ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سخن روز
امام علی (ع): هر کس براى اصلاح خود، خویشتن را به زحمت بیندازد، خوشبخت مى شود هر کس خود را در لذت ها رها کند، بدبخت مى گردد و بى بهره مى ماند.
شرح آقا جمال الدین خوانساری بر غررالحکم و دررالکلم ج5 ، ص258 ، ح 8246 و ح 8247
ابتهاج: نمیتوانم ایران را بی بودن شجریان تصور کنم
بارها گفتهام که نمیتوانم ایران را بی بودن شجریان تصور کنم. آنقدر زنده ماندم که این مصیبت را هم دیدم: «هر که را میخوانم از یاران ایام جوانی/ خاک پاسخ میدهد زانسوی مرز زندگانی»
شاید باید ۱۰ سال بگذرد که بتوانم شعری برای شجریان بگویم. برای بزرگی این مصیبت کلمه ندارم. کلماتم سست و ضعیف و کم و کوچک و پوک است. نمیتواند دردم را بگوید. عاجزم از بیان. باید سالها بگذرد... به امید دیدار هرچند دیگر امیدی نیست.
بخشی از سخنان امیرهوشنگ ابتهاج(سایه) شاعر معاصر در واکنش به درگذشت استاد شجریان/ایسنا
از دشواری زیستن در روزگار کرونا
در محاصره مرگ
ارمغان بهداروند
شاعر و نویسنده
از دشواریهای زیستن در روزگار بلا، داغ دیدنها و غم چشیدنهاست. مرگ از شکل غیرمنتظرهاش خارج میشود و به غیبتهای ناگهانی آدمها عادت میکنیم و قدم از قدم برنمیداریم مگر آن که مرگ خود را مرور کرده باشیم؛ چه بسیار آدمها که در چنین احوالی به قضاوت خویش مینشینند و میکوشند که اغلاط زیستی خود را به جبرانمافاتها و استغفارها و اصرارها اصلاح کنند و چه اندکاند آنها که از جنازه دیگران برای خود سنگر میسازند و از دیگران گردنی برای گناه دست و پا میکنند و طلبکارانه به مؤاخذه خلق مینشینند؛ دشواری زیستن در روزگار کرونا، موریانهوار تاب و توان ما را جویده است و آنچه که از ما به چشم میآید انبوه از نفس افتادهای است که از خویش خستهاند و از دیگران آزرده. بیهیچ التیامی، مرگهای دور و نزدیک را تجربه میکنیم و قصه زندگی ما پر از گورهایی شده است که حتی نتوانستیم مردگانشان را مشایعت کنیم، حتی نتوانستیم چنان که دوست داریم تسلیتگوی بازماندگان باشیم؛ از درد متراکمیم و به خوشخیالی فکر میکنیم که همه چیز تمام میشود و آنچه دیدهایم جز کابوسی نبوده است، اما حال و احوال ما بیشباهت به پیشلرزههایی نیست که زنگ خطری بزرگ را به صدا درمیآورند. این ماییم که یا باید از این سخن پند بگیریم یا ملال! مردم به غایت رنجور را باید مراقبت کنیم و از نمد جمعیتی که به چنگ و دندان بر زانوی خویش ایستادهاند برای خود و خودیها کلاه نسازیم. کاش این روزها حُکم ماههای حرام میگرفت و میشد بر هر چه که رنگی از خشم و خشونت دارد افسار زد و آداب همعزایی به جای آورد که هر دردی را همدردی التیام میبخشد. کرونا نه متولد «معاصی مردم» که آزمون کفر و شکری است که گاه به انقراض قومی و گاه به آمرزش قبیلهای ختم شده است؛ طوفان، قحطسالی، زلزله و بیماری اشکال دیگری از این آزمون هستند که انسان به ناتوانی تجربه کرده است و چه بسیار وقتها که جان از مهلکه به در برده است؛ به رعایت یکدیگر بیشتر بکوشیم و باورهای یکدیگر را محترم بشمریم و اجازه ندهیم که از یک طرف کشته کرونا شویم و از دیگر طرف کشته خودویرانگریها و دیگرستیزیها؛ از ما و روزگار ما خواهند نوشت و دیگرانی خواهند خواند و قضاوت خواهند کرد، همچنان که ما واقعیت دیگران را و حقایق روزگار دیگر را خواندهایم و قضاوت کردهایم؛ دشوار است زیستن در قاطعیت این بلا و جز به رعایت انسان و انصاف نمیتوان انتظار فرجی داشت، اگر چه از چهارطرف در محاصره مرگیم اما خدا را به قولی از خودش قسم دهیم که گفته است: «ادعونی استجب لکم».
