ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
دور نـما
شانگهای دیلی (چین):
دولت چین امیدوار است طی سه ماه آینده بتواند 40 درصد از جمعیت کشور خود را مقابل ویروس کرونا واکسینه کند. در حال حاضر 3.56 درصد از جمعیت 1.4 میلیارد نفری چین واکسن دریافت کردهاند. به گفته مقامات بهداشتی چین این کشور به اندازه کافی واکسن برای مردم این کشور تولید کرده است.
گاردین (بریتانیا):
نیکولا استورجن، بزرگترین حامی استقلال اسکاتلند از بریتانیا، بهخاطر یک رسوایی در آستانه استعفا از مقام خود بهعنوان وزیر اول اسکاتلند است. مدارکی منتشر شده که نشان میدهد او پارلمان اسکاتلند را در مورد اتهامات وارد شده به الکس سالموند که استورجن به جای او به قدرت رسید، گمراه کرده بوده است.
واشنگتن پست (امریکا):
کریستوفر ورای، رئیس اف بیآی از گزارشهایی که از طرف اداره تحت نظارتش درباره تهدیدهای داخلی در امریکا منتشر شده بود، دفاع کرد و گفت تهدیدهای راستهای افراطی در امریکا که حوادث 6 ژانویه و حمله به ساختمان کنگره را رقم زدند، جدی است و چنین تهدیداتی رو به افزایش است.
«برنز»؛ دیپلماتی در کسوت ریاست سیا
با تأیید «ویلیام برنز» در کمیته اطلاعاتی سنا، تنها پست خالی مانده اطلاعاتی امریکا کامل میشود
بنفشه غلامی/ «ویلیام برنز»، دیپلمات کهنهکار امریکایی که زمانی سفیر امریکا در روسیه و اردن بود و در دوره «باراک اوباما» نقش زیادی در مذاکرات هستهای ایران داشت، سهشنبه شب تأیید کمیته اطلاعاتی سنای امریکا را دریافت کرد تا مسیرش برای رأی اعتماد سنای امریکا به او برای نشستن بر کرسی ریاست سنا هموار شود.
بهگزارش «رویترز»، سناتور «مارک وارنر»، رئیس کمیته دموکرات سنای امریکا خبر داد، در رأیگیری کمیته اطلاعاتی سنای امریکا، هم سناتورهای دموکرات و هم سناتورهای جمهوریخواه بدون چون و چرا با توجه به تجربه طولانی مدت «برنز» در امور امنیت ملی و خدمات بسیار زیادی که داشته است، به وی رأی دادند. «وارنر» تأکید کرده که بسیار امیدوار است که «برنز» در نشست سنای امریکا نیز رأی اعتماد دریافت کند.
مواضع «برنز» در حوزههای مختلف در جلسه استماع او که چهارشنبه هفته قبل برگزار شد، مشخص است. «برنز» روسیه و کرهشمالی را از نشانههای تهدید علیه امریکا میداند و تغییرات اقلیمی، بهداشت جهانی و تهدیدات سایبری را هم در فهرست مسائلی که آنها را خطرات جدی برای امنیت جهان تلقی میکند، قرارمی دهد.
اما مهمترین و پر رنگترین مسأله برای او چین است. او در جلسه هفته قبل خود تأکید کرده بود که رقابت با چین و مقابله با آن را کلید اصلی امنیت ملی ایالات متحده امریکا میداند. او در این نشست پا را فراتر از این هم گذاشت و گفت که اگر رئیس کل دانشگاههای امریکا بود، دستور تعطیلی مؤسسات کنفوسیوس را که زبان و فرهنگ چینی تدریس میکنند، صادر میکرد. همین دست سخنان باعث شد تا سناتور جمهوریخواه تندرویی همچون «مارکو روبیو»، در بیانیهای بگوید: «پس از دیدار با برنز دریافتم که او ماهیت تهدیدهای چین را بخوبی دریافته است.» به گزارش «نیویورک تایمز»، «جیک سالیوان» که مشاور امنیت ملی «جو بایدن» است و سابقه طولانی مدتی در همکاری با «برنز» در مقاطع مختلف دارد، معتقد است، «برنز» میتواند بخوبی از پس چالش با چین برآید. بنا بر این گزارش طرح چنین ادعایی چندان دور از ذهن نیست. زیرا حداقل با نگاهی به سخنان هفته پیش «برنز» در سنای امریکا، بهنظر میرسد، بین دموکراتها او شاید تنها کسی باشد که مواضعی بسیار تند علیه چین دارد. او در نشست هفته پیش رقابت با چین را متفاوت از رقابت با شوروی در جنگ سرد دانست و گفت: «اگر رویارویی با اتحاد جماهیر شوروی در دوره جنگ سرد مبتنی بر نبردهای امنیتی و ایدئولوژیک بود، اکنون چین را باید دشمنی بسیار بلند پرواز دانست که در تواناییهای قابل توجهی در فناوری و اقتصاد دارد.» «برنز» از همین رو آموزشهای ویژه فناوری به کارمندان سازمان سیا را از اولویتهای کار خود میداند و میگوید تنها با این روش است که میتوان در جمعآوری و تجزیه و تحلیل دادههای اینترنتی در مقابله با چین موفق بود. او همچنین اعتقاد راسخ دارد که تنها با اتحاد هر دو حزب امریکا یعنی دموکراتها و جمهوریخواهان است که میتوان به مقابله با چین رفت.
