ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
روحانی : شبی نبود که با خیال آسوده سر به بالین بگذارم
- 521 هزار هکتار زمین کشاورزی احیا و تجهیز شده است
- در این سالها بخاطر قیمت اجناس رنج فراوانی برای مردم بود
گروه اقتصادی | رئیسجمهوری در چهلوسومین هفته از پویش ملی تدبیر و امید با قدردانی از تلاش همه کشاورزان ایرانی که در مسیر خودکفایی غذایی تلاش میکنند، گفت: طی فعالیت دولت تدبیر و امید 521 هزار هکتار زمین کشاورزی احیا و تجهیز شده است.
حسن روحانی پنجشنبه گذشته در آیین بهرهبرداری از طرحهای ملی وزارت جهادکشاورزی، حراست بیش از پیش از جنگلها، مراتع و مقابله با بیابان زایی را ضروری دانست وگفت: یکی از مسیرهای مبارزه با فساد حدنگاری است که مانع تجاوز به اراضی کشاورزی و زمین خواری میشود و دولت در پیشبرد طرح حدنگاری مصمم است.
رئیسجمهوری با تبریک فرا رسیدن دهه مبارک فجر انقلاب اسلامی، گفت: به همه خانوادههایی که عزیزانشان را در جریان نهضت و انقلاب اسلامی فدا کردند و به روان پاک شهدا درود میفرستیم. همچنین از مردم عزیز ایران بایستی برای 16سال مبارزه برای پیروزی نهضت اسلامی، از سال 41 تا 57 و نیز بهخاطر 42سال ایستادگی، صبر، مقاومت، سازندگی و دفاع از کشورشان در دوران بعد از انقلاب و در سه سال اخیر بهخاطر صبر و مقاومت آنها در جنگ اقتصادی تحمیلی بیسابقه در تاریخ، قدردان بود.
دکتر روحانی خاطرنشان کرد: در طول این سه سال، البته همیشه دلنگران بودیم و خدا را گواه میگیرم هیچ شبی نبود که با خیال آسوده سر به بالین بگذارم. احساس من در تمام این سه سال، همانند همان سال های جنگ تحمیلی و مسئولیتهایی که در جنگ داشتم، بود. حس من این بود که آن 8 سال باز به یک صورت دیگری ظهور و بروز پیدا کرده و امروز در یک جنگ تحمیلی اقتصادی هستیم.
رئیسجمهوری با اشاره به احساس رنج مردم بهخاطر قیمت اجناس، گفت: ما را سه سال در تحریم و یک جنگ شدید بیسابقه قرار دادند، منابع مالی ما را در دنیا قفل کردند و نگذاشتند از آن استفاده کنیم، نگذاشتند نفت و میعانات گازیمان را صادر کنیم و در سایر صادرات هم مشکل درست کردند اما با وجود این، ملت ایستادگی کردند.
روحانی اضافه کرد: امسال با وجود همه سختیها تا امروز حدود 30 میلیارد دلار واردات و بیش از 28 میلیارد دلار صادرات غیرنفتی داشتیم البته میبایست این رقم بیشتر میبود اما بهخاطر کرونا و مشکلاتی که داشتیم در ایام اسفند و فروردین و اردیبهشت تقریباً صادراتمان تعطیل شد و امیدوارم در دو ماهه پایانی بتوانیم مقداری جبران کنیم.
رئیسجمهوری با تأکید بر اینکه علی رغم همه مشکلات، ملت ایران نه در برابر تحریم، نه در برابر فشار، نه در برابر توطئه و نه در برابر ویروس سر فرود نیاورد، اظهارداشت: ملت ایران ایستادگی و مقاومت کرد، متحد بود، دست به دست هم داد و امیدواریم این اتحاد و وحدت و یکپارچگی باقی بماند تا بتوانیم به اهداف بلندمان برسیم. روحانی با اشاره به اهمیت طرحهای کشاورزی که به افتتاح رسید، گفت: امنیت غذایی برای ما خیلی مهم است و در داستان کرونا یک بار دیگر امنیت غذایی را بهتر لمس کردیم یعنی کشورهایی بودند که بهدلیل ترس از کرونا مواد غذایی صادر نمیکردند و اگر در گندم خودکفا نبودیم و اگر در برنج، شکر و روغن شرایط ما با گذشته متفاوت نبود امسال مردم، رنج بیشتری را تحمل میکردند.
روحانی با اشاره به موافقت رهبر معظم انقلاب با درخواست برداشت 8 میلیارد دلار از صندوق برای طرح آب و خاک در غرب و شمال غرب کشور، اظهارداشت: طرحهای بزرگ کشاورزی و آبیاری در غرب و شمال غرب کشور در کنار سدها و کانالهای متعدد، بهخاطر 8 میلیارد دلاری است که توانستیم تحول بزرگی به وجود بیاوریم. رئیسجمهوری با اشاره به اقدامات دولت در 7 سال گذشته در زمینه احیا و تجهیز زمینهای کشاورزی، گفت: در این هفت سال بیش از 521هزار هکتار زمین در کشور را احیا و تجهیز کردیم. 295هزار هکتار آن مربوط به استان خوزستان و ایلام، 102هزار هکتار آن مربوط به منطقه غرب کشور و طرحهای گرمسیری و 78هزار هکتار آن به زهکشی در استان گلستان مربوط میشود که اگر این زهکشها نبود شرایط در گلستان موقع سیل خیلی بدتر از اینها میشد.
رئیسجمهوری افزود: با اقدامات انجام شده هم زمینهای کشاورزان ارزش پیدا کرده است و هم محصولات کشاورزی افزایش یافته که این برای امنیت غذایی حائز اهمیت است.
روحانی با اشاره به ادامه و تکمیل طرحهای زهکشی در استانهای مختلف، گفت: در استان گلستان رقم 50 هزار هکتار دیگر را اعلام کردند که منابع آن را تأمین میکنیم که تا پایان دولت این کار را در استان گلستان انجام بدهند.در منطقه غرب هم همینطور، در سیستان و بلوچستان هم در دشت سیستان 46هزار هکتار که البته بخش بزرگی از آن افتتاح شده و بخش بزرگی از آن باقی مانده که باید افتتاح شود.
رئیسجمهوری همچنین با اشاره به اهمیت مسأله حدنگاری و کاداستر تأکید کرد: امروز این آمادگی وجود دارد که تمام زمین های منابع طبیعی را تحت این حدنگاری قرار دهیم و اسناد مالکیت بهنام کشاورزی صادر شود تا کسی نتواند آن را تصرف کند. قطعاً یکی از راههای مبارزه با زمینخواری و فساد بزرگ، همین روش حدنگاری و کاداستر است و میتواند تحول بزرگی در کشور ایجاد کند.
روحانی خاطرنشان کرد: در این زمینه حرکت خوبی شروع شده و آمادگی داریم منابع آن را تأمین کنیم و تا آخر این دولت همه توانمان را به کار بگیریم تا همه زمینها اسناد مالکیت بگیرند، همه حدهای آن معین شود تا کسی نتواند به این اراضی تجاوز کند.
رئیسجمهوری با اشاره به ارزش افزوده بالا و اهمیت زراعت چوب، گفت: زراعت چوب هم درآمد خوبی دارد و هم میتواند برای آب و هوا مؤثر باشد و هم کشور را در این زمینه بینیاز کند.
روحانی مقابله با بیابانزایی را ضروری دانست و با اشاره به مشکل ریزگرد و گردوغبار در خوزستان، خاطرنشان کرد: باید برای مردم خوب، صبور و با روحیه بلند استان، کار کنیم تا گردوغبار را فروبنشانیم و در این زمینه طرحهای مختلفی در حال انجام است.
اجرای 6.2میلیون هکتار عملیات آبخیزداری و آبخوانداری
کاظم خاوازی، وزیر جهاد کشاورزی نیز در مراسم بهرهبرداری از طرحهای کشاورزی گفت: پروژههایی که افتتاح شد به موضوع مهم منابع پایه آب، خاک، جنگل و مرتع اختصاص دارد که ضامن امنیت غذایی و محیط زیست برای آیندگان است.
وی افزود: یکی از مهمترین این پروژهها که در خصوص آب است، بحث انتقال، تأمین و توسعه سیستمهای آبیاری و زهکشی در شمال غرب، غرب و نواحی محدودی از شمال شرق و شرق کشور است که در سال ۹۸، ۵۴ هزار هکتار از این نواحی بهرهبرداری شد.
خاوازی ادامه داد: در سال ۹۹، در مرداد ماه ۲۳ هزار هکتار با دستور ریاست جمهوری به بهرهبرداری رسید که من قول دادم در صورت تأمین منابع، تا پایان سال ۵۰ هزار هکتار دیگر به این میزان اضافه شود که امروز متناسب با اعتبار تخصیص یافته به این طرح، ۲۵ هزار هکتار به بهرهبرداری میرسد.
وزیر جهاد کشاورزی با اشاره به این که هدفگذاری در این طرح ۲۲۷ هزار هکتار است، تصریح کرد: با میزان افتتاح امروز، در مجموع تا کنون ۱۰۲ هزار هکتار از این پروژه افتتاح شده است. وی، تبدیل بخش قابل ملاحظهای از اراضی دیم به آبی را از ویژگیهای این پروژه عنوان کرد و افزود: این طرح ارزش زمین و درآمد کشاورزان را تقریباً ۱۰برابر کرده، عملکرد به طور متوسط ۴ برابر میشود که باعث تغییر سیمای اقتصاد روستا و کشاورزان میشود. خاوازی در رابطه با پروژه استان گلستان گفت: پروژه تبدیل اراضی دیم به آبی به وسیله زهکشی در استان گلستان، در سفر ریاست جمهوری در سال ۹۳ به این استان آغاز شده است که پروژه عظیمی است و در خاورمیانه نمونه ندارد. وی افزود: هدفگذاری در این پروژه ۲۸۰هزار هکتار است که بخشی از فاز اول آن به میزان ۷۸ هزار هکتار توسط ریاست جمهوری به بهرهبرداری میرسد.
طرحها:
طرحهای ملی کشاورزی که در چهل و سومین پنجشنبه از پویش ملی تدبیر و امید برای جهش تولید، افتتاح شد ۳ پروژه بزرگ است
۲۵ هزار هکتار شبکه آبیاری و زهکشی در غرب و شمال غرب کشور، ۷۸ هزار هکتار زهکشی از طرح ۲۸۰هزار هکتاری زهکشی اراضی استان گلستان، ۴۱۵ پروژه مقابله با بیابانزدایی و کنترل ریزگردها در ۱۳ استان کشور در قالب برنامه صیانت از منابع طبیعی و ۳ هزار و ۱۵۴ طرح آبخیزداری و منابع طبیعی در سراسر کشور، روز پنجشنبه افتتاح شد.
