تقریظ رهبر معظم انقلاب بر منظومه قاسم سلیمانی
افشین علا از نوشتن تقریظ رهبر انقلاب بر سروده جدیدش با عنوان «منظومه قاسم سلیمانی» خبر داد.
این شاعر و ترانهسرا در کانال تلگرامی خود نوشت: تابستان امسال پس از سفری به کرمان و زیارت مزار شهید قاسم سلیمانی، تصمیم گرفتم منظومهای در وصف آن سردار والامقام بسرایم. به لطف خدا پس از روزهای متمادی توانستم این منظومه را که در قالب مثنوی است با بیش از دویست بیت به پایان برسانم. خوشبختانه چندی پیش این اثر به استحضار رهبر فرزانه انقلاب رسید و با استقبال ایشان روبهرو شد. این بار حضرت آیتالله خامنهای ضمن ارسال پیامی محبتآمیز، انگشتر خود را نیز به این فرزند کوچکشان اهدا کردند. هدیهای که از تمام مواهب مادی برایم عزیزتر است. انشاءالله این منظومه، همزمان با اولین سالگرد شهادت سردار، توسط بنیاد حاج قاسم سلیمانی در قالب کتابی نفیس منتشر خواهد شد. من هم قصد داشتم این خبر را همزمان با سالگرد شهید منتشر کنم اما با شکست خفتبار ترامپ، قاتل بیآبروی آن سردار دلاور، چنان به وجد آمدم که تصمیم گرفتم به نشانه شادی و شکر، هم اکنون این مطلب را به اطلاع عزیزان برسانم. امید است که این اثر ناقابل، چشم روشنی کوچکی باشد برای تسلای دل خانواده سرافراز حاج قاسم و همه عاشقان آن شهید عزیز که نامش تا ابد زبانزد آزادگان و جوانمردان عالم خواهد بود.
متن پیام رهبر معظم انقلاب اسلامی بدین شرح است:
بسمه تعالی
«رسا و شیوا و خوشلفظ و معنا سروده شده است. منظومه ماندگاری خواهد شد انشاءالله. این قریحه و این توفیق را به آقای افشین علا تبریک میگویم.»
جواد طوسی از انتخاب برای اسکار میگوید
برای جهانی شدن ابتدا باید اینجایی بود
فرهنگی/ سفر «خورشید» به اسکار و بحث پیرامون انتخاب فیلم تازه مجید مجیدی به عنوان نماینده سینمای ایران برای حضور در یکی از مهمترین رویدادهای سینمایی جهان، همچنان داغ است. با جواد طوسی منتقد شناخته شده سینما که در سالهای 2004 («لاک پشتها پرواز میکنند» بهمن قبادی) و 2018 («نفس» نرگس آبیار) جزو هیأت انتخاب بوده، درباره شایستگی فیلم «خورشید»، سلیقه و معیار هیأت انتخاب و بخت و اقبال دیگر رقبای فیلم مجیدی در ایران، گفتوگو کردهایم. با حذف سؤالات مطرح شده، پاسخهای جواد طوسی را در ادامه میخوانید.
متر و معیار هیأت انتخاب
در جامعه سیاستزده متر و معیار تابع شرایط مقطعی زمانه است. هر چقدر بر نگاه مستقل تأکید داشته باشیم باز هم چینش و ترکیب اعضا به شکل اجتنابناپذیر رفتارشناسی مرتبط با همان مقطع زمانی را به صورت غیرمستقیم تحمیل میکند. فیلم منتخب از نگاه آدمهایی که نسبت بیشتری با ذات و زبان سینما دارند، تعریف درستی از هویت ملی دارند و آن را با مصلحتاندیشی یا نگاه سیاستزده آمیخته و مصادره به مطلوب نمیکنند متفاوت از گروهی دیگر است. بر همین اساس و طبق تجربه دورانهای مختلف برای هیأت انتخاب ایرانی هم نمیتوان متر و معیار مشخصی تعریف کرد. در دورهای مضمون، در زمانهای مناسبات جهانی مدنظر بوده و گاهی این انتخاب سمت و سوی سیاسی پیدا کرده است. در یک دوره نگاه این بود که فیلمی را انتخاب کنیم که با مفاهیم ایدئولوژیک جامعه همخوانی بیشتری دارد اما آیا این مسائل برای آکادمی اسکار مقبول و پذیرفتنی است یا دافعهآمیز. انتخاب هوشمندانه یعنی اینکه علاوه بر مؤلفههای محفوظ ذات و زبان سینما، قواعد بازی و مناسبات بیرونی را هم در نظر بگیریم و فیلمی انتخاب شود که همخوانی لازم با سیاستگذاریهای روز رویدادی مثل اسکار را دارد.
