ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تلاش داریم جشنواره تئاتر فجر صاحب اساسنامه شود
حسین مسافرآستانه: یکی از برنامههایم، برگزاری مستمر جلسات شورای سیاستگذاری جشنواره است و در این جلسات حتماً در زمینه نگارش اساسنامه کار خواهیم کرد و امیدوارم به جمعبندی برسیم تا اگر اساسنامه هم نشد، دستکم به آییننامهای دستیابیم. سال 84 هم که دبیری جشنواره فجر را بر عهده داشتم، بهصورت شخصی و با توجه به تجربه دورههای پیشین، اساسنامهای نوشتم ولی در دورههای بعدی هر یک از دبیران برنامههای خود را دنبال کردند. البته مسلماً نمیتوان هر دوره جشنواره را بهصورت سلیقهای برگزار کرد بلکه لازم است سازماندهی داشته باشیم و دبیر بر اساس سیاستگذاریهای کلان، برنامه اجرایی بدهد. در حال حاضر ترکیب خیلی خوبی در شورای سیاستگذاری داریم . این نکته را هم باید در نظر داشت که بحث شورای سیاستگذاری علمی است نه سلیقهای. شورا سیاستهای کلان فرهنگی را تبیین میکند که انجام این کار هم بر عهده افراد باتجربه است همچنان که در تمام دنیا هم اینگونه است.
بخشی از صحبتهای مسافرآستانه
که به تازگی مسئولیت دبیری چهلمین دوره جشنواره تئاتر فجر را بهعهده گرفته است
بخشی از صحبتهای مسافرآستانه
که به تازگی مسئولیت دبیری چهلمین دوره جشنواره تئاتر فجر را بهعهده گرفته است
رشد ابتذال در موسیقی، دلایل و زمینه ها
قاسم افشار
خواننده موسیقی پاپ
قرنی که گذشت موسیقی ایران فراز و نشیبهای بسیاری را تجربه کرد و هر دوره آن بیانگر اتفاقات تازهای بود که میتواند درسهای بسیاری به ما بیاموزد. اما درخصوص موسیقی پاپ که حوزه فعالیت شخصیام بوده است، باید بگویم در این سالها شاهد تغییر و تحولات متفاوتی در این نوع موسیقی بودهایم و با یک مرور کوتاه بر تاریخچه موسیقی پاپ از دهه 30 تا امروز خواهید دید آنچه امروز دستاورد این ژانر از موسیقی است با تعریفی که از این نوع موسیقی وجود دارد بسیار متفاوت است. درواقع کارهایی که درآن برهه زمانی با عنوان موسیقی پاپ در دهه 40 تولید شد آثاری بودند که حس عجیب زیبایی در مخاطب به وجود میآورد و هر شنوندهای را مجذوب خود میکرد و بهتر است بگویم شعر و ترانه، ملودی، تنظیم و حتی خوانندههای آن دوران هم نوع فعالیتشان با نسل امروزیها بسیار متفاوت بود و این تفاوت بسیار آشکار است و هیچ تشابهی با موسیقی دهه 80 و بعد از آن نداشته و ندارد و اصلاً قابل قیاس نیست و حتی هزاران سر و گردن بالاتر از آن بوده است که البته این نگاه برخاسته از تعهدی بود که هنرمندان به مردم و جامعه خود داشتند و آثارشان را با وسواس و آگاهی بیشتری منتشر میکردند چیزی که در این دوره کمتر وجود دارد یا هرگز دیده نمیشود. اما در دهه 70 موسیقی پاپ نسبت به امروز شرایط بسیار بهتری داشت و شاهد اتفاقات خوبی بودیم در واقع آن دوران بستری فراهم کردند که موجب شد موسیقی پاپ به شکوفایی برسد و در سبک، اسلاید و نوع موسیقی هنرمندان آن دوران تحولات بسیار خوبی انجام گرفت و بعد از انقلاب و نگاهی که به این ژانر موسیقی وجود داشت هنرمندان موسیقی پاپ آغازگر شکل دیگری از این نوع موسیقی بودند اما متأسفانه به مرور زمان این موسیقی به حال خود رها شد و آرام آرام به سمتی رفت که خوشایند نیست. هر آنچه امروز به عنوان موسیقی پاپ تعریف میشود و روی صحنه میرود بسیار متفاوت با موسیقی پاپی است که از دهه 40 و حتی بعد از آن شاهدش بودیم. آن زمان شعر و ترانهها بامحتوا بود و ملودیها از قاعدهبندی و اصول درستی برخوردار بودند و همین امر موجب شد مردم ارتباط خوبی با آثار آن دوران داشته باشند اما امروزه با موضوع دیگری روبهرو شدهایم و با اطمینان میگویم تنها مبحثی که در موسیقی پاپ این دوران رعایت نمیشود و مورد توجه نیست، شعر و ترانه بوده این درحالی است که مهمترین مقوله یک موسیقی، ترانه است اما جای تأسف که نادیده گرفته شده و ترانههای بسیار سخیف و ضعیف با ملودیهای تکراری و بی سرانجام به موسیقی ما ورود کردهاند و این انحراف در موسیقی به عقیده شخصی من ابتدا تغییر نگاه مدیران فرهنگی بویژه رسانه ملی ایران به هنر است و با ایجاد یک روند رو به جلو تلاش کردند سلیقه شنیداری مردم را تغییر بدهند. رسانه ملی با