ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
گفتوگوی «ایران» با محمد فاضلی جامعهشناس درباره آثار اجتماعی کووید 19 بر جامعه ایران
کنشگری نخبگان و جامعه تعیینکننده ایران پساکروناست
هدی هاشمی
خبرنگار
کى و چه زمانی بحران شیوع ویروس کرونا به پایان میرسد؟ این سؤال هر روز مردمی است که این روزها با حضور این میهمان ناخوانده تغییرات اساسی در سبک زندگیشان دادهاند. ویروسی که موجب شد تا مردم رفتن به سفر، رستوران، کافیشاپ، سینما و از همه مهمتر میهمانی یا دورهمیهای خانوادگی را تعطیل کنند و همین ماندن در خانه تغییرات بسیاری را در سبک زندگیشان به وجود آورد. مهمتر اینکه مناسک اجتماعی یعنی مراسمهای عزا و عروسی هم دستخوش تغییراتی شد. تغییراتی که بهگفته محمد فاضلی جامعهشناس، مردم را به سمت انزوای اجتماعی کشانده است: «ازدواج کردن بدون مراسم یا کنار آمدن با سوگ مرگ عزیزان بدون حضور دیگران و تسلیبخشی افراد، بار عاطفی ناخوشایندی بر دوش فرد میگذارد. این مناسک – چه عروسی و چه عزا - تعمیقکننده پیوندها، گاه بهانهای برای شروع دوباره ارتباطات لطمهدیده و مشارکت اجتماعی در عرصههای مختلف هستند و اکنون که متوقف شدهاند، انزوای اجتماعی را بر افراد تحمیل میکنند. «حالا همین انزوا موجب شده مردم هر روز بپرسند که بحران کرونا چه زمانی به پایان میرسد و آیا روزی که کرونا از بین رفت نحوه کار کردن، درس خواندن و سبک زندگی ما مثل گذشته خواهد بود. محمد فاضلی در این باره معتقد است: «جامعه ایران پساکرونا به خودی خود تغییر نمیکند. کرونا ازپیش خودش عاملیتی برای تغییر ندارد. تغییرات دیگر، از جمله تغییر در حکمرانی یا افزایش ظرفیت جامعه ایرانی و بالاخص ظرفیت حکومت برای مواجهه با مشکلات و تدبیر بهتر امور کشور، نیازمند کنشگری است. بدون کنشگری، ایران پساکرونا با ایران پیشاکرونا فرق زیادی نخواهد داشت، یا حداقل فرقش آنقدر که ادعا میشود نخواهد بود، بههمین بهانه با محمد فاضلی جامعهشناس درباره آثار اجتماعی کرونا و آینده جامعه ایرانی در پساکرونا گفتوگو کردیم که میخوانید:
با شیوع ویروس کرونا در ایران، اتفاقات زیادی در رفتار، روابط اجتماعی و خانوادگی ایرانیها رقم خورد تا جایی که این ویروس سبک زندگی مردم را تحت تأثیر قرارداد، بهنظر شما ویروس کرونا زندگی مردم را دستخوش چه تغییراتی کرده است؟
تغییرات را البته باید با پژوهشهای دقیق مشخص کرد، اما مشاهدات نشان میدهد چند تغییر مهمتر به این شرح است. میزان رعایت بهداشت عمومی در اکثر خانوادهها افزایش یافته است و با توجه به اینکه چشمانداز پایان یافتن و نابودی کرونا خیلی مبهم است، این رفتار احتمالاً برای مدت طولانی باقی خواهد ماند و باماندگار شدن احتمالی کرونا، به بخشی از سبک زندگی بدل میشود. کرونا همچنین زندگی جمعی را به سطح خانواده تقلیل داده است. برخی خانوادهها وارد ماه سوم دوری فرزندان از والدین و فقدان هر گونه میهمانی یا همنشینی خانوادگی شدهاند. ماندن در خانه تغییراتی در سبک زندگی خانوادگی ایجاد کرده است. افراد بسته به امکاناتی که در خانه دارند و فضایی که در اختیارشان قرار گرفته، طیفی از رفتارهای متناسب خانه نظیر ورزش