ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ارزیابی اکبر ترکان از مصوبه انتخاباتی مجلس در گفتوگو با «ایران»:
بررسی برنامه نامزدها حق مردم است نه شورای نگهبان
مهراوه خوارزمی
خبرنگار
مجلس یازدهم سرانجام ماده 59 قانون انتخابات ریاست جمهوری را که میگوید «کاندیداها میتوانند اسناد و مدارک مثبت صلاحیت خود را ضمیمه اعلام داوطلبی کنند یا در مدت زمان رسیدگی به صلاحیت داوطلبان به شورای نگهبان تقدیم کنند» را به این ترتیب اصلاح کرد که «در راستای بند 2- 10 سیاستهای کلی انتخابات مبنی بر شناسایی اولیه توانایی و شایستگی داوطلبان، شورای نگهبان 3 ماه پیش از صدور دستور شروع انتخابات ریاست جمهوری و در صورت مشخص شدن داوطلبی افراد میتواند از آنها دعوت بهعمل آورده تا برنامههای آنان را بر اساس شرایط موضوع این قانون و شاخصهای مورد نظر شورای نگهبان موضوع بند 5- 10 سیاستهای کلی انتخابات بررسی نماید». تغییری که از همان روزهای ابتدایی انتشار طرح تا پس از رأی مجلس به تصویب آن انتقادات متعددی پیرامونش مطرح شد اما برخی اعضای شورای نگهبان از آن بهعنوان راهی برای احراز صلاحیت مدیریتی داوطلبان استقبال کردند. اکبر ترکان مشاور سابق رئیس جمهوری و از مدیران سابقه دار کشور اما در گفتوگو با «ایران» مخالفتش با این مصوبه را از زاویه دفاع از جمهوریت نظام تبیین میکند و معتقد است باید با عهد «جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم و نه یک کلمه بیش» با چنین مصوباتی مخالفت کرد.
مجلس در فرآیند بررسی طرح اصلاح بخشهایی از قانون انتخابات تصویب کرد که شورای نگهبان میتواند از حدود سه ماه پیش از آغاز فرآیند انتخابات از نامزدهای ریاست جمهوری بخواهد تا برنامه خود را برای بررسی به این نهاد ارائه کنند. این مصوبه را تا چه حد با اصول کلی قانون اساسی همنوا میدانید؟
بهشخصه معتقدم باید با هر فرآیندی که انتخاب مستقیم مردم را دو مرحلهای میکند مخالفت کرد. این مردم هستند که باید رئیسجمهوری را انتخاب کنند، آنوقت ما نهاد شورای نگهبان را در وسط راه قرار میدهیم و میگوییم اول شورای نگهبان افراد مورد نظرش را انتخاب کند و بعد مردم. این روش به معنای حذف جمهوریت است. اصلاً مگر چنین چیزی ممکن است که شورای نگهبان صلاحیت نامزدهای ریاست جمهوری را بر مبنای برنامههایشان تأیید یا رد کند. معنای چنین کاری این است که انتخاب دو مرحلهای است. مرحله اول آنها انتخاب کنند و برنامهها را بررسی کنند اگر پسندیدند مردم رأی بدهند.
یکی از دلایلی که گفته میشود مبنای این مصوبه قرار دارد این است که افراد تواناتر و شایستهتری در انتخابات ریاست جمهوری به مردم عرضه شوند. آیا با چنین دیدگاهی و بر مبنای نفع عمومی کشور از چنین روندی میتوان ارائه برنامه داوطلبان انتخابات ریاست جمهوری به شورای نگهبان را موجه دانست؟
این فکری است که متأسفانه در برخی از جریانها و فعالان سیاسی کشور وجود دارد؛ اینکه فکر میکنند مردم نابالغاند و بایستی یک عده خیرخواه جامعه افرادی را انتخاب کنند و بعد مردم بیایند پای صندوق رأی بدهند. یکی از ائمه جمعه اصفهان زمانی گفته بود «این آقایانی که خیرخواهاند خودشان آدمهای خوبی را در نظر بگیرند و ما هم میآییم رأی میدهیم». به باور این افراد با این کار هم مردم فعل رأی دادن را انجام دادهاند و میشود گفت فرد با رأی مردم انتخاب شده است و هم مردم انتخاب کننده واقعی نمیشوند. بلکه به کسی رأی میدهند که یک سیستم انتخابی قبلاً او را انتخاب کرده است. اما برخلاف این دیدگاه باید با هر مدلی که مانع انتخاب مستقیم مردم بشود مخالفت کرد.
اینکه گفته شود نامزد ریاست جمهوری باید برنامه مشخص داشته باشد البته حرف درستی است. اما مرجع تشخیص خوب یا بد بودن آن برنامه، شورای نگهبان نیست. این مردم هستند که باید تصمیم بگیرند به کدام شخص و بر اساس کدام برنامه رأی بدهند. مسأله وقتی حساستر میشود که به هر حال بر سر فراجناحی بودن یا نبودن شورای نگهبان بهعنوان ناظر انتخابات هم حرف و حدیثها و نظرات مختلفی وجود دارد. همین مسأله باعث این نگرانی میشود که هر کس سلیقهاش با سلیقه شورای نگهبان نخواند رد صلاحیت شود. حالا پیشتر دلایل دیگری برای رد صلاحیت وجود داشت امروز با قانونی شدن این مصوبه برنامه نامزدها هم میتواند در فهرست دلایل رد صلاحیت قرار گیرد. این یک اشتباه مضاعف است که سیستم انتخاب کنندهای بین مردم و انتخابشان حائل شود. حالا یک وقتی هست که احزاب در کشور جان میگیرند و این انتخاب و تعیین کاندیدای نهایی در داخل احزاب اتفاق میافتد. آن یک روند معنادار است که مثلاً داخل یک حزب اشخاص مختلفی آماده اعلام کاندیداتوری باشند و برنامههایشان را به حزب ارائه کنند و اعضای حزب از میان خودشان یک نفر را به مردم عرضه کنند. در اغلب دموکراسیهای دنیا هم همین روند وجود دارد و روند معناداری است. اما اینکه ما یک نهاد غیر حزبی و حکومتی را بگذاریم که فراتر از حدود قانون اساسی بخواهد برنامه نامزدها را هم سبک و سنگین کند، به نظرم کار اشتباهی است.
فکر میکنید با توجه به بار مسئولیتی که بررسی برنامه کاندیداها بر عهده شورای نگهبان میگذارد کلیت این نهاد تا چه حد از چنین قانونی استقبال کند؟
بهنظر من شورای نگهبان اصلاً نباید چنین مسئولیتی را بپذیرد و خودش را در جایگاهی قرار دهد که بگوید ما جای مردم انتخاب میکنیم. به ظاهر این مصوبه نگاه نکنیم. شما فکر میکنید مثلاً در انتخابات مجلس شورای اسلامی که مسئولیت تأیید صلاحیت نامزدهایش با شورای نگهبان است صلاحیت همه نامزدها را فقها یا حقوقدانان عضو شورا بررسی میکنند؟ خیر، شورای نگهبان در استانها دفتر دارد. این دفاتر در طول سال کار میکنند و هرچند نمیخواهم کسی را متهم کنم اما به هر حال احتمال دخالت دادن گرایشها و سلایق در مراکز استانها و شهرستانها وجود دارد. بنابراین ظاهر این قوانین و موضع خیرخواهانهاش یک چیز است اما در عمل وقتی پای پیاده شدن قانون به میان میآید تبدیل به چیز دیگری میشود. من نسبت به شروطی که گذاشته شده و اصلاحاتی که انجام دادهاند خوشبین نیستم. از همان ابتدا احساسم این بوده است که گویی مجلسیها میخواهند به نحوی شرایط را پیش ببرند تا سلیقه خودشان را از صندوق بیرون بیاورند. نامش را نمینویسند اما ویژگیها را طوری تعریف میکنند که به همان گزینه منتهی شود.
