وثیقه جعلی قاتل را به زندان برگرداند
گروه حوادث / قاتلی که بعد از 20 سال بلاتکلیفی در زندان تقاضای آزادیاش با سند پذیرفته شده بود به فردی 50میلیون تومان داد تا برایش سند تهیه کند اما با افشای جعلی بودن این سند وی دوباره به زندان برگشت.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، این قتل در بهار سال ۷۹ رخ داد. مرد جوان که از سر کار به خانه برگشته بود با شنیدن صدای گریه دختر 18 ماههاش نگران شد اما وقتی به اتاق خواب رفت جسد همسرش را دید که به قتل رسیده بود. با اعلام ماجرا به پلیس مأموران تحقیقات خود را آغاز کرده و دریافتند که مرد ناشناسی روز حادثه در اطراف خانه مقتول دیده شده است. بلافاصله به چهرهنگاری از مرد ناشناس پرداخته و تصویر را به اهالی محل نشان دادند که هویت وی به نام سیروس شناسایی و بازداشت شد.
وسوسههای شیطانی
متهم در بازجوییها به قتل اعتراف کرد و گفت: «این زن را در خیابان دیدم و از او خوشم آمد، وسوسههای شیطانی به سراغم آمده بود. آن روز او را دنبال کردم و خانهاش را یاد گرفتم صبح روز بعد به مقابل خانهاش رفتم وقتی همسرش از خانه خارج شد از دیوار بالا رفتم و وارد خانهاش شدم. وقتی مرا دید شروع به سرو صدا کرد تا همسایهها به کمکش بیایند. من که خیلی ترسیده بودم دستم را روی دهان و گلویش قرار دادم و ناخواسته جنایتی را رقم زدم.»
محکوم به قصاص
باتوجه به درخواست اولیای دم برای قصاص و مدارک موجود در پرونده، دادگاه سیروس را به قصاص محکوم کرد.با تأیید این حکم از سوی دیوانعالی کشور، وی برای اجرای حکم پای چوبه دار رفت اما در آخرین لحظات موفق شد از اولیای دم مهلت بگیرد.
در این مدت پدر و مادر آرزو فوت کرده و خواهر و برادران مقتول و تنها دخترش که در آن زمان حدوداً یک سال و نیم سن داشت، اولیای دم محسوب شدند.
اما با گذشت ۲۰ سال از قتل، هیچکدام برای اجرای حکم حاضر نشدند و قاتل بلاتکلیف در زندان بود تا اینکه درخواست آزادی موقت با وثیقه را داد تا اولیای دم تصمیم نهایی را برای او بگیرند. بدینترتیب او با سپردن وثیقه آزاد شد اما هنوز مهر آزادی وی خشک نشده بود که کارشناسان قوه قضائیه دریافتند سندی که برای آزادی سیروس ارائه شده، جعلی است.
با برملایی این موضوع، آزادی سیروس لغو شد و او دوباره به زندان برگشت. اما در تحقیقات خانواده سیروس مدعی شدند که از جعلی بودن سند بیاطلاع بودند. یکی از آنها گفت: «ما خودمان سندی برای سپردن به دادگاه نداشتیم به همین خاطر مجبور شدیم در ازای پرداخت 50 میلیون تومان به مردی از او سند بگیریم نمیدانستیم سند جعلی است.» تحقیقات در اینباره از سوی دادگاه ادامه دارد.
زن مسلح سرکرده باند سرقت شمش
گروه حوادث/ زن جوان که با همدستی شوهرش وسه مرد دیگر یک باند سرقت مسلحانه تشکیل داده بود با تلاش کارآگاهان پلیس البرز شناسایی و دستگیر شدند.
بهگزارش خبرنگار حوادث«ایران»، دو هفته پیش بهدنبال سرقت مسلحانه از یک شرکت خرید و فروش شمش مس در چهارراه طالقانی کرج خیلی زود تیم ویژهای از کارآگاهان جنایی در محل سرقت حضور یافتند.در نخستین تحقیقات مشخص شد زن و مردی جوان بهعنوان خریدار وارد شرکت شدهاند اما با تهدید اسلحه شمشهای مس را به ارزش 400میلیون تومان سرقت کرده و متواری شدهاند.