و نرمش، فعالیتهای مصرف فرهنگی و سرگرمیهای خانگی را تجربه کردهاند. اینها هم ممکن است در صورت طولانی شدن بیماری، به بخشی از سبک زندگی تبدیل شوند وحتی ممکن است شرکتهای تجاری به فکر بیفتند وسایلی برای گذران اوقات طولانی تنهایی در خانه تولید کنند. برخی خانوادهها ساعات بیشتری را صرف دیدن فیلم، گوش کردن موسیقی و حتی آشپزی کردهاند. خانمهای خانهداری را میتوانید سراغ بگیرید که در منزل نان پختهاند، کاری که علیالقاعده در دنیای جدید برای خانمهای امروز، دشوار و غیرقابل قبول است. سفر کردن بسیار کم شده و الگوهای فراغت بیرون از منزل بهکلی تغییرکرده است. رفتن به رستوران، کافیشاپ، سینما وتئاتربه کلی متوقف شده و طولانی شدن این وضعیت، هم ظرفیتهایی برای انتقال اینگونه رفتارهای مصرفی به فضای اینترنت ایجاد میکند، هم انرژی ذخیره شدهای ایجاد میکند که ممکن است بعد از پایان کرونا، سیلی از جمعیت را به سمت این گونه رفتارها روانه کند و هم ممکن است به تغییرات پایدار در سبک زندگی و منش افراد بینجامد. تحقیقات تجربی میتواند روشنگر باشد.
پس بهنظر شما آیا تغییراتی که کرونا ایجاد کرده تغییرات مقطعی است یا نه این تغییرات مستمر خواهد بود، به عبارتی آیا جامعه با یک شرایط جدیدی از زندگی مواجه خواهد شد؟
مقطعی یا ماندگار بودن تغییرات به عوامل زیادی بستگی دارد. طولانی شدن زمان شیوع بیماری، احتمال بازگشت، میزان خطرناک بودن رفتارهایی که تغییر کردهاند، ادراک مردم از میزان خطر ابتلا به بیماری بر اثر هر نوع رفتار، تمهیداتی که جامعه برای مقابله در پیش میگیرد، ابزارهای فناورانهای که خلق میشوند تا سازگاری با شرایط را تسهیل کنند، میزان خستگی افراد از زیستن در شرایط غیرعادی، تهیه شدن یا نشدن واکسن برای این بیماری و بسیاری عوامل دیگر بر ماندگاری تغییرات اثر میگذارند.
البته اگر کرونا مقطعی هم باشد تأثیرات بسیاری روی سبک زندگی مردم داشته است اما شواهد و قرائن در جامعه نشان میدهد یکی از هدف گیریهای کرونا تأثیر مستقیم آن بر روابط خانواده بوده است آیا ما از این پس با خانواده جدیدی روبهرو خواهیم شد؟
من ترجیح میدهم بهجای خانواده از مفهوم خویشاوندی استفاده کنم. خانوادهها بر اساس قوتهای خود به کرونا پاسخ میدهند. خانوادهای که افرادش ظرفیتهای گوناگون گفتوگو، تعامل و همزیستی مسالمتآمیز در کنار یکدیگر داشتهاند، حالا که روابطشان به درون خانواده هستهای محدود شده و از دایره گستردهتر دوستان، خویشاوندان و ارتباطات نزدیک بریدهاند، میتوانند آن ظرفیتها را برای غلبه بر بیماری کرونا و شرایط اجتماعی ناشی از آن استفاده کنند. اما خانوادهای که محیطی پرتنش داشته، اعضایش قبل از کرونا نیز از هم دور بودهاند و فقدان عاطفه و روابط مسالمتآمیز در خانه را با کمک جمع دوستان یا روابط خویشاوندی جبران میکردهاند حالا تحت فشار بیشتری قرار میگیرد. البته تأثیرات خطی و یکسویه نیست. خانوادهای که روابط درون آن کافی نبوده و افراد خود را با ارتباطات اجتماعی بیرون خانواده مشغول میکردهاند، حالا باید زیستن در کنار یکدیگر بدون حضور دیگران را تجربه کنند و این ممکن است به نزدیکی بیشتر اعضای خانواده منتهی شود.