تأمین سلامت انتخابات، جلب مشارکت حداکثری و تأمین حقوق داوطلبان و رأیدهندگان در بند 11 سیاستهای کلی انتخابات مطرح شده است. علیالقاعده آن سیاستهای کلی ابلاغ شده بهعنوان یک تجسم کلی باید مبنای اصلاحیههای تدوین شده برای انتخابات قرار میگرفته است. مصوبه اخیر مجلس را که در راستای بند 10 آن سند یعنی شایستهگزینی است تا چه حد با بند 11 از سیاستهای کلی منطبق میدانید؟
ظاهراً سلامت انتخابات در دیدگاههای مختلف معانی متفاوتی دارد. اکثریت مردم اینکه فردی از پیش تعیین شده از صندوق بیرون بیاید را نشان سلامت انتخابات نمیدانند اما عده دیگری ممکن است بگویند اینکه یک عده خیرخواه فردی را معین کنند و مردم بیایند پای صندوق، رأی بدهند غایت سلامت انتخابات است. این یک بحث ریشه دار در میان قائلان به دو شیوه متفاوت حکومتداری است. جریانی که همواره از حکومت اسلامی و نه جمهوری اسلامی سخن گفتهاند رأی مردم برایشان مهم نیست و آن را زینت حکومت میدانند. در مقابل یک عده هم میگویند اصل رأی مردم است و بدون رأی مردم هیچ چیز مشروعیت ندارد. قائلان به حکومت اسلامی معتقدند کسی که قرار است رئیسجمهوری بشود باید وجاهت داشته باشد حالا مردم هم اگر به او رأی بدهند چه بهتر. اما ما به این دلیل که امامخمینی(ره) گفتند «جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم و نه یک کلمه بیش» حاضر نیستیم دست از جمهوریت برداریم. میگوییم جمهوریت نظام اگر با هر قانونی خدشه ببیند یعنی از مسیر خارج شده. مگر امام بنیانگذار این نظام نبود، مگر 12 فروردین 58 مردم به جمهوری اسلامی رأی ندادند؟ حالا بعضیها میخواهند اسلامیاش نباشد بعضیها میخواهند جمهوریاش نباشد هرکدام نباشد دیگر آن نظامی که امام برقرار کرده نیست.
خبرنگار
مجلس یازدهم سرانجام ماده 59 قانون انتخابات ریاست جمهوری را که میگوید «کاندیداها میتوانند اسناد و مدارک مثبت صلاحیت خود را ضمیمه اعلام داوطلبی کنند یا در مدت زمان رسیدگی به صلاحیت داوطلبان به شورای نگهبان تقدیم کنند» را به این ترتیب اصلاح کرد که «در راستای بند 2- 10 سیاستهای کلی انتخابات مبنی بر شناسایی اولیه توانایی و شایستگی داوطلبان، شورای نگهبان 3 ماه پیش از صدور دستور شروع انتخابات ریاست جمهوری و در صورت مشخص شدن داوطلبی افراد میتواند از آنها دعوت بهعمل آورده تا برنامههای آنان را بر اساس شرایط موضوع این قانون و شاخصهای مورد نظر شورای نگهبان موضوع بند 5- 10 سیاستهای کلی انتخابات بررسی نماید». تغییری که از همان روزهای ابتدایی انتشار طرح تا پس از رأی مجلس به تصویب آن انتقادات متعددی پیرامونش مطرح شد اما برخی اعضای شورای نگهبان از آن بهعنوان راهی برای احراز صلاحیت مدیریتی داوطلبان استقبال کردند. اکبر ترکان مشاور سابق رئیس جمهوری و از مدیران سابقه دار کشور اما در گفتوگو با «ایران» مخالفتش با این مصوبه را از زاویه دفاع از جمهوریت نظام تبیین میکند و معتقد است باید با عهد «جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم و نه یک کلمه بیش» با چنین مصوباتی مخالفت کرد.
مجلس در فرآیند بررسی طرح اصلاح بخشهایی از قانون انتخابات تصویب کرد که شورای نگهبان میتواند از حدود سه ماه پیش از آغاز فرآیند انتخابات از نامزدهای ریاست جمهوری بخواهد تا برنامه خود را برای بررسی به این نهاد ارائه کنند. این مصوبه را تا چه حد با اصول کلی قانون اساسی همنوا میدانید؟
بهشخصه معتقدم باید با هر فرآیندی که انتخاب مستقیم مردم را دو مرحلهای میکند مخالفت کرد. این مردم هستند که باید رئیسجمهوری را انتخاب کنند، آنوقت ما نهاد شورای نگهبان را در وسط راه قرار میدهیم و میگوییم اول شورای نگهبان افراد مورد نظرش را انتخاب کند و بعد مردم. این روش به معنای حذف جمهوریت است. اصلاً مگر چنین چیزی ممکن است که شورای نگهبان صلاحیت نامزدهای ریاست جمهوری را بر مبنای برنامههایشان تأیید یا رد کند. معنای چنین کاری این است که انتخاب دو مرحلهای است. مرحله اول آنها انتخاب کنند و برنامهها را بررسی کنند اگر پسندیدند مردم رأی بدهند.
یکی از دلایلی که گفته میشود مبنای این مصوبه قرار دارد این است که افراد تواناتر و شایستهتری در انتخابات ریاست جمهوری به مردم عرضه شوند. آیا با چنین دیدگاهی و بر مبنای نفع عمومی کشور از چنین روندی میتوان ارائه برنامه داوطلبان انتخابات ریاست جمهوری به شورای نگهبان را موجه دانست؟
این فکری است که متأسفانه در برخی از جریانها و فعالان سیاسی کشور وجود دارد؛ اینکه فکر میکنند مردم نابالغاند و بایستی یک عده خیرخواه جامعه افرادی را انتخاب کنند و بعد مردم بیایند پای صندوق رأی بدهند. یکی از ائمه جمعه اصفهان زمانی گفته بود «این آقایانی که خیرخواهاند خودشان آدمهای خوبی را در نظر بگیرند و ما هم میآییم رأی میدهیم». به باور این افراد با این کار هم مردم فعل رأی دادن را انجام دادهاند و میشود گفت فرد با رأی مردم انتخاب شده است و هم مردم انتخاب کننده واقعی نمیشوند. بلکه به کسی رأی میدهند که یک سیستم انتخابی قبلاً او را انتخاب کرده است. اما برخلاف این دیدگاه باید با هر مدلی که مانع انتخاب مستقیم مردم بشود مخالفت کرد.
اینکه گفته شود نامزد ریاست جمهوری باید برنامه مشخص داشته باشد البته حرف درستی است. اما مرجع تشخیص خوب یا بد بودن آن برنامه، شورای نگهبان نیست. این مردم هستند که باید تصمیم بگیرند به کدام شخص و بر اساس کدام برنامه رأی بدهند. مسأله وقتی حساستر میشود که به هر حال بر سر فراجناحی بودن یا نبودن شورای نگهبان بهعنوان ناظر انتخابات هم حرف و حدیثها و نظرات مختلفی وجود دارد. همین مسأله باعث این نگرانی میشود که هر کس سلیقهاش با سلیقه شورای نگهبان نخواند رد صلاحیت شود. حالا پیشتر دلایل دیگری برای رد صلاحیت وجود داشت امروز با قانونی شدن این مصوبه برنامه نامزدها هم میتواند در فهرست دلایل رد صلاحیت قرار گیرد. این یک اشتباه مضاعف است که سیستم انتخاب کنندهای بین مردم و انتخابشان حائل شود. حالا یک وقتی هست که احزاب در کشور جان میگیرند و این انتخاب و تعیین کاندیدای نهایی در داخل احزاب اتفاق میافتد. آن یک روند معنادار است که مثلاً داخل یک حزب اشخاص مختلفی آماده اعلام کاندیداتوری باشند و برنامههایشان را به حزب ارائه کنند و اعضای حزب از میان خودشان یک نفر را به مردم عرضه کنند. در اغلب دموکراسیهای دنیا هم همین روند وجود دارد و روند معناداری است. اما اینکه ما یک نهاد غیر حزبی و حکومتی را بگذاریم که فراتر از حدود قانون اساسی بخواهد برنامه نامزدها را هم سبک و سنگین کند، به نظرم کار اشتباهی است.
