ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سخن روز
امام علی (ع): از گنج های بهشت، نیکی کردن و پنهان نمودن کار[نیک] و صبر بر مصیبت ها و نهان کردن گرفتاری ها (یعنی عدم شکایت از آنها) است.
تحف العقول/ صفحه200
سیدعباس صالحی: آنچه به آیندگان تحویل میدهیم باید یک کارنامه خوب باشد
اصحاب فرهنگ و هنر همیشه و حتی در شرایط سخت در کنار مردم بوده اند و حس خوب را به مردم منتقل کرده اند، این جشنوارهها میتواند از نظر روحی و روانی به جامعه اعتماد به نفس بدهد، البته شرایط کرونا در بخشهای مختلف جشنوارههای فجر تأثیر خود را خواهد داشت اما برگزاری آن شور و پویایی را به جامعه منتقل کرده است؛ در شاخصهای فوق جشنواره تجسمی پیشرفتهای خوبی داشته که این موضوع به اقتصاد هنر نیز کمک میکند، البته برای استمرار این موفقیت پس از سیزدهمین دوره جشنواره تجسمی فجر سریعا اساتید و دستاندرکاران این جشنواره باید یک برنامهریزی خوب را برای چهاردهمین دوره داشته و پایان این جشنواره نباید نقطه پایانی این تیم خوب کاری از اساتید و دست اندرکاران باشد بلکه باید برای جشنواره چهاردهم برنامهریزی خوب داشت، زیرا آنچه به آیندگان تحویل میدهیم باید یک کارنامه خوب باشد.
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی پس از بازدید از دبیرخانه سیزدهمین جشنواره هنرهای تجسمی فجر از موزه هنرهای معاصر دیدن کرد.
رویکرد غیرشعاری به «سرباز انقلاب»
حسین مسافرآستانه
دبیر جشنوارهتئاتر فجر
امسال در جشنواره بخش ویژه «سرباز انقلاب» را داریم که برای ما به لحاظ شکل ورود به این بحث و موضوع، بخشی است بسیار مهم و البته حساس و فکر شده. خود من همیشه منتقد بخشهایی هستم که صرفاً کارکردی مناسبتی دارند و در نهایت با چند شعار و چند اثر نهچندان حرفهای و درست انجام و اجرا میشوند و متأسفانه در بسیاری اوقات میبینیم که با چنین رویکردهای سرسری به موضوعات ارزشی، خروجی مناسبی به لحاظ فرهنگسازی و تبلیغ آن روش و راه درست به دست نمیآید. از نظر من، اینطور نگاه کردن و با مباحث ارزشی رفتار کردن، نه تنها باعث ترویج و فرهنگسازی نخواهد شد، بلکه اثرات سوء هم خواهد داشت، چون هیچ فکری پشت آن نیست و صرفاً اسمی است که جشنوارهای را مزین به نام خود کرده است. از نظر من زمانی ما میتوانیم به هدف اصلی خود، یعنی ترویج و پاسداشت ارزشهایمان برسیم که هر چیزی را سر جای خود و در شرایط درست و با اصول استاندارد آن بگذاریم و اگر میخواهیم به سردار بزرگی مثل شهید سردار سلیمانی ادای دین کنیم، پس باید درست هم سراغ موضوع برویم و به فرض با آثاری که به دستمان میرسد با داوریهای سردستی و باری به هر جهت کار ضعیف و کار قوی را کنار هم بگذاریم به این بهانه که فقط موضوع سردار شهید سلیمانی را موضوع نمایش خود کردهاند. اگر موضوع از نظر فرهنگی موضوع ارزشمندی است، پس اتفاقاً از نظر کیفی از دیگر موضوعات باید یک گام بهتر و بالاتر باشد و در این صورت است که ما قدمی در این راه برداشتهایم نه اینکه یکسری کار انتخاب کنیم که در مقایسه با آثار دیگر، از ارزش هنری کمتری برخوردار است. چنین کاری نه تنها نامش پاسداشت نیست، بلکه بیاحترامی است. اگر قرار است حمایتی صورت بگیرد باید از آثار خوب باشد تا آنها قوی شوند و کارهای بهتری در آینده خلق کنند و بدانند داوران، صرفاً نام و عنوان یک بخش از جشنواره برایشان مهم نیست، بلکه مهم فاخر بودن اثری است که وارد چنین بخش ویژهای میشود. ما در جشنواره امسال و در بخش «سرباز انقلاب» چنین حساسیتی روی آثار رسیده داشتیم و از طرفی هنرمندان هم خودشان واقعاً انگیزههای بسیاری برای شرکت در این بخش داشتند و خودجوش، با آثاری که اکثرشان به لحاظ کیفی درخور هستد شرکت کردند. اصلاً این بخش را به دلیل تقاضای خود هنرمندان در جشنواره امسال لحاظ کردیم. ما تقاضاها را ارزیابی کردیم و اولین گام و حرکت را به شکل منسجم در دل جشنواره فجر طراحی کردیم. در این دوره تضمین نمیکنم که کارهای منتخب، کارهای درخشانی باشند. چنین ادعایی نداریم بلکه میخواستیم امسال با قراردادن این بخش، اتفاقی را کلید بزنیم و هیچ حمایتی از هیچ هنرمندی در این بخش نشد و چون خود هنرمندان، به جای هر کار دیگری، این موضوع را انتخاب