برای اجرای این پروژهها ۵ هزار و ۶۱۰ میلیارد تومان اعتبار صرف شده و با بهرهبرداری از آنها برای ۱۰۵هزار و ۷۷۱ نفر اشتغال پایدار ایجاد خواهد شد.
حسن روحانی پنجشنبه گذشته در آیین بهرهبرداری از طرحهای ملی وزارت جهادکشاورزی، حراست بیش از پیش از جنگلها، مراتع و مقابله با بیابان زایی را ضروری دانست وگفت: یکی از مسیرهای مبارزه با فساد حدنگاری است که مانع تجاوز به اراضی کشاورزی و زمین خواری میشود و دولت در پیشبرد طرح حدنگاری مصمم است.
رئیسجمهوری با تبریک فرا رسیدن دهه مبارک فجر انقلاب اسلامی، گفت: به همه خانوادههایی که عزیزانشان را در جریان نهضت و انقلاب اسلامی فدا کردند و به روان پاک شهدا درود میفرستیم. همچنین از مردم عزیز ایران بایستی برای 16سال مبارزه برای پیروزی نهضت اسلامی، از سال 41 تا 57 و نیز بهخاطر 42سال ایستادگی، صبر، مقاومت، سازندگی و دفاع از کشورشان در دوران بعد از انقلاب و در سه سال اخیر بهخاطر صبر و مقاومت آنها در جنگ اقتصادی تحمیلی بیسابقه در تاریخ، قدردان بود.
دکتر روحانی خاطرنشان کرد: در طول این سه سال، البته همیشه دلنگران بودیم و خدا را گواه میگیرم هیچ شبی نبود که با خیال آسوده سر به بالین بگذارم. احساس من در تمام این سه سال، همانند همان سال های جنگ تحمیلی و مسئولیتهایی که در جنگ داشتم، بود. حس من این بود که آن 8 سال باز به یک صورت دیگری ظهور و بروز پیدا کرده و امروز در یک جنگ تحمیلی اقتصادی هستیم.
رئیسجمهوری با اشاره به احساس رنج مردم بهخاطر قیمت اجناس، گفت: ما را سه سال در تحریم و یک جنگ شدید بیسابقه قرار دادند، منابع مالی ما را در دنیا قفل کردند و نگذاشتند از آن استفاده کنیم، نگذاشتند نفت و میعانات گازیمان را صادر کنیم و در سایر صادرات هم مشکل درست کردند اما با وجود این، ملت ایستادگی کردند.
روحانی اضافه کرد: امسال با وجود همه سختیها تا امروز حدود 30 میلیارد دلار واردات و بیش از 28 میلیارد دلار صادرات غیرنفتی داشتیم البته میبایست این رقم بیشتر میبود اما بهخاطر کرونا و مشکلاتی که داشتیم در ایام اسفند و فروردین و اردیبهشت تقریباً صادراتمان تعطیل شد و امیدوارم در دو ماهه پایانی بتوانیم مقداری جبران کنیم.
رئیسجمهوری با تأکید بر اینکه علی رغم همه مشکلات، ملت ایران نه در برابر تحریم، نه در برابر فشار، نه در برابر توطئه و نه در برابر ویروس سر فرود نیاورد، اظهارداشت: ملت ایران ایستادگی و مقاومت کرد، متحد بود، دست به دست هم داد و امیدواریم این اتحاد و وحدت و یکپارچگی باقی بماند تا بتوانیم به اهداف بلندمان برسیم. روحانی با اشاره به اهمیت طرحهای کشاورزی که به افتتاح رسید، گفت: امنیت غذایی برای ما خیلی مهم است و در داستان کرونا یک بار دیگر امنیت غذایی را بهتر لمس کردیم یعنی کشورهایی بودند که بهدلیل ترس از کرونا مواد غذایی صادر نمیکردند و اگر در گندم خودکفا نبودیم و اگر در برنج، شکر و روغن شرایط ما با گذشته متفاوت نبود امسال مردم، رنج بیشتری را تحمل میکردند.
روحانی با اشاره به موافقت رهبر معظم انقلاب با درخواست برداشت 8 میلیارد دلار از صندوق برای طرح آب و خاک در غرب و شمال غرب کشور، اظهارداشت: طرحهای بزرگ کشاورزی و آبیاری در غرب و شمال غرب کشور در کنار سدها و کانالهای متعدد، بهخاطر 8 میلیارد دلاری است که توانستیم تحول بزرگی به وجود بیاوریم. رئیسجمهوری با اشاره به اقدامات دولت در 7 سال گذشته در زمینه احیا و تجهیز زمینهای کشاورزی، گفت: در این هفت سال بیش از 521هزار هکتار زمین در کشور را احیا و تجهیز کردیم. 295هزار هکتار آن مربوط به استان خوزستان و ایلام، 102هزار هکتار آن مربوط به منطقه غرب کشور و طرحهای گرمسیری و 78هزار هکتار آن به زهکشی در استان گلستان مربوط میشود که اگر این زهکشها نبود شرایط در گلستان موقع سیل خیلی بدتر از اینها میشد.
رئیسجمهوری افزود: با اقدامات انجام شده هم زمینهای کشاورزان ارزش پیدا کرده است و هم محصولات کشاورزی افزایش یافته که این برای امنیت غذایی حائز اهمیت است.
روحانی با اشاره به ادامه و تکمیل طرحهای زهکشی در استانهای مختلف، گفت: در استان گلستان رقم 50 هزار هکتار دیگر را اعلام کردند که منابع آن را تأمین میکنیم که تا پایان دولت این کار را در استان گلستان انجام بدهند.در منطقه غرب هم همینطور، در سیستان و بلوچستان هم در دشت سیستان 46هزار هکتار که البته بخش بزرگی از آن افتتاح شده و بخش بزرگی از آن باقی مانده که باید افتتاح شود.
رئیسجمهوری همچنین با اشاره به اهمیت مسأله حدنگاری و کاداستر تأکید کرد: امروز این آمادگی وجود دارد که تمام زمین های منابع طبیعی را تحت این حدنگاری قرار دهیم و اسناد مالکیت بهنام کشاورزی صادر شود تا کسی نتواند آن را تصرف کند. قطعاً یکی از راههای مبارزه با زمینخواری و فساد بزرگ، همین روش حدنگاری و کاداستر است و میتواند تحول بزرگی در کشور ایجاد کند.
روحانی خاطرنشان کرد: در این زمینه حرکت خوبی شروع شده و آمادگی داریم منابع آن را تأمین کنیم و تا آخر این دولت همه توانمان را به کار بگیریم تا همه زمینها اسناد مالکیت بگیرند، همه حدهای آن معین شود تا کسی نتواند به این اراضی تجاوز کند.
رئیسجمهوری با اشاره به ارزش افزوده بالا و اهمیت زراعت چوب، گفت: زراعت چوب هم درآمد خوبی دارد و هم میتواند برای آب و هوا مؤثر باشد و هم کشور را در این زمینه بینیاز کند.
روحانی مقابله با بیابانزایی را ضروری دانست و با اشاره به مشکل ریزگرد و گردوغبار در خوزستان، خاطرنشان کرد: باید برای مردم خوب، صبور و با روحیه بلند استان، کار کنیم تا گردوغبار را فروبنشانیم و در این زمینه طرحهای مختلفی در حال انجام است.
اجرای 6.2میلیون هکتار عملیات آبخیزداری و آبخوانداری
کاظم خاوازی، وزیر جهاد کشاورزی نیز در مراسم بهرهبرداری از طرحهای کشاورزی گفت: پروژههایی که افتتاح شد به موضوع مهم منابع پایه آب، خاک، جنگل و مرتع اختصاص دارد که ضامن امنیت غذایی و محیط زیست برای آیندگان است.
وی افزود: یکی از مهمترین این پروژهها که در خصوص آب است، بحث انتقال، تأمین و توسعه سیستمهای آبیاری و زهکشی در شمال غرب، غرب و نواحی محدودی از شمال شرق و شرق کشور است که در سال ۹۸، ۵۴ هزار هکتار از این نواحی بهرهبرداری شد.
خاوازی ادامه داد: در سال ۹۹، در مرداد ماه ۲۳ هزار هکتار با دستور ریاست جمهوری به بهرهبرداری رسید که من قول دادم در صورت تأمین منابع، تا پایان سال ۵۰ هزار هکتار دیگر به این میزان اضافه شود که امروز متناسب با اعتبار تخصیص یافته به این طرح، ۲۵ هزار هکتار به بهرهبرداری میرسد.
وزیر جهاد کشاورزی با اشاره به این که هدفگذاری در این طرح ۲۲۷ هزار هکتار است، تصریح کرد: با میزان افتتاح امروز، در مجموع تا کنون ۱۰۲ هزار هکتار از این پروژه افتتاح شده است. وی، تبدیل بخش قابل ملاحظهای از اراضی دیم به آبی را از ویژگیهای این پروژه عنوان کرد و افزود: این طرح ارزش زمین و درآمد کشاورزان را تقریباً ۱۰برابر کرده، عملکرد به طور متوسط ۴ برابر میشود که باعث تغییر سیمای اقتصاد روستا و کشاورزان میشود. خاوازی در رابطه با پروژه استان گلستان گفت: پروژه تبدیل اراضی دیم به آبی به وسیله زهکشی در استان گلستان، در سفر ریاست جمهوری در سال ۹۳ به این استان آغاز شده است که پروژه عظیمی است و در خاورمیانه نمونه ندارد. وی افزود: هدفگذاری در این پروژه ۲۸۰هزار هکتار است که بخشی از فاز اول آن به میزان ۷۸ هزار هکتار توسط ریاست جمهوری به بهرهبرداری میرسد.
طرحها:
طرحهای ملی کشاورزی که در چهل و سومین پنجشنبه از پویش ملی تدبیر و امید برای جهش تولید، افتتاح شد ۳ پروژه بزرگ است
۲۵ هزار هکتار شبکه آبیاری و زهکشی در غرب و شمال غرب کشور، ۷۸ هزار هکتار زهکشی از طرح ۲۸۰هزار هکتاری زهکشی اراضی استان گلستان، ۴۱۵ پروژه مقابله با بیابانزدایی و کنترل ریزگردها در ۱۳ استان کشور در قالب برنامه صیانت از منابع طبیعی و ۳ هزار و ۱۵۴ طرح آبخیزداری و منابع طبیعی در سراسر کشور، روز پنجشنبه افتتاح شد.
برای اجرای این پروژهها ۵ هزار و ۶۱۰ میلیارد تومان اعتبار صرف شده و با بهرهبرداری از آنها برای ۱۰۵هزار و ۷۷۱ نفر اشتغال پایدار ایجاد خواهد شد.