فکر میکنید با توجه به بار مسئولیتی که بررسی برنامه کاندیداها بر عهده شورای نگهبان میگذارد کلیت این نهاد تا چه حد از چنین قانونی استقبال کند؟
بهنظر من شورای نگهبان اصلاً نباید چنین مسئولیتی را بپذیرد و خودش را در جایگاهی قرار دهد که بگوید ما جای مردم انتخاب میکنیم. به ظاهر این مصوبه نگاه نکنیم. شما فکر میکنید مثلاً در انتخابات مجلس شورای اسلامی که مسئولیت تأیید صلاحیت نامزدهایش با شورای نگهبان است صلاحیت همه نامزدها را فقها یا حقوقدانان عضو شورا بررسی میکنند؟ خیر، شورای نگهبان در استانها دفتر دارد. این دفاتر در طول سال کار میکنند و هرچند نمیخواهم کسی را متهم کنم اما به هر حال احتمال دخالت دادن گرایشها و سلایق در مراکز استانها و شهرستانها وجود دارد. بنابراین ظاهر این قوانین و موضع خیرخواهانهاش یک چیز است اما در عمل وقتی پای پیاده شدن قانون به میان میآید تبدیل به چیز دیگری میشود. من نسبت به شروطی که گذاشته شده و اصلاحاتی که انجام دادهاند خوشبین نیستم. از همان ابتدا احساسم این بوده است که گویی مجلسیها میخواهند به نحوی شرایط را پیش ببرند تا سلیقه خودشان را از صندوق بیرون بیاورند. نامش را نمینویسند اما ویژگیها را طوری تعریف میکنند که به همان گزینه منتهی شود.
تأمین سلامت انتخابات، جلب مشارکت حداکثری و تأمین حقوق داوطلبان و رأیدهندگان در بند 11 سیاستهای کلی انتخابات مطرح شده است. علیالقاعده آن سیاستهای کلی ابلاغ شده بهعنوان یک تجسم کلی باید مبنای اصلاحیههای تدوین شده برای انتخابات قرار میگرفته است. مصوبه اخیر مجلس را که در راستای بند 10 آن سند یعنی شایستهگزینی است تا چه حد با بند 11 از سیاستهای کلی منطبق میدانید؟
ظاهراً سلامت انتخابات در دیدگاههای مختلف معانی متفاوتی دارد. اکثریت مردم اینکه فردی از پیش تعیین شده از صندوق بیرون بیاید را نشان سلامت انتخابات نمیدانند اما عده دیگری ممکن است بگویند اینکه یک عده خیرخواه فردی را معین کنند و مردم بیایند پای صندوق، رأی بدهند غایت سلامت انتخابات است. این یک بحث ریشه دار در میان قائلان به دو شیوه متفاوت حکومتداری است. جریانی که همواره از حکومت اسلامی و نه جمهوری اسلامی سخن گفتهاند رأی مردم برایشان مهم نیست و آن را زینت حکومت میدانند. در مقابل یک عده هم میگویند اصل رأی مردم است و بدون رأی مردم هیچ چیز مشروعیت ندارد. قائلان به حکومت اسلامی معتقدند کسی که قرار است رئیسجمهوری بشود باید وجاهت داشته باشد حالا مردم هم اگر به او رأی بدهند چه بهتر. اما ما به این دلیل که امامخمینی(ره) گفتند «جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم و نه یک کلمه بیش» حاضر نیستیم دست از جمهوریت برداریم. میگوییم جمهوریت نظام اگر با هر قانونی خدشه ببیند یعنی از مسیر خارج شده. مگر امام بنیانگذار این نظام نبود، مگر 12 فروردین 58 مردم به جمهوری اسلامی رأی ندادند؟ حالا بعضیها میخواهند اسلامیاش نباشد بعضیها میخواهند جمهوریاش نباشد هرکدام نباشد دیگر آن نظامی که امام برقرار کرده نیست.
با برگزاری کنگرهها و همایشهای انتخاباتی در هفته اخیر آغاز شد
بازگشت سیاستمداران؛ پایان رخوت احزاب
گروه سیاسی/ زمستان است و جامعه ایرانی درگیر با مصایب کرونا و تحریم و در برابر دهها بیم و امید کمابیش امتداد همان وضعیتی را تجربه میکند که اسفند سال گذشته به مشارکت پایین و 42.5 درصدی در انتخابات مجلس یازدهم منتهی شد. احزاب و تشکلها اما تلاش دارند رخت رخوت از تن بیرون کنند و وضعیتی متفاوت را رقم بزنند. در نزدیک به 10 روز گذشته تعدد بیانیههای انتقادی صادر شده پیرامون موضوعاتی مانند انتقاد از محدودسازی حق انتخاب مردم در اصلاحیه مجلس بر قانون انتخابات، برگزاری مجازی کنگرههای حزبی و پیگیری ایدههایی برای اجماعسازی در میان تشکلهای هر دو جریان عمده اصولگرا و اصلاحطلب نشانههایی از تلاش برای بازگشت سیاستورزان به گود سیاست و رقابت بوده است؛ تلاشی که تکیه امید آن به رونق یافتن بازار سیاست در میان جامعه ایرانی است. تنها با این تفاوت که دستکم براساس اخبار رسمی و غیررسمی یکبار دیگر اصولگرایان با تعدد کاندیداهای حاضر با یراقی مواجهند که از ابراز تمایل برای حضور در انتخابات باکی ندارند و در سخنرانیهای پیشا انتخاباتی از یکدیگر پیشی میگیرند و اصلاحطلبان با فهرستی از کاندیداهای احتمالی مواجهند که مؤکداً تمایلشان را برای کاندیداتوری رد میکنند.
شورای ائتلاف نیروهای انقلاب که نخستینبار پاییز 98 و برای سامان دادن به اردوگاه اصولگرایان در انتخابات مجلس یازدهم شکل گرفت حالا یکبار دیگر محملی است برای آغاز کمپین انتخاباتی این جریان. روز پنجشنبه محسن رضایی و غلامعلی حداد عادل به عنوان سخنرانان همایش رؤسا و دبیران استانی این تشکل با سخنانی که بر محور انتقاد پنهان و آشکار از دولتهای پیشین و حاضر و تأکید بر ضرورت رجوع به سنتهای انقلابی بود مطلوب خود از انتخابات ریاست جمهوری سیزدهم را تصویر کردند.
به گزارش ایلنا، محسن رضایی، دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام در سخنان خود با این پیشبینی که «بالاخره یک نفر از بچههای انقلاب، دولت آینده را در دست میگیرد» گفت: «مردم میگویند نظام برای ما فکری کند و ما را از دست نامحرمان نجات دهد. در دهه پیشرو باید الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت را پایهگذاری کنیم و این پایهریزی در شرایطی که لیبرالها یا ناکارامدها در آینده قدرت را، در دست داشته باشند محقق نمیشود.» رضایی اما برای منتخب انقلابی ریاست جمهوری شرطهایی هم گذاشت. اینکه «همه نیروهای انقلاب باید در دولت آینده حضور داشته باشند» و اینطور نباشد که «یک برادر حزباللهی رئیس جمهور شود و بیاید بگوید من تیم خودم را دارم و با هر کسی نمیتوانم کار کنم.»
حداد عادل رئیس شورای ائتلاف نیروهای انقلاب اسلامی هم با گفتن این نظر که «نظام سلطه راضی نیست ما در انتخابات ۱۴۰۰ دولتی از جنس مجلس داشته باشیم» ابراز امیدواری کرد «قوه مجریهای پدید بیاید که راه درست و مردمی دو قوه قضائیه و مقننه را ادامه دهد و در تراز انقلاب باشد.» به گزارش خبرآنلاین، او پس از طرح انتقاداتی که عمده مشکلات جاری کشور را از قبال عملکرد دولت میدانست، گفت: «باید همه امکانات خودمان را به صحنه بیاوریم و این اشتباه است که خیال کنیم چون در انتخابات مجلس پیروز شدیم حتماً در ریاست جمهوری هم پیروز میشویم. اگر این احساس در ما به وجود بیاید، شکست قطعی است.»