کردند، نتوانستیم نسبت به آن بیتفاوت باشیم. ما تمام تلاشمان را کردیم تا این بخش، در شأن سردار باشد و از حمایتهای بیدلیل و بیتوجیه پرهیز کردیم و نگاهمان را به سمت کیفیت آثار معطوف کردیم. با وجود این،همانطور که آمد، مدعی اتفاق بزرگ یا اثر بزرگ و درخشانی در این بخش نیستیم اما ایده ما این است که هنرمندان خودجوش آثاری تولید کردند و ما نتوانستیم خواست آنها را نادیده بگیریم. پس بخش «سرباز انقلاب» در این دوره، برآمده از حمیت هنرمندانی است که میخواستند آثاری با موضوع و محور زندگی و شهادت سردار سلیمانی تولید کنند و ما هم به خواست آنها، که خواست قلبی ما هم بود و جز به احترام این شهید بزرگ معنی نمیشود قدم در این راه گذاشتیم.
دبیر جشنوارهتئاتر فجر
امسال در جشنواره بخش ویژه «سرباز انقلاب» را داریم که برای ما به لحاظ شکل ورود به این بحث و موضوع، بخشی است بسیار مهم و البته حساس و فکر شده. خود من همیشه منتقد بخشهایی هستم که صرفاً کارکردی مناسبتی دارند و در نهایت با چند شعار و چند اثر نهچندان حرفهای و درست انجام و اجرا میشوند و متأسفانه در بسیاری اوقات میبینیم که با چنین رویکردهای سرسری به موضوعات ارزشی، خروجی مناسبی به لحاظ فرهنگسازی و تبلیغ آن روش و راه درست به دست نمیآید. از نظر من، اینطور نگاه کردن و با مباحث ارزشی رفتار کردن، نه تنها باعث ترویج و فرهنگسازی نخواهد شد، بلکه اثرات سوء هم خواهد داشت، چون هیچ فکری پشت آن نیست و صرفاً اسمی است که جشنوارهای را مزین به نام خود کرده است. از نظر من زمانی ما میتوانیم به هدف اصلی خود، یعنی ترویج و پاسداشت ارزشهایمان برسیم که هر چیزی را سر جای خود و در شرایط درست و با اصول استاندارد آن بگذاریم و اگر میخواهیم به سردار بزرگی مثل شهید سردار سلیمانی ادای دین کنیم، پس باید درست هم سراغ موضوع برویم و به فرض با آثاری که به دستمان میرسد با داوریهای سردستی و باری به هر جهت کار ضعیف و کار قوی را کنار هم بگذاریم به این بهانه که فقط موضوع سردار شهید سلیمانی را موضوع نمایش خود کردهاند. اگر موضوع از نظر فرهنگی موضوع ارزشمندی است، پس اتفاقاً از نظر کیفی از دیگر موضوعات باید یک گام بهتر و بالاتر باشد و در این صورت است که ما قدمی در این راه برداشتهایم نه اینکه یکسری کار انتخاب کنیم که در مقایسه با آثار دیگر، از ارزش هنری کمتری برخوردار است. چنین کاری نه تنها نامش پاسداشت نیست، بلکه بیاحترامی است. اگر قرار است حمایتی صورت بگیرد باید از آثار خوب باشد تا آنها قوی شوند و کارهای بهتری در آینده خلق کنند و بدانند داوران، صرفاً نام و عنوان یک بخش از جشنواره برایشان مهم نیست، بلکه مهم فاخر بودن اثری است که وارد چنین بخش ویژهای میشود. ما در جشنواره امسال و در بخش «سرباز انقلاب» چنین حساسیتی روی آثار رسیده داشتیم و از طرفی هنرمندان هم خودشان واقعاً انگیزههای بسیاری برای شرکت در این بخش داشتند و خودجوش، با آثاری که اکثرشان به لحاظ کیفی درخور هستد شرکت کردند. اصلاً این بخش را به دلیل تقاضای خود هنرمندان در جشنواره امسال لحاظ کردیم. ما تقاضاها را ارزیابی کردیم و اولین گام و حرکت را به شکل منسجم در دل جشنواره فجر طراحی کردیم. در این دوره تضمین نمیکنم که کارهای منتخب، کارهای درخشانی باشند. چنین ادعایی نداریم بلکه میخواستیم امسال با قراردادن این بخش، اتفاقی را کلید بزنیم و هیچ حمایتی از هیچ هنرمندی در این بخش نشد و چون خود هنرمندان، به جای هر کار دیگری، این موضوع را انتخاب کردند، نتوانستیم نسبت به آن بیتفاوت باشیم. ما تمام تلاشمان را کردیم تا این بخش، در شأن سردار باشد و از حمایتهای بیدلیل و بیتوجیه پرهیز کردیم و نگاهمان را به سمت کیفیت آثار معطوف کردیم. با وجود این،همانطور که آمد، مدعی اتفاق بزرگ یا اثر بزرگ و درخشانی در این بخش نیستیم اما ایده ما این است که هنرمندان خودجوش آثاری تولید کردند و ما نتوانستیم خواست آنها را نادیده بگیریم. پس بخش «سرباز انقلاب» در این دوره، برآمده از حمیت هنرمندانی است که میخواستند آثاری با موضوع و محور زندگی و شهادت سردار سلیمانی تولید کنند و ما هم به خواست آنها، که خواست قلبی ما هم بود و جز به احترام این شهید بزرگ معنی نمیشود قدم در این راه گذاشتیم.
