ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سخن روز
قال الصادق عليه السلام :
اگر نزد خداوند عبادتى بهتر از شكرگزارى در همه حال بود كه بندگان مخلصش با آن عبادتش كنند ، هر آينه آن كلمه را درباره همه خلقش به كار مى برد ، اما چون عبادتى بهتر از آن نبود از ميان عبادات آن را خاص قرار داد و صاحبان آن را ويژه گردانيد و فرمود : «واندكى از بندگان من سپاسگزارند» .
مصباح الشریعه ص 24 و ص 25
علیرضا داوودنژاد: به کدام سرمنزل مقصود؟
لازم است با واقعبینی وضعیت امروز نهادهای آموزشی خود را یک به یک از نظر بگذرانیم. باید دریابیم با بهترین اوقات عمر فرزندان این سرزمین چه میکنیم و با آموزش جداافتاده از پرورش و بیشتر متکی به کلاس و میز و نیمکت و گفتوشنود و تکرار و حفظ و تمرینات تستی آنها را به کدام سرمنزل مقصود میبریم؟
بخشی از یادداشت این فیلمساز
در ایسنا
عاطفه رضوی: وانمود میکردم شوهرم دزد است
به پیشنهاد خانم بنیاعتماد، چند روزی را به دادگاه مدنی در میدان ارگ میرفتم و وانمود میکردم شوهرم دزد است و میخواهم طلاق بگیرم. بخش زیادی از این خاطرات تلخ است، از جمله فردی که قرار بود به من مشاوره بدهد و به زنی در موقعیت من کمک کند، اما پیشنهاد عجیبی به من داد که حس ناخوشایندی را برایم به همراه داشت.
بخشی از صحبتهای این بازیگر
در نشست فیلم «نرگس» در هفته فیلم ازدواج
جان لجند: ترامپ الهامبخش قاتلان است
امریکا تجربیاتی چنین تلخ (الپاسو و اوهایو) خیلی زیاد داشته. باید اسلحههای جنگ را از خیابانها بیرون کشید و با ایدئولوژی شیطانی ملتگرایی سفید که الهامبخش بسیاری از این رفتارهای تروریستی است، مبارزه کرد. وقتی ما سم نژادپرستی را که از دهان رئیس جمهوری بیرون میآید محکوم میکنیم و به سیاستهای او اعتراض میکنیم، پای مرگ و زندگی در میان است. رئیس جمهوری مرتب الهامبخش قاتلان میشود. خود او بخشی از مشکل است.
بخشی از توئیت این آهنگساز
برنده اسکار
چاپ مجموعه شعری از لیلا اوتادی بحث تجربههای حاشیهساز سلبریتیها را در حوزههای غیرهنری دوباره داغ کرده است
آنها میتوانند هرجایی را شلوغ کنند
اصغر نوری
مترجم و نمایشنامهنویس
موافقت و مخالفت ما با ورود سلبریتیهای حوزه هنر، از جمله بازیگران به حوزههای دیگر مسألهای نیست که حائز اهمیت باشد. این رویداد هم مثل تمام اتفاقهای دیگر جهان است که میافتد و کسی توجهی به آنها نمیکند. اما نکتهای در این میان وجود دارد که نه سلبریتیها میتوانند انکارش کنند و نه ناشرانی که کتابهای این افراد را منتشر میکنند: انگیزه اصلی و محرک مهم چاپ کتاب سلبریتیها؛ مسأله و انگیزه مالی است. در همه جا دنیا هم همینطور است. طبیعی است که کتاب سلبریتیهای مورد علاقه مردم فروش بالایی خواهد داشت. اصلاً به همین دلیل از این چهرهها برای حضور در مراسم خیریه و عامالمنفعه هم دعوت میشود. چون آنها میتوانند هر جایی را شلوغ کنند. پس یک حقیقت و انگیزه پررنگ مالی در این ماجر دخیل است. ناشر میداند اگر هر کتابی اعم از شعر، داستان، ترجمه، روز نوشت و خاطرات و... از یک چهره چاپ کند سود خوبی عایدش میشود. پس این کار را انجام میدهد. و این همان نکتهای است که باعث میشود نظرات موافق و مخالف نسبت به این اتفاق بیاهمیت بشود.
