ملک محمد مسعودی خواننده موسیقی سنتی و بختیاری از بهمن علاءالدین میگوید
حافظ و میراث دار موسیقی بختیاری
نداسیجانی
خبرنگار
موسیقی بختیاری ازموسیقیهای کهن ایران است و از غنای بسیار گرانبهایی برخوردار بوده، این موسیقی به انواع مختلفی تقسیمبندی میشود که هرکدام معرفی از ملودیها و ترانههای اصیل موسیقی ایران است و بیتردید این هنرناب که برخاسته از ایل بختیاری است، یکی از غنیترین ذخایر فرهنگی و هنری ما محسوب میشود. مردمان این سرزمین به شجاعت، دلاوری و سلحشوری شهرهاند وهنرمندانی از این خطه ظهور کردهاند که نوای ساز و آوازشان شنیدنی است. زنده یاد بهمن علاءالدین یکی از همین بزرگمردان بختیاری است.خنیاگری که با درک عمیق خود از موسیقی بختیاری توانست موسیقی این خطه را ماندگار کند. استاد ملک محمد مسعودی از دیگر هنرمندان موسیقی سنتی و بختیاری است؛ او زاده شهر بروجن از توابع استان چهار محال و بختیاری است و از سالها پیش به تدریس موسیقی در اصفهان مشغول بوده و آلبومهای بسیاری در زمینه موسیقی ایرانی و بختیاری منتشر کرده که ماندگارترینشان «پیر مغان» با محوریت بزرگداشت حافظ و «مندیر» یکی از آلبومهای موسیقی اصیل و فولکوریک بختیاری با صدای ملک محمد مسعودی است. ملک محمد مسعودی سالها در محضر استادانی چون اسماعیل مهرتاش و تاج اصفهانی تلمذ کرده است. به بهانه درگذشت زنده یاد بهمن علاءالدین گفتوگوی کوتاهی با این استاد موسیقی داشتهایم که در ادامه میخوانید:
زنده یاد بهمن علاءالدین از مفاخر بزرگ موسیقی ایران، بویژه موسیقی قوم بختیاری است و طی سالها فعالیت در عرصه هنر توانسته آثار ارزنده و مانایی خلق کند. از دیدگاه شما آثار این هنرمند بزرگ چه تأثیری در موسیقی ایران برجای گذاشته است؟
سیستم ارتباط جمعی مانند رادیو، تلویزیون، اینترنت و دسترسی به فضاهای مجازی سبب گسترش ارتباطات مردم با دنیای بیرون است وبی تردید این امردر رساندن آگاهی، دانش و دسترسی به اطلاعات بیشتر بسیار تأثیرگذار خواهد بود اما دردورههای قبل این امکانات کمتر بود یا اصلاً وجود نداشت و به همین سبب موسیقی، بویژه موسیقی اقوام مختلف ایران همچون کرد، لُر، آذری، ترکمن و... مغفول واقع شدند و حفظ و حراست از این موسیقیها تنها توسط مردم آن مناطق انجام گرفت و با عشقی که به موسیقی خود میورزیدند، تلاش کردند این میراث گرانبها را سینه به سینه حفظ کنند تا به نسل آینده سپرده شود. بهعنوان مثال در آن دوران، مردم کلانشهری چون تهران از تولید آثارارزشمندی که در موسیقی بختیاری یا کردی یا... انجام میگرفت کمتر مطلع بودند اما خوشبختانه وسایل ارتباط جمعی این مرزها را کنار زد و هنرمندان توانستند صدایشان را به اقصی نقاط جهان برسانند. یکی از همین صداهای ماندگار موسیقی بختیاری، استاد بهمن علاءالدین است و خداوند روحشان را شاد کند. آقای علاءالدین بیش از آنکه در عرصه تولیدات موسیقی حضور درخشانی داشته باشند در ابتدا یک معلم بسیار فرهیخته بود. بنده هم پیش از اینکه خود را یک موزیسین معرفی کنم، غرور و افتخارم را درعرصه معلمی میدانم. آغاز فعالیت این استاد بزرگ در رادیو آبادان بود و درآنجا اجرای برنامه داشت و آثارشان را از رسانههای صوتی خوزستان و اهواز به گوش مردم و علاقهمندان رساند، اما این صدا به ندرت از رادیوهای سراسری پخش میشد. در واقع تلاش او در این عرصه، گسترش موسیقی و زبان مادری اش بود تا آن را بهگوش عاشقانش بسپارد. به عقیده من، اگر زبان محلی تنها در حیطه جغرافیای خود استفاده شود مانند شیئی بیمصرف است که تبدیل نشدنش به فعل موجب نابودی و فراموشی آن خواهد بود و همانطور که سازمان یونسکو اعلام کرد، در هر 15 روز یک گویش محلی درجهان از بین میرود و بیتردید گویشهای محلی ما نیز مستثنی نبوده است. اما استاد بهمن علاءالدین طی سالها فعالیت خود برای فراموش نشدن زبان قوم بختیاری تلاش کرد آن را پویا کند. در واقع توجه او پرداختن به ملودیهای محلی بود و با احیای آوازهای بومی با اشعاری جدید درمنطقه لر زبان، بخصوص بختیاری توانست فرهنگ ایل بختیاری را زنده نگاه دارد.نکته دیگر او در خلق آثارش انواع ترانهها، آوازها و ملودیهای بختیاری را اجرا کرده است.