وی با انتقاد از عملکرد دولت، مدعی شد: بعید نیست که مقداری ارز آزاد کنند یا قولش را بدهند یا با معادلات پولی و مالی بازی کنند و قیمت ارز و سکه پایین بیاید و مردم به یک سمت و سوی بروند، باید احزاب و تشکلها و جامعه روحانیت مبارز و جامعه مدرسین و سایر روحانیون به میدان بیایند و همه آورده خود را به حساب انقلاب بریزند و این بتپرستی است که بگوییم باید به حساب من و تشکل من باشد، بلکه باید در انقلاب و اسلام فانی شویم. رقیب میخواهد دوگانهای تحت عنوان مذاکره و جنگ خلق کند و این تلهای هست که نباید در آن بیفتیم.
جریان اصلاحات که تا پیش از انتخابات مجلس یازدهم چندین پیروزی انتخاباتی متوالی داشت و بخش قابل توجهی از آن پیروزیها را مدیون فراهم شدن یک اجماع درونی و هدایت سبد رأی خود به سمت فرد یا فهرستی واحد بود، حالا در فقدان فعالیت مؤثر شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان در تکاپوی شکل دادن به نهاد اجماعساز جدید است. تاکنون آخرین خبری که از روند تشکیل این نهاد مخابره شده به نقل از جواد امام عضو شورای هماهنگی جبهه اصلاحات است که به ایلنا، گفته: «تشکیل نهاد اجماعساز براساس شاخصهایی که به تصویب رسیده در دست اقدام است و فکر میکنم که در هفته آینده به یک جمعبندی خوبی برسیم که در اینصورت انشاءالله نتیجه را اعلام خواهیم کرد.»
تا آن زمان بهنظر میرسد کنگرههای احزاب اصلاحطلب از جمله فرصتهایی هستند که فعالان مؤثر در این جریان سیاسی میتوانند در آن به بیان مواضع خود درباره مسائل جاری کشور و طرح انتقاداتی نسبت به عملکرد خود طی سالهای اخیر بپردازند. یک هفته پس از برگزاری کنگره مجازی حزب اتحاد ملت، این حزب اصلاحطلب ندای ایرانیان بود که محملی شد تا چهرههایی مانند محمدرضا عارف، صادق خرازی ، عباس آخوندی و محسن هاشمی به عنوان چهرههایی که قابلیت نامزدی در انتخابات 1400 را دارند به بیان مواضع خود بپردازند.
به گزارش ایلنا، عارف در این کنگره مجازی استفاده از هرگونه کاندیدای عاریهای در انتخابات پیشرو را توهین به جریان اصلاحات دانست و با ابراز نگرانی از تأثیر منفی تحریمها و مشکلات بر مشارکت سیاسی مردم در انتخابات اصلاحطلبان را با دو مانع بزرگ مواجه دانست: «تحدید و تخریب همیشگی از سوی جریان تندروی داخلی» و «تلاش و اولویت دادن جریان برانداز و ضدانقلاب به ناامید کردن مردم از اصلاحات.» او افزود: «ما باید با تابلوی اصلاحطلبی و با رویکرد و برنامههای مشخص و با تکیه بر تجارب موفق دولت اصلاحات، اعتماد مردم را دوباره جلب کنیم.»
محسن هاشمی رئیس شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی و دیگر سخنران این کنگره هم در بیان دغدغههای خود گفت: «اگر انتخابات سال آینده با مشارکت کم برگزار شود، تندروهای داخلی فرصت پیاده کردن عقاید خود را پیدا خواهند کرد و براندازان نیز تقویت خواهند شد.» او در عین حال تأکید کرد: «نقش و وظیفه ما احزاب این است که بهصورت شفاف و روشن به سمت اصلاح گام برداریم، اما نه ساختارشکنانه که احساس براندازی ایجاد نکند.» هاشمی با تأکید بر ضرورت راهحلیابی برای چالشهای اقتصادی کشور تأکید کرد: «به جای درگیری و مسیر تنشزا، رویکردهای تنشزدایانه را در پیش بگیریم.» هاشمی که از وی به عنوان یکی از نامزدهای اصلاحطلبان یاد میشود اما در گفتوگو با ایرنا یک بار دیگر تأکید کرده که نامزد 1400 نمیشود.
صادق خرازی دبیرکل حزب ندای ایرانیان هم در ششمین مجمع عمومی این حزب با بیان اینکه «مشکل امروز کشور و جامعه این است که کسی گوش شنیدن ندارد و با شناخت نادرست خود مشکلات کشور را به خارج نسبت دهند»، گفت: «بزرگترین مشکل کشور مدیریت است و همان کسانی که در تمامی احزاب پدرخوانده هستند و بر احزاب چپ و راست کشور خیمه زدند، میخواهند تصمیم بگیرند.» سخنان انتقادی خرازی در حالی بود که ساعاتی پس از برگزاری کنگره معاون اجرایی «ندا» از تمایل شعب استانی این حزب برای حضور در انتخابات با کاندیداتوری دبیرکلشان خبر داد.
به این ترتیب و بر اساس مجموعه تحولات روزهای اخیر تشکلهای سیاسی اصولگرا و اصلاحطلب میتوان پیشبینی کرد که بعید است انتخابات 1400 دستکم از سوی سیاستمداران با سردی مواجه شود که در زمستان 98 تجربه شد. شاید امیدواری به تحولات مثبت تا بهار آینده بیتأثیر نیست.
شورای ائتلاف نیروهای انقلاب که نخستینبار پاییز 98 و برای سامان دادن به اردوگاه اصولگرایان در انتخابات مجلس یازدهم شکل گرفت حالا یکبار دیگر محملی است برای آغاز کمپین انتخاباتی این جریان. روز پنجشنبه محسن رضایی و غلامعلی حداد عادل به عنوان سخنرانان همایش رؤسا و دبیران استانی این تشکل با سخنانی که بر محور انتقاد پنهان و آشکار از دولتهای پیشین و حاضر و تأکید بر ضرورت رجوع به سنتهای انقلابی بود مطلوب خود از انتخابات ریاست جمهوری سیزدهم را تصویر کردند.
به گزارش ایلنا، محسن رضایی، دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام در سخنان خود با این پیشبینی که «بالاخره یک نفر از بچههای انقلاب، دولت آینده را در دست میگیرد» گفت: «مردم میگویند نظام برای ما فکری کند و ما را از دست نامحرمان نجات دهد. در دهه پیشرو باید الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت را پایهگذاری کنیم و این پایهریزی در شرایطی که لیبرالها یا ناکارامدها در آینده قدرت را، در دست داشته باشند محقق نمیشود.» رضایی اما برای منتخب انقلابی ریاست جمهوری شرطهایی هم گذاشت. اینکه «همه نیروهای انقلاب باید در دولت آینده حضور داشته باشند» و اینطور نباشد که «یک برادر حزباللهی رئیس جمهور شود و بیاید بگوید من تیم خودم را دارم و با هر کسی نمیتوانم کار کنم.»
حداد عادل رئیس شورای ائتلاف نیروهای انقلاب اسلامی هم با گفتن این نظر که «نظام سلطه راضی نیست ما در انتخابات ۱۴۰۰ دولتی از جنس مجلس داشته باشیم» ابراز امیدواری کرد «قوه مجریهای پدید بیاید که راه درست و مردمی دو قوه قضائیه و مقننه را ادامه دهد و در تراز انقلاب باشد.» به گزارش خبرآنلاین، او پس از طرح انتقاداتی که عمده مشکلات جاری کشور را از قبال عملکرد دولت میدانست، گفت: «باید همه امکانات خودمان را به صحنه بیاوریم و این اشتباه است که خیال کنیم چون در انتخابات مجلس پیروز شدیم حتماً در ریاست جمهوری هم پیروز میشویم. اگر این احساس در ما به وجود بیاید، شکست قطعی است.»