نه به شفافیت
دیروز باز هم مجلس خبرساز شد. این بار بهدلیل رأی نیاوردن طرح شفافیت آرای نمایندگان مجلس که باعث شد در شبکههای اجتماعی انتقادهای زیادی به نمایندگان شود چون اکثر کاربران موافق این طرح هستند. محمدباقر قالیباف در توئیترش نوشت: «به طرح شفافیت رأی موافق دادم ولی متأسفانه این طرح که به دو سوم آرا نیاز داشت با ۱۵۳ رأی (۶۵.۲ درصد) موافق وفقط با ۳رأی کمتر تصویب نشد. امیدوارم با ایجاد اصلاحات مد نظر نمایندگان و افزوده شدن به دامنه شفافیت، طرح مجدداً به صحن بیاید و در همین مجلس، قفل تصویب شفافیت آرا شکسته شود.»
نظرات کاربران را درباره اتفاقات دیروز مجلس بخوانید: «طرح شفافیت آرای نمایندگان رأی نیاورد که. ای بابا چی شد پس اون همه شعار؟»، «۶۵ درصد موافق شفافیت ۳۰ درصد مخالف شفافیت. نظر اقلیت پیروز شد. زیبا نیست!؟»، «اصولگرایان سال گذشته با هشتگ شفافیت آرا نمایندگان را ترند کردند تا به مجلس قبلی حمله کنند. خودشان هم با این شعار در انتخابات رأی آوردند اما در نهایت خودشان به طرح شفافیت آرا نمایندگان رأی ندادند.»، «کلیات تغییر آییننامه مجلس برای گنجاندن شفافیت آرای نمایندگان که نیاز به دوسوم آرا داشت با اختلاف ۳ رأی (علیرغم ۱۵۳ رأی مثبت) تصویب نشد. (در مجلس قبل فقط ۵۹ رأی مثبت گرفت) خداقوت به همه نمایندگان مجلس یازدهم که بر اساس حجت شرعی رأی دادند.» ، «اینجوری که دارن نمایندهها توئیت میزنن ۲۹۰ نفر که رأی مثبت دادن به طرح شفافیت آرای نمایندگان. »، «مجلس انقلابی هم با طرح شفافیت آرای نمایندگان مخالفت کرد. اینا همون کسایی هستن که مجلس قبلی رو دقیقاً به همین خاطر تقبیح میکردن»، «کاش خود رأیگیری این طرح شفاف بود... تا اینقدر حساب شده رد نشه»، «ولی برای رأیگیری طرح شفافیت باید شفافترین روش برای رأیگیری رو انتخاب میکردین آقای رئیس»، «رأی آوردن طرح شفافیت آرای نمایندگان ام آرزوست»، «طرح شفافیت آرای نمایندگان رد شد. قالیباف دیروز در توئیتی موافق این طرح بود؛ عموم نمایندگان شاخص انقلابی مجلس هم موافق بودند؛ پس چرا اراده عُقلای مجلس بر مجلس حاکم نشد؟! چرا دقیقاً روز بعد رأیگیری بودجه۱۴۰۰ باید چنین طرح مهمی در صحن بیاید و با اختلاف سه رأی بیفتد؟!»، «دوستان، موافقان و مخالفان طرح شفافیت آرای نمایندگان را کاری ندارم چون هر کدام نظر خود را ایراد کردهاند اما بحث من با آن دوازده نفر ممتنع است. جناب مسئولی که توانایی درک و رأی دادن نداری، وقت خودت و مجلس رو نگیر، استعفا بده، کارهای زیاد دیگهای هم هست که میتونی انجام دهی.»