البته روسیه هم از دایره توجهات «برنز» خارج نیست. او که در دوره ریاست جمهوری «جورج بوش» بین سالهای 2005 تا 2008 سفیر امریکا در روسیه بوده و تحقیقات عمیقی درباره روسیه دارد، میگوید: «همه این موهای سفیدی که میبینید، حاصل خدمات من برای امریکا در روسیه است.» او هرچند مدعی است، روسیه بواسطه تحریمها، قدرت و نفوذ سابق خود را از دست داده است، اما تأکید میکند که روسیه هنوز هم در بخش اطلاعات سایبری میتواند تهدیدی علیه امریکا باشد و از طریق عملیات سایبری به این کشور آسیب بزند. از همین رو تأکید کرده که نمیخواهد روسیه را دستکم بگیرد.«ویلیام برنز» که اولین دیپلماتی در امریکا است که از عالم سیاست وارد دنیای امنیت و زوایای تاریک سازمان اطلاعات و امنیت امریکا (سیا) میشود، در حالی برای این پست انتخاب شده است که سازمان سیا در طول سالهای ریاست جمهوری «دونالد ترامپ» بشدت سیاستزده شده بود. اما او میگوید: «من این را متوجه شدهام که متخصصان اطلاعات باید هرآنچه را که میدانند و جمعآوری کردهاند، به سیاستمداران بگویند. آنها خط اول دفاعی هستند. اما معتقدم سیاست باید همان جایی که کار اطلاعات آغاز میشود، متوقف شود.» او تأکید کرده است که اولویتهایش در سازمان سیا چهار مسأله مهم هستند: چین، فناوریهای نوین، تقویت مهارتهای پرسنل سیا و مشارکت با کمیتههای اطلاعاتی کنگره امریکا.
«ویلیام برنز» از سال 1982 که جذب وزارت خارجه امریکا شده است، پیشرفت قابل توجهی در این حوزه داشته و در ردههای خدمات برون مرزی این وزارتخانه پلههای ترقی را بسرعت پیموده است. او در دوره اول ریاست جمهوری «اوباما» وزیر خارجه بود و سپس بهعنوان معاون وزیر خارجه مشغول بهکار شد. او تا سال 2014 این پست را داشت و بعد از آن ریاست اندیشکده کارنگی را به دست گرفت. او هر چند برخلاف «جینا هاسپل» که در آخرین سال ریاست جمهوری «دونالد ترامپ» رئیس سازمان سیا بود، هیچ سابقه اطلاعاتی ندارد، اما فرد بیتجربهای هم نیست و در مقاطع حساس دیپلماتیک، از اطلاعات سازمان سیا بهرههای زیادی برده و با آن همکاری داشته است. او در مذاکرات مخفیانه با لیبی در سال 2001 که منجر به پایان گرفتن برنامه تسلیحات هستهای این کشور شد و همچنین مذاکرات مخفیانه با ایران که به برجام انجامید، از اطلاعاتی که از سازمان سیا دریافت میکرد، بهرهها برد. او در همین ارتباط میگوید: «مهارت افسران سازمان سیا در جمعآوری و تجزیه و تحلیل اطلاعات بود که به من امتیاز تبدیل شدن به یک مذاکره کننده قوی را داد.»
بهگزارش «رویترز»، سناتور «مارک وارنر»، رئیس کمیته دموکرات سنای امریکا خبر داد، در رأیگیری کمیته اطلاعاتی سنای امریکا، هم سناتورهای دموکرات و هم سناتورهای جمهوریخواه بدون چون و چرا با توجه به تجربه طولانی مدت «برنز» در امور امنیت ملی و خدمات بسیار زیادی که داشته است، به وی رأی دادند. «وارنر» تأکید کرده که بسیار امیدوار است که «برنز» در نشست سنای امریکا نیز رأی اعتماد دریافت کند.
