زنی به نام «رخ» سرکرده باند تبهکاران شطرنجی
گروه حوادث: مرجان همایونی/ راز تبهکاریهای زن جوانی که با تشکیل یک باند جعل و کلاهبرداری و اجیر کردن معتادان، خانههای ویلایی خالی را میفروخت هنگام ربودن یکی از سوژههایش لو رفت.
به گزارش «ایران»، چندی قبل زن میانسالی به اداره آگاهی رفت و از ناپدید شدن شوهرش خبر داد. وی گفت: همسرم روز گذشته از خانه خارج شد و دیگر برنگشت. هر چه با تلفن همراهش تماس میگیرم پاسخ نمیدهد. چون سن و سالی از او گذشته احتمال میدهم اتفاقی برایش رخ داده باشد.
آدم ربایی 48 ساعته
با شکایت زن میانسال به دستور بازپرس شعبه دهم دادسرای امور جنایی پایتخت تحقیقات آغاز شد.
مأموران در بررسیها دریافتند که مرد میانسال به تازگی با جوانی بهنام رضا در یک کلوپ شبانه آشنا شده است. این در حالی بود که در ادامه تحقیقات مشخص شد که رضا سارق سابقه دار است و قبل از این نیز به اتهام سرقت بازداشت شده بود. از آنجایی که رضا آخرین نفری بود که با حجت دیده شده بود، این فرضیه را مطرح کرد که رضا از سرنوشت او با خبر است.
به دستور بازپرس رحیم دشتبان، کارآگاهان پلیس به سراغ رضا رفته و مرد جوان بازداشت شد. رضا ابتدا منکر اطلاع از سرنوشت مرد ثروتمند شد اما زمانی که با مدارک پلیسی مواجه شد به آدم ربایی اعتراف کرد.
رضا با نشان دادن محل نگهداری حجت، در 48 ساعت گذشته، اعتراف کرد که برای این گروگانگیری از زنی معروف به «رخ» دستور گرفته است. وی گفت: نه اسم واقعی اش را میدانم نه تا حالا دیدمش. فقط میدانم سرکرده باند است و اعضای باند برای خودشان نام مهرههای شطرنج را انتخاب کردهاند.
او ادامه داد: چند ماه قبل در یک کلوپ شبانه با دو عضو این باند معروف به وزیر و شاه آشنا شدم. در آنجا قمار میکردیم. به آنها گفتم که من دزد خانههای ویلایی بالای شهر هستم و خانههایی را که چراغشان خاموش است برای سرقت انتخاب میکنم. گفتم که چند شب قبل وارد خانهای ویلایی در شمال تهران شدم که صاحب خانهاش سالهاست به خارج از کشور رفته است. از خانه که دزدی کردیم من اسناد و مدارک خانه را هم سرقت کردم. شاه و وزیر که ماجرا را شنیدند سند خانه را از من به مبلغ 50 میلیون تومان خریدند.
سفارش آدم ربایی
او ادامه داد: بدین ترتیب دوستی من و شاه و وزیر ادامه داشت تا اینکه چند روز قبل آنها به من پیشنهاد جدیدی دادند. آنها مشخصات حجت را داده و از من خواستند که بعد از جلب اعتماد مرد ثروتمند نقشه ربودن او را اجرا کنم. چرا که میخواستند خانهاش را تصاحب کنند. به من گفتند که زن جوانی معروف به رخ سرکرده باند دستور این آدم ربایی را داده است و اگر مأموریت را درست انجام دهم یک خودروی 206 به من میدهد. حجت خانهای ویلایی در منطقه ونک داشت من هم با او دوست شدم. روز حادثه او را با خود به مغازهای که رخ گفته بود بردم. دو نفر از دوستانم که آنها هم سابقه سرقت و اعتیاد دارند با من همدست بودند در مغازه، مرد ثروتمند را زندانی کردیم. دستور رخ این بود که وادارش کنیم خانهاش را با قولنامه جعلی به قیمت 70 میلیارد تومان از او بخریم.
با اعتراف رضا، مأموران وارد عمل شده و پس از آزادی مرد گروگان همدستان دیگر رضا را نیز بازداشت کردند.
