امام حسن عسکری علیه السلام:
تمام پلیدیها در خانهای قرار داده شده و کلید آن دروغگویی است.
نزهه الناظر و تنبیه الخاطر ص 145 - بحار الانوار(ط-بیروت) ج 75، ص 377
کامبیز درمبخش: فعلاً مجبوریم صبر کنیم
در زمینه کرونا آثاری خلق شده که مربوط بههمین روزگار است و من نیز از اولین کسانی بودم که در این زمینه شروع بهکار کردم. هنرمند فقط شامل هنرهای تجسمی نمیشود و شامل میلیونها نفری میشود که هر کدام به نوعی بواسطه رشتههایی همچون موسیقی، تئاتر، سینما نویسندگی، روزنامهنگاری و... ارتزاق میکنند و الان بلاتکلیف هستند و نمیدانند در آینده چه میشود.
این مشکلی است که تاکنون کسی نه به آن اشارهای کرده و نه کسی هم جوابی درباره آن داده و تصمیمی هم گرفته نشده است؛ به هر حال فعلاً مجبوریم صبر کنیم.
بخشی از گفتوگوی این هنرمند با خبرنگار ایسنا
ماه مبارک رمضان
اللَّهُمَّ وَفِّقْنِی فِیهِ لِمُوَافَقَة الْأَبْرَارِ وَ جَنِّبْنِی فِیهِ مُرَافَقَة الْأَشْرَارِ وَ آوِنِی فِیهِ بِرَحْمَتِک إِلَی [فِی ] دَارِ الْقَرَارِ بِإِلَهِیتِک یا إِلَهَ الْعَالَمِینَ
خدایا مرا در این ماه به همراهی و همسویی با نیکان توفیق ده، و از همنشینی با بدان دور بدار و به حق رحمتت به خانه آرامش جایم ده، به پرستیدگی ات ای پرستیده جهانیان.
ذکرخیری از محمدعلی سپانلو در سالمرگش
انسان شکوهمند شعر
ارمغان بهداروند
شاعر
«خانه ما کنار ریل راهآهن بود. کوچهای قدیمی که همه زیباییاش درخت کنارکهنسالی بود که در سایهسارش، کودکان و در شاخسارش، گنجشکها به شیطنت مشغول بودند. جنگ بود و به رفت و آمد قطار، صبح به صبح میدویدیم و برای سربازانی که برای آمدن دلیلی بر پیشانی داشتند، دست تکان میدادیم و عصر به عصر میدویدیم و برای سربازانی که برای برگشتن، بر پیشانی، دلیلی داشتند، دست تکان میدادیم و خودمان را به همین اندازه، در جنگ شریک میدانستیم. روزی هم که موشک دوازده متری، سایه آن درخت کهنسال را از کودکان و گنجشکها گرفت، شریکتر شدند. موشک، نام خیلی از آن کودکان را «مفقودالاثر» گذاشت که حالا اگر میبودند حتماً شبیه آن درختِ کنار، سایهای داشتند و همسایههایی!»
آنها و خیلی دیگر از کودکانی که از دیروز و امروز کسر شدند، به معجزه کلمه منقرض نشدند و آن معجزه، که از داستانی شبیه به همین حکایت، خونخورده بود، متولدِ «محمدعلی سپانلو» بود. کودکان آن قصه در سال شصتوپنج «یحیی» شدند و کودکان این قصه در سال شصتوشش، «یحیی»:
«خانه من نزدیک پادگان جمشیدآباد بود. در زمان جنگ مرتب اعلام میشد که باید این جا را تخلیه کنیم. موشکباران شروع شد و یک بار موشکی به کوچه بالایی خانه من که خانه پدری من هم در آن کوچه بود، اصابت کرد. خانه پدریام ویران شد و خانه من تقریباً غیرقابل سکونت. من در همان زمان رفتم خانه برادرم که در اکباتان زندگی میکرد. برادرم آلبوم عکسی نشان من داد که در آن آلبوم، عکسی از بچههایی بود که در کوچه خانه پدریام با هم بازی میکردند. همان کوچهای که در موشکباران تمام خانههایش از بین رفته بود و وقتی آن عکس را دیدم برادرم به من گفت که به غیر از پسرش، تمام بچههای آن عکس در موشکباران کشته شدهاند. این عکس، مرا یاد ملتی از کودکان انداخت که در برابر دشمن، مقاومت میکردند. اسم یحیی در «نام تمام مردگان یحیی است»، نماد زندگی است. من با این شعر میخواهم بگویم که بچهها نمردهاند که تمامشان زنده و حی هستند.»