به شهرام مکریها هم فرصت بدهیم
چه اشکالی دارد که گاهی اوقات با زمانهشناسی و درک درست از علایق فعلی اعضای آکادمی اسکار، شالودهشکنانه رفتار و پیشنهادی متفاوت عرضه کنیم. «جنایت بیدقت» شهرام مکری از همین جنس پیشنهادات است. این فیلم را ندیدهام و نگاه مدافعهآمیز من بر اساس نظر مثبت غالب منتقدان است که معتقدند «جنایت بیدقت» در تداوم همان تجربهاندوزی شهرام مکری است. به خوبی توانسته رویداد تاریخی سرزمینش (واقعه سینما رکس) را به بیان و اجرای مطلوب و متفاوت سینمایی تبدیل کند. این کار هر کسی نیست که بتواند در اجرا، تاریخ را با علایق و عاشقانههایش کولاژ کند و به بیانی خامدستانه، تصنعی و دافعهآمیز تبدیل نشود. شهرام مکری در همه ساختههایش از «توفان سنجاقک» تا «هجوم» و بخصوص «ماهی و گربه» هوشمندی و تواناییهای ساختاری را به اثبات رسانده است. فیلمسازی تجربی که در عین حال به دنیای غیرمتعارفش کاملاً اشراف دارد و زبان سینما را خوب میشناسد. بد نیست در فرصتهای تاریخی این نوع سینما را هم محکی بزنیم تا لااقل در گستره جهانی این آگاهی و وقوف رقم زده شود که در سینمای ایران این نوع فیلمها هم ساخته میشود. در عین حال که برای نسلهای قدیمیتر فرصت فراهم میکنیم برای نسل جوان مستعد و هوشمند و کاربلدمان هم موجبات این فرصت را فراهم کنیم. اگر مسأله، شرط اکران است همین فرصت اکرانی که در اختیار «خورشید» قرار گرفت میتوانست در اختیار «جنایت بیدقت» هم قرار بگیرد. مگر اینکه پذیرفته باشیم برای اعضای هیأت انتخاب «خورشید» از جاذبههای لازم مضمونی و ساختاری بیشتری برخوردار است.
امتیازهای فیلم مجیدی
از سوی دیگر نمیتوان خوشامدگویی چند ماه اخیر نسبت به «خورشید» در برخی جشنوارههای معتبر جهانی را نادیده گرفت. حضور فیلم در بخش مسابقه ونیز و دریافت جایزه اگر چه در بخش نه چندان اصلی و استمرار حضور در جشنوارههای بینالمللی نشان میدهد که فیلم از جاذبههای لازم مضمونی، تماتیک و ساختاری برخوردار است. عقبه و پیشینه فیلمساز را هم نمیتوان نادیده گرفت. «بچههای آسمان» در اتفاقی افتخارآمیز برای سینمای ایران در لیست نهایی 5 فیلم برگزیده اسکار قرار گرفت. فیلم در عین داشتن مفهوم انسانی، اقلیمی و منطقهای برد وسیع جهانی پیدا کرد. به گفته ماندگار برادران تاویانی استناد میکنم که «برای جهانی شدن در بدو امر باید اینجایی بود» هر کس بتواند این اینجایی بودن را با زبان، درک درست و نگاه جامعه شناختی به درستی به تصویر بکشد و مابهازای قابل قبول و متقاعدکنندهای خلق کند میتواند به ارتباط گستردهتر جهانی هم برسد. در «خورشید» هم با طبقه خاص جامعه ایرانی مواجهیم که جزو مهجورین اجتماع هستند. اینکه مناسبتهای اجتماعی، فردی و فرهنگی این طبقه چطور میتواند در سلیقه حجم گسترده اعضای آکادمی اسکار قرار بگیرد، بستگی دارد به اینکه نگاه جامعهشناختی فیلمساز در زبان و بیان و اجرای سینمایی چقدر از کاربلدی لازم برخوردار بوده و لوکیشن و فضا را هویتمند کرده تا محیط هم در کنار آدمهای اصلی به شخصیت تبدیل شود. در این خصوص مجید مجیدی کمابیش موفق بوده است. من طرفدار شماری از آثار این فیلمساز از جمله بدوک، بچههای آسمان، رنگ خدا و آواز گنجشکها هستم و «خورشید» را جزو آثار برتر کارنامه سینماییاش میدانم.