من هیچ اشکال و عیبی در اینکه یک چهره سلبریتی و سرشناس در یکی از حوزههای هنری، مثل بازیگری و... به حوزه ادبیات ورود کند نمیبینم و اتفاقاً نسبت به آن بدبین نیستم. کتاب خیلیها را هم میخوانم و ذهن خود را تا پیش از خواندن اثر بدون پیشداوری باقی میگذارم تا لحظهای که کتاب را بخوانم و ببینم نویسنده توانسته از کاری که میخواسته در این حوزه انجام دهد برآمده یا نه.
بهعنوان مثال، در حوزه تخصصی کار خودم یعنی ترجمه میشنوم که یک سلبریتی آمده و کتابی چاپ کرده است. در وهله اول میدانم که بحث مالی در این زمینه دخیل بوده اما به لحاظ کیفی به داوری خود این فرصت را میدهم که کتاب را بخوانم بعد نظر بدهم. اتفاقاً من از برخی چهرههای سرشناس و معروفی که دست به ترجمه زدهاند کتاب خواندهام و بین آنها کتابهای خوبی هم وجود داشته و بعد از خوانش متوجه شدم که آن فرد دانسته وارد حوزه ترجمه شده است.
بحث دیگری که مهم به نظر میرسد این است که در این بین مسئولیت ناشر بسیار مهم و پررنگ است. اگر ناشر به اسم، آبرو و جایگاه خود اهمیت بدهد حتماً زیر بار چاپ هر کتاب سخیفی به انگیزه و بهانه درآمد و سودآوری بالا نخواهد رفت. یا اگر میخواهد چنین کاری کند و کتابی از یک سلبریتی منتشر کند حتماً در انتخابش دقت و وسواس به خرج میدهد. اگر متن ضعیف است روی آن کار میکند و همان ابتدا به ساکن، به همان شکل ضعیف اولیه آن را منتشر نمیکند؛ یا اینکه متن را آنقدر ضعیف میبیند که یکسره عطای چاپ آن را به لقایش میبخشد.
من به ناشری برخوردهام که کتاب یک سلبریتی را آنقدر پس فرستاد و نویسنده اصلاح کرد تا در نهایت به کیفیت قابل قبولی رسید. برای این ناشر شرط کیفیت بود و حالا کتاب این نویسنده سرشناس، در کنار نویسندههای دیگری که کتابشان عالی نیست اما قابل قبول است، قرار گرفته است. یک نویسنده هم اگر بخواهد وارد دنیای بازیگری شود حتماً باید از پس کار، به قدر و اندازهای که بتواند بربیاید.
مثلاً ناصر تقوایی در «آرامش در حضور دیگران» از چند شاعر برای بازی در فیلمش استفاده کرد. خب باید دید که این شاعران بازی قابل قبولی از خود در قامت یک بازیگر ارائه دادهاند یا نه. وقتی فیلم را میبینید متوجه میشوید که چنین اتفاقی افتاده است. من فقط گاهی تعجب میکنم وقتی جلسات جشن امضای کتاب سلبریتیها برگزار میشود و در یک روز مثلاً پنجهزار نسخه کتاب بهفروش میرسد. از خودم میپرسم ما واقعاً اینهمه کتابخوان داریم؟
تلاش برای حل و فصل بحران در ارتباطات رسانهای
علی رستمی
مدیر مؤسسه مطالعات خاورمیانه
امروزه در فرآیند حرکتی جامعه، همواره مسائل اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بهدلیل اثرگذاری بر یکدیگر بهشکلی هماهنگ حرکت میکنند. اما پیچیدگیهای موجود در هر یک از این مقولات نشان میدهد که باید به روشهای متفاوتی برای درکشان فکر کرد.