شهروند مجـــازی
یگانه خدامی
#روایت_تحریم
در چند روز گذشته کاربران شبکههای اجتماعی از نتایج تحریم در زندگی مردم ایران نوشتند تا فراموش نشود در این سالها چه اتفاقاتی افتاده است. آنها میخواهند این اتفاقات با هشتگ روایت تحریم مستند و ماندگار شود. بسیاری از مشکلاتی که کاربران بهعنوان نتیجه تحریم از آنها نوشتند مربوط به دارو بود هرچند مسائل و مشکلات معیشتی را هم بینشان میخواندیم: «دوستی میگفت کارخانه ساخت تشک با 600 کارگر مواد اولیهاش از بلژیک وارد میشد. تحریمها مانع رسیدن مواد اولیه شد. یعنی 600 خانواده بیکاری و 600 خانواده گرسنگی و فقر و 600 پدر و مادر شرمنده کودکان. حامیان تحریم، حامیان جنایتند، حامیان رنجدادن انسانهای بی گناهند»، «دوستی پیام داد که فلان دارو رو کسی فوری باید بفرسته ایران، رفتم از یه دکتر ایرانی تو برلین خواهش کردم و نسخه رو نوشت. اما بهدلیل هزینه بالای خرید دارو و مراقبت خاصش نتونستیم بفرستیم.»، «روایت تحریم یه هشتگ نیست، گزارش بخشی از آثار تحریمهای غیر انسانی وضع شده علیه ایرانیان است.»، «روایت تحریم برای من خلاصه میشه تو انسولینی که خیلی وقتا نیست. کمه. توزیع نمیشه. برای امثال من از اکسیژن واجب تره، ولی هر بار موعد دریافتش میرسه، باید با اشک دنبالش بگردیم. نوار تست قندخونی که از نون شب واجبتره، ولی نیست. برای اینکه لنگ نمونم، طی این سالها مجبور شدم دستگاههای تست مختلف بخرم تا ببینم بهصورت رندوم نوار کدوم پیدا میشه. نوارها راحت پیدا نمیشن، هربار هم که به سختی وارد میشن، قیمتشون 30 تا 40 درصد افزایش میخوره.»، «دخترخاله جوان من هفته پیش فوت کرد، بر اثر سرطان. دارویى میخواست که پزشکان گفتند پیدا نمیشه و پیدا هم نشد. شاید اگر آن دارو رو استفاده مىکرد الان در کنار دختر کوچکش بود نه زیر یک خروار خاک سرد»، «رفته بودم شعبه بانک داخل شرکت که به حساب حقوقی ام پول واریز کنم. گفت از فرد ایرانی پول نمیتونیم قبول کنیم. گفتم: حساب حقوق من از همین شرکته و درآمدم مشخصه. چرا پس؟ گفت: به خاطرتحریم ممنوعه. همینجا پول رو بده همکار فرانسویت. از دست اون میگیرم میزارم به حسابت.»، «از کارگر هفتتپه تا کولبر ارتفاعات ژالانه و دانشجوی ساکن پاریس همه رد شلاق تحریم را بر تن خود دارند. روایت تحریم را میگوییم تا مبادا تحریمگر شرور با رسانههایش تاریخ این جنایت را وارونه کند و دستهای خونینش را بشوید.»، «پانسمان ضد درد برای یاسمین که توده سرطانی بین دو دندهاش جا خوش کرده پیدا نمیشه و بچه پنج ساله درد میکشه. از دکتر انکولوژیست می پرسم چرا فلان داروی داخلی موجود نیست؟ با حالتی عصبی میگه خانم سؤال نکن.»، «تا حالا 100 تا داروخانه رو با بغض گشتی دنبال داروی «وارفارین» برای پدرت که قلبشو عمل کرده! اگه نگشتی از تحریم حرف نزن!»