در ادامه عملیات پلیسی و قضایی برای دستگیری اعضای اصلی باند ادامه یافت و همه به غیر از «رخ» دستگیر شدند. بررسیها نشان میداد که اعضای این باند با جعل سند، خانههایی ویلایی را که صاحبانشان در خارج از کشور بودند به فروش میرساندند.
رخ خودش را صاحب ملک معرفی کرده و با اسناد جعلی، خانه ویلایی را به یکی از اعضای باندش میفروخت. آنها نیز خانه را میفروختند.
بهعنوان مثال خانهای را که رضا سندش را سرقت کرده و به این باند داده بود دوبار فروخته بودند. بار اول به مبلغ 14 میلیارد و 700 میلیون تومان به یک خریدار معمولی و بار دوم 2 میلیارد و 700 میلیون تومان بیعانه گرفته و همان ملک را به بنگاهداری فروخته بودند که قصد داشت ملک را با کمک یکی از دوستانش تخریب کند و مجتمع چند واحدی در آن بسازد.
در تحقیقات صورت گرفته 7 مرد در این رابطه بازداشت شدند و بررسیها برای دستگیری رخ یا سردسته باند به دستور بازپرس رحیم دشتبان از شعبه دهم دادسرای امور جنایی تهران ادامه دارد.
مادر، قربانی توهمات پسر شیشهای
گروه حوادث/ مرد شیشهای که در جنایتی هولناک مادرش را به قتل رسانده بود مدعی شد میخواسته جسد را در یخچال پنهان کند.
بهگزارش خبرنگار جنایی «ایران»، ساعت ۱۹:۴۵ چهارشنبه ۳۰ بهمن زن جوانی با کلانتری 152 خانی آباد تماس گرفت و گفت: امروز هر چه با مادرم تماس گرفتم پاسخگو نبود. نگران شدم و به خانهاش آمدم اما در را باز نکرد. از همسایهها پرسیدم اما کسی از مادرم خبر نداشت. از آنجایی که برادرم با او زندگی میکند و به خاطر اعتیادش مشکلات زیادی برای مادرم به وجود میآورد نگران شدم. با تماس زن جوان، مأموران کلانتری وارد عمل شده و پس از هماهنگیهای قضایی وارد خانه زن 70 ساله در طبقه سوم ساختمان در خیابان میعاد شمالی شدند.
زمانی که مأموران وارد خانه شدند لکههای خونی که به آشپزخانه ختم میشد آنها را به جسد زن سالخورده رساند. داخل آشپزخانه و در کنار یخچال جسد پیرزن افتاده بود و باتوجه به اینکه وسایل داخل یخچال روی زمین ریخته بود این احتمال مطرح شد که قاتل قصد داشته جسد را در یخچال بگذارد اما موفق نشده بود. با کشف جسد، تحقیقات به دستور بازپرس واحدی از شعبه یازدهم دادسرای امور جنایی پایتخت ادامه یافت.
مأموران در تحقیقات دریافتند؛ هومن، پسر ۴۷ ساله مقتول، از 25 سال قبل معتاد بوده و از 4 سال قبل نیز شیشه مصرف میکرده است. مدتی قبل نیز همسر هومن از وی طلاق گرفته و دخترش را پیش پدر رها کرده بود.
همچنین در بررسیها مشخص شد وی ۱۵ سال قبل تحت تأثیر مواد مخدر پدرش را به حدی کتکزده بود که وی فلج شده و مدتی بعد نیز جان باخته بود اما خانواده او را بخشیده و هومن از زندان آزاد شده بود.
مأموران در این مرحله پی بردند که چندی قبل او به کمپ ترک اعتیاد رفته بود، اما 6 روز قبل از جنایت به خانه برگشت. از همان 6 روز قبل هم درگیریهای او با مادرش سر این موضوع که مادرش اصرار داشت او به کمپ برگردد شدت گرفته بود.