وی با انتقاد از عملکرد دولت، مدعی شد: بعید نیست که مقداری ارز آزاد کنند یا قولش را بدهند یا با معادلات پولی و مالی بازی کنند و قیمت ارز و سکه پایین بیاید و مردم به یک سمت و سوی بروند، باید احزاب و تشکلها و جامعه روحانیت مبارز و جامعه مدرسین و سایر روحانیون به میدان بیایند و همه آورده خود را به حساب انقلاب بریزند و این بتپرستی است که بگوییم باید به حساب من و تشکل من باشد، بلکه باید در انقلاب و اسلام فانی شویم. رقیب میخواهد دوگانهای تحت عنوان مذاکره و جنگ خلق کند و این تلهای هست که نباید در آن بیفتیم.
جریان اصلاحات که تا پیش از انتخابات مجلس یازدهم چندین پیروزی انتخاباتی متوالی داشت و بخش قابل توجهی از آن پیروزیها را مدیون فراهم شدن یک اجماع درونی و هدایت سبد رأی خود به سمت فرد یا فهرستی واحد بود، حالا در فقدان فعالیت مؤثر شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان در تکاپوی شکل دادن به نهاد اجماعساز جدید است. تاکنون آخرین خبری که از روند تشکیل این نهاد مخابره شده به نقل از جواد امام عضو شورای هماهنگی جبهه اصلاحات است که به ایلنا، گفته: «تشکیل نهاد اجماعساز براساس شاخصهایی که به تصویب رسیده در دست اقدام است و فکر میکنم که در هفته آینده به یک جمعبندی خوبی برسیم که در اینصورت انشاءالله نتیجه را اعلام خواهیم کرد.»
تا آن زمان بهنظر میرسد کنگرههای احزاب اصلاحطلب از جمله فرصتهایی هستند که فعالان مؤثر در این جریان سیاسی میتوانند در آن به بیان مواضع خود درباره مسائل جاری کشور و طرح انتقاداتی نسبت به عملکرد خود طی سالهای اخیر بپردازند. یک هفته پس از برگزاری کنگره مجازی حزب اتحاد ملت، این حزب اصلاحطلب ندای ایرانیان بود که محملی شد تا چهرههایی مانند محمدرضا عارف، صادق خرازی ، عباس آخوندی و محسن هاشمی به عنوان چهرههایی که قابلیت نامزدی در انتخابات 1400 را دارند به بیان مواضع خود بپردازند.
به گزارش ایلنا، عارف در این کنگره مجازی استفاده از هرگونه کاندیدای عاریهای در انتخابات پیشرو را توهین به جریان اصلاحات دانست و با ابراز نگرانی از تأثیر منفی تحریمها و مشکلات بر مشارکت سیاسی مردم در انتخابات اصلاحطلبان را با دو مانع بزرگ مواجه دانست: «تحدید و تخریب همیشگی از سوی جریان تندروی داخلی» و «تلاش و اولویت دادن جریان برانداز و ضدانقلاب به ناامید کردن مردم از اصلاحات.» او افزود: «ما باید با تابلوی اصلاحطلبی و با رویکرد و برنامههای مشخص و با تکیه بر تجارب موفق دولت اصلاحات، اعتماد مردم را دوباره جلب کنیم.»
محسن هاشمی رئیس شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی و دیگر سخنران این کنگره هم در بیان دغدغههای خود گفت: «اگر انتخابات سال آینده با مشارکت کم برگزار شود، تندروهای داخلی فرصت پیاده کردن عقاید خود را پیدا خواهند کرد و براندازان نیز تقویت خواهند شد.» او در عین حال تأکید کرد: «نقش و وظیفه ما احزاب این است که بهصورت شفاف و روشن به سمت اصلاح گام برداریم، اما نه ساختارشکنانه که احساس براندازی ایجاد نکند.» هاشمی با تأکید بر ضرورت راهحلیابی برای چالشهای اقتصادی کشور تأکید کرد: «به جای درگیری و مسیر تنشزا، رویکردهای تنشزدایانه را در پیش بگیریم.» هاشمی که از وی به عنوان یکی از نامزدهای اصلاحطلبان یاد میشود اما در گفتوگو با ایرنا یک بار دیگر تأکید کرده که نامزد 1400 نمیشود.
صادق خرازی دبیرکل حزب ندای ایرانیان هم در ششمین مجمع عمومی این حزب با بیان اینکه «مشکل امروز کشور و جامعه این است که کسی گوش شنیدن ندارد و با شناخت نادرست خود مشکلات کشور را به خارج نسبت دهند»، گفت: «بزرگترین مشکل کشور مدیریت است و همان کسانی که در تمامی احزاب پدرخوانده هستند و بر احزاب چپ و راست کشور خیمه زدند، میخواهند تصمیم بگیرند.» سخنان انتقادی خرازی در حالی بود که ساعاتی پس از برگزاری کنگره معاون اجرایی «ندا» از تمایل شعب استانی این حزب برای حضور در انتخابات با کاندیداتوری دبیرکلشان خبر داد.
به این ترتیب و بر اساس مجموعه تحولات روزهای اخیر تشکلهای سیاسی اصولگرا و اصلاحطلب میتوان پیشبینی کرد که بعید است انتخابات 1400 دستکم از سوی سیاستمداران با سردی مواجه شود که در زمستان 98 تجربه شد. شاید امیدواری به تحولات مثبت تا بهار آینده بیتأثیر نیست.
سازمان انرژی اتمی در پاسخ به بیانیه تروئیکای اروپا:
تولید اورانیوم فلزی برای مصارف صلحآمیز است
گروه سیاسی/ بعد از آنکه فرانسه، آلمان و انگلیس در بیانیهای از آغاز تولید اورانیوم فلزی بهعنوان سوخت رآکتور تحقیقاتی تهران ابراز نگرانی کردند، سازمان انرژی اتمی ایران هم پاسخ داد که تولید اورانیوم فلزی دارای مصارف صلحآمیز است و پیشتر هم با اطلاع به آژانس بینالمللی انرژی اتمی اقدام به این کار کرده است. مقامهای ایرانی چند روز پیش اعلام کردند که پروسه تولید اورانیوم فلزی را بهمنظور ارتقای سطح سوخت هستهای در تأسیسات هستهای اصفهان شروع کردهاند. بهگزارش ایسنا، تروئیکای اروپایی هم در واکنش به این اقدام مدعی شدهاند که ایران هیچ استفاده غیرنظامی موثقی از اورانیوم فلزی ندارد و تولید اورانیوم فلزی بهصورت بالقوه دلالتهای نظامی جدی دارد. بنا به اعلام این سه کشور، ایران بر اساس برجام متعهد شد که به مدت ۱۵ سال در زمینه تولید اورانیوم فلزی یا انجام تحقیق و توسعه درباره متالورژی (فلزشناسی) اورانیوم فعالیت نکند. سه کشور اروپایی در همین چارچوب خواستار توقف اقدام ایران به تولید اورانیوم فلزی و بازگشت به تعهدات برجامی خود شدهاند. پیشتر رافائل گروسی، مدیر کل آژانس به کشورهای عضو این سازمان درباره تحولات اخیر مربوط به برنامههای ایران برای انجام فعالیتهای تحقیق و توسعه روی تولید اورانیوم فلزی بهعنوان بخشی از هدف اعلامی جهت طراحی نوع پیشرفته سوخت برای رآکتور تحقیقاتی تهران، اطلاعرسانی کرده بود.