لازم به ذکر است موسیقی بختیاری جدا از نگاه سیاسی و اجتماعی، به بخشهای مختلفی همچون ترانهها و ملودیهای حماسی- رزمی، سوگواری، شادیانه و... تقسیم میشود واین هنرمند کوشش کرد ملودیها وترانههایی دراین زمینهها ساخته شود تا فراموش نگردند. به گفته زنده یاد استاد فرامرز پایور، هر کدام از ترانههای بختیاری دارای یک موتیف یا قطعه هستند که با شعرهای گوناگون تکرار میشوند و نمیتوان تغییری درآن ایجاد کرد. استاد پایور حدوداً 4 سال در هنرستان موسیقی شهر اصفهان به تدریس موسیقی میپرداخت و در همان جا ارکستری به سرپرستی خود راهاندازی کرد که بنده در آن ارکستر آواز میخواندم.اما آقای علاءالدین با ذوقی که داشت، ترانههایی ساخت که به این گنجینه و میراث فرهنگی آثاری دیگر افزوده شد.البته نباید حضور و همکاری هنرمندان، شاعران و آهنگسازانی که درکنار شادروان مسعودبختیاری بودند و قابل تقدیر میباشند فراموش شود؛ هنرمندانی نظیر آقای منصورقنادپور، شادروان عطاءالله جنگوک(نوازنده تار و سهتار) و علی حافظی (نوازنده نی) و شاعرانی چون آقای قاعده بختیاری و...البته دوستان بسیاری در این همراهی حضور داشتند که تعداد نام آنها بسیار است و دراین فضا نمیگنجد.
او در زمینه شعر و ترانه سرایی چه کارهایی انجام داده است؟
تمامی اشعاربختیاری به لحاظ موسیقایی دارای یک وزن و قافیه هستند و آقای علاءالدین با هوش سرشار خود از این اوزان موسیقی بهره برد و روی آن شعر و ترانه سرود و تلاش او درگسترش موسیقی بختیاری چه در زمینه شعر و چه آهنگسازی بر کسی پوشیده نیست و با همت بسیار خود توانست سبک و شیوهای منحصر به فرد خلق کند تا آنجا که تمامی آثارو شناسنامه کاری اش مشخصاً امضای خود او است؛ بویژه درعرصه خوانندگی. صدای او حالتی بم و بسیار خسته و زیبا بود که مختص به بهمن علاءالدین است و این آرامش و حس خوب در تمامی آثارش مشهود بود.
گویا اثری برای زنده یاد استاد بهمن علاءالدین در دست انتشار دارید. کمی دراین باره توضیح دهید؟
بله. قطعهای بسیار زیبا با همراهی پسرم ساختهام که در رثای این استاد بزرگ است و تقریباً 90 درصد کار ضبط شده است. شعر این اثر سروده آقای کوروش کیانی قلعه سردی است اما بهدلیل شرایط حال حاضر جامعه امکان انتشار آن وجود ندارد البته امیدوارم مسئولان فرهنگی بویژه دوستان بختیاری حمایت و همتی داشته باشند تا این قطعه بهصورت تصویری منتشر شود.