طبق اظهارات همسایهها هر روز و شب صدای درگیری هومن با مادر، خواهر و دخترش به گوش میرسیده و حتی یکبار دخترش بدون کفش با لباس خانه از ترس جانش فرار کرده بود چرا که او همیشه دخترش را وادار به خرید مواد مخدر شیشه میکرد و اگر توجه نمیکرد کتک میخورد. بدین ترتیب فرضیه قتل مادر بهدست پسر معتاد قوت گرفت و به دستور بازپرس شعبه یازدهم دادسرای امور جنایی تهران سرانجام 3 ساعت پس از اعلام گزارش قتل، متهم در خیابان 22 بهمن در حالی که چاقو به دست داشت در یک عملیات ویژه دستگیر شد.
سرهنگ مرادی، سرکلانتر دهم پلیس پیشگیری تهران بزرگ گفت: متهم در تحقیقات اولیه به قتل مادرش اعتراف کرد و مدعی شد قبل از قتل حشیش، شیشه و ۲۰ عدد قرص مصرف کرده بود. بنابراین دچار توهم شده و فکر میکرد شیطان به سراغش آمده است.
قاتل در بازجوییها گفت: در حمام بودم که شیطان به سراغم آمد گفت یا من تو را میکشم یا تو مرا میکشی و با گفتن این جمله به من حمله کرد، مجروح شدم و به سمت آشپزخانه فرار کردم اما در آنجا با چاقو ضربه نهایی را زدم بعد متوجه شدم مادرم را کشتهام. سعی کردم جسد را داخل یخچال بگذارم تا دیگر او را به سردخانه نبرند اما نتوانستم و از خانه فرار کردم.
بهدستور بازپرس جنایی، متهم میانسال برای بررسی صحت روانی به پزشکی قانونی منتقل خواهد شد و بررسیها به دستور بازپرس پرونده از سوی مأموران اداره ۱۰ پلیس آگاهی تهران در این خصوص ادامه دارد.
مرگ عجیب یک اپراتور زیر لودر
گروه حوادث/ رد شدن لودر از روی مرد جوان در محوطه معدن سنگ آهن سنگان موجب مرگ او شد.
مجتبی عطایی برادر فرد فوت شده به ایسنا گفت: برادرم علی اپراتور بود وی هنگام تعمیرات، توسط یک دستگاه لودر در معدن سنگ آهن سنگان خواف زیر گرفته شد و جان خود را از دست داد. هنوز برایمان مشخص نیست که قصور حادثه ازسوی چه کسی بوده است.
یونس بهرهمند مدیر روابط عمومی شبکه بهداشت و درمان خواف نیز گفت: فرد حادثه دیده پیش از رسیدن به بیمارستان جان باخته بود و پیکر وی تحویل خانوادهاش شد.
گروه حوادث/ حکم قصاص مرد جنایتکاری که یک تاجر سنگ را در خانهاش به قتل رسانده بود از سوی قضات دادگاه کیفری تهران صادر شد.
بهگزارش «ایران»، جسد مرد ثروتمندی که از تاجران سنگهای قیمتی بود 6 سال قبل در خانهاش واقع در بزرگراه محلاتی در حالی پیدا شد که گاوصندوق خانه نیز به سرقت رفته بود. مأموران در ردیابیهایی فنی و تحقیقات میدانی متوجه شدند که مسعود بر اثر خفگی به قتل رسیده است و آخرین بار با یکی از دوستانش بهنام محمدرضا ارتباط تلفنی داشته است.
بدین ترتیب مأموران وی را برای تحقیق و بازجویی دستگیر کردند و به اداره آگاهی بردند. محمدرضا در بازجوییها راز قتل مسعود را فاش کرد و گفت: من و مقتول دوست بودیم و رابطه خوبی هم داشتیم آن روز هم برای اینکه همدیگر را ببینیم به همراه دوستانم به خانهاش رفتیم، اما دوستانم بهنامهای فرشاد و جمال با دیدن سنگهای قیمتی در خانه مسعود و وضعیت زندگی او وسوسه شدند و تصمیم گرفتند او را بکشند. آنها میوه و آبمیوه خریده بودند و درون آن دارو ریختند و بعد هم مسعود را به قتل رساندند.