نقاشی روزنهای به روح و روان انسان
شهرزاد عبدیه
روانشناس
بازی خط و رنگ که ما تحت عنوان نقاشی از آن یاد میکنیم ،نه تنها هنری از هنرهای هفتگانه است بلکه روشی مکمل برای درمان و کاهش تنشها و استرسهای روزمره است؛ در دانشگاههای ایران و خارج از کشور طی سالها مطالعات گسترده در خصوص نقاشی درمانی انجام شده که نتایج آنها حکایت از نقش نقاشی در کاهش اضطراب، افسردگی، خشم و غیره دارد. این روزها هم رنگ آمیزی ماندالا که مجموعهای از شکلهای هندسی هستند، حسابی طرفدار پیدا کرده است؛ روشی که یونگ، روانپزشک برجسته سوئیسی در درمان بیمارانش از آن استفاده میکرد.
اگرچه از نقاشی بیشتر در تشخیص و درمان مشکلات کودکان استفاده میشود اما در حوزه بزرگسالان نیز نباید از تأثیر این روش غافل ماند؛ گویی انسان در حین به تصویر درآوردن تصاویر ذهنی خود فرصتی مییابد تا کمبودها، ناراحتیها، ترسها، غمها و حتی شادیها و آرزوهایش را با زبان تصویر بیرون بریزد و حتی به نوعی با آنها روبهرو شود؛ رویارویی که میتواند منجر به شناخت بهتر و سازگاری یا کاهش آنها شود.
در کنار کاربردهای درمانی نقاشی، برخی از روانشناسان و روان تحلیلگران از نقاشی برای رمزگشایی روان بزرگسالان و تحلیل رفتار آنها بهره برده و میبرند؛ در این شرایط خطوط، اندازه و محل تصاویر و رنگهای انتخاب شده هرکدام میتوانند مانند روزنهای به روح و روان افراد عمل کنند. همچنین قلم نقاشی به افراد فرصتی برای تخلیه هیجانات و فرافکنی میدهد. از سوی دیگر در مواردی که نقاشی نیاز به دقت دارد باعث افزایش تمرکز فرد شده و توجه او را از فضای اطراف و فکر و خیالات منفی منحرف میکند. همین امر باعث کاهش تنشها در وی میشود؛ در جلسات نقاشی درمانی ممکن است از فرد خواسته شود نقاشی با موضوع آزاد بکشد، گاهی نیز موضوع نقاشی مشخص میشود، به طور مثال از فرد خواسته میشود غم خود را به تصویر درآورد یا آرامش را بکشد یا حتی بیماری مزمنی که سالها او را آزار میدهد نقاشی کند. این تصاویر انتزاعی گاه روشی مکمل برای درمان مشکلات روحی و روانی است.
در واقع نقاشی وسیلهای برای ارتباط غیرکلامی است. از سوی دیگر افراد در هنگام نقاشی و رنگ آمیزی لذت را تجربه میکنند و همین لذت تأثیرات مثبتی برجسم و روان آنها برجا میگذارد. لذت باعث آرام شدن ضربان قلب، تنفس و فشار خون میشود. تحقیقات نشان میدهد نقاشی و لذت حاصل از آن حتی روی سیستم ایمنی انسان نیز تأثیرات مثبت دارد و باعث ترشح هورمونهای آرامش بخش و کاهش دهنده استرس میشود. جالب است بدانید نه تنها کشیدن نقاشی و به عبارتی خلق هنر فواید مثبت روانی دارد بلکه تماشای آثار هنری نیز میتواند تأثیرات مفیدی بر روح و روان انسان داشته باشد.
روانشناس
بازی خط و رنگ که ما تحت عنوان نقاشی از آن یاد میکنیم ،نه تنها هنری از هنرهای هفتگانه است بلکه روشی مکمل برای درمان و کاهش تنشها و استرسهای روزمره است؛ در دانشگاههای ایران و خارج از کشور طی سالها مطالعات گسترده در خصوص نقاشی درمانی انجام شده که نتایج آنها حکایت از نقش نقاشی در کاهش اضطراب، افسردگی، خشم و غیره دارد. این روزها هم رنگ آمیزی ماندالا که مجموعهای از شکلهای هندسی هستند، حسابی طرفدار پیدا کرده است؛ روشی که یونگ، روانپزشک برجسته سوئیسی در درمان بیمارانش از آن استفاده میکرد.
اگرچه از نقاشی بیشتر در تشخیص و درمان مشکلات کودکان استفاده میشود اما در حوزه بزرگسالان نیز نباید از تأثیر این روش غافل ماند؛ گویی انسان در حین به تصویر درآوردن تصاویر ذهنی خود فرصتی مییابد تا کمبودها، ناراحتیها، ترسها، غمها و حتی شادیها و آرزوهایش را با زبان تصویر بیرون بریزد و حتی به نوعی با آنها روبهرو شود؛ رویارویی که میتواند منجر به شناخت بهتر و سازگاری یا کاهش آنها شود.