از دیدگاه شما جایگاه بزرگانی همچون بهمن علاءالدین چقدر درموسیقی ایران خالی است؟
قطعاً بسیار. اگر امروز شما از هنرمندانی چون استاد بهمن علاءالدین یاد میکنید این امر نشان از جایگاه خالی این بزرگان است. او خودش بود و سالها زمان خواهد برد تا مادرگیتی چنین فرزندی متولد کند، خوانندهای که با ظهور خود تحولی شگرف در موسیقی ایل بختیاری ایجاد کرد و نسل جوان موسیقی بختیاری تلاش میکنند به سبک و شیوه ایشان آواز بخوانند. درنسل ما شاید تعداد خوانندگانی که از آگاهی و سواد موسیقایی برخوردار بودند و آشنا به تاریخ سیاسی و اجتماعی قوم خود به تعداد 10 نفر هم نمیرسید و بیتردید سالهای بسیار باید بگذرد تا چنین هنرمندانی تربیت شوند، حالا حساب کنید در شرایط و امکانات امروز آیا میتوان چنین انتظاراتی داشت؟ البته تعداد خوانندهها بسیار است اما تا این افراد بخواهند بهمن علاءالدین شوند و صاحب اثر، باید خون جگر خورد. امیدوارم مردم و مسئولان فرهنگی توجه خود را به موسیقی و موسیقیدانها بیشتر کنند چرا که موسیقیهایی که امروز به گوش میرسد نه تنها مورد پسند نیست بلکه عصبانیت موزیسینها را هم بر میانگیزد، گویا حس میشود یا سهواً یا عمداً این دوستان میخواهند موسیقی مقامی و موسیقی سنتی ما از بین برود و هیچ فکر و هدف بلندی پشت این ماجرا نیست اما اگر هنرمندان، آهنگسازان و ترانه سرایان ملی و هر قوم حمایت شوند قطعاً میتوانیم موسیقی مان را جهانی کنیم.
نیکیاد استاد بهمن علاءالدین
صدایی از سیاهچادرهای بختیاری
گروه فرهنگی - دوازده آبان، سالمرگ یکی از مشهورترین خنیاگران موسیقی اقوام ایرانی است؛ «بهمن علاءالدین». او در سال 1319 در مسجدسلیمان چشم به جهان گشود و پس از اتمام تحصیل، خلعت آموزگاری پوشید و به معلمی خویش در روستا و شهر عشق میورزید. از سال 1350 صدای «علاءالدین» از رادیوتلویزیون اهواز و رادیو نفت ملی آبادان شنیده شد و نخستین اثر او به نام «لَچَک ریالی» اعتباری به نام او بخشید. احیای فرهنگ ایلیاتی، توجه به موسیقی فاخر بختیاری، جانبخشی به واژگان فراموش شده محلی، تأکید بر تاریخ بختیاری و عشقهای ناب از مهمترین ویژگیهای آثار او به حساب میآید که هر مخاطب آشنا و ناآشنایی به زبان بختیاری را مجذوب خویش میکرد. در سال 1365 نخستین آلبوم بهمن علاالدین به نام «مالکنون» با تنظیم بینظیر استاد فقید «عطاء جنگوک» منتشر شد که از آن سال تاکنون به عنوان اتفاقی مهم در حوزه موسیقی اقوام نام برده میشود و لذت این اثر چنان به کام مخاطبان خوش نشسته بود که چشمانتظاری آنان را از پس استقبال از دیگر آثار او هم چون «هی جار»، «کوک تاراز»، «برافتو»، «آستاره» و «بَهیگ» میشد
احساس کرد.
