ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سخن روز
امام صادق علیه السلام: از جمله وحیهای خدای عزوجل به داود این بود: ای داود همچنان که نزدیکترین مردم به خدا انسانهای فروتن هستند، دورترین مردم از خدا نیز متکبران اند.
کافی(ط-الاسلامیه) ج 2، ص 123، ح 11
سید عباس صالحی: برقراری تعامل مثبت میان کمیسیون فرهنگی مجلس و وزارت ارشاد
در این دوره تعاملات و ارتباطات مثبت و مناسبی بین کمیسیون فرهنگی مجلس و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ایجاد شد و مجلس نقش حمایتی داشت و در طرح و لوایح مختلف به کمک این وزارتخانه آمد که برخی تصویب شد و برخی باقی مانده است. در حوزه کتاب و کتابخوانی اتفاقات خوبی صورت گرفته که از آن جمله پایتخت فرهنگی کتاب و ساخت 365 کتابخانه در 3 سال گذشته است. در حوزه سینما هم نوزایی در بخشهای مختلف و زیرساختی بهوجود آمده است. در ارتباط با اقدامات و خدمات صندوق اعتباری هنرهم تعداد اعضای این صندوق از 35 هزار عضو به 72 هزارعضو رسیده و بیمهشدگان از 19 هزار نفر به 35 هزار نفر ارتقا یافتند و خدمات و تسهیلات در حد امکانات از طریق این صندوق اهالی فرهنگ، هنر و رسانه ارائه میشود.
بخشی از گفتههای وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در دیدار با اعضای کمیسیون فرهنگی مجلس
دعای روز بیستوششم
ماه مبارک رمضان
اللَّهُمَّ اجْعَلْ سَعْیی فِیهِ مَشْکوراً وَ ذَنْبِی فِیهِ مَغْفُوراً وَ عَمَلِی فِیهِ مَقْبُولاً وَ عَیبِی فِیهِ مَسْتُوراً یا أسْمَعَ السَّامِعِینَ
خدایا کوششم را در این ماه مورد سپاس و گناهم را آمرزیده و عملم را پذیرفته و عیبم را پوشیده قرار ده، ای شنواترین شنوایان.
چرا هنرمندان دست به رفتار نامتعارف میزنند؟
پیام فروتن
طراح و استادیار دانشگاه تهران
این روزها در فضای مجازی ویدیوئی از یکی از کارگردانهای تئاتر دست به دست میشود که در آن، ایشان بر بهرهمندی از حق طلاق برای مردان تأکید کردهاند. هدف این نوشتار پرداختن به موضوع یاد شده نیست؛ بلکه قصد داریم تا پیرامون موضوعی بنیادیتر و اساسیتر صحبت کنیم: چرا در تمام جهان، هنرمندان، دست به اعمال غیرمتعارف میزنند؟
پیر بوردیو جامعهشناس بزرگ فرانسوی در کتاب سترگ خود تحت عنوان «تمایز» به نکته ظریفی اشاره میکند. او معتقد است، تمام تلاشهای انسانی در راستای متمایز شدن فرد در میان قشر اجتماعیای که در آن زیست میکند صورت میگیرد. به عبارت دیگر، هر فرد میکوشد تا خود را به نحوی از انحاء در میان افرادی که متعلق به آن گروه اجتماعی است، برجسته و شاخص سازد. از سوی دیگر، ادوارد لوسی گلد اسمیت، مؤلف و نظریهپرداز هنر، بر این باور است که هنرمندان همواره سعی میکنند تا خود را در جمع گروه اجتماعیای که از آن برخاستهاند – که غالباً از طبقه متوسط تحصیلکرده هستند – برجسته و متمایز سازند. به عنوان مثال، اگر برای چنین گروه اجتماعی، مسائل اخلاقی و دینی یک خط قرمز بهشمار آید، آنها مبادرت به شکستن چنین حریمهایی میکنند. یا اگر برای گروه مزبور، مسائل جنسی تابوی اخلاقی محسوب شود، آنها دست به شکستن مرزهای این حوزه میزنند. نمونههای بسیاری از این دست را میتوان در هنر قرن بیستم جستوجو کرد و به نظاره نشست.