کاظم غریب آبادی، نماینده ایران در آژانس هم از آغاز فعالیت تحقیق و توسعه طراحی سوخت جدید راکتور تهران خبر داده و درباره تولید اورانیوم فلزی گفته بود که این فعالیت در سه مرحله انجام میشود و در مرحله اول، اورانیوم فلزی با استفاده از اورانیوم طبیعی تولید میشود. به گفته او تمامی این مراحل به اطلاع آژانس رسیده و میرسد و بازرسان نیز سه روز قبل، از کارخانه تولید صفحه سوخت بازدید کردهاند. سازمان انرژی اتمی ایران در پاسخ به تروئیکای اروپایی، اعلام کرده که موضوع کارخانه تولید اورانیوم فلزی مندرج در ماده ۴ «قانون اقدام راهبردی برای لغو تحریمها و صیانت از حقوق ملت ایران» که مجلس شورای اسلامی، سازمان انرژی اتمی را نسبت به آن موظف کرده است از موضوع تولید سوخت پیشرفته (سیلیساید) برای استفاده در راکتور تحقیقاتی تهران کاملاً متفاوت است.
این بیانیه با بیان اینکه این سازمان هنوز اطلاعات پرسشنامه طراحی کارخانه اورانیوم فلزی موضوع ماده ۴ قانون بینالمللی انرژی اتمی را به آژانس ارائه نکرده، آورده است: برنامه تولید سوخت پیشرفته (سیلیساید) همانگونه که در گزارش اخیر آژانس نیز آمده است نخستین بار بیش از دو سال پیش به آژانس ارائه شده است و در طول این مدت نیز در چند مرحله اطلاعات تکمیلی و نهایتاً اطلاعات پرسشنامه طراحی (DIQ) به آژانس ارسال شده است. ضمناً یادآوری میکند که در اوایل دهه ۸۰ طی گزارشی که در آن زمان به آژانس ارائه شد تحقیق و توسعه در رابطه با تولید اورانیوم فلزی برای مصارف صلحآمیز و متعارف در حد مقدماتی و به میزان اندک با موفقیت انجام شده بود. این بیانیه میافزاید: توضیح اینکه در فرآیند تولید سوخت پیشرفته (سیلیساید) اورانیوم فلزی یک محصول میانی است که در فرآیند تولید بدون توقف در این مرحله، بلافاصله سوخت پیشرفته (سیلیساید) تولید میشود. در حقیقت به گفته مقامهای سازمان انرژی اتمی اقدام به تولید اورانیوم فلزی سالها پیش هم با هدف مصارف غیرهستهای انجام شده و ازسرگیری تولید آن جای نگرانی ندارد.
ظریف: برجام به خاطر ایران زنده است و نه سه کشور اروپایی
محمدجواد ظریف در توییتی به بیانیه اخیر سه کشور اروپایی عضو برجام و همچنین سخنان وزیر خارجه فرانسه واکنش نشان داد. وزیر خارجه ایران در این توییت نوشت: رهبران سه کشور اروپایی-که برای انجام تعهدات خود تحت برجام به امضای مقامات دفتر کنترل داراییهای خارجی (از سازمانهای تحت نظارت وزارت خزانهداری امریکا)نیاز دارند-هیچ کاری برای حفظ برجام انجام ندادهاند. او در ادامه نوشت: ابتکار از آغاز مرده امانوئل مکرون یا خودداری انگلیس از پرداخت بدهی مقرر در حکم دادگاه را به یاد دارید؟ ظریف سپس با مورد خطاب قرار دادن وزیر خارجه فرانسه نوشت: برجام به خاطر ایران زنده است و نه سه کشور اروپایی. وی در ادامه نوشت: همکار محترم: شما دوران کاریات در کابینه را با فروش جنگافزار به جنایتکاران جنگی سعودی آغاز کردی. از بیان حرفهای پوچ و مهمل در مورد ایران دست بردار. وزیر خارجه کشورمان افزود: یادآوری واقعیت: این شما هستید که منطقه ما را بیثبات میکنید؛ از حفاظت جنایتکارانی که منتقدان خود را با اره تکه تکه میکنند و از جنگافزارهای ساخت شما برای سلاخی کودکان در یمن استفاده میکنند دست بردارید.
«ژان ایو لودریان» وزیر خارجه فرانسه دو روز پیش با کافی ندانستن احیای برجام، خواستار انجام مذاکراتی در خصوص فعالیتهای موشکی و منطقهای ایران شد. وی با اشاره به گامهای هستهای اخیر ایران گفت: «ایران در حال کار برای تقویت توانمندیهای هستهای خود است».
لودریان سپس مدعی شد: «احیای توافق هستهای کافی نیست. لازم است گفتوگوهای سختی درباره فعالیتهای منطقهای و موشکی بالستیک ایران داشته باشیم».
کاظم غریب آبادی، نماینده ایران در آژانس هم از آغاز فعالیت تحقیق و توسعه طراحی سوخت جدید راکتور تهران خبر داده و درباره تولید اورانیوم فلزی گفته بود که این فعالیت در سه مرحله انجام میشود و در مرحله اول، اورانیوم فلزی با استفاده از اورانیوم طبیعی تولید میشود. به گفته او تمامی این مراحل به اطلاع آژانس رسیده و میرسد و بازرسان نیز سه روز قبل، از کارخانه تولید صفحه سوخت بازدید کردهاند. سازمان انرژی اتمی ایران در پاسخ به تروئیکای اروپایی، اعلام کرده که موضوع کارخانه تولید اورانیوم فلزی مندرج در ماده ۴ «قانون اقدام راهبردی برای لغو تحریمها و صیانت از حقوق ملت ایران» که مجلس شورای اسلامی، سازمان انرژی اتمی را نسبت به آن موظف کرده است از موضوع تولید سوخت پیشرفته (سیلیساید) برای استفاده در راکتور تحقیقاتی تهران کاملاً متفاوت است.
این بیانیه با بیان اینکه این سازمان هنوز اطلاعات پرسشنامه طراحی کارخانه اورانیوم فلزی موضوع ماده ۴ قانون بینالمللی انرژی اتمی را به آژانس ارائه نکرده، آورده است: برنامه تولید سوخت پیشرفته (سیلیساید) همانگونه که در گزارش اخیر آژانس نیز آمده است نخستین بار بیش از دو سال پیش به آژانس ارائه شده است و در طول این مدت نیز در چند مرحله اطلاعات تکمیلی و نهایتاً اطلاعات پرسشنامه طراحی (DIQ) به آژانس ارسال شده است. ضمناً یادآوری میکند که در اوایل دهه ۸۰ طی گزارشی که در آن زمان به آژانس ارائه شد تحقیق و توسعه در رابطه با تولید اورانیوم فلزی برای مصارف صلحآمیز و متعارف در حد مقدماتی و به میزان اندک با موفقیت انجام شده بود. این بیانیه میافزاید: توضیح اینکه در فرآیند تولید سوخت پیشرفته (سیلیساید) اورانیوم فلزی یک محصول میانی است که در فرآیند تولید بدون توقف در این مرحله، بلافاصله سوخت پیشرفته (سیلیساید) تولید میشود. در حقیقت به گفته مقامهای سازمان انرژی اتمی اقدام به تولید اورانیوم فلزی سالها پیش هم با هدف مصارف غیرهستهای انجام شده و ازسرگیری تولید آن جای نگرانی ندارد.
ظریف: برجام به خاطر ایران زنده است و نه سه کشور اروپایی
محمدجواد ظریف در توییتی به بیانیه اخیر سه کشور اروپایی عضو برجام و همچنین سخنان وزیر خارجه فرانسه واکنش نشان داد. وزیر خارجه ایران در این توییت نوشت: رهبران سه کشور اروپایی-که برای انجام تعهدات خود تحت برجام به امضای مقامات دفتر کنترل داراییهای خارجی (از سازمانهای تحت نظارت وزارت خزانهداری امریکا)نیاز دارند-هیچ کاری برای حفظ برجام انجام ندادهاند. او در ادامه نوشت: ابتکار از آغاز مرده امانوئل مکرون یا خودداری انگلیس از پرداخت بدهی مقرر در حکم دادگاه را به یاد دارید؟ ظریف سپس با مورد خطاب قرار دادن وزیر خارجه فرانسه نوشت: برجام به خاطر ایران زنده است و نه سه کشور اروپایی. وی در ادامه نوشت: همکار محترم: شما دوران کاریات در کابینه را با فروش جنگافزار به جنایتکاران جنگی سعودی آغاز کردی. از بیان حرفهای پوچ و مهمل در مورد ایران دست بردار. وزیر خارجه کشورمان افزود: یادآوری واقعیت: این شما هستید که منطقه ما را بیثبات میکنید؛ از حفاظت جنایتکارانی که منتقدان خود را با اره تکه تکه میکنند و از جنگافزارهای ساخت شما برای سلاخی کودکان در یمن استفاده میکنند دست بردارید.