نتایج پنهان کردن کرونا
یکی از کاربران توئیتر درباره همکارش نوشت که با داشتن علائم بیماری کرونا آن را پنهان کرده و باعث ابتلای چند نفر دیگر شده است. او نوشت: «توی بخش ما ۴ تا گروه ۸ نفره بودیم.از گروه ما بهخاطر اون خانم که علائمشو کتمان کرد و همچنان سرکار اومد۶ نفر دیگه مبتلا شدیم+معاون و آبدارچی و یک نفرمون یک ساعت پیش مرد. یه مرد جوون پر از شوق و شور و استعداد. یکسال بود پدر شده بود. باورم نمیشه. هفته پیش داشتیم با هم میخندیدیم.» با این توئیت کاربران زیادی از تجربههای مشابه و نتایج خطرناک پنهان کردن بیماری کرونا نوشتند: «همکار خواهر من با علائم سرماخوردگی بود هرچی هم میگن ماسک بزن نمیزنه. نمیدونیم کرونا بود یا نه! آدم بی شعور و بیمسئولیت زیاده. یا دوستمون با تب طولانی و بدن درد هنوز کتمان میکنه میگه کرونا نیست و با افتخار میگه ما همه جا میریم رعایتم نمی کنیم»، «توی واحد مدیریت یه مجموعه اداری، آبدارچی با پنهان کردن بیماریش ۲۰ نفر رو فرستاده قرنطینه. تاحالا ۲ نفرشون فوت شدند»، «اینجور آدما چطور دیگه میتونن زندگی کنن؟! وجدان ندارن آیا؟ من حتی دو هفته بعد از اینکه خوب شده بودم هم میترسیدم برم جایی، گفتم نکنه هنوز ناقل باشم»، :خیلی سادهس؛ - همه افرادی که باهاشون در ارتباطیم کرونا دارن. - هر علامتی از ناخوشی (کم یا زیاد) کروناست. با این قاعده باید رعایت کرد.»، «ما توی شرکت اعلام کردیم هر کسی حس کرد علائم کرونا رو داره همون روز نیاد سر کار براش کارکرد رد میشه هزینه تستش هم با شرکت. کتمان که نمیکنن هیچ استقبال هم میکنن»، «اینایی که با وجود علائم میرن سر کار رو نمیفهمم! وجدان کاری نمیذاره یا نگران برخورد رئیس و منابع انسانی هستن؟ دقیقاً چی تو سرشون میگذره؟»، «میدونی چرا به اینجا رسیدیم؟ چون خیلی از آدمها علائمی داشتن و چیزی نگفتن و نمیگن. یعنی اصلاً اعتمادی نیست که کسی که جلوته واقعاً حالش خوبه. به خدا که ما هم دلتنگیم دلتنگ فامیل و دوست ولی مجبوریم رفیق مجبور»، «همکار پدرم، زنش کرونا گرفته بود و این آقا ۳ روز میومد سرکار. بهش گفتند چرا اومدی سرکار؟ گفته بود خب زنم مریضه، من که نیستم و در نهایت تست اجباری ازش گرفتند و مثبت بود. در طی این ۳ روز چند نفر رو مبتلا کرد!؟»، «کرونا تکثیر میشود. مریض اومده با تست کرونا مثبت از هفته قبل میگه سرفه دارم. اومدم براش دارو بنویسم می بینم نسخه دندونپزشکش واسه دیروز تو دفترچه شه. بهش میگم دیروز دندونپزشکی بودی؟ میگه اره دندونم خراب بود رفتم پر کردم، میگم به دکتر گفتی تستت مثبته؟ میگه نه به اون چه ربطی داره؟»
درباره محرومیت دوباره عادل فردوسی پور
محبوبیت و چوب محرومیت!