پخش آثار موسیقی بی محتوا و با سر کار آوردن یکسری خواننده با عنوان هنرمند، خوراکی به مردم رساند که در شأن مردم فرهنگ دوست کشورمان نیست البته در این زمینه فضای مجازی هم بی تأثیر نبوده و بر این باورم که موسیقی مبتذل ما مدیون و وامدار فضای مجازی است در واقع اگر فضای مجازی وجود نداشت، موسیقی مبتذل به این سرعت رشد نمیکرد و این بستر سکوی پرشی بود برای یک تعداد از دوستان که در حد و اندازه خوانندگی نیستند و خود را اینگونه معرفی میکنند. اعتقاد من این است که همه نوع موسیقی، کلاسیک، پاپ، سنتی و حتی رپ باید شنیده و منتشر شود اما بر اساس یک فرم و چارت مشخص که قابل شنیده شدن باشد و فرهنگ و هنر فاخر ایران را زیر سؤال نبرد البته این فرصت همچنان هم وجود دارد و میتوان سر و سامانی ایجاد کرد و اگر متولیان، مدیران فرهنگی یا مدیران بخش خصوصی بخواهند، میتوان کارهای خوب را به گوش مردم رساند مانند آنچه امسال در جشنواره موسیقی فجر انجام گرفت و بسیار خوشحال شدم در این جشنواره حضور داشتم و ای کاش ویروس منحوس کرونا نبود و با حضور دلگرم کننده مردم این اتفاق شکل میگرفت بنابراین اگر متولیان فرهنگی ما بخواهند این کارها دیده و شنیده خواهد شد و بار دیگر دوستان قدیمی و جدید در جدول جشنواره قرار میگیرند. امیدوارم برای همه همنسلیهای من هم این اتفاق بیفتد و متولیان فرهنگی همچنان کمک خود را در این زمینه داشته باشند. اما درخصوص امسال، سالی که برای همه مردم دنیا و بویژه هنرمندان به سختی گذشت باید بگویم دراین سال کرونا ضربه شدیدی بر هنر وارد کرد بخصوص بخش موسیقی و نوازندگان که قشر ضعیفتر این حوزه هستند و هنوز هم زخمهای این آسیب بزرگ التیام نیافته و باید صبر کرد تا این ویروس منحوس برای همیشه دست از سر دنیا بردارد.
خواننده موسیقی پاپ
قرنی که گذشت موسیقی ایران فراز و نشیبهای بسیاری را تجربه کرد و هر دوره آن بیانگر اتفاقات تازهای بود که میتواند درسهای بسیاری به ما بیاموزد. اما درخصوص موسیقی پاپ که حوزه فعالیت شخصیام بوده است، باید بگویم در این سالها شاهد تغییر و تحولات متفاوتی در این نوع موسیقی بودهایم و با یک مرور کوتاه بر تاریخچه موسیقی پاپ از دهه 30 تا امروز خواهید دید آنچه امروز دستاورد این ژانر از موسیقی است با تعریفی که از این نوع موسیقی وجود دارد بسیار متفاوت است. درواقع کارهایی که درآن برهه زمانی با عنوان موسیقی پاپ در دهه 40 تولید شد آثاری بودند که حس عجیب زیبایی در مخاطب به وجود میآورد و هر شنوندهای را مجذوب خود میکرد و بهتر است بگویم شعر و ترانه، ملودی، تنظیم و حتی خوانندههای آن دوران هم نوع فعالیتشان با نسل امروزیها بسیار متفاوت بود و این تفاوت بسیار آشکار است و هیچ تشابهی با موسیقی دهه 80 و بعد از آن نداشته و ندارد و اصلاً قابل قیاس نیست و حتی هزاران سر و گردن بالاتر از آن بوده است که البته این نگاه برخاسته از تعهدی بود که هنرمندان به مردم و جامعه خود داشتند و آثارشان را با وسواس و آگاهی بیشتری منتشر میکردند چیزی که در این دوره کمتر وجود دارد یا هرگز دیده نمیشود. اما در دهه 70 موسیقی پاپ نسبت به امروز شرایط بسیار بهتری داشت و شاهد اتفاقات خوبی بودیم در واقع آن دوران بستری فراهم کردند که موجب شد موسیقی پاپ به شکوفایی برسد و در سبک، اسلاید و نوع موسیقی هنرمندان آن دوران تحولات بسیار خوبی انجام گرفت و بعد از انقلاب و نگاهی که به این ژانر موسیقی وجود داشت هنرمندان موسیقی پاپ آغازگر شکل دیگری از این نوع موسیقی بودند اما متأسفانه به مرور زمان این موسیقی به حال خود رها شد و آرام آرام به سمتی رفت که خوشایند نیست. هر آنچه امروز به عنوان موسیقی پاپ تعریف میشود و روی صحنه میرود بسیار متفاوت با موسیقی پاپی است که از دهه 40 و حتی بعد از آن شاهدش بودیم. آن زمان شعر و ترانهها بامحتوا بود و ملودیها از قاعدهبندی و اصول درستی برخوردار بودند و همین امر موجب شد مردم ارتباط خوبی با آثار آن دوران داشته باشند اما امروزه با موضوع دیگری روبهرو شدهایم و با اطمینان میگویم تنها مبحثی که در موسیقی پاپ این دوران رعایت نمیشود و مورد توجه نیست، شعر و ترانه بوده این درحالی است که مهمترین مقوله یک موسیقی، ترانه