در کنار کاربردهای درمانی نقاشی، برخی از روانشناسان و روان تحلیلگران از نقاشی برای رمزگشایی روان بزرگسالان و تحلیل رفتار آنها بهره برده و میبرند؛ در این شرایط خطوط، اندازه و محل تصاویر و رنگهای انتخاب شده هرکدام میتوانند مانند روزنهای به روح و روان افراد عمل کنند. همچنین قلم نقاشی به افراد فرصتی برای تخلیه هیجانات و فرافکنی میدهد. از سوی دیگر در مواردی که نقاشی نیاز به دقت دارد باعث افزایش تمرکز فرد شده و توجه او را از فضای اطراف و فکر و خیالات منفی منحرف میکند. همین امر باعث کاهش تنشها در وی میشود؛ در جلسات نقاشی درمانی ممکن است از فرد خواسته شود نقاشی با موضوع آزاد بکشد، گاهی نیز موضوع نقاشی مشخص میشود، به طور مثال از فرد خواسته میشود غم خود را به تصویر درآورد یا آرامش را بکشد یا حتی بیماری مزمنی که سالها او را آزار میدهد نقاشی کند. این تصاویر انتزاعی گاه روشی مکمل برای درمان مشکلات روحی و روانی است.
در واقع نقاشی وسیلهای برای ارتباط غیرکلامی است. از سوی دیگر افراد در هنگام نقاشی و رنگ آمیزی لذت را تجربه میکنند و همین لذت تأثیرات مثبتی برجسم و روان آنها برجا میگذارد. لذت باعث آرام شدن ضربان قلب، تنفس و فشار خون میشود. تحقیقات نشان میدهد نقاشی و لذت حاصل از آن حتی روی سیستم ایمنی انسان نیز تأثیرات مثبت دارد و باعث ترشح هورمونهای آرامش بخش و کاهش دهنده استرس میشود. جالب است بدانید نه تنها کشیدن نقاشی و به عبارتی خلق هنر فواید مثبت روانی دارد بلکه تماشای آثار هنری نیز میتواند تأثیرات مفیدی بر روح و روان انسان داشته باشد.
انتشار دومین شماره «نگاه آفتاب»
دومین شماره فصلنامه «نگاه آفتاب» منتشر شد؛ طرح جلد این شماره که ویژه زمستان 99 است با خوشنویسی اختصاصی غلامحسین امیرخانی همراه شده. در گفتوگوی ویژه «نگاه آفتاب» علاقهمندان دیدگاه این چهره شناخته شده هنر خوشنویسی کشورمان را در ارتباط با عرفان و مولانا و پیوند آنها با خوشنویسی ایرانی میخوانند. در ادامه موضوع تنهایی به عنوان دغدغهای بشری و جهانی مورد توجه قرار گرفته و در این رابطه آموزههای مولانا از طریق نوشتههای مصطفی ملکیان، امیرعباس علیزمانی، تقی آزاد ارمکی، سید احمد جلیلی، غلامحسین معتمدی، مهدیه کسایی زاده، سید ماجد غروی، باقر طالبی دارابی، مهدی میناخانی، محمد قنبری، کیمیا هادیزاده و محمود دهقانی بررسی شده است. بخش دیگر نشریه به کارنامه علمی رینولد نیکلسون به عنوان یکی از مراجع مولاناشناسان شرق و غرب اختصاص یافته است؛ در این بخش محمدجعفر یاحقی، عبدالله انوار، بهاءالدین خرمشاهی، نصرالله پورجوادی، همایون همتی، جمشید کیانفر، علی اشرف صادقی و رضا اشرفزاده درباره خدمات و کارنامه نیکلسون به طرح دیدگاههای خود پرداختهاند. در ادامه مهناز قانعی، امیر اکرمی، محمدنوید بازرگان، ایرج رضایی، نسرین فقیه ملک مرزبان و ابراهیم خدایار به این پرسش پاسخ دادهاند که کدام تصحیح، شرح و تفسیر و کدام تکنگاری از جهان فکری مولانا را میپسندند. اما این شماره «نگاه آفتاب» به ظرفیتهای موسیقایی شعر مولانا هم پرداخته، آن هم از نگاه علیرضا میرعلینقی، کیخسرو پورناظری، هوشنگ جاوید و بهزاد عبدی که از نسبت مولانا با موسیقی اصیل ایرانی سخن گفتهاند. همچنین به مناسبت درگذشت محمدرضا شجریان به کارنامه او و انتخابهایش از اشعار مولانا هم نگاهی ویژه شده و مجدالدین کیوانی، شاهرخ تویسرکانی، سید ابوالحسن مختاباد و نورالدین میرفخرایی افرادی هستند که در این زمینه نوشتهاند. محمدجواد غلامرضا کاشی هم از شکاف پرناشدنی میان عرفان و جهان مدرن گفته و شهرام صحرایی نیز مقالهای درباره عرفای نجف و ملای روم نوشتهاند. همچنین گفتوگویی با محمدعلی همایون کاتوزیان درباره نظام اخلاقی سعدی هم پیش روی علاقهمندان قرار گرفته است. در قسمت دیگری سید جمالالدین موسوی، سید اسحاق شجاعی، نقشبند حیدری، سید حسن اخلاق و جاوید مجددی به جایگاه مولانا و مولاناگرایی در افغانستان پرداختهاند. همچنین هادی خانیکی، عبدالجبار کاکایی، محمد طلوعی و عبدالجواد موسوی هم از نسبت خود با مولانا نوشتهاند.