خویشاوندی اما بیشتر از گذشته تحت فشار و زوال قرار میگیرد. ماهیت زندگی بالاخص در شهرهای بزرگ به گونهای است که سبب دوری اعضای شبکه خویشاوندی میشود. کرونا حالا این دوری را بیشتر کرده است. محتمل است که حس انزوا و دورافتادگی از شبکهای که افراد را سرشار از عواطف و احساسات خویشاوندی میسازد، اثرات منفی و ناخوشایندی باقی بگذارد. بخشی از این امر نیز نتیجه متوقف شدن مشارکت در مراسم است. مراسم جایگاهی برای تولید انرژی عاطفی و نیروی حیاتی برآمده از تعاملات اجتماعی است. هر مجلس عروسی یا عزا، میهمانی یا مجالسی که به مناسبتهای دیگر برگزار میشوند، کارکردشان جامعهپذیر کردن جوانترها، تعمیق آشناییها، افزایش پُرشدگی عاطفی افراد و خلق سرمایه اجتماعی و اعتماد بین افراد است. این مناسک و مراسم اکنون به کلی متوقف شدهاند. ازدواج کردن بدون مراسم یا کنار آمدن با سوگ مرگ عزیزان بدون حضور دیگران و تسلیبخشی ایشان، بارعاطفی ناخوشایندی بر دوش افراد میگذارد.این مناسک - چه عروسی و چه عزا - تعمیقکننده پیوندها، گاه بهانهای برای شروع دوباره ارتباطات لطمه دیده و مشارکت اجتماعی در عرصههای مختلف هستند و اکنون که متوقف شدهاند، انزوای اجتماعی را بر افراد تحمیل میکنند. البته در این عرصه نیز اثرات یکسویه منفی نیست. ممکن است افراد وخانوادهها، هزینه نکردن سنگین برای عروسی و عزا و در عوض هزینه کردن بخشی از منابع برای کارهای خیریه و تولید خیر جمعی را تجربه کنند. همین تأثیرات متکثر است که ضروری میسازد تجربه مردم از ایام کرونا، بهصورت تاریخ شفاهی یا هر شکل دیگری، ثبت شود. ثبت تجربههای افراد و خانوادهها در ایام کرونا، منبع ارزشمندی برای تحقیقات اجتماعی است.
با توجه به اینکه کرونا سبک زندگی مردم را تغییر داده بویژه این تغییرات در حوزههای اجتماعی (نظام بهداشت و درمان؛ نظام آموزشی؛ روابط خانوادگی و محیط زیست و...) بیشتر بوده است به نظر شما ما در حوزه اجتماعی با چه بحرانهای جدیدی روبهروخواهیم شد.
ما بدرستی نمیدانیم و حداقل در حیطه تخصص من نیست که بگویم استفاده گسترده از محصولات شوینده یا استفاده ازضدعفونیکنندهها در درازمدت چه مشکلاتی برای سلامت افراد ایجاد میکند. ممکن است نظام بهداشت و درمان زمانی با عوارض ناشی از این مصرف مواجه شود. لیکن تصورم این است که جامعه ما که از قبل هم با مشکلات ناشی از فراگیر بودن بیماریهای روانشناختی مواجه بود و در مقاطعی گفته شده که تا 25 درصد افراد به نوعی از مراقبت روانی نیاز دارند، بر اثر عوارض اجتماعی ناشی از بیماری کروناممکن است با اختلالات روانی بیشتری مواجه شوند. این وضعیت بالاخص در جامعه ایران که هنوز تابوهایی برای بیان بیماری روانی و استفاده از مراقبتهای روانشناختی وجود دارد، میتواند بسیار ناخوشایند باشد همچنین در حوزه آموزش.