با این مقدمه بازمیگردیم به رفتارهای نامتعارف هنرمندان ایرانی. بیتردید یک سوی این ماجرا به بحث تمایز و متفاوت بودن در میان طبقه (قشر) اجتماعی برمیگردد. اما رویه دوم، منحصراً به بافت اجتماعی و فرهنگی ما اختصاص دارد. بدون بیتردید بسیاری از افرادی که وارد عرصه تئاتر و سینمای حرفهای ما میشوند، فاقد صلاحیتهای لازم هستند. آنها بدون هیچگونه سرمایه اولیه فرهنگی، تحصیلی و اجتماعی – از منظر بوردیو – وارد این حوزه شده و بهواسطه بسیاری عوامل همچون رانت، مسائل حاشیهای، فضاهای مجازی، انواع و اقسام مراسم فرش قرمز، پروپاگانداهای رسانهای و... یک شبه ره صد ساله را میپیمایند و به شهرتی عجیب دست مییابند. شهرتی که همچون آفت عمل کرده و آنها را به پرتگاه عرفی و حتی اخلاقی میکشاند. آنها برای دیده شدن و وجود داشتن، دست به اعمالی میزنند که نه عرف این گونه رفتار را میپذیرد، نه قوانین جاری در کشور. بدینترتیب بسیاری از این هنرمندان، علاوه بر کسب تمایز بوردیویی، به شکلی کاملاً سطحی و بیمایه، تبدیل به اپوزیسیون سیاسی نیز میشوند. در همین راستا با یک تیر چندین نشان زده و در میان برخی اقشار، از اعتبار ظاهراً اجتماعی و سیاسی نیز برخوردار میشوند. بازهم میتوان به نمونههایی مشابه در سینما و تئاتر ایران اشاره کرد. اما در این میان راهحل چیست؟ بیتردید یکی از مروجان چنین رویکردی دستگاه قضایی و انتظامی کشور است. اگر این دستگاه، اهمیتی به اینگونه افراد ندهد و آنها را نادیده بگیرد، این طیف از ظاهراً هنرمندان، نه دیده خواهند شد و نه به اهداف تبلیغاتی و اقتصادی خود خواهند رسید. اما برخورد قضایی با آنها، منجر به دیده شدن هرچه بیشتر این دست هنرمندان و شهرت افزوده آنها در داخل و خارج از مرزهای ایران میشود. کسانی که نه ارزش دیده شدن دارند و نه از زمینه فرهنگی و اجتماعی لازم برخوردارند.
شهروند مجـــازی
یگانه خدامی
#خودرو
با صدور حکم اعدام برای سلاطین خودرو و حکم حبس برای دو نماینده مجلس به جرم ایجاد اخلال در نظام توزیعی خودرو، هشتگ خودرو در شبکههای اجتماعی و بین کاربران ایرانیاش ترند شد. تصاویری از زن و شوهری که لقب سلطان خودرو گرفتهاند منتشر شد و کاربران درباره حکم آنها نوشتند و از نقش دو نماینده مجلس در گرانی خودرو گفتند. کاربران زیادی میپرسیدند حکم این متخلفان چقدر در بهبود قیمت خودرو مؤثر است: «خبر خوب؛ حکم اعدام برای سلاطین خودرو! وحید بهزادی و همسرش نجوا لاشیدایی به جرم اخلال کلان در بازار ارز و پیش خرید ۶۷۰۰ خودرو به اعدام محکوم شدند!»، «وقتی سلطان سکه رو اعدام کردند سکه ۴ میلیون بود حالا شده ۷ میلیون. الان سلاطین خودرو رو میخوان اعدام کنن به نظرتون چی میشه؟»، «ملت لنگ یه دونه ماشینن، اونوقت طرف صاحب ۶۷۰۰ خودرو بوده، آخه چه جوری؟ کسی به تنهایی نمی تونه همچین کاری بکنه یه مجموعه باید کمکش کنن»، «این آقاهه که سلطان خودروئه زنش میشه ملکه خودرو؟»، «چقدر خوبه که پیشفروش ۶۷۰۰ خودرو و گرفتن پولش جرم نیست! خریدنش جرمه! جرم کمی هم نیست! مجازات اعدام داره.»، «اگه با اعدام سلطان سکه، قیمت سکه کاهش پیدا کرد خودرو هم متوازن میشه»، «نطقهای این دو نمایندهای که بهخاطر اخلال در بازار خودرو محکوم شدند را پیگیری کنید. ببینید چه نطقهای آتشین انقلابی داشتند! با نقاب انقلابیگری ضربه میزنند به معیشت مردم و مردم رو به انقلاب بدبین میکنن»، «یک زن و شوهر رو به جرم پیش خرید ۶۷۰۰ خودرو به اعدام محکوم کردند! تا اینجاش درست. اما سؤالی که پیش میآد اینه که این دوتا آدم به ظاهر معمولی چطوری تونستن ۶۷۰۰ تا ماشین رو از سایپا پیش خرید کنند؟»، «سلطان خودرو بهخاطر پیش خرید 6700 خودرو حکم اعدام گرفته...؟! مگه شرط ثبتنام کد ملی و عدم خرید خودرو طی 2 سال گذشته نبود؟! افرادی که قبل از او باید اعدام بشوند مدیرانی هستند که این تخلف تو شرکتشون اتفاق افتاده...!»