گفتنی است که صاحب امتیاز فصلنامه «نگاه آفتاب» مؤسسه سروش مولانا است که مدیر مسئولی آن را مریم موسوی به عهده دارد. سید هدایت جلیلی، امیر یوسفی و پژمان موسوی اعضای شورای سردبیری این نشریه هستند. شماره دوم «نگاه آفتاب» را میتوانید از نشانی الکترونیکی ww.negaheaftab.com یا کتابفروشیها و کیوسکهای معتبر تهیه کنید.
به نام تاریخ
16 بهمن تولدها
مصطفی خرقه پوش: تدوینگر سینمای ایران سال 1337 در چنین روزی بهدنیا آمد. مصطفی خرقه پوش تدوین فیلمهای «لیلا»، «درخت گلابی»، «بانوی اردیبهشت»، «دو زن»، «دختری با کفشهای کتانی»، «زیر پوست شهر»، «زندان زنان»، «دیوانهای از قفس پرید»، «دوئل»، «رئیس»، «خواب لیلا»، «صداها»، «ورود آقایان ممنوع»، «پریناز»، «شهر موشها 2»، «برادرم خسرو»، «سال دوم دانشکده من» و «جاده قدیم» را برعهده داشته است.
محمد ساربان بازیگر، منصور ابراهیمی مترجم، اوگوبتی نمایشنامه نویس ایتالیایی، وسؤالود پودوفکین فیلمساز روس و میلاد خان میرزایی شاعر هم متولد امروز هستند.
درگذشت
فریدون فریاد: مترجم و شاعر ایرانی سال 1390 در چنین روزی درگذشت. فریدون فریاد متولد 1328 بود و مجموعه شعر «آسمان بیگذرنامه» از او منتشر شده است. او مترجم بسیاری از کتابهای یونانی به فارسی مانند «نفس و داستانهای دیگر» و «زمان سنگی» بود و اشعار فردوسی، عطار و خواجوی کرمانی را به یونانی ترجمه کرد.
17 بهمن
تولدها
مایکل مان: کارگردان و فیلمنامه نویس امریکایی سال 1943 به دنیا آمد. مایکلمان تاکنون فیلمهای «برجک دفاعی»، «شکارچی انسان»، «آخرین موهیکان»، «مخمصه»، «نفوذی»، «علی»، «وثیقه»، «میامی وایس»، «دشمنان ملت» و «بلک هت» را ساخته و در رده بیست و هشتم در میان 100 کارگردان برتر دنیا قرار دارد.
سالروز تولد کریستوفر مارلو نمایشنامه نویس انگلیسی و شهباز پویا -شاعر- هم امروز است.
درگذشتها
بهمن فرزانه: مترجم آثار نویسندگانی چون مارکز سال 1392 در چنین روزی درگذشت. بهمن فرزانه متولد 1317 بود و آثار شناخته شدهای چون «صد سال تنهایی»، «خانوادهای محترم»، «عشق در زمان وبا»، «دوازده داستان سرگردان»، «دفترچه ممنوع»، «داستان خانوادگی» و «طوبی» را ترجمه کرد. ایرانیها با ترجمههای او با نویسندگانی چون گراتزیا کوزیما دلدا و آلبا دسس پدس آشنا شدند.
مهدی بیانی: بنیانگذار کتابخانه ملی سال 1346 درگذشت. مهدی بیانی متولد 1285 بود و بهعنوان کارشناس نسخههای خطی فارسی شهرت داشت. او در سال 1313 مدیر کتابخانه عمومی معارف شد و شروع به گردآوری کتابها از کتابخانه سلطنتی و کتابخانه معارف برای بنیانگذاری کتابخانه ملی ایران کرد. پس از تأسیس این کتابخانه در سال 1316 بیانی ریاست آن را برعهده گرفت و تا سال 1340 این سمت
را داشت.
اسفندیار احمدیه نخستین سازنده انیمیشن در ایران سال 1390 در چنین روزی درگذشت.