رضا صائمی
منتقد
حالا نام عادل فردوسیپور با «محرومیت» گره خورده است. پیش از اینکه او را از اجرای برنامه برند و پرطرفدار نود محروم کرده بودند حتی از انجام گزارش مسابقات فوتبال و حالا برنامه جدیدش هم بهنام «نود و نو» در شبکه نمایش خانگی هم از سوی «ساترا» مجوز نگرفته و در واقع از حضور و فعالیت در فضای مجازی هم محروم شده است. این یعنی یک سرمایه سوزی ملی تمام عیار! ضمن اینکه هویت حرفهای یک فعال موفق رسانهای را از او سلب میکند؛ هنوز دلیل روشن حذف عادل فردوسیپور از برنامه نود که پربینندهترین برنامه تلویزیونی بود و بیش از 17 سال در اوج به شکل مستمر ادامه داده مشخص نیست و حق مخاطبان میلیونی این برنامه در پاسخ به چرایی این تصمیم نادیده گرفته شده که او را از برنامهسازی در فضای مجازی هم محروم میکنند. این نشان میدهد که ریشه و مبنای این تصمیمات بیش از آنکه منطقی و حقوقی باشد، شخصی و احساسی است،گرچه میتوان دلایل آن را با توجه به برآیند اتفاقاتی که رخ داده حدس زد. قطعاً برنامه «نود و نو» میتوانست برنامه پرمخاطب و موفقی باشد و این یک خطر و تهدید برای رسانه ملی و برنامه جایگزین نود در شبکه سه بود. آنها که این تصمیم را گرفتند در واقع به حذف پیشاپیش رقیبی جدی و قدر دست زدهاند تا در یک بازی ناجوانمردانه، پیروز میدان باشند. این در حالی است که فردوسیپور و برنامهاش بیش از اینکه یک رقیب داخلی باشند، برندی توانمند در رقابت با شبکههای ماهوارهای بودند؛ برنامهای که میتوانست به پیروزی مقتدرانه یک برنامه داخلی بر شبکههای خارجی منجر شود و یک افتخار و اعتبار رسانهای را رقم بزند. ضمن اینکه با توجه به سوابقی که از عملکرد فردوسیپور سراغ داریم یک برنامه با کیفیت ورزشی و فوتبالی در فضای مجازی تولید میشد که میتوانست بهعنوان الگوی موفق برنامهسازی آنلاین و مجازی به جریانسازی مثبت در این زمینه کمک کند. البته آنها که به او مجوز ندادند از همین مسأله میترسیدند. هم از اینکه او توانایی و هوشمندی بالایی در برنامهسازی دارد و یک رقیب غیر قابل رقابت است وهم در این رسانه نوین با محدودیتها و خط قرمزهای رسمی مرسوم در تلویزیون مواجه نیست و میتواند حرفهایی بزند که به مذاق خیلیها خوش نیاید و هم مهم تر از همه اینها او واجد یک ویژگی مهم است که راز اصلی موفقیت او و برنامههایش خواهد بود و آن محبوبیت زیاد است. همین محبوبیت که میتواند یک نعمت بزرگ برای هر انسان باشد برای فردوسیپور به نقمت و بلای جانش بدل شده که برخی تحمل دیدن آن را ندارند؛ محبوبیتی که به رهزن او بدل شده و بهانههای بنی اسرائیلی به دست برخی داده تا او را حذف کنند. فرض کنیم که او در تلویزیون خطایی غیرقابل گذشت کرده و از ادامه همکاری محروم شده اما برای حضور در پلتفرمهای اینترنتی کدام جرمی بهانه محرومیت اوست؟! آیا او دراین مدت جرمی مرتکب شده که لایق مجوز نباشد؟ آیا از او توانمندتر و حرفهایتر و امتحان پس دادهتر در اجرای برنامه فوتبالی وجود دارد؟ گرچه مجوز تهیه کنندگی او برای ساخت سری جدی برنامه «فوتبال 120» تأیید شد اما این اتفاق بر اصل قصه خدشهای وارد نمیکند و همچنان جای این سؤال باقی ست که چرا به برنامه او در فضای اینترنتی مجوز داده نشد! واقعیت این است که حذف ناعادلانه عادل حتی در فضای مجازی بیش از هر چیز توهین و بیتوجهی به علاقهمندان میلیونی او و فوتبال است که خواهان گزارشهای فوتبالی از مجری محبوب خود هستند. واقعیت این است که عادل فردوسیپور بیش از هر چیز چوب محبوبیت خود را میخورد!