امروزه مقدم بر بحران و مدیریتهای آنها، دیدگاههای تازهای در سطح جهانی شکلگرفته است که از آن با عنوان «ارتباطات در بحران» نام برده میشود؛ با این فرض که بحرانها نمیتوانند در سطح داخلی باقی بمانند و مشکل را نمیتوان در این سطح مدیریت و حل کرد. گسترش شبکههای ارتباطی اجتماعی و تنوع آنها در یک بحران اجتماعی خود زاییده ارتباطات در بحران است که همواره مسائل را به سطحی جهانی میکشاند. در این دیدگاه عملکرد وسایل مختلف ارتباطی و شبکههای اجتماعی در متغیرهای مختلف اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی با تکیه بر نقش ارتباطات در بحران و نوع آن بررسی میشود. گستردگی وسایل ارتباطی در مقوله «ارتباطات در بحران» در جریان کار خود میتواند اولاً مقولاتی را بزرگ یا کوچک جلوه دهد، ثانیاً ساختارهای ارتباطی و تصمیمگیری را که باید متناسب با نیازهای جامعه باشد تحت تأثیر قرار دهد. در واقع امروزه اگر بخواهیم تفاوت دشواریهای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را با موارد مشابه در گذشته بررسی کنیم متوجه میشویم که در گذشته بهدلیل محدودبودن نوع و تعداد و کیفیت وسایل ارتباطی دولتها میتوانستند با تکیه بر ابزارهای مدیریت بحران با سهولت و هماهنگیهای سادهتری عمل کنند. اما امروزه سرعت و گستردگی وسایل ارتباطی که شامل مجموعهای ملی و فراملی میشود جامعه را نیازمند آن میکند که قبل از پرداختن به مدیریت بحران حتماً شناخت از ارتباطات در بحران و تأثیرات آن در داخل و خارج و همچنین تأثیر آن بر افکار عمومی را مد نظر قرار دهد.
در شرایط جاری ما نیازمند آن هستیم که در چارچوب شناخت ارتباطی از موقعیت خود به سه حلقه مؤثر در سیاستهای داخلی و خارجی توجه کنیم. این حلقهها عبارتند از: 1. منابع موجود کشور
2. نیازها و آرزوهای ما. 3. راهبردهایی که میتواند نوع سیاستگذاری را از طریق شناخت میزان تداخل این سه نقطه و حدود اشتراک حاصل از آنها که امکانات ما را نشان دهد. این موارد در چارچوب ارتباطات بحران بازتاب مییابد و شناخت آن کمک مؤثری است به درک عینی ما از نیازها، منابع و راهبردها و مشکلات داخلی و خارجی موجود بر سر راه سیاستگذاری ملی.
نویسنده و برندسازی
الهام فلاح
نویسنده
برندینگ به زبان ساده یعنی اتخاذ روشهایی برای معطوفکردن ذهنیت مردم نسبت به برند خود تا افراد به سمت شما بیایند و از برندهای دیگر صرف نظر کنند. اما در دنیای ادبیات برندینگ نویسنده چگونه شکل میگیرد؟ آیا برای نویسنده ایرانی برندینگ در سطح جهانی اولویت دارد یا در سطح ملی؟
برندینگ نویسنده در سطح جهانی اصولاً متعاقب برداشتن فاصله بین ادبیات داخلی و ادبیات جهانی است. یعنی نویسنده بتواند از راه ترجمه آثار خود و ارائه آن در بازارهای معتبر بینالمللی اثر خود را به جهان عرضه کند. مسلماً این امر مستلزم این است که اثر تألیفی کیفیت لازم برای جاگیری در چارچوب جهانی داشته باشد. به این معنا که دغدغه و مضمون اصلی کار برای اغلب خوانندگان بینالمللی- نه بهطور کامل- نسبتاً قابل دریافت و ارتباط گیری باشد. اینکه در ایران تا چه اندازه مسأله برندینگ نویسنده در سطح جهانی پیگیری میشود و آیا برای این امر بودجه مقرر میشود و اصولاً چه کسی یا چه نهاد و ارگانی متولی آن است، مسأله مهم و قابل بحثی است که البته شاید همچنان برای نویسنده ایرانی موضوعیت نداشته باشد، چراکه وی کماکان در عرضه خود در داخل ناتوان است. نویسنده دستکم یک سال را صرف خلق اثری میکند که فقط خودش خیال میکند کار مهمی کرده یا نقشی نو درانداخته، در حالی که خارج از حلقه نویسندگان، شاید کسی اسم او را هم نشنیده