مواضع «برنز» در حوزههای مختلف در جلسه استماع او که چهارشنبه هفته قبل برگزار شد، مشخص است. «برنز» روسیه و کرهشمالی را از نشانههای تهدید علیه امریکا میداند و تغییرات اقلیمی، بهداشت جهانی و تهدیدات سایبری را هم در فهرست مسائلی که آنها را خطرات جدی برای امنیت جهان تلقی میکند، قرارمی دهد.
اما مهمترین و پر رنگترین مسأله برای او چین است. او در جلسه هفته قبل خود تأکید کرده بود که رقابت با چین و مقابله با آن را کلید اصلی امنیت ملی ایالات متحده امریکا میداند. او در این نشست پا را فراتر از این هم گذاشت و گفت که اگر رئیس کل دانشگاههای امریکا بود، دستور تعطیلی مؤسسات کنفوسیوس را که زبان و فرهنگ چینی تدریس میکنند، صادر میکرد. همین دست سخنان باعث شد تا سناتور جمهوریخواه تندرویی همچون «مارکو روبیو»، در بیانیهای بگوید: «پس از دیدار با برنز دریافتم که او ماهیت تهدیدهای چین را بخوبی دریافته است.» به گزارش «نیویورک تایمز»، «جیک سالیوان» که مشاور امنیت ملی «جو بایدن» است و سابقه طولانی مدتی در همکاری با «برنز» در مقاطع مختلف دارد، معتقد است، «برنز» میتواند بخوبی از پس چالش با چین برآید. بنا بر این گزارش طرح چنین ادعایی چندان دور از ذهن نیست. زیرا حداقل با نگاهی به سخنان هفته پیش «برنز» در سنای امریکا، بهنظر میرسد، بین دموکراتها او شاید تنها کسی باشد که مواضعی بسیار تند علیه چین دارد. او در نشست هفته پیش رقابت با چین را متفاوت از رقابت با شوروی در جنگ سرد دانست و گفت: «اگر رویارویی با اتحاد جماهیر شوروی در دوره جنگ سرد مبتنی بر نبردهای امنیتی و ایدئولوژیک بود، اکنون چین را باید دشمنی بسیار بلند پرواز دانست که در تواناییهای قابل توجهی در فناوری و اقتصاد دارد.» «برنز» از همین رو آموزشهای ویژه فناوری به کارمندان سازمان سیا را از اولویتهای کار خود میداند و میگوید تنها با این روش است که میتوان در جمعآوری و تجزیه و تحلیل دادههای اینترنتی در مقابله با چین موفق بود. او همچنین اعتقاد راسخ دارد که تنها با اتحاد هر دو حزب امریکا یعنی دموکراتها و جمهوریخواهان است که میتوان به مقابله با چین رفت.
البته روسیه هم از دایره توجهات «برنز» خارج نیست. او که در دوره ریاست جمهوری «جورج بوش» بین سالهای 2005 تا 2008 سفیر امریکا در روسیه بوده و تحقیقات عمیقی درباره روسیه دارد، میگوید: «همه این موهای سفیدی که میبینید، حاصل خدمات من برای امریکا در روسیه است.» او هرچند مدعی است، روسیه بواسطه تحریمها، قدرت و نفوذ سابق خود را از دست داده است، اما تأکید میکند که روسیه هنوز هم در بخش اطلاعات سایبری میتواند تهدیدی علیه امریکا باشد و از طریق عملیات سایبری به این کشور آسیب بزند. از همین رو تأکید کرده که نمیخواهد روسیه را دستکم بگیرد.«ویلیام برنز» که اولین دیپلماتی در امریکا است که از عالم سیاست وارد دنیای امنیت و زوایای تاریک سازمان اطلاعات و امنیت امریکا (سیا) میشود، در حالی برای این پست انتخاب شده است که سازمان سیا در طول سالهای ریاست جمهوری «دونالد ترامپ» بشدت سیاستزده شده بود. اما او میگوید: «من این را متوجه شدهام که متخصصان اطلاعات باید هرآنچه را که میدانند و جمعآوری کردهاند، به سیاستمداران بگویند. آنها خط اول دفاعی هستند. اما معتقدم سیاست باید همان جایی که کار اطلاعات آغاز میشود، متوقف شود.» او تأکید کرده است که اولویتهایش در سازمان سیا چهار مسأله مهم هستند: چین، فناوریهای نوین، تقویت مهارتهای پرسنل سیا و مشارکت با کمیتههای اطلاعاتی کنگره امریکا.
