ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
رهبر انقلاب اسلامی در سخنرانی تلویزیونی به مناسبت سالروز ولادت حضرت زینب (س ) و روز پرستار:
مجاهدتهای پرستاران در روزهای کرونا آنها را در چشم مردم عزیزتر از همیشه کرد
رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح دیروز (یکشنبه) در سخنان زنده و تلویزیونی به مناسبت میلاد حضرت زینب کبری سلاماللهعلیها و روز پرستار، ضمن تبریک این روز به همه پرستاران، پرستار را فرشته رحمت بیمار خواندند و گفتند: پرستاران عزیز ما در دوران کرونایی و در شرایطی بسیار دشوارتر و پراضطرابتر از شرایط معمولی، کار بزرگی را به ثبت رساندند و صحنهها و فعالیتهایی را به نمایش گذاشتند که حقیقتاً اعجابانگیز است.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی دفتر مقام معظم رهبری، حضرت آیتالله خامنهای به خانوادههای گرامی که عزیزان پرستار خود را در شرایط کرونا از دست دادهاند، تسلیت گفتند و با اشاره به نقش پرستار در بهبود جسمی و آرامش روحی بیمار، افزودند: در زمینه بهبود جسمی بیمار، پرستار شریک و مددکار پزشک است و هر چقدر هم که پزشک حاذق و توانا باشد اما نبود پرستار ممکن است بهبود جسمی را با مشکل مواجه کند. رهبر انقلاب اسلامی خاطرنشان کردند: پرستار از نظر کمک روحی نیز با یک لبخند یا یک حرکت و سخن مهربانانه در واقع غمگسار و روحیهبخش بیمار است و این، یکی از ارزشهای والای اسلامی است.
ایشان با اشاره به سختتر و پراضطرابتر شدن کار پرستاران در دوران کرونا بهدلیل احتمال ابتلا و خطر واگیری، گفتند: مجاهدتی که پرستاران در این مدت انجام دادند، آنها را در چشم مردم، عزیزتر و شرافتمندتر از همیشه کرد. رهبر انقلاب اسلامی در ادامه سخنان خود به وظایف و تکالیف مسئولان در قبال زحمات و از خودگذشتگیهای پرستاران پرداختند و افزودند: یکی از کارهای لازمی که به من گزارش شده و مسئولان باید انجام دهند، اجرای قانون تعرفهگذاری خدمات پرستاران است که مدت ها قبل تصویب شده اما هنوز اجرا نشده است. حضرت آیتالله خامنهای افزودند: همچنین استخدام پرستاران یکی دیگر از کارهای ضروری و خیلی خوب است که باید با جدیت دنبال شود تا وضع پرستاران بهگونهای باشد که با خیال راحت به کار خود بپردازند و خانوادههای آنها هم نسبت به وضعیت آنها خاطر جمع باشند.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی دفتر مقام معظم رهبری، حضرت آیتالله خامنهای به خانوادههای گرامی که عزیزان پرستار خود را در شرایط کرونا از دست دادهاند، تسلیت گفتند و با اشاره به نقش پرستار در بهبود جسمی و آرامش روحی بیمار، افزودند: در زمینه بهبود جسمی بیمار، پرستار شریک و مددکار پزشک است و هر چقدر هم که پزشک حاذق و توانا باشد اما نبود پرستار ممکن است بهبود جسمی را با مشکل مواجه کند. رهبر انقلاب اسلامی خاطرنشان کردند: پرستار از نظر کمک روحی نیز با یک لبخند یا یک حرکت و سخن مهربانانه در واقع غمگسار و روحیهبخش بیمار است و این، یکی از ارزشهای والای اسلامی است.
ایشان با اشاره به سختتر و پراضطرابتر شدن کار پرستاران در دوران کرونا بهدلیل احتمال ابتلا و خطر واگیری، گفتند: مجاهدتی که پرستاران در این مدت انجام دادند، آنها را در چشم مردم، عزیزتر و شرافتمندتر از همیشه کرد. رهبر انقلاب اسلامی در ادامه سخنان خود به وظایف و تکالیف مسئولان در قبال زحمات و از خودگذشتگیهای پرستاران پرداختند و افزودند: یکی از کارهای لازمی که به من گزارش شده و مسئولان باید انجام دهند، اجرای قانون تعرفهگذاری خدمات پرستاران است که مدت ها قبل تصویب شده اما هنوز اجرا نشده است. حضرت آیتالله خامنهای افزودند: همچنین استخدام پرستاران یکی دیگر از کارهای ضروری و خیلی خوب است که باید با جدیت دنبال شود تا وضع پرستاران بهگونهای باشد که با خیال راحت به کار خود بپردازند و خانوادههای آنها هم نسبت به وضعیت آنها خاطر جمع باشند.
روحانی در آیین بزرگداشت روز پرستار :
کادر درمان در همه حوادث در خط مقدم بوده است
رئیس جمهوری درباره فداکاریهای کادر درمان گفت: کادر درمانی نه تنها در دوران کرونا بلکه در سیل، زلزله در همه حوادث، با همه وجود در خط مقدم بود.
به گزارش ایرنا، حسن روحانی در آیین بزرگداشت روز پرستار گفت: روز ولادت حضرت زینب (س) را روز پرستار نامیدند که این امر بار مسئولیت پرستاران را بالاتر میبرد. چه الگویی بالاتر از حضرت زینب (س) پرستاری که از یک طرف عزیزانش و شهدا روی زمین بودند و از طرف دیگر عدهای از کودکان زیر شلاق ستمکاران بودند و عدهای در کنار شعله آتش و در آن شرایط او از امام سجاد(ع) هم پرستاری میکرد.
وی افزود: پرستاری در آن شرایط بسیار سخت و جانکاه از لحاظ روحی و روانی و شرایط محیطی که باز هم قابل مقایسه نیست در جنگ تحمیلی که بیمارستانهایی که در خط مقدم بودند و در بعضی از عملیاتها بیمارستان ما با خط مقدم ۱۰ کیلومتر فاصله نداشت و حتی در برد خمپاره قرار داشت.
رئیس دولت تدبیر و امید ادامه داد: در جمهوری اسلامی ایران مدال افتخاری بر سینه پرستاران ما زده شده است که آنها رهرو راه حضرت زینب کبری علیهماالسلام هستند.
وی در بخش دیگری از سخنانش گفت: قرآن اینطور تعبیر میکند همه شما را به این دنیا آوردهایم تا معلوم شود چه کسی بهتر عمل میکند و بهترینها شناخته شوند، کسی که از فرصت بهتر استفاده میکند و از شرایط برای جامعه، خانواده و هموطنش بهتر استفاده میکند. به تعبیر قرآن، زیباترین و نیکوترین عمل دلیل خلقت شما است و شما برای همین به این دنیا آمدهاید و موضوع دیگری نیست و تمام زندگی همین است. البته یک روزهایی به تعبیر قرآن روزهای امتحان روشن است.
رئیس جمهوری گفت: دوران ۸ سال مقاومت و جنگ تحمیلی یک دوران آزمایش بسیار بزرگی برای ملت بزرگ ما بود. ملت ما به تنهایی ایستادگی و مقاومت کرد و کار عظیم و بزرگی انجام داد. پزشکانی که به خط مقدم جبهه میآمدند، بوی گلولهها و بمبهای شیمیایی را که منفجر میشد هم استنشاق میکردند. بسیار آزمایش بزرگی است که شخص هر لحظه میبیند که خطری جانش و زندگیاش را تهدید میکند و آن وقت داوطلبانه میآید و داوطلب بودن بسیار مهم است.
وی افزود: یکی از موارد آزمایش ما همین دوران جنگ تحمیلی اقتصادی است. ما سه سال است که در جنگ تحمیلی اقتصادی قرار داریم و بار بسیار سنگینی بر دوش ما است. کدام کشور است که در محاصره کامل باشد و بتواند زندگی مردم را بهصورت حداقل و نه حداکثر، اداره کند. شما الان میبینید در کشور ما نه قحطی و بلاست و نه برای هر ماده غذایی صفهای طولانی است. حتی در دوران کرونا که در برخی کشورهای پیشرفته هم روزهای اول صف طولانی وجود داشت، ولی در کشور ما بحمدالله نبود. ممکن بود دو- سه روزی ما مشکلی داشته باشیم ولی بعد همه چیز به وفور در اختیار مردم قرار داشت. روحانی با بیان اینکه موضوع کرونا در کنار جنگ اقتصادی برای ما یک آزمایش است، اظهار کرد: موضوع کرونا یک موضوع غیرقابل پیشبینی و غیرقابل تصور حتی برای جامعه پزشکی و متخصصین است. تا بهحال در این ۱۰۰ سال چنین حادثهای در دنیا دیده نشده بود و الان وجود دارد.
رئیس جمهوری گفت: ما از سال ۱۹۱۸ که حادثه مهم اپیدمیک در دنیا بود، بگذریم بعد آن در این ۱۰۰ سال چنین حادثهای در دنیا نداشتیم. حادثه کووید ۱۹ با این شرایط که پایان آن هم روشن نیست و هنوز نمیدانیم پایان این بیماری چه روزی و به چه شکلی است. شرایطش به چه شکلی است متاسیون و جهشهای آن چگونه خواهد بود و این هنوز برای ما روشن نیست و ما وسط راه هستیم.
رئیس دولت دوازدهم در بخش دیگری از سخنانش گفت: در دوران کرونا کار بسیار عظیم و بزرگی انجام گرفت. در طول این 10 ماه ما فراز و نشیب داشتیم. موج اول و بعضی جاها موج دوم و الان هم از موج سوم عبور میکنیم. در همه این مراحل کسی پشت در بیمارستان نماند و کسی نبود که بگویند ما تخت نداریم. این وضع در کشورهای پیشرفته پیش آمده در کشورهای پیشرفته پیش آمد حتی در زمانی که هوا سرد نبود، تختها را در فضای باز گذاشتند اما این کشور الحمدلله همه فداکاری کردند. البته تنها در کرونا نبود در سیل و زلزله در همه حوادث کادر درمانی ما با همه وجود در خط مقدم بود.
رئیس جمهوری خاطرنشان کرد: طرح تحول سلامت جزو مواردی بود که دوست و دشمن نتوانست منکر این خدمت شود. حتی همه کسانی که با دولت خوب نبودند، نتوانستند در کار بزرگ مخالفت کنند. روحانی با اشاره به هزینههای بالای درمانی مردم قبل از اجرای طرح تحول سلامت تأکید کرد: وقتی طرح تحول سلامت اجرا شد بیماران وقتی برای حسابداری رفتند و به آنها گفتند ۳۰۰ هزار تومان پرداخت کنید؛ در حالی که اینها ۲۰ میلیون برای پرداخت آماده کرده بود، باور نمیکردند و از شوق گریه میکردند و این کار بزرگ و عظیم انجام شد. وی ادامه داد: سال بعد مسأله عمومی کردن بیمه برای همه مردم را اجرا کردیم و با اجرای بیمه سلامت مردم پول زیادی پرداخت نمیکنند. رئیس جمهوری با اشاره به برنامه دولت برای رایگان کردن برق و گاز برای شهروندان کم مصرف گفت: اکنون ۳۰ درصد جمعیت کشور گاز و برق شان رایگان است البته آب ۳۰ درصد نیست وما تلاش میکنیم کسانی که کم مصرف هستند پولی پرداخت نکنند. روحانی گفت: در بهداشت و درمان هم هزینهها خیلی پایین آمده است. ما در کووید ۱۹ پولی نگرفتیم مردم درمان شدند حتی افرادی که ایرانی نبودند آنها را هم تحت پوشش قرار دادیم. یک مقداری شرایط برای بیماران آسانتر شد. نمیخواهم بگویم که هیچ مشکلی وجود ندارد ولی تحول بزرگی صورت گرفت. اصل پزشک و کادر درمان است. وی ادامه داد: در این دوره ۷ ساله، ۳۶ هزار تخت جدید به تختهای بیمارستانی اضافه کردیم و ۴۰ درصد تختها را بازسازی کامل کردیم. روحانی با طرح این سؤال که اگر شرایط آی سی یو ما همان شرایط قدیم بود و چهار هزار و ۵۰۰ تخت بیمارستانی داشتیم، افزود: ما الان ۹ هزار و ۵۰۰ تخت آیسییوی داریم و تخت آی سی یو ما در این دوران کرونایی بیش از دو برابر شده است. رئیس جمهوری ادامه داد: البته اگر همه تجهیزات و امکانات هم باشد، اصل پزشک، پرستار و کادر درمان و حتی کسی است که عکس شما را نگاه میکند و تشخیص میدهد و این بسیار مهم است و همه در کنار هم درمان را محقق کرده و شخص را به سلامت از بیمارستان مرخص میکند. وی با بیان اینکه اکنون ۱۹۰ دانشکده در کشور پرستار تربیت میکند، اظهار کرد: اگر کار آموزش درست و دقیق انجام نگیرد کار پیش نمیرود. فرد باید مهارت درست را یاد بگیرد تا بتواند در روز مبادا و روزهای سخت بیاید و گاهی اقدام کوچک یک پرستار بیماری را از مرگ نجات میدهد. روحانی گفت: دولت هر مقدار توان داشته باشد در این راه افتخار میکند که حقوق را بالا ببرد، کارانه را پرداخت کند و هر کاری که انجام میدهد، وظیفه دولت است. رئیس دولت تدبیر و امید با اشاره به گزارش اخیر سازمان برنامه و بودجه گفت: بر اساس این گزارش، از ماه اسفند سال ۹۸ تا دی ماه، به دلیل همین فوقالعاده ویژه پرداختی به طور متوسط ۲.۵ برابر شده، اینکه ما در حد توانمان کاری را انجام دهیم بسیار خوشحال کننده است.البته ما هیچگاه نمیخواهیم فداکاری و عشق را با پول معامله کنیم. کسی که پزشک، جراح و پرستار شده برای درآمد و پول نیست، آن عشقی است که به این شغل دارد. اینکه گفته میشود فرشته الهی و رحمت است، درست است. وی گفت: گاهی بیماری در یک حالتی است که همه چشم امیدش بعد از خدا به پزشک و پرستاری است که در بالای سر وی است. پزشک، تنها یک پزشک نیست، حکیم است و سخنان و جملات حکیمانه میگوید. گاهی یک جمله میگوید و شخصی را نجات میدهد. روحانی ادامه داد: ممکن است پزشکی به بیمار بگوید که تو خوب میشوی و موضوع مهمی نیست و نگران نباشد. همینکه پزشک متخصص به بیماری بگوید چیزی نیست و تو نگران نباش این برای بیمار شفابخش است و به وی آرامش میدهد لذا ما به پزشک ماهر حکیم میگوییم. در گذشته هم به پزشک حکیم می گفتند و واقعاً اعمال، رفتار و جملاتشان با حکمت توأم بود. رئیس جمهوری گفت: خوشحال هستیم که در روز پرستار این قدمها را برداشتیم. اخیراًمجوز استخدام ۳۰ هزار نفر و قبلاً مجوز ۲۳ هزار داده شده است که ان شاءالله این مجوزها به تدریج عمل میشود یک مقدار دست و بال را باز میکند و بار سنگین را از دوش پرستاران عزیز ما برمیدارد.
به گزارش ایرنا، حسن روحانی در آیین بزرگداشت روز پرستار گفت: روز ولادت حضرت زینب (س) را روز پرستار نامیدند که این امر بار مسئولیت پرستاران را بالاتر میبرد. چه الگویی بالاتر از حضرت زینب (س) پرستاری که از یک طرف عزیزانش و شهدا روی زمین بودند و از طرف دیگر عدهای از کودکان زیر شلاق ستمکاران بودند و عدهای در کنار شعله آتش و در آن شرایط او از امام سجاد(ع) هم پرستاری میکرد.
وی افزود: پرستاری در آن شرایط بسیار سخت و جانکاه از لحاظ روحی و روانی و شرایط محیطی که باز هم قابل مقایسه نیست در جنگ تحمیلی که بیمارستانهایی که در خط مقدم بودند و در بعضی از عملیاتها بیمارستان ما با خط مقدم ۱۰ کیلومتر فاصله نداشت و حتی در برد خمپاره قرار داشت.
