عبیدی آشتیانی
نشر افق
عکس نوشت
بهرام عظیمی انیمیشن ساز برای نخستین بار نسخه کامل انیمیشن کوتاه «سیم ششم» را که درباره زندگی «درویش خان» استاد موسیقی ایرانی است، در اینستاگرامش منتشر و آن را به زندهیاد محمد ابوالحسنی تهیه کننده «دیرین دیرین» تقدیم کرد. عظیمی در اینستاگرامش نوشت: «برای اولینبار نسخه کامل انیمیشن کوتاه سیم ششم تقدیم شما میشود. انیمیشنی با زمانی حدود ۱۵ دقیقه که دو سال ساختش طول کشید. محمد ابوالحسنی عزیزم بارها از من خواسته بود این فیلم را در شبکههای اجتماعی منتشر کنم تا همه آن را ببینند. ای کاش الان بودی و میدیدی که بالاخره انجامش دادم.»
محمد ابوالحسنی در عید نوروز به دلیل ابتلا به کرونا درگذشت.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
سخن روز
-
نهضت بزرگ فلسفی در ایران در حال شکل گیری است
-
رسانههای رسمی از کلاب هاوس عقب میمانند
-
هنرمندان، هدایت کنندگان سلیقه هنری مردم
-
شهروند مجـــازی
-
نفس تنگی دوبله زیر تاج کرونا
-
رمانی شاعرانه و روانشناختی برای نوجوانان
-
عکس نوشت
اخبارایران آنلاین