نیویورک تایمز (امریکا)
در حالی که ترامپ مشغول دنبال کردن ادعای تقلب در انتخابات است و در جستوجوی راهکارهایی برای ماندن در کاخ سفید، تدابیر ویژه برای کرونا به دست فراموشی سپرده شده است. طوری که صفوف طویل رانندگانی که درانتظار دریافت تست کرونا هستند، خیابانها را اشغال کرده است.
نشنال پست (کانادا)
اگر کاناداییها پروتکلهای بهداشتی را رعایت نکنند با توجه به برودت هوا، آمار ابتلاها به کرونا در کانادا تا دو هفته دیگر به بیش از
20 هزار نفر در روز می رسد. پس از آن نیز اگر همچنان پروتکلها رعایت نشوند، آمار روزانه به بیش از 60 هزار میرسد.
حریت دیلی نیوز (ترکیه)
همزمان با افزایش آمار مرگ و میرهای کرونایی در ترکیه، آنکارا اعلام کرده، در نظر دارد، برای تهیه واکسن کرونا سراغ چین برود و در گام نخست یک میلیون از این واکسن را در ماه آتی میلادی از چین میخرد و در ماه ژانویه نیز بر این میزان خواهد افزود.
«اکونومیست» بررسی کرد
چین، جنگ سرد دوم امریکا
زهره صفاری
مترجم
دولت «دونالد ترامپ»، ارتباط با چین را تهدیدی از سوی یک قدرت استبدادی یافت و برای رویارویی با آن اقداماتی تکمحوری را پیش گرفت. چراکه ترامپ، همپیمانان قدیمی را بیشتر از یک شریک، نوکر و زیردست میدانست. اما «جو بایدن» برای ورود به استراتژی رویارویی با چین باید راهی متفاوت را برگزیند. به عبارت دیگر نیاز به تعاملی چشمگیر با کشورهایی همفکر دارد تا بتواند تلاشهای آنها را به سود خود کند. بدون شک در مسیر یافتن این همپیمانان جدید موانع بسیاری پیش روی دولت جدید امریکا خواهد بود اما مزایای آن هم به همان نسبت ارزنده است.
برای درک علت بهرهگیری از این استراتژی باید نگاهی به تفاوت جنگ سرد با چین و جنگ سرد چند سال قبل جهان داشته باشیم. برخلاف دوره قبل که اتحاد جماهیر شوروی بر ایدئولوژی و سلاحهای هستهای تمرکز داشت، میدان نبرد امروز بر فناوری اطلاعات مانند انتقال دادهها، شبکه نسل 5 تلفن همراه، استانداردهای اینترنتی، هوش مصنوعی و رایانههای پیشرفته قرار دارد. بنابراین در روابط امریکا یا چین تنها قدرت نظامی مطرح نیست بلکه اقتصاد پویا حرف نخست را میزند و حتی گاهی تحقیقات علمی نیز میتواند برتریهایی برای هر یک در این رقابت ایجاد کند.
جنگ سرد اول، دو جهان متفاوت را به تصویر کشید اما بازیگران جنگ سرد دوم، پیوند بیشتری با هم دارند. شاید علت این امر به ورود چین به اقتصاد جهانی بویژه پس از عضویت در سازمان تجارت جهانی در سال 2001 بازگردد. ولی در عین حال نباید دستاوردهای گسترده تکنولوژیک این کشور را نادیده گرفت. چراکه بهطور مثال در حوزه ریزتراشهها، طرحهای انگلیسی و امریکایی شاید در کارخانههای تایوان و با تجهیزات هلندی و ژاپنی و لنزهای آلمانی ساخته شوند اما در نهایت این کارخانههای چینی هستند که میتوانند آن را روی سختافزارها سوار کنند.
حزب کمونیست چین، تکنولوژیها را مسیر دستیابی به قدرت یافته است و در این راه بازار گسترده و انگیزه و سختکوشی استعدادهایش بسیار کارگشا است. از طرفی چین با آگاهی از شرایط، تکنولوژیاش را با قراردادهای مطمئن صادرات عرضه و خود را به عنوان یک قدرت دیجیتال در بازار جهانی معرفی کرده است.