است اما جای تأسف که نادیده گرفته شده و ترانههای بسیار سخیف و ضعیف با ملودیهای تکراری و بی سرانجام به موسیقی ما ورود کردهاند و این انحراف در موسیقی به عقیده شخصی من ابتدا تغییر نگاه مدیران فرهنگی بویژه رسانه ملی ایران به هنر است و با ایجاد یک روند رو به جلو تلاش کردند سلیقه شنیداری مردم را تغییر بدهند. رسانه ملی با پخش آثار موسیقی بی محتوا و با سر کار آوردن یکسری خواننده با عنوان هنرمند، خوراکی به مردم رساند که در شأن مردم فرهنگ دوست کشورمان نیست البته در این زمینه فضای مجازی هم بی تأثیر نبوده و بر این باورم که موسیقی مبتذل ما مدیون و وامدار فضای مجازی است در واقع اگر فضای مجازی وجود نداشت، موسیقی مبتذل به این سرعت رشد نمیکرد و این بستر سکوی پرشی بود برای یک تعداد از دوستان که در حد و اندازه خوانندگی نیستند و خود را اینگونه معرفی میکنند. اعتقاد من این است که همه نوع موسیقی، کلاسیک، پاپ، سنتی و حتی رپ باید شنیده و منتشر شود اما بر اساس یک فرم و چارت مشخص که قابل شنیده شدن باشد و فرهنگ و هنر فاخر ایران را زیر سؤال نبرد البته این فرصت همچنان هم وجود دارد و میتوان سر و سامانی ایجاد کرد و اگر متولیان، مدیران فرهنگی یا مدیران بخش خصوصی بخواهند، میتوان کارهای خوب را به گوش مردم رساند مانند آنچه امسال در جشنواره موسیقی فجر انجام گرفت و بسیار خوشحال شدم در این جشنواره حضور داشتم و ای کاش ویروس منحوس کرونا نبود و با حضور دلگرم کننده مردم این اتفاق شکل میگرفت بنابراین اگر متولیان فرهنگی ما بخواهند این کارها دیده و شنیده خواهد شد و بار دیگر دوستان قدیمی و جدید در جدول جشنواره قرار میگیرند. امیدوارم برای همه همنسلیهای من هم این اتفاق بیفتد و متولیان فرهنگی همچنان کمک خود را در این زمینه داشته باشند. اما درخصوص امسال، سالی که برای همه مردم دنیا و بویژه هنرمندان به سختی گذشت باید بگویم دراین سال کرونا ضربه شدیدی بر هنر وارد کرد بخصوص بخش موسیقی و نوازندگان که قشر ضعیفتر این حوزه هستند و هنوز هم زخمهای این آسیب بزرگ التیام نیافته و باید صبر کرد تا این ویروس منحوس برای همیشه دست از سر دنیا بردارد.
شهروند مجـــازی
یگانه خدامی
#آلودگی_هوا
بعد از بارندگی و وزش باد در آخر هفته دوباره هوای تهران و شهرهای بزرگ آلوده شد. هرچند کاربران بهدلیل نزدیکی به عید و حال و هوایش کمتر از قبل به این مسأله میپردازند اما باز هم سردردها و حال و احوال بد ناشی از آلودگی هوا نمیگذارد این ماجرا فراموش شود: «میبینم که همه سرگرم آخر سال هستن و یادشون رفته چه هوای کثیفی داریم میخوریم تو تهرون.»، «اینجا هوا یه جوری کثیفه که آلودگی بنزینی نیست، گرد و غبار هم نیست، مِه هم نیست! معلوم نیست چیه»، «جمعه بارون زد و دیروز و امروز تار شده از آلودگی. این سرعت عمل در گند زدن به هوا هنر میخواد واقعاً»، «آقا هوای تهران آلودهست یا مه شده؟! نوشته برای گروه حساس اما من احساس میکنم مه شده. اگه واقعاً آلوده باشه میتونم یه رابطه مستقیم بین تصمیم من برای پیادهروی در یک روز خاص و آلودگی هوا در اون روز پیدا کنم!»، «راهکار رفع آلودگی هوا؛ مردم نفس نکشند»، «به نظرم ضربالمثل «آسمون همه جا همین رنگه» واسه قبل از آشنایی بشر با آلودگی هوا بوده»، «حالا که ملت درگیر صف مرغ و گرونی شب عید و کرونا و هزار کوفت دیگهان، حداقل مازوت نسوزون این شب عیدی؛ خفه شدیم!»، «این چیزی که هوای تهران رو دربرگرفته، آلودگیه یا غبار یا چی؟ اگه آلودگیه، که واقعاً تأسفباره؛ بلافاصله بعد از برف و باد و یه هوای تمیز، استعداد خیلی خوبی داریم که در کمتر از ۲۴ ساعت، اینطور گند بزنیم به هوا»، «پس چرا هوای تهران اینقدر آلوده شده...»، «این کرونا کنار همه بدیاش یه جنبه مثبت خیلی خوبم داشت، اونم اینکه باعث شد ماسک بزنیم یکم کمتر هوای بد تهران و کرج بره تو ریههامون.»، «امروز هوا عجیب کثیف بود عجیب هوای تهران آلوده است، سطح انتظارت رو بیار پایین نفس نکش دیگه»، «تا امروز باور نمیکردم هوای آلوده بتونه چنین سردرد و تهوعی درست کنه. چطور توی تهران زندگی میکنید؟»، «مجری برنامه: هوا آلودهست چه باید کرد؟ میهمان: مردم کمتر نفس بکشن تا کمتر هوای آلوده تنفس کنن.»