رئیس دولت تدبیر و امید ادامه داد: در جمهوری اسلامی ایران مدال افتخاری بر سینه پرستاران ما زده شده است که آنها رهرو راه حضرت زینب کبری علیهماالسلام هستند.
وی در بخش دیگری از سخنانش گفت: قرآن اینطور تعبیر میکند همه شما را به این دنیا آوردهایم تا معلوم شود چه کسی بهتر عمل میکند و بهترینها شناخته شوند، کسی که از فرصت بهتر استفاده میکند و از شرایط برای جامعه، خانواده و هموطنش بهتر استفاده میکند. به تعبیر قرآن، زیباترین و نیکوترین عمل دلیل خلقت شما است و شما برای همین به این دنیا آمدهاید و موضوع دیگری نیست و تمام زندگی همین است. البته یک روزهایی به تعبیر قرآن روزهای امتحان روشن است.
رئیس جمهوری گفت: دوران ۸ سال مقاومت و جنگ تحمیلی یک دوران آزمایش بسیار بزرگی برای ملت بزرگ ما بود. ملت ما به تنهایی ایستادگی و مقاومت کرد و کار عظیم و بزرگی انجام داد. پزشکانی که به خط مقدم جبهه میآمدند، بوی گلولهها و بمبهای شیمیایی را که منفجر میشد هم استنشاق میکردند. بسیار آزمایش بزرگی است که شخص هر لحظه میبیند که خطری جانش و زندگیاش را تهدید میکند و آن وقت داوطلبانه میآید و داوطلب بودن بسیار مهم است.
وی افزود: یکی از موارد آزمایش ما همین دوران جنگ تحمیلی اقتصادی است. ما سه سال است که در جنگ تحمیلی اقتصادی قرار داریم و بار بسیار سنگینی بر دوش ما است. کدام کشور است که در محاصره کامل باشد و بتواند زندگی مردم را بهصورت حداقل و نه حداکثر، اداره کند. شما الان میبینید در کشور ما نه قحطی و بلاست و نه برای هر ماده غذایی صفهای طولانی است. حتی در دوران کرونا که در برخی کشورهای پیشرفته هم روزهای اول صف طولانی وجود داشت، ولی در کشور ما بحمدالله نبود. ممکن بود دو- سه روزی ما مشکلی داشته باشیم ولی بعد همه چیز به وفور در اختیار مردم قرار داشت. روحانی با بیان اینکه موضوع کرونا در کنار جنگ اقتصادی برای ما یک آزمایش است، اظهار کرد: موضوع کرونا یک موضوع غیرقابل پیشبینی و غیرقابل تصور حتی برای جامعه پزشکی و متخصصین است. تا بهحال در این ۱۰۰ سال چنین حادثهای در دنیا دیده نشده بود و الان وجود دارد.
رئیس جمهوری گفت: ما از سال ۱۹۱۸ که حادثه مهم اپیدمیک در دنیا بود، بگذریم بعد آن در این ۱۰۰ سال چنین حادثهای در دنیا نداشتیم. حادثه کووید ۱۹ با این شرایط که پایان آن هم روشن نیست و هنوز نمیدانیم پایان این بیماری چه روزی و به چه شکلی است. شرایطش به چه شکلی است متاسیون و جهشهای آن چگونه خواهد بود و این هنوز برای ما روشن نیست و ما وسط راه هستیم.
رئیس دولت دوازدهم در بخش دیگری از سخنانش گفت: در دوران کرونا کار بسیار عظیم و بزرگی انجام گرفت. در طول این 10 ماه ما فراز و نشیب داشتیم. موج اول و بعضی جاها موج دوم و الان هم از موج سوم عبور میکنیم. در همه این مراحل کسی پشت در بیمارستان نماند و کسی نبود که بگویند ما تخت نداریم. این وضع در کشورهای پیشرفته پیش آمده در کشورهای پیشرفته پیش آمد حتی در زمانی که هوا سرد نبود، تختها را در فضای باز گذاشتند اما این کشور الحمدلله همه فداکاری کردند. البته تنها در کرونا نبود در سیل و زلزله در همه حوادث کادر درمانی ما با همه وجود در خط مقدم بود.
رئیس جمهوری خاطرنشان کرد: طرح تحول سلامت جزو مواردی بود که دوست و دشمن نتوانست منکر این خدمت شود. حتی همه کسانی که با دولت خوب نبودند، نتوانستند در کار بزرگ مخالفت کنند. روحانی با اشاره به هزینههای بالای درمانی مردم قبل از اجرای طرح تحول سلامت تأکید کرد: وقتی طرح تحول سلامت اجرا شد بیماران وقتی برای حسابداری رفتند و به آنها گفتند ۳۰۰ هزار تومان پرداخت کنید؛ در حالی که اینها ۲۰ میلیون برای پرداخت آماده کرده بود، باور نمیکردند و از شوق گریه میکردند و این کار بزرگ و عظیم انجام شد. وی ادامه داد: سال بعد مسأله عمومی کردن بیمه برای همه مردم را اجرا کردیم و با اجرای بیمه سلامت مردم پول زیادی پرداخت نمیکنند. رئیس جمهوری با اشاره به برنامه دولت برای رایگان کردن برق و گاز برای شهروندان کم مصرف گفت: اکنون ۳۰ درصد جمعیت کشور گاز و برق شان رایگان است البته آب ۳۰ درصد نیست وما تلاش میکنیم کسانی که کم مصرف هستند پولی پرداخت نکنند. روحانی گفت: در بهداشت و درمان هم هزینهها خیلی پایین آمده است. ما در کووید ۱۹ پولی نگرفتیم مردم درمان شدند حتی افرادی که ایرانی نبودند آنها را هم تحت پوشش قرار دادیم. یک مقداری شرایط برای بیماران آسانتر شد. نمیخواهم بگویم که هیچ مشکلی وجود ندارد ولی تحول بزرگی صورت گرفت. اصل پزشک و کادر درمان است. وی ادامه داد: در این دوره ۷ ساله، ۳۶ هزار تخت جدید به تختهای بیمارستانی اضافه کردیم و ۴۰ درصد تختها را بازسازی کامل کردیم. روحانی با طرح این سؤال که اگر شرایط آی سی یو ما همان شرایط قدیم بود و چهار هزار و ۵۰۰ تخت بیمارستانی داشتیم، افزود: ما الان ۹ هزار و ۵۰۰ تخت آیسییوی داریم و تخت آی سی یو ما در این دوران کرونایی بیش از دو برابر شده است. رئیس جمهوری ادامه داد: البته اگر همه تجهیزات و امکانات هم باشد، اصل پزشک، پرستار و کادر درمان و حتی کسی است که عکس شما را نگاه میکند و تشخیص میدهد و این بسیار مهم است و همه در کنار هم درمان را محقق کرده و شخص را به سلامت از بیمارستان مرخص میکند. وی با بیان اینکه اکنون ۱۹۰ دانشکده در کشور پرستار تربیت میکند، اظهار کرد: اگر کار آموزش درست و دقیق انجام نگیرد کار پیش نمیرود. فرد باید مهارت درست را یاد بگیرد تا بتواند در روز مبادا و روزهای سخت بیاید و گاهی اقدام کوچک یک پرستار بیماری را از مرگ نجات میدهد. روحانی گفت: دولت هر مقدار توان داشته باشد در این راه افتخار میکند که حقوق را بالا ببرد، کارانه را پرداخت کند و هر کاری که انجام میدهد، وظیفه دولت است. رئیس دولت تدبیر و امید با اشاره به گزارش اخیر سازمان برنامه و بودجه گفت: بر اساس این گزارش، از ماه اسفند سال ۹۸ تا دی ماه، به دلیل همین فوقالعاده ویژه پرداختی به طور متوسط ۲.۵ برابر شده، اینکه ما در حد توانمان کاری را انجام دهیم بسیار خوشحال کننده است.البته ما هیچگاه نمیخواهیم فداکاری و عشق را با پول معامله کنیم. کسی که پزشک، جراح و پرستار شده برای درآمد و پول نیست، آن عشقی است که به این شغل دارد. اینکه گفته میشود فرشته الهی و رحمت است، درست است. وی گفت: گاهی بیماری در یک حالتی است که همه چشم امیدش بعد از خدا به پزشک و پرستاری است که در بالای سر وی است. پزشک، تنها یک پزشک نیست، حکیم است و سخنان و جملات حکیمانه میگوید. گاهی یک جمله میگوید و شخصی را نجات میدهد. روحانی ادامه داد: ممکن است پزشکی به بیمار بگوید که تو خوب میشوی و موضوع مهمی نیست و نگران نباشد. همینکه پزشک متخصص به بیماری بگوید چیزی نیست و تو نگران نباش این برای بیمار شفابخش است و به وی آرامش میدهد لذا ما به پزشک ماهر حکیم میگوییم. در گذشته هم به پزشک حکیم می گفتند و واقعاً اعمال، رفتار و جملاتشان با حکمت توأم بود. رئیس جمهوری گفت: خوشحال هستیم که در روز پرستار این قدمها را برداشتیم. اخیراًمجوز استخدام ۳۰ هزار نفر و قبلاً مجوز ۲۳ هزار داده شده است که ان شاءالله این مجوزها به تدریج عمل میشود یک مقدار دست و بال را باز میکند و بار سنگین را از دوش پرستاران عزیز ما برمیدارد.
«ایران» از پربازدهترین بازارهای سرمایهگذاری در9 ماهه امسال گزارش میدهد
سرمایهگذاری در آخر پاییز
سیاوش رضایی
خبرنگار
دیروزآخرین روز فصل پاییز بود و براساس ضرب المثل قدیمی (جوجهها را باید آخرپاییز شمرد) زمان مناسبی برای شمارش جوجه هاست. از ابتدای سالجاری تا پایان پاییز یعنی 9 ماهه امسال، سرمایهگذاران بسته به تجربه و انتظار سود در یکی از بازارهای سرمایهگذاری پنجگانه اصلی سرمایهگذاری کردهاند و اکنون میتوان محاسبه کرد که کدام سرمایهگذاران بازدهی و سود بیشتری کسب کردهاند.
در سالجاری بواسطه تشدید فشارهای اقتصـــــــادی، فضــــــای اقتصاد ایران نیز دستخوش تغییر شد و با جهش نرخ ارز بخصوص درنخستین ماههای سال، رقابت میان بازارها برای جذب سرمایه و نقدینگی افزایش یافت. درحالی که در سال گذشته بازار سهام به تنهایی در بازدهی یکه تاز بود و بازارهای ارز و طلا و بهدنبال آن مسکن در رکود نسبی به سر میبردند، اما تشدید تحریمها و کاهش درآمدهای ارزی کشور باعث شد تا دوباره ارز به مدار صعودی خود بازگردد، اتفاقی که روی تمام بازارها تأثیر گذاشت. دراین میان بهدلیل رشد نرخ ارز، قیمت در بازارهای کالایی مانند خودرو، فلزات، لوازم خانگی و حتی کالاهای اساسی و مواد غذایی با رشد قابل توجهی همراه شد و به همین علت بهصورت موقتی و همانگونه که در سالهای پیش از این تجربه شده بود، برخی از این بازارها بخصوص خودرو نیز در قالب یک بازار برای سرمایهگذاری و کسب بازدهی نقش بازی کرد.
با این حال رقابت اصلی میان بازارهای اصلی سرمایهگذاری جریان داشت. درشرایطی که بازار سرمایه در چهارماهه نخست سال بازدهی خود را به 300 درصد رسانده بود، از دهه پایانی مرداد ماه ورق دراین بازار برگشت و برای چندین ماه با ریزش و نوسان بالایی همراه شد. درعین حال رشد نرخ ارز هم موجب شد تا برخی از سرمایهگذاران یک بار دیگر راهی بازار ارز و طلا شوند.
رتبهبندی بازارها در بازدهی
بررسی شاخصهای قیمتی بازارهای پنجگانه شامل بازارسهام، ارز، طلا، مسکن و پول (سپردههای بانکی) در 9 ماهه سالجاری نشان میدهد با وجود نزدیک شدن رقابت این بازارها در میزان بازدهی، همچنان بازار سرمایه در صدر بازدهی ایستاده و رتبه نخست خود را همانند فصول گذشته حفظ کرده است.
در این بازه زمانی شاخص بورس اوراق بهادار تهران با 180.5 درصد، بالاترین بازدهی را بهصورت متوسط برای سهامداران خود به همراه داشته است. درحالی که در آخرین روز سال گذشته شاخص کل بورس عدد 512 هزار و 900 واحد را نشان میداد در آخرین روز فصل پاییز و دیروز این عدد با وجود ریزشهای روزهای اخیر به یک میلیون و 439 هزار و 55 واحد رسید که 926 هزار و 155 واحد رشد نشان میدهد.
باوجودی که بهای طلا در بازار ایران بهصورت عمده تحت تأثیر نرخ ارز قرار دارد، اما بهدلیل نگاه سرمایهگذاران و ریسک کمتر طلا نسبت به ارز، سرمایهگذاران تمایل بیشتری برای خرید و نگهداری سکه و طلا دارند. برهمین اساس در 9 ماهه سالجاری سکه تمام بهار آزادی بهعنوان معیار اصلی این بازار با بازدهی 95.7 درصدی رتبه دوم سودآوری را از آن خود کرده است. بدین ترتیب قیمت 6 میلیون و 28 هزار تومانی هر قطعه سکه طرح جدید در روز پایانی سال گذشته به 11 میلیون و 799 هزار تومان درپایان پاییز رسیده است و رشد 5 میلیون و 771 هزار تومانی داشته است.
درهمین حال هر گرم طلای 18 عیار نیز با افزایش بیش از 529 هزار تومانی از 602 هزار و 600 تومان درپایان اسفند 98 به یک میلیون و 131 هزار و 900 تومان در30 آذرماه امسال رسیده است که بدین ترتیب بازدهی آن به 87.8 درصد میرسد.
گرچه نرخ ارز درماههای گذشته با رسیدن به بیش از 30 هزار تومان رشد بالایی را تجربه کرد، اما درمجموع بازارمسکن رتبه سوم بازدهی را درمیان بازارهای سرمایهگذاری کسب کرده است. با توجه به این که هنوز آمار رسمی معاملات مسکن درآذرماه منتشر نشده است، اما با لحاظ کاهش شتاب رشد قیمتی دراین بازار با فرض متوسط قیمت 27 میلیون و 190 هزار تومانی هر متر مربع واحد مسکونی در شهر تهران در آبان ماه امسال و مقایسه آن با قیمت 15 میلیون و 628 هزار تومانی اسفند سال گذشته که از سوی بانک مرکزی گزارش شده است، شاهد بازدهی 73.9 درصدی دراین بازار هستیم. بدین ترتیب متوسط قیمت مر متر مربع واحد مسکونی در 9 ماهه امسال 11 میلیون و 562 هزار تومان رشد داشته است. طبق گزارش بانک مرکزی، در آبان ماه امسال، تعداد معاملات آپارتمانهای مسکونی شهر تهران به 4.5 هزار واحد مسکونی رسید که نسبت به ماه قبل 48.4 درصد کاهش و نسبت به ماه مشابه سال قبل 9.9 درصد افزایش نشان میدهد.
در این ماه، متوسط قیمت خرید و فروش یک متر مربع زیربنای واحد مسکونی معامله شده از طریق بنگاههای معاملات ملکی شهر تهران 271.9 میلیون ریال بود که نسبت به ماه قبل و ماه مشابه سال قبل به ترتیب معادل 1.8 و 118.2 درصد افزایش نشان میدهد.
بازار ارز نیز با بازدهی 70.7 درصدی جایگاه چهارم بازدهی را داشته است. در حالی که قیمت هر دلار امریکا درآخرین روز سال گذشته 14 هزار و 903 تومان بوده این رقم روزگذشته به 25 هزار و 449 تومان رسیده است که نشان دهنده رشد 10 هزار و 546 تومانی نرخ این ارز است. قیمت یورو نیز دراین مدت با رشد 84.5 درصدی افزایش بیشتری نسبت به دلار داشته است. به طوری که قیمت این ارز از 16 هزار و 903 تومان درپایان سال قبل به 31 هزار و 196 تومان در روزگذشته رسیده است.