اگر قرار باشد یک شعر که هم شاعرش و هم ملتش را بقا بخشیده باشد، گواه بگیریم، همین شعر «نام تمام مردگان یحیی است» سپانلو میتواند باشد. او را به غنیمت تعلّقش به تهران، «شاعر تهران» مینامند اما به شهادت همین یک شعر میتوان او را «شاعر ایران» نامید که عطر اندوهش هیچ کم از مردمان اندوهگینی ندارد که همخاطره با او از دردی مشترک گریستهاند. سپانلو، چنان خوانده بود که بتواند خوانندهاش را بهدنبال بیاورد. مسافر تاریخ بود و اگر دیروزها را به امروز احضار میکرد، به جستوجوی جهانی نو بود که از جای خالی آن درد کشیده بود و غیاب آن را خُسران میدانست. شناخت دقیق روزگار خویش و خلق ادبیات به شرطی که جامعه در گزارههای ادبی، نامیرا بماند، وجه تفرد سپانلوست. واقعیتنویسی که نه در گردآب رمانتیسم غرق شد و نه خود را به بیابانهای بیمعنا تبعید کرد. انسان غالب شعرهای سپانلو، انسان شکوهمندی است که با تردید بهگذشته و با نگرانی به فردا میاندیشد. امروز سالمرگ اوست. یحیی دیگری که فروتنانه، زندگی را زیسته بود و هیچ از مصائب انسان، نگریخته بود. محمدعلی سپانلو شدن چنان دشوار هست که بگوییم جای او خالی.
پنجسال از درگذشت صادق آیینهوند تاریخدان برجسته گذشت
بزرگ بود و نمیگفت کوچکیها را...
هادی حیدری
کارتونیست
پنج سال از درگذشت ناباورانه زندهیاد صادق آیینهوند سپری شد و در روزگاری که جامعه ما بیش از پیش به مردان عالمِ اخلاقی نیاز دارد، فقدان چنین اندیشمندی مایه خسران و تأثر است.
آنچنان که دوستان، نزدیکان و شاگردانش به یاد دارند، خوش خلقی و مهربانی، اولین تصویری بود که از او بر ذهن و جان آدمی مینشست. دریچه ورود به دانش عمیق و روح و ذهن جستوجوگر او، نگاه اخلاقی به جهان پیرامونش بود. همین ویژگی بود که در تشییع پیکرش، جمعیتی کمنظیر از گروههای فکری و عقیدتی گوناگون و متکثر حضور یافتند تا چنین مشی و مرامی را بستایند و چنان اندیشمندی را بدرقه کنند.
جنس دینداری او، اسلامی بود که جهان را در آرامش و امان میخواست؛ همین ویژگی بود که آیتالله سید مصطفی محقق داماد پساز نماز بر پیکر دکتر آیینهوند، او را مُبلّغ «اسلام رحمانی» خواند.
تمام اهتمامش آن بود که دینداری را در عمل نشان دهد. بر همین اساس، کرامت انسانی برایش در جایگاهی خاص قرار میگرفت. در پیشگاه او، «انسان» بهعنوان خلیفةالله از مرتبهای بلند برخوردار بود و به همین دلیل برایش اهمیتی نداشت که مقابل یک نگهبان باشد یا استاد دانشگاه؛ همان احترامی را که به اولی میگذاشت دقیقاً برای دیگری هم قائل بود. مصاحبت با او، دنیای امنیت و آرامش بود. اگر نقدی بر رفتارت داشت، چنان با ظرافت و شیرینی بیان میکرد که بر ضمیرت مینشست و تلاش برای رفع آن کاستی را در وجودت برمیانگیخت.