در برابر این پیشرفتها، آقای «ترامپ» با واکنشی یکسویه و فرسایشی به موفقیتهایی دست یافت. او توانست با تهدید برخی همپیمانانش به تحریم شبکه نسل 5 شرکت چینی هواوی و تهدید به تحریم کارخانههای تولید کننده ریزتراشههای این برند، تا حدودی به آن آسیب بزند. اما این اقدام در بلندمدت به سود چین تمام شد. چراکه این کشور در ساخت ریزتراشههایی در کلاس جهانیاش به خودکفایی رسید. اما نتیجه مهمتر از این شرایط این است که زورگویی امریکا با چشمانداز کوتاه دسترسی به منافع خود، میتواند با انزوای هر یک از همپیمانانش در مسیر دسترسی به فناوریها، این کشور را از جایگاه مورد نظرش دور کند.
دادگاه عالی اتحادیه اروپا تاکنون دو بار انتقال داده به امریکا را ممنوع کرده است و سیاستگذاران اروپایی درصدد تبیین لوایحی هستند تا با تعیین مالیات دیجیتال برای غولهای فناوری امریکایی، مالکیتهای خارجی و بویژه امریکایی را محدود کنند. در این شرایط، تعامل پرسود میتواند مناقشه با اروپا را به همکاری بدل کند. به عبارت دیگر به جای بحث بر سر راههای مقابله، طرفین میتوانند بر سر مسائلی مانند مالیاتها، قوانین مالکیت و زنجیره تولید توافق کنند. به طور مثال، قانون حفاظت از دادههای عمومی اروپا یکی از راههای استانداردسازی تعامل خارج از قاره سبز خواهد شد. چراکه همکاری نزدیک اطلاعاتی، همپیمانان را میتواند در برابر تهدیدات امنیتی هکرها یا شرکتهای فناوری چینی آمادهتر سازد. همچنین تعامل فناوری با تکیه بر استانداردهای بومی میتواند علاوه بر ایجاد محیطی دلپذیر برای فعالیت کارخانهها از فروپاشی جوامع نیز محافظت کند.
بنابراین امریکا به جای انزواطلبی، با بهرهگیری از یک تعامل پرسود و همکاری نزدیک با کشورهای همدیدگاهش میتواند جایگاه پیشتاز خود در رقابت فناوری را حفظ کند. این تعامل همچنین میتواند فراتر از مرزها رفته و امریکا را به مکانی برای جذب استعدادهای خارجی و پایگاه تحقیقاتی فناوری جهان بدل کند. این همان نقطه ضعف چینیها است. بسیاری بر این باورند که چنین همکاریهایی نیازمند توافق تشکیلاتی مانند ناتو یا سازمان تجارت جهانی است اما این پروسه در این مسیر بسیار زمانبر خواهد بود. راه سادهتر نیز پیشبرد این هدف از مجرای گروه هفت است. به هر حال این تعامل پرسود به سادگی به دست نمیآید. چراکه امریکا مانند سابق قدرت برتر جهان نیست و دیگر جایگاهی را که بعد از جنگ جهانی دوم به دست آورده بود، ندارد. بنابراین باید به توافقات جامع با همپیمانانش در حوزههای مختلف-مالیات، خصوصی سازی، سیاستگذاری صنعتی و...- روی آورد تا بتواند برای سالها ساختارش را حفظ کند. اما استراتژی کارآمدی در خارج جز با توافق دو حزب در واشنگتن محقق نخواهد شد.
در نقطه مقابل، همپیمانان اروپایی واشنگتن نیز باید به این توافق تن بدهند و حتی به کشوری اعتماد کنند که بارها از سوی رئیس جمهوری اش (ترامپ) تحقیر شدهاند. برخی کشورهای اروپایی نیز باید رؤیای ابرقدرت شدن و جدایی از چین و امریکا را تعدیل کنند. چراکه در برهه فعلی قربانی کردن این رؤیا مزایای بیشتری خواهد داشت. یک تعامل پرسود میتواند بر رقابت با چین در حوزه فناوری متمرکز شود و با مصالحه در برخی بخشها معضلاتی مانند بحران گرمایش زمین، بهداشت و کنترل تسلیحات را تحت مدیریت درآورد. دست آخر اینکه یک تعامل پرسود با ممانعت از وقایع پیشبینی نشده، جهان را به مکانی امنتر بدل میکند. به عبارت دیگر وقتی ابرقدرتها در مسیر تضاد دیدگاهها قرار میگیرند این تعامل بهترین علاج خواهد بود.