چهارشنبه سوری
دیروز چهارشنبه سوری بود و حال و هوایش را در شبکههای اجتماعی هم میدیدیم. هرچند که امسال بهدلیل شیوع کرونا کم رونقتر از قبل بود. خیلیها که اطلاعاتی درباره پیشینه این جشن داشتند، دربارهاش مینوشتند و بعضیها هم از آداب و رسوم خودشان میگفتند یا از ترقه و نارنجکهای این روزها. کاربرانی هم به حرفهای فرمانده نیروی انتظامی که گفته بود هرگونه تجمع در چهارشنبه سوری بهدلیل شیوع کرونا ممنوع است، میپرداختند: «سوری معنای سرخ میدهد و جشنِ سوری که در گاهشماری جدید ایرانی چهارشنبه سوری خوانده میشود به باور مهرداد بهار در تداومِ جشنهای آتشی است که جادوی گرم شدن زمین را میطلبد.»، «چهارشنبه سوری بدون کاربیت و پیت حلبی و دارت معنی نداره.»، «مردم دل و دماغ چهارشنبهسوری هم دیگه ندارن»، «چهارشنبه سوری پارسال که وسط اتاق از رو شمع پریدم، امسالم خدا بزرگه»، «جراح بودم و صحنههایی دیدم که کمتر کسی تحمل دیدنشون رو داره. یکجا کم آوردم یکجا بریدم و برای فرار، ثانیه شماری می کردم.از نزدیک درد، رنج، التماس، ترس آدم ها رو تو بیمارستان سوانح سوختگی شهید مطهری، دیدم. اکثراً جوان و نوجوان. شانس زنده بودنشون از ظاهرشون مشخص بود»، «دلم چهارشنبه سوری میخواد. چندسال پیش خونه دوستم سمت ایران شناسی بود، ته کوچههاش یه فضای دنج و خوبی داشت، آتیش بازی می کردیم. بعد چادر به سر میرفتیم قاشق زنی. یا بچگیمو میخوام که مامانم یکم از موهامو کوتاه می کردو مینداخت تو آتیش و میپریدیم»، «یه روز یه شاتگان میخرم، چهارشنبه سوری میرم تو خیابون میزنم مغز هرکی جلو پای بقیه ترقه میندازه رو میپاچم رو زمین به خدا»، «برخلاف خیلیا نه هیچ وقت از چهارشنبه سوری خوشم اومده نه هیچ وقت بهم خوش گذشته»، «پلیس اخطار داده به علت امکان شیوع ویروس کرونا با هر تجمعی برای چهارشنبه سوری برخورد میکنه. اما در عوض شما میتونی بشینی در فضای بسته اتوبوس، هواپیما و قطار و بری سفر.»، «اینکه چرا چهارشنبه سوری در سهشنبه است، چون در اساطیر ایران باستان و شاهنامه گذر سیاوش از آتش برای اثبات پاکدامنیش به دستور پدرش در غروب آخرین سهشنبه(بهرام شید)سال اتفاق میفته و کیکاووس از چهار شنبه تا جمعه رو اعلام جشن و سرور میکنه و فلسفه از آتش پریدن هم بهخاطر پاک شدنه.»، «دوستی در تذکری به جا گفت: انگار پلیس با هرگونه تجمعی مشکل نداره. تجمع مرغ، روغن، مترو و... فقط تجمع چهارشنبه سوری مشکل داره!»، «چهارشنبه سوری تو اهواز مثل یک فینال میمونه. به این صورت که کل سال در حال جنگ هستیم اگر زنده بمونیم به فینال این تورنمنت که زمان برگزاری اون آخرین شب چهارشنبه سال هستش راه پیدا میکنیم و اگر توی این فینال زنده بمونیم عیدمون مبارکه.»