«ژان ایو لودریان» وزیر خارجه فرانسه دو روز پیش با کافی ندانستن احیای برجام، خواستار انجام مذاکراتی در خصوص فعالیتهای موشکی و منطقهای ایران شد. وی با اشاره به گامهای هستهای اخیر ایران گفت: «ایران در حال کار برای تقویت توانمندیهای هستهای خود است».
لودریان سپس مدعی شد: «احیای توافق هستهای کافی نیست. لازم است گفتوگوهای سختی درباره فعالیتهای منطقهای و موشکی بالستیک ایران داشته باشیم».
اخبار
با حضور رهبر انقلاب اسلامی در حسینیه امام خمینی(ره) برگزار شد
مراسم عزاداری شهادت حضرت زهرا(س)
مراسم عزاداری شب شهادت حضرت فاطمه زهرا سلاماللهعلیها با حضور رهبر انقلاب اسلامی در حسینیه امام خمینی(ره) برگزار شد. بهگزارش پایگاه اطلاعرسانی دفتر مقام معظم رهبری، در این مراسم، حجتالاسلام والمسلمین عالی در سخنانی، دعاهای وارده از اهلبیت علیهمالسلام را گنجینهای ارزشمند برای ارتباط معنوی با پروردگار و افزایش قابلیتهای انسان برای دریافت انوار و تفضلات الهی دانست و گفت: دعا و توسل برکتآفرین و بازدارنده انسان از لغزشها و انحرافها است، بنابراین هر چه مسئولیت اجتماعی انسان بالاتر باشد، نیاز او به دعا، توسل و خلوت با خداوند بیشتر است. همچنین در این مراسم، حجتالاسلام ضیایی به ذکر مصیبت و روضهخوانی پرداخت. در اولین شب مراسم عزاداری ایام شهادت حضرت فاطمهزهرا سلاماللهعلیها با حضور رهبر انقلاب اسلامی هم که پنجشنبه شب برگزار شد حجتالاسلام والمسلمین صدیقی در سخنانی با اشاره به اهمیت مقام یقین و مصونیت از تردید و انحراف، وجود مقدس حضرت زهرا سلاماللهعلیها را سرشار از ایمان و یقین خواند و گفت: بر اساس آیات شریف قرآن، لازمه رسیدن به یقین و ثبات و استقامت در راه حق، بندگی پروردگار و پرهیز از استکبار و برتریجویی است. در این مراسم که با تلاوت آیاتی از کلامالله مجید توسط آقای ابوالقاسمی آغاز شد، آقای سماواتی نیز به ذکر مصیبت و قرائت دعای توسل پرداخت. همچنین در دومین شب مراسم عزاداری شهادت حضرت صدیقه کبری سلاماللهعلیها که جمعه برگزار شد، حجتالاسلام والمسلمین عالی در سخنانی، حضرت فاطمهزهرا سلاماللهعلیها را سرآمد مردم در دعا، ذکر و عبادت خواند و گفت: فیض عام پروردگار شامل همه مخلوقات است اما فیض و رحمت خاص خداوند مخصوص کسانی است که به درگاه او اظهار فقر و تضرع بیشتری کنند. حجتالاسلام ناصر شهیدی نیز در این مراسم به روضهخوانی پرداخت.
لغو مراسم راهپیمایی روز شهادت حضرت فاطمه(س) از سوی آیتالله وحید خراسانی
تعطیلی سالروز شهادت حضرت فاطمه (س) و احتمال برگزاری مراسم سوگواری بدون رعایت پروتکلهای بهداشتی و البته افزایش سفرها در ایام جولان کرونا، این نگرانی را ایجاد کرده بود که شیب نزولی مبتلایان و جانباختگان ویروس کرونا، دوباره صعودی شود چنانکه در جلسه ستاد ملی مقابله با کرونا هم نسبت به موج چهارم این بیماری هشدار داده شد. در این جلسه نسبت به هر دو موضوع یعنی تجمعات مذهبی و افزایش سفرها هم اظهار نگرانی شد. معاون دفتر رئیس جمهوری البته بابت خبررسانی صدا و سیما از این جلسه انتقاد کرد و از لغو راهپیمایی روز شهادت حضرت فاطمه(س) در قم از سوی آیتالله وحید خراسانی از مراجع عظام تقلید خبر داد. علیرضا معزی، معاون ارتباطات و اطلاعرسانی دفتر رئیس جمهوری در توئیتی با انتشار ویدئویی از جلسه ستاد ملی مقابله با کرونا که در آن سخنگوی این ستاد از تصمیم آیتالله حسین وحید خراسانی از مراجع تقلید شیعه مبنی بر لغو راهپیمایی روز شهادت حضرت فاطمه (س) به خاطر شیوع کرونا تقدیر کرده، نوشت: «تعطیلی روز شهادت حضرت فاطمه (س) به درخواست آیتالله وحید خراسانی از آقای خاتمی، رئیس جمهوری وقت، باز میگردد و همگان از اهتمام این مرجع عالیقدر بر شعائر مذهبی این ایام آگاهند. مهم است که بدانیم حضرت آقای وحید، راهپیمایی روز شهادت حضرت فاطمه (س) را به خاطر شیوع کرونا لغو کردهاند.» سعید نمکی، وزیر بهداشت هم از آیتالله وحید خراسانی برای توصیه ایشان به رعایت پروتکلهای بهداشتی و لغو راهپیمایی روز شهادت حضرت فاطمه (س) قدردانی کرد.
معزی همچنین با انتشار فیلم کامل گزارش سخنگوی ستادملی مقابله با کرونا درجلسه شنبه این ستاد، در حساب کاربری خود در توئیتر با انتقاد از انتشار یکسویه خبر تخلف از دستورالعملها در بخشهای خبری صداوسیما نوشت: «مسئولان وزارت بهداشت در جلسه ستاد ملی کرونا هم از مسافرت در تعطیلات گلایه کردند و هم به پروتکلشکنی در تجمعات مذهبی اعتراض داشتند خصوصاً به شیوه برگزاری نماز جمعه و مراسم عزاداری در قم. در ستاد ملی، هرگز دوگانهسازی نشد، اما اخبار صداوسیما صرفاً به عامل سفر اشاره کرد. به این عادت پوچ دوگانهسازی، پایان دهیم. مراسم عزاداری بدون رعایت دستورالعملها همانقدر به گسترش کرونا و مرگ شهروندان خواهد انجامید که مسافرت رفتن در تعطیلات؛ بپذیریم که انگیزه شکلگیری یک تجمع، از خطرات آن برای سلامت عمومی نخواهد کاست. حرمت جان انسان را نگاه داریم.»
آخرین ترفندها در واپسین روزهای ترامپ
ادامه از صفحه اول
با در نظر گرفتن این ویژگیهای شخصیتی ترامپ باید گفت که دو مسأله دیگر ضربه روحی بزرگی به او وارد کرد؛ اولین مسأله این است که در مقابل جمهوری اسلامی ایران شکست بدی خورد. او قبل از انتخابش بهعنوان رئیسجمهوری مسأله خروج از برجام را مطرح کرد و در دوره مسئولیتش هم یک کارزار فشار همهجانبه را راه انداخت و از همه امکانات خود برای تسلیم کردن ایران و ترغیب به مذاکره دوجانبه استفاده کرد که شکست خورد. او همه این تلاشها را بدون اینکه منافع بلندمدتی برای امریکا داشته باشد حتی به قیمت بیاعتباری برای سیاست خارجه امریکا و بیاعتمادی نسبت به مقامهای امریکایی انجام داد اما شکست سختی خورد و در حالی باید کاخ سفید را ترک کند که اهداف و برنامههایی را که فکر میکرد چهار سال دیگر دنبال خواهد کرد، به نتیجه نرسید.