باشد و این عیب بزرگ دقیقاً برمیگردد به ناتوانی ناشرایرانی در برندینگ. روشهای کهنهای که عدهای پدرخواندهوار با فدا کردن چندین نویسنده، یکی را بالا بکشند به امید اینکه مخاطب شاید لطفی کرد و در کنار کتاب او کتابهای باقی را هم ابتیاع نمود، روش شکستخورده و محتوم به فنایی است که امروز دیگر جوابگو نیست. چه بسا به کرات شاهد آن بودهایم که انتخابهای متولیان و تخت عاجنشینان ادبیات، انتخابی نادرست و بدون فکر بوده است. مسلماً برند شدن نویسنده مستلزم داشتن مهارتهای خاصی در رفتار اجتماعی و اسلوب شخصی او و حتی نحوه حضور و خودنمایی وی در عرصه بینالمللی است. باید شخصیت و ماهیت نویسنده مظروف مناسبی برای حجم عظیمی که در انتظار اوست باشد. متأسفانه ناشران ایرانی ابداً چیزی از برندینگ و سرمایهگذاری روی نویسنده خاص را نمیدانند. آنها هم که تظاهر به تلاش برای ساخت سلبریتی ادبی میکنند، بدون شک از روابط و رانت و انتخابهای سلیقهای مبرا نیستند. در اوضاع کنونی، حوزه نشر نیز باید بهمثابه یک صنعت تولیدکننده ارز و چرخاننده چرخه اقتصادی بهشمار رود، که مسلماً با انتشار باری به هر جهت و توسل به تعداد فالورهای فضای مجازی مؤلف به جایی نخواهد رسید.
خندیدن به مرگ
احسان کرمویسی
مترجم
کتاب «مغازه خودکشی» نوشته ژان تولی مورد توجه هنردوستان ایرانی قرار گرفته و 2 سال بعد از انتشارش به چاپ هفدهم رسیده. این روزها نمایشی بر اساس آن هم در حال اجراست که استقبال از آن نشان میدهد جذابیتهایش همچنان برای هنردوستان ایران فروکش نکرده است.
«مغازه خودکشی» در ژانر کمدی یا فانتزی سیاه نوشته شده که چندان در ایران شناختهشده نیست و آثار شاخصش زیاد به فارسی ترجمه نشدهاند. از طرف دیگر مردم ما همیشه به کمدی علاقه داشتهاند و این ژانر که در واقع کمدی توأم با غم است برای آنها تازگی دارد و همین مسأله عاملی برای استقبال ایرانیها از این کتاب بوده است. البته شاید اینکه مردم داستان را با آنچه در اطرافشان یا درون خودشان میگذرد مقایسه میکنند هم در این مسأله تأثیرگذاشته باشد. «مغازه خودکشی» در فرانسه و سراسر اروپا اثر شناخته شدهای در ژانر خودش محسوب میشود؛ چرا که به مرگ و خودکشی از دیدگاهی طنازانه و در عین حال تلخ نظر میکند. در ادبیات ما مسائلی چون جفای یار، غم دوری، مرگ و غمی که امروز در جامعه وجود دارد همیشه بوده، اما اینکه با این غم شوخی شود برای خودم هم بهعنوان مترجم تازگی داشت و باعث شد ترجمهاش را شروع کنم. «مغازه خودکشی» یک کمدی کلاسیک نیست و نمیگوید همه چیز سفید یا سیاه است؛ بلکه وقایع را خاکستری نشان میدهد.
شاید مخاطب ابتدا تصور کند خودکشی در این کتاب ستایش شده است اما اینطور نیست. کتاب از لذتبردن از زندگی حمایت میکند و میبینیم هرچه به پایان داستان نزدیک میشویم جو این مغازه هم عوض میشود. در کنار این، کتاب تلاش میکند پنبه روانشناسیهای آبکی و بازاری را هم بزند و بگوید اینطور نیست که با چندین راهحل کسی که دچار افسردگی است بسرعت خوب شود. افسردگی واقعیتی است که وجود دارد و نمیتوانیم با راه حلهای 40، 50 روزهای که اکنون مرسوم شده انکارش کنیم.
عنوان کتاب هم در جلب توجه مخاطبان تأثیرگذار است. کلمه «مغازه» ریشهای ترکی دارد و ما هم در فرهنگمان از آن بسیار استفاده میکنیم. جایی است که همه چیز را تبدیل به کالا و قابل خرید و فروش میکند و در این داستان حتی مرگ و خودکشی هم در مغازه قابل خرید و فروش است. مغازه خودکشی به ما میگوید کنار غم، مرگ و پایان، زندگی وجود دارد. در واقع ژان تولی نویسنده کتاب نگاهی خیامگونه به قضیه دارد و همین توانسته مخاطب را
جذب کند.