سیاه و رقصنده
بهاءالدین مرشدی
داستاننویس
این آخرین ستونی است که در سال 1399 مینویسم و مصادف شده است با روزی که دیروزش چهارشنبهسوری بوده و در این سال ویروسزده از روی آتش پریدهاید و سرخی آتش را گرفتهاید و زردی به آتش دادهاید. در این چند ماه آخر چندین و چند اتفاق ناگوار را پشت سر گذاشتم و همان وقتها بود که درگیر نوشتن پادکست «بنگاه شادمانی» هم بودم. غم و شادی توأمان و کنار هم. بعد به یکی از قسمتهای این پادکست رسیدم که درباره حاجی فیروز است. بعد بود که صدای مرتضی احمدی برایم زنده شد که میخواند: «سالی که گذشت سال بد بود سالی بد و بد ز بد بتر بود، ای سال برنگردی بری دیگه برنگردی» این صدای انتهای سالهای همه ما ایرانیان است؛ زمانی که حاجی فیروزها با پیراهن قرمز و روی سیاه با دایره زنگی توی خیابانها میروند و میرقصند و از سال بد میگویند. درست عین همان سال بدی که احمد شاملو در شعرش میگوید: «سال بد، سال باد، سال اشک، سال شک، سال روزهای دراز و استقامتهای کم، سالی که غرور گدایی کرد، سال پست، سال درد...» اما همه اینها را نوشتم تا برسم به همین حاجی فیروز. خیلیها را دیدهایم که روی سیاه کردهاند و نقش حاجی فیروز را بازی کردهاند. سعدی افشار سیاهباز معروف دوران ما میگفت «حاجی فیروز بودن خودش تخصص میخواهد و میگفت او نتوانسته هیچوقت حاجی فیروز باشد. »در فیلمهای سینمایی هم دیدهایم کسانی را که حاجی فیروز شدهاند. یکی از قدیمیترین فیلمهای سینمایی که حاجی فیروز را در آن میبینیم فیلم «پرستوها به لانه بر میگردند» ساخته مجید محسنی است که در سال 1342 ساخته شده است؛ در این فیلم مجید محسنی نقش پدری را بازی میکند که دست فرزندش را میگیرد و از روستا او را به شهر میآورد تا در شهر تحصیل کند و برای تأمین مخارج زندگی دست به هرکاری میزند؛ یکی از کارها همین حاجی فیروز شدن است؛ در صحنهای او سیاه شده و دارد میرقصد و ترانه حاجی فیروز را میخواند که: «حاجی فیروزه و سالی یه روز». از همین جای نوشته میخواهم سر ماجرا را به سمت مجید محسنی کج کنم و از او بنویسم، نویسنده و کارگردانی که بسیار بسیار دغدغه فرهنگ و آیینهای ایرانی را داشت؛ کسی که مدام در فیلمهایی که مینویسد و کارگردانی میکند و در آنها نقش اول را بازی میکند بخشی از فرهنگ ایران را به نمایش میگذارد. اصلاً او به سینما آمده تا آداب و رسوم را زنده کند، آداب و رسومی که در دهه چهل همچنان اجرا میشدند و محسنی میداند که ممکن است زمانی برسد که تنها خاطرهای از آنها بر جای مانده باشد. این است که همه فیلمهایش را طوری میسازد که مثلاً موسیقی فولکلور را زنده کند، یا طوری میسازد که پیشپردهخوانی را زنده کند ،یا همین حاجی فیروز را و حتی مروت و مردانگی در میان مردم را مثل سوژه فیلم «لات جوانمرد». این ستون ادای احترامی است به مجید محسنی یا مرتضی احمدی یا پرویز خطیبی یا نصرت کریمی و دیگرانی که خوب بلد بودند از سنتهای ما فیلم بسازند و کار کنند و برای ما به یادگار بگذارند که حالا مثلاً تصویری از فرهنگ مردم در سال 1342 داشته باشیم؛ تصویری که وقتی وارد قرن تازه شدیم میگوییم ما در قرن پیش این شکلی بودیم.
داستاننویس
این آخرین ستونی است که در سال 1399 مینویسم و مصادف شده است با روزی که دیروزش چهارشنبهسوری بوده و در این سال ویروسزده از روی آتش پریدهاید و سرخی آتش را گرفتهاید و زردی به آتش دادهاید. در این چند ماه آخر چندین و چند اتفاق ناگوار را پشت سر گذاشتم و همان وقتها بود که درگیر نوشتن پادکست «بنگاه شادمانی» هم بودم. غم و شادی توأمان و کنار هم. بعد به یکی از قسمتهای این پادکست رسیدم که درباره حاجی فیروز است. بعد بود که صدای مرتضی احمدی برایم زنده شد که میخواند: «سالی که گذشت سال بد بود سالی بد و بد ز بد بتر بود، ای سال برنگردی بری دیگه برنگردی» این صدای انتهای سالهای همه ما ایرانیان است؛ زمانی که حاجی فیروزها با پیراهن قرمز و روی سیاه با دایره زنگی توی خیابانها میروند و میرقصند و از سال بد میگویند. درست عین همان سال بدی که احمد شاملو در شعرش میگوید: «سال بد، سال باد، سال اشک، سال شک، سال روزهای دراز و استقامتهای کم، سالی که غرور گدایی کرد، سال پست، سال درد...» اما همه اینها را نوشتم تا برسم به همین حاجی فیروز. خیلیها را دیدهایم که روی سیاه کردهاند و نقش حاجی فیروز را بازی کردهاند. سعدی افشار سیاهباز معروف دوران ما میگفت «حاجی فیروز بودن خودش تخصص میخواهد و میگفت او نتوانسته هیچوقت حاجی فیروز باشد. »در فیلمهای سینمایی هم دیدهایم کسانی را که حاجی فیروز شدهاند. یکی از قدیمیترین فیلمهای سینمایی که حاجی فیروز را در آن میبینیم فیلم «پرستوها به لانه بر میگردند» ساخته مجید محسنی است که در سال 1342 ساخته شده است؛ در این فیلم مجید محسنی نقش پدری را بازی میکند که دست فرزندش را میگیرد و از روستا او را به شهر میآورد تا در شهر تحصیل کند و برای تأمین مخارج زندگی دست به هرکاری میزند؛ یکی از کارها همین حاجی فیروز شدن است؛ در صحنهای او سیاه شده و دارد میرقصد و ترانه حاجی فیروز را میخواند که: «حاجی فیروزه و سالی یه روز». از همین جای نوشته میخواهم سر ماجرا را به سمت مجید محسنی کج کنم و از او بنویسم، نویسنده و کارگردانی که بسیار بسیار دغدغه فرهنگ و آیینهای ایرانی را داشت؛ کسی که مدام در فیلمهایی که مینویسد و کارگردانی میکند و در آنها نقش اول را بازی میکند بخشی از فرهنگ ایران را به نمایش میگذارد. اصلاً او به سینما آمده تا آداب و رسوم را زنده کند، آداب و رسومی که در دهه چهل همچنان اجرا میشدند و محسنی میداند که ممکن است زمانی برسد که تنها خاطرهای از آنها بر جای مانده باشد. این است که همه فیلمهایش را طوری میسازد که مثلاً موسیقی فولکلور را زنده کند، یا طوری میسازد که پیشپردهخوانی را زنده کند ،یا همین حاجی فیروز را و حتی مروت و مردانگی در میان مردم را مثل سوژه فیلم «لات جوانمرد». این ستون ادای احترامی است به مجید محسنی یا مرتضی احمدی یا پرویز خطیبی یا نصرت کریمی و دیگرانی که خوب بلد بودند از سنتهای ما فیلم بسازند و کار کنند و برای ما به یادگار بگذارند که حالا مثلاً تصویری از فرهنگ مردم در سال 1342 داشته باشیم؛ تصویری که وقتی وارد قرن تازه شدیم میگوییم ما در قرن پیش این شکلی بودیم.