«خورشید» درخشانتر از «درخت گردو»
با قاطعیت نمیتوان گفت بین فیلم «خورشید» و «جنایت بیدقت» کدام فیلم بیشتر میتواند با سلایق و سمت و سوی فعلی اعضای آکادمی اسکار همخوانی بهتری داشته باشد و نیاز به شناخت بیرونیتر است که لابد مدنظر هیأت انتخاب بوده است. در بین سه گزینه نهایی «یلدا» بدترین گزینه است. تعجب میکنم این فیلم چطور در لیست نهایی قرار گرفته است. نگاه صرف ژورنالیستی که نباید ملاک انتخاب یک فیلم در مناسبات جهانی قرار بگیرد. ساختار فیلم بشدت خامدستانه و تلویزیونی است. «درخت گردو» اما موضوع (بمباران شیمیایی سردشت) قابل دفاعی دارد. از نظر مضمون و دستمایه پیام جهانی دارد. اشکال عمده فیلم مهدویان این است که در میانه بیش از حد لحن مستندگونه میگیرد و تداخل لحن مستند و داستانی شاید در سلیقه آکادمی اسکار نباشد. چرا که فیلم یکدست نیست. در بین این سه گزینه حتماً فیلم «خورشید» بهترین انتخاب است.
درباره کتاب «پیادهروی؛ وسکوت، در زمانه هیاهو»
صدای جهان را قطع و به سکوت پناه ببریم
جواد دلیری
سردبیر
شاید خیلی از ما دیری است که به اهمیت «سکوت» میاندیشیم آن هم در زمانهای چنین پرهیاهو. در دنیایی مدرن با انبوهی ازاکانتهای اجتماعی و تلفنهای لمسی، دل سپرده سکوت هستیم و دلداده نشنیدن سر و صداهای ریز و درشت. پارادوکس جهان مدرن هیاهو و سکوت خواستن و نخواستن است. همه جا هستیم اما گوشهای کز کردهایم، با انبوهی آدم مراوده داریم اما تنهاییم؛ پر حرف و سخنیم ولی تمنای سکوت داریم. بهتازگی کتابی ترجمه شده است که نویسنده نروژی آن در نوشته جذاب فلسفی گونهاش انسانها را به سکوت دعوت میکند. «کتاب پیادهروی؛ وسکوت، در زمانه هیاهو» نوشته «ارلینگ کاگه» با ترجمه خوب خانم شادی نیکرفعت. ارلینگ کاگه (متولد 1963در نروژ) نویسنده، فیلسوف، حقوقدان و کارآفرینی که خودش را بیش از همه یک جستوجو گر میداند، آنچنان که در عرض دو سال ماجراجویی با پای پیاده، به دیدار سه نقطه ویژه زمین رفته و آنها را در خلوت و سکوت تجربه کرده است.
در سال 1990، کاگه همراه یکی از دوستانش به قطب شمال رفت؛ حدود دو سال بعد از این سفر، به تنهایی راهی قطب جنوب شد و 50 شبانه روز را در تنهایی و سکوت، با سورتمهای که مایحتاج سفرش را در آن گذاشته بود و دنبال خودش میکشید، به سر برد. سال 1994 هم راهی اورست شد.