کودک همسری دغدغه زنان نیست
حرفهــــــای یکــــــــــــــــی از نمایندگان منتخب مجلس درباره کودک همسری بازتاب زیادی داشت.
زهره سادات لاجوردی نماینده منتخب تهران گفته است:«کودک همسری، مسأله حاشیهای است و دغدغه اصلی زنان نیست، اگر دختری به بلوغ فکری و جسمی رسیده باشد از نظر ما مشکلی ندارد، ما نمیتوانیم برای ازدواج سن تعریف کنیم. در کل همه اینها مسائل فرعی است.» کودک همسری از موضوعاتی است که کاربران شبکههای اجتماعی به آن حساس هستند و دربارهاش زیاد مینویسند. بهنظر بسیاری از آنها این موضوع برخلاف نظر لاجوردی بسیار مهم است اما کاربرانی هم نظر لاجوردی را تأیید میکردند و از این میگفتند که مشکلات اقتصادی مردم اکنون مهمتر است: «آخه اگه به بلوغ جسمی و فکری رسیده بودن که نمیگفتن کودک همسری»، «من یک زن هستم و کودک همسری تا وقتی وجود داشته باشه دغدغهام هست. کاری به آمارش ندارم که بالاست، حتی پایین هم بود باید جزو مسائل اصلی مطرح میشد»، «کودک همسری اصلاً اهمیتی نداره. فقط نمیدونم چرا خیلی از کسانی که با سن کم ازدواج میکنند در بهترین حالت کارشون به طلاق ختم می شه. در بهترین حالت!»، «کودک همسری! اسمش هم آزاردهنده است بعد مسأله مهمی نیست؟»، «کودک همسری مسألهای فرعی؟ اتفاقاً یکی از مهمترین دغدغه زنان کودک همسری هست چون حق انتخاب و آزادی رو از کسی میگیریم که هنوز به بلوغ احساسی و عقلی نرسیده و نمی تونه برای خودش تصمیم بگیره و خب با این کار والد ناآگاه بیشتری تو جامعه تولید می شه»، «بزرگوار تابه حال کودکی که از فقرواعتیاد خانواده مجبور به ازدواج شده از نزدیک دیدید، میدونید چه عذابی میکشه؟ حتی اگر انگشت شمارباشن این کودکان، که نیستند، بازهم این مسأله مهم است در جامعه!»، «کودک همسری دغدغه نیست فاجعه است».