عکس نوشت
۲۵۰ اثر برگزیده ششمین جشنواره بینالمللی نقاشی کودکان، در تهران به نمایش در میآید. ایران پس از کشورهایی چون مجارستان، اوکراین و ایتالیا میزبان این جشنواره شده که بیش از ۳۰ کشور در آن حضور دارند. سلامتی کودکان موضوع این نقاشی هاست که از سوی نقاشان برجسته بینالمللی در حوزه کودک و نوجوان، پزشکان حوزه کودک، روانشناسان و کارشناسان داوری میشود و در نهایت ۲۵۰ اثر انتخاب و در کتاب جشنواره منتشر میشوند. این نمایشگاه با نمایش آثار مربوط به ۴ گروه سنی از بهمن تا عید نوروز در پلازای هفت تیر برگزار میشود.
با سردار شهید حمید ایرانمنش
با اسلحه از پادگان فرار کرد!
پاتوق حمید، مسجد جامع کرمان بود، هر وقت ما از شیراز به کرمان میرفتیم آنجا پیدایش میکردیم، او خیلی فعالیت میکرد و اگر این فعالیتهای انقلابی او به گوش ساواک میرسید، کارش ساخته بود. در سالهای 55 و 56 بود که حمید ناگهان ناپدید شد و هیچ کس از او خبر نداشت، ما فکر کردیم در قم مخفی شده و مشغول فعالیت است اما بعد از یکی دو سال که پیدایش شد از پسرخالهاش شنیدیم که حمید به جنوب لبنان رفته و در گروه امل به فرماندهی شهید دکتر چمران فعالیت کرده است، ما که میپرسیدیم این مدت کجا بودهای؟ میخندید و میگفت: همین دور و بر. (راوی: خواهر شهید)
ورود «حمید» به پادگان عشرتآباد و دوره سربازی او امتحان بزرگی بود که با سرافرازی آن را گذراند. اما به او که از طرفداران نهضت امام خمینی(ره) بود بسیار سخت میگذشت چون خدمت کردن به رژیمی که ملت را مورد ظلم و ستم قرار داده و آنها را به گلوله میبست غیرقابل تحمل بود و از طرفی هرگونه سرپیچی و نافرمانی از دستور فرماندهان، خطر مرگ بههمراه داشت. کافی بود آنها در جریان تظاهرات دیده و شناسایی شوند تا کارشان به زندان و شکنجه کشیده شود. با این همه رنج و خطر تکلیف حمید و امثال او را رهبر عزیزشان
امام خمینی (ره) با فرمان فرار از پادگانها روشن کرد تا به این ترتیب نظامیان با فرار خود موجب تقویت انقلاب و تضعیف نظام شاهنشاهی شوند. حمید که از نوجوانی مقلد امام(ره) بود، با اسلحه از سربازخانه فرار کرد و رفت پیش برادرم- حسین- که در نیروی هوایی خدمت میکرد. وقتی حسین علت آمدن حمید را پرسیده بود، حمید گفته بود: فرار کردهام با اسلحه. حسین حسابی جا میخورد، چون درست است فرار از پادگان شهامت میخواست اما آوردن اسلحه اصلاً در تصور او نمیگنجید و از نظر او کسی که این کار را میکرد، باید دل شیر داشته باشد که حمید داشت. خلاصه حسین کمک کرده بود تا اسلحه را پنهان کند. فرار حمید برنامهریزی شده بود، چون به برادرم گفته بود: چند ساعت بیشتر اینجا نمیمانم. باید به قم بروم. چند ساعت بعد خودرویی میآید دنبالش و او اسلحه را برمیدارد و به قم میرود، بعدها فهمیدیم که حمید یکی از فعالان انقلاب بوده و مدام بین قم و کرمان در رفت وآمد بوده و احتمالاً در انتقال اعلامیه و نوار و برنامهریزی راهپیماییها فعالیت داشته است.