ارلینگ کاگه با سبک خاص نوشتاری اش - جستارنویسی – و بازگویی تجربههای کاوش و جهانگردی و نیز طرح پرسشهایی درون گرایانه درباره مفاهیم مختلف زندگی خواننده را به تفکر و تأمل دعوت میکند تا به درون خود عمیق شود و به درک تازهای برسد. نویسنده در سراسر کتاب بهدنبال این پرسشها میرود که سکوت چیست؟ کجاست؟ چرا اهمیت سکوت از همیشه بیشتر شده؟ کاگه در کتابش به سکوت، شکوه و ابهتی خاص میدهد و در عین حال گاهی سکوت، ترس و وحشت خاصی را توصیف میکند.
ترسی که او از آن حرف میزند تأملی به یک مفهوم دیگر کتاب است: «هراس از بهتر فهمیدن خودمان.» کتاب با این دو مفهوم پیش میرود سکوت و درنگ در درون یا به عبارتی تنهایی. سطرهای آغازین کتاب با همین مفاهیم شروع میشود: «هزاران سال است آدمهایی که دور از بقیه زندگی کردهاند ـــ راهبانی که بر قله کوه زیستهاند، تارکان دنیا، دریانوردان، چوپانان یا مکتشفان که همیشه در سفرند ـــ به این باور رسیدهاند که کلید اسرار و کشف رموز زندگی در سکوت به دست میآید. نکته همینجاست. حسابی دریانوردی میکنید، اما در راه برگشت ممکن است بفهمید آنچه در پیاش بودهاید در درون خودتان است.» او از در جستاری دیگر از قطب جنوب مینویسد و روایتی دارد از سکوت و تنهایی و سختیهایش: «سکوت مونس من بود. در تنهایی و انزوا. بیهیچ تماسی با دنیای بیرون وادار شده بودم بیشتر در افکار و عقایدم تأمل کنم و حتی شدیدتر از آن در احساساتم.»
او در جای جای کتاب از این مفاهیم حرف میزند در باب ملال و بدهدفی، آشفتگی، اما راه حل آنها را سکوت میداند او آرام آرام با سکوت و بازگشت به درون، راه حلی را هم ارائه میدهد که شاید حرف اصلی کتاب آنجاست: «پیاده روی». نویسنده نروژی در کتاب نخستش «سکوت در عصر سر و صدا» بیشتر از سکوت نوشته است، اینجا پیاده روی جوهره اصلی کتابش است:«ما در سکوت خودمان غرق شده بودیم. برای نشنیدن سر و صداهای بیرون، اول باید درون ما با سکوت پُر شود: چنان لبریز که هیچ صدایی از بیرون به جهان درونمان راه پیدا نکند. راه رفتن و سکوت، به هم وابستهاند. هر چقدر سکوت، انتزاعی است، راه رفتن به همان میزان، مشهود و ملموس است.» و جایی دیگر مینویسد: «دلخستگیها و شوقهایم را به راه رفتن گذراندهام. با راه رفتن، از مشکلاتم دور شدهام.»
پیرمرد نروژی در بخشی از کتاب که دائماً خواننده را با مثالها و خاطرات و نوشتههای شعرا، فلاسفه و نویسندگان دیگر به تأمل درباب زندگی وا میدارد میخواهد خواننده را وادار کند که بداند در لحظه و حال حاضر نیستند: «تمام آن روزهایی که آمدند و رفتند نفهمیدم آن روزها زندگیام بودند.»
پیاده رفتن و قدم زدن را مکاشفههای درونی میداند. توصیف او از پیاده روی جذاب است، پیاده روی آدم را قبراق میکند و آرامش و شادی به ارمغان میآورد. او پند بقراط را یاد میآورد که اگر سرحال نیستید بروید قدم بزنید واگر هنوز پکرید بیشتر قدم بزنید.«من برای کشف سکوت چارهای نداشتم جز اینکه پاهایم را برای رفتن به دور دستها به کار بیندازم... تو راه میروی و از یاد میبری که داری راه میروی...راه رفتن هویتتان را میسازد، راه رفتن و سکوت، بههم وابستهاند. هر چقدر سکوت، انتزاعی است، راه رفتن به همان میزان، مشهود و ملموس است. دلخستگیها و شوقهایم را به راهرفتن گذراندهام. با راه رفتن، از مشکلاتم دور شدهام.در درد و شادمانی، راه رفتهام».