منبع: Economist
خاطرات 453 روز حضور در کاخ سفید
اتاقی که در آنجا اتفاق افتاد
جان بولتون / مشاورامنیت ملی سابق ترامپ / مترجمان: مسعود میرزایی و بهجت عباسی
تاج گلی برای نمتسوف
روز بعد با «سرگئی شویگو» وزیر دفاع روسیه ملاقات کردم. به نظرم شویگو در ارتباط با پیمان «آی ان اف» کمتر از متیس وزیر دفاع امریکا نگران به نظر میرسید. او از طریق مترجم خود به من گفت که پیام ترامپ کاملاً واضح و بدون ابهام بود و روسها نیز این پیام را به وضوح دریافت کردهاند. او افزود: در شرایط فعلی هر فرد عاقلی میفهمد که وضعیت ترسیم شده در چارچوب پیمان «آی ان اف» به دلیل فعالیتهای کشورهایی نظیر چین و همچنین تحولات فناورانه بعد از دهه 1980، دیگر واقعبینانه نیست. شویگو علاقهمند بود که ما تلاشمان را برای بازبینی و بازنگری در پیمان انجام دهیم تا کشورهای دیگر هم به آن بپیوندند، چون از نظر وزیر دفاع روسیه خروج یکجانبه امریکا فقط به نفع دشمنان مشترک دو کشور تمام خواهد شد و او این نکته را در ادامه دیدار باز هم تکرار کرد. فکر میکنم اشاره ضمنی شویگو به چین سهوی نبود، بلکه دقیق و عامدانه بود. وی گفت: زمان نسبتاً زیادی از امضای «آی ان اف» سپری شده و چالش مهم این است که فناوریهای موشکی اکنون در اختیار کشورهایی قرار گرفته که نباید قرار میگرفت. به خاطر دارم که او سخنان خود را با این جمله پایان داد: «من هم نظرم این است که دوره مؤثر بودن این پیمان سپری شده است.» این عاقلانهترین حرفی بود که من از زبان یک مقام روس در مورد پیمان «آی ان اف» شنیدم. نکته جالب توجه این بود که متیس و شویگو به عنوان وزیران دفاع امریکا و روسیه تاکنون با هم ملاقاتی نداشتند و تا آن موقع پمپئو و لاوروف وزیران خارجه دو کشور هم دیدار نکرده بودند و این من بودم که به عنوان مشاور امنیت ملی رئیس جمهوری امریکا با این دو مقام روس گفتوگو میکردم.
بعد از ظهر به اتفاق هانتزمن سفیرمان در روسیه تاج گلی را به یاد «بوریس نمتسوف» روی پُلی در نزدیکی کرملین و در 100 متری کلیسای جامع «سنت باسیل» قرار دادیم (نمتسوف پزشک و سیاستمدار لیبرال روسی یکی از منتقدان صریح پوتین بود که در فوریه سال 2015 روی پلی در نزدیکی کاخ کرملین به ضرب گلوله به قتل رسید). بسیاری بر این عقیدهاند که عاملان قتل او از عوامل وابسته به کرملین بودهاند. ما بعداً طی مراسمی تاج گلی را نیز در بنای یادبود سرباز گمنام روسیه در کنار دیوار بیرونی کرملین قرار دادیم. من برای اولین بار حدود 18 سال پیش به همراه دونالد رامسفلد وزیر دفاع وقت امریکا در چنین مراسمی شرکت کرده بودم. بلافاصله پس از نثار تاج گل بر مزار سرباز گمنام، ملاقات من با پوتین رئیس جمهوری روسیه آغاز شد، دقیقاً مثل دیدار قبلیام با او. تزئینات اتاق، میز کنفرانس، تشریفات و برنامهریزی مثل گذشته بود. کاملاً واضح بود که پوتین مصمم است بعضی نکات را همزمان با حضور خبرنگاران در ابتدای جلسه مورد تأکید قرار دهد تا آنها هم بشنوند. او گفت از اینکه امریکا قصد دارد از پیمان «آی ان اف» خارج شود، ناراحت است. او به نشان ملی امریکا که در برگیرنده تصویری از یک عقاب است اشاره کرد و گفت: عقاب نشان ملی امریکا یک شاخه زیتون در چنگال خود گرفته بود، آیا این عقاب همه زیتونها را خورده است؟ پوتین دقت نکرده بود که همین عقاب در چنگال دیگرش یک دسته تیر دارد. من در پاسخ گفتم که هیچ شاخه زیتون جدیدی با خود همراه ندارم؛ کنایهای به شیوه شوخیهای زمان شوروی سابق.