در انتهای جدول بازدهی بازارها همانند سالهای گذشته، بازار پول یا همان سپردههای بانکی قرار دارد که بواسطه نرخ سود ثابت و بدون ریسک مورد توجه سرمایهگذاران ریسک گریز قرار داشته است. طبق آخرین مصوبه شورای پول و اعتبار نرخ سود سپردههای بانکی یکساله 16 درصد و برای سپردههای دوساله 18 درصد تعیین شد.
حال با درنظر گرفتن صندوقهای سرمایهگذاری با درآمد ثابت که به طور معمول بازدهی بین 18 تا 22 درصد دارند، میتوان متوسط نرخ سود بانکی را 20 درصد درنظر گرفت که بدین ترتیب در 9 ماهه امسال سپردهگذاران بانکی 15 درصد بازدهی کسب کردهاند.
خبرنگار
دیروزآخرین روز فصل پاییز بود و براساس ضرب المثل قدیمی (جوجهها را باید آخرپاییز شمرد) زمان مناسبی برای شمارش جوجه هاست. از ابتدای سالجاری تا پایان پاییز یعنی 9 ماهه امسال، سرمایهگذاران بسته به تجربه و انتظار سود در یکی از بازارهای سرمایهگذاری پنجگانه اصلی سرمایهگذاری کردهاند و اکنون میتوان محاسبه کرد که کدام سرمایهگذاران بازدهی و سود بیشتری کسب کردهاند.
در سالجاری بواسطه تشدید فشارهای اقتصـــــــادی، فضــــــای اقتصاد ایران نیز دستخوش تغییر شد و با جهش نرخ ارز بخصوص درنخستین ماههای سال، رقابت میان بازارها برای جذب سرمایه و نقدینگی افزایش یافت. درحالی که در سال گذشته بازار سهام به تنهایی در بازدهی یکه تاز بود و بازارهای ارز و طلا و بهدنبال آن مسکن در رکود نسبی به سر میبردند، اما تشدید تحریمها و کاهش درآمدهای ارزی کشور باعث شد تا دوباره ارز به مدار صعودی خود بازگردد، اتفاقی که روی تمام بازارها تأثیر گذاشت. دراین میان بهدلیل رشد نرخ ارز، قیمت در بازارهای کالایی مانند خودرو، فلزات، لوازم خانگی و حتی کالاهای اساسی و مواد غذایی با رشد قابل توجهی همراه شد و به همین علت بهصورت موقتی و همانگونه که در سالهای پیش از این تجربه شده بود، برخی از این بازارها بخصوص خودرو نیز در قالب یک بازار برای سرمایهگذاری و کسب بازدهی نقش بازی کرد.
با این حال رقابت اصلی میان بازارهای اصلی سرمایهگذاری جریان داشت. درشرایطی که بازار سرمایه در چهارماهه نخست سال بازدهی خود را به 300 درصد رسانده بود، از دهه پایانی مرداد ماه ورق دراین بازار برگشت و برای چندین ماه با ریزش و نوسان بالایی همراه شد. درعین حال رشد نرخ ارز هم موجب شد تا برخی از سرمایهگذاران یک بار دیگر راهی بازار ارز و طلا شوند.
رتبهبندی بازارها در بازدهی
بررسی شاخصهای قیمتی بازارهای پنجگانه شامل بازارسهام، ارز، طلا، مسکن و پول (سپردههای بانکی) در 9 ماهه سالجاری نشان میدهد با وجود نزدیک شدن رقابت این بازارها در میزان بازدهی، همچنان بازار سرمایه در صدر بازدهی ایستاده و رتبه نخست خود را همانند فصول گذشته حفظ کرده است.
در این بازه زمانی شاخص بورس اوراق بهادار تهران با 180.5 درصد، بالاترین بازدهی را بهصورت متوسط برای سهامداران خود به همراه داشته است. درحالی که در آخرین روز سال گذشته شاخص کل بورس عدد 512 هزار و 900 واحد را نشان میداد در آخرین روز فصل پاییز و دیروز این عدد با وجود ریزشهای روزهای اخیر به یک میلیون و 439 هزار و 55 واحد رسید که 926 هزار و 155 واحد رشد نشان میدهد.
باوجودی که بهای طلا در بازار ایران بهصورت عمده تحت تأثیر نرخ ارز قرار دارد، اما بهدلیل نگاه سرمایهگذاران و ریسک کمتر طلا نسبت به ارز، سرمایهگذاران تمایل بیشتری برای خرید و نگهداری سکه و طلا دارند. برهمین اساس در 9 ماهه سالجاری سکه تمام بهار آزادی بهعنوان معیار اصلی این بازار با بازدهی 95.7 درصدی رتبه دوم سودآوری را از آن خود کرده است. بدین ترتیب قیمت 6 میلیون و 28 هزار تومانی هر قطعه سکه طرح جدید در روز پایانی سال گذشته به 11 میلیون و 799 هزار تومان درپایان پاییز رسیده است و رشد 5 میلیون و 771 هزار تومانی داشته است.
درهمین حال هر گرم طلای 18 عیار نیز با افزایش بیش از 529 هزار تومانی از 602 هزار و 600 تومان درپایان اسفند 98 به یک میلیون و 131 هزار و 900 تومان در30 آذرماه امسال رسیده است که بدین ترتیب بازدهی آن به 87.8 درصد میرسد.
گرچه نرخ ارز درماههای گذشته با رسیدن به بیش از 30 هزار تومان رشد بالایی را تجربه کرد، اما درمجموع بازارمسکن رتبه سوم بازدهی را درمیان بازارهای سرمایهگذاری کسب کرده است. با توجه به این که هنوز آمار رسمی معاملات مسکن درآذرماه منتشر نشده است، اما با لحاظ کاهش شتاب رشد قیمتی دراین بازار با فرض متوسط قیمت 27 میلیون و 190 هزار تومانی هر متر مربع واحد مسکونی در شهر تهران در آبان ماه امسال و مقایسه آن با قیمت 15 میلیون و 628 هزار تومانی اسفند سال گذشته که از سوی بانک مرکزی گزارش شده است، شاهد بازدهی 73.9 درصدی دراین بازار هستیم. بدین ترتیب متوسط قیمت مر متر مربع واحد مسکونی در 9 ماهه امسال 11 میلیون و 562 هزار تومان رشد داشته است. طبق گزارش بانک مرکزی، در آبان ماه امسال، تعداد معاملات آپارتمانهای مسکونی شهر تهران به 4.5 هزار واحد مسکونی رسید که نسبت به ماه قبل 48.4 درصد کاهش و نسبت به ماه مشابه سال قبل 9.9 درصد افزایش نشان میدهد.
در این ماه، متوسط قیمت خرید و فروش یک متر مربع زیربنای واحد مسکونی معامله شده از طریق بنگاههای معاملات ملکی شهر تهران 271.9 میلیون ریال بود که نسبت به ماه قبل و ماه مشابه سال قبل به ترتیب معادل 1.8 و 118.2 درصد افزایش نشان میدهد.
بازار ارز نیز با بازدهی 70.7 درصدی جایگاه چهارم بازدهی را داشته است. در حالی که قیمت هر دلار امریکا درآخرین روز سال گذشته 14 هزار و 903 تومان بوده این رقم روزگذشته به 25 هزار و 449 تومان رسیده است که نشان دهنده رشد 10 هزار و 546 تومانی نرخ این ارز است. قیمت یورو نیز دراین مدت با رشد 84.5 درصدی افزایش بیشتری نسبت به دلار داشته است. به طوری که قیمت این ارز از 16 هزار و 903 تومان درپایان سال قبل به 31 هزار و 196 تومان در روزگذشته رسیده است.
در انتهای جدول بازدهی بازارها همانند سالهای گذشته، بازار پول یا همان سپردههای بانکی قرار دارد که بواسطه نرخ سود ثابت و بدون ریسک مورد توجه سرمایهگذاران ریسک گریز قرار داشته است. طبق آخرین مصوبه شورای پول و اعتبار نرخ سود سپردههای بانکی یکساله 16 درصد و برای سپردههای دوساله 18 درصد تعیین شد.
حال با درنظر گرفتن صندوقهای سرمایهگذاری با درآمد ثابت که به طور معمول بازدهی بین 18 تا 22 درصد دارند، میتوان متوسط نرخ سود بانکی را 20 درصد درنظر گرفت که بدین ترتیب در 9 ماهه امسال سپردهگذاران بانکی 15 درصد بازدهی کسب کردهاند.
دفاع مجلس از ورود نظامیان به انتخابات
مصطفی کواکبیان در گفت وگو با «ایران»: طرح مجلس در مسیر مشارکت حداقلی است
2 و 3
«نسبت شعر و خرد» در گفتوگو با رضا داوری اردکانی رئیس فرهنگستان علوم
رسم همسایگی شاعر و حکیم
مینا نبئی
خبرنگار
«شاعر راستین» تا به خود است، آفرینشی نمیتواند داشت. ساز و کارِ حقیقت با «بیخویشتنی» شاعر آغاز میشود و حقیقت از ضمیر چنین شاعرانی، که انباره عشقاند، سر برمی آورد. این چنین شعری نه بایسته است که موزون باشد و مقفا، نه الزامی دارد به قواعد رویه و قشر، پایبند باشد که این کار ناظمان است؛ نه هنر شاعران و تنها اشعاری که از این تبارند، میتوانند حرف و گفت و صوت را بر هم زنند تا بیاین هر سه و بیهیچ واسطه با معشوق جانها دم زنند. این گونه شعر، با سنجه سنجشگران، سنجیدنی نیست و دکتر رضا داوری اردکانی، استاد برجسته فلسفه و رئیس فرهنگستان علوم، چنین شعری را «شعر حقیقی» و چنین شاعری را «لسانالغیب» میداند و در نسبت شعر و حقیقت میگوید: «حقیقت به معنی ظهور و جلوه هستی تاریخی در زبان است که شعر هم با آن پدید میآید. این نسبت بیانکردنی نیست. آزمودنی و دریافتنی است.» جالب اینکه این فیلسوف ایرانی به آینده «شعر» بیش از «فلسفه» امیدوار است!
جناب دکتر داوری، شما در یکی از گفتارهایتان، هر شاعر حقیقی را «لسانالغیب» توصیف کردهاید و تأکید داشتهاید «در زبان شاعر، گاهی چیزی ظاهر میشود که «محیط» بر وقایع است و وقایع به نحوی با آن «تعین» پیدا میکند.» حال میخواهیم از شما بشنویم بین «شعر» و «حقیقت» چه نسبتی بر قرار است که شما چنین نگرشی به شاعران دارید؟
متقدمان «شعر» را کلام موزون و مخیل دانستهاند، البته هر سخن موزون و مخیل شعر نیست و چه بسیار سخنها که نام شعر دارد اما شبه شعر است. من این شبه شعرها را زبان غیب ندانستهام، شعری که زبان غیب باشد اندک است. شاعران بزرگ هم هر چه گفتهاند سخن غیب نیست.
اما در مورد نسبت میان «حقیقت» و «شعر» بسته به این است که از «حقیقت» چه مراد کرده باشید، اگر حقایق علمی و ادبی و احکام مطابق با واقع را در نظر دارید، شعر با آن نسبتی ندارد یا اگر داشته باشد نسبتی عرضی است، مثلاً ابونصر فراهی و ابن مالک و حاجی ملا هادی سبزواری کتابهای درسی مقدماتی و عالی را به نظم آوردهاند و بزرگانی مثل شیخ محمود شبستری مطالب عرفانی را منظوم کردهاند و... .
در سخنی که از من نقل کردهاید «حقیقت» به معنی ظهور و جلوه هستی تاریخی در زبان است که شعر هم با آن پدید میآید. این نسبت بیان کردنی نیست؛ آزمودنی و دریافتنی است.
جایی از شما خواندم که «هنر بیش از فلسفه میتواند به بشر امروز کمک کند». با توجه به اینکه شما «شعر» را هنر ممتاز میشمارید، میخواهیم بدانیم چرا چنین شأنی برای شعر و هنر قائل هستید؟
لفظ «کمک» در این قبیل مباحث باید مسامحه باشد. ما به شعر و فلسفه نیاز داریم ،ولی باید بدانیم که به صرف آموختن آنها گشایش در کار ایجاد نمیشود؛ یعنی از شعر و فلسفه توقع و تمنای کارسازی و مددکاری نباید داشت، زیرا شأنشان از مددکاری بالاتر است.
با تفکر اعم از «شعر» (هنر) و «حکمت» و «فلسفه» راهی گشوده و آغاز میشود که ممکن است به بنیاد کردن نظمی دیگر یا تحکیم و تضعیف نظم موجود منتهی شود. شاعران قرون شانزدهم و هفدهم و هجدهم اروپا هرچند که از دشواریهای راه و خطرهای پایان آن غافل نبودهاند در استوار کردن جهان جدید سهیم بودهاند.
در قیاس میان «شعر» و «فلسفه» به آینده شعر بیشتر میتوان امیدوار بود گرچه چراغ شعر هم در زمان ما کم فروغ شده است.
به قول شما «ادعای خردمندی شاید اکنون از همیشه بیشتر باشد اما «مدعیان خرد» سخنان آرزویی و سودایی میگویند اما رفتار و گفتار بیخردی دنیای ما را فرا گرفته است». آیا در چنین زمانهای برای شاعر مسئولیت اجتماعیای قائل هستید؟ شاعران با «مدعیان خرد» و «روزگار بیخردی» چگونه مواجههای میتوانند داشته باشند؟
شاعر هیچ مسئولیتی ندارد. چه خوب است که بتوانیم این سودا را از خاطر خود بزداییم که شاعر را مسئول زشتکاریهای ستمگران و تبهکاران غالب بر جهان بدانیم، اگر جهان پر آشوب و زشت شده است مسئولش شاعران و فیلسوفان نیستند؛ شاید در ادبیات که بیشتر مرجع روشنفکران است بتوان سخن از «تعهد» گفت ولی شاعر آزاد است و اگر متعهد شود دیگر شاعر نیست.
البته شاعر میتواند اهل سیاست باشد،اما چون «تعهد سیاسی» با «عهد شاعری اش» نمیسازد زندگی بر او دشوار میشود؛ چنانکه مثلاً برای مایاکوفسکی، شاعر روس که طرفدار انقلاب اکتبر بود، این دشواری پیش آمد. شعر «یافت» است و برای مصلحت و سود و زیان این یا آن گروه به زبان نمیآید و در خدمت هیچ چیز و هیچ کس قرار نمیگیرد.
شعر» و «خرد» در چه نسبت و رابطهای با هم قرار میگیرند؟
«خرد» صورتهای متفاوت دارد و بویژه خرد زمان جدید را با خرد زمانهای دیگر نباید یکی دانست. میان «شعر» و «خرد» ارتباط منطقی نمیتواند وجود داشته باشد، زیرا در این صورت «منطق» قبل از «شعر» قرار میگیرد و شعر باید تابع منطق و خرد زمان باشد، اما به هر حال میان شعر و خرد تناسبی وجود دارد، چنانکه شعر و خرد و علم و تدبیر اگر نه همیشه غالباً با هم بودهاند. این همراهی و با هم بودن را در تاریخ یونان و ایران و اروپای جدید میتوان دید. مهم نیست که «شاعران» و «خردمندان» اعم از اهل حکمت و فلسفه و تدبیر چه روابطی با هم دارند. مهم این است که میانشان پیوند و نسبتی درنیافتنی وجود دارد و همه، مظاهر زمان خویشاند، هر چند که در ظاهر ممکن است با هم اختلافها داشته باشند. این اختلاف را میتوان نظیر اختلاف خانوادگی دانست.
در مورد تأثیر ظاهر یکی بر دیگری آنچه میتوان گفت این است که شعر چون به «زبان» نشاط میبخشد و خرد هم در «زبان» تحقق مییابد مایه قوت خرد میشود هرچند که خرد رسمی، شعر را دوست نمیدارد.