«علاءالدین» شناسنامه شنیداری بختیاری بود که سنگ به سنگ، حال و احوال مردمان زاگرس را به آوا و آواز در مینوشت. خنیاگری شاعر که اندوه و شادمانی ایل را کلمه کلمه زیسته بود و در گرمسیری صدایش، هیچ دلی بلاتکلیف باقی نمیماند. اگر چه آبان به آبان، غیبت «بهمن علاءالدین» یادآوری میشود اما بختیاری، گرم از گفتوگوی او با کوه و چشمه و کوچ است که هیچ چیز نمیتواند درههای عمیق دلتنگی را جز سنگریزههای صدای نجیب او پر کند. روزگار ما نه روزگاری است که سیاه چادرت را بهار به بهار و پاییز به پاییز برچینی و به راه بیفتی و گوشه دنجی؛ چنان باقی نمانده است که به سایهاش پناه ببری. انسان سرگشتهای که در خویش خلاصه شده است و جز در تنهایی و به تنهایی، ییلاق و قشلاق ندارد، حتماً مفتون ایلیاتیخوانی خواهد شد که از «دَنگ» روزگار مینالد و به حسرت از زمانهای یاد میکند که سر به سایه یکدیگر داشتیم و چشم و گوش هم بودیم.
بهمن علاءالدین با گَردگیری از میراث موسیقایی ایل بختیاری، احیاگر خردمندانه آواها و آوازهایی شد که در خاطره جمعی مردم نفس میکشیدند. روایات آوازی متمایز علاالدین از کهنآوازهای «برزیگری»، «صیادی» و «گاگریو» و حماسه چنان با جام و جان مخاطب ممزوج میشود که این دست کار نه فقط موجب لذت شنیداری بلکه احیا و ابقای فرهنگ مردمان کوچنشین بختیاری را رقم میزند.
بهمن علاءالدین درست در روزگاری در شناسنامه بختیاری ثبت میشود که به قول دیگر نام و نشان هم قبیلهاش اردشیر صالحپور: «بختیاری در بیهویتترین شرایط اجتماعی خویش به سر میبرد و هیچ الگویی نداشت. حماسهها به حضیض خاک افتاده بودند و سیاستمدارانِ ناشی، قربانی صداقت لریشان شده بودند و بختیاری در محاق کامل بود و ناگاه ستارهای سر برآورد و با تلألو درخشان صدایش نوری از امید زندگی را در دلها نوید بخشید و چندی در این ظلام درخشید و جست و
رفت.»
مال کنون قصه غصه همه بختیاریهایی است که خانههایشان را در کوچ پشت سر میگذارند و غمهایشان جز به ساز و آواز بختیاری ترجمه نمیشود. راز فرهیختگی و سِرّ فرزانگی بهمن علاءالدین همین همجهان شدن با مردمانی است که هر کدام به امیدی، مال کنون کردهاند و خانه و خانواده و خاطره و سنگ مزاری پشت سر گذاشتهاند و به گلایه از کوهساران فاصله، از یکدیگر دریغ شدهاند.
آن حنجره ارجمند اگر چه سالیانی است که سکوت کرده است اما آبان به آبان، در دل و جان دوستدارانش متولد میشود. دوازدهم آبان مجال مبارکی است که همه مردمان ایرانزمین به همراه بختیاریها، به ساز و سخن، میهمان «کوک تارازی» باشند که برای هیچ کس «تیه به ره مَندن» را آرزو نکرد و به «تهنایی»و به «خین دل»، نغمهخوان دردها و درودهای روزگار خویش شد. بماناد نام و نشانش...
چهاردهمین سال یاد
در سوگ خنیاگر بزرگ موسیقی بختیاری بهمن علاءالدین (مسعود بختیاری)
اردشیر صالحپور
پژوهشگر واستاد دانشگاه
تو نیستی!/ اما عطر صدایت همه جا را پر کرده است/ از دشت شقایقخیز لالی/ تا بهاران اندیکا/ از مُنگشت تا دنا/ از کلار تا سوزو/ از پهتدشت مالمیر/ تا تپهماهورهای مسجدسلیمان، شوش و خوزستان/ آنسوها، / فراسوها، در چارگوشه جهان/ عطر صدایت با چویلهای زاگرس/ با بابونههای تمبی درهم آمیخته است/ هر بهار کبکهای نازنیت تاراز/ به ترنم چشمهساران کوهرنگ/ و خروش بیامان کارون/ ترانههای تو را زمزمه میکنند/ و تو هر پگاه/ پر صلابت استوار/ از قلههای کوه/ فروتنانه فرود میآیی/ با آواز بیبدیل شُلیل/ تا با آستارههای صبح/ سر به آسمان عزت بیاسایی/ دریغ از آن کوچ بیموسم پاییزی/ که تو را ناگاه از ما گرفت/ ای کبک نازنین زاگرس...