هم باید اشاره کنم که نابرابری آموزشی در جامعه ما از قبل نیز وجود داشته است. تفاوت خدماتی که در مدارس دولتی، غیرانتفاعی و مدارس خاص ارائه میشود به اندازه کافی مولد نابرابریهای آموزشی و پیامدهای اجتماعی ناشی از آن بودهاند. وضعیت الان به گونهای است که دسترسی نداشتن به اینترنت، آموزش ندیدن معلمان و دانشآموزان برای استفاده از فضای مجازی، ناکافی بودن زیرساختها و عوامل دیگر میتوانند نابرابری آموزشی را تشدید کنند و متعاقب آن نابرابری اجتماعی نیز تقویت شود، در حوزه محیط زیست نیز.
متخصصان محیط زیست باید درباره عوارض ناشی از استفاده بیشتر از شویندهها و مواد ضدعفونی بر طبیعت سخن بگویند. البته استفاده بسیار بیشتر از دستکشهای پلاستیکی و سایر محصولاتی که برای پیشگیری از کرونا استفاده میشوند بالاخص در جامعه ما که سطح دفع مناسب، بهداشتی و سازگار با محیطزیست زبالهها از قبل نیز نامناسب بوده، عوارضی خواهد داشت. استفاده بیشتر از منابع آب برای شستوشو را هم باید در نظر گرفت. البته در اینجا نیز کرونا اثرات مثبت داشته است. کاهش مصرف بنزین یا کاهش مصرف بهطور کلی ممکن است برای محیطزیست مثبت بوده باشد. همه اینها به بررسی تجربی نیاز دارد.
با توجه به تغییر مناسک اجتماعی مثل عزا، عروسی و دورهمی جامعه از نظر ارتباط عاطفی و اجتماعی دچار تغییراتی شده آیا پس از کرونا این مراسمها به وضعیت قبل باز خواهد گشت؟
جامعه مثل موجودات زنده خصیصه یادگیری هم دارد. ممکن است جامعه یاد بگیرد که مراسم را با جمعیت کمتر، هزینه کمتر و به شکل متفاوتی برگزار کند. طولانیشدن بازه زمانی شیوع بیماری کرونا تعیینکننده است. جامعه نمیتواند در درازمدت بدون عروسی باشد و شاید عروسیهای صرفاً با حضور جمعیت اندک با پخش از طریق فضای مجازی، متداول شود. نمیدانیم جامعه خودش را چگونه با واقعیت فاصلهگذاری تطبیق میدهد. گفتم که ممکن است کسانی به فکر خلق فناوریهایی برای تسهیل زندگی مبتنی بر فاصلهگذاری بیفتند و این را به فرصتی برای درآمدزایی تبدیل کنند. این گروه اگر موفق شوند، ممکن است راه و شیوهای که جلوی پای انسان و جامعه در معرض کرونا قرار میدهند، مولد سبک زندگیهای جدیدی شود که بشدت زندگی مناسکی را محدود کند و بازگشت به گذشته را سختتر سازد. محتمل است که دوری از مراسم خودش را بهصورت یک انرژی ذخیره شده نشان دهد و بعد از پایان یافتن کرونا، جامعه بازگشتی هیجانی به لذتها و مناسک پیشاکرونایی را تجربه کند. اگر اطلاعات دقیقتری از کشوری نظیر چین و شهر ووهان داشتیم شاید بهتر میتوانستیم سناریوهای محتمل را ارزیابی کنیم چون میتوانستیم واکنشهای جامعه رسته از کرونا را مشاهده کنیم.