از دیدگاه یک فیلسوف، حال و روز شعر و شاعری در جامعه امروز ما را چگونه توصیف میکنید؟
شعر و شاعری همیشه هست اما به یک حال نیست. اکنون در هیچ جا شعر و شاعری حال و روز خوش ندارد، چنانکه حال و روز مردمان هم خوش نیست. نمیدانم این همبستگی میان حال و روز شاعر با حال و روز مردمان از کجاست. فیلسوف باید به این «کجا» بیندیشد. به نظر نمیرسد که این همبستگی اتفاقی باشد.
«شعر» و «خرد» و «وجود روح امید در زندگی» معمولاً همراه و هم عنان اند؛ شاید وجه همبستگی شعر و خرد با روح زندگی مردمان از آنجا باشد که شاعر و حکیم شرط انسان بودن و راه سکونت در خانه حقیقت و دوستی را میجویند و با رسم کینتوزی و بیداد بیگانهاند و آن را زشت میشمارند.
نیم نگاه
شاید وجه همبستگی «شعر» و «خرد» با روح زندگی مردمان از آنجا باشد که «شاعر» و «حکیم» شرط انسان بودن و راه سکونت در خانه حقیقت و دوستی را میجویند و با رسم کینتوزی و بیداد بیگانهاند.
در قیاس میان «شعر» و «فلسفه» به آینده شعر بیشتر میتوان امیدوار بود، گرچه چراغ شعر هم در زمان ما کم فروغ شده است.
شعر چون به «زبان» نشاط میبخشد و خرد هم در «زبان» تحقق مییابد مایه قوت خرد میشود هر چند که خرد رسمی، شعر را دوست نمیدارد.
ما به شعر و فلسفه نیاز داریم، ولی باید بدانیم که به صرف آموختن آنها گشایش در کار ایجاد نمیشود؛ یعنی از شعر و فلسفه توقع و تمنای کارسازی و مددکاری نباید داشت، زیرا شأنشان از مددکاری بالاتر است.
با تفکر اعم از «شعر» (هنر) و «حکمت» و «فلسفه» راهی گشوده و آغاز میشود که ممکن است به بنیاد کردن نظمی دیگر یا تحکیم و تضعیف نظم موجود منتهی شود.
شعر «یافت» است و برای مصلحت و سود و زیان این یا آن گروه به زبان نمیآید و در خدمت هیچ چیز و هیچ کس قرار نمیگیرد،البته شاعر میتواند اهل سیاست باشد اما چون «تعهد سیاسی» با «عهد شاعری اش» نمیسازد زندگی بر او دشوار میشود.
خبرنگار
«شاعر راستین» تا به خود است، آفرینشی نمیتواند داشت. ساز و کارِ حقیقت با «بیخویشتنی» شاعر آغاز میشود و حقیقت از ضمیر چنین شاعرانی، که انباره عشقاند، سر برمی آورد. این چنین شعری نه بایسته است که موزون باشد و مقفا، نه الزامی دارد به قواعد رویه و قشر، پایبند باشد که این کار ناظمان است؛ نه هنر شاعران و تنها اشعاری که از این تبارند، میتوانند حرف و گفت و صوت را بر هم زنند تا بیاین هر سه و بیهیچ واسطه با معشوق جانها دم زنند. این گونه شعر، با سنجه سنجشگران، سنجیدنی نیست و دکتر رضا داوری اردکانی، استاد برجسته فلسفه و رئیس فرهنگستان علوم، چنین شعری را «شعر حقیقی» و چنین شاعری را «لسانالغیب» میداند و در نسبت شعر و حقیقت میگوید: «حقیقت به معنی ظهور و جلوه هستی تاریخی در زبان است که شعر هم با آن پدید میآید. این نسبت بیانکردنی نیست. آزمودنی و دریافتنی است.» جالب اینکه این فیلسوف ایرانی به آینده «شعر» بیش از «فلسفه» امیدوار است!
جناب دکتر داوری، شما در یکی از گفتارهایتان، هر شاعر حقیقی را «لسانالغیب» توصیف کردهاید و تأکید داشتهاید «در زبان شاعر، گاهی چیزی ظاهر میشود که «محیط» بر وقایع است و وقایع به نحوی با آن «تعین» پیدا میکند.» حال میخواهیم از شما بشنویم بین «شعر» و «حقیقت» چه نسبتی بر قرار است که شما چنین نگرشی به شاعران دارید؟
متقدمان «شعر» را کلام موزون و مخیل دانستهاند، البته هر سخن موزون و مخیل شعر نیست و چه بسیار سخنها که نام شعر دارد اما شبه شعر است. من این شبه شعرها را زبان غیب ندانستهام، شعری که زبان غیب باشد اندک است. شاعران بزرگ هم هر چه گفتهاند سخن غیب نیست.
اما در مورد نسبت میان «حقیقت» و «شعر» بسته به این است که از «حقیقت» چه مراد کرده باشید، اگر حقایق علمی و ادبی و احکام مطابق با واقع را در نظر دارید، شعر با آن نسبتی ندارد یا اگر داشته باشد نسبتی عرضی است، مثلاً ابونصر فراهی و ابن مالک و حاجی ملا هادی سبزواری کتابهای درسی مقدماتی و عالی را به نظم آوردهاند و بزرگانی مثل شیخ محمود شبستری مطالب عرفانی را منظوم کردهاند و... .
در سخنی که از من نقل کردهاید «حقیقت» به معنی ظهور و جلوه هستی تاریخی در زبان است که شعر هم با آن پدید میآید. این نسبت بیان کردنی نیست؛ آزمودنی و دریافتنی است.
جایی از شما خواندم که «هنر بیش از فلسفه میتواند به بشر امروز کمک کند». با توجه به اینکه شما «شعر» را هنر ممتاز میشمارید، میخواهیم بدانیم چرا چنین شأنی برای شعر و هنر قائل هستید؟
لفظ «کمک» در این قبیل مباحث باید مسامحه باشد. ما به شعر و فلسفه نیاز داریم ،ولی باید بدانیم که به صرف آموختن آنها گشایش در کار ایجاد نمیشود؛ یعنی از شعر و فلسفه توقع و تمنای کارسازی و مددکاری نباید داشت، زیرا شأنشان از مددکاری بالاتر است.
با تفکر اعم از «شعر» (هنر) و «حکمت» و «فلسفه» راهی گشوده و آغاز میشود که ممکن است به بنیاد کردن نظمی دیگر یا تحکیم و تضعیف نظم موجود منتهی شود. شاعران قرون شانزدهم و هفدهم و هجدهم اروپا هرچند که از دشواریهای راه و خطرهای پایان آن غافل نبودهاند در استوار کردن جهان جدید سهیم بودهاند.
در قیاس میان «شعر» و «فلسفه» به آینده شعر بیشتر میتوان امیدوار بود گرچه چراغ شعر هم در زمان ما کم فروغ شده است.
به قول شما «ادعای خردمندی شاید اکنون از همیشه بیشتر باشد اما «مدعیان خرد» سخنان آرزویی و سودایی میگویند اما رفتار و گفتار بیخردی دنیای ما را فرا گرفته است». آیا در چنین زمانهای برای شاعر مسئولیت اجتماعیای قائل هستید؟ شاعران با «مدعیان خرد» و «روزگار بیخردی» چگونه مواجههای میتوانند داشته باشند؟
شاعر هیچ مسئولیتی ندارد. چه خوب است که بتوانیم این سودا را از خاطر خود بزداییم که شاعر را مسئول زشتکاریهای ستمگران و تبهکاران غالب بر جهان بدانیم، اگر جهان پر آشوب و زشت شده است مسئولش شاعران و فیلسوفان نیستند؛ شاید در ادبیات که بیشتر مرجع روشنفکران است بتوان سخن از «تعهد» گفت ولی شاعر آزاد است و اگر متعهد شود دیگر شاعر نیست.
البته شاعر میتواند اهل سیاست باشد،اما چون «تعهد سیاسی» با «عهد شاعری اش» نمیسازد زندگی بر او دشوار میشود؛ چنانکه مثلاً برای مایاکوفسکی، شاعر روس که طرفدار انقلاب اکتبر بود، این دشواری پیش آمد. شعر «یافت» است و برای مصلحت و سود و زیان این یا آن گروه به زبان نمیآید و در خدمت هیچ چیز و هیچ کس قرار نمیگیرد.
شعر» و «خرد» در چه نسبت و رابطهای با هم قرار میگیرند؟
«خرد» صورتهای متفاوت دارد و بویژه خرد زمان جدید را با خرد زمانهای دیگر نباید یکی دانست. میان «شعر» و «خرد» ارتباط منطقی نمیتواند وجود داشته باشد، زیرا در این صورت «منطق» قبل از «شعر» قرار میگیرد و شعر باید تابع منطق و خرد زمان باشد، اما به هر حال میان شعر و خرد تناسبی وجود دارد، چنانکه شعر و خرد و علم و تدبیر اگر نه همیشه غالباً با هم بودهاند. این همراهی و با هم بودن را در تاریخ یونان و ایران و اروپای جدید میتوان دید. مهم نیست که «شاعران» و «خردمندان» اعم از اهل حکمت و فلسفه و تدبیر چه روابطی با هم دارند. مهم این است که میانشان پیوند و نسبتی درنیافتنی وجود دارد و همه، مظاهر زمان خویشاند، هر چند که در ظاهر ممکن است با هم اختلافها داشته باشند. این اختلاف را میتوان نظیر اختلاف خانوادگی دانست.
در مورد تأثیر ظاهر یکی بر دیگری آنچه میتوان گفت این است که شعر چون به «زبان» نشاط میبخشد و خرد هم در «زبان» تحقق مییابد مایه قوت خرد میشود هرچند که خرد رسمی، شعر را دوست نمیدارد.
از دیدگاه یک فیلسوف، حال و روز شعر و شاعری در جامعه امروز ما را چگونه توصیف میکنید؟
شعر و شاعری همیشه هست اما به یک حال نیست. اکنون در هیچ جا شعر و شاعری حال و روز خوش ندارد، چنانکه حال و روز مردمان هم خوش نیست. نمیدانم این همبستگی میان حال و روز شاعر با حال و روز مردمان از کجاست. فیلسوف باید به این «کجا» بیندیشد. به نظر نمیرسد که این همبستگی اتفاقی باشد.
«شعر» و «خرد» و «وجود روح امید در زندگی» معمولاً همراه و هم عنان اند؛ شاید وجه همبستگی شعر و خرد با روح زندگی مردمان از آنجا باشد که شاعر و حکیم شرط انسان بودن و راه سکونت در خانه حقیقت و دوستی را میجویند و با رسم کینتوزی و بیداد بیگانهاند و آن را زشت میشمارند.
نیم نگاه
شاید وجه همبستگی «شعر» و «خرد» با روح زندگی مردمان از آنجا باشد که «شاعر» و «حکیم» شرط انسان بودن و راه سکونت در خانه حقیقت و دوستی را میجویند و با رسم کینتوزی و بیداد بیگانهاند.
در قیاس میان «شعر» و «فلسفه» به آینده شعر بیشتر میتوان امیدوار بود، گرچه چراغ شعر هم در زمان ما کم فروغ شده است.
شعر چون به «زبان» نشاط میبخشد و خرد هم در «زبان» تحقق مییابد مایه قوت خرد میشود هر چند که خرد رسمی، شعر را دوست نمیدارد.
ما به شعر و فلسفه نیاز داریم، ولی باید بدانیم که به صرف آموختن آنها گشایش در کار ایجاد نمیشود؛ یعنی از شعر و فلسفه توقع و تمنای کارسازی و مددکاری نباید داشت، زیرا شأنشان از مددکاری بالاتر است.
با تفکر اعم از «شعر» (هنر) و «حکمت» و «فلسفه» راهی گشوده و آغاز میشود که ممکن است به بنیاد کردن نظمی دیگر یا تحکیم و تضعیف نظم موجود منتهی شود.
شعر «یافت» است و برای مصلحت و سود و زیان این یا آن گروه به زبان نمیآید و در خدمت هیچ چیز و هیچ کس قرار نمیگیرد،البته شاعر میتواند اهل سیاست باشد اما چون «تعهد سیاسی» با «عهد شاعری اش» نمیسازد زندگی بر او دشوار میشود.
رئیس کل بانک مرکزی خبر داد
پایان ادغام بانکهای وابسته به نیروهای مسلح
رئیس کل بانک مرکزی از اتمام پروژه ادغام ۶ بانک و مؤسسه وابسته به نهادهای نظامی در بانک سپه خبر داد و گفت: با برگزاری مجامع یکی از بانک ها، پرونده بزرگترین برنامه اصلاح نظام بانکی بسته شد. عبدالناصر همتی، در یادداشتی در فضای مجازی، در خصوص پروژه ادغام بانکهای وابسته به نیروهای مسلح نوشت: پروژه بزرگ و مهم ادغام بانکهای وابسته به نیروهای مسلح، امروز به پایان رسید و همانطور که پیشتر هم اعلام شده بود، تا پایان آذرماه پروژه عظیم ادغام بانکهای انصار -مهر اقتصاد-حکمت-قوامین و مؤسسه اعتباری کوثر در بانک سپه نهایی خواهد شد. وی افزود: صبح روز گذشته با برگزاری مجمع بانک انصار، آخرین بانک نیز در بانک سپه ادغام شد؛ ضمن اینکه پروژه ادغام این ۶ بانک، کار بسیار پیچیده و عظیمی بود که با پشتکار و مدیریت دقیق همکارانم در حوزه نظارت بانک مرکزی، همراهی صمیمانه و خوب بانکهای ادغامی، ستاد کل نیروهای مسلح، وزارت امور اقتصادی و دارایی و مدیران تلاشگر بانک سپه در طول ۲.۵ سال به سرانجام رسید.
به گفته همتی، انجام این پروژه، یکی از مهمترین برنامههای اصلاح نظام بانکی بود، که با تدابیر رهبر معظم انقلاب و تأکیدات ریاست محترم جمهور با جدیت آغاز و با یک کار فشرده، به یاری خداوند به نتیجه رسید. از تمام عزیزانی که در به ثمر رسیدن این کار بزرگ همراهی کردند، قدردانی میکنم./مهر
به گفته همتی، انجام این پروژه، یکی از مهمترین برنامههای اصلاح نظام بانکی بود، که با تدابیر رهبر معظم انقلاب و تأکیدات ریاست محترم جمهور با جدیت آغاز و با یک کار فشرده، به یاری خداوند به نتیجه رسید. از تمام عزیزانی که در به ثمر رسیدن این کار بزرگ همراهی کردند، قدردانی میکنم./مهر
آذریجهرمی:
برای رفع مشکلات اینترنت در سیستان و بلوچستان مستقر میشوم
وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات گفت که از هفته آینده به مدت ١٠روز شخصاً در سیستانوبلوچستان مستقر میشوم تا مشکلات ارتباطی روستاهای این استان رفع شود.
«محمدجواد آذریجهرمی» در برنامه زنده اینستاگرامی خود وضعیت ارتباطات و اینترنت روستاهای سیستان و بلوچستان و برنامههای ویژه دولت برای پیشرفت ارتباطات در این استان را تشریح کرد. وی گفت: تصمیم گرفتهام برای اینکه اتصال روستاهای سیستان و بلوچستان که پروژه بزرگی است روی ریل بیفتد و کار خوب پیش برود از شنبه هفته آینده (ششم دیماه) به مدت ۱۰ روز در استان مستقر شوم. آذریجهرمی ادامهداد:پس از بازگشت نیز یکی از معاونان وزراتخانه بهطور دائم تا اتمام پروژه در استان مستقر خواهد بود.
وی ابراز امیدواری کرد: با یک برنامه عملیاتی بتوان کاری کرد که تا پایان اردیبهشتماه کل محرومیت در حوزه ارتباطی استان سیستان و بلوچستان از بین برود. وزیر ارتباطات گفت: مطابق سرشماری سال ۹۵، سیستان و بلوچستان هفت هزار و ۱۴۸ روستا دارد؛ از این تعداد روستا، سه هزار و ۴۴۲ روستا بالای ۲۰ خانوار بوده و جمعیت ۳۴۵هزار و ۵۰۰ خانوار معادل یک میلیون و ۳۳۶ هزارو ۵۰۳ نفر در این روستاها ساکن هستند. وی افزود: برنامه ششم توسعه تکلیف کرده تا پایان سال اجرای این برنامه ۸۰ درصد روستاهای بالای ۲۰ خانوار به شبکه ملی اطلاعات متصل شوند.