سیدعباس صالحی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی:
درایام کرونا از سرمایههای هنری بهره بردیم
روز پنجشنبه سیدعباس صالحی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به ستاد برگزاری سی و نهمین جشنواره تئاتر فجر رفت و با معاون امور هنری، مدیرکل هنرهای نمایشی، دبیر و جمعی از مدیران جشنواره دیدار کرد. وزیر در این دیدار، ضمن تشکر از برگزارکنندگان جشنواره، شرایط جشنواره امسال را این طور تشریح کرد: شاید برای ما در ابتدای همهگیری کرونا تصمیم بر عدم برگزاری رویدادهایی که تاریخچه مختصری دارند، سادهتر بود و میشد با حذف موقتشان در این دوران، با ریسک کمتری عمل کرد اما برگزار نشدن جشنواره تئاتر فجر که تقریباً عمری به قدمت انقلاب اسلامی ایران دارد، وقفه ایجاد میکرد و ممکن بود اهالی هنر و تئاتر رفته رفته مناسبات خود را با این هنر از دست بدهند. از سویی نبودن چنین رویدادی خود پرهزینه بود و از سویی دیگر اگر هم قرار بر این بود که با برگزاریاش تنها کالبدی از آن باقی بماند و با کیفیت کمتری برگزار شده و سابقه و پیشینه خود را تخطئه کند، تصمیمگیری سخت میشد. او همچنین گفت: در این شرایط با نگاه به انرژی و سرمایه هنری و فرهنگی کشور در ارتباط با جشنوارههای فیلم و تئاتر فجر به عنایات الهی اتکا کردیم و از سرمایههای هنری که در ایام کرونا هم حتی میتواند قابل توجه و سرزنده باشد، بهره بردیم.
اختلاف نظر دیپلماتیک میان ایران و امریکا بر سر گام اول
مجادله بر سر بازگشت
ظریف: کشوری که از توافق خارج شده، باید ابتدا برگردد
گروه سیاسی/ بالا گرفتن بحران بی اعتمادی در مناسبات میان ایران و امریکا پیرامون اجرای تعهدات برجام وضعیت این توافق را در معرض خطر قرار داده است. اختلاف میان دو کشور مبنی بر اینکه کدام یک قدم اول را پیرامون اجرای تعهدات برجامیاش بردارد، به یک چالش جدی میان طرفین تبدیل شده است.
امریکا شرط اجرای تعهدات برجامیاش را به اجرای تعهدات تهران گره زده است و مقامهای کشورمان هم معتقدند کشوری که ابتدا از اجرای تعهداتش تخطی کرده، باید گام نخست را بردارد.
آنتونی بلینکن، وزیر خارجه امریکا طی یک نشست خبری در نخستین موضعگیری درباره برجام، شرط لغو تحریمهای هسته ای را اجرای کامل تعهدات برجامی ایران عنوان کرده است. بلینکن با اشاره به مواضع «جو بایدن» رئیسجمهوری امریکا درخصوص بازگشت به توافق هستهای با ایران، گفت که وی همواره به صراحت اعلام کرده است که «چنانچه ایران رعایت تعهدات برجامی خود را از سر بگیرد، امریکا نیز رویکرد مشابهی در پیش میگیرد و پس از آن به همراهی همپیمانان خود از آن به عنوان زمینهای برای دستیابی به توافقی مستحکمتر و بلندمدتتر استفاده کرده و در آن برخی مسائل دیگری را که درخصوص ایران چالشبرانگیز است نیز لحاظ خواهد کرد.» وی در عین حال گفت که تا رسیدن به این نقطه، راهی طولانی در پیش داریم.
مقامهای کشورمان این درخواست امریکا مبنی بر لزوم بازگشت کامل ایران به تعهداتش در برجام را پیش از بازگشت امریکا به این توافق رد کرده و اعلام کردهاند که این واشنگتن بوده که ابتدا از برجام خارج شده و بنابراین باید قدم اول را برای اجرای تعهداتش بردارد.
محمدجواد ظریف، وزیر خارجه ایران در واکنش به درخواست همتای امریکایی اش شکست سیاست حداکثری ترامپ را یادآور شده و گفته است که ایران با افزایش مقدار اورانیوم غنیشده پاسخ فشارهای امریکا را داد.
ظریف در توئیتی با عنوان بررسی واقعیتها برای وزیر خارجه بلینکن یادآور شد که «این امریکا بود که ابتدا برجام را نقض، انتقال مواد غذایی و دارو را برای ایرانیها مسدود و پایبندان به قطعنامه 2231 شورای امنیت را مورد تنبیه قرار داد. اما ایران در مقابل و در طول مدت این افتضاح کریه به برجام پایبند ماند و تنها تدابیر جبرانی از قبل پیشبینیشده اتخاذ کرد.»
ظریف با این پرسش که حالا چه کسی باید گام نخست را بردارد، تأکید کرده که دولت جدید امریکا هرگز شکست حداکثری ترامپ را از یاد نبرد.
وزیر خارجه ایران همچنین در گفتوگو با «راشاتودی» درباره چگونگی اطمینان ایران از پایبندی ایالات متحده به برجام در صورت بازگشت مجدد به این توافق هستهای گفته است: «وقتی امریکا تصمیم گرفت ما را به دلیل پایبندی به توافق تنبیه کند، ما ۳۰۰ کیلوگرم اورانیوم غنی شده داشتیم، امروز چهار هزار کیلوگرم اورانیوم غنیشده داریم...
این توافق مکانیسمهایی برای تنبیه هریک از طرفهایی دارد که این توافق را نقض کنند. دولت ترامپ اوضاع را از زمانیکه برجام امضا شد، بدتر کرد. وقتی توافق را ترک کرد ما فقط ماشین سانتریفیوژهای IR1 با توانایی بسیار اندک برای غنیسازی اورانیوم داشتیم اما ما هماکنون در حال ساخت ماشین سانتریفیوژهای IR6 هستیم که توانمندی غنیسازی اورانیوم آن ۲۰ برابر بیش از IR1 است».
ظریف که در سفری منطقهای به سر میبرد، در نشست خبری مشترکش با «چاوش اوغلو»، وزیر خارجه ترکیه نیز در پاسخ به سؤالی پیرامون وضعیت اجرای برجام خطاب به امریکا گفت: «امریکا کشوری بوده که از برجام خارج شده و تعهداتش را نقض کرده است.
الان هم وظیفه امریکاست که به برجام برگردد و تعهداتش را اجرا کند. به محض اینکه امریکا تعهداتش را اجرا کند و ما هم نفع اجرای این تعهدات را ببینیم، تعهدات خود را به صورت کامل اجرا میکنیم و این در بالاترین سطح جمهوری اسلامی توسط رهبری اعلام شده است.» وزیر خارجه تصریح کرد: «منطق آن است کسی که خارج شده برگردد ما که در داخل توافق هستیم اقدامات لازم را آن زمان انجام دهیم.»
از سوی دیگر مجید تخت روانچی، سفیر ایران در سازمان ملل متحد هم در یادداشتی در روزنامه «نیویورک تایمز» به امریکا هشدار داده که «پنجره فرصت در حال بسته شدن است. اگر دولت جدید به تعهدات خود عمل نکند و تحریمها را در زمان کوتاهی لغو نکند، احتمال تعامل در توافق هستهای را از بین میبرد. اما لغو کامل و صادقانه تحریمها، فضای جدیدی ایجاد خواهد کرد که به کاهش تنشها در منطقه و فراتر از آن کمک میکند.» کاظم غریب آبادی، سفیر و نماینده دائم ایران در سازمانهای بینالمللی در وین هم درباره تغییر روند همکاری ایران با آژانس هشدار داده و با اشاره به قانون جدید مجلس گفته است: «قانون جدید مجلس شورای اسلامی، همچنین فرصت دیگری را برای حفظ همکاری کاملاً بی سابقه و چشمگیر با آژانس بینالمللی انرژی اتمی از طریق برداشتن تحریمها فراهم کرده است؛ امیدواریم فرصتها از دست نروند، چرا که همکاری فوقالعاده کنونی به همکاری عادی بازمیگردد.»
محمود واعظی، رئیس دفتر رئیس جمهوری هم در گفتوگو با ایرنا در پاسخ به اظهارات وزیر خارجه امریکا که از ایران خواسته بود با بازگشت به برجام، گام نخست را بر دارد، گفت: «همان طور که رئیس جمهوری هم چندین بار بیان کردند وقتی آنها به تعهدات خود برگشتند ما هم به آن عمل میکنیم.»
واعظی افزود: «از برجام خارج نشدیم که بخواهیم به آن برگردیم و زمانی به تعهدات برجامی خود عمل میکنیم که مطمئن شویم که اروپا و امریکا به تعهدات خود عمل میکنند. همانطور که در گذشته روی حرف خود ایستادهایم این بار هم موضع ما تغییر نمیکند.»
همچنین حسامالدین آشنا، مشاور رئیس جمهوری هم در واکنش به تحولات جاری میان ایران و امریکا این گونه واکنش نشان داد که اگر این روش جواب میداد؛ ترامپ خود در حسرت یک تلفن از تهران، کاخ سفید را ترک نمیکرد.
آلمان: بزودی با امریکا درباره ایران گفتوگو میکنیم
این در حالی است که «هایکو ماس»، وزیر خارجه آلمان بعد از رایزنی اخیر رئیس جمهوری امریکا و «آنگلا مرکل»، صدر اعظم آلمان خبر داد که کشورهای اروپایی بزودی با دولت جدید امریکا درباره ایران گفتوگو خواهند کرد. «ماس» در گفتوگو با رویترز تصریح کرد بایدن اشاره کرده از بازگشت ایالات متحده به توافق هستهای با ایران استقبال میکند و قدرتهای اروپایی بزودی گفتوگو با واشنگتن در این خصوص را آغاز میکنند. رئیس دستگاه دیپلماسی آلمان با بیان اینکه انتظار دارد برلین، پاریس و لندن خیلی سریع وارد گفتوگو با امریکا شوند، تأکید کرد: «ایران باید تعهداتش را رعایت کند و به اقدامات فعلیاش در نقض توافق پایان دهد.»
«پیتر اسناتو»، سخنگوی نماینده عالی سیاست خارجه اتحادیه اروپا هم گفته که این بلوک همواره خواستار همکاری با امریکا بر سر پرونده هستهای ایران بوده است.به گزارش ایلنا، وی افزوده که نیاز به یافتن راهی برای بازگشت واشنگتن به برجام و پیشبرد این توافق از سوی تهران و وفاداری به آن نیازمند تلاشهای دیپلماتیک فراوان بوده و زمان چندانی نیز برای این کار باقی نمانده است.این سخنگو افزود که «جوزپ بورل»، مسئول سیاست خارجه اتحادیه اروپا همچنان به تلاشها برای بازگشت واشنگتن به برجام و التزام تهران به این توافق ادامه خواهد داد.
امریکا شرط اجرای تعهدات برجامیاش را به اجرای تعهدات تهران گره زده است و مقامهای کشورمان هم معتقدند کشوری که ابتدا از اجرای تعهداتش تخطی کرده، باید گام نخست را بردارد.