توسعه در غیاب فرهنگ و میراثش
رضا پوروزیری
پژوهشگرتوسعه شهری
روز 29 اردیبهشـــــــــــت روز جهانــــــــی موزه و میراث فرهنگی بود. اهمیت و ضرورت شناخت فرهنگ و توجه کافی به ارزشهای فرهنگـــــــــــی و تمدنـی سرزمین هنــــــــوز برای بسیاری از سیاستمداران و تصمیمگیرندگان امور آشکار نیست؛ ظرفیت بزرگی که هر نوع توسعهای و با هر رویکردی میتواند بر آن تأثیر بگذارد. بخصوص این مهم برای سرزمین ایران که یکی از خاستگاههای تمدن بشری است میتواند بسیار مهم و راهبردی تلقی شود. تأکید و تمرکز بر فرهنگ و توجه به قلمرو فرهنگ، یک امر بنیادین در توسعه ملی است. در جهانی که امروز همه کشورها در پی ظرفیتسازی حداکثری از منابع خود هستند و در شرایط ویژه مثل چالش «کووید19»، همه سعی میکنند از همه توان و برای عبور از این بحران استفاده کنند، توجه به داشتههای تمدنی و فرهنگی که مختصات اصلی هویت سرزمین است، بیش از پیش اهمیت پیدا میکند. سرزمین ایران بر اساس تاریخی و به استناد بررسیهای علمی بسیار از خاستگاههای اصلی تمدن بشری است. ایران یکی از برجستهترین ترکیبهای فرهنگی بهشمار میرود. نمادهای این تمدن کهن در مظاهر مختلف هنری و فرهنگی فراوان وجود دارد و البته میتواند زمینهای برای توسعه سرزمین باشد و در این میان پرسش اساسی این است که آیا به این ظرفیتها، به چشم ظرفیتهای واقعی و منابع و ثروت ملی نگاه میشود یا خیر؟ توجه به میراث فرهنگی و ارزشهای تمدنی متأسفانه هنوز بخشی از منابع راهبردی توسعه ایران نیست. استنادات این فرضیه از این قرارند:
برنامههای توسعه شهری منسجم مبتنی بر شناخت تمدنی و هویتی و درک معماری شهری، با تکیه بر درک گوناگونی معماری شهری و نحوه سکونت به هیچ عنوان در این سرزمین وجود ندارد. متأسفانه هنوز یک روش ساخت بسیار عقب مانده و یکسان با یک شکل واحد معماری شهری برای همه شهرهای ایران، از یزد تا رشت، از اصفهان تا قزوین، از کرمان تا تبریز، تجویز میشود. با وجود این همه گوناگونی و تنوع گونهشناسی سکونت و معماری شهری، همه انواع برخورد با این شهرها، یکسان است. وزارت شهرسازی برنامه روشنی برای الگوی سکونت هر کدام از این شهرهای تاریخی ندارد و در طول دهههای اخیر هر آنچه از بافت و ارزشهای معماری شهری وجود داشته، این برنامه یکسان 60درصد-40درصد سطح اشغال بلعیده است و همه شهرهای ایران را به یکدیگر شبیه کرده است. این یک برنامه تخریب مؤثر برای سرزمین ایران بوده که همچنان در جهت تخریب میراث فرهنگی حرکت میکند.
هر ساله ساختمانهای بسیاری در همه شهرها ساخته میشود. ساختمانهای کهنه تخریب میشود. تأثیری که آنها از معماری شهری و بافت شهری کهن خود میگیرند، تقریباً هیچ است. برنامههای عقب مانده توجه به بافت تاریخی در شهرهای ما بیشتر از بین برنده است تا اصلاح کننده. پس ضرورت دارد که نسبت به این مفهوم بازنگری شود. این رویکرد مخرب نتیجه یک بیتوجهی نادانسته نسبت به جایگاه میراث فرهنگی در توسعه ایران است. اگر ایران را بهعنوان یک مقصد فرهنگی و گردشگری جهانی به رسمیت بشناسیم، پس باید برنامههای توسعه در حفظ ارزشهای فرهنگی و تاریخی شهرها باشند و این سیاستگذاری کاملاً متفاوتی میطلبد.
تمرکز بر عرصه فرهنگ و توجه به آن نیازمند یک جریان حرفهای علمی مبتنی بر پژوهش مستندسازی، معرفی و محافظت، احیا و مراقبت از اجزا و کلان حوزه فرهنگ است. هیچ یک از این قلمروها توسط مسئولان مربوطه در مقیاسی که لازم است، مورد توجه قرار نمیگیرد. هنوز بسیاری از ظرفیتهای فرهنگی و تمدنی و قلمروهای گوناگون وجود دارد که هیچ امکان و توجهی برای مستند کردن و تبدیل آن به برنامهای قابل ارائه وجود ندارد.
جهان امروز جهان معرفی و جهان رسانه است. اگر دولت با این رویکرد حضور رسانهای در جهان نداشته باشد، طبیعتاً موضوع ایران و ارزشهای تاریخی و تمدنی آن از خاطر مردمان خواهد رفت و این امکان بزرگ فراموش خواهد شد که تاکنون اینچنین بوده است.