تأثیر کووید19 بر توسعه فردی
از تو ممنونم کرونا
ترانه بنی یعقوب
گزارش نویس
«دوباره قدم زدنهای طولانیام را شروع کردم»، «کتابهایی را که ماهها نصفه رها کرده بودم، خواندم»، «با درس خواندن آشتی کردم، فهمیدم هنوز پیرنشدهام و میتوانم یاد بگیرم.»، «به تنهاییام عادت کردم و دوستش دارم»، «سیگار را ترک کردم»، «5 روز در هفته ورزش را شروع کردم»، «تدریس آنلاین و کار تحقیقی آنلاین را شروع کردم.»، «سعی کردم روی لحن کلامم کار کنم، فهمیدم چقدر محاورهای و بد حرف میزدم»، «بیست کیلویی وزن کم کردم غذاهای سالم میخورم و فکر کردم چقدر در حق بدنم بد کردهام»
اینها فقط چند نمونه از کارهایی است که برخی از ما در دوران کرونا انجام دادهایم. بله درست خواندید در دوران شیوع ویروس کرونا. خیلیهایمان نگاهی به پشت سرمان انداختیم و با خود گفتیم به کجا چنین شتابان، باورتان بشود یا نه روزهای کرونایی برای برخی از ما واقعاً مفید بوده؛ توانستهایم تعدادی از عادتهای بدمان را ترک کنیم و دوباره خودمان را پیدا کنیم؛ روزهایی که برای ما دستاوردهایی در حوزه توسعه فردیمان داشته است.
شاید شما هم این روزها و با پیدا شدن واکسن کرونا با خود میگویید دیگر به پایان کرونا نزدیک شدهایم و خیلی زود به زندگی عادی بازمیگردیم. راستی چقدر زندگی عادی ما از این پس مشابه روزهای بعد از کرونا خواهد بود؟ آیا دوباره به زندگی سابقمان برمیگردیم و در شتاب زندگی روزمره گم میشویم یا اثر این تغییرات بسیار عمیقتر از آنچه بوده که فکرش را میکردهایم و آنها را برای همیشه با خود به دنیای پس از کرونا خواهیم برد.
مریم یکی از افرادی است که کرونا زندگیاش را عوض کرد. در همین دوره تصمیم گرفت کارشناسی ارشد بخواند: «دیدم وقت زیادی دارم که قبلاً نداشتم. دورکاری فضای زیادی به من داده بود. درس خواندن برای کنکور را شروع کردم. معمولاً قبل از کرونا روزهای تعطیل به این میگذشت که میهمانی یا جایی برای گردش بروم انگار آن موقع اگر میگفتم میخواهم درس بخوانم برای همه عجیب بود اما در دوران پاندمی یک فضای خالی درست شده بود و یکسری از رفت و آمدها حذف شده بود. کنکورعقب افتاد و وقت بیشتری هم پیدا کردم. فکر میکنم در این دوران کار بهتری نمیتوانستم بکنم. فکر میکنم در این دوران از وقتم خیلی خوب استفاده کردم؛ وقتی که میتوانستم کاملاً به بطالت بگذرانم، مثل تمام وقتهایی که قبلاً به بطالت گذرانده بودم، اما انگار در این دوره به خودم آمدم. الان مجبورم زمانم را تقسیم کنم با اینکه در خانه خیلی اوقات وقت کم میآورم مثلاً برای ناهار خوردن هم وقت کم میآورم و دائم از خودم میپرسم قبلاً با وقتم چه میکردم؟» البته مریم تأکید میکند که شرایط دورکار شدنش توانسته این فضا را به او بدهد و در کنار درس دانشگاهش روی یادگیری زبان هم تمرکزکند: «خیلیها با شیوع کرونا و مجازی شدن کلاسها زبان خواندن را رها کردند چون همه چیز را موقت میدیدند و فکر میکردند این شرایط تمام میشود. از 14 نفری که قبلاً بودیم فقط 5 نفر ماندیم. من فکر کردم شاید اصلاً شرایط به قبل برنگردد و بهتر است از این زمان استفاده کنم. با خودم گفتم اگر یک سال دیگر هم این شرایط ادامه پیدا کند، من دو سال زبان خواندهام و بهتر از این است که بخواهم منتظر پایان کرونا بمانم و دوباره آموزش را شروع کنم.» محمد هم از آنهایی بود که در دوره کرونا به توسعه فردیاش فکر کرد: «روزهای اول افسرده و غمگین در انتظار پایان روزهای قرنطینه بودم. توی خانه فقط فیلم و سریال میدیدم. راستش را بخواهی حالم خیلی بد بود اما خیلی زود فهمیدم این دوره آن طور که فکر میکنم موقتی نیست. سرکار میرفتم اما حجم کارم واقعاً کمتر شده بود. گفتم بهتر است حالا که جریان زندگی آنقدر کند شده، میهمانی و معاشرتهای خانوادگی و دوستانه حذف شده، از وقتم بیشتر استفاده کنم. ورزش و پیاده روی را شروع کردم الان نزدیک به هفت ماه است هر روز صبحم را با ورزش شروع میکنم. یک دوره یک ساله آموزش آنلاین در یکی از دانشگاههای تهران را هم شروع کردم. الان که به پشت سرم نگاه میکنم میگویم کاش کرونا تمام نشود؛ راستش را بخواهی فقط از ماسک زدن خستهام وگرنه تغییرات زندگیام را آنقدر دوست دارم که دلم میخواهد همینطور حفظش کنم. میترسم روزهای عادی را دوست نداشته باشم.»
پروانه بیگی روانشناس درباره تغییرات مثبتی که برخی در دوره کرونا بهدست آوردهاند، میگوید: «خیلیها در دوره کرونا خودشان را پیدا کردند. این عین واژهای است که میتوانم در وصف این افراد بگویم. کسانی که در شتاب زندگی روزمره و روابط بیفایده گم شده بودند. انگار دنیایی که فکر میکردند میشناسند ناگهان برایشان فرو ریخت. میخواهم از حرف یک جامعه شناس برجسته آلمانی برایتان مثال بیاورم. او گفته کرونا باعث شد ما بفهمیم چقدر نمیفهمیم. بسیاری از محدودیتهای اجتماعی کرونا که ما مجبور به رعایتش شدیم به ما فهماند که بسیاری از بدو بدوها و حرافیها و معاشرتهایمان چقدر بیمورد بوده. اینها ناگهان متوقف شدند و به زندگی که خیلیهایمان آرزویش را داشتیم رسیدیم. زندگی که توانستیم در آن کارهایی برای خودمان بکنیم مثلاً مهارت جدیدی بیاموزیم، به سلامتی و سبک زندگیمان فکر کنیم و در نهایت با تنهاییمان به صلح برسیم. من افراد زیادی را دیدهام که در این دوره با تکنولوژی آشتی کردهاند. مثل معلمانی که هیچ چیز از دنیای مجازی نمیدانستند اما در این دوره بسیار آموختهاند. آنها فهمیدند که چقدر این روشها میتواند به افزایش داناییشان کمک کند. دورکاری که برای خیلیها ترسناک و موجب افسردگی بود تبدیل به یک امر عادی شد. خیلیها دوباره کتابخوان شدند و یادگیری برای خیلیها جدیتر شد. دنیای مجازی انگار دیگر برای خیلیهایمان غول نیست و راحت در ویدئو کنفرانسها شرکت میکنیم و با بسیاری از نرم افزارها کنار آمدهایم.»
این روانشناس معتقد است: «اثری که ویروس کرونا بر زندگی ما گذاشته اثری عمیق است و تقریباً محال است که آدم ها تأثیرات و تغییراتی را که به خاطر این ویروس در زندگیشان به وجود آوردهاند فراموش کنند. زندگی عادی قطعاً از این دوره به بعد برای خیلیهایمان مفهوم متفاوتی خواهد داشت و خیلیهایمان دوباره تسلیم سرعت بیوقفه و بیمورد زندگی عادی نخواهیم شد.»
دوره کرونا به رشد و توسعه فردی سحر هم کمک کرده: «من و خیلیهای دیگر قبل از کرونا فعالیتهای زایدی داشتیم. مثلاً معاشرتهای بدون کیفیت یا خرید بیش از حد کفش و کیف و لباس که در این دوره چون میهمانی و بیرون رفتنی در کار نبود این خریدها کاملاً متوقف شد. من قبل از کرونا رستوران زیاد میرفتم و هر بار هم میگفتم این جایزهات، برای اینکه خیلی کار میکنی، یا سفر میرفتم چون فکر میکردم خیلی کار میکنم. اما این عادتها را تغییر دادم و دارم با خودم تمرین میکنم که کمتر درآمد داشته باشم اما کارهای مورد علاقهام را انجام بدهم. الان هم چند دوره آموزش آنلاین مورد علاقهام را میگذرانم و از افزایش کیفیت زندگیام لذت میبرم.»
«درس خواندن بهصورت مجازی را در این دوره یاد گرفتم»، «در دورهای شرکت کردم که چندین سال بهخاطر مسافت و دوری از دست میدادم اما به مدد کرونا و دورههای آنلاین امکان پذیر شد.»، «موفق شدم یک عادت بد را ترک کنم.»، «ورزش را شروع کردم و هشت ماهه بیوقفه ادامهاش دادهام.»، «تایپ 10 انگشتی را شروع کردهام»، «موسیقی و آواز و زبان فرانسه را به طور جدی دنبال کردم؛ چیزهایی که هرگز قبل از کرونا وقتی برایشان نداشتم»، «همیشه میخواستم گیاهخوار بشوم که در این دوره شدم»، «یک کتاب خوب ترجمه کردم که برای چاپ آماده میشود»، «هفتهای سه بار کافه میرفتم اما درست یک سال است ترکش کردهام. فیلمهایی را که ندیده بودم، میبینم؛ مهم تر از همه تنها بودن را یاد گرفتم. آرامش بیشتری دارم و کل زندگیام عوض شده.» اینها هم کارهای متفاوت عدهای دیگر است که در دوره کرونا موفق به انجامش شدهاند؛ کارهایی اغلب در جهت توسعه فردی.
حتماً شما هم این روزها از خود میپرسید دوران کرونا کی تمام میشود و آیا زندگی عادی از راه خواهد رسید؟ اما چه باور کنیم و چه نکنیم دوران کرونا دنیایی را که خیال میکردیم خوب میشناسیم تغییر داده. شناخت ما از زندگی و خودمان عوض شده و شاید دیگر روزگار متعارفی که انتظارش را میکشیم هرگز از راه نرسد.
هفتمین استرداد آثار تاریخی ایران در دولت روحانی
۴۹ آجر ۲۸۰۰ ساله بعد از ۲۹ سال به ایران برگشت
زهرا کشوری
خبرنگار
۴۹ آجر لعاب دار ۲۸۰۰ ساله متعلق به «مانا»ها از سوئیس به ایران آمد. این محموله هفتمین استرداد آثار تاریخی در زمان دولت روحانی است. کارشناسان از آن بهعنوان مهمترین پرونده حقوقی ایران در مجامع بینالمللی بعد از دادگاه اشیای جیرفت یاد میکنند. اشیای جیرفت در دو مرحله در زمان دولت محمود احمدینژاد به ایران بازگردانده شد. بازگشت این محمولهها مدیون تلاش باستانشناسان، واحد حقوقی وزارت میراث فرهنگی و دستگاه دیپلماسی کشور است. در مجموع از سال ۱۳۲۷ تا پاییز ۱۳۹۹ ایران شاهد ۱۲ استرداد آثار تاریخی بوده است.
آجرهای مانایی که در سکوت خبری وارد ایران شد، متعلق به محوطه عصرآهن سه در سایت ماناها در قلایچی بوکان است.این محوطه در سده ۷۰۰ تا۸۰۰ پیش از میلاد محل پادشاهی ماناها بود. جغرافیای حکومتی ماناها از شمال به دریاچه ارومیه میرسید و در جنوب به دریاچه زریوار. گستره آن در غرب در مرز ایران و عراق به پایان میرسد یعنی مرز ماناها و آشورها در آن عصر آهن. مرز شرقی حکومت ماناها هنوز برای باستانشناسان مشخص نیست. احتمال میرود جایی بین کردستان و زنجان باشد. تپه زیویه سقز، محوطه ربط در سردشت، زندان سلیمان در تکاب و گورستان کول تاریکه در سقز از آثار شاخص به جا مانده از ماناهاست.آجرهای لعابدار سال ۱۹۹۱ از ایران قاچاق و در بندری در سوئیس توقیف میشود. ۱۵سال بعد دادستان منطقه تصمیم میگیرد تا پرونده را تعیین تکلیف کند. کارشناسان با استناد به مقالات و مستندات منتشر شده، تعلق آجرها را به ایران و منطقه عصرآهنی قلایچی بوکان اثبات میکنند. دادگاه در سال ۲۰۱۶ رأی به استرداد اشیا به ایران میدهد. تحریم و تحولات سیاسی بازگشت آجرها را ۴ سال عقب میاندازد.
قلایچی برای اولین بار در سال ۶۵ توسط اسماعیل یغمایی باستانشناس پیشکسوت کاوش اضطراری میشود. این کاوشهای اضطراری برای نجات بخشی از آثار تاریخی از دست قاچاقچیان اشیای تاریخی انجام گرفت. قاچاقچیها در دهه ۶۰ همان بلایی را سر قلایچی آوردند که در محوطه ۵ هزار ساله کنارصندل در جیرفت اتفاق افتاد؛ غارت و خروج اشیا از کشور.
کاوشهای قلایچی به کشف چند صد قطعه آجر و یک کتیبه آرامی (قدیمیترین کتیبه آرامی ایران) منجر شد. باستانشناسان برای بار دوم به سرپرستی «بهمن کارگر» قلایچی را در سال ۷۸ کاوش میکنند. این کاوشها تا سال ۸۵ ادامه داشت. ۹ فصل کاوش به کشف یک سازه سیاسی مذهبی مانایی منجر میشود که زندگی روزمره در آن جایی ندارد. ۴۰۰ قطعه آجر کشف شده از این محوطه به موزه ملی میآید و ۵۰۰ قطعه آن در موزه ارومیه نگهداری میشود. در این کاوشها بیش از۵ هزار قطعه استخوان جانوری پیدا میشود که به آن مرکز مذهبی هدیه و قربانی شدهاند. کفپوشهای منقش رنگی روی خشت از دیگر یافتههای باستان شناسان است. باقی ماندن این کفپوشها در طول ۲۸۰۰ سال، باستان شناسان را به این نکته رسانده که در این مرکز سیاسی و مذهبی تردد زیادی وجود نداشته است. همچنین باستان شناسان هیچ اثری از استحکامات دفاعی، در این منطقه نیافتند. این نکته بر وجود امنیت کامل منطقه در زمان ماناها تأکید میکند. آجرهای استرداد شده از سوئیس بزودی به موزه ملی میرود.
استردادهای تاریخی
سال ۹۳ بود که ۳۴۹ شیء سه هزار و ۵۰۰ ساله محوطه باستانی «خوروین» ساوجبلاغ بعد از ۵۰ سال به ایران بازگشت. این اشیا با یک پرواز چارتر و با برچسب بار سیاسی برگشت. هزینه چارتر آنها ۲۰۰هزار دلار خرج برد. برچسب بار سیاسی تمهیدی بود که سازمان میراث فرهنگی اندیشیده بود؛ چون «محمدحسن طالبیان» معاون میراث فرهنگی اعتقاد داشت تنها یک شکایت از شهروندان اروپایی میتوانست باز هم استرداد این اشیا را که پس از نیم قرن به ایران بازگشته بود با تأخیر جدیدی روبه رو کند. آنطور که «مسعود سلطانی فر» رئیس وقت سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری به «ایران» گفته بود: «پس از ۳۳ سال دعوای حقوقی و دو بار صدور رأی به ضرر ایران، این اشیا به ایران بازگشت تا تعداد اشیای «خوروین» ساوجبلاغ با توجه به وجود ۲۲۸ شیء از این محوطه تاریخی در موزه ملی به ۵۰۰ شیء ۳هزار تا ۳۵۰۰ ساله برسد.»