آنتونی بلینکن، وزیر خارجه امریکا طی یک نشست خبری در نخستین موضعگیری درباره برجام، شرط لغو تحریمهای هسته ای را اجرای کامل تعهدات برجامی ایران عنوان کرده است. بلینکن با اشاره به مواضع «جو بایدن» رئیسجمهوری امریکا درخصوص بازگشت به توافق هستهای با ایران، گفت که وی همواره به صراحت اعلام کرده است که «چنانچه ایران رعایت تعهدات برجامی خود را از سر بگیرد، امریکا نیز رویکرد مشابهی در پیش میگیرد و پس از آن به همراهی همپیمانان خود از آن به عنوان زمینهای برای دستیابی به توافقی مستحکمتر و بلندمدتتر استفاده کرده و در آن برخی مسائل دیگری را که درخصوص ایران چالشبرانگیز است نیز لحاظ خواهد کرد.» وی در عین حال گفت که تا رسیدن به این نقطه، راهی طولانی در پیش داریم.
مقامهای کشورمان این درخواست امریکا مبنی بر لزوم بازگشت کامل ایران به تعهداتش در برجام را پیش از بازگشت امریکا به این توافق رد کرده و اعلام کردهاند که این واشنگتن بوده که ابتدا از برجام خارج شده و بنابراین باید قدم اول را برای اجرای تعهداتش بردارد.
محمدجواد ظریف، وزیر خارجه ایران در واکنش به درخواست همتای امریکایی اش شکست سیاست حداکثری ترامپ را یادآور شده و گفته است که ایران با افزایش مقدار اورانیوم غنیشده پاسخ فشارهای امریکا را داد.
ظریف در توئیتی با عنوان بررسی واقعیتها برای وزیر خارجه بلینکن یادآور شد که «این امریکا بود که ابتدا برجام را نقض، انتقال مواد غذایی و دارو را برای ایرانیها مسدود و پایبندان به قطعنامه 2231 شورای امنیت را مورد تنبیه قرار داد. اما ایران در مقابل و در طول مدت این افتضاح کریه به برجام پایبند ماند و تنها تدابیر جبرانی از قبل پیشبینیشده اتخاذ کرد.»
ظریف با این پرسش که حالا چه کسی باید گام نخست را بردارد، تأکید کرده که دولت جدید امریکا هرگز شکست حداکثری ترامپ را از یاد نبرد.
وزیر خارجه ایران همچنین در گفتوگو با «راشاتودی» درباره چگونگی اطمینان ایران از پایبندی ایالات متحده به برجام در صورت بازگشت مجدد به این توافق هستهای گفته است: «وقتی امریکا تصمیم گرفت ما را به دلیل پایبندی به توافق تنبیه کند، ما ۳۰۰ کیلوگرم اورانیوم غنی شده داشتیم، امروز چهار هزار کیلوگرم اورانیوم غنیشده داریم...
این توافق مکانیسمهایی برای تنبیه هریک از طرفهایی دارد که این توافق را نقض کنند. دولت ترامپ اوضاع را از زمانیکه برجام امضا شد، بدتر کرد. وقتی توافق را ترک کرد ما فقط ماشین سانتریفیوژهای IR1 با توانایی بسیار اندک برای غنیسازی اورانیوم داشتیم اما ما هماکنون در حال ساخت ماشین سانتریفیوژهای IR6 هستیم که توانمندی غنیسازی اورانیوم آن ۲۰ برابر بیش از IR1 است».
ظریف که در سفری منطقهای به سر میبرد، در نشست خبری مشترکش با «چاوش اوغلو»، وزیر خارجه ترکیه نیز در پاسخ به سؤالی پیرامون وضعیت اجرای برجام خطاب به امریکا گفت: «امریکا کشوری بوده که از برجام خارج شده و تعهداتش را نقض کرده است.
الان هم وظیفه امریکاست که به برجام برگردد و تعهداتش را اجرا کند. به محض اینکه امریکا تعهداتش را اجرا کند و ما هم نفع اجرای این تعهدات را ببینیم، تعهدات خود را به صورت کامل اجرا میکنیم و این در بالاترین سطح جمهوری اسلامی توسط رهبری اعلام شده است.» وزیر خارجه تصریح کرد: «منطق آن است کسی که خارج شده برگردد ما که در داخل توافق هستیم اقدامات لازم را آن زمان انجام دهیم.»
از سوی دیگر مجید تخت روانچی، سفیر ایران در سازمان ملل متحد هم در یادداشتی در روزنامه «نیویورک تایمز» به امریکا هشدار داده که «پنجره فرصت در حال بسته شدن است. اگر دولت جدید به تعهدات خود عمل نکند و تحریمها را در زمان کوتاهی لغو نکند، احتمال تعامل در توافق هستهای را از بین میبرد. اما لغو کامل و صادقانه تحریمها، فضای جدیدی ایجاد خواهد کرد که به کاهش تنشها در منطقه و فراتر از آن کمک میکند.» کاظم غریب آبادی، سفیر و نماینده دائم ایران در سازمانهای بینالمللی در وین هم درباره تغییر روند همکاری ایران با آژانس هشدار داده و با اشاره به قانون جدید مجلس گفته است: «قانون جدید مجلس شورای اسلامی، همچنین فرصت دیگری را برای حفظ همکاری کاملاً بی سابقه و چشمگیر با آژانس بینالمللی انرژی اتمی از طریق برداشتن تحریمها فراهم کرده است؛ امیدواریم فرصتها از دست نروند، چرا که همکاری فوقالعاده کنونی به همکاری عادی بازمیگردد.»
محمود واعظی، رئیس دفتر رئیس جمهوری هم در گفتوگو با ایرنا در پاسخ به اظهارات وزیر خارجه امریکا که از ایران خواسته بود با بازگشت به برجام، گام نخست را بر دارد، گفت: «همان طور که رئیس جمهوری هم چندین بار بیان کردند وقتی آنها به تعهدات خود برگشتند ما هم به آن عمل میکنیم.»
واعظی افزود: «از برجام خارج نشدیم که بخواهیم به آن برگردیم و زمانی به تعهدات برجامی خود عمل میکنیم که مطمئن شویم که اروپا و امریکا به تعهدات خود عمل میکنند. همانطور که در گذشته روی حرف خود ایستادهایم این بار هم موضع ما تغییر نمیکند.»
همچنین حسامالدین آشنا، مشاور رئیس جمهوری هم در واکنش به تحولات جاری میان ایران و امریکا این گونه واکنش نشان داد که اگر این روش جواب میداد؛ ترامپ خود در حسرت یک تلفن از تهران، کاخ سفید را ترک نمیکرد.
آلمان: بزودی با امریکا درباره ایران گفتوگو میکنیم
این در حالی است که «هایکو ماس»، وزیر خارجه آلمان بعد از رایزنی اخیر رئیس جمهوری امریکا و «آنگلا مرکل»، صدر اعظم آلمان خبر داد که کشورهای اروپایی بزودی با دولت جدید امریکا درباره ایران گفتوگو خواهند کرد. «ماس» در گفتوگو با رویترز تصریح کرد بایدن اشاره کرده از بازگشت ایالات متحده به توافق هستهای با ایران استقبال میکند و قدرتهای اروپایی بزودی گفتوگو با واشنگتن در این خصوص را آغاز میکنند. رئیس دستگاه دیپلماسی آلمان با بیان اینکه انتظار دارد برلین، پاریس و لندن خیلی سریع وارد گفتوگو با امریکا شوند، تأکید کرد: «ایران باید تعهداتش را رعایت کند و به اقدامات فعلیاش در نقض توافق پایان دهد.»
«پیتر اسناتو»، سخنگوی نماینده عالی سیاست خارجه اتحادیه اروپا هم گفته که این بلوک همواره خواستار همکاری با امریکا بر سر پرونده هستهای ایران بوده است.به گزارش ایلنا، وی افزوده که نیاز به یافتن راهی برای بازگشت واشنگتن به برجام و پیشبرد این توافق از سوی تهران و وفاداری به آن نیازمند تلاشهای دیپلماتیک فراوان بوده و زمان چندانی نیز برای این کار باقی نمانده است.این سخنگو افزود که «جوزپ بورل»، مسئول سیاست خارجه اتحادیه اروپا همچنان به تلاشها برای بازگشت واشنگتن به برجام و التزام تهران به این توافق ادامه خواهد داد.
«کووید 19» به چه بخشهایی از بازار کار ایران آسیب زد
زنان قربانی اصلی کرونا
گروه اقتصادی / درحالی که تقریباً چهار فصل پس از شیوع ویروس کرونا درکشور، آمارها حاکی از کاهش تعداد بیکاران است، اما نگاهی به سایرشاخصهای بازار مانند نرخ مشارکت اقتصادی، نسبت اشتغال و... نشان دهنده تداوم آسیبهای پاندمی بر بازارکار ایران است. درواقع این بیماری تأثیرمتفاوتی بر بازار کار کشورها داشته است، در برخی کشورها نرخ بیکاری، در برخی دیگر نرخ مشارکت و در برخی سهم خروج از بازار کار را متأثر کرده است که این بستگی به ساختار اشتغال و اقتصاد کشورها دارد. طبق اعلام مرکزآمار ایران در فصل پاییز امسال نرخ مشارکت 41.4 درصد، نسبت اشتغال 37.5 درصد و نرخ بیکاری 9.4 درصد بوده است.
1.5 میلیون نفر از بازارکار خارج شدند
براساس تازهترین گزارش مرکز آمار ایران، وضعیت نامطلوب بازار کار و تعطیلی برخی کسب و کارها بهدلیل شیوع بیماری کرونا از ابتدای سالجاری، بیشترین تأثیر را در تحولات جمعیت فعال داشته است. با بروز کسادی در بخشهای مختلف اقتصاد ایران، تقاضا برای نیروی کار کاهش و به تبع آن جمعیت فعال کاهش یافته است. بررسی نتایج طرح آمارگیری نیروی کار نشان میدهد که در فصل پاییز سالجاری 25 میلیون و800 هزار نفر از جمعیت 15 ساله و بیشتر از قابلیت مشارکت برخوردار بودهاند یعنی شاغل یا بیکار هستند. نتایج گویای آن است که در فصل پاییز سالجاری نسبت به فصل مشابه سال قبل حدود یک میلیون و 500 هزار نفر از بازار کار خارج شدهاند که بیش از یک میلیون و 12 هزار نفر آنان را زنان و 477 هزار نفر آنان را مردان تشکیل میدهند. این تغییرات جمعیتی به نوبه خود موجب کاهش نرخ مشارکت اقتصادی نسبت به فصل مشابه سال قبل شده است.