موضوع دومی که برای ترامپ گران تمام شد، شکست سنگینی است که حزب جمهوریخواه بهدلیل رفتار او در امریکا متحمل شد. بواسطه رفتارهای ترامپ اعتبار حزب جمهوریخواه از بین رفت و یک رئیسجمهور تکدورهای شد و اکثریت و ریاست مجلس نمایندگان و سنا هم به دست دموکراتها افتاد. این مسأله برای خود ترامپ و دوستان نزدیک او یک ضربه مهلکی بود و همین شکست بزرگ میتواند برای آدمی مانند او با روحیه منحصر بهفردش به تصمیمگیریهای غیرطبیعی منجر شود. خصوصاً که این وضعیت او را به آستانه استیضاح دوم کشانده است تا پرونده سیاسیاش برای همیشه مختومه شود. نتیجه همه این رویدادها در وجود فردی که خودش شرور است و رفتار غیرقابل پیشبینی دارد اینطور میشود که به هر موضوعی متوسل شود و تحریمهای دیوانهواری را در دستور کار بگذارد و تصمیمات غیرمنتظره بگیرد. اتهام به ایران مبنی بر ارتباط با گروه تروریستی القاعده هم در همین چارچوب است. این اتهام یک فرار رو به جلو از سوی دولت کنونی امریکاست. مایک پمپئو قبلاً رئیس سازمان سیا بوده است و از همه بهتر میداند القاعده و گروههای تروریستی و داعش را چه کسی به وجود آورد و تقویت کرد. حتی در رقابتهای انتخاباتی ریاست جمهوری دوره قبل هم شاهد بودیم که ترامپ رسماً دولت امریکا را مسئول ایجاد این گروههای تروریستی اعلام کرد و در همین رابطه شواهد و اسنادی هم دارد.
بنابراین خود مقامهای امریکایی بهتر از همه میدانند که مسئولیت ایجاد و تقویت القاعده و تروریستها با امریکاست و در واقع آن کشوری که در مقابل تروریسم در منطقه ایستاد و سعی کرد جلوی نفوذ و گسترش آنها را بگیرد و کشورهای اطراف را از وجود تروریستها پاک کند، ایران بود. اما دلیل اینکه الان این مسائل را مطرح میکنند، به شیوه امریکاییها در فضاسازی سیاسی بازمیگردد. شیوه آنها این گونه است که افکار عمومی را جهت دهند و از رسانهها استفاده کنند؛ یعنی اول اتهامی را وارد میکنند و بعد بر اساس آن اتهام سعی میکنند برای ضربه زدن به منافع کشوری که هدف قرار دادند، زمینهچینی کنند. این اتهامات و تحریمها آخرین ترفندها و برگهایی است که دولت ترامپ دارد به کار میگیرد که هم از روی عصبانیت است و هم سعی میکند فرار رو به جلو داشته باشد. به این معنا که وقتی کاخ سفید را ترک کرد به دوستان و حامیانش بگوید طبق وعدهاش توانست به ایران و جبهه مقاومت ضربات سختی وارد کند و البته محدودیتهایی را هم ایجاد کند که دولت بعدی در امریکا با گرفتاری کار خود را شروع کند.
با در نظر گرفتن این ویژگیهای شخصیتی ترامپ باید گفت که دو مسأله دیگر ضربه روحی بزرگی به او وارد کرد؛ اولین مسأله این است که در مقابل جمهوری اسلامی ایران شکست بدی خورد. او قبل از انتخابش بهعنوان رئیسجمهوری مسأله خروج از برجام را مطرح کرد و در دوره مسئولیتش هم یک کارزار فشار همهجانبه را راه انداخت و از همه امکانات خود برای تسلیم کردن ایران و ترغیب به مذاکره دوجانبه استفاده کرد که شکست خورد. او همه این تلاشها را بدون اینکه منافع بلندمدتی برای امریکا داشته باشد حتی به قیمت بیاعتباری برای سیاست خارجه امریکا و بیاعتمادی نسبت به مقامهای امریکایی انجام داد اما شکست سختی خورد و در حالی باید کاخ سفید را ترک کند که اهداف و برنامههایی را که فکر میکرد چهار سال دیگر دنبال خواهد کرد، به نتیجه نرسید.
موضوع دومی که برای ترامپ گران تمام شد، شکست سنگینی است که حزب جمهوریخواه بهدلیل رفتار او در امریکا متحمل شد. بواسطه رفتارهای ترامپ اعتبار حزب جمهوریخواه از بین رفت و یک رئیسجمهور تکدورهای شد و اکثریت و ریاست مجلس نمایندگان و سنا هم به دست دموکراتها افتاد. این مسأله برای خود ترامپ و دوستان نزدیک او یک ضربه مهلکی بود و همین شکست بزرگ میتواند برای آدمی مانند او با روحیه منحصر بهفردش به تصمیمگیریهای غیرطبیعی منجر شود. خصوصاً که این وضعیت او را به آستانه استیضاح دوم کشانده است تا پرونده سیاسیاش برای همیشه مختومه شود. نتیجه همه این رویدادها در وجود فردی که خودش شرور است و رفتار غیرقابل پیشبینی دارد اینطور میشود که به هر موضوعی متوسل شود و تحریمهای دیوانهواری را در دستور کار بگذارد و تصمیمات غیرمنتظره بگیرد. اتهام به ایران مبنی بر ارتباط با گروه تروریستی القاعده هم در همین چارچوب است. این اتهام یک فرار رو به جلو از سوی دولت کنونی امریکاست. مایک پمپئو قبلاً رئیس سازمان سیا بوده است و از همه بهتر میداند القاعده و گروههای تروریستی و داعش را چه کسی به وجود آورد و تقویت کرد. حتی در رقابتهای انتخاباتی ریاست جمهوری دوره قبل هم شاهد بودیم که ترامپ رسماً دولت امریکا را مسئول ایجاد این گروههای تروریستی اعلام کرد و در همین رابطه شواهد و اسنادی هم دارد.
بنابراین خود مقامهای امریکایی بهتر از همه میدانند که مسئولیت ایجاد و تقویت القاعده و تروریستها با امریکاست و در واقع آن کشوری که در مقابل تروریسم در منطقه ایستاد و سعی کرد جلوی نفوذ و گسترش آنها را بگیرد و کشورهای اطراف را از وجود تروریستها پاک کند، ایران بود. اما دلیل اینکه الان این مسائل را مطرح میکنند، به شیوه امریکاییها در فضاسازی سیاسی بازمیگردد. شیوه آنها این گونه است که افکار عمومی را جهت دهند و از رسانهها استفاده کنند؛ یعنی اول اتهامی را وارد میکنند و بعد بر اساس آن اتهام سعی میکنند برای ضربه زدن به منافع کشوری که هدف قرار دادند، زمینهچینی کنند. این اتهامات و تحریمها آخرین ترفندها و برگهایی است که دولت ترامپ دارد به کار میگیرد که هم از روی عصبانیت است و هم سعی میکند فرار رو به جلو داشته باشد. به این معنا که وقتی کاخ سفید را ترک کرد به دوستان و حامیانش بگوید طبق وعدهاش توانست به ایران و جبهه مقاومت ضربات سختی وارد کند و البته محدودیتهایی را هم ایجاد کند که دولت بعدی در امریکا با گرفتاری کار خود را شروع کند.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
بررسی برنامه نامزدها حق مردم است نه شورای نگهبان
-
بازگشت سیاستمداران؛ پایان رخوت احزاب
-
تولید اورانیوم فلزی برای مصارف صلحآمیز است
-
اخبار
-
آخرین ترفندها در واپسین روزهای ترامپ
اخبارایران آنلاین