«ویلیام برنز» از سال 1982 که جذب وزارت خارجه امریکا شده است، پیشرفت قابل توجهی در این حوزه داشته و در ردههای خدمات برون مرزی این وزارتخانه پلههای ترقی را بسرعت پیموده است. او در دوره اول ریاست جمهوری «اوباما» وزیر خارجه بود و سپس بهعنوان معاون وزیر خارجه مشغول بهکار شد. او تا سال 2014 این پست را داشت و بعد از آن ریاست اندیشکده کارنگی را به دست گرفت. او هر چند برخلاف «جینا هاسپل» که در آخرین سال ریاست جمهوری «دونالد ترامپ» رئیس سازمان سیا بود، هیچ سابقه اطلاعاتی ندارد، اما فرد بیتجربهای هم نیست و در مقاطع حساس دیپلماتیک، از اطلاعات سازمان سیا بهرههای زیادی برده و با آن همکاری داشته است. او در مذاکرات مخفیانه با لیبی در سال 2001 که منجر به پایان گرفتن برنامه تسلیحات هستهای این کشور شد و همچنین مذاکرات مخفیانه با ایران که به برجام انجامید، از اطلاعاتی که از سازمان سیا دریافت میکرد، بهرهها برد. او در همین ارتباط میگوید: «مهارت افسران سازمان سیا در جمعآوری و تجزیه و تحلیل اطلاعات بود که به من امتیاز تبدیل شدن به یک مذاکره کننده قوی را داد.»
تدارک امنیتی عراق برای میزبانی از «پاپ»
زهره صفاری/ پس از 15 ماه قرنطینه و محدودیت، «پاپ فرانسیس» رهبر مسیحیان جهان در اوج بحران کرونا و امنیتی عراق، برای سی و سومین سفر خارجیاش، عازم خاورمیانه می شود.به گزارش «وال استریت ژورنال»، این سفر 4 روزه که با تمهیدات شدید امنیتی و بهداشتی عراق از فردا آغاز میشود، علاوه بر بازدید پاپ از 6 شهر مختلف این کشور، دیدار با مردم و بویژه مسیحیان در استادیوم فوتبال اربیل، ملاقات با رهبران مذهبی و سیاسی عراق را شامل میشود.
این سفر که به گفته پاپ با هدف ارتقای روابط با رهبران مسلمان و اعلام حمایت از مسیحیان عراق انجام میشود علاوه بر تهدیدهای بالقوه تروریستی، با شیوع ویروس کرونای انگلیسی نگرانیهایی را به وجود آورده است.
به نوشته «پولتیکو»، این نگرانیها با مثبت شدن تست کرونای سفیر واتیکان در عراق بیشتر نیز شده است. گرچه علایم بیماری او خفیف گزارش شده و او در قرنطینه به سر میبرد و از سویی نیز مقامات برگزاری مراسم استقبال از پاپ از ایجاد محدودیتهای بیشتر پیشگیرانه (ماسک اجباری، محدودیت تجمعات و رعایت فاصله اجتماعی) خبر دادهاند اما واتیکان اعلام کرد برای پیشگیری از هرگونه خطری برای «پاپ» 84 ساله، هم او و هم 20 عضو واتیکان و 70 خبرنگار همراه او همگی پیش از سفر واکسینه خواهند شد.نماینده سازمان بهداشت جهانی نیز اعلام کرد در صورت کنترل ریسک ابتلا و شرایط مراقبتهای دو کشور، نمیتوان برای دیدارهای دیپلماتیک کشورها محدودیتی قائل شد.
به رغم همه این نگرانیها، «پاپ» اعلام کرد حتی اگر قرار باشد از طریق دوربینهای تلویزیونی با مردم عراق صحبت کند، حتماً این سفر را انجام خواهد داد. این در حالی است که «شروان الوائلی»، نماینده «برهم صالح» رئیس جمهوری عراق معتقد است: «عراق در تعامل مستقیم با مقامات واتیکان همه ابعاد امنیتی را در نظر گرفته است و ما اطمینان میدهیم که هیچ خطر امنیتی هیأت اعزامی واتیکان را تهدید نمیکند.»
