افشای راز مرگ نوزاد با شکایت پدرش
گروه حوادث/ مرد جوان که یک سال قبل پسر 7 ماههاش را از دست داده بود با مراجعه به پلیس مدعی شد همسرش عامل مرگ این نوزاد بوده است.
بهگزارش خبرنگار جنایی «ایران»، چند روز قبل مرد جوانی به کلانتری رفت و گفت: اردیبهشت سال گذشته، پسر 7 ماههام وقتی در آغوش همسرم بود از دستش افتاد و جان باخت. همسرم شراره بیماری روحی داشت و آن روز حالش خوب نبود من وقتی متوجه ماجرا شدم واقعیت را از کادر پزشکی و پلیس مخفی کردم چرا که نمیخواستم حال همسرم بدتر شود به همین خاطر از آنجایی که شکایتی نداشتم پرونده بسته شد و همسرم تحت مداوا قرار گرفت. اما با گذشت یک سال از این ماجرا و بهتر شدن حال شراره تصمیم گرفتم واقعیت این مرگ را برملا کنم. چرا که فکر می کنم همسرم به عمد بچه را به زمین پرت کرد. نمیتوانستم با عذاب وجدان زندگی کنم. من از همسرم به اتهام قتل فرزندم شکایت دارم.
بازداشت زن جوان
با شکایت مرد جوان بهنام ستار، موضوع به بازپرس کشیک قتل پایتخت اعلام شد. بررسیها نشان میداد که نوزادی با همین مشخصات سال گذشته در یکی از بیمارستانهای پایتخت فوت کرده است. همانطور که ستار گفته بود پرونده بهدلیل نبود شکایت مختومه اعلام شده بود.
با تأیید مرگ کودک 7 ماهه و اظهارات مرد جوان به دستور بازپرس جنایی، شراره بازداشت شد. زن جوان در تحقیقات اولیه مدعی شد چون حال خوبی نداشته بچه از دستش افتاده است و عمدی در این کار نبوده است.
باتوجه به اعترافات شراره، به دستور بازپرس مرادی از شعبه دوم دادسرای امور جنایی تهران، زن جوان در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت قرار داده شد و تحقیقات در این خصوص ادامه دارد.
گفتوگو با متهم
چه اتفاقی برای پسرت افتاد؟
آن روز اصلاً حالم خوب نبود. پسرم هم گریه و بیقراری میکرد. نمیدانم چه اتفاقی افتاد که ناگهان بچه از دستم رها شد و روی زمین افتاد. همراه ستار او را به بیمارستان بردیم. بعد از دو روز بستری شدن در بیمارستان پسرم فوت کرد.
چرا آن موقع حرفی در این باره نزدید؟
شوهرم شکایتی از من نداشت و آن زمان به دروغ گفتیم که بچه از گهوارهاش به پایین افتاده است. از طرفی حال من خیلی بد بود. به حدی که در بیمارستان بستری شدم.همسرم که وضعیت مرا دید شکایتی نکرد.
سابقه بیماری داشتی؟
بله. قبل از ازدواجم هم داروی اعصاب مصرف میکردم. حتی در بیمارستان روانی هم بستری شده بودم. اما کم کم حالم بهتر شد.
با ستار چطور آشنا شدی؟
ستار همسایهمان بود. او یکبار ازدواج کرده بود و همسر اولش زمانی که باردار بود فوت میکند. بعد از آن ستار به خواستگاری من آمد و من هم که از نظر روحی بهتر شده بودم با او ازدواج کردم. یک سالی از ازدواجمان گذشته بود که باردار شدم. در این دوران دوباره بیماری به سراغم آمد. روز حادثه هم حالم خوب نبود. بعد از مرگ بچهام حالم خیلی بدتر شد و همانطوری که گفتم در بیمارستان بستری شدم. اما با درمانهایی که انجام دادم و رفتار خوب شوهرم، سلامتیام را بهدست آوردم.
پس چرا شوهرت شکایت کرد؟
نمیدانم. میگفت عذاب وجدان دارد و باید واقعیت را بگوید. من و ستار هیچ مشکلی نداشتیم نمی دانم چرا این کار را کرد.
عامل قتل پسر موبایلفروش در یک قدمی چوبه دار
گروه حوادث: پسر جوان که با همدستی دوستانش در جریان سرقت از مغازه موبایل فروشی صاحب مغازه را به قتل رسانده بود از سوی دادگاه به قصاص محکوم شد.