پلیس برای شناسایی و دستگیری این سارقان مسلح تیم ویژهای تشکیل داد و پس از بررسی دوربینهای مدار بسته و شناسایی چهره و هویت سارقان سرانجام بامداد چهارشنبه متهمان این پرونده در فردیس کرج دستگیر شدند.
سرهنگ محمد نادر بیگی، رئیس پلیس آگاهی استان البرز در تشریح این خبربه «ایران» گفت: یک زن و چهار مرد اعضای این باند بودند که با طراحی سناریوی سرقت از شرکتها قصد داشتند از سه شرکت دیگر نیز با همین ترفند سرقت کنند که با دستگیری آنها نقشههایشان ناکام ماند.
رئیس این باند زن 35ساله ای است و شوهرش نیز با او مشارکت میکرد.
دو نفر از اعضای باند نیز دارای سوابق متعدد سرقت بودند و از محل دستگیری متهمان دو قبضه سلاح کلت کمری و چند قبضه سلاح سرد کشف شده است.سارقان پس از سرقت شمشهای مس به ارزش 400میلیون تومان توانسته بودند آنها را در بازار تهران بفروشند که هم اکنون مالخرهای این پرونده شناسایی شده و تحت تعقیب پلیس قرار دارند.سرهنگ نادر بیگی گفت: هم اکنون هر پنج متهم دستگیر شده برای بازجوییهای بیشتر و تکمیل پرونده در اختیار کارآگاهان جنایی استان البرز قرار دارند.
قتل زن جوان برای انتقام از شوهر
گروه حوادث/ محاکمه مرد جوانی که در اقدامی کینه جویانه همسر یکی از هم محلهایهایشان را کشته بود در شعبه 2 دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد.
بهگزارش خبرنگار حوادث «ایران»، رسیدگی به این پرونده با گزارش قتل زن جوانی در خانهاش آغاز شد. با شروع تحقیقات پلیسی مأموران متوجه شدند شوهر مقتول به نام حسن از سالها پیش با فردی به نام حمید اختلاف داشته است. بههمین خاطر حمید برای توضیحات به اداره پلیس احضار شد که در ابتدا منکر هرگونه ارتباطی با قتل شد اما خراشهای روی بدن و دستش موجب شد تا در نهایت به قتل مریم اعتراف کند و در تشریح ماجرا گفت: سالها پیش زمانی که نوجوان بودم حسن و دو دوست دیگرش به من تعرض کردند. همیشه از این ماجرا احساس شرم و حقارت میکردم سالها گذشت و وقتی بزرگتر شدم سر همین موضوع هر 3 نفرشان را حسابی کتک زدم و بعد هم آنها از من عذرخواهی کردند و ماجرا تمام شد تا اینکه مدتی بعد سر موضوع دیگری با هم به اختلاف خوردیم و آنها چون زورشان به من نمیرسید دوباره بین هم محلهای هایمان موضوع تعرض به من را مطرح کردند تا تحقیرم کنند. من هم تصمیم گرفتم برای تلافی روسری همسرش را از خانهاش بردارم.
وی در ادامه افزود: در روستای ما رسم است وقتی میخواهند آبروی کسی را ببرند روسری همسرش را برمی دارند. شب حادثه میدانستم حمید با دوستانش بیرون از خانه است بههمین خاطر به خانه او رفتم که به یکباره مریم من را دید و شروع به جیغ و داد کرد. هرچه تلاش کردم که آرامش کنم اما او کوتاه نمیآمد تا اینکه از ترس چاقویی از جیبم درآوردم و ضربهای به او زدم که چاقو به گردنش خورد و کشته شد.
با توجه به اعتراف متهم و سایر مدارک به دست آمده کیفرخواست علیه او صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه دوم دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. در ابتدای جلسه اولیای دم درخواست قصاص کردند.