دولت باید چه برنامهها و راهکارهایی برای عبور از این بحران و کنترل تبعات ناشی از کرونا داشته باشد و در سوی دیگر مردم هم در همراهی با این برنامهها چه وظایفی دارند؟
دولت در عرصه اقتصادی باید کارهایی انجام دهد که بیانشان تخصص من نیست. اقتصاددانان میتوانند به شما بگویند که دولت برای مقابله با عوارض اقتصادی کرونا چه باید بکند. دولت به نظرم هر قدر دادهها و اطلاعات دقیقتری درباره ابعاد مختلف بیماری کروناو عوارض آن تولید کند، ظرفیت بیشتری در جامعه برای شناخت عوارض بیماری و مجهز کردن محققان و نخبگان به اندیشیدن در وضعیت کرونایی و پساکرونایی ایجاد میکند. دولت باید به شکل هوشمندی ظرفیتهای رصد کردن عوارض کرونا را ایجاد کند و از طریق به اشتراک گذاشتن دادهها، اجازه دهد جامعه خودش را در آینه آمار و اطلاعات ببیند و درباره خودش تأمل انتقادی داشته باشد و جامعه به خودآگاهی درباره وضعیت کرونایی برسد. این کار دولت مولد اعتماد و سرمایه اجتماعی نیز میشود که برای بسیج عمومی در مقابل کرونا بشدت ضروری است. دولت باید مولد اعتمادی باشد که بر اثر آن، حس مسئولیتپذیری اجتماعی نیز تقویت میشود.
با توجه به این صحبتها، جامعه ایران در پساکرونا چه جامعهای خواهد بود و چالشهای پیش روی این جامعه چیست؟
جامعه ایران پساکرونا به خودی خود تغییر نمیکند. کرونا از پیش خودش عاملیتی برای تغییر ندارد. برخی تغییرات البته به واسطه تلاش تکتک افراد برای در امان ماندن از کرونا بهوجود میآید که فکر میکنم تعداد زیادی از آنها را در این مصاحبه بررسی کردیم. تغییرات دیگر، از جمله تغییر در حکمرانی یا افزایش ظرفیت جامعه ایرانی و بالاخص ظرفیت حکومت برای مواجهه با مشکلات و تدبیر بهتر امور کشور، نیازمند کنشگری است. کنشگری و مطالبهگری نخبگان و جامعه و میزان فعالیت فکری و اقدام عملی که بخشهای مختلف جامعه برای تحلیل بیماری و اثراتش و برشمردن ملزومات ضروری برای مقابله جامعه ایرانی با عوارض کرونا و بالاتر بردن سطح تابآوری جامعه و سیاست انجام میدهند، تعیینکننده ایران پساکروناست. بدون کنشگری، ایران پساکرونا با ایران پیشاکرونا فرق زیادی نخواهد داشت، یا حداقل فرقش آنقدر که ادعا میشود نخواهد بود.
خانواده های شماری از پزشکان شهدای خدمت به گفت و گو با «ایران» نشستند
آنها از جان خود برای مردم گذشتند
ادامه از صفحه اول
نتوانستم در مراسم خاکسپاری همسرم شرکت کنم!