تمام صفحات کتاب 200 صفحهای کاگه، به همین زیبایی و جذابیت جلو میرود و خواننده را در سکوت، با خود همراه میکند. کتاب پیادهروی؛ و سکوت، در زمانه هیاهو جلد ششم از مجموعه خرد و حکمت زندگی است. این اثر هم مانند دیگر آثار این مجموعه که در نشر گمان منتشر میشود به روایتهای زندگی و بیان پرسشهای مهم در باب زندگی و دعوت به تفکر میپردازد. این کتابها فلسفه را ساده نمیکنند بلکه از ابهت هراس آور فلسفه میکاهند. خواننده ممکن است خواندن این کتابها را به امید یافتن پاسخهای روشن آغاز کند: پاسخی برای مسأله تنهاییاش، چرایی مرگ، منشأ ملال و دل زدگی...کتابهای این مجموعه نسخه نمیپیچند و سیاههای از اعمال نیک و بد پیش روی شما نمیگذارند؛ بلکه میخواهند به فهم بهتر زندگی و پرسشها و تجربههایمان کمک کنند، چراغی بیفروزند تا در این اتاق تاریک زندگی و در لحظات دشوار، درکمان از پرسشهای بیپایان انسانی روشنتر شود، خواندن این کتاب را از دست ندهید.
قادر آشنا مدیرکل اداره هنرهای نمایشی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با اشاره بر رعایت شیوهنامههای بهداشتی از سوی اهالی تئاتر در دور نخست از سرگیری اجرای آثار نمایشی براین نظر است که«با استناد به آن کارنامه موفق تلاش و رایزنی میکنیم ساعت فعالیت هنرمندان تئاتر را افزایش دهیم.»/ایرنا
اسامی هیأتانتخاب دو بخش «روایت قلم» و «نقد، پژوهش و تحلیل» شانزدهمین جشنواره فیلم مقاومت اعلام شد./ایلنا
به گفته مدیر کمیته هماهنگی سازمانها، نهادها و استانهای هفته کتاب، باوجود محدودیت فعالیتهای اجتماعی در پی آن هستیم تمام ایران به رنگ هفته کتاب درآید و زنگ کتاب و کتابخوان به صدا درآید.حسین صفری میگوید:امسال با توجه به وجود بیماری کووید19 به طور طبیعی بخشی از فعالیتها در حوزه تمدید مهلت ارسال آثار به جشنواره ادبی فصل همدلی به دلیل استقبال اهالی هنر و درخواست شرکت کنندگان تا پایان آبان ماه تمدید شد.
عباس غزالی دومین فیلم کوتاه خود به نام «لبخند ماسک» را که به موضوع ویروس کرونا پرداخته است، جلوی دوربین برد. قصه این فیلم در کشور ترکیه جلوی دوربین رفته و هم اکنون با پایان مرحله تدوین سایر مراحل فنی خود اعم از صداگذاری و اصلاح رنگ و نور را سپری میکند. /ایلنا
تمدید مهلت ارسال آثار به جشنواره ادبی فصل همدلی به دلیل استقبال اهالی هنر و درخواست شرکتکنندگان تا پایان آبان ماه تمدید شد. مجتبی رحماندوست دبیر علمی جشنواره، سعید بیابانکی دبیر بخش شعر و قاسم علی فراست نیز دبیری بخش داستان این جشنواره را برعهده دارند. محمدعلی بهمنی، عبدالجبار کاکایی و محمدمهدی سیار هیأت داوران بخش شعر این جشنواره و همچنین آقایان محمدرضا بایرامی، مجید قیصری و شهریار عباسی نیز هیأت داوران بخش داستاننویسی را تشکیل میدهند./مهر
انیمیشن «خرچنگ» بهکارگردانی شیوا صادقاسدی به بخش مسابقه فیلم کوتاه پانزدهمین جشنواره بینالمللی فیلم انیمست رومانی راه یافت./ایلنا