تمرکز بر فرهنگ و تمدن یک رویکرد اساسی است که باید در قلب برنامههای توسعه قرار گیرد. هنوز بخش عمدهای از تفکر دولت در برنامههای توسعه متمرکز به موضوعات متعدد صنعتی، سیاسی و جریانهای دیگری غیر از قلمرو فرهنگ و هنر است. ارزش ویژه تمدن ایران بهطور خاص مبتنی بر فرهنگ و تمدن است. تجربه نشان داده است که ما در ایران با وجود سرمایه گذاری دههها و هدر دادن منابع بسیار، سازندگان اتومبیل خوبی نیستیم، محصولات اتومبیل ما معلوم است. این نوشتار قصد تخریب صنعت یا حوزه صنعت را ندارد. ارزشهای صنعت برای خود مشخص است. در شرایط جهان معاصر همه چیز رو به دگرگونی است و سرعت تکنولوژی به قدری است که همه چیز را تحت تأثیر قرار خواهد داد و این روشها راه به جایی نمیبرد. اما تولیدات فرهنگی ما از بخشهای مختلف میتواند زمینه بسیار مناسب و مساعدی برای شکوفایی اقتصادی، تمدنی و فرهنگی باشد اما بهطور کل نادیده گرفته میشود.
ضرورت دارد اقدامات بنیادین در جهت تغییر رویکرد صورت پذیرد و میراث فرهنگی و توجهات و تعاملات فرهنگی به نقطه عطف برنامههای توسعه در ایران تبدیل شود و تمرکز نسبت به آن باشد.
این رویکرد باید در تمامی مقیاسها بر اساس سیاستهای دولت مورد توجه قرار گیرد و در برنامههای توسعه آورده شود. شهرها باید فرآیندهای ساخت و سازهای خود را به شکل موجود متوقف کنند و الگوهای مناسب بافت شهری مطابق با ارزشهای سرزمینی هر یک تعریف و مشخص شود. این یکی از رویکردهای توسعه نیست. در ایران این موضوع مرکز توسعه است و باید مورد توجه همگان قرار گیرد و همه در این نهضت بزرگ شرکت نمایند. بخش عمده از آن احیای معماری شهری ایران است. امروز بسیاری از ظرفیتهای شهری از بین رفته، بهدلیل نوع برخورد نازل تأثیرات بسیار زیاد در آینده شهری ایران خواهد داشت. شایسته است که این تغییر در قامت یک نهضت و دگرگونی گسترده برای نجات ایران عزیز با همت و تلاش گروهی صورت پذیرد و برای این اقدام فردا دیر است.
ماه مهمانی خدا-24
محبت یا شدت؟
حجت الاسلام والمسلمین محسن قرائتی
«مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللّٰهِ وَ الَّذِینَ مَعَهُ أَشِدّٰاءُ عَلَى الْکُفّٰارِ رُحَمٰاءُ بَیْنَهُمْ تَرٰاهُمْ رُکَّعاً سُجَّداً یَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنَ اللّٰهِ وَ رِضْوٰاناً سِیمٰاهُمْ فِی وُجُوهِهِمْ مِنْ أثَرِ السُّجُودِ ذٰلِکَ مَثَلُهُمْ فِی التَّوْرٰاةِ وَ مَثَلُهُمْ فِی الْإِنْجِیلِ کَزَرْعٍ أخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوىٰ عَلىٰ سُوقهِ یُعْجِبُ الزُّرّٰاعَ لِیَغِیظَ بِهِمُ الْکُفّٰارَ وَعَدَ اللهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّٰالِحٰاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَ أجْراً عَظِیماً »(فتح،۲۹)
محمد، فرستاده خداست و کسانى که با او هستند، بر کافران، سخت و با یکدیگر مهربانند. آنان را پیوسته در رکوع و سجود مىبینى که بخشش و خشنودی را از خدا مىجویند. نشانه آنان در رخسارشان از اثر سجود پیداست. این است وصف ایشان در تورات و وصف آنان در انجیل. وجودشان مانند زراعتى است که جوانهاش را از زمین رویانده، پس آن را نیرو داده تا سخت شود و بر ساقه خود [استوار] بایستد، آن گونه که کشاورزان را به شگفتى و شادى وامىدارد. تا خدا بواسطه [انبوهى و نیرومندى] مؤمنان، کافران را به خشم آورد. [ولی] خداوند به کسانى از کافران که ایمان آورده و کارهاى شایسته کنند، وعده آمرزش و پاداشى بزرگ داده است.