رخدادی تحولساز
کارشناسان سایت «اینترپرتر» بر این باورند، سفر چند روزه پاپ که مهمترین بخش آن دیداری خصوصی و 40 دقیقهای با آیتالله سیستانی، مرجع عالی شیعیان عراق است تنها برای اصلاح روابط انجام نمیشود بلکه این سفر ابزاری است تا پاپ در سایه دیپلماسی عمومی و کلاسیک بتواند علاوه بر ایجاد تحول در شرایط مسیحیان، با یک حضور اجتماعی بر نخبگان و اقشار غیر مسیحی نیز تأثیرگذاری سیاسی داشته باشد و حتی شاید این شرایط ژئوپلتیک منطقه را نیز تحتالشعاع قرار دهد. از طرفی با توجه به ابعاد جهانی این سفر کشور میزبان فرصتی بینظیر برای ارتقای اعتبار و مشروعیت خود به دست خواهد آورد تا پیام صلح خود را نیز به جهان برساند. بنابراین میتوان این سفر را رخدادی تحولساز برای عراق درگیر بحران دانست. آنچه مسلم است به نوشته «وال استریت»، پاپ پس از حدود یک سال قرنطینه و محدودیت برای بازگشت به عرصه جهانی نیاز به این سفر دارد و اینکه در راستای تحقق این هدف او پس از سالها تعویق حضور در عراق، در این برهه، یکی از پرمخاطرهترین کشورها از بعد امنیتی و بهداشتی را برگزیده نیز در نوع خود قابل توجه به شمار میرود.
اما از بعد جهانی، سفر «پاپ فرانسیس» با هدف ترسیم نقشه راه آینده روابط بین مذاهب دارای اهمیت بسیار است. از سویی با توجه به دیدار روز شنبه «پاپ» با «آیتالله سیستانی» این هدف سهلالوصولتر نیز خواهد شد. یکی از نمایندگان واتیکان به «کاتولیک سان» گفت: «زمانی که ملاقات پاپ و آیتالله سیستانی قطعی شد، با استقبال گستردهای از سوی مسلمانان و مسیحیان روبهرو شدیم. این ملاقاتی تاریخی خواهد بود که میتواند بر انسجام و تداوم زیست مسالمتآمیز تأثیرگذار باشد.»این در حالی است که به نوشته «وال استریت ژورنال»، مسیحیان عراقی که به دلیل ناامنیها و تهاجمات تکفیریها از 1.5 میلیون نفر به 250 هزار تن در طول سالهای اخیر رسیده و بسیاری در شهر اربیل مستقر هستند، امیدوارند این سفر بتواند امنیت آیندهشان را تضمین کند.
موشکباران نظامیان امریکایی در عین الاسد
خبرگزاری رسمی عراق از اصابت 10 موشک به پایگاه هوایی «عین الاسد»، محل استقرار نظامیان امریکایی خبر داد.
به گزارش ایرنا، این حمله که صبح دیروز اتفاق افتاد در ابتدا توسط کانال خبری «صابرین نیوز» از رسانههای مرتبط با گروههای مقاومت عراق منتشر شده است. پایگاه خبری «بغداد الیوم» نیز در پی این خبر حمله به پایگاه نظامیان امریکایی در استان الانبار را تأیید کرد.ساعاتی بعد ائتلاف بینالمللی تحت امر امریکا نیز با انتشار بیانیهای از جزییات این حمله پرده برداشت. به گزارش ایسنا به نقل از سومریه نیوز، در این بیانیه آمده است: «حدود ساعت 7 و 20 دقیقه صبح چهارشنبه 10 راکت پایگاه هوایی عین الاسد را مورد اصابت قرار دادند. عراق مسئولیت تحقیقات این حمله را برعهده دارد.»
شبکه اسکای نیوز نیز از مرگ یک پیمانکار غیرنظامی به دلیل سکته قلبی در پی این حمله خبر داد. گفته میشود نیروهای امنیتی عراق سکوی شلیک این راکتها را که از نوع «گراد» بوده یافتهاند اما جزییات بیشتری فاش نشده است.
آسیـــا
قتل سه زن خبرنگار افغانستانی در حمله داعش
گروه جهان/ پس از تیراندازی و قتل سه خبرنگار زن ولایت ننگرهار افغانستان، گروه تروریستی داعش مسئولیت این جنایات را برعهده گرفت.
به گزارش سایت روزنامه هشت صبح افغانستان، «شهنار رووفی»، «سعدیه سادات» و «مرسل حمیدی» که از کارمندان بخش دوبله رادیو- تلویزیون افغانستان بودند صبح روز سهشنبه پس از ترک محل کارشان در دو حمله مسلحانه در شهر جلال آباد هدف قرار گرفته و کشته شدند.
به نوشته «دویچه وله»، این حملات که در پی قتلهای سریالی خبرنگاران، فعالان مدنی و مقامات رده میانی دولت رخ دادهاند در حالی که کارکنان افغانستانی را به وحشت انداخته، بازتاب ملی و بینالمللی داشته است و تاکنون کاخ ریاست جمهوری عراق، ریاست شورای عالی مصالحه ملی، نمایندگیهای سیاسی مقیم کابل، دفتر هیأت معاونت سازمان ملل متحد و نهادهای حامی خبرنگاران و رسانهها این حملات را محکوم کردهاند.