باید عالمان و استادان بلندمرتبه دانشگاه در وصف مراتب علمی صادق آیینهوند بگویند و بنویسند؛ این بنده کمترین در این سطرهای کوتاه بهعنوان فردی که افتخار دامادیاش را داشتهام تنها میتوانم برخی دغدغههایی را که بارها از زبانشان شنیدهام به طور اختصار بیان کنم. او، نیاز امروز جامعه را «اتصال به ریشه» و «انطباق با نیاز» میدانست. معتقد بود با بهرهگیری از باور، فرهنگ و تمدن اسلامی به «سرآمدی» و با تلاش برای دستیابی به دانش و اندیشه مورد نیاز جامعه امروز به «روزآمدی» نائل خواهیم شد.
مرحوم آیینهوند خصوصیات بارز یک مورخ و محقق بیغرض را داشت و تلاش میکرد بهوقایع، منصفانه نگاه کند.
از طرفی بهدلیل تسلط به زبان و ادبیات عربی، جستوجو و فهم منابع اصلی در حوزه تاریخ اسلام، تحلیلهای درست تاریخی را بهدست میداد.
دست روزگار، این شخصیت فرهیخته را از ما گرفت اما از آنجا که دغدغه علم و دانش، از مهمترین دغدغههای ایشان بود، خانواده استاد تصمیم گرفتند تا در همان مسیر حرکت کرده و تلاش کنند تا نام و منش و روش ایشان را زنده نگه دارند. بر پایه همین نگاه، با همکاری «انجمن ایرانی تاریخ» که او از بنیانگذاراناش بود از سال گذشته جایزه دوسالانه علمی دکتر آیینهوند پایهگذاری شد که قرار است هر دو سال به بهترین رساله دکتری در حوزه تاریخ اهدا شود. هدف از این حرکت، حمایت از نسل تازهای است که دغدغه پژوهش و تحقیق در حوزه تاریخ را دارد؛ همان دغدغهای که دکتر آیینهوند، حیات خود را در آن مسیر صرف کرد. خوشبختانه شورای علمی و داوران این جایزه از استادان مبرز رشته تاریخ هستند و اگر اردیبهشت امسال، ماجرای شیوع بیماری «کرونا» مجال میداد، مراسم اهدای اولین دوره جایزه برگزار میشد. با شرایط پیشآمده، امیدواریم در اولین فرصت ممکن، این اتفاق علمی برگزار شده و پایهای برای دورههای آینده باشد.
*مصرع شعری از فاطمه راکعی در سوگ صادق آیینهوند
یگانه خدامی
یک شب بعد از زلزله صدای انفجار خواب مردم غرب تهران را آشفته کرد. خیلیها ترسیدند و نیمه شب از این صدای وحشتناک در صفحات مجازیشان نوشتند. صدایی که یکی دو ساعت بعد مشخص شد بهدلیل انفجار گاز خانهای در خیابان کمیل بوده است. حال و هوای کاربران و نظراتشان را درباره این اتفاق بخوانید: «لحظاتی پیش لرزهای به خونه ما افتاد اول فکر کردیم زلزله است، بعد دیدم چیزی تکون نمیخوره. از پنجره دیدم کل کوچه اومدن بیرون و صدای آژیر از خیابون اصلی میآد مطمئناً یک انفجار مهیبی رخ داده که انقدر موج عظیمی داشت...»، «اونایی که خونشون غرب تهرانه و از انفجار ترسیدن الان میریزن بیرون میرن پمپبنزین!»، «طبقه چهارم یک ساختمان مسکونی تو خیابون کمیل امروز منفجر شده بدون شعلهور شدن آتیش! عجیب نیست؟ عجیبتر اینکه شدت انفجار اونقدر زیاد بوده که یکی از ساکنان واحد، پرت شده به طبقه همکف ساختمون روبهرویی و زنده هم مونده.»، «این زندگی تو تهران هم هیجان انگیزهها یه شب زلزله یه شب انفجار. اینجا تو شهرستان ما فقط شبا صدای زوزه گرگ میاد»، «فقط انفجار(خیلی شدید)، ولی بدون هیچ شعلهای ندیده بودم که اونم امروز دیدم با دوتا مصدوم. پس از این همه چیز تکراریست»، «تهرانیای بیچاره این چند وقت یه خواب راحت نداشتن. این چی بوده غرب تهران ترکیده»، «فکر کنم غرب تهران رو از دست دادیم. من از اینجا دارم کرج رو میبینم.»، «طبق محاسبات من، کوه دماوند خیلی با غرب تهران فاصله داره؛ پس این صداها واسه فوران آتشفشان نمیتونه باشه. احتمالاً غول مرحله آخر از زیر زمین میخواد بیاد بیرون یکم بیقراری میکنه.»، «اینی که شنیدید صدای انفجار تو غرب تهران نبوده حباب بورس ترکیده.»