دومین محموله ارزشمند تاریخی؛ حاوی ۱۰۸ شیء تاریخی منطقه چغامیش بود که از سوی مؤسسه شرق شناسی دانشگاه شیکاگو در سال ۹۴ در فرودگاه امام خمینی(ره) ایران به مسئولان سازمان میراث فرهنگی تحویل داده شد. اشیای تاریخی منطقه چغامیش، ساعت یک بامداد چهارشنبه دوم اردیبهشت ماه آن سال با پرواز لوفت هانزا ابتدا به آلمان و از آنجا به ایران بازگردانده شد تا در موزه ملی قرارگیرد. سومین استرداد تاریخی هم همان سال ۹۵ اتفاق افتاد، این بار از ایتالیا.
مرداد همان سال بود که طالبیان بهعنوان نماینده ایران ۳۰ شیء تاریخی و ارزشمند پیش از اسلام و همچنین دوران اسلامی متعلق به کشور را از مقامهای ایتالیایی در شهر رم و در محل موزه هنرهای شرقی این شهر تحویل گرفت. در همین سال نیز ۷۳ شیء ۱۷۰۰ ساله متعلق به ساسانیان از امریکا به ایران آورده شد.
مهر ۹۷ هم سرباز هخامنشی بعد از ۸۰ سال دوری از وطن به تخت جمشید بازگشت. الواح هخامنشی هم ششمین استرداد تاریخی دولت دوازدهم بود که در سال ۹۸ از شیکاگو به ایران بازگشت تا در موزه ملی قرار بگیرد. دعوای حقوقی ایران برای بازگشت این الواح، ۱۴ سال زمان برد. در نهایت سال گذشته ۱۸۷۳ لوح از ۱۷ هزار الواح رفته به دانشگاه شیکاگو به ایران برگشت؛ البته سال ۸۳ نیز ۳۰۰ لوح، سال ۱۳۳۰، ۳۷ هزار لوح و سال ۱۳۲۷ هم بخشی دیگر از الواح ایرانی به کشور برگشت. هنوز بخش زیادی از الواح در اختیار دانشگاه شیکاگو است که طبق احکام بینالمللی باید به ایران برگرداند. بخشی از اشیای غارت شده جیرفت هم در دو محموله در سالهای ۹۱ و ۸۴ به ایران بازگشت. تلاشهای یوسف مجیدزاده باستانشناس ایرانی ساکن در فرانسه در بازگشت این اشیا به سرزمین مادر ستودنی است. بیشک آجرهای قلایچی هم آخرین استرداد تاریخی آثار ایرانی نیست. بهدلیل سرقت بالای آثار تاریخی تمدن ایران مدام باید منتظر بازگشت یک محموله تاریخی در سکوت خبری و با برچسب سیاسی بود.
خبرنگار
۴۹ آجر لعاب دار ۲۸۰۰ ساله متعلق به «مانا»ها از سوئیس به ایران آمد. این محموله هفتمین استرداد آثار تاریخی در زمان دولت روحانی است. کارشناسان از آن بهعنوان مهمترین پرونده حقوقی ایران در مجامع بینالمللی بعد از دادگاه اشیای جیرفت یاد میکنند. اشیای جیرفت در دو مرحله در زمان دولت محمود احمدینژاد به ایران بازگردانده شد. بازگشت این محمولهها مدیون تلاش باستانشناسان، واحد حقوقی وزارت میراث فرهنگی و دستگاه دیپلماسی کشور است. در مجموع از سال ۱۳۲۷ تا پاییز ۱۳۹۹ ایران شاهد ۱۲ استرداد آثار تاریخی بوده است.
آجرهای مانایی که در سکوت خبری وارد ایران شد، متعلق به محوطه عصرآهن سه در سایت ماناها در قلایچی بوکان است.این محوطه در سده ۷۰۰ تا۸۰۰ پیش از میلاد محل پادشاهی ماناها بود. جغرافیای حکومتی ماناها از شمال به دریاچه ارومیه میرسید و در جنوب به دریاچه زریوار. گستره آن در غرب در مرز ایران و عراق به پایان میرسد یعنی مرز ماناها و آشورها در آن عصر آهن. مرز شرقی حکومت ماناها هنوز برای باستانشناسان مشخص نیست. احتمال میرود جایی بین کردستان و زنجان باشد. تپه زیویه سقز، محوطه ربط در سردشت، زندان سلیمان در تکاب و گورستان کول تاریکه در سقز از آثار شاخص به جا مانده از ماناهاست.آجرهای لعابدار سال ۱۹۹۱ از ایران قاچاق و در بندری در سوئیس توقیف میشود. ۱۵سال بعد دادستان منطقه تصمیم میگیرد تا پرونده را تعیین تکلیف کند. کارشناسان با استناد به مقالات و مستندات منتشر شده، تعلق آجرها را به ایران و منطقه عصرآهنی قلایچی بوکان اثبات میکنند. دادگاه در سال ۲۰۱۶ رأی به استرداد اشیا به ایران میدهد. تحریم و تحولات سیاسی بازگشت آجرها را ۴ سال عقب میاندازد.
قلایچی برای اولین بار در سال ۶۵ توسط اسماعیل یغمایی باستانشناس پیشکسوت کاوش اضطراری میشود. این کاوشهای اضطراری برای نجات بخشی از آثار تاریخی از دست قاچاقچیان اشیای تاریخی انجام گرفت. قاچاقچیها در دهه ۶۰ همان بلایی را سر قلایچی آوردند که در محوطه ۵ هزار ساله کنارصندل در جیرفت اتفاق افتاد؛ غارت و خروج اشیا از کشور.
کاوشهای قلایچی به کشف چند صد قطعه آجر و یک کتیبه آرامی (قدیمیترین کتیبه آرامی ایران) منجر شد. باستانشناسان برای بار دوم به سرپرستی «بهمن کارگر» قلایچی را در سال ۷۸ کاوش میکنند. این کاوشها تا سال ۸۵ ادامه داشت. ۹ فصل کاوش به کشف یک سازه سیاسی مذهبی مانایی منجر میشود که زندگی روزمره در آن جایی ندارد. ۴۰۰ قطعه آجر کشف شده از این محوطه به موزه ملی میآید و ۵۰۰ قطعه آن در موزه ارومیه نگهداری میشود. در این کاوشها بیش از۵ هزار قطعه استخوان جانوری پیدا میشود که به آن مرکز مذهبی هدیه و قربانی شدهاند. کفپوشهای منقش رنگی روی خشت از دیگر یافتههای باستان شناسان است. باقی ماندن این کفپوشها در طول ۲۸۰۰ سال، باستان شناسان را به این نکته رسانده که در این مرکز سیاسی و مذهبی تردد زیادی وجود نداشته است. همچنین باستان شناسان هیچ اثری از استحکامات دفاعی، در این منطقه نیافتند. این نکته بر وجود امنیت کامل منطقه در زمان ماناها تأکید میکند. آجرهای استرداد شده از سوئیس بزودی به موزه ملی میرود.
استردادهای تاریخی
سال ۹۳ بود که ۳۴۹ شیء سه هزار و ۵۰۰ ساله محوطه باستانی «خوروین» ساوجبلاغ بعد از ۵۰ سال به ایران بازگشت. این اشیا با یک پرواز چارتر و با برچسب بار سیاسی برگشت. هزینه چارتر آنها ۲۰۰هزار دلار خرج برد. برچسب بار سیاسی تمهیدی بود که سازمان میراث فرهنگی اندیشیده بود؛ چون «محمدحسن طالبیان» معاون میراث فرهنگی اعتقاد داشت تنها یک شکایت از شهروندان اروپایی میتوانست باز هم استرداد این اشیا را که پس از نیم قرن به ایران بازگشته بود با تأخیر جدیدی روبه رو کند. آنطور که «مسعود سلطانی فر» رئیس وقت سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری به «ایران» گفته بود: «پس از ۳۳ سال دعوای حقوقی و دو بار صدور رأی به ضرر ایران، این اشیا به ایران بازگشت تا تعداد اشیای «خوروین» ساوجبلاغ با توجه به وجود ۲۲۸ شیء از این محوطه تاریخی در موزه ملی به ۵۰۰ شیء ۳هزار تا ۳۵۰۰ ساله برسد.»
دومین محموله ارزشمند تاریخی؛ حاوی ۱۰۸ شیء تاریخی منطقه چغامیش بود که از سوی مؤسسه شرق شناسی دانشگاه شیکاگو در سال ۹۴ در فرودگاه امام خمینی(ره) ایران به مسئولان سازمان میراث فرهنگی تحویل داده شد. اشیای تاریخی منطقه چغامیش، ساعت یک بامداد چهارشنبه دوم اردیبهشت ماه آن سال با پرواز لوفت هانزا ابتدا به آلمان و از آنجا به ایران بازگردانده شد تا در موزه ملی قرارگیرد. سومین استرداد تاریخی هم همان سال ۹۵ اتفاق افتاد، این بار از ایتالیا.
مرداد همان سال بود که طالبیان بهعنوان نماینده ایران ۳۰ شیء تاریخی و ارزشمند پیش از اسلام و همچنین دوران اسلامی متعلق به کشور را از مقامهای ایتالیایی در شهر رم و در محل موزه هنرهای شرقی این شهر تحویل گرفت. در همین سال نیز ۷۳ شیء ۱۷۰۰ ساله متعلق به ساسانیان از امریکا به ایران آورده شد.
مهر ۹۷ هم سرباز هخامنشی بعد از ۸۰ سال دوری از وطن به تخت جمشید بازگشت. الواح هخامنشی هم ششمین استرداد تاریخی دولت دوازدهم بود که در سال ۹۸ از شیکاگو به ایران بازگشت تا در موزه ملی قرار بگیرد. دعوای حقوقی ایران برای بازگشت این الواح، ۱۴ سال زمان برد. در نهایت سال گذشته ۱۸۷۳ لوح از ۱۷ هزار الواح رفته به دانشگاه شیکاگو به ایران برگشت؛ البته سال ۸۳ نیز ۳۰۰ لوح، سال ۱۳۳۰، ۳۷ هزار لوح و سال ۱۳۲۷ هم بخشی دیگر از الواح ایرانی به کشور برگشت. هنوز بخش زیادی از الواح در اختیار دانشگاه شیکاگو است که طبق احکام بینالمللی باید به ایران برگرداند. بخشی از اشیای غارت شده جیرفت هم در دو محموله در سالهای ۹۱ و ۸۴ به ایران بازگشت. تلاشهای یوسف مجیدزاده باستانشناس ایرانی ساکن در فرانسه در بازگشت این اشیا به سرزمین مادر ستودنی است. بیشک آجرهای قلایچی هم آخرین استرداد تاریخی آثار ایرانی نیست. بهدلیل سرقت بالای آثار تاریخی تمدن ایران مدام باید منتظر بازگشت یک محموله تاریخی در سکوت خبری و با برچسب سیاسی بود.
گزارش «ایران » از شب های سرد و کرونایی پایتخت
حال ناخوش دستفروشان پایتخت
حمیده امینی فرد
خبرنگار
مرد دلش پر است، آنقدرها که حرف نزده، دستش را جلوی صورتش میگذارد و شروع میکند به بد و بیراه گفتن! حرفهایش بریده بریده است... یک کلمه میگوید و بعد شروع میکند لعن و نفرین میفرستد. ماسک روی صورتش چند لایه است. کلاهش را تا روی ابروهایش پایین کشیده و طوری رفتار میکند که چهرهاش بسختی دیده میشود. نگاهش که میکنم، یک حوله بزرگ را بر میدارد و لیبل تبلیغاتیاش را نشانم میدهد! «میبینی همه تولیدی خودم بوده، این برند من است، روی زمین به این خفت افتاده، کسی هم نگاهش نمیکند، برایش 10 سال آزگار جان کندم، غصه خوردم، سکه روی سکه گذاشتم، اما هزینهها کمرم را خم کرد، به گرانیها و کرونا که خورد، بیچاره شدم، جنسها روی دستم ماند. کارگاه تعطیل شد، خودم گوشه خانه افتادم، تا یکماه بدنم از فشار عصبی، بی حس شده بود. گشنگی زن و بچهام را که دیدم، یک کیسه بزرگ برداشتم، زدم به همین خیابان، قید آبرویم را زدم، ترسم فقط دخترم است. نوجوان است، خجالت میکشد...»
بساطی پایین میدان هفت تیر، حرفهای «رضا» را که میشنود، به سمتم میآید. میگوید که راننده تاکسی است. محدودیتها که آمده، مسافرانش کم شده، عصرها از 5 و نیم به بعد، صندوق عقب پرایدش را بالا میزند و شروع میکند به روسری فروختن! هر کدامشان را 45 هزار تومن قیمت گذاشته، اما در همین چند ساعت حتی یک نفر هم جنس نخریده، مردم میایستند، سؤال میپرسند و میروند، فاکتور خریدش را نشانم میدهد هر کدامشان37 هزار تومن برایش آب خورده! جرأت ندارد روی هر جنسی 8 هزار تومن، بیشتر بکشد، «مردم همین راهم نمیخرند، یک روزی، بساطیها غلغله بود. جنس میانداختی، نچیده بودی، تمام میشد، حالا پرنده پر نمیزند، نه اینکه مشتری نباشد، هست، اما کسی با این قیمتها خریدار نیست. «کریم» راست میگوید، نرخ بساطیها را که میشنوم، ارزانترینشان، یک کاسهآش 15 هزار تومنی است. زنی که میفروشد، میگوید مشتریهایش همین بساطیهای دور و اطرافاند، صبر میکنند، آخر شب که روی دستم ماند، کاسهای 5هزار تومن سر میشکند. شله زردهای بساط کناریاش هم تعریفی ندارد. مرد میگوید: «همینها را ببین یک هفته است میبرم و میآورم. محض رضای خدا یک نفر هم مشتری نیست. گذاشتهام کاسهای 10 هزار تومن! همین ظرف یکبار مصرفاش برایم 2هزار آب خورده، ما که از فضا نیامدهایم. قبل کرونا، کارگر ساختمان بودم، روزمرد! لااقل نانی سرسفرهام میبردم، ملک که گران شد، برای ما بیکاریاش ماند. صاحب کارم نصفمان را بدون حقوق اخراج کرد.زنم، شلههایش تعریفی است، اما اینجا که روی دستم میماند، دست و دلش به پختن نمیرود. آن اوایل اسممان را نوشته بودند، دو بار 500 هزار تومن دادند، حالا هم با همین یارانه و کمکها سر پا ماندهایم. از رباط کریم تا اینجا، خودش کلی خرج روی دستم میگذارد. مأمورها ولی هوایمان را دارند، وضع و روزت را که میبینند دیگر اجاره نمیگیرند.» بساطیها میگویند، حالا سروکله تازه واردها بیشتر شده، جز آن قدیمیهای پایین میدان، بیشتر سرپاییها جدیدند. کرونا، خیلیها را به سمت دستفروشی هل داده، این را زنی 41 ساله میگوید که یک زمانی برای خودش برو بیایی داشته. شوهرش را همان اوایل براثر کرونا از دست داده، نه شغل ثابتی داشته و نه پساندازی که زندگیشان را سرپا نگه دارد. خودش مانده و دو بچه و ماهی یک میلیون و 500 هزار تومان اجاره و 10 میلیون تومان پول دوا و درمانی که روی دستش مانده! تنها راه پیش رویش این بوده که دو کیسه مشکی زباله بزرگ بردارد و شال و کلاههایی را که مادرش میبافد بیاورد، اینجا...هر کدام را 70 هزار تومان قیمت گذاشته! «هرکلافی برای خودم 20-30 هزار تومن تمام میشود.سودش شاید 10 هزار تومن هم نباشد، اما به همین هم راضی ام. لااقل پول نان و برنجم که در میآید! وگرنه چه کسی دلش میخواهد توی این سرمای استخوان سوز ساعتها دنبال این مشتری و آن خریدار خواهش و التماس کند!»