به مناسبت سالروز خجسته میلاد اباعبدالله الحسین(ع)
طلوع خورشید حماسه از افق شهادت
اسماعیل علوی
دبیر گروه پایداری
ابا عبدالله الحسین(ع) سومین پیشوای شیعیان جهان پس از رسول گرامی اسلام(ص) و یکی از دو اختر تابناک آسمان عصمت و طهارت است که دودمان نبی اکرم(ص) از آنان باقی مانده و خداوند مردمان را به دوستی ومحبت آنان فرمان داده و یکی از دو امانت گرانسنگی است که هرکه از آنان پیروی کند در دنیا آزاده و درآخرت سربلند و اهل نجات و رهایی خواهد بود.
امام حسین(ع) در کانون دانش و فضیلت و محبت وتقوا، دیده به جهان گشود و در دامان پاک و مطهر پدر و مادری همچون علی(ع) و فاطمه(س) رشد ونمو یافت و از سرچشمه زلال حکمت و معرفت و فضایل بلند اخلاقی ومهر ومحبت تغذیه نمود، بهگونهای که ادب و هدایت و شکوه وعظمت و شجاعت را از آنان به ارث برد و شایستگی رهبری حماسیترین واقعه را یافت و ورود فضایل انسانی را در طول تاریخ به جریان درآورد.
سیره نگاران و مورخان در بیان هیچ موضوعی همانند فضایل اهل بیت پیامبر و مقام برجسته علمی و معنوی آنان و برخورداری شان از مجموعه کمالات، تا این حد همسو و هماهنگ نبودهاند. این یکدلی و اتفاق نظر به بخشی از اصول و مبانی ازجمله بیان صریح قرآن در مورد جایگاه ویژه اهل بیت برمیگردد. کلام وحی به صراحت اهل بیت پیامبر را از هرگونه پلیدی مبرا دانسته و آنان را همان نزدیکان نبی اکرم(ص) معرفی کرده است که دوستی و محبتشان پاداش رسالتی است که خدای متعال به بشریت ارزانی داشته است. امام حسین(ع) بیتردید از زمره اهل بیت نبی مکرم اسلام به شمار آمده و به تصریح قرآن از مجموعه پلیدیها پیراسته است. آن حضرت از برجستهترین مراتب مجد وشرف و کرامت برخوردار و از همتی والا، شجاعتی تحسین برانگیز، عفو و بخششی زائد الوصف بهرهمند بود و گنجینه علم ودانش بهشمار میآمد. زبانی گویا داشت، همواره جانب مظلوم را میگرفت و به یاری حق میشتافت و به مقابله با ظلم و ستم میپرداخت. امام حسین(ع) در عین جایگاه رفیع معنوی، متواضع و فروتن بود.عدالتخواهی، شکیبایی وبردباری، پاکدامنی و جوانمردی، ورع و تقوا و دیگر صفات برجسته از ویژگیهای حضرتش بود.
امام حسین(ع) پیشوای آزادگان و نامش با حماسه و ذلتناپذیری همراه است. از اینرو همواره در طول تاریخ الگوی زندگی شرافتمندانه بوده وآغاز و فرجام بسیاری از خصال نیک محسوب میشود. تابناکترین و کامل ترین چهره انسانی که پرخروش و توفنده در برابر ظلم ایستاد و سنت ذلتناپذیری و از خود گذشتگی در راه آرمان و عقیده را برای نسلهای بعد به یادگار نهاد. حرکتش در یک نیمروز آنچنان وجدان تاریخ را به لرزه درآورد.
قیام ونهضت آن حضرت آتشفشانی بود که در تاریخ، زلزلهای بزرگ بهوجود آورد و وجدان واماندگان از یاری حق را بیدار ساخته و حاکمان مستبد و خود رأی را از ادامه طغیانشان پرهیز داد.
دبیر گروه پایداری
ابا عبدالله الحسین(ع) سومین پیشوای شیعیان جهان پس از رسول گرامی اسلام(ص) و یکی از دو اختر تابناک آسمان عصمت و طهارت است که دودمان نبی اکرم(ص) از آنان باقی مانده و خداوند مردمان را به دوستی ومحبت آنان فرمان داده و یکی از دو امانت گرانسنگی است که هرکه از آنان پیروی کند در دنیا آزاده و درآخرت سربلند و اهل نجات و رهایی خواهد بود.