عکس نوشت
ششم آگوست ۱۹۲۸ در پتزبورگ پنسیلوانیا نابغهای بهدنیا آمد. اندی وارهول هنرمند، نویسنده، عکاس و فیلمساز پیشرو امریکایی، از بنیانگذاران هنر پاپ دهه۱۹۵۰ امریکا و شناخته شدهترین چهره هنر پاپ با اندیشههای بسیار آوانگارد. او در عمر کوتاهی که بیش از 58 سال طول نکشید توانست واقعیت جهان و انسان معاصر را با صراحتی هر چه تمامتر به هنر گره بزند و در این راه موفق شد بخش عمدهای از حواشی و هالهها را که تحت سیطره کلیسا به عنوان هنر مقدس جا افتاده و نهادینه شده بود از تن هنر بزداید. او در کتاب «فلسفه اندی وارهول» که دربرگیرنده فلسفه و نوع نگاه او بههنر است مینویسد: «چیز شگفتانگیز درباره امریکا این است که سنتی را آغاز کرده که در آن ثروتمندترین مشتریان دقیقاً همان چیزی را میخرند که فقیرترین شان میخرند.
شهروند مجـــازی
یگانه خدامی
#ظریف
تصاویر و فیلمهای نشست خبری وزیر امورخارجه ایران و دیدارش با رئیس مجلس را کاربران زیادی در شبکههای اجتماعی بازنشر میکردند اما در کنار حرفهای ظریف اینکه شبکه خبر این نشست را پخش نکرد مورد توجه قرار گرفت. در حالی که نشست خبری وزیر امور خارجه از شبکههایی چون ایران اینترنشنال در حال پخش بود، پخش زنده آن در شبکه خبر با توقف همراه بود و به جای بخشی از حرفهای ظریف گزارشی درباره مانتوفروشیها پخش شد. این مسأله اعتراض و تعجب کاربران را به همراه داشت و خیلیها به صدا و سیما انتقاد کردند. المیرا شریفی مجری شبکه خبر بعد از این انتقادها در توییترش نوشت: «چندین قسمت نشست آقای ظریف را اینترنتی زنده از شبکه خبر پخش کردیم. دوبار دچار قطعی ثانیهای نت شدیم که با اعلام علت، پخش از سر گرفته شد.به جز رئیس جمهوری که تمام سخنرانیها از اول تا انتها پخش میشود درباره وزرای محترم این گونه نیست ومعمولاً فقط یک قسمت پخش میشود،
برخلاف امروز.»
نظرات کاربران را درباره این شیوه پخش نشست وزیر امور خارجه در شبکه خبر بخوانید: رضا کیانی: «نباید از عدم پخش زنده نشست رسانهای دکتر ظریف توسط رسانه ملی تعجب کرد، چون همواره تسویه حسابهای داخلی بر مسائل خارجی برتری دارد»، دایی مهدی: «نشست خبری ظریف از شبکه خبر پخش نمیشه؟ آره؟ وقتی میگیم دلواپس و برانداز دو لبه یک قیچی هستند باور نمیکنید.»، لیندا راسخی: «شبکه ایران اینترنشنال از بلاد کفر نشست خبری ظریف رو پوشش زنده میده اون وقت شبکه خبر ما هنوز داره آسمون و ریسمون میبافه!»، آقا رضا: «لابد مسأله مانتوی جلوباز برای شبکه خبر خیلی مهمتر از نشست خبری آقای وزیر امور خارجه است که به اون پرداخته میشه اما پخش زنده این یکی اهمیتی نداره!»، اسپینوزا: «وزیرخارجه کشور نشست خبری داره، شبکه خبر مملکت درمورد مانتو حرف میزنه! همین قدر تباه»، علی معماری: «صدا و سیما با پخش گاندو، سمت و سوی حرکت خود را بر همگان آشکار کرد»، بهروز عزیزی: «فراموش نکنید، کنفرانس خبری دکتر ظریف، فرزند مؤمن رهبری، کهدر پاسخ به تحریمهای امریکا برگزار شد توسط رسانه ملی پخش نشد اما همین صدا و سیما در شب شهادت جواد الائمه(ع) به پناهیان آنتن میدهد تا بر خلاف نهی صریح رهبرانقلاب به ظریف توهین کند!»، زهرا صفیاری: «بعد از ترامپ، صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران نیز دکتر ظریف وزیر محترم امور خارجه را تحریم کرد.».