زن کیسههایش را جلوی یک دکه میگذارد، مأمورها گیر بدهند، سریع با دخترش داخل یکی از این مغازهها پنهان میشود. میگوید پول اجاره دادن بساط ندارد، ترجیح میدهد، 3 ساعت روی پا بایستد، اما از دخلی که خیلی وقتها چیزی هم تهش نمیماند، به جیب دیگری نرود. البته که حوصله بد اخلاقیهای قدیمترها را هم ندارد، اینکه هر روز بخواهد سر یک کاشی داد و بیداد راه بیندازد و بعد هم حرفهای ناجور بشنود و....
یک نفر روبهروی فروشگاه بزرگی که چند وقتی است، تعطیل شده روی موکتهای خاکی رنگ، یک در میان «پتو» چیده و معلوم نیست خودش کجا نشسته است. هوا که تاریک میشود، عابران بیتوجه از روی پتوها رد میشوند... تا اینکه بالاخره یک نفر صدایش بلند میشود.»هی کوری! نمیبینی!«مرد خودش را پشت ستون پنهان کرده، کلاه کاپشنش را روی سرش کشیده و یک گوشه چمباتمه زده، بساطیها میگویند نزدیکش نشو، اعصاب درست و حسابی ندارد. چند وقت است که ورشکسته شده و خودش به جای شاگردش بساط میکند. قبل از کرونا، یک مغازه درنواب داشته که جنسهای خارج از ردهاش را اینجا اجاره میداده، حالا مجبور شده، عذر شاگردش را بخواهد و جای او بساط کند. میگویند آنقدر تحقیر میکرده که دست روزگار بالاخره خودش را جای همان شاگرد بخت برگشته نشانده.» بالاتر از او در گوشه پیاده رو، زنی روی یک کارتن مربعی شکل، لباسهای زنانه چیده، ظاهرش آنقدرها موجه است که وقتی عینکش را روی صورتش بالا و پایین میبرد، یاد خانم مدیرهای جدی مدرسه میافتم! با تکان دادن سرش، اجازه نمیدهد حتی نزدیکش شوم... یکی از بساطیها که حواسش به ماست، با چشمانش اشاره میکند که بیخیالش شوم، بعد طوری که زن نشنود، میگوید: «تا حالا حتی یکبار هم صدایش را نشنیدهایم، مثل اینکه خودش شرکت داشته، ورشکست شده یا چه میدانم معلمی، مدیری، ناظمی، کسی بوده!»مرد میگوید دنبال کیس خوب میگردی بیا، مرا میبرد پیش«مهری»، زن آرامی که یک گوشه روی چند کاشی بزرگ بالاتر از مسجد بساط پهن کرده است.مهری از خیلی از بساطیهای آنجا، قدیمیتر است. 32 سال پیش کارش راهمینجا از کنار مسجد شروع کرده است، به قول خودش آن وقتها کسی برای یک کاشی سرو دست نمیشکسته، خودش بوده و چند نفر از دوری و بری هایش! اما حالا رقابت آنقدرزیاد شده که زورت نرسد، حسابت با خداست. «مهری» اما خیالش هم نیست. اعتبارش آنقدرزیاد است که نه اجاره بساط میدهد و نه حتی کسی مزاحمش میشود، حالا از یک کاشی آن روزها به 10 کاشی میدان هفت تیر رسیده است. شوهرش که فوت میکند، به جای «چه کنم چه کنم»، دمکش میدوزد و میفروشد. به قول خودش 5 بچهاش را حالا آدم حسابی بار آورده، اما یک دستش از فشار کار فلج شده، از دست مشتریها کلافه است. به قول خودش مردم درمانده و عصبانیاند، مدام چانه میزنند، از آن طرف بساطیها هم حال و روز خوشی ندارند، مشتری که نمیخرد، دادشان بالا میرود. زن میگوید آن وقتها کسی که چارهای نداشت، میآمد سراغ شغل ما، حالا هم کسی که از هر جا مانده، مینشیند روی بساط، ولی آدمهایی که حالا بساط میکنند، خیلی فرق کردهاند با آن زمانها، سواد دارند، اهل درس و دانشگاهند. بعضی جوانترها شغلی ثابت ندارند، خرج دانشگاهشان از همین راه است.» زن میگوید: «مشتریهایش اگر قبلاً روزی 50 نفر بوده، حالا کمتر از 5 نفر شدهاند.»
«این را ببین، جنس ایرانی است. تبریز بافته میشد. 20 سال سابقه داشتم. اما آنقدر هزینهها بالا رفت که مجبور شدم، مغازه را برج دو تحویل بدهم. از برج 4 همین جا بسط پهن میکنم. کرایه خانه چارهای برایم نگذاشته. زنم ترکم کرد. دوستانم که امانی جنس میدادند حال و روزم را که دیدند تا چند ماه هوایم را داشتند، اما حالا همانها هم مشکل دارند، روزی خوب بفروشم برایم 100[هزار تومان] میماند. شنیدهام قبل ترها که کرونا نبود، روزی یک میلیون تومان هم کاسب بودند. حالا، اما ساعت 8 نشده باید دنبال اتوبوس و مترو بدویم...» این حرفهای سعید است. مردی که ازکاسبی به دستفروشی رسیده. دلش پر است. از وام 20-15 میلیونی، فقط آوازهاش را شنیده، می گوید چه کسی با این حال و روز ضامن من میشود! خداروشکر یارانه و چند میلیون هم کمکمان کردند، آنهم نبود نمیدانستم چه کنم!
خواستههای ایران در برابر 1+4
مهدی ذاکریان/ استاد دانشگاه و صاحبنظر مسائل بینالملل
گفتوگو همواره شایسته و محل تقدیر است. اکنون ایران در برابر چهار کشوری قرار دارد که اصرار بر صبوری ایران در برابر بدعهدی ترامپ داشتند. ایران و 1+4 شاهد نابودیهای امتیاز برجام بودند. ایران صبر استراتژیک را پیشه کرد. 1+4 نتوانست مانع تحریم اقتصادی و مالی نامشروع امریکا شود. نه چین، نه روسیه و نه اتحادیه اروپا در این موضوع قدم قابل توجهی برنداشتند البته 1+4 امریکا را در انجام هر اقدام سیاسی بینالمللی علیه ایران ناکام گذارد. ولی این ناکامی ریشه در تدبیرهای ارزنده وزیر محترم امور خارجه داشت. دیپلماسی حرفهای و علمی ما سبب شکستهای پیاپی ترامپ در برابر ایران در مجامع بینالمللی شد. به عبارتی ایران برای اولین بار آبروی امریکا را در مجامع بینالمللی برد. او رفت و اکنون رئیس جمهور منتخب آن کشور سخن از برجام میراند. بایدن پیش از برجام باید قطعنامه شورای امنیت را عمل کند. مشخصه حاکمیت در ایران استقلال از سایر دولتهاست.
ایران از اینرو بر این باور است که در گفتوگوی با 1+4 خواستههای مردم ایران را پیگیری میکند. ایرانیان در انتخاباتهای حداکثری نشان دادند چه میخواهند. روابط حسنه با همه کشورهای نظام جهانی که بر پایه سلطهجویی و اشغال سرزمینهای دیگران عمل نمیکنند. به همین روی ملت ایران این خواستهها را دنبال میکند: نفی سیطره به معنی کنترل سایر دولتها توسط یک کشور، بازگشت همه طرفها به تعهدات قطعنامه 2231، ضمانت احترام کامل نسبت به برجام با جبران کامل خسارات وارده در سه سال گذشته، پیریزی بنیان یک گفتوگو در شکلگیری یک همکاری امنیتی منطقهای که قدرت برتر آن نه در دستان کشور یا کشورهای متجاوز به سرزمین دیگران، بلکه با محوریت قربانیان جنگ مانند ایران باشد. اکنون 1+4 در گفتوگوی مجازی با وزیری از ایران روبهرو است که به نیکی ارزشهای اساسی اکثریت ملت ایران را میداند. امنیت، آزادی، نظم، عدالت و رفاه ملت ایران اولویتهای ما در هر گفتوگویی است. به همین روی، ایران در این گفتوگوی مجازی وزرای خارجی، خواهان جبران غیرمجازی خسارتهای گذشته است.
در این سه سال ایران نتوانست در بازار جهانی به صادرات بهینه خود ادامه دهد. حضور مؤثر بازرگانان ایرانی و بهرهمندی از امکانات مالی جهانی در پیچ و خم تهدیدهای وزارت خزانهداری امریکا با مانع روبهرو میشد. دادوستد جهانی نسبت به ایران با تردید و بیانگیزگی مواجه بود. اینها همگی در مغایرت با رفاه مردم، امنیت آنان، نظم جامعه و به تبع آن آسیب به آزادی و عدالت در کشور میشد. وانگهی ادعای زمزمههای اروپا و امریکا در توافقی دیگر، زبان منطق نیست. زبان دیگرانی است که نمیخواهند ایران به نتیجه برسد. آیا 1+4 در دام آنها خواهد افتاد؟ راستی دشمنی با برجام چه دلایلی دارد؟ ترامپ، اسرائیل، امارات و سعودی همراه با اپوزیسیون خارج چرا با عدهای از داخل کشور در مخالفت با برجام ائتلاف میکند و همه آنها در یک جبهه قرار گرفتهاند؟ دقیق نمیدانم و مستنداتی در اینباره در دست نیست، ولی نتیجه عمل همه آنها ضعیف شدن مردم ایران است. نه اینکه برجام به تنهایی سبب قوی شدن مردم شود، خیر! بلکه تحریمها همواره آسیب نخست را به مردم وارد کردهاند.
گفتوگو همواره شایسته و محل تقدیر است. اکنون ایران در برابر چهار کشوری قرار دارد که اصرار بر صبوری ایران در برابر بدعهدی ترامپ داشتند. ایران و 1+4 شاهد نابودیهای امتیاز برجام بودند. ایران صبر استراتژیک را پیشه کرد. 1+4 نتوانست مانع تحریم اقتصادی و مالی نامشروع امریکا شود. نه چین، نه روسیه و نه اتحادیه اروپا در این موضوع قدم قابل توجهی برنداشتند البته 1+4 امریکا را در انجام هر اقدام سیاسی بینالمللی علیه ایران ناکام گذارد. ولی این ناکامی ریشه در تدبیرهای ارزنده وزیر محترم امور خارجه داشت. دیپلماسی حرفهای و علمی ما سبب شکستهای پیاپی ترامپ در برابر ایران در مجامع بینالمللی شد. به عبارتی ایران برای اولین بار آبروی امریکا را در مجامع بینالمللی برد. او رفت و اکنون رئیس جمهور منتخب آن کشور سخن از برجام میراند. بایدن پیش از برجام باید قطعنامه شورای امنیت را عمل کند. مشخصه حاکمیت در ایران استقلال از سایر دولتهاست.
ایران از اینرو بر این باور است که در گفتوگوی با 1+4 خواستههای مردم ایران را پیگیری میکند. ایرانیان در انتخاباتهای حداکثری نشان دادند چه میخواهند. روابط حسنه با همه کشورهای نظام جهانی که بر پایه سلطهجویی و اشغال سرزمینهای دیگران عمل نمیکنند. به همین روی ملت ایران این خواستهها را دنبال میکند: نفی سیطره به معنی کنترل سایر دولتها توسط یک کشور، بازگشت همه طرفها به تعهدات قطعنامه 2231، ضمانت احترام کامل نسبت به برجام با جبران کامل خسارات وارده در سه سال گذشته، پیریزی بنیان یک گفتوگو در شکلگیری یک همکاری امنیتی منطقهای که قدرت برتر آن نه در دستان کشور یا کشورهای متجاوز به سرزمین دیگران، بلکه با محوریت قربانیان جنگ مانند ایران باشد. اکنون 1+4 در گفتوگوی مجازی با وزیری از ایران روبهرو است که به نیکی ارزشهای اساسی اکثریت ملت ایران را میداند. امنیت، آزادی، نظم، عدالت و رفاه ملت ایران اولویتهای ما در هر گفتوگویی است. به همین روی، ایران در این گفتوگوی مجازی وزرای خارجی، خواهان جبران غیرمجازی خسارتهای گذشته است.
در این سه سال ایران نتوانست در بازار جهانی به صادرات بهینه خود ادامه دهد. حضور مؤثر بازرگانان ایرانی و بهرهمندی از امکانات مالی جهانی در پیچ و خم تهدیدهای وزارت خزانهداری امریکا با مانع روبهرو میشد. دادوستد جهانی نسبت به ایران با تردید و بیانگیزگی مواجه بود. اینها همگی در مغایرت با رفاه مردم، امنیت آنان، نظم جامعه و به تبع آن آسیب به آزادی و عدالت در کشور میشد. وانگهی ادعای زمزمههای اروپا و امریکا در توافقی دیگر، زبان منطق نیست. زبان دیگرانی است که نمیخواهند ایران به نتیجه برسد. آیا 1+4 در دام آنها خواهد افتاد؟ راستی دشمنی با برجام چه دلایلی دارد؟ ترامپ، اسرائیل، امارات و سعودی همراه با اپوزیسیون خارج چرا با عدهای از داخل کشور در مخالفت با برجام ائتلاف میکند و همه آنها در یک جبهه قرار گرفتهاند؟ دقیق نمیدانم و مستنداتی در اینباره در دست نیست، ولی نتیجه عمل همه آنها ضعیف شدن مردم ایران است. نه اینکه برجام به تنهایی سبب قوی شدن مردم شود، خیر! بلکه تحریمها همواره آسیب نخست را به مردم وارد کردهاند.
مزیتهای ایران برای بازسازی قرهباغ
یحی آل اسحاق
عضو اتاق بازرگانی
رئیس جمهوری آذربایجان از «کشورهای دوست» درخواست کرده است تا در بازسازی قرهباغ حضور فعال داشته باشند. در میان کشورهایی که با جمهوری آذربایجان روابط دوستانهای دارند، ایران بیشترین مزیتها را برای بازسازی قرهباغ دارد. شرکتها و پیمانکاران ایرانی در حوزه سختافزاری، نرمافزاری و نیروی انسانی سابقه و تجربه در بازسازی و نوسازی کشور بعد از جنگ دارند. همپچنین فعالیتهای توسعهای ایران در خارج از کشور هم آثار بسیار خوبی را به جا گذاشته است. شرکتهای ایرانی در کشورهایی مانند عراق، پاکستان، ونزوئلا، سریلانکا، سوریه و بسیاری کشورهای دیگر، پروژههای بزرگی را اجرا کردهاند یا در حال اجرا دارند. مهمتر اینکه نیروی انسانی ما با توانایی علمی بالا از نظر علمی و فنی از سطح منطقه بالاتر و در سطح جهانی هم از خیلی کشورها سرتر هستیم. از نظر امکانات سختافزاری، ما تجهیزات زمان جنگ مانند ماشینآلات ساختمان و راهسازی، سدسازی و... را در اختیار داریم و پروژههای متعددی را در داخل کشور اجرا کردهایم. در این سالها حداقل 40 سد در کشور توسط متخصصان داخلی ساخته شده است. در پروژههای راهسازی، توسعه راهآهن، توسعه بنادر و ساخت و ساز، ایران نیازی به خارج ندارد و تمام پروژههای زیرساختی با تکیه بر نیروی انسانی داخلی و با درصد بالایی ماشینآلات و تجهیرات ایرانی در کشور اجرا میشود. از طرفی فارغالتحصیلان ما هم مزیت فنی دارند و هم تجربه دارند. مزیت دیگر ایران برای حضور پررنگ در بازسازی قرهباغ نزدیکی به کشور آذربایجان است که از نظر لجستیک و حمل و نقل خودش مزیت بزرگی است. نزدیکی دو کشور، انتقال تجهیزات و نیروی انسانی را با کمترین هزینه امکانپذیر میکند. همچنین دو کشور مجموعه روابط شناختی بالایی از همدیگر دارند. ایران برای بازسازی، نوسازی و توسعه قرهباغ از نظر فنی حتماً مشکل ندارد، از نظر سختفزاری، تجربه و دانش هم قطعاً مشکل ندارد، از نظر روابط سیاسی هم شرایط خوبی بین دو کشور حاکم است. به این ترتیب زمینه برای بازسای قرهباغ توسط متخصصان و شرکتها و پیمانکاران ایرانی آماده است. از طرف دیگر ظرفیت خالی بالایی در شرکتهای ساخت و توسعه داریم. بخش زیادی از امکانات ما در حال حاضر دارای ظرفیت خالی و نیروهای آزاد است. پس میتوان گفت به نفع آذربایجان است تا برای بازسازی قرهباغ به دلایل اقتصادی، آشنایی بیشتر، نزدیکی دو کشور و... از شرکتها و پیمانکاران ایرانی استفاده کند. به نفع ایران هم هست چون فرصتها و ظرفیتهای خالی داریم که در بازسازی آذربایجان میتوانیم از این ظرفیتها استفاده کنیم. ایران در توسعه زیرساختها دارای نیروی متخصص است و در توسعه صاحب تکنولوژی، رویه، مدل و الگو هستیم. مهمتر اینکه ایران تولیدکننده مصالح ساختمانی، سیمان، فولاد، میلگرد، آلومینیوم و بسیاری کالاهای دیگر است. بنابراین حضور ایران برای بازسازی آذربایجان با هزینههای کمتری برای این کشور امکانپذیر خواهد بود. ایران همچنین تولیدکننده وسایل حمل و نقل سنگین و سبک است. در نازک کاری، روبنایی و زیربنایی شرکتها و پیمانکاران ایرانی در منطقه بینظیر هستند. البته شرکتهای ایرانی هم به صورت مستقل و هم به صورت کنسرسیوم یا شراکت با کشورهای دیگر که از قبل همکاری نزدیکی داشتهاند، میتوانند در بازسازی قرهباغ حضور پیدا کنند. بازسازی قرهباغ برای شرکتهای ایرانی فرصت است چون اگر در خارج از کشور تجربه بیشتری داشته باشیم، در داخل هم میتوانیم استفاده کنیم و این فرصت برای آذربایجان چند برابر خواهد بود.