داعش در حالی ساعاتی پس از این جنایت مسئولیت آن را برعهده گرفت که بر قتل ماه گذشته «ملاله میوند»، دیگر خبرنگار تلویزیونی شهر جلال آباد نیز اعتراف کرد. به نوشته «هشت صبح»، داعش در حالی به رعب آفرینی در ننگرهار ادامه میدهد که این ایالت شرقی افغانستان یکی از مراکز اصلی فعالیت این گروه تروریستی به شمار میرود که با وجود چندین بار شکست داعشیها توسط دولت همچنان از بخشهای فعال تروریستی افغانستان به شمار میرود.این در حالی است که رئیس پلیس ولایت ننگرهار با اشاره به دستگیری مظنون اصلی قتل یکی از خبرنگاران افغانستان در سال گذشته به «دویچه وله» گفته است: «مظنون که از اعضای طالبان است به قتل اعتراف کرده و محاکمه او در دست انجام است.» اما طالبان این ادعا را رد کرده و در حالی که همچنان در کش و قوس مذاکرات صلح بین الافغانی به میانجیگری امریکا قرار دارد اتهامات دولت در این باره را نمیپذیرد.براساس آمار سازمان ملل، کشتار دستکم 65 کارمند رسانهای و فعال حقوق بشری از سال 2018 تاکنون در حملات تروریستی افغانستان، در حال حاضر این کشور را به یکی از خطرناکترین بخشهای جهان برای امنیت رسانهای جهان بدل کرده است.
یک بام و دو هوای امریکا در یمن
در پی تحریم دو فرمانده جنبش انصارالله از سوی وزارت خزانهداری امریکا، سخنگوی این جنبش تأکید کرد امریکا نه تنها بهدنبال توقف جنگ نیست، بلکه بهدنبال فرسایشی کردن آن است. به گزارش ایرنا، «محمد عبدالسلام» سخنگوی انصارالله و رئیس هیأت صنعا در مذاکرات صلح یمن در صفحه توئیتر خود نوشت که امریکا از یک سو دم از صلح یمن میزند، از سوی دیگر اقدام به تحریم میکند. اما با این کار در واقع خودش را محکوم میکند و نشان میدهد که بهدنبال توقف جنگ یمن و لغو محاصره نیست، بلکه خواستار فرسایشی کردن و تشدید اوضاع بحران انسانی است. در حالی که جو بایدن با ادعای تغییر سیاست خارجی دولت متبوعش در قبال یمن آغاز به کار کرد، در آخرین ساعات روز سهشنبه، خزانهداری امریکا دو نفر از فرماندهان جنبش انصارالله یمن را در لیست تحریمی خود قرار داد و در بیانیهای اعلام کرد: «منصور السعدی» فرمانده نیروی دریایی و «احمد علی احسن الحمزی» فرمانده نیروی هوایی انصارالله به لیست تحریمهای امریکا اضافه شدند. اما در بیان علت این اقدام اختلافنظرهایی وجود دارد. در حالی که آندریا گاکی مدیر دفتر کنترل داراییهای خارجی وزارت خزانهداری امریکا مدعی شده که افراد تحریم شده در بحران انسانی یمن نقش دارند، وزارت خارجه امریکا در بیانیهای اعلام کرده که این دو فرمانده انصارالله را بهدلیل انجام حملات موشکی و پهپادی اخیر به خاک عربستان تحریم کرده است.
خاطرات یک دیپلمات
روایت گمشده
فاروق الشرع / وزیر خارجه سابق سوریه
مترجم: حسین جابری انصاری
کودتاهای نظامی
رادیو تنها منبع خبری ما در پایان دهه ۱۹۴۰ در «درعا» بود و روزنامهها و مطبوعات اگر هم میرسید، با یک روز تأخیر بود. اما رادیو هم در دسترس همه ساکنان «درعا» نبود. [تعداد زیادی در خانه یکی از اهالی که رادیو داشت] جمع میشدیم و سرک میکشیدیم تا در حظ دیدن این دستگاه دهشتناک صدرنشین خانه، شریک شویم که از هیبتی در اندازه شیوخ عشایر برخوردار شده بود. حرکت پیچ موج رادیو که ما را از موجی به موجی دیگر میبرد، میپاییدیم و چشمان سبز سحرانگیزش را که پس از عبور از پارازیتی خشمگین، بر روی موج رادیو «دمشق» میایستاد. «فلسطین»، همواره جایگاه نخست را در بخشهای خبری مختلف داشت. سپس کودتای «حسنی زعیم» روی داد و غوغایش، جهان و رادیوها را درنوردید، و ما هنگام شنیدن بیانیه شماره یک کودتا، به صورت خودآگاه یا ناخودآگاه آن را همچون نوری تابان برای خروج سریع از تونل نکبت [بار اشغال فلسطین]، به فلسطین ربط دادیم.