فیلم سینمایی «قطارآن شب» به کارگردانی حمیدرضا قطبی و تهیهکنندگی بهروز رشاد در بخش رقابتی جشنواره کودکان گوانگجوی چین به نمایش درمیآید./ایرنا
با معرفی آثار منتخب بخش فیلم کوتاه، اولین جشنواره آنلاین فیلم کوتاه «کشف استعداد» ۲۲ تا ۲۹ آبان ماه به صورت آنلاین برگزار میشود. /ایلنا
به نقل از ستاد خبری بیست و هشتمین دوره «هفته کتاب» جمهوری اسلامی ایران، ۸۱۷ کتابفروشی از سراسر کشور برای حضور در طرح «پاییزه کتاب ۹۹» اعلام آمادگی کردهاند که این میزان در مقایسه با طرح «تابستانه کتاب ۹۹» افزایش ششدرصدی مشارکت کتابفروشیها را به همراه داشت./ایسنا
به بهانه همنوازی کیهان کلهر و اردال ارزنجان
بداهه های عاشقانه برای نغمه های شرقی
ندا سیجانی
خبرنگار
کیهان کلهرآهنگساز و نوازنده شناخته شده موسیقی ایران از برگزاری کنسرتی مشترک با اردال ارزنجان (نوازنده باغلاما اهل کشور ترکیه) خبر داد. کلهر در صفحه شخصی خود اعلام کرد، این کنسرت دهم نوامبر (20 آبان) رأس ساعت ۱۹:۰۰ در سالن فیلارمونی شهر اسکوپیه پایتخت مقدونیه شمالی برگزار میشود. آشنایی کیهان کلهر و اردال ارزنجان به سال 2004 برمیگردد و این ارتباط و صمیمیت منجر به برگزاری کنسرتهای مشترک متعددی دراین سالها بوده است. ارزنجان در گفتوگویی که سال 95 با روزنامه ایران داشته شرح این دوستی و آشنایی را اینگونه بیان کرده:«استاد کلهرعلاقهمند بود با یک موزیسین خارجی طرحی را آغاز کند وزمانی که به استانبول آمد حدود نیم ساعت با هم ساز زدیم و تصمیم گرفتیم تا پایان فعالیت هنریمان باهمدیگر طرح داشته باشیم و کنسرت برگزارکنیم و دراین سالها حدود ۵ آلبوم منتشر کردهایم که دوآلبوم آن درآلمان منتشرشده، یک آلبوم در ترکیه و آلبوم دیگرکه مشابه آن هم در ایران انتشار یافته و در آخریک آلبوم تصویری.»
آخرین کنسرت مشترک این دو هنرمند در تهران مربوط به آذرماه سال 95 است که در تالار وحدت برگزار شد و اغلب این اجراها در ایران و ترکیه براساس بداهه نوازی مقامهای کردی غرب ایران و موسیقی علویه شرق ترکیه بوده است. ارزنجان میگوید: «من منتسب به جریان علویه هستم وبیشتر اجراهای موسیقیام مرتبط با این جریان بوده اما در اجراهایی که با آقای کلهر داشتهام تنها بخشی از اجرای این کنسرت از رپرتوار موسیقی علویها بوده ومابقی قطعات موسیقی غیرشهر آناتولی (شرق و مرکز) و ازآثار مشترک من و آقای کلهر انتخاب شده است. ادبیاتی که درموسیقی علویه بهکاربرده میشود عرفانی است وبا ادبیات سایرموسیقیهای غیرشهری تفاوت دارد. درواقع باید گفت ادبیات موسیقی غیرشهری معمولاً برمبنای عشق مجازی استواراست و ارتباط چندانی با عرفان و درون انسان ندارد.»
ارزنجان براین باور است که به لحاظ فرهنگی مرزی بین ایران و ترکیه نیست و دراصل همه دریک خاک ساکن هستند. او آرزو دارد مرزهای سیاسی از بین اهل فرهنگ و هنر برداشته شود تا صدها اردال ارزنجان و کیهان کلهر بتوانند با هم طرحهایی نو متولد کنند.