چگونه از ترس کودکان کم کنیم؟
«مصطفی اُنور» شاعر و نویسنده ترکیهای است. او در سال ۱۹۳۷ در روستای گدیز از توابع شهر کوتاهیه در ترکیه به دنیا آمد. پس از گذراندن دوره ابتدایی و متوسطه در سال ۱۹۹۶ از دانشگاه پاموک قلعه در رشته آموزش و پرورش فارغالتحصیل شد و از همین سال شروع به معلمی در شهرهای مختلف ترکیه کرد. کتابهای بسیاری در حوزه شعر و داستان به چاپ رسانده و مقالات متعددی در ارتباط با آموزش و پرورش در مجلات بسیاری منتشر کرده است. در حوزه ادبیات کودک و نوجوان نیز کتابهای بسیاری تألیف کرده است که کتاب «برکین و همسایگان تابستانیاش» و «همبستگی در جنگل» دو نمونه از آنها است. این دو کتاب به تازگی و برای اولین بار با ترجمه مریم ذوالفقاری شاعر و نویسنده در انتشارات تخصصی کودک و نوجوان نگارگران به چاپ رسیده است. این دو کتاب ترجمه شده داستانهایی کوتاه با موضوع زندگی گروهی پرستوها و مورچهها با درونمایه همکاری و دوستی در مواجهه با حوادث و آشنایی کودکان با زندگی حیوانات و آزار نرساندن و محافظت از آنان در محیط زیست شان است که مناسب گروه سنی ۸ تا ۱۱ سال است. این دو کتاب کودکان را با حیواناتی که زندگی جمعی دارند آشنا میگرداند. از نکات مثبت این کتاب نوع مقابله با حوادث، جایگاه و نقش پدر و مادر و بزرگان خانواده در ارتباط با بالا بردن اعتماد به نفس، همکاری و برقراری آرامش و گسترش مهر و دوستی در یک خانواده بزرگ است. این روزها که جهان روزهای تلخی را میگذراند و کودکان ما در خانه هستند زمان مناسبی است که با بلندخوانی کتاب مناسب برایشان اضطراب و ترس آنان را کم کنیم. امید به روزهای بهتر را بیشتر کودکان با قرار دادن خود در نقش قهرمانان داستان و غلبه بر ترسهایشان تجربه میکنند.
به نام تاریخ
27 مهر
روز دویست و سیزدهم از سال با نام چهرههای شناخته شده بسیاری همراه است که امروز بهانهای است برای یاد کردن از آنها.
تولدها
انوشیروان ارجمند: بازیگر سینما و تئاتر و تلویزیون اگر زنده بود امروز 79 ساله میشد. انوشیروان ارجمند از اواخر دهه 40 کارش را در مشهد بهعنوان بازیگر و کارگردان تئاتر آغاز کرد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی او با سریال تلویزیونی «امام علی(ع)» بیشتر شناخته شد و پس از آن در سریالهای «روزی روزگاری»، «زیر چتر خورشید»، «تفنگ سرپر»، «معصومیت از دست رفته»، «مختارنامه»، «پنجمین خورشید» و «بزم آخر» بازی کرد. انوشیروان ارجمند سال 1393 درگذشت.
حبیب احمدزاده: نویسنده و مستندسازی که با آثار مربوط به دوران دفاع مقدس شناخته میشود سال 1343 به دنیا آمد. حبیب احمدزاده اولین کتابش را بهنام «داستانهای شهر جنگی» در سال 1387 منتشر کرد و پس از آن کتابهای «شطرنج با ماشین قیامت» و «کد 24 یا بوف کور چگونه ساخته و پرداخته شد» به قلم او به چاپ رسید. احمدزاده در این سالها نویسنده فیلمنامه فیلمهایی مانند «اتوبوس شب»، «گفتوگو با سایه» و «روایت سه گانه» بوده و در فیلم «آژانس شیشه ای» بهعنوان مشاور فیلمنامه حضور داشته است. او مستندهای «آخرین تیر آرش»، «موج زنده» و «بهترین مجسمه دنیا» را هم ساخته است.