صبح روز ۳۱ مارس ۱۹۴۹ - روز کودتای «زعیم» - مانند هیچ روز قبل از خود نبود. این روز برای سوریها همچون روز انتقام [از اشغال] «فلسطین» آغاز شد، و «محمود عرب»، دوست فلسطینی من؛ همه صفات و موهبتهای خارق العاده را به «حسنی زعیم» رهبر جدید سوریه نسبت داده و از موضع من پیشی گرفته و میگفت، رهبری «حسنی زعیم» هدیهای الهی و او آزادکننده «فلسطین» و نیروی رهایی بخشی است که فلسطینیان را سالم و در امان، در سریعترین زمان ممکن به کشورشان بازخواهد گرداند.ما در خانه قدیمی مان، خانوادهای بزرگ شامل 9 برادر و خواهر بودیم. برادرم «عبدالمنعم»، 10 سال بزرگتر از من و یک بعثی ناسیونالیست عرب و علی برادر دیگرم، شش سال بزرگتر از من و یک ناسیونالیست سوری و شیفته «آنتون سعاده» [رهبر حزب سوسیال ناسیونالیست سوری، به عربی: حزب السوری القومی الاجتماعی] بود. این دو، شب و روز با هم مشاجره و مجادله میکردند و اگر به من مجال شنیدن مناقشهها و دیدن قدرت نماییهای خود را میدادند، بنظرم میرسید که هر کدام برهان قوی خود را دارند. اما به یاد میآورم که آنها ظرف چند ماه حکومت «حسنی زعیم» به یک نظر مشترک رسیدند. هر دو از آنچه بر سر فلسطین آمده، سرخورده و امیدوار بودند طبقه حاکمهای که باعث از دست رفتن فلسطین شده بود تغییر کند. برای تحقق این هدف هر دو، بیانیه اول کودتا [ی زعیم] را بارقهای از امید در میان شب تاریک و بادی همراه در دریای پرموج روزگار میپنداشتند. اما بادها در عمل به سمتی وزیدن گرفت که مناسب حال کشتیهای تغییر نبود. «حسنی زعیم» صاحب نشانهای افتخار طلایی، در دوره کوتاه حیات سیاسی خود اقداماتی کرد، که حکام عرب در طی سالها نمیتوانستند انجام دهند. حماقت و جنون عظمت و غرور، او را ظرف چند ماه از در اختیار گرفتن قدرت مطلقه، به سمت تصمیمات سریع و متهورانهای، راهبری کرد [که موجب شکستش شد]. مؤسساتی وجود نداشت که «زعیم» بتواند از آنها مشورت بگیرد، زیرا همه مؤسسات و نهادهای کشور را بلافاصله [پس از کودتا] منحل اعلام کرده بود و با توجه به دوران کوتاه حکومتش، فرصت ایجاد شوراها و هیأتهای [جایگزین] را که بتواند به آنها مراجعه کند، نیز پیدا نکرد. از اتهاماتی که به «زعیم» زده شد، موافقت با قرارداد آتشبس با اسرائیل و امضای قرارداد «تابلاین» با شرکت «آرامکو» پس از معافسازی آن از پرداخت حقوق گمرکی در ازای مبلغ مشخصی بود. همچنین «آنتون سعاده» را که به او اعتماد کرده بود به دولت «لبنان» تحویل داد، که در آنجا تحت تعقیب بود، بیآنکه از عواقب این رفتار، ارزیابی درستی داشته باشد. رفتاری که برادرم «علی» و دوستانش آن را اوج فرومایگی میدانستند، به ویژه که تحویل وی با دستور مستقیم «زعیم» انجام شده بود.