هنرمندان گروه هنرهای سنتی پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری ساز «قیچک باس» را طراحی کرده و ساختهاند تا جایگزین ساز ویولنسل در ارکستر ملی شود. سید عبدالمجید شریفزاده رئیس گروه پژوهشی هنرهای سنتی پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری درباره این ساز گفته است: «در بسیاری از اجراهای موسیقی سنتی ایرانی برای تولید صدای باس از ویولنسل استفاده میشود (البته در استودیو و نه در اجرای زنده) که البته یک ساز ایرانی نیست و طبعاً با ساختار موسیقی ایرانی تناسب چندانی ندارد، بنابراین ساخت ساز قیچک باس برای این خلأ صوتی در ترکیب موسیقی ایرانی پیشنهاد شد. این ساز توسط سیامک قلمی و سمیرا عزیزی مطلق ساخته شده است.»
ماه مهمانی خدا-15
اهل بیت، کشتی نجات
حجت الاسلام والمسلمین محسن قرائتی
وَ قالَ ارْکَبُوا فِیه بِسمِ اللهِ مَجْراها وَ مُرْساها إِنَّ رَبِّی لَغَفُورٌ رَحِیمٌ
(هود، ۴۱)
و (نوح به مسافران کشتی) گفت: بر آن سوار شوید که حرکت و توقّفش با نام خداست. همانا پروردگار من آمرزنده و مهربان است.
ابوذر، صحابی بزرگ رسول خدا صلیالله علیه وآله، در حالی که حلقه در کعبه را گرفته بود، با صدای بلند میگفت: ای مردم! با دو گوش خود شنیدم که پیامبرخدا (ص) میفرمود:
«إِنَّمَا مَثَلُ أَهْلِ بَیتِی فِیکُمْ کَمَثَلِ سَفِینَةِ نُوحٍ، مَنْ دَخَلَهَا نَجَی، وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا غَرِقَ» اهلبیت من همچون کشتی نوحاند که هرکس بر آن سوار شد، نجات یافت و هرکه از آن دوری گزید هلاک شد.
این حدیث را دیگر بزرگان صدر اسلام؛ همچون ابوسعید خدری، ابنعباس، عبدالله بن زبیر و انسبن مالک نیز نقل کردهاند و در کتب معروف اهل سنّت آمده است.
از این حدیث سه مطلب مهم بهدست میآید:
1- لزوم اطاعت از اهل بیت (ع) زیرا بدون اطاعت و تبعیت از آن بزرگواران، نجات حاصل نمیشود. چنانکه قرآن نیز میفرماید:
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ ؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید خدا را اطاعت کنید و پیامبر و اولیای امر خود را اطاعت کنید.
(نساء، 59)
2- عصمت اهل بیت، زیرا کسی که خود در معرض خطا و گناه باشد نمیتواند دیگران را از خطا و گناه نجات دهد. قرآن نیز در این باره میفرماید:
«إِنَّمَا یُرِیدُ اللهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا»؛ خدا میخواهد آلودگی را از شما خاندان [پیامبر] بزداید و شما را پاک و پاکیزه گرداند. (احزاب، 33)
3- همانگونه که آیات قرآن یکدیگر را تفسیر میکنند، احادیث نیز میتوانند مفسر هم باشند.
اگر این حدیث متواتر را در کنار حدیث متواتر دیگری بگذاریم که پیامبراکرم(ص) فرمود: مسلمانان ۷۳ فرقه میشوند و تنها یک فرقه از آنها اهل نجات است: «فرفه ناجیه»، روشن میشود که خود پیامبر(ص) مصداق فرقه ناجیه را پیروان اهلبیت خود معرفی کرده و فرموده است: «من دخلها نجی»، زیرا کلمهی «نجی» در آن روایت، مفسر کلمه «ناجیه» در این روایت است.