عضو اتاق بازرگانی
رئیس جمهوری آذربایجان از «کشورهای دوست» درخواست کرده است تا در بازسازی قرهباغ حضور فعال داشته باشند. در میان کشورهایی که با جمهوری آذربایجان روابط دوستانهای دارند، ایران بیشترین مزیتها را برای بازسازی قرهباغ دارد. شرکتها و پیمانکاران ایرانی در حوزه سختافزاری، نرمافزاری و نیروی انسانی سابقه و تجربه در بازسازی و نوسازی کشور بعد از جنگ دارند. همپچنین فعالیتهای توسعهای ایران در خارج از کشور هم آثار بسیار خوبی را به جا گذاشته است. شرکتهای ایرانی در کشورهایی مانند عراق، پاکستان، ونزوئلا، سریلانکا، سوریه و بسیاری کشورهای دیگر، پروژههای بزرگی را اجرا کردهاند یا در حال اجرا دارند. مهمتر اینکه نیروی انسانی ما با توانایی علمی بالا از نظر علمی و فنی از سطح منطقه بالاتر و در سطح جهانی هم از خیلی کشورها سرتر هستیم. از نظر امکانات سختافزاری، ما تجهیزات زمان جنگ مانند ماشینآلات ساختمان و راهسازی، سدسازی و... را در اختیار داریم و پروژههای متعددی را در داخل کشور اجرا کردهایم. در این سالها حداقل 40 سد در کشور توسط متخصصان داخلی ساخته شده است. در پروژههای راهسازی، توسعه راهآهن، توسعه بنادر و ساخت و ساز، ایران نیازی به خارج ندارد و تمام پروژههای زیرساختی با تکیه بر نیروی انسانی داخلی و با درصد بالایی ماشینآلات و تجهیرات ایرانی در کشور اجرا میشود. از طرفی فارغالتحصیلان ما هم مزیت فنی دارند و هم تجربه دارند. مزیت دیگر ایران برای حضور پررنگ در بازسازی قرهباغ نزدیکی به کشور آذربایجان است که از نظر لجستیک و حمل و نقل خودش مزیت بزرگی است. نزدیکی دو کشور، انتقال تجهیزات و نیروی انسانی را با کمترین هزینه امکانپذیر میکند. همچنین دو کشور مجموعه روابط شناختی بالایی از همدیگر دارند. ایران برای بازسازی، نوسازی و توسعه قرهباغ از نظر فنی حتماً مشکل ندارد، از نظر سختفزاری، تجربه و دانش هم قطعاً مشکل ندارد، از نظر روابط سیاسی هم شرایط خوبی بین دو کشور حاکم است. به این ترتیب زمینه برای بازسای قرهباغ توسط متخصصان و شرکتها و پیمانکاران ایرانی آماده است. از طرف دیگر ظرفیت خالی بالایی در شرکتهای ساخت و توسعه داریم. بخش زیادی از امکانات ما در حال حاضر دارای ظرفیت خالی و نیروهای آزاد است. پس میتوان گفت به نفع آذربایجان است تا برای بازسازی قرهباغ به دلایل اقتصادی، آشنایی بیشتر، نزدیکی دو کشور و... از شرکتها و پیمانکاران ایرانی استفاده کند. به نفع ایران هم هست چون فرصتها و ظرفیتهای خالی داریم که در بازسازی آذربایجان میتوانیم از این ظرفیتها استفاده کنیم. ایران در توسعه زیرساختها دارای نیروی متخصص است و در توسعه صاحب تکنولوژی، رویه، مدل و الگو هستیم. مهمتر اینکه ایران تولیدکننده مصالح ساختمانی، سیمان، فولاد، میلگرد، آلومینیوم و بسیاری کالاهای دیگر است. بنابراین حضور ایران برای بازسازی آذربایجان با هزینههای کمتری برای این کشور امکانپذیر خواهد بود. ایران همچنین تولیدکننده وسایل حمل و نقل سنگین و سبک است. در نازک کاری، روبنایی و زیربنایی شرکتها و پیمانکاران ایرانی در منطقه بینظیر هستند. البته شرکتهای ایرانی هم به صورت مستقل و هم به صورت کنسرسیوم یا شراکت با کشورهای دیگر که از قبل همکاری نزدیکی داشتهاند، میتوانند در بازسازی قرهباغ حضور پیدا کنند. بازسازی قرهباغ برای شرکتهای ایرانی فرصت است چون اگر در خارج از کشور تجربه بیشتری داشته باشیم، در داخل هم میتوانیم استفاده کنیم و این فرصت برای آذربایجان چند برابر خواهد بود.
زلزله دماوند و گسل مشا
دکتر مهدی زارع
استاد پژوهشگاه زلزله و عضو وابسته و رئیس شاخه زمینشناسی فرهنگستان علوم
با رخداد زلزله بامداد شنبه 29 آذر99 در ساعت 3:05، درست در مجاورت شهر دماوند و با بزرگای 4 ریشتر، مردم دماوند، آبسرد، پردیس و بومهن و پلور زلزله را در تاریکی هوا با پریدن از خواب حس کردند. زلزله دقیقاً روی گسل مشا رخ داد، از نیمه شب جمعه 19 اردیبهشت 99 و رخداد زلزله با بزرگای 5.0 تا بامداد شنبه 29/9/99 تعداد 74 زلزله با بزرگای بیش از 2.5 روی همین قطعه از گسل مشا ثبت شده است. نگارنده در سال 1374 در پژوهشگاه زلزله اولین پروژه پژوهشیاش را روی همین قطعه از گسل مشا انجام داد. در آن بررسی که با انجام 12 پروفیل عرضی و برداشت نقشهبرداری همراه شد، به میزان متوسط لغزش گسل به میزان 4میلیمتر در سال در راستای قائم رسیدیم. در عهد حاضر (حدوداً 10 هزار سال گذشته) سمت شمال دره (ناحیه گردنه امامزاده هاشم) نسبت به سوی جنوبی آن (پیست اسکی آبعلی و محدوده شهر دماوند) به میزان حدود 4 میلیمتر در سال به صورت قائم و به بالا حرکت میکند. البته در طی حدود 1100 سال گذشته گسیختگی مهمی روی این بخش به صورت قائم رخ نداده است. بعداً دکتر شهریار سلیمانی نشان داد که در طی دوره عهد حاضر 9 رخداد زمینلرزه شدید یا بزرگتر روی قطعه گسل مشا شرقی رخ داده است (حدوداً هر 1100 سال یک رویداد). زلزله 1665م در زمان صفویه موجب زمینلغزش بزرگتری در شرق مشا شده و در ارتفاع 3000متری یکی از مرتفعترین دریاچههای ایران را ایجاد کرده است؛ دریاچه تار. گسل مشا سه قطعه مهم و حدود 180 کیلومتر طول دارد، قطعه غربی که از شمال آبیک تا حدود شهرستانک در استان البرز ادامه دارد، قطعه مرکزی که از شهرستانک تا روستای کلان لواسان ادامه یافته و قطعه شرقی که از کلان تا جنوب غرب فیروزکوه امتداد دارد. قطعه فعال گسل مشا در 50 ساله اخیر همین قطعهای است که زلزلههای شش ماهه گذشته روی آن رخ داده است و توان لرزهزایی زلزلهای با بزرگای 7.0 را نیز دارد. دو قطعه دیگر (غربی و مرکزی) طویلترند و به ترتیب توان لرزهزایی زلزلههایی با بزرگای 7.5 و 7.0 را نیز دارند. رئیس سازمان مدیریت بحران شهر تهران، اعلام کرد که روی گسل مشا احتمال یک زمینلرزه شدید بیشتر شده است. نگارنده بعد از زلزله 19 اردیبهشت بررسیای آماری با مدلسازی احتمالات رخداد زلزلهای اصلی با بزرگای 7.0 روی قطعات مختلف گسل مشا، با و بدون رخدادهای زمینلرزههای 19 اردیبهشت 99 به بعد، انجام داد و نتیجه گرفت که احتمال رخداد زمینلرزهای با بزرگای بیش از 7 روی قطعههای گسل مشا بعد از زلزلههای اخیر بیشتر شده ولی به دلیل کمبود دادهها تعیین وضع دقیق نبودهای لرزهای مهم روی قطعات گسل مشا فعلاً ممکن نیست. قطعه شرقی گسل مشا نبود لرزهای 1100 ساله را نشان میدهد، روی قطعه مرکزی گسل مشا که از فاصله 14 کیلومتری شمال تهران عبور میکند، با وجود شواهد فعالیت زمینساختی جوان، همچنان در سکوت است (ولی میتواند موجب زمینلرزهای با بزرگای 7.5بشود) و قطعه غربی گسل مشا احتمال یک سکوتلرزهای 1200 را نشان میدهد. بررسیهای تفصیلی و همهجانبه روی قطعات این مهمترین گسل جنوب البرز مرکزی فوریت داشته و باید امکان آن فراهم شود.
استاد پژوهشگاه زلزله و عضو وابسته و رئیس شاخه زمینشناسی فرهنگستان علوم
با رخداد زلزله بامداد شنبه 29 آذر99 در ساعت 3:05، درست در مجاورت شهر دماوند و با بزرگای 4 ریشتر، مردم دماوند، آبسرد، پردیس و بومهن و پلور زلزله را در تاریکی هوا با پریدن از خواب حس کردند. زلزله دقیقاً روی گسل مشا رخ داد، از نیمه شب جمعه 19 اردیبهشت 99 و رخداد زلزله با بزرگای 5.0 تا بامداد شنبه 29/9/99 تعداد 74 زلزله با بزرگای بیش از 2.5 روی همین قطعه از گسل مشا ثبت شده است. نگارنده در سال 1374 در پژوهشگاه زلزله اولین پروژه پژوهشیاش را روی همین قطعه از گسل مشا انجام داد. در آن بررسی که با انجام 12 پروفیل عرضی و برداشت نقشهبرداری همراه شد، به میزان متوسط لغزش گسل به میزان 4میلیمتر در سال در راستای قائم رسیدیم. در عهد حاضر (حدوداً 10 هزار سال گذشته) سمت شمال دره (ناحیه گردنه امامزاده هاشم) نسبت به سوی جنوبی آن (پیست اسکی آبعلی و محدوده شهر دماوند) به میزان حدود 4 میلیمتر در سال به صورت قائم و به بالا حرکت میکند. البته در طی حدود 1100 سال گذشته گسیختگی مهمی روی این بخش به صورت قائم رخ نداده است. بعداً دکتر شهریار سلیمانی نشان داد که در طی دوره عهد حاضر 9 رخداد زمینلرزه شدید یا بزرگتر روی قطعه گسل مشا شرقی رخ داده است (حدوداً هر 1100 سال یک رویداد). زلزله 1665م در زمان صفویه موجب زمینلغزش بزرگتری در شرق مشا شده و در ارتفاع 3000متری یکی از مرتفعترین دریاچههای ایران را ایجاد کرده است؛ دریاچه تار. گسل مشا سه قطعه مهم و حدود 180 کیلومتر طول دارد، قطعه غربی که از شمال آبیک تا حدود شهرستانک در استان البرز ادامه دارد، قطعه مرکزی که از شهرستانک تا روستای کلان لواسان ادامه یافته و قطعه شرقی که از کلان تا جنوب غرب فیروزکوه امتداد دارد. قطعه فعال گسل مشا در 50 ساله اخیر همین قطعهای است که زلزلههای شش ماهه گذشته روی آن رخ داده است و توان لرزهزایی زلزلهای با بزرگای 7.0 را نیز دارد. دو قطعه دیگر (غربی و مرکزی) طویلترند و به ترتیب توان لرزهزایی زلزلههایی با بزرگای 7.5 و 7.0 را نیز دارند. رئیس سازمان مدیریت بحران شهر تهران، اعلام کرد که روی گسل مشا احتمال یک زمینلرزه شدید بیشتر شده است. نگارنده بعد از زلزله 19 اردیبهشت بررسیای آماری با مدلسازی احتمالات رخداد زلزلهای اصلی با بزرگای 7.0 روی قطعات مختلف گسل مشا، با و بدون رخدادهای زمینلرزههای 19 اردیبهشت 99 به بعد، انجام داد و نتیجه گرفت که احتمال رخداد زمینلرزهای با بزرگای بیش از 7 روی قطعههای گسل مشا بعد از زلزلههای اخیر بیشتر شده ولی به دلیل کمبود دادهها تعیین وضع دقیق نبودهای لرزهای مهم روی قطعات گسل مشا فعلاً ممکن نیست. قطعه شرقی گسل مشا نبود لرزهای 1100 ساله را نشان میدهد، روی قطعه مرکزی گسل مشا که از فاصله 14 کیلومتری شمال تهران عبور میکند، با وجود شواهد فعالیت زمینساختی جوان، همچنان در سکوت است (ولی میتواند موجب زمینلرزهای با بزرگای 7.5بشود) و قطعه غربی گسل مشا احتمال یک سکوتلرزهای 1200 را نشان میدهد. بررسیهای تفصیلی و همهجانبه روی قطعات این مهمترین گسل جنوب البرز مرکزی فوریت داشته و باید امکان آن فراهم شود.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
# من - ماسک - میزنم
-
مجاهدتهای پرستاران در روزهای کرونا آنها را در چشم مردم عزیزتر از همیشه کرد
-
کادر درمان در همه حوادث در خط مقدم بوده است
-
سرمایهگذاری در آخر پاییز
-
دفاع مجلس از ورود نظامیان به انتخابات
-
رسم همسایگی شاعر و حکیم
-
پایان ادغام بانکهای وابسته به نیروهای مسلح
-
برای رفع مشکلات اینترنت در سیستان و بلوچستان مستقر میشوم
-
از تو ممنونم کرونا
-
۴۹ آجر ۲۸۰۰ ساله بعد از ۲۹ سال به ایران برگشت
-
حال ناخوش دستفروشان پایتخت
-
خواستههای ایران در برابر 1+4
-
مزیتهای ایران برای بازسازی قرهباغ
-
زلزله دماوند و گسل مشا
اخبارایران آنلاین