چیستا یثربی: نمایشنامه نویس و مترجم شناخته شده سال 1347 در چنین روزی به دنیا آمد. چیستا یثربی کارش را با نمایشنامهنویسی در تئاتر از سال 1368 آغاز و نمایشهایی مانند «جمعه دم غروب»، «اتاق تاریک»، «حیاط خلوت» و «زنی که تابستان گذشته رسید» را هم کارگردانی کرد. نمایش «جنایت و مکافات» که با کارگردانی او در مسکو و جشنواره کلاسیکهای روسیه اجرا شد نامزد سه رشته شد. یثربی فیلمنامه «دعوت» به کارگردانی ابراهیم حاتمی کیا را هم نوشت و البته غیر از اینها با نوشتن کتابهایی مانند «شیدا و صوفی»، «معلم پیانو»، «کوتاه کردن موی مرده»، «خواب گل سرخ» و «پستچی» شناخته میشود.
سالروز تولد مخدومقلی فراغی شاعر ترکمن، ناصح کامکاری کارگردان، محمود بنفشه خواه بازیگر، محمدحسین عابدی شاعر و زاک افرون بازیگر امریکایی هم امروز است.
درگذشت ها
حبیبالله بدیعی: موسیقیدان و نوازنده معروف ویولن سال 1371 در چنین روزی درگذشت. حبیبالله بدیعی متولد سال 1312 بود و از کودکی به ویولن علاقهمند شد و نواختن این ساز را یاد گرفت. پس از شرکت در کلاسهای لطفالله مفخم که از شاگردان ابوالحسن صبا بود آنچنان در کارش پیشرفت کرد که از سال 1329 بهعنوان سولیست در رادیو ارتش مشغول به کار شد. بدیعی در نواختن دستگاهها و گوشههای آواز بسیار مهارت داشت و از سال 1337 با دعوت داوود پیرنیا کارش را در برنامه گلها آغاز کرد. از سال 1343 عضو شورای موسیقی رادیو، معاون اداره رادیو تهران و معاون اداره موسیقی و پس از آن عضو شورای واحد موسیقی شد. بدیعی تصنیفها و آهنگهای زیادی ساخته است که بسیاری از آنها مانند «کعبه دل ها»، «فریاد از این دل»، «افسانه عشق»، «دل بیگناه»، «سنگ صبور» و «زندگی من» ماندگار شدند.
محمود ذوالفنون: نوازنده ویولن سال 1392 درگذشت. محمود ذوالفنون سال 1299 به دنیا آمده بود و پدرش سازنده و نوازنده تار و برادرش هم نوازنده سه تار بود. به همین دلیل از کودکی با موسیقی و نواختن ساز آشنا شد و وقتی به ساز ویولن علاقه پیدا کرد بهدلیل اینکه استاد این ساز در آن زمان کم بود با ویولنی که خودش ساخته بود بدون استاد شروع به یاد گرفتن این ساز کرد. سال 1320 و پس از مهاجرت از شیراز به تهران در کلاسهای ابوالحسن صبا شرکت کرد و مدتی بعد و با کسب مهارت عضو ارکستر انجمن موسیقی ملی به رهبری روحالله خالقی شد. او از ابتدای تأسیس رادیو تا سال 1354 با این رسانه همکاری میکرد و گروهی هم بهنام «گروه ذوالفنون» تأسیس کرد. «نقد صوفی» از آلبومهای مشهور ذوالفنون است.
مرتضی کیوان: شاعر و منتقد هنری سال 1333 در چنین روزی در زندان قصر تهران تیرباران شد. مرتضی کیوان متولد سال 1300 و اولین ویراستار ایرانی و پایهگذار انجمن ادبی شمع سوخته بود. او در مجلههایی مانند «جهان نو» و «کبوتر صلح» کار میکرد و بسیاری از شاعران و چهرههای ادبی مانند احمد شاملو، سیاوش کسرایی، نیما یوشیج، هوشنگ ابتهاج و احسان طبری از او تأثیر گرفتند.وی پس از 28 مرداد 32 همراه چند افسر نظامی که به خانه او پناهنده شده بودند دستگیر و چند ماه بعد تیرباران شد. شاهرخ مسکوب کتابی از او شامل نوشتهها و سرودههایش بهنام «کتاب مرتضی کیوان» در سال 1382 منتشر کرد.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
سخن روز
-
ابتهاج: نمیتوانم ایران را بی بودن شجریان تصور کنم
-
در محاصره مرگ
-
شهروند مجـــازی
-
محبوبیت و چوب محرومیت!
-
چگونه از ترس کودکان کم کنیم؟
-
به نام تاریخ
-
عکس نوشت
اخبارایران آنلاین