در این آیه، شیوه ارتباطات یک مؤمن ترسیم شده است:
با دشمنان: شدت و سختى. «أشِدّٰاءُ»
با اهل ایمان: محبت و مهربانى. «رُحَمٰاءُ»
با خداوند: عبودیت و بندگى. «رُکعاً سُجَّداً»
این آیه، هم به نشانههاى ظاهرى مؤمن اشاره کرده که خضوع و خشوع در گفتار و رفتار است: «سِیمٰاهُمْ فِی وُجُوهِهِمْ مِنْ أثَرِ السُّجُودِ»، هم به استوارى و ریشهدار بودن عقیده در دلوجان مؤمن که همواره در حال رشد و گسترش است: «کزَرْعٍ أخْرَجَ شَطْأَهُ». آری! اسلام دینی جامع است؛ در روابط سیاسى: «أشِدّٰاءُ عَلَى الْکفّٰارِ»، در اخلاق اجتماعى: «رُحَمٰاءُ بَینَهُمْ» و در بعد معنوى: «رُکعاً سُجَّداً» است. بر اساس این آیه: 1- جهانى شدن مکتب اسلام، به مؤمنانی صادق و استوار برای یاری دین خدا نیازمند است: «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللّٰهِ وَ الَّذِینَ مَعَهُ» 2- مسلمانان باید در برابر دشمن؛ قاطعیت، صلابت و شدّت داشته و در برابر دیگر مؤمنان، رأفت، رحمت و عطوفت داشته باشند. «أشِدّٰاءُ عَلَى الْکفّٰارِ رُحَمٰاءُ بَینَهُمْ» 3- بىتفاوتى ممنوع، مسلمان باید مظهر حبّ و بغض در راه خدا باشد. «أشِدّٰاءُ عَلَى الْکفّٰارِ رُحَمٰاءُ بَینَهُمْ» 4- در فرهنگ قرآن، ملاک مهر و قهر، ایمان و کفر است، نه قوم و قبیله و مال و ثروت. «أشِدّٰاءُ عَلَى الْکفّٰارِ رُحَمٰاءُ بَینَهُمْ» 5- عبادت، براى یاران پیامبر یک سیره دائمى است، نه یک عمل موسمى. «تَرٰاهُمْ رُکعاً سُجَّداً» 6- در جامعه اسلامى، باید اقامه نماز ظهور و بروز داشته باشد، نه مخفى و پنهان. «تَرٰاهُمْ» 7- بخشهایى از تورات و انجیل فعلى، دست نخورده و تحریف نشده است، لذا قرآن در مواردى به آنها استناد مىکند. «ذٰلِک مَثَلُهُمْ فِی التَّوْرٰاه وَ... اَلْإِنْجِیلِ» 8- جامعه اسلامى باید خودکفا، مستحکم و مستقل باشد تا بتواند روى پاى خود بایستد. «فَاسْتَوىٰ عَلىٰ سُوقِهِ» 9- دین از سیاست جدا نیست. در کنار رکوع و سجود، موضعگیرىهاى قاطع و دشمنشکن لازم است. «رُکعاً سُجَّداً... لِیغِیظَ بِهِمُ الْکفّٰارَ» 10- رشد کمى و کیفى مسلمانان، کفّار را عصبانى مىکند. «لِیغِیظَ بِهِمُ الْکفّٰار»
«مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللّٰهِ وَ الَّذِینَ مَعَهُ أَشِدّٰاءُ عَلَى الْکُفّٰارِ رُحَمٰاءُ بَیْنَهُمْ تَرٰاهُمْ رُکَّعاً سُجَّداً یَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنَ اللّٰهِ وَ رِضْوٰاناً سِیمٰاهُمْ فِی وُجُوهِهِمْ مِنْ أثَرِ السُّجُودِ ذٰلِکَ مَثَلُهُمْ فِی التَّوْرٰاةِ وَ مَثَلُهُمْ فِی الْإِنْجِیلِ کَزَرْعٍ أخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوىٰ عَلىٰ سُوقهِ یُعْجِبُ الزُّرّٰاعَ لِیَغِیظَ بِهِمُ الْکُفّٰارَ وَعَدَ اللهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّٰالِحٰاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَ أجْراً عَظِیماً »(فتح،۲۹)
محمد، فرستاده خداست و کسانى که با او هستند، بر کافران، سخت و با یکدیگر مهربانند. آنان را پیوسته در رکوع و سجود مىبینى که بخشش و خشنودی را از خدا مىجویند. نشانه آنان در رخسارشان از اثر سجود پیداست. این است وصف ایشان در تورات و وصف آنان در انجیل. وجودشان مانند زراعتى است که جوانهاش را از زمین رویانده، پس آن را نیرو داده تا سخت شود و بر ساقه خود [استوار] بایستد، آن گونه که کشاورزان را به شگفتى و شادى وامىدارد. تا خدا بواسطه [انبوهى و نیرومندى] مؤمنان، کافران را به خشم آورد. [ولی] خداوند به کسانى از کافران که ایمان آورده و کارهاى شایسته کنند، وعده آمرزش و پاداشى بزرگ داده است.