کشاورزی بیشترین شغل را از دست داد
نتایج طرح آمارگیری نیروی کار گویای آن است که جمعیت شاغل در بخشهای عمده اقتصادی کشوردر فاصله پاییز 1398 تا پاییز 1399 به نحو چشمگیری کاهش یافته است. کاهش بیش از یک میلیون و 30 هزار نفر جمعیت شاغل طی دوره مورد بررسی، بهدلیل تداوم بحران بیماری کووید 19 بوده است. هرچند براساس گزارشها شرایط بازار کار کشور بهبود یافته و بسیاری از کسب و کارها تا حدی از رکود خارج شده و شروع به فعالیت کردهاند، اما همچنان اثرات این بحران جهانی بر بازار کار مشهود است. بررسی جمعیت شاغل برحسب گروههای عمده فعالیت اقتصادی گویای آن است که بخش خدمات با 49 درصد بیشترین سهم اشتغال را به خود اختصاص داده است و بخشهای صنعت با 34.3 درصد و کشاورزی با 16.7 درصد در رتبههای بعدی قرار دارند. با نگاهی به جمعیت شاغل به تفکیک زیربخشهای فعالیت مشاهده میشود، در فصل پاییز سالجاری نسبت به فصل مشابه سال گذشته جمعیت شاغل بخش کشاورزی بیش از 285 هزار نفرکاهش یافته که معادل 6.8 درصد رشد منفی است. همچنین بررسی جمعیت بخشهای صنعت و خدمات نیز نشان میدهد جمعیت بخشهای مذکور در پاییز 1399 نسبت به پاییز 1398 به ترتیب به میزان 8 هزار نفر و 741 هزار نفر کاهش یافتهاند، به عبارت دیگر جمعیت بخشهای صنعت و خدمات در این فصل نسبت به فصل مشابه سال گذشته به ترتیب معادل یک دهم درصد و 6.1 درصد رشد منفی داشتهاند.
14 گروه اقتصادی افت اشتغال داشته اند
با نگاهی به جمعیت شاغل پاییز به تفکیک گروههای عمده رشته فعالیت اقتصادی 22گانه ملاحظه میشود که از بین 22 گروه عمده رشته فعالیت اقتصادی 8 گروه عمده فعالیت شامل ساختمان؛ فعالیتهای اداری وخدمات پشتیبانی؛ آب رسانی، مدیریت پسماند، فاضلاب و فعالیتهای تصفیه؛ اطلاعات و ارتباطات؛ «فعالیتهای تفکیکناپذیر تولید کالاها و خدمات توسط خانوارهای معمولی برای خود مصرفی؛ فعالیتهای خانوارها بهعنوان کارفرما؛ مالی وبیمه؛ تأمین برق، گاز، بخار و تهویه هوا و استخراج معدن؛ نسبت به دوره مشابه سال قبل با افزایش جمعیت شاغل مواجه شدهاند و سایر گروههای فعالیتی کاهش جمعیت شاغل را تجربه کردهاند و بیشترین کاهش مربوط به پنج گروه، تولید صنعتی- ساخت، کشاورزی، جنگلداری و ماهیگیری، عمده فروشی و خرده فروشی؛ تعمیر وسایل نقلیه موتوری و موتورسیکلت وفعالیتهای خدماتی مربوط به تأمین جا و غذا و حملونقل و انبارداری است. از جمعیت یک میلیون و 30 هزار نفر شاغل از دست رفته حدود 75درصد مربوط به زنان است. همچنین نتایج این بررسی نشان میدهد که 207هزار نفر از مجموع 777 هزار زنی که از بازار اشتغال خارج شدهاند در بخش کشاورزی کار میکردهاند که 22.5 درصد از آنها از کارکنان فامیلی بدون مزد بودهاند. از سوی دیگر 463 هزار نفر خروجی بخش خدمات، مردانی هستند که در بخش مذکورمشغول به فعالیت بودهاند. درست است که بهطور کلی255 هزار نفر از مردان در دوره مذکور از بازار اشتغال خارج شدهاند اما نکته قابل توجه مربوط به بخش صنعت است که نه تنها در دوره مورد بررسی خروجی نداشته، بلکه بیش از280 هزار نفر نیز به مردان شاغل در بخش صنعت افزوده شده است.
کاهش ساعات کار
با نگاهی به جمعیت شاغل براساس حجم کار و ساعت اشتغال ملاحظه میشود که جمعیت شاغل در پاییز1399 نسبت به فصل مشابه سال 1398 در طول هفته مرجع، حجم ساعت کار کمتری انجام دادهاند و متوسط ساعات کار هفتگی در دوره مورد بررسی، کاهش داشته و از 44.6 ساعت در هفته در پاییز1398 به 41.7 ساعت در هفته برای هر نفر شاغل در پاییز سالجاری رسیده است. درمقایسه با فصل مشابه سال گذشته بیش از یک میلیون نفر از افرادی که 44 ساعت و بیشتر در هفته مرجع کار کردهاند و 378هزار نفر از افرادی که کمتر از 44 ساعت کار کردهاند، کاسته شده و 79 هزار نفر به جمعیت غایب موقت، افزوده شده است.
افت 460 هزار نفری بیکاران
براساس نتایج فصلی طرح آمارگیری نیروی کار، در فاصله پاییز 1398 تا پاییز 1399 تعداد بیکاران از 2 میلیون و 890 هزار نفر به 2 میلیون و 430 هزار نفر کاهش پیدا کرده است. بیشترین خروج جمعیت بیکار مربوط به زنان است، به نحوی که در سالجاری نسبت به فصل مشابه سال گذشته جمعیت بیکار زنان از 936 هزار نفر به 700 هزار نفررسیده و بیش از 235 هزار نفر کاهش یافته است این در حالی است که در دوره مورد بررسی جمعیت مردان بیکار از یک میلیون و 957 هزارنفر به یک میلیون و 736 هزار رسیده و معادل 221 هزار نفر کاهش یافته است.
افزایش 2.1 میلیونی جمعیت غیرفعال
براساس این گزارش، در پاییز 1399 نسبت به پاییز 1398جمعیت غیرفعال افزایش 2 میلیون و 181 هزار نفری را تجربه کرده است و از 34 میلیون و 410 هزار نفر در پاییز 1398 به 36 میلیون و 591 هزار نفردر پاییز 1399 رسیده است. از این افزایش حدود 807 هزار نفر مرد و بیش یک میلیون و 370 هزار نفر زن هستند. وضعیت نامطلوب بازار کار موجب شده است جمعیت غیرفعال، بویژه در میان جوانان و زنان، افزایش یابد. رصد حوادث اقتصادی-اجتماعی در سطح جهان گویای آن است که وقتی جوامع با بحران و کسادی بازار کار روبهرو میشوند، زنان زودتر از مردان از این شرایط متأثر شده و به دلایل مختلف از جمله باورهای فرهنگی نسبت به اینگونه حوادث آسیب پذیرتر بوده پس زودتر از بازار کار خارج میشوند.
استانهای رکورددار در بیکاری
با نگاهی به نرخ بیکاری جمعیت 15 ساله و بیشتر به تفکیک استانی ملاحظه میشود، درپاییز1399 بیشترین نرخ بیکاری مربوط به استان آذربایجان غربی با 15.5 درصد و کمترین نرخ بیکاری مربوط به استان خراسان رضوی و ایلام با 5.1 درصد است. در پاییز 1399 نسبت به پاییز 1398 بیشترین کاهش نرخ بیکاری در استان چهارمحال و بختیاری اتفاق افتاده که از.16.1 درصد به 11.9 درصد رسیده و با کاهش 4.2 درصدی در این دوره مواجه شده است. در مقابل استان آذربایجان غربی با افزایش 4.3درصدی نرخ بیکاری بیشترین افزایش را در دوره مورد بررسی تجربه کرده است. دامنه نرخ بیکاری در دوره مذکور برابر با 10.4 درصد است. بهطور کلی در پاییز1399 نسبت به دوره مشابه سال گذشته در 7 استان نرخ بیکاری افزایش و در 24 استان نرخ مذکور کاهش یافته است.
10.1 درصد از فعالان غیرفعال شدند
بررسی ماتریس انتقال جریانات بازار کار در پاییز 1399 نسبت به پاییز 1398 برای جمعیت 10 ساله وبیشترنشان میدهد، 10.1 درصد از جمعیت فعال پاییز 1398 از بازار کار خارج شده و غیرفعال شدهاند، بدین ترتیب که 7.8 درصد از جمعیت شاغل و 2.3 درصد از جمعیت بیکار پاییز 1398 در پاییز 1399 غیرفعال شدهاند. بررسی جمعیت شاغل 1399 گویای آن است که 86.1 درصد از جمعیت شاغل 10 ساله و بیشتر پاییز 1398 در پاییز1399 نیز همچنان شاغل ماندهاند، 3.8 درصد از بیکاران و 9 درصد از جمعیت غیرفعال در دوره مذکور شاغل شدهاند. رصد تغییرات جمعیت بیکار گویای آن است که 36.4 درصد جمعیت شاغل و 21.7 درصد جمعیت غیرفعال پاییز 1398 درپاییز 1399 بیکار شدهاند و 40.8 درصد جمعیت بیکار پاییز سال گذشته در پاییز امسال همچنان بیکار ماندهاند. با نگاهی به ترکیب جمعیت غیرفعال در پاییز 1399در مقایسه با فصل مشابه سال گذشته مشاهده میشود 88.3 درصد ازجمعیت غیرفعال پاییز 1398 در پاییز 1399 همچنان غیرفعال مانده و نتوانستهاند وارد بازار کار شوند و 7.8 درصد از جمعیت شاغل و 2.3 درصد از جمعیت بیکار پاییز 1398 در پاییز 1399 غیرفعال شدهاند. به عبارت دیگر 10.1 درصد از جمعیت فعال دوره از بازار کار خارج شده و غیرفعال شدهاند.
1.5 میلیون نفر از بازارکار خارج شدند
براساس تازهترین گزارش مرکز آمار ایران، وضعیت نامطلوب بازار کار و تعطیلی برخی کسب و کارها بهدلیل شیوع بیماری کرونا از ابتدای سالجاری، بیشترین تأثیر را در تحولات جمعیت فعال داشته است. با بروز کسادی در بخشهای مختلف اقتصاد ایران، تقاضا برای نیروی کار کاهش و به تبع آن جمعیت فعال کاهش یافته است. بررسی نتایج طرح آمارگیری نیروی کار نشان میدهد که در فصل پاییز سالجاری 25 میلیون و800 هزار نفر از جمعیت 15 ساله و بیشتر از قابلیت مشارکت برخوردار بودهاند یعنی شاغل یا بیکار هستند. نتایج گویای آن است که در فصل پاییز سالجاری نسبت به فصل مشابه سال قبل حدود یک میلیون و 500 هزار نفر از بازار کار خارج شدهاند که بیش از یک میلیون و 12 هزار نفر آنان را زنان و 477 هزار نفر آنان را مردان تشکیل میدهند. این تغییرات جمعیتی به نوبه خود موجب کاهش نرخ مشارکت اقتصادی نسبت به فصل مشابه سال قبل شده است.