بهگزارش خبرنگار «ایران»، این پسر 22 ساله که فردین نام دارد روز 8 فروردین امسال همراه دو دوستش بهنامهای ابوالفضل و پژمان به بهانه خرید تلفن همراه به مغازه موبایل فروشی فرشاد- 28 ساله- در خیابان آیتالله کاشانی اسلامشهر رفت. اما وقتی با دوستش وارد مغازه شد یکی از آنها بیرون مغازه ایستاد تا مراقب باشد. فرشاد که به رفتار آنها مشکوک شده بود میخواست برای دفاع از خود از شوکر استفاده کند که فردین با چاقو او را زد و پس از سرقت گوشیهای داخل مغازه فرار کردند.
بدین ترتیب با مرگ فرشاد چند ساعت بعد متهمان دستگیر شدند.
پس از محاکمه متهمان در شعبه اول دادگاه کیفری استان تهران و با توجه به درخواست پدر و مادر مقتول مبنی بر قصاص متهمان سرانجام صبح دیروز قاضی باقری ریاست شعبه با صدور حکمی، فردین متهم ردیف اول را به قصاص و حبس محکوم کرد و دو همدستش نیز به مجازات حبس به خاطر ارتکاب سرقت و معاونت در قتل محکوم شدند.
زنده شدن زن جوان در سردخانه
گروه حوادث: زن جوان لرستانی که بر اثر سکته قلبی جان باخته بود در سردخانه زنده شد.
عبدالرضا شهبازی، مدیر روابط عمومی دانشگاه علوم پزشکی لرستان با اعلام این خبر به مهر گفت: یک خانم ۴۲ ساله که بهدلیل سکته فوت کرده بود، بعد از ۱۸ ساعت در سردخانه، زنده و به بیمارستان شهید مدنی خرم آباد منتقل شد.
وی اظهار داشت: این زن پس از تأیید مرگ به سردخانه «بهشت رضا» خرم آباد منتقل شده بود اما صبح روز بعد که پزشکی قانونی برای معاینه جسد و صدور جواز دفن مراجعه میکند مشاهده میشود این خانم نفس میکشد.
مدیر روابط عمومی دانشگاه علوم پزشکی لرستان با بیان اینکه وی به بیمارستان شهید مدنی خرم آباد منتقل شده گفت: تیم پزشکی به محض اطلاع از ماجرا وارد عمل شد و دقایقی بعد زن جوان احیا شد.
پاتک پلیس به پارکینگهای احتکار خودرو
گروه حوادث: همزمان با ورود پلیس به موضوع گرانی و احتکار خودرو در کمتر از 24 ساعت بیش از یک هزار دستگاه خودرو که در پارکینگها احتکار شده بود کشف شد.
سردار «محمدرضا مقیمی»، رئیس پلیس امنیت اقتصادی ناجا، با اشاره به مبارزه جدی با سودجویان و اخلالگران اقتصادی بویژه اخلاگران بازار خودرو اظهار داشت: باتوجه به آشفتگیهای اخیر بازار خودرو در عرضه، نوسان قیمت، افزایش قیمت در بازار، عدهای افراد سودجو و فرصت طلب به امید دستیابی به سودهای کلان حاصل از این معاملات، اقدام به احتکار و نگهداری خودروهای صفر کیلومتر در انبارها و پارکینگهای عمومی کرده و از عرضه آن به بازار فروش خودداری میکنند.
رئیس پلیس امنیت اقتصادی ناجا تصریح کرد: به علت اهمیت موضوع، کارآگاهان پلیس امنیت اقتصادی با جدیت در کمترین زمان طرح مذکور را در سطح کشور اجرا و با انجام تحقیقات و اقدامات فنی پلیسی محل دپو و احتکار خودرو در چهار انبار و پارکینگ شناسایی که در بازرسی از این انبارها ۶۳۴ دستگاه انواع خودروی سواری داخلی و خارجی، در استانهای تهران، اصفهان و قم کشف و انبارهای مربوطه پلمب شدند. سردار مقیمی ادامه داد: هرگونه دپوی خودرو در شرایط فعلی تخلف محسوب شده و چنانچه در بررسیها و گزارشهای مردمی خودروی صفر کیلومتر به صورت تجمیعی در پارکینگهای عمومی، خصوصی و انبارها نگهداری شده باشند، جرم احتکار تلقی شده و با هماهنگی و همکاری سازمان تعزیرات حکومتی پرونده قضائی برای آنها تشکیل خواهد شد.