ترانههای مانایاد؛ بهمن علاءالدین (مسعود بختیاری) از صادقانهترین و زلالترین آواهایی است که تاریخ موسیقی بختیاری به خود دیده است. و این راز عمیق و حرارت الهامی است که از جان شوریده و شیفته او برمیخاست. تردید نیست که او با بال و پری از شعر و شعور و معرفتی ژرف و سترگ از نردبانهای افتخار بالا رفت و نغمات و دلآوازیهایش نشان از ادراک عالی و نفسهایش از عشق بختیاری سرشار بود. به همین اعتبار صدای او زبان عشق و دلدادگی و شور و حماسه را به جاودانگی طنینانداز کرده است. پس در موسیقی بختیاری حضورش هم چنان مشهود است. او در رستاخیز واژهها، صوتی خوش، خاطراتی خوش و مانا در این عرصه رقم زده بود که از یاد رفتنی نیست.
ترانههایی که هم صلابت و فخامت دیرینه را دارند و هم سادگی و تازگی امروزینه را... و در موج موج کلامش روح بختیاری جاری است و این از اعجاز اوست، رسولی که رسالتش در صدایش بود و گویی هنگام خواندن، پرندگان از بام آسمان بر شانههایش فرود میآمدند.. اما با مرگ، صدای او به خاموشی ننشست هم چنان که گورش را به خارها و علفهای هرزه نپوشاندند او با بال و پر عشق آوایی ملکوتی به آسمان عروج کرد و جاودانه شد.
افسوس بر تو نیست/ افسوس بر ماست که بیتو بازماندهایم/ انسان با مرگ تمام نمیشود که مرگ پایان کبوتر نیست/ بعضی از انسانها از مرگ تواناترند/ ما نمیدانستیم که صدا هم میتواند این همه جاودانگی بیافریند/ هر چند گفته بودند که تنها صداست که میماند/ و این تنها نشانی است که از تو باز مانده است/ ما نمیتوانیم تو را دوست نداشته باشیم/ که صدای تو هویت ما بود، شناسنامه ما، حیات ما/ صدایی که با آن نفس میکشیدیم و عاشق میشدیم/ و تنها صدای تو برای ما کافی بود/ و این کاری است حماسی از نوع معاصرش/ تا صدای تو هست، هم چنان اسطوره و حماسه هست/ مرگ تنها به رنجهای تو پایان داده است/ و ما در آن فکریم که چگونه میتوان پیش از مرگ نمردنی شد؟/ تو از میان رفتی/ اما از دست نرفتی/ دریغا چه دور از ما ایستاده بودی/ ولی صدایت چه نزدیک به گوش ما میرسید/ این است رازی عجیب/ و شگفتی صدای غریبانه تو/ به تو سوگند میخوریم و به آرمان شهر تو/ که تو ساکن در این شهری شهر خاموشان/ و سوگند به صدای تو/ و خاکی که آرامش ابدی را به تو ارزانی داشته است/ هر چند هنوز دلت به یاد زاگرس میتپد
اما، اینجا، آنجا، هرجا/ ما به زبان هر چه پرنده آشنای تواییم/ ای ماه لطیف/ ابر کوچک مرگ/ نمیتواند تو را بپوشاند/ جایت خالی/ و یادت پر/ و آغاز تو/ هم چنان ادامه است.
بیو زه نو دواره قاصد بهارون/ رنگ و بوی نداره بیتو روزگارمون (بیا و قاصد بهارمان باش، دیگر بار/ روزگارمان را بیتو صفایی نیست). تو نیستی اما هم چنان عطر صدایت در جان ما جاری است.