امام حسین(ع) در کانون دانش و فضیلت و محبت وتقوا، دیده به جهان گشود و در دامان پاک و مطهر پدر و مادری همچون علی(ع) و فاطمه(س) رشد ونمو یافت و از سرچشمه زلال حکمت و معرفت و فضایل بلند اخلاقی ومهر ومحبت تغذیه نمود، بهگونهای که ادب و هدایت و شکوه وعظمت و شجاعت را از آنان به ارث برد و شایستگی رهبری حماسیترین واقعه را یافت و ورود فضایل انسانی را در طول تاریخ به جریان درآورد.
سیره نگاران و مورخان در بیان هیچ موضوعی همانند فضایل اهل بیت پیامبر و مقام برجسته علمی و معنوی آنان و برخورداری شان از مجموعه کمالات، تا این حد همسو و هماهنگ نبودهاند. این یکدلی و اتفاق نظر به بخشی از اصول و مبانی ازجمله بیان صریح قرآن در مورد جایگاه ویژه اهل بیت برمیگردد. کلام وحی به صراحت اهل بیت پیامبر را از هرگونه پلیدی مبرا دانسته و آنان را همان نزدیکان نبی اکرم(ص) معرفی کرده است که دوستی و محبتشان پاداش رسالتی است که خدای متعال به بشریت ارزانی داشته است. امام حسین(ع) بیتردید از زمره اهل بیت نبی مکرم اسلام به شمار آمده و به تصریح قرآن از مجموعه پلیدیها پیراسته است. آن حضرت از برجستهترین مراتب مجد وشرف و کرامت برخوردار و از همتی والا، شجاعتی تحسین برانگیز، عفو و بخششی زائد الوصف بهرهمند بود و گنجینه علم ودانش بهشمار میآمد. زبانی گویا داشت، همواره جانب مظلوم را میگرفت و به یاری حق میشتافت و به مقابله با ظلم و ستم میپرداخت. امام حسین(ع) در عین جایگاه رفیع معنوی، متواضع و فروتن بود.عدالتخواهی، شکیبایی وبردباری، پاکدامنی و جوانمردی، ورع و تقوا و دیگر صفات برجسته از ویژگیهای حضرتش بود.
امام حسین(ع) پیشوای آزادگان و نامش با حماسه و ذلتناپذیری همراه است. از اینرو همواره در طول تاریخ الگوی زندگی شرافتمندانه بوده وآغاز و فرجام بسیاری از خصال نیک محسوب میشود. تابناکترین و کامل ترین چهره انسانی که پرخروش و توفنده در برابر ظلم ایستاد و سنت ذلتناپذیری و از خود گذشتگی در راه آرمان و عقیده را برای نسلهای بعد به یادگار نهاد. حرکتش در یک نیمروز آنچنان وجدان تاریخ را به لرزه درآورد.
قیام ونهضت آن حضرت آتشفشانی بود که در تاریخ، زلزلهای بزرگ بهوجود آورد و وجدان واماندگان از یاری حق را بیدار ساخته و حاکمان مستبد و خود رأی را از ادامه طغیانشان پرهیز داد.
به نام تاریخ
27 اسفند
در برگه تقویم سیصد و شصت و سومین روز از سال نامهای بزرگی از دنیای ادبیات ثبت شده است. چهرههای شناخته شدهای که امروز بهانهای برای خواندن درباره آنهاست.
تولدها
مهدی آذریزدی: امروز نود و نهمین سالروز تولد نویسنده «قصههای خوب برای بچههای خوب» است. مهدی آذریزدی از کودکی در کارگاههای جوراب بافی کار میکرد و پس از اینکه صاحب کارگاه جوراب بافی تصمیم به تأسیس دومین کتابفروشی شهر یزد گرفت او را برای کار به کتابفروشی منتقل کرد. آذریزدی با کتاب آشنا شد و پس از اینکه به تهران آمد در چاپخانه محمدعلی علمی مشغول به کار شد. سال 1335 به فکر سادهنویسی قصهها برای کودکان افتاد و اولین جلد «قصههای خوب برای بچههای خوب» با همین فکر شکل گرفت. این کتاب در 5 جلد منتشر شد و 5 کتاب کوچک تر هم با نام «قصههای تازه از کتابهای کهن» نوشت. «گربه ناقلا»، «گربه تنبل»، «مثنوی برای بچه ها»، «قصههای ساده»، «تصحیح مثنوی» و «قند و عسل» از دیگر کتابهای آذریزدی است. او سال 1343 برای «قصههای خوب برای بچههای خوب» جایزه سازمان جهانی یونسکو را گرفت و بهدلیل اینکه نخستین نویسندهای بود که به فکر نوشتن داستان برای کودکان و نوجوانان افتاد لقب «پدر ادبیات کودک و نوجوان ایران» را گرفت. او 18 تیر سال 1388 درگذشت و اکنون این روز به نام روز ملی ادبیات کودک و نوجوان نامگذاری شده است.