توقیف خودرو در انبار یافت آباد
همچنین سردار علی ذوالقدری، رئیس پلیس امنیت عمومی پایتخت نیز از کشف ۷۹ دستگاه خودرو احتکار شده فاقد پلاک از پارکینگی در حوالی یافت آباد به ارزش ۱۵۰میلیارد ریال خبر داد. وی افزود: روز دوشنبه خبری مبنی بر اینکه مالک پارکینگ خودرویی در حوالی یافت آباد اقدام به دپو و احتکار تعداد قابل توجهی از انواع خودروهای ایرانی و خارجی کرده است مأموران انتظامی را بر آن داشت تا رسیدگی به این موضوع را در دستور کار خود قرار دهند. این مقام ارشد انتظامی با اشاره به اینکه تحقیقات پلیسی نشان از صحت خبر داشت، گفت: با هماهنگی مقام قضایی روز دوشنبه مأموران برای دستگیری و بازرسی از محل مذکور به نشانی اعلامی اعزام و موفق شدند از این پارکینگ ۷۹دستگاه انواع خورو شامل ۲دستگاه تیبا، ۱۰ دستگاه پراید، یک دستگاه لکسوز، ۳ دستگاه وانت آیسان، یک دستگاه هیوندا، ۳ دستگاه خودرو دنا پلاس، ۷ دستگاه خودرو ساینا، ۳ دستگاه خودرو جک، ۴ دستگاه خودرو لیفان ۳ دستگاه خودرو جیلی و... کشف و مالک پارکینگ را نیز به اتهام احتکار خودرو دستگیر و به پلیس امنیت عمومی انتقال دهند.
به گزارش سایت پلیس، وی در پایان از شهروندان خواست: در صورت اطلاع از اینگونه پارکینگها مراتب را از طریق سامانه ۱۱۰ به پلیس اطلاع دهند. سردار حسین رحیمی، رئیس پلیس تهران نیز در حاشیه اجرای سی و پنجمین طرح رعد در تهران گفت: اجرای طرح برخورد با احتکار خودرو در دستور کار پلیس قرار دارد و ۵۴۰ دستگاه خودرو بدون پلاک ساخت کارخانههای ایران خودرو و سایپا که در ۵ پارکینگ خودرو در تهران دپو شده بودند، کشف شد.
وی با اشاره به اجرای طرح شناسایی و دستگیری دلالان ارزی که بتازگی فعالیتهای مجرمانه خود را از نو آغاز کردهاند نیز عنوان داشت: مأموران پلیس امنیت اقتصادی ۲۳ نفر از دلالان ارزی را دستگیر و بالغ بر ۸۰ میلیارد ریال انواع ارز خارجی از آنها کشف کردند.
گروه حوادث / پسر جوانی که در یکی از رستورانهای منطقه دربند بهخاطر چشم در چشم شدن پسری ورزشکار را به قتل رسانده بود، صبح دیروز در شعبه 10 دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شد.
بهگزارش خبرنگار حوادث «ایران»، رسیدگی به این پرونده با گزارش یک درگیری منجر به قتل در ساعت ۲۱ شامگاه چهارشنبه ۲۳ مردادماه سال 98 به مأموران کلانتری ۱۲۲ دربند آغاز شد. مأموران پس از حضور در صحنه نزاع متوجه شدند که درگیری میان 4 نفر صورت گرفته و در پی آن یکی از آنها با ضربه چاقو به قلبش به قتل رسیده و یک نفر هم مجروح شده و عامل قتل هم متواری شده است. نخستین بررسیها نشان داد که فرد مجروح دوست قاتل بوده که برای درمان به یکی از بیمارستانها منتقل شد و مأموران پساز بازجویی از او و بررسی دوربینهای مداربسته محل جنایت هویت قاتل را شناسایی کردند و در نهایت سعید به اتهام قتل عمد بازداشت شد.
او پساز انتقال به دادسرای امور جنایی تهران به قتل اعتراف کرد و پروندهاش پساز تکمیل تحقیقات به دادگاه کیفری استان تهران ارجاع شد و صبح دیروز در شعبه 10 محاکمه شد.
در ابتدای جلسه دادگاه و پس از قرائت کیفرخواست خانواده مقتول از قاضی خواستند که قاتل به اشد مجازات محکوم شود. هرچقدر هم که قاضی تلاش کرد تا خانواده مقتول قاتل را ببخشند اولیای دم نپذیرفتند و خواهان اعدام او شدند. مادر مقتول در ادامه درخواستش به قاضی گفت: پسرم قهرمان ورزشهای رزمی بود و 16 مدال داشت اما این فرد او را ناجوانمردانه به قتل رساند و پسرم را از من گرفت. پس از آن سعید در جایگاه قرار گرفت و در دفاع از خودش گفت: آن روز من با رامین و سیما که به تازگی با او دوست شده بودم به دربند رفتیم و درحال خوردن شام بودیم که دیدم مقتول و دوستش مدام به من و سیما چپ چپ نگاه میکنند و همین موضوع باعث شد تا برای تذکر دادن به سمتشان بروم و درگیری بین ما شروع شد. دقایقی بعد هم با چاقویی که در جیبم بود ضربهای به سینه مقتول زدم که متأسفانه همان ضربه باعث فوت او شد.