خاطرات 453 روز حضور در کاخ سفید
اتاقی که در آنجا اتفاق افتاد
جان بولتون / مشاورامنیت ملی سابق ترامپ / مترجمان: مسعود میرزایی و بهجت عباسی
بازگشت گوایدو به کاراکاس
با پنس که به نمایندگی از امریکا برای حضور در نشست گروه لیما عازم بوگوتا بود، صحبت و تأکید کردم که بازگشت گوایدو به کاراکاس ضرورت دارد. یکی از عوامل کلیدی در موفقیت کنونی مخالفان، وحدت و انسجام آنها بود، در حالی که در گذشته سازماندهی لازم را نداشتند. هر روزی که از حضور گوایدو در خارج از کشور سپری میشد مادورو راههای بیشتری برای ایجاد تفرقه بین صفوف مخالفان پیدا میکرد. پنس موافقت کرد و گفت که نشست سه جانبهای با دوکه رئیس جمهوری کلمبیا و گوایدو در حاشیه اجلاس گروه لیما خواهد داشت. از پنس خواستم در این اجلاس برای تحریم حکومت مادورو فشار وارد کند تا به او نشان دهد که باید بهخاطر جلوگیری از ورود کمکهای انسان دوستانه هزینه بپردازد. ترامپ نیز در گردهمایی میامی گفته بود که ژنرالهای ونزوئلا باید تصمیم خود را بگیرند و پنس میتوانست بر اساس این نقطه نظر رئیس جمهوری، سیاست امریکا را برای شرکت کنندگان تشریح کند.
من عصر روز یکشنبه ترامپ را در مورد تحولات ونزوئلا توجیه کردم ولی به نظر میرسید که او دغدغه چندانی در این باره ندارد، که این موضوع خود باعث شگفتی من شد. او تحت تأثیر تعداد افرادی بود که از ارتش ونزوئلا جدا شده بودند که در طی چند روز تعدادشان به حدود 500 نفر رسیده بود. شک نداشتم که موضوع کره شمالی و اجلاس پیش رو با کیم جونگ اون در هانوی ذهن او را کاملاً درگیر خود کرده بود. وقتی این جلسه تمام شد ترامپ گفت: «خُب مرد» که همیشه چنین عبارتی نشان میداد که از آنچه که شنیده راضی است. در مسیر پرواز به هانوی، بار دیگر با پنس در مسیر بازگشت او به واشنگتن بعد از سخنرانی قاطعانه در بوگوتا در جمع سران و مقامات کشورهای عضو گروه لیما صحبت کردم. پنس درباره این اجلاس گفت «روحیهای قوی در سالن محل برگزاری اجلاس حاکم بود» که دلگرم کننده بود. گوایدو او را تحت تأثیر قرار داده بود و پنس گفت «او بسیار نابغه و باهوش است و سخنرانی بسیار محکمی در مقابل اعضای گروه لیما داشت.» از پنس خواستم این ارزیابی خود را به ترامپ هم منتقل کند. وقتی ما در هانوی بودیم، موضوع ونزوئلا به دست فراموشی سپرده شد اما وقتی اول مارس از ویتنام بازگشتم این کشور باز هم کانون توجهات قرار گرفت.
گوایدو که اکنون در بین کشورهای امریکای لاتین دور میزد، با جدیت بهدنبال بازگشت دوباره به ونزوئلا از طریق زمینی یا پرواز مستقیم به کاراکاس بود. این موضوع را به ترامپ اطلاع دادم و او هم روز یکشنبه سوم مارس به من گفت: «او (گوایدو) فاقد مهارتهای لازم است و حرفهای نیست... کمی از این موضوع فاصله بگیر؛ چندان خود را درگیر آن نکن.» این اظهارات ترامپ مثل این بود که به من بگوید «زیادی آبستن نشو» (ما دیگر آبستن شده بودیم و زیاد و کم نداشت). در هر صورت گوایدو روز بعد ابتکار به خرج داد و با وجود خطرات زیاد، صبح همان روز بهسمت ونزوئلا پرواز کرد. این کار جسارتی را که او در مراحل اولیه فعالیت مخالفان بروز داده بود، دوباره به نمایش گذاشت و خیال مرا بسیار آسوده کرد. تصاویری که در سراسر آن روز بهصورت زنده در اینترنت منتشر شد، بازگشت گوایدو به کاراکاس را نشان داد که یک پیروزی قلمداد میشد. یکی از مأموران اداره مهاجرت در فرودگاه به او گفته بود: «به کشور خوش آمدی آقای رئیس جمهور!» گوایدو در طول مسیر فرودگاه تا ایالت محل سکونتش، از سوی جمعیت مشتاق مورد استقبال قرار گرفت و نشانهای دال بر تلاش ارتش یا پلیس برای دستگیری او وجود نداشت.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
دور نـما
-
«برنز»؛ دیپلماتی در کسوت ریاست سیا
-
تدارک امنیتی عراق برای میزبانی از «پاپ»
-
آسیـــا
-
روایت گمشده
-
اتاقی که در آنجا اتفاق افتاد
اخبارایران آنلاین