رأی جنجالی درباره موتورسواری زنان
روز یکشنبه خبری درباره رأی شعبه یک دیوان عدالت اداری درباره الزام پلیس راهور به صدور گواهینامه رانندگی موتور سیکلت برای زنان، بسیاری از زنان را خوشحال کرد. در شبکههای اجتماعی فعالان حقوق زنان و کسانی که دغدغههای اجتماعی دارند از این خبر و تصمیم استقبال کردند و با اینکه بعضیها شوخی میکردند و حتی لطیفههای قدیمی درباره رانندگی زنان را درباره موتورسواری آنها هم مینوشتند، جو غالب در شبکههای اجتماعی مثبت بود اما دیروز پلیس راهور اعلام کرد حکم دیوان عدالت درباره موتورسواری بانوان قابل تسری به عموم نیست و رأی صادره جنبه فردی دارد و مدیرکل حوزه ریاست دیوان عدالت اداری از غیرقطعی بودن رأی یکی از شعب دیوان در خصوص الزام راهنمایی و رانندگی مبنی بر صدور گواهینامه موتورسیکلت برای بانوان خبر داد.
این خبر جو مثبت را تغییر داد و بسیاری از کاربران با ناراحتی دربارهاش نوشتند: علی مزینانی: «میگذاشتند یک روز از رأی دیوان در مورد صدور گواهینامه برای موتورسواری زنان بگذره، بعد هم نیروی انتظامی رد کنه و هم مدیرحوزه ریاست دیوان عدالت اداری رأی قاضی رو غیرقطعی اعلام کنه»، مرضیه کاوسی فر: «یعنی دارن با زبون غیر مستقیم میگن هرخانمی گواهینامه موتور میخواد باید از راه شکایت و دادگاه بره جلو تا بهش بدیم»، سما جلالی: «حالا درسته قانون عمومی صادر نشده هنوز، ولی میفرمایند که یکی چراغ روشن ز هزار مرده بهتر»، مهراس: «بحث موتورسواری زنان که دیروز مطرح شده بود فیک و الکی بود. رأی دیوان عدالت فقط برای همون فرد بود و موتورسواری خانمها همچنان خلاف قانونه.»، طارق: «چند وقتیه که هرکدوم از دوستانم رو میبینم، ازشون میپرسم اگر موتور سواری آزاد بشه موتور میگیری؟ و همه گفتن منتظر اون روز هستن. کاری به انتخابات و... ندارم، با این شرایط گرونیها و ترافیک و سختی رفت و آمد برای خانمها، امکان پذیر شدن موتورسواری زنان با شرایط مناسب، لازمه»، فرانی خالی: «خانما یهو فکر نکنید خبری شده میتونید موتور سوار بشید»، رکسانا: «کاش این داستان موتورسواری زنها درست بشه من میخوام جزو اولین موتور سوارها باشم»، مترسک: «پلیس میگه رأی دادگاه واسه صدور گواهینامه موتور برای زنان فقط جنبه فردی داشته. و چون تناقض داره با رأی تو شعبه دیگه باید تو صدور این رأی تجدیدنظر بشه. نمیگه تناقض رو با تعمیم رأی حل میکنیم. میگه همین یه دونه رأی هم باید عوض بشه. این درحالیه که موتورسواری زنان منع قانونی نداره.»
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
سخن روز
-
علیرضا داوودنژاد: به کدام سرمنزل مقصود؟
-
عاطفه رضوی: وانمود میکردم شوهرم دزد است
-
جان لجند: ترامپ الهامبخش قاتلان است
-
آنها میتوانند هرجایی را شلوغ کنند
-
تلاش برای حل و فصل بحران در ارتباطات رسانهای
-
نویسنده و برندسازی
-
خندیدن به مرگ
-
عکس نوشت
-
شهروند مجـــازی
اخبارایران آنلاین