کشاورزی بیشترین شغل را از دست داد
نتایج طرح آمارگیری نیروی کار گویای آن است که جمعیت شاغل در بخشهای عمده اقتصادی کشوردر فاصله پاییز 1398 تا پاییز 1399 به نحو چشمگیری کاهش یافته است. کاهش بیش از یک میلیون و 30 هزار نفر جمعیت شاغل طی دوره مورد بررسی، بهدلیل تداوم بحران بیماری کووید 19 بوده است. هرچند براساس گزارشها شرایط بازار کار کشور بهبود یافته و بسیاری از کسب و کارها تا حدی از رکود خارج شده و شروع به فعالیت کردهاند، اما همچنان اثرات این بحران جهانی بر بازار کار مشهود است. بررسی جمعیت شاغل برحسب گروههای عمده فعالیت اقتصادی گویای آن است که بخش خدمات با 49 درصد بیشترین سهم اشتغال را به خود اختصاص داده است و بخشهای صنعت با 34.3 درصد و کشاورزی با 16.7 درصد در رتبههای بعدی قرار دارند. با نگاهی به جمعیت شاغل به تفکیک زیربخشهای فعالیت مشاهده میشود، در فصل پاییز سالجاری نسبت به فصل مشابه سال گذشته جمعیت شاغل بخش کشاورزی بیش از 285 هزار نفرکاهش یافته که معادل 6.8 درصد رشد منفی است. همچنین بررسی جمعیت بخشهای صنعت و خدمات نیز نشان میدهد جمعیت بخشهای مذکور در پاییز 1399 نسبت به پاییز 1398 به ترتیب به میزان 8 هزار نفر و 741 هزار نفر کاهش یافتهاند، به عبارت دیگر جمعیت بخشهای صنعت و خدمات در این فصل نسبت به فصل مشابه سال گذشته به ترتیب معادل یک دهم درصد و 6.1 درصد رشد منفی داشتهاند.
14 گروه اقتصادی افت اشتغال داشته اند
با نگاهی به جمعیت شاغل پاییز به تفکیک گروههای عمده رشته فعالیت اقتصادی 22گانه ملاحظه میشود که از بین 22 گروه عمده رشته فعالیت اقتصادی 8 گروه عمده فعالیت شامل ساختمان؛ فعالیتهای اداری وخدمات پشتیبانی؛ آب رسانی، مدیریت پسماند، فاضلاب و فعالیتهای تصفیه؛ اطلاعات و ارتباطات؛ «فعالیتهای تفکیکناپذیر تولید کالاها و خدمات توسط خانوارهای معمولی برای خود مصرفی؛ فعالیتهای خانوارها بهعنوان کارفرما؛ مالی وبیمه؛ تأمین برق، گاز، بخار و تهویه هوا و استخراج معدن؛ نسبت به دوره مشابه سال قبل با افزایش جمعیت شاغل مواجه شدهاند و سایر گروههای فعالیتی کاهش جمعیت شاغل را تجربه کردهاند و بیشترین کاهش مربوط به پنج گروه، تولید صنعتی- ساخت، کشاورزی، جنگلداری و ماهیگیری، عمده فروشی و خرده فروشی؛ تعمیر وسایل نقلیه موتوری و موتورسیکلت وفعالیتهای خدماتی مربوط به تأمین جا و غذا و حملونقل و انبارداری است. از جمعیت یک میلیون و 30 هزار نفر شاغل از دست رفته حدود 75درصد مربوط به زنان است. همچنین نتایج این بررسی نشان میدهد که 207هزار نفر از مجموع 777 هزار زنی که از بازار اشتغال خارج شدهاند در بخش کشاورزی کار میکردهاند که 22.5 درصد از آنها از کارکنان فامیلی بدون مزد بودهاند. از سوی دیگر 463 هزار نفر خروجی بخش خدمات، مردانی هستند که در بخش مذکورمشغول به فعالیت بودهاند. درست است که بهطور کلی255 هزار نفر از مردان در دوره مذکور از بازار اشتغال خارج شدهاند اما نکته قابل توجه مربوط به بخش صنعت است که نه تنها در دوره مورد بررسی خروجی نداشته، بلکه بیش از280 هزار نفر نیز به مردان شاغل در بخش صنعت افزوده شده است.
کاهش ساعات کار
با نگاهی به جمعیت شاغل براساس حجم کار و ساعت اشتغال ملاحظه میشود که جمعیت شاغل در پاییز1399 نسبت به فصل مشابه سال 1398 در طول هفته مرجع، حجم ساعت کار کمتری انجام دادهاند و متوسط ساعات کار هفتگی در دوره مورد بررسی، کاهش داشته و از 44.6 ساعت در هفته در پاییز1398 به 41.7 ساعت در هفته برای هر نفر شاغل در پاییز سالجاری رسیده است. درمقایسه با فصل مشابه سال گذشته بیش از یک میلیون نفر از افرادی که 44 ساعت و بیشتر در هفته مرجع کار کردهاند و 378هزار نفر از افرادی که کمتر از 44 ساعت کار کردهاند، کاسته شده و 79 هزار نفر به جمعیت غایب موقت، افزوده شده است.
افت 460 هزار نفری بیکاران
براساس نتایج فصلی طرح آمارگیری نیروی کار، در فاصله پاییز 1398 تا پاییز 1399 تعداد بیکاران از 2 میلیون و 890 هزار نفر به 2 میلیون و 430 هزار نفر کاهش پیدا کرده است. بیشترین خروج جمعیت بیکار مربوط به زنان است، به نحوی که در سالجاری نسبت به فصل مشابه سال گذشته جمعیت بیکار زنان از 936 هزار نفر به 700 هزار نفررسیده و بیش از 235 هزار نفر کاهش یافته است این در حالی است که در دوره مورد بررسی جمعیت مردان بیکار از یک میلیون و 957 هزارنفر به یک میلیون و 736 هزار رسیده و معادل 221 هزار نفر کاهش یافته است.
افزایش 2.1 میلیونی جمعیت غیرفعال
براساس این گزارش، در پاییز 1399 نسبت به پاییز 1398جمعیت غیرفعال افزایش 2 میلیون و 181 هزار نفری را تجربه کرده است و از 34 میلیون و 410 هزار نفر در پاییز 1398 به 36 میلیون و 591 هزار نفردر پاییز 1399 رسیده است. از این افزایش حدود 807 هزار نفر مرد و بیش یک میلیون و 370 هزار نفر زن هستند. وضعیت نامطلوب بازار کار موجب شده است جمعیت غیرفعال، بویژه در میان جوانان و زنان، افزایش یابد. رصد حوادث اقتصادی-اجتماعی در سطح جهان گویای آن است که وقتی جوامع با بحران و کسادی بازار کار روبهرو میشوند، زنان زودتر از مردان از این شرایط متأثر شده و به دلایل مختلف از جمله باورهای فرهنگی نسبت به اینگونه حوادث آسیب پذیرتر بوده پس زودتر از بازار کار خارج میشوند.
استانهای رکورددار در بیکاری
با نگاهی به نرخ بیکاری جمعیت 15 ساله و بیشتر به تفکیک استانی ملاحظه میشود، درپاییز1399 بیشترین نرخ بیکاری مربوط به استان آذربایجان غربی با 15.5 درصد و کمترین نرخ بیکاری مربوط به استان خراسان رضوی و ایلام با 5.1 درصد است. در پاییز 1399 نسبت به پاییز 1398 بیشترین کاهش نرخ بیکاری در استان چهارمحال و بختیاری اتفاق افتاده که از.16.1 درصد به 11.9 درصد رسیده و با کاهش 4.2 درصدی در این دوره مواجه شده است. در مقابل استان آذربایجان غربی با افزایش 4.3درصدی نرخ بیکاری بیشترین افزایش را در دوره مورد بررسی تجربه کرده است. دامنه نرخ بیکاری در دوره مذکور برابر با 10.4 درصد است. بهطور کلی در پاییز1399 نسبت به دوره مشابه سال گذشته در 7 استان نرخ بیکاری افزایش و در 24 استان نرخ مذکور کاهش یافته است.
10.1 درصد از فعالان غیرفعال شدند
بررسی ماتریس انتقال جریانات بازار کار در پاییز 1399 نسبت به پاییز 1398 برای جمعیت 10 ساله وبیشترنشان میدهد، 10.1 درصد از جمعیت فعال پاییز 1398 از بازار کار خارج شده و غیرفعال شدهاند، بدین ترتیب که 7.8 درصد از جمعیت شاغل و 2.3 درصد از جمعیت بیکار پاییز 1398 در پاییز 1399 غیرفعال شدهاند. بررسی جمعیت شاغل 1399 گویای آن است که 86.1 درصد از جمعیت شاغل 10 ساله و بیشتر پاییز 1398 در پاییز1399 نیز همچنان شاغل ماندهاند، 3.8 درصد از بیکاران و 9 درصد از جمعیت غیرفعال در دوره مذکور شاغل شدهاند. رصد تغییرات جمعیت بیکار گویای آن است که 36.4 درصد جمعیت شاغل و 21.7 درصد جمعیت غیرفعال پاییز 1398 درپاییز 1399 بیکار شدهاند و 40.8 درصد جمعیت بیکار پاییز سال گذشته در پاییز امسال همچنان بیکار ماندهاند. با نگاهی به ترکیب جمعیت غیرفعال در پاییز 1399در مقایسه با فصل مشابه سال گذشته مشاهده میشود 88.3 درصد ازجمعیت غیرفعال پاییز 1398 در پاییز 1399 همچنان غیرفعال مانده و نتوانستهاند وارد بازار کار شوند و 7.8 درصد از جمعیت شاغل و 2.3 درصد از جمعیت بیکار پاییز 1398 در پاییز 1399 غیرفعال شدهاند. به عبارت دیگر 10.1 درصد از جمعیت فعال دوره از بازار کار خارج شده و غیرفعال شدهاند.
مهدی سنایی، استاد دانشگاه و سفیر سابق ایران در روسیه در گفت و گو با «ایران»:
«توازن» را جایگزین دوقطبی شرق و غرب کنیم
مریم سالاری
خبرنگار دیپلماسی
تلاش های دیپلماتیک برای توسعه روابط با قدرت های بزرگ حوزه شرق، توانستهاند در طول زمان رابطه مبتنی بر دوگانه دوستی و خصومت را به رابطهای تبدیل کنند که گرچه همچنان نگرانیهای متعددی را با خود به همراه دارد و در دوراهی راهبرد یا راهکار بودن باقی مانده است؛ اما توانسته بر بسیاری از معادلات منطقهای و بینالمللی اثر بگذارد و در سالهای اخیر در قالب شکلگیری یک همکاری همهجانبه بویژه میان ایران، روسیه و چین ثمر دهد. با این حال برخی از ناظران ایرانی همچنان با بیاعتمادی به ایده «گرایش به شرق» نگاه میکنند و در تحلیل آن به مستندات تاریخی ارجاع میدهند که طی بیش از یک قرن اخیر فراز و فرود رابطه ایران و قدرتهای بلوک شرق را شکل داده است. در نقطه مقابل، برخی دیگر راهبرد نگاه به شرق را نسخه قابل اعتنایی در مواجهه با فروپاشی دیوار بیاعتمادی میدانند که در پی سالها مذاکره هستهای میان ایران و جهان غرب شکل گرفته بود. چه به اعتقاد این دسته، خروج یکجانبه امریکا از برجام و سر ریز شدن عواقب کارشکنی این کشور بر منافع اقتصادی تهران دلیل خوبی برای شلیک به برجام و ممانعت از گفتوگوی دوباره با قدرتهای جهان غرب و استحکام راهبرد شرق ارزیابی میشود.