احیاگر موسیقیهای فراموش شده
فرج علیپور
خواننده، نوازنده کمانچه و بداههنواز موسیقی مقامی لرستان
زنده یاد بهمن علاءالدین از استادان بزرگ ایل بختیاری است، هنرمندی که در سال های فعالیت خود در عرصه موسیقی کارهای ماندگاربسیاری خلق کرد، آثاری که هنوز هم زمزمه مردم ایل بختیاراست و با آن زندگی میکنند. در واقع این هنرمند بزرگ احیاگر موسیقیهایی بود که طی زمانهای طولانی به فراموشی سپرده شده بودند و او در زنده نگاه داشتن موسیقی قوم بزرگ بختیاری کار بسیاربزرگی انجام داد و تأثیر آن در بین مردم برجای مانده است. استاد علاءالدین با ساخت و ضبط موسیقیهای ماندگار در میان عشایر، توانست گنجینهای بزرگ برای نسل آینده باقی بگذارد، آثاری که امروز هم بهصورت سیدی منتشر میشود. این هنرمند بزرگ از صدایی زیبا و مخملی برخوردار بود و من به شخصه شیفته صدایشان بودم و هستم و همیشه کارهایشان را گوش میدهم و به نظرم کمتر کسی میتواند مانند او چنین کارهایی زیبا و با وسواس بسیار خلق کند.اگرچه برخی از آثار او بعدها با صدای دیگر خوانندهها پخش و شنیده شد اما مانند کارهای بهمن علاءالدین نخواهد بود چرا که حس و حال زیبایی درآن درک نمیشود و به نظر من انجام این گونه کارها توسط برخی از دوستان خواننده اتفاق جالبی نخواهد بود بلکه بهتر است مسیر خودشان را پیدا کرده و ادامه بدهند. طی این سالها هنرمندان بسیاری بودند که تلاش کردند موسیقی اقوام بویژه قوم بختیاری حفظ شود و در این زمینه کارهایی هم ضبط و پخش شد اما استاد علاءالدین با همه این خوانندهها متفاوت بود. اگرچه هنر موسیقی سینه به سینه منتقل میشود و جوانان بر جای بزرگترها مینشینند اما امیدوارم نسل فردای موسیقی ایران حافظ درست اصالتهای موسیقی ما باشند و خدشهای به موسیقی اقوام ایران وارد نکنند و نگذارند از مسیر اصالت خود خارج شود.
معلم و هنرمندی بزرگ و فرهیخته
حسین بهروزی نیا
آهنگساز، ردیفدان و نوازنده بربط
آشنایی من با استاد بهمن علاءالدین به دو اثرماندگار«مال کنون» و «هی جار» برمیگردد، دو آلبوم که معرف نغمههای موسیقی ایل بختیاری است و اگر اشتباه نکنم اوایل انقلاب ساخته شد. این دو اثر به آهنگسازی و تنظیم آقای عطاءالله جنگوک و خوانندگی آقای علاءالدین بود و من نیز افتخار همکاری داشتهام و علاوه بر ناظر ضبط، نوازندگی دوساز عود و بم تار برعهده من بود. در واقع همکاری و تمرین با این گروه اولین دیدار وآشنایی ما شد. آقای علاءالدین تجربه بسیاری در زمینه موسیقی داشت و با وجود آنکه از شهرستان به تهران میآمد و تعداد اندک کارهایی ضبط کرده بود اما بسیار حرفهای عمل میکرد و با صدای زیبا و لطیف خود آثار ماندگاری را در تاریخ موسیقی ایران به ثبت رساند. استاد علاءالدین علاوه بر تبحر در زمینه موسیقی، معلم و انسانی بسیار فرهیخته و باشخصیت بود و براین باورم با همین تعداد کار و صدای گرمش توانست در شناساندن موسیقی بختیاری تأثیر بسزایی داشته باشد. در واقع هم در حفظ و نگاهداری الحان موسیقی بختیاری کوشید و هم با تولید آلبومهای جاویدان توانست این موسیقی را بدرستی اشاعه بدهد. البته در موفقیت او نباید از نقش هنرمندانی چون عطاءالله جنگوک و همراهی گروه غافل ماند و فراموش کرد. اما بااین حال باید گفت جایگاه چنین بزرگانی در موسیقی ما خالی است و متأسفانه در کشور ما، در بسیاری از مواقع از هنرمندان و افراد شاخص، به زمان خود قدردانی نشده وجای تأسف است که این روند همچنان ادامه دارد، البته شاید در گذر زمان از افرادی قدرشناسی کرده باشند اما کافی نیست چرا که در همین دوره هم افرادی هستند که نیاز به شناسایی و قدردانی دارند و متأسفانه هنگامی که در قید حیات نیستند به تعریف و تمجید از این بزرگان میپردازیم و ازجایگاه و آثار او در هنر و موسیقی میگوییم و افسوس که بسیار دیر است.