مادرم چندبار اعلامیههای امام(ره) را لای کتابهایی که حمید میخوانده دیده بود، خیلی هم دلواپس بود. یکبار که دست حمید، کتاب دیدم پرسیدم: چه میخوانی؟ جواب داد: کتاب درسی است. گفتم: نه، این کتاب درسی نیست، از این کتابهای انقلابی است، خبرش را دارم. او خندید و گفت: خواهر! بزودی ایران گلستان میشود، یک سیدی میآید که نایب امام زمان(عج) است و اسلام را در جهان زنده میکند. شهید حمید نوار سخنرانی امام(ره) را هم داشت و خیلی با احتیاط آن را به دیگران میداد. (راوی: خواهر شهید)
در بازار کرمان به مناسبت چهلم شهادت مردم انقلابی یزد یا قم که بهدست عوامل رژیم شهید شده بودند، حمید، بیآنکه از سازمان یا تشکیلات مخصوصی دستور داشته باشد، چهارپایهای در چهارسوق بازار گذارده و با جسارت شروع به سخنرانی کرده بود. او در سخنرانی به بازاری ها اعتراض کرده بود که چرا به مناسبت این چهلم تعطیل نکردهاید؟ چرا به خواستههای دولت، تن دادهاند؟ چرا به انقلاب نمیپیوندند؟ سخنرانی حمید حدوداً 30 دقیقه طول کشیده بود. میگویند صدایش از بازار تا گنجعلی خان میرسیده و مردم را هر لحظه بیشتر جمع میکرده است. آن روز صحبتهای حمید اثر میکند و مردم با گفتن «صحیح است، صحیح است» گفتههای او را تأیید میکنند. سخنرانی که تمام میشود، دوستان او کمک میکنند و او را از بازار به میدان قلعه و از آنجا به میدان ارگ فراری میدهند. (راوی: علی محرابی)
در واقعه مسجد کرمان، سرسپردههای رژیم به سوی تظاهرات کنندگان تیراندازی کردند و عدهای بیگناه را به شهادت رساندند. قرار شد این شهدای عزیز را از مقابل مسجد امام تشییع کنند و به گلزار شهدا ببرند. ممکن نبود حمل شهدا بدون درگیری با مأموران رژیم انجام شود. آن روز مردم جنازهها را بردوش گرفتند و علیه رژیم شعار میدادند، هنوز بیست ـ سی قدم نرفته بودند که با نظامیها مواجه شدند. در مشورتی میان روحانیون انقلابی و مردم، قرار شد اهمیتی به مزدوران رژیم نداده و به راهیپمایی ادامه دهند اما تفنگدارها تیراندازی هوایی کردند و نشان دادند که آماده کشتارند. گاز اشک آور انداختند و تظاهرات را برهم زدند، مردم پراکنده شدند و عدهای آتش روشن کردند تا اثر گاز اشکآور از میان برود. در آن روز یکی از کسانی که خود را نباخت و سرسختانه و با شجاعت در مقابل عمال رژیم ایستاد، حمید ایرانمنش بود که تا کمر لخت شده بود و روی دوش برادرها شعار میداد و فریاد میکشید. او کاملاً در تیررس مأموران رژیم بود و هر آن امکان داشت گلولهای به او اصابت کند. مردم وقتی دیدند حمید با وجود گلولههایی که بهطرفش شلیک میشود، همچنان پابرجاست و شعار میدهد و کوتاه نمیآید دور حمید گرد آمدند و تظاهرات، با شور و هیجان بیشتری ادامه پیدا کرد و ما بهوضوح شاهد بودیم که پابرجایی تظاهرات کنندگان، ترس در دل مأموران رژیم انداخته است. (راوی: علی محرابی)
آن روز آقای نیشابوری در مسجد جامع کرمان سخنرانی میکرد و به رژیم میتاخت، مردم هم جمع بودند، ناگهان خبر آوردند که از مسجد صفا، پشت مدرسه بازرگانی قدیم در چهارراه بازرگانی عدهای از قرار، میان آنها چند قاچاقچی و ولگرد هم هستند، دارند میآیند شر ایجاد کنند. حمید را فرستادیم خبر کسب کند. گفتم: میدانی که چکار باید بکنی؟ گفت: درسم را بلدم. گفتم: علی یارت، ببینم چکار میکنی. حمید قاطی آنها شد و بهطوری عمل کرده بود که هیچ کدام از آن اشرار به او شک نکرده بودند. بعد از آنکه اخبار لازم را کسب کرد، سریعاً خود را به مسجد رساند و گفت: که همهشان مسلح به سلاح سرد هستند، چوب و چماق و سر چوبها هم چماق گذاشتهاند و قصدشان ضربه زدن و ایجاد آشوب است. او گفت: چند تا پاسبان هم با لباس شخصی در بین آنها هستند که شناساییشان کردهایم. به فکر چاره افتادیم. نباید اجازه میدادیم وارد مسجد شوند چون در این صورت، احتمال زخمی شدن مردم و آقای نیشابوری میرفت. برای همین، در مسجد را کاملاً بستیم و از ورود آنها جلوگیری کردیم، به این ترتیب با سرعت عمل و اطلاعات بموقع حمید، این توطئه ناکام ماند، بهخاطر سرعت عملی که حمید به خرج داد. (راوی: علی محرابی)
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
سخن روز
-
سیدعباس صالحی: آنچه به آیندگان تحویل میدهیم باید یک کارنامه خوب باشد
-
رویکرد غیرشعاری به «سرباز انقلاب»
-
نه به شفافیت
-
نقاشی روزنهای به روح و روان انسان
-
انتشار دومین شماره «نگاه آفتاب»
-
به نام تاریخ
-
عکس نوشت
-
با اسلحه از پادگان فرار کرد!
اخبارایران آنلاین