این موضوعی بود که ما در گفت وگو با مهدی سنایی، استاد دانشگاه تهران و مشاور ارشد وزیر امور خارجه در یک گفتوگوی تفصیلی به بحث گذاشتیم. سنایی که در قامت استاد دانشگاه کارنامه پرباری در زمینه مطالعات حوزه شرق دارد و تجربه چندین سال نمایندگی ایران در روسیه را هم از سر گذرانده است، برخلاف بسیاری از صاحبنظران، دوگانهسازی راهبرد نگاه به غرب یا شرق در سیاست خارجی کشور را روایتی قرن نوزدهمی توصیف میکند و لزوم رابطه با هر دو بلوک قدرت را به هیچ اما و اگری مشروط نمیکند. مشروح این گفت و گو را با هم میخوانیم.
بعد از خروج یکجانبه امریکا از برجام که به تغییر مسیر اجرای این توافق و ناکامی کشورهای اروپایی برای انجام اقدامات مقابلهای جهت تحقق منافع اقتصادی ایران انجامید، یکی از موضوعاتی که جدیتر از گذشته در عرصه سیاستگذاری خارجی مطرح میشود این است که در شرایط جاری که ایران در برابر تحریمهای امریکایی تنها شد و نتوانست از حمایت شرکای اروپایی بهرهمند شود آیا تلاش برای گسترش مناسبات با شرکای غربی انتخاب درستی است یا نباید تمرکز روابط خارجی را معطوف به قدرتهای بلوک شرق نمود. به اعتقاد دسته دوم روابط استراتژیک اروپا و امریکا عرصه عملی برای تهران باز نمیگذارد و نگاه به شرق راهبرد هوشمندانهای برای تهران است. در حقیقت یک دوقطبی که از قبل وجود داشته بعد از اقدامات دولت ترامپ عمیقتر شده است با این مقدمه بفرمایید نگاه شما به این دوقطبی چیست؟
تقویت راهبرد آسیایی در روابط خارجی ما یک ضرورت و دوراندیشانه است نه تنها به دلیل مختصات کشور ما بلکه به دلیل تحولات جاری در عرصه سیاست و اقتصاد بینالملل. اما این الزاماً نباید یک نوع دوقطبی شرقی - غربی در نگاه به سیاست خارجی و در نتیجه مجموعهای از برداشتها و اقدامات واکنشی را به دنبال داشته باشد. در ابتدا و به عنوان مقدمه باید اشاره کنم که علاقه به حوزه سیاست خارجی در کشور ما بسیار فراگیر است، ما یکی از کشورهایی هستیم که در آن توجه به سیاست خارجی و انتظارات از آن خیلی فراگیر و بالا است. این مسأله موجب میشود مردم نسبت به مسائل سیاست خارجی با حساسیت برخورد کنند. البته این حوزه پیچیدگیهای خاص خود را دارد. ما در علوم سیاسی و اجتماعی معمولاً معتقدیم که امر اجتماع یک امر پیچیده است؛ یعنی فرد با همه دنیایی که در درون خود دارد، وارد خانواده و بعد وارد اجتماع میشود اینها ضرب در هم میشود و پیچیدگیهای زیادی را رقم میزند. سیاست هم پیچیدگیهای خود را دارد و بهطور طبیعی در حوزه روابط بینالملل این پیچیدگی افزایش بیشتری پیدا میکند، به دلیل اینکه در واقع نه فقط یک جامعه سیاسی بلکه جوامع مختلف با شرایط و پیچیدگیهای خاص خود در کنار هم قرار میگیرند و نمایندگان آنها که منافع ملی متفاوتی را نمایندگی میکنند، با یکدیگر تعامل میکنند. بنده معتقدم امروزه در دنیا سیاست خارجی و روابط بینالملل باز هم به دلیل سیال بودن آن پیچیدهتر شده است. یعنی در حالی که اهمیت موضوعات منطقهای همچنان پابرجاست تأثیر ائتلافها کم شده و روابط دوجانبه اهمیت بیشتری پیدا کرده است. این مسأله هم پیچیدگی موضوع را افزایش میدهد. شما قبلاً در سیاست خارجی با یک بلوک، طراحی واحدی میکردید اما الان هر کشور با کشور دیگر نظر به اقتضائات خاص خودش باید موضوع سیاست خارجی را تنظیم کند. لحاظ کردن همه اینها، ضعف سیستم و نهادهای بینالمللی و سیال بودن عرصه سیاست جهانی برای سرنوشت ملتها مهم است. در همین چارچوب وقتی کشورهای مستقلی مانند ایران میتوانند در این شرایط جایگاه خود را در نظام بینالملل ارتقا دهند، حساسیتها نسبت به آن افزایش پیدا میکند بنابراین مجموعه عوامل پیشین و کنونی باعث شده امر سیاست خارجی در جامعه ما مهم و البته پیچیدهتر باشد.
در مورد برجام باز مقدمهای اضافه کنم ما در سیاست خارجی گاهی عاطفی برخورد میکنیم یعنی گویا در روابط دوستانه خود یک دوست پیدا میکنیم و بعد انتظار داریم او همه دردهای ما را بفهمد و همه مشکلات ما را حل کند و بعد هم گاهی یکباره از آن ناامید میشویم و به تعبیری با روابط خود ماکسیمالیستی برخورد میکنیم؛ یعنی یا همه یا هیچ برخورد میکنیم. در حالی که اگر این نگاه حتی در روابط شخصی و دوستانه هم پاسخگو باشد، در موضوع سیاست خارجی نمیتواند پاسخگو باشد. باید به برجام واقعبینانه نگاه کرد. بنده به عنوان کسی که سالهای سال در حوزه تقویت مناسبات خارجی کشور در حوزه شرقی و آسیایی فعالیت کرده ام، اعتقاد دارم برجام یکی از موفقیتهای دیپلماسی ایران بوده است. اینکه شما بتوانید در این دنیای پیچیده به یک توافق برسید، یک موفقیت است. حالا هر توافقی ممکن است مزایای خاص خود و کاستیهایی هم داشته باشد. چین و روسیه این توافق را یک دستاورد مهم برای سیاست خارجی ایران میدانستند اینکه کشور ما قادر به حل و فصل موضوعات، آن هم با قدرتهای بزرگ دنیاست، ظرفیت دیپلماسی کشور و در کل ظرفیت کلان کشور را نشان داد به این معنا که ایران میتواند مسائل را تحت مدیریت قرار دهد تا به نقطه بحران نرسد. بنابراین جلوگیری از تشدید بحران و امکان دستیابی به یک توافق خودش نشاندهنده ظرفیت در سیستم دیپلماسی و تصمیمگیری کلان کشور است منتهی برجام را هم باید در ظرف زمانی خود نگاه کرد. نه این تصور که این توافق میتوانست همه دردهای کشور را درمان کند تصور دقیقی است، نه نگاه به برجام به عنوان یک پدیده اشتباه، تصور درستی است.
با روی کار آمدن ترامپ عرصه بر برجام و ایران تنگ شد و فشارها بر سیاست خارجیاش افزایش یافت، الان هم با تحولات جدید، آن فشارها کاهش پیدا خواهد کرد که البته نسبت به زمان حاصل شدن برجام هم تحولات زیادی در آنسو و اینسوی دنیا اتفاق افتاده و باید در ظرف زمانی خودش به آن نگاه کرد.
حامیان گرایش به شرق معتقدند رفتار اروپا و امریکا تداعیکننده همان رویکرد بلوک غرب در دوران جنگ سرد است. بنابراین با ادامه سیاستهای کنونی امریکا علیه ایران، نمیتوان انتظار ترمیم و گسترش رابطه با جهان غرب را داشت حتی اگر آنها خواستار تداوم مناسبات با تهران باشند. این در حالی است که نگاهی به گذشته بویژه در خلال مذاکرات هستهای نشان میدهد که کشورهای بزرگ شرق از جمله چین و روسیه کاملاً در راستای سیاستهایی عمل میکردند که خروجی آن تصویب قطعنامههای سنگین علیه ایران بود؛ اقدامی که طبیعتاً بنا بر پیگیری منافع ملیشان صورت میگرفت. چرا این روند از منظر جریانهای سیاسی کشور به شکل دیگری فهمیده میشود و همچنان موضعگیری به نفع رابطه دائمی با یکسری از کشورها به رغم فراز و فرودهای سیاسی با آنها مطرح میشود؟
در موضوع سیاست خارجی باید دو واقعیت را در نظر گرفت؛ یکی اینکه سیاست خارجی را نباید به تمامه به موضوع سیاست داخلی تبدیل کنیم. در واقع این روش نتیجهبخش نیست نه فقط درمورد ما بلکه درباره سایرین هم صدق میکند. وقتی شما به روابط کنونی امریکا و روسیه نگاه میکنید متوجه میشوید که روسیه به موضوع سیاست داخلی امریکا تبدیل شده است و همین مسأله باعث شده که هیچ گرهای در روابط دو کشور باز نشود. حتی روسیه تلاش کرد که در دوره ترامپ اتفاقات خوشایندی رخ دهد اما هر چه تلاش کرد روابط بدتر و بحرانیتر شد. یا اینکه در مورد برخی از کشورها گفته میشود که سیاست خارجی ندارند بلکه سیاست داخلی دارند یعنی بازتاب کامل دعواهای سیاست داخلیشان را در عرصه سیاست خارجی میبینیم.