دکتر نیرومنش همسر دکتر حبیبالله پیروی جراح عمومی و مدیر بخش جراحی بیمارستان طالقانی است. این استاد نمونه و فوق تخصص جراح عروق و پیوند کبد و کلیه در همان روزهای نخست اپیدمی کرونا بهدلیل تماس با بیماران مبتلا به نارسایی تنفسی در همان روزهای آخر بهمن ماه به ویروس کرونا مبتلا شد. علائم وی از 12 اسفند ماه با ضعف و بیحالی و بیاشتهایی کمکم بروز پیدا کرد. همسرش میگوید: «دکتر مدام با بیماران تنفسی در ارتباط بود. آن زمان هنوز بهطور رسمی ویروس کرونا را در کشور اعلام نکرده بودند. از سوم اسفند ماه نسبت به بیماری اش مشکوک شد و خودش را در خانه قرنطینه کرد. کمکم اشتهایش را از دست داد تا اینکه یک هفته بعد ضعف شدید، تنگی نفس و تعریق فوقالعاده و تب بالای 38 درجه علائم بیماریاش بدتر شد.» دکتر نیرومنش میگوید: تب جزو علائم دیررس کرونا است. آخر از همه علائم ظهور میکند. همان زمان در تلویزیون فیلمهایی از چینیها را میدیدم که یک مرتبه وسط خیابان روی زمین میافتادند. این اتفاق برای همسرم افتاد. با افت ناگهانی فشار خون و اکسیژن پایین خون روی تخت افتاد. او را با آمبولانس به بیمارستان منتقل کردیم. بعد از آنکه همسرم را به اتاق آیسییو بردند دیگر او را ندیدم. تنگی نفسش شدید شده بود و سیتیاسکن ریه نشان داد ریهاش درگیر شده است و در نهایت اینتوبه شد. این پیش آگهی خوبی برای وضعیت جسمانیاش نبود. و در نهایت علیرغم همه تلاشهای کادر درمان ساعت 11 و نیم شب اول عید نوروز فوت کرد. همسر و خانواده دکتر پیروی خبر فوت پدرشان را از پیامکهای تسلیتی که نیمه شب به تلفن همراه دکتر ارسال میشد متوجه شدند. همسرش میگوید: نیمه شب تا صبح پیامک تسلیت به گوشی همسرم میفرستادند. ما اینگونه متوجه مرگ همسرم شدیم. و این خبر وحشتناکی برای ما بود. او درباره اینکه آیا در طول مدت بستری توانستند با دکتر پیروی در تخت بیمارستان ارتباط برقرار کنند، عنوان میکند: بهخاطر احتیاط وارد اتاق بستری نمیشدیم. باید گان و ماسک میپوشیدیم و دم در اتاق میایستادیم و از دور برایش دست تکان میدادیم. البته زمانی که در آی سی یو بود گفتند دیگر نباید ایشان را ببینیم. برای خانواده سخت بود. احساس میکردیم هر روز یکی را از دست میدهیم. حتی خواهش کردیم از همسرم فیلم بگیرند که گفتند ممنوع است. این دوری برای ما وحشتناک بود. دکتر نیرومنش که خودش نیز به کرونا مبتلا شده است، میگوید: من در 6 روز حدود 10 کیلو وزنم را از دست دادم و بهخاطر شدت ضعف و بیحالی نتوانستم در مراسم خاکسپاری همسرم شرکت کنم. اوضاع جسمیام در آیسییو آن چنان بد بود که فکر میکردم دیگر به زندگی بر نمیگردم. نیمه شب به حالت خفگی از خواب بیدار میشدم. کسی چهره همسرم را بعد از بستری در اتاق آیسییو ندید. در مراسم خاکسپاری دوستان واقوام دم در ایستاده بودند و با صدای بلند گریه میکردند. این فضا خیلی ما را اذیت کرد. دوستان و آشنایان با پیام صوتی و فرستادن دسته گل با ما همدردی میکردند.