بعد از اعترافات متهم، فرشاد و جمال نیز دستگیر شدند و فرشاد به قتل اعتراف کرد و گفت: من مقتول را از مدتها قبل میشناختم و با هم مراوده مالی داشتیم . روز حادثه به خانه مقتول رفتیم تا کمی خوشگذرانی کنیم و دور هم باشیم. در خانه بودیم که جمال یک سکه نشانم داد و مدعی شد این سکه ٥٠٠ میلیون تومان ارزش دارد و گفت اگر مسعود را بکشم، سکه را به من میدهد. او گفت ما میتوانیم با بهقتل رساندن وی سنگهای قیمتیای که در خانهاش بود را برداریم.
جمال آبمیوه را تهیه کرد و در آن مقداری داروی خوابآور ریخت و به مسعود داد. وقتی بدحال شد من گردنش را گرفتم و فشار دادم تا به گوشهای ببرمش بعد هم دست و پایش را با پارچهای بستم و رویش یک پارچه کشیدم تا نبیند ما چه میکنیم بعد هم سنگهای قیمتی خانهاش را سرقت کردیم. متهم گفت: بعد از اینکه از خانه بیرون آمدیم جمال سکهای که قولش را داده بود به من داد، اما بعد متوجه شدم سکه نقره است و او دروغ گفته که سکه طلا به من میدهد. سپس از جمال که تبعه افغانستان بود بازجویی شد.
او همه اتهامات را رد کرد و گفت اصلاً نمیداند دو متهم ایرانی چه میگویند و گفتههای آنها را قبول ندارم. با پایان جلسات بازجویی کیفرخواست علیه هر 3 متهم صادر و پرونده با اتهام قتل عمدی برای فرشاد و معاونت در قتل عمدی برای جمال و محمدرضا به دادگاه فرستاده شد. در ادامه اولیایدم در جایگاه قرار گرفتند و خواستار صدور حکم قصاص و همچنین دیه بهلحاظ جراحاتی که قبل از مرگ به مقتول وارد شده بود، شدند. فرشاد متهم ردیفاول، که ٢٣ فقره سابقه کلاهبرداری و سرقت دارد پشت تریبون قرار گرفت و گفت: من اتهامات شربخمر، سرقت و کتکزدن مقتول را قبول دارم، اما قتل را قبول ندارم، چون زمانی که ما از خانه مقتول بیرون میآمدیم او زنده بود.
در ادامه 2 متهم دیگر در جایگاه حاضر شدند آنها هم اتهام خود را قبول نکردند و مدعیشدند که در قتل هیچ نقشی نداشتند. بدین ترتیب قضات پس از محاکمه، فرشاد را به قصاص، جمال را به خاطر معاونت در قتل به 15سال زندان و محمدرضا را به 10 سال زندان محکوم کردند. اما حکم صادره در دیوان عالی کشور تأیید نشد و سه متهم بار دیگر در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران از خود دفاع کردند. سپس فرشاد در جایگاه ویژه ایستاد و گفت: من به خواست محمدرضا داروی بیهوشی را داخل آب طالبی مسعود ریختم و وقتی او بیهوش شد او را کشتم. جمال نیز اتهامش را منکر شد و گفت: من دستی در قتل نداشتم و فرشاد و محمدرضا با هم نقشه قتل را کشیده بودند. در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و با توجه به مدرکهای موجود در پرونده، فرشاد را به قصاص و محمدرضا و جمال را به زندان محکوم کردند.
دختر فریب خورده در دادگاه:
حکم شلاق متهم عادلانه نیست
گروه حوادث / دختری که مدعی است از سوی یک پسر جوان فریب خورده و مورد تعرض قرار گرفته با اطلاع از مجازات صادره دادگاه برای وی به حکم اعتراض کرد و آن را ناچیز دانست.