درست است سیاست خارجی دنباله سیاست داخلی است ولی باید مرزبندی آن را رعایت کرد. علاوه بر این واقعیت دومی که باید لحاظ شود این است که در عرصه سیاست خارجی رسیدن به یک اجماع نظر ضرورت دارد. ما باید درباره سطحی از مصالح کشور و منافع ملی توافق داشته باشیم و به شکلی آنها را خط قرمز و حوزه حیاتی تلقی کنیم؛ به عنوان مثال به مورد آقای دکتر ظریف و دعوتش به مجلس و دریافت دو کارت زرد اشاره میکنم. اینکه سیاست خارجی کشور و عملکرد وزیر خارجه نقد شود کاملاً بجاست و جزو ظرفیتهای نظام سیاسی یک کشور تلقی میشود ولی صحبتهایی که در خلال این روند و در برخی رسانهها مطرح شد و به دادن دو کارت زرد به وزیر خارجه که نماینده کشور در عرصه بینالملل است انجامید، نشان نمیدهد که در راستای نقد منصفانه صورت گرفته باشد. اگر منظور از این اقدامات، حال گیری از وزیر خارجه در مباحث داخلی است که معلوم نیست به زیانش باشد و برعکس ممکن است به سود ایشان خواهد بود اما اگر منظور تضعیف ایشان در عرصه سیاست خارجی است، این اقدام برخلاف منافع ملی است. این رویه جدید است و این اقدامات در گذشته در مورد سیاست خارجی با این ادبیات وجود نداشت. اینکه وزیر خارجه مطلوب برخی گروهها و افراد نباشد، کاملاً پذیرفته شده است و اتفاقاً نشاندهنده ظرفیت مردمسالاری در کشور ماست اما باید حدود و مرزهایی را در موضوعات مرتبط با سیاست خارجی رعایت کرد.
بازتاب چنین نگاههای جناحی را هم میتوان در پررنگ کردن دوقطبی گرایش به شرق و غرب تأثیرگذار دانست؟
بله؛ این یک واقعیت است که غرب به معنای اروپا و امریکا به ایران بدهکار است و رفتارش با ما طی دهههای متمادی صحیح نبوده و در همین قضیه برجام هم یکبار دیگر این واقعیت تلخ تاریخی تکرار شد. با وجود این من اصلاً موافق این نیستم که با وجود همه پیشرفتی که در روابط ایران و روسیه حاصل شده است تلاشی که باید برای گسترش روابط با همه قدرتهای آسیایی انجام دهیم، مرزبندی کنیم که فقط رابطه با شرق یا رابطه با غرب وجود داشته باشد. این مرزبندی متعلق به قرن 19 میلادی است و اصلاً برای شرایط کنونی کشور ما خوشایند نیست. الان کشور ما ایران قرن 19 نیست بلکه یک قدرت منطقهای است و در دنیا حرف دارد، ظرفیتهای عظیمی دارد و از استقلال برخوردار است و از موضع استقلال تصمیم میگیرد. البته باید این واقعیات را در نظر گرفت که غربیها با ایران خوب عمل نکردند نه فقط در شرایط کنونی که در دهههای گذشته هم همینطور بوده است چنانکه در طول دهههای متمادی، از بومی کردن فناوریهایشان در ایران نیز دریغ کردند. تردیدی وجود ندارد که سیاست شرقی و سیاست اوراسیایی ما نیاز به تقویت دارد و برای این رویکرد هم دلایل محکمی وجود دارد و تحولات دنیا و شرایط منطقه آن را تعیین میکند اما این تقویت رابطه باید از موضع کنش دنبال شود نه از موضع واکنش به جهان غرب. اگر تقویت سیاست و روابط ما با جهان آسیایی و افزایش رابطه با چین و روسیه در عکسالعمل به غرب و جلوگیری از تعرضات آنها باشد، پاسخگو نیست. ما به یک سیاست اصیل نیاز داریم یعنی سیاستی که بیشتر از اینکه واکنشی باشد از موضع کنش باشد.
چند فرضیه را میتوان در رابطه با مناسبات بینالمللی ایران درنظر گرفت؛ یک اینکه سیاست شرقی ما در واکنش به شکل نگرفتن رابطه درست با کشورهای غربی یا برای محدود کردن آن سیاستها و پاسخ دادن به تحریمهای غرب باشد.
فرضیه دوم این است که به دنبال یک نوع توازن در رابطه باشیم. من فکر میکنم ما حتی از این مرحله گذشتیم یعنی جهان معاصر از این فرضیه هم عبور کرده است. فرضیه مطلوب این است که ما باید به شکل واقعبینانهای درصدد گسترش روابط خود با چین و روسیه باشیم. بر این اساس که این گسترش رابطه براساس خواست کشور باشد نه در واکنش به اقدامی از سوی غرب و نه صرفاً برای موازنه شرایط خاصی. اصلاً این تقویت موضوع آسیا الان یک واقعیت در سیاست خارجی کشورهای غربی نیز هست.
البته باید توجه داشته باشیم که امروزه سیاست خارجی چندبرداری مناسب است؛ یعنی بر عکس زمان جنگ سرد سیاست خارجی چندوجهی بیشتر پاسخ میدهد بنابراین ما باید در کنار تقویت روابط با شرق، سعی کنیم تا حداکثر ممکن تنشهای خود را با غرب کاهش دهیم. وظیفه دیپلماسی این است با کاهش تنشها هزینه کمتری به دوش کشور بگذارد و اصل تحقق سیاست آسیایی نیز به سطحی از کاهش تنش در روابط خارجی ما به صورت کلی دارد. باید این کار را کرد چون نهایتاً مردم زندگی و رفاه و اقتصاد میخواهند سیاست خارجی هم در نهایت باید ضمن اینکه آرمانهای کشور را دنبال میکند به تحقق این اهداف کمک کند.
ببینید ما مدام دو قطبی میکنیم؛ آرمانگرایی یا رفاه مردم... شرق یا غرب... قدرت سخت یا قدرت نرم. یکی از مسائل در سیاست خارجی، قدرت سخت و نرم است که نمیتوان از هیچکدام صرفنظر کرد قطعاً اگر بازدارندگی نظامی و دفاعی ما تضعیف شود به ضرر دیپلماسی است. برخی فکر میکنند اگر دیپلماسی را تضعیف کنند، کار بزرگی کردهاند این کار به ضرر بخش قدرت سخت است. سیاست خارجی مانند یک ارکستری است که بخشهای مختلفی دارد؛ سیاست سخت و نرم از جمله اجزایی است که باید همدیگر را تکمیل کنند. البته اینکه اقتضای هر موضوعی چیست و مزیت ما در آن وضعیت در چیست در اولویت یافتن قدرت سخت یا نرم در آن مورد تعیینکننده است.
در جهان معاصر موفقترین دیپلماسیها، رویکردهای چندبرداری است؛ اینکه یک سیاست خارجی بتواند ضمن حفظ اولویت حداکثر تنوع را در بازی خارجی خود به کار گیرد یا حداقل تقویت یک رویکرد را با حداکثر کاهش تنشها و کاهش هزینهها در سایر بخشها انجام دهد. به هر حال ما در محیط بینالملل گام برمیداریم و هرچه دوستان بیشتری در میان ملتها و دولتهای بازیگر در جامعه بینالملل داشته باشیم دستیابی به اهدافمان را تسهیل میکنیم.
گزارهای که در نگاه حامیان رویکرد گرایش به شرق مغفول مانده است، دغدغههای مشترک کشورهای چین و روسیه با کشورهای اروپایی بویژه در مورد فعالیتهای هستهای ایران است. چه این دغدغه آنها را به حمایت سیاسی برای حفظ این توافق وادار کرده است. چه اگر برجام فرو میپاشید این حمایتهای سیاسی هم ادامه پیدا نمیکرد. خصوصاً که حساسیت این دو کشور درباره نظارت بر فعالیتهای هستهای ایران اگر بیشتر از کشورهای اروپایی نباشد کمتر نیست اما به نظر نمیرسد که در نگاه حامیان رابطه صرف با شرق این ملاحظات مورد توجه قرار گرفته باشد. نگاهی که رابطه ایران با روسیه و چین را مبتنی بر یک رویکرد آرمانگرایانه و ضد غربی دنبال میکند. شما درباره نگاه روسیه و چین به برجام چگونه فکر میکنید؟
اگر من بخواهم نگاه خود به سیاست خارجی را در یک جمله عرض کنم در این شعر معروف خلاصه میشود؛ «بیرون زتو نیست آنچه در عالم هست - از خود بطلب هرآنچه خواهی که تویی» اصلاً این شعر گویی برای سیاست خارجی در زمانه ما سروده شده است. ما بیش از اینکه در سیاست خارجی نگاه به بیرون داشته باشیم ابتدا به خودمان نگاه میکنیم. روابط با جهان هم سفری است که از مبدأ تکیه به ریشهها و اصالتهای خویش آغاز میشود و اینکه تصور کنیم که غرب یا شرق مشکل کشور را حل میکنند اصلاً نگاه و ورود درستی به مسأله نیست. ایران با در نظر گرفتن ظرفیتهای خود تصمیم میگیرد چه نوع سیاستی را در عرصه خارجی انتخاب کند. با این نگاه درونی در روابط خارجی ابتدا همسایگان و سپس مناطق پیرامونی چون خاورمیانه و اوراسیا اولویت پیدا میکنند و در پی آن باید به همه ظرفیتها چه در شرق و چه غرب نگاه کند و به تناسب شرایط و اقتضائات روز تصمیمگیری کند. نگاه به روابط با جهان میتواند بازتاب همین نگاه به درون و از سر اعتماد به نفس و از موضع عزت باشد نه مددخواهی!
در عین حال تردیدی وجود ندارد که ظرفیتهای سیاست خارجی ما نباید محدود باشد و باید آنها را متنوع کرد زیرا این سبد متنوع به نفع کشور است. شگفتآور است اگر کسی تصور کند اگر ما با بخش عمدهای از دنیا دشمن باشیم و دوستانمان بسیار محدود شوند، این رویکرد باعث موفقیت و رفاه کشور میشود. این نگاه آزمودهای است که آزمودن دوباره آن خطاست. در برخی دولتها سیاست خارجی با شعار رویکرد به شرق دنبال شد اما چنان فضای ایرانهراسی تشدید شد که قدرتهای شرقی نیز نهایتاً به تحریم ایران در چارچوب شورای امنیت رضایت دادند. کاملاً شفاف و پیداست که باید دوستان کشور را افزایش داد و باید سبد روابط در سیاست خارجی را متنوع کرد که انجام این کار وظیفه دیپلماسی است. باید از موضع قوت و شجاعت و اعتماد به نفس با غرب و شرق یا هر کشوری در هر نقطه دنیا به تناسب مذاکره کرد اما نهایتاً این اهداف کشور ماست که اصل است نه چیز دیگر.
در مورد رابطه با روسیه و چین هم باید در این چارچوب نگاه کرد. من معتقدم روسیه و چین در سیاست خارجی ما نقش مفیدی را ایفا کردند چه پیش از برجام سعی کردند فشارها را تعدیل کنند چه در دوره برجام که همراهی کردند، اما آنچه برجام را شکل داد روسیه و چین نبودند باز تصمیم خود کشور ما بود و نقطهای که دستیابی به چنین توافقی را ضروری میکرد. طبیعتاً ظرفیت روسیه و چین هم کمک کننده بود. هر دوکشور هم در نهایی شدن این توافق و هم در حفظ آن کمک کردند. درست است که ظرفیت اقتصادی آنها بویژه روسیه برای کمک به ایران در دوره خروج یکجانبه امریکا از این توافق محدود بود ولی واقعاً در خلال مذاکرات و اقدامات و تبادل اورانیوم و طرحهایی که بعداً اجرا