در ادامه برادر قاتل که به اتهام اختفا در ادله جرم بازداشت بود گفت: آن روز سعید با حالتی پریشان به خانه آمد و چاقو را به من داد و گفت با این چاقو یک نفر را کشتهام. حرفش را جدی نگرفتم و بعد هم چاقو در دستشویی از جیبم به داخل چاه افتاد.
پس از اظهارات اولیای دم و متهمان قضات شعبه 10 برادر مقتول را تبرئه کردند و سعید به اتهام قتل عمد به قصاص محکوم شد.
مردی با چشمان حادثه ساز - قسمت ششم
پرسه در کوچه های آبادی
محمد بلوری
روزنامه نگار
بهناگاه فریاد و همهمه پسربچههایی که از فراز بام خانهها نگاهشان به دوردست جاده بود، شنیده شد. بچهها با دست به جاده اشاره میکردند و فریادزنان با هم دم میگرفتند: ای مرد بدشگون... کو بارون... کوبارون... کدخدا و ریشسفیدان میرزا کاظم بدشگون را جلو انداخته بودند و در جادهای خاکی و پرغبار به سوی آبادی میآمدند و همهمهها در میان جمعیت منتظر اوج میگرفت، در سایهسار درخت کهنسال، پسر بچهای افسار اسبی را که میرزا کاظم باید سوارش شود، در دست گرفته بود، اسبی با یال و کاکل سرخ که در مراسم روز عاشورا شمر ذوالجوشن به آن سوار میشد. در کنارش مردی بقچه ملیلهدوزی شدهای را زیر بغل زده بود که ردای سرخ شمر را در آن پیچیده بودند و با دستی دیگر یک کلاهخود زرد رنگ را که یک پر سرخ داشت زیر بغل میفشرد. هنگامی که گروه مردان ریشسفید همراه با میرزا کاظم بدشگون از راه رسیدند، حلقه انبوه جمع از هم شکافت و دالان انسانی شکل گرفت تا آنها وارد میدان شوند. آنگاه جمع مردان ریشسفید بهسوی آقا بزرگ رفتند تا درباره مأموریتشان به قلعه برای آوردن میرزا کاظم بدشگون به او توضیح دهند. آقابزرگ «حاکم خودخوانده» رو به میرزا کاظم هشدار داد تا بارش باران باید در لباس سرخ شمر سوار بر اسب در کوچههای آبادی گشت بزند و در این مدت خانوادهها موظفند غذا و خرجی روزانهاش را تأمین کنند و در صورتی که اقدام به فرار کند، در صورت دستگیری شدیدترین مجازات دربارهاش اعمال خواهد شد. پساز سخنان اخطارآمیز آقا بزرگ، لباس مخصوص شمر را بهتن میرزا کاظم پوشاندند. با بستن شمشیر به کمرش، کلاهخود با پر سرخ را بر سرش نهادند و در میان فریاد حاضران براسب سوارش کردند تا گشت در آبادی را تا آغاز باران شروع کند.
در مراد آباد بهار سوخته در لهیب سوزان آفتاب، آغاز شده بود. غلاف جوانهها در درختان که متورم میشدند و بوی زهم شکفتن در فضای باغها میپراکند، شکوفههای نشکفته در هرم گدازنده آفتاب میپژمردند. زمینها از عطش چاک چاک میشد و هر روز لاشه چند گاو و گوسفند را میدیدی که از نبودن علف و تشنگی در کشتزارهای سوخته بر زمین افتادهاند و با شکمهای ورم کرده در حال گندیدن هستند در حالی که بوی گند بدنشان در فضا میپراکند. در چنین هوای داغ، دم کرده و خفقان آوری، میرزا کاظم به ناچار هر روز صبح با قبای سرخ شمر و کلاهخودی که از روپوش چلوکبابی ساخته شده بود با پر قرمز یک خروس لاری بر پیشانیاش، سوار اسب میشد و شروع به گشت در کوچهها و محلات مرادآباد میکرد تا روزی ابرها آسمان آن آبادی را بپوشانند و باران سیرآبش کند و هر لحظه با اشتیاقی سوزان نگاهی به آسمان میکرد تا ابرهای آبستن باران از پس کوهستان ظاهر شوند.
ادامه دارد