در این آیه، شیوه ارتباطات یک مؤمن ترسیم شده است:
با دشمنان: شدت و سختى. «أشِدّٰاءُ»
با اهل ایمان: محبت و مهربانى. «رُحَمٰاءُ»
با خداوند: عبودیت و بندگى. «رُکعاً سُجَّداً»
این آیه، هم به نشانههاى ظاهرى مؤمن اشاره کرده که خضوع و خشوع در گفتار و رفتار است: «سِیمٰاهُمْ فِی وُجُوهِهِمْ مِنْ أثَرِ السُّجُودِ»، هم به استوارى و ریشهدار بودن عقیده در دلوجان مؤمن که همواره در حال رشد و گسترش است: «کزَرْعٍ أخْرَجَ شَطْأَهُ». آری! اسلام دینی جامع است؛ در روابط سیاسى: «أشِدّٰاءُ عَلَى الْکفّٰارِ»، در اخلاق اجتماعى: «رُحَمٰاءُ بَینَهُمْ» و در بعد معنوى: «رُکعاً سُجَّداً» است. بر اساس این آیه: 1- جهانى شدن مکتب اسلام، به مؤمنانی صادق و استوار برای یاری دین خدا نیازمند است: «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللّٰهِ وَ الَّذِینَ مَعَهُ» 2- مسلمانان باید در برابر دشمن؛ قاطعیت، صلابت و شدّت داشته و در برابر دیگر مؤمنان، رأفت، رحمت و عطوفت داشته باشند. «أشِدّٰاءُ عَلَى الْکفّٰارِ رُحَمٰاءُ بَینَهُمْ» 3- بىتفاوتى ممنوع، مسلمان باید مظهر حبّ و بغض در راه خدا باشد. «أشِدّٰاءُ عَلَى الْکفّٰارِ رُحَمٰاءُ بَینَهُمْ» 4- در فرهنگ قرآن، ملاک مهر و قهر، ایمان و کفر است، نه قوم و قبیله و مال و ثروت. «أشِدّٰاءُ عَلَى الْکفّٰارِ رُحَمٰاءُ بَینَهُمْ» 5- عبادت، براى یاران پیامبر یک سیره دائمى است، نه یک عمل موسمى. «تَرٰاهُمْ رُکعاً سُجَّداً» 6- در جامعه اسلامى، باید اقامه نماز ظهور و بروز داشته باشد، نه مخفى و پنهان. «تَرٰاهُمْ» 7- بخشهایى از تورات و انجیل فعلى، دست نخورده و تحریف نشده است، لذا قرآن در مواردى به آنها استناد مىکند. «ذٰلِک مَثَلُهُمْ فِی التَّوْرٰاه وَ... اَلْإِنْجِیلِ» 8- جامعه اسلامى باید خودکفا، مستحکم و مستقل باشد تا بتواند روى پاى خود بایستد. «فَاسْتَوىٰ عَلىٰ سُوقِهِ» 9- دین از سیاست جدا نیست. در کنار رکوع و سجود، موضعگیرىهاى قاطع و دشمنشکن لازم است. «رُکعاً سُجَّداً... لِیغِیظَ بِهِمُ الْکفّٰارَ» 10- رشد کمى و کیفى مسلمانان، کفّار را عصبانى مىکند. «لِیغِیظَ بِهِمُ الْکفّٰار»
دعای دلشکستگان را بشنو
سید حبیب حبیبپور
وقتی همه میروند تو میمانی. وقتی همه میرانند تو به خود میخوانی. وقتی همه رهایم میکنند تو در آغوشم میفشاری. تشنه که میشوم باران میبخشی. وقتی همه با من قهر میکنند دستان کریم تو سایه سار محبت میشود. در ظلمت شب تنهایی، تنها چراغ یاد توست که دلم را به تو پیوند میزند. در اوج ناامیدی امیدم میبخشی و در هر غربت، یارم میشوی. وقتی بغض میکنم به درد دلهایم گوش میدهی و وقتی درد دل میکنم به نوازشی، مرهم به زخم هایم میگذاری. و اکنون باز هم تو را میخوانم با هزاران امید. به سوی تو رو کردهام در اوج