قلبم را به یاد خودت بانشاط کن
سید حبیب حبیبپور
ای مولای من!
بخوبی میدانم که آن بنده نیستم که تو میخواستی.
پاکم میخواستی و آلوده شدم.
مهربانم میخواستی و کینه ورزیدم.
به عهد الست وفادارم میخواستی، پیمان شکستم.
از شیطان برحذرم داشتی و فرمانبری او کردم.
همدل و یار مردمانم میخواستی و من به آنها بیاعتنا شدم.
دل را آشیانه پرنده یاد خود میخواستی و من آن را چراگاه خواهشهای شیطانی ساختم.
آزادهام میخواستی و بنده نام و نان و سرسپرده جاه و مقام شدم.
فرمودی ادعونی استجب لکم اما من همه را خواندم جز تو را و چه بیشرمانه منتظر اجابت بودم.
فرمودی توبوا الی ا... توبة نصوحا ولی من با دلی که هنوز اندیشه نافرمانی بود، لب به استغفار گشودم و چه جسورانه امید غفران داشتم.
فرمودی تعاونو علی البر والتقوی و من در برپایی خیمه معصیت با دیگران، همراه شدم بیآنکه بدانم هیزم جهنم خویش را فراهم میآورم.
فرمودی مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم و من همه را یاد کردم جز تو را.
فرمودی تنها به من توکل کنید ولی من رو به سوی دیگران کردم و از آنها یاری خواستم و چه نادان بودم که آنان را به جای تو قرار دادم.
وارسته از دنیایم خواستی و وابسته شدم.
من آن نبودم که تو میخواستی و اما تو آن بزرگی هستی که بزرگواری. کریمی هستی که اکرام میکنی. مهربانی هستی که بخشنده ای. آن رفیقی که بسیار بامحبتی.
ای بهترین دوست!
تو آن هستی که من میخواهم پس مرا آنگونه کن که خود میخواهی. آنگونه که پاک و نورانی به میهمانی تو بار یابم.
سوی تو چنین توبه کنان برگشتم
از خاک به سوی آسمان برگشتم
بعد از یک عمر دوری از تو امشب
با زمزمههای «رمضان» برگشتم
تأثیرات کرونا بر جشنوارههای سینمایی
مسعود نجفی
مدیرکل روابط عمومی سازمان سینمایی
ویروس ناخوانده کرونا همه معادلات جهانی را تغییر داده و تأثیرات مخربی در همه فعالیتها داشته است که تبعات آن تا مدتها ادامه خواهد داشت. سینما هم به تبع بخشهای مختلف جامعه دچار آسیب شد و ابعاد این آسیب به سبب گروهی بودن و پیوند آن به حضور مخاطب، گستردهتر از بخشهای دیگر بوده است. در این شرایط برگزاری جشنوارههای سینمایی که بخش مهم آن حضور سینماگران و اهالی رسانه در کنار مخاطبان است، در همه دنیا تحت تأثیر کرونا قرار گرفته و تعویق یا شکل جدیدی از برگزاری را بهدنبال داشته است. سازمان سینمایی در روزهای ابتدایی شیوع ویروس کرونا با تشکیل کارگروه ویژه و برپایی جلسات متعدد آسیبهای وارده به سینما را بررسی کرد. برپایی جشنوارههای سینمایی در کشور هم در جلسات هماهنگی دکتر حسین انتظامی با 5 دبیر جشنوارههای سازمان سینمایی مورد ارزیابی قرار گرفت و مقرر شد برگزاری جشنواره جهانی فیلم فجر بهعنوان اولین رویداد سینمایی پس از شیوع این ویروس تا سال آینده به تعویق بیفتد و فعلاً قرار بر برگزاری جشنوارههای نیمه دوم سال باشد. در نهایت هر تصمیم قطعی برای برپایی سایر جشنوارهها تابع شرایط کرونایی ایران و جهان خواهد بود و دو تا سه ماه پیش از زمان هر جشنواره تصمیمگیری خواهد شد. البته شرایط پیش آمده فرصتی را پدید آورده تا از ظرفیتهای فضای مجازی بهرهبرداری حداکثری شود که این میتواند برای جشنوارههای پیش رو هم در دستور کار قرار گیرد.