عبدالحسین زرین کوب: ادیب، تاریخ نگار، نویسنده و مولوی شناس مشهور سال 1301 در چنین روزی به دنیا آمد. عبدالحسین زرینکوب در رشته ادبی تحصیل کرد و پس از پایان دبیرستان مشغول به تدریس شد. در همین دوره نخستین کتابش را به نام «فلسفه شعر یا تاریخ تطور شعر و شاعری در ایران» نوشت و منتشر کرد. او پس از تحصیل در رشته ادبیات فارسی در دانشگاه همراه چهرههایی چون محمد معین، پرویز ناتل خانلری، غلامحسین صدیقی و عباس زریاب خویی برای مشارکت در طرح ترجمه مقالات دایرة المعارف اسلام دعوت شد. زرین کوب بیشتر با کتابهایش درباره تاریخ اسلام و مولوی شناخته میشود. او در 4 کتاب «بامداد اسلام»، «کارنامه اسلام»، «دو قرن سکوت» و «تاریخ ایران پس از اسلام» به بررسی تاریخ اسلام پرداخت. «شرح قصیده ترساییه خاقانی»، «نقد ادبی»، «شعر بیدروغ، شعر بینقاب»، «سیری در شعر فارسی»، «حدیث خوش سعدی»، «نامورنامه»، «فن شعر ارسطو» و «دیدار با کعبه جان» کتابهای زرین کوب درباره ادبیات و «ارزش میراث صوفیه»، «از کوچه رندان»، «سرّ نی»، «پله پله تا ملاقات خدا»، «بحر در کوزه»، «صدای بال سیمرغ» و «در قلمرو وجدان» از آثار او در زمینه تصوف و عرفان هستند. عبدالحسین زرین کوب سال 1378 درگذشت.
اسماعیل زرین فر: نوازنده ویولن و کمانچه و از آهنگسازان مطرح ایران سال 1280 متولد شد. اسماعیل زرین فر از 7 سالگی نواختن ویولن و کمانچه را از دایی اش یاد گرفت. او پس از آشنایی با علینقی وزیری که در نظر داشت آن زمان مدرسه عالی موسیقی را تأسیس کند در این مدرسه ثبتنام کرد و مدتی بعد بهصورت مکاتبهای از استادی در بیروت هارمونی را آموخت و پس از تأسیس رادیو نوازنده رادیو شد. زرین فر علاوه بر نوازندگی آهنگسازی هم میکرد و حدود 400 قطعه موسیقی ساخت و همراه ابوالحسن صبا، روحالله خالقی 22 صفحه ضبط کرد. او سال 1371 درگذشت.
رویا تیموریان: بازیگر سینما و تئاتر و تلویزیون ایران سال 1337 در چنین روزی به دنیا آمد. رویا تیموریان کارش را سال 1358 با بازی در نمایشهایی مانند «تندس»، «کتیبه» آغاز کرد و پس از آن در نمایشهای «آبی به رنگ دریا»، «مریم و مرداویج»، «باغ آلبالو»، «معرکه در معرکه»، «بینوایان»، «هرا»، «عروسی خون»، «خانه برنارد آلبا» و «بازرس» بازی کرد. او سال 1367 با بازی در سریال «رعنا» مطرح شد و سال 1373 با بازی در فیلم «حسرت دیدار» وارد سینما شد. پس از آن تیموریان را در فیلمهایی مانند «مرد بارانی»، «شراره»، «زندان زنان»، «قارچ سمی»، «کافه ستاره»، «سنتوری»، «شیرین»، «پستچی سه بار در نمیزند»، «چه خوبه که برگشتی»، «برف»، «خانه دختر» و «خداحافظ دختر شیرازی» و سریالهای «شبحی در تاریکی»، «شب دهم»، «دوران سرکشی»، «لبه تاریکی»، «مدار صفر درجه»، «ساعت شنی»، «شیخ بهایی»، «شمس العماره»، «یه تیکه زمین»، «نفس گرم»، «دیوار به دیوار»، «حوالی پاییز» و «سرباز» دیدیم.
سالروز تولد مجتبی میرزاده نوازنده کمانچه و ویولن، فاطمه واعظی خواننده، شهرام حقیقت دوست بازیگر و مهدی رئیس المحدثین داستان نویس هم امروز است.
درگذشت ها
حسین کاظمزاده ایرانشهر نویسنده و حسین مونس ادیب مصری هم در چنین روزی درگذشتند.
عکس نوشت
موزه عکاسی در برج آزادی تهران افتتاح شد و همزمان با آن نمایشگاه عکس «سفرههای هفتسین» هم افتتاح شد.
این نمایشگاه شامل ۶۲ تابلو از ۴۷ هنرمند است که در تالار آیینه برج آزادی به نمایش درآمد و در آن منتخبی از آثار برگزیدگان ۵ دوره مسابقات عکاسی از سفرههای هفتسین را میبینیم که آثار هنرمندانی مانند حسن غفاری و آلفرد یعقوبزاده هم در میان این عکسها قرار دارد.
این نمایشگاه شامل ۶۲ تابلو از ۴۷ هنرمند است که در تالار آیینه برج آزادی به نمایش درآمد و در آن منتخبی از آثار برگزیدگان ۵ دوره مسابقات عکاسی از سفرههای هفتسین را میبینیم که آثار هنرمندانی مانند حسن غفاری و آلفرد یعقوبزاده هم در میان این عکسها قرار دارد.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
سخن روز
-
تلاش داریم جشنواره تئاتر فجر صاحب اساسنامه شود
-
رشد ابتذال در موسیقی، دلایل و زمینه ها
-
شهروند مجـــازی
-
سیاه و رقصنده
-
طلوع خورشید حماسه از افق شهادت
-
به نام تاریخ
-
عکس نوشت
اخبارایران آنلاین