خواستن. به خانه تو پناه آوردهام که میدانم مرا از خویش نمیرانی. با امید به یاری تو «نفس» میکشم و به باور اینکه پاسخ میدهی با تو سخن میگویم. پس ناامیدم مکن که تنها به تو امیدوارم و فقط تویی که مرا به فردایی سراسر طراوت و شادی بشارت میدهی. در این روزهای سراسر اضطراب، تنها تویی که دلها را آرامش میدهی و تنها آغوش گرم تو پناه این جانهای خسته و دلهای شکسته است. اینک به حرمت لحظههای آبی افطار، به پاکی دلهای روزه داران، به نجوای یارب یارب سحرخیزان، به اشکهای معطر توبهکنندگان، به سرمستی معرفت یافتگان، بیش از این ما را امتحان مکن و از آنچه از ما دیدی درگذر که تو را به مهربانی شناختهایم. دعای دلشکستگان را بشنو و دستمان را بگیر ای دوست خوبی که نام زیبایت «خدا» است.
در اوج طلب به سوی تو برگشتم
در این دل شب به سوی تو برگشتم
الغوث کنان به خانهات رو کردم
العفو به لب به سوی تو برگشتم
وقتی همه میروند تو میمانی. وقتی همه میرانند تو به خود میخوانی. وقتی همه رهایم میکنند تو در آغوشم میفشاری. تشنه که میشوم باران میبخشی. وقتی همه با من قهر میکنند دستان کریم تو سایه سار محبت میشود. در ظلمت شب تنهایی، تنها چراغ یاد توست که دلم را به تو پیوند میزند. در اوج ناامیدی امیدم میبخشی و در هر غربت، یارم میشوی. وقتی بغض میکنم به درد دلهایم گوش میدهی و وقتی درد دل میکنم به نوازشی، مرهم به زخم هایم میگذاری. و اکنون باز هم تو را میخوانم با هزاران امید. به سوی تو رو کردهام در اوج خواستن. به خانه تو پناه آوردهام که میدانم مرا از خویش نمیرانی. با امید به یاری تو «نفس» میکشم و به باور اینکه پاسخ میدهی با تو سخن میگویم. پس ناامیدم مکن که تنها به تو امیدوارم و فقط تویی که مرا به فردایی سراسر طراوت و شادی بشارت میدهی. در این روزهای سراسر اضطراب، تنها تویی که دلها را آرامش میدهی و تنها آغوش گرم تو پناه این جانهای خسته و دلهای شکسته است. اینک به حرمت لحظههای آبی افطار، به پاکی دلهای روزه داران، به نجوای یارب یارب سحرخیزان، به اشکهای معطر توبهکنندگان، به سرمستی معرفت یافتگان، بیش از این ما را امتحان مکن و از آنچه از ما دیدی درگذر که تو را به مهربانی شناختهایم. دعای دلشکستگان را بشنو و دستمان را بگیر ای دوست خوبی که نام زیبایت «خدا» است.
در اوج طلب به سوی تو برگشتم
در این دل شب به سوی تو برگشتم
الغوث کنان به خانهات رو کردم
العفو به لب به سوی تو برگشتم
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
سخن روز
-
سید عباس صالحی: برقراری تعامل مثبت میان کمیسیون فرهنگی مجلس و وزارت ارشاد
-
دعای روز بیستوششم
-
چرا هنرمندان دست به رفتار نامتعارف میزنند؟
-
شهروند مجـــازی
-
توسعه در غیاب فرهنگ و میراثش
-
محبت یا شدت؟
-
دعای دلشکستگان را بشنو
اخبارایران آنلاین