پس از آن حمید به جایگاه رفت و با تکرار حرفهای قبلی عنوان کرد که قصد کشتن مقتول را نداشته و از اولیای دم عذرخواهی کرد.
بعد از اظهارات متهم قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.
اثر انگشت روی گلدان سرنخ دستگیری باند دزدان
گروه حوادث/ اثر انگشت دزد حرفهای روی گلدان خانه مالباخته، سرنخی بود که مأموران را به باند هم سلولیها رساند.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، اوایل شهریور زنگ طبقه دوم خانهای در خیابان پیروزی به صدا درآمد. صاحبخانه که پسر جوانی به نام آرش بود آیفون را پاسخ داد و جوانی که پشت آیفون بود خودش را همسایه طبقه پایین معرفی کرد. او مدعی شد که چون کلید به همراه نداشته مجبور شده زنگ خانه آنها را بزند.
آرش نیز در را باز کرد اما چند لحظه بعد با صدای زنگ آپارتمان، آرش در ورودی را باز کرد و ناگهان با سه مرد جوان که صورتهایشان را با پارچه پوشانده بودند، مواجه شد.مردان نقابدار به زور وارد خانه شدند. یکی از آنها لوله اسلحهاش را به سمت آرش و مادرش گرفت و آنها را مجبور کرد که وارد اتاق خواب شوند. متهم دوم با طناب دست و پا و دهان آنها را بست. مردان خشن قبل از آنکه از اتاق خارج شوند رمز گاوصندوق را گرفتند.لحظاتی بعد مردان نقاب دار در حالی که ۸۰۰ میلیون تومان پول و طلا و دلاری که داخل گاوصندوق خانه آرش بود را به سرقت بردند خانه را ترک کردند. دقایقی بعد آرش بسختی دستانش را باز کرد و بعد از نجات مادرش با پلیس تماس گرفت. وقتی تیم تحقیق وارد خانه طبقه دوم شدند در تحقیقات میدانی، تیم تشخیص هویت موفق شد اثر انگشتی روی یکی از گلدانهای داخل خانه به دست آورند که متعلق به آرش و مادرش نبود و این احتمال را مطرح کرد که برای یکی از سارقان باشد. بدین ترتیب مأموران اداره یکم پلیس آگاهی پایتخت با بررسی این اثر انگشت و تطبیق با اثر انگشت مجرمان سابقه دار دریافتند این اثر متعلق به یکی از متهمان سرقت از خانههای ویلایی است.
دستگیری در پردیس
با شناسایی هویت متهم به نام جواد او را در پردیس دستگیر کردند. وی به سرقتهای سریالی با همدستی دو زندانی آزاد شده اعتراف کرد و بدین ترتیب دو متهم نقاب دار این پرونده نیز بازداشت و به دستور بازپرس شعبه هفتم دادسرای ناحیه ۳۴ متهمان در اختیار اداره آگاهی قرار داده شدند و تحقیقات برای شناسایی سایر مالباختگان احتمالی آنها ادامه دارد.
گفتوگو با سرکرده باند
با همدستانت چطور آشنا شدی؟
۴ سال به خاطر سرقت از خانههای ویلایی در زندان بودم. این دو همدستم چند وقت قبل به خاطر سرقت خانه به زندان افتاده بودند .
چرا سرقت مسلحانه را انتخاب کردید؟
چون در سرقت اولم هنگام سرقت دستگیر شده بودم با خودم گفتم اگر اسلحه داشته باشم شاکی جرأت نمیکند به من حمله کند و دستگیر نمیشوم.
چطور سرقت را انجام میدادید؟
در خیابانهای شرق و شمال شرق تهران پرسه میزدیم و زنگ خانههایی که به نظر وضع مالی صاحبخانهها خوب بود را میزدیم. با این ترفند که صاحبخانه یا میهمان یکی از طبقات هستیم و کلیدمان را جا گذاشتهایم وارد خانهها میشدیم. بعد هم با بستن دست و پای صاحبخانهها سرقت مان را اجرا میکردیم.