بهگزارش خبرنگار حوادث «ایران»، رسیدگی به این پرونده از اوایل سالجاری با شکایت دختر ۲۴ سالهای بهنام لیلا از پسری 29 ساله بهنام میلاد آغاز شد. شاکی پس از مراجعه به اداره آگاهی پایتخت با تسلیم شکایتش مدعی شد: برای انجام کاری به یکی از دفاتر پیشخوان رفته بودم که در آنجا با پسر جوانی که یکی از متصدیان این دفتر بود آشنا شدم. او به من پیشنهاد دوستی داد و چند روز بعد هم ارتباط ما بیشتر شد تا اینکه یکسال از دوستیمان گذشت. بعد از آن میلاد به من گفت به خاطر علاقهای که به من پیدا کرده میخواهد به خواستگاریام بیاید و برای آشنایی من با خانوادهاش من را به خانهشان در شمال تهران دعوت کرد. چون در این مدت به او خیلی اعتماد کرده بودم دعوتش را پذیرفتم. اما روزی که به خانهشان رفتم متوجه شدم که کسی در خانه نیست. بعد هم با وجود مقاومت شدید او به من تعرض کرد بعد هم با سر و وضعی آشفته از خانهشان خارج شدم که همسایهها هم شاهد وضعیت من در آن شرایط بودند.
پساز اظهارات شاکی، میلاد بازداشت و در شعبه ۱۱ دادگاه کیفری یک استان تهران محاکمه شد. در ابتدای جلسه لیلا برای متهم درخواست اشد مجازات کرد و به قاضی گفت: این پسر آیندهام را نابود کرد. در ادامه میلاد در دفاع از خودش گفت: لیلا از همان ابتدا خودش اصرار به دوستی داشت. ما یکسال با هم دوست بودیم و هر رابطهای هم بوده با میل و خواست هر دو نفرمان بوده است. چندی پیش وقتی متوجه شدم که خانوادهام مخالف ازدواج من و لیلا هستند و دختر دیگری را برایم در نظر گرفتهاند تا با او ازدواج کنم به لیلا گفتم تا دوستیمان را تمام کنیم. اما او علیه من شکایت کرد تا از من انتقام بگیرد. با پایان دفاعیات متهم قضات وارد شور شدند و او را از اتهام تجاوز به عنف تبرئه و به تحمل 99ضربه شلاق محکوم کردند.
لیلا پس از اطلاع از رأی صادر شده دوباره به شعبه 11دادگاه کیفری یک استان تهران رفت و به قاضی گفت: وقتی از میلاد شکایت کردم دانشجوی ترم یک رشته هنر بودم. وقتی خانوادهام در جریان پرونده قرار گرفتند دیگر اجازه ندادند به دانشگاه بروم. من حالا خانه نشین شدم و آیندهام نابود شد. اما نمیدانم چرا شما این شخص را که تا این حد به من و زندگیام ظلم کرده تنها به 99ضربه شلاق محکوم کردهاید؟! با اعتراض لیلا قرار شد تا پرونده در دیوان عالی کشور مورد بررسی قرار گیرد.
تیر چراغ برق قاتل یک خانواده
گروه حوادث / برخورد خودرو سمند با تیر چراغ برق جان 3 عضو یک خانواده را گرفت. حسن همتی مسئول روابط عمومی مرکز مدیریت حوادث و فوریتهای پزشکی استان فارس در این باره گفت: پس از این حادثه که در محور ارسنجان - آباده طشک رخ داد اعضای یک خانواده که پدر، مادر و فرزند دختر بودند بوسیله نیروهای اورژانس به بیمارستان انتقال داده شدند که هر 3 نفر فوت کردند. علت حادثه از سوی کارشناسان پلیس راه در حال بررسی است.
مرگ دو سرنشین پراید در تصادف با اتوبوس
گروه حوادث / بر اثر برخورد یک دستگاه اتوبوس با پراید در محور لارستان 2 نفر کشته شدند.
مسعود حاجی رجبی رئیس اورژانس پیش بیمارستانی لارستان گفت: در این حادثه که بامداد جمعه در محور کمربندی لار - بندرعباس رخ داد هردو خودرو در آتش سوختند اما با تخلیه بهموقع مسافران اتوبوس از گسترده شدن حادثه جلوگیری شد و فقط ٣ نفر از این سرنشینان بهدلیل هجوم در زمان تخلیه دچار مشکل جزئی شدند که به بیمارستان منتقل شدند اما هر دو سرنشین پراید در آتش سوختند.