کرونا عید ما را عزا کرد
دکتر صمد بابازاده 53 ساله، پزشک عمومی، اهل بابل؛ علت ابتلا: سرایت بیماری در درمانگاه. وی هفته اول اسفند با علائم سرماخوردگی مشکوک به بیماری کرونا در خانه خودش را قرنطینه میکند و سپس بهدلیل وخامت اوضاع جسمانیاش در بیمارستان بستری میشود و سپس فوت میکند. همسرش خانم پناهتی میگوید: در روزهای اول اپیدمی کرونا زمانی که اغلب مطبهای سرپایی تعطیل شده بودند همسرم بیماران را در درمانگاه پذیرش میکرد. چند روز بعد از اعلام ویروس متوجه علائم مشکوک در خودش شد و در خانه قرنطینه شد. بعد از 12 روز اوضاع جسمیاش به قدری وخیم شد که بعد از بستری در اورژانس به آیسییو منتقل شد تا اینکه بهدلیل افت اکسیژن خون اینتوبه شد. خانم پناهتی درباره اینکه آیا خانوادهها میتوانستند بیماران را در بخشهای بستری ببینند؟ میگوید: در روزهای نخست که همسرم بخش جراحی مردان بود برای ملاقاتش میرفتم حتی یک بار از من خواست برایش ماهیپلو درست کنم. اما در اتاق آیسی یو اجازه ملاقات نداشتیم. من تا آخرین لحظه امید داشتم. به هر حال دو دختر 20 و 16 ساله داشتیم و مدام روحیه میدادم اما استرس وحشتناک بیماری ناشناخته بسیار جو خانه را سنیگن کرده بود. میترسیدم بچههایم درگیر بیماری شوند. مدام پیگیر حال همسرم بودیم اما خبرها خوب نبود. سالها طول میکشد تا یک فرد پزشک شود، تجربه کسب کند و یک شهر به او اعتماد کنند و حالا داشت پر پر میشد و کاری از دست ما ساخته نبود. من یک ماه تا صبح نخوابیدم. مدام چشمم به گوشیام بود تا از دکتر خبر بگیرم و در نهایت ایشان شب عید یعنی یک فروردین فوت کردند. او به برگزار نشدن مراسم خاکسپاری همسرش هم اشاره میکند: خدا خواست کسی جمع نشود و گریه نکنند این تصاویر تا آخر عمر برای بچهها ثبت میشد و از یادشان نمیرفت. خاکسپاری در روستای پدری دکتر بود و همه اهالی روستا جلوی در خانههایشان جمع شده بودند تا پیکر دکتر بابازاده را بدرقه کنند.
نمیخواست بیمارانش پشت در مطب بمانند
دکتر حسین جوهری، متخصص گوش و حلق و بینی، اهل قم، 54 ساله علت فوت: ویزیت بیماران بدحال تنفسی در مطب. همسر این پزشک خاطره تلخ آن روزها را اینگونه برایمان روایت میکند: دکتر یک ماه در بیمارستان بستری بود ما خیلی اذیت شدیم. میگفت نمیخواهم بیماران بیایند و پشت در مطب بمانند. در نهایت کرونا گرفت و در بیمارستان شهید بهشتی قم بستری شد. آنجا میگفتند چون بیمار کرونایی است دیگر کارش تمام است اما این رسمش نبود متأسفانه روزهای اول بود و پرسنل ماسک و گان نداشتند. میترسیدند به بیماران نزدیک شوند امکانات خیلی کم بود و حتی کپسول اکسیژن در بیمارستان به ندرت پیدا میشد. اتاقهای ایزوله هنوز تجهیز نشده بودند حتی یخچالشان به برق نبود تا زمانی که مریض آب سرد میخواهد بدهیم اوضاع به قدری بد بود که بیماران زیادی روزانه از دست میرفتند. مریضها نامید شده بودند و دکتر جوهری هم نامید شده بود. او در ادامه حرفهایش به همدردی بیماران همسرش بعد از فوت دکتر جوهری اشاره میکند در مراسم خاکسپاری اش یکی از بیمارانش چنان اشک میریخت که تعجب ما را در پی داشت.: من شبها و روزها کابوس میبینم. نمیدانم کی شب است و کی روز است. فکر میکنم دکتر بر میگردد.
برای دکتر مرگ زود بود
دکتر محمود ایروانی محمدآبادی 61 ساله، متخصص بیهوشی، شاغل در بیمارستان مادران و.... علت ابتلا؛جراحی زایمان مادر مبتلا به کرونا. برای مصاحبه با خانواده این پزشک با مادرش در اصفهان تماس میگیرم. میگوید: دخترم، همه چیز را از من پنهان کردند. شماره تماش پسرش را میدهد. آقای ایروانی هم میگوید: برادرش در اتاق عمل هنگام زایمان خانم باردار مبتلا به کرونا بیماری گرفت. او 35 روز در کما بود و در نهایت بهدلیل عوارض کرونا یعنی از کار افتادن کلیه و کبد و ریهها فوت میکند. برادرم مرتب به ما زنگ میزد و با مادرم صحبت میکرد و مدام تأکید میکرد که مراقب مادر باشیم. یک روز قبل از آنکه به کما برود به خواهرم زنگ میزند و میگوید حالش خوب نیست. به قول ما اصفهانیها جانی در تنش نمانده بود. از پشت در اتاق شیشهای برای خواهرم دست تکان میداد. بعد از آن روز هر چه به تلفن همراهش زنگ زدیم. کسی جواب نداد. متأسفانه قسمتش این بود. کسی این کار را کرد که ما نمیتوانیم گلهای کنیم. خیلی سخت است. او هم پدر بود هم برادر و هم محرم اسرار خانواده. وجودش خیلی در خانواده ما پر رنگ بود. میدانم مرگ حق است اما برای محمود خیلی زود بود و ما همهمان به او احتیاج داشتیم. جایش خیلی خالی است.
مثل طاعون زدهها به ما نگاه میکردند
رامین عزیزی، 25 ساله، پرستار، شاغل در بخش اورژانس بیمارستان بهارلو. پدرش روزهای بیماری فرزندش را اینگونه روایت میکند: رامین اواخر بهمن ماه بهدلیل لولهگذاری در دهان مریض مبتلا شده بود. هر چند حالش بد بود و در منزل مانده بود استراحت کند اما مادربزرگش تعریف میکند که از بیمارستان زنگ زدند نیرو نداریم و برای کمک برود. رامین هم برای اینکه همکارانش دست تنها نمانند خودش را به اورژانس بیمارستان میرساند. چند روز بود خانه نیامده بود و ما فکر میکردیم شیفتاش طولانی شده است. گویا خودش کرونا گرفته بود و در تخت بیمارستان بستری شده بود جوری که ریههایش سفید شده بود و تنگی نفس شدید داشت. باورتان نمیشود روزی که رامین بستری شد هزار بار مردم و زنده شدم و بیرون اتاق با خدا راز و نیاز کردم و او را طلب کردم. اگرچه رامین خودش روی تخت بیمارستان بود اما باز او از من مراقبت میکرد و دلداریام میداد و از آمادگی برای مراسم عقدش در خرداد ماه حرف میزد. پولش برای خرید حلقه کم بود. به او قول دادم کمکش میکنیم ونگران هیچ چیزی نباشد. اما عمرش به دنیا نبود و زود رفت و ما و نامزدش را برای همیشه تنها گذاشت. پدر این پرستار از رفتار مردم گله میکند و میگوید: زمانی که برای پسرم حجله گذاشتیم همه به ما مثل طاعونزدهها نگاه میکردند. میترسیدند به ما نزدیک شوند و تسلیت بگویند. البته مردم حق دارند.
گفتوگوی ما با خانواده کادردرمان گویای این واقعیت است که سربازان این جنگ نابرابر با کمترین امکانات به دل دشمن رفتند و تصویر زیبایی از خودگذشتگی را به نمایش گذاشتند. پرستاران و پزشکانی که با عشق به وطن بیماران را لمس کردند، در آغوش گرفتند و برای روحیه از دست رفتهشان امید آنها شدند. بیشک مردم پرپر شدن این پروانههای از جان گذشته را فراموش نخواهند کرد.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
کنشگری نخبگان و جامعه تعیینکننده ایران پساکروناست
-
آنها از جان خود برای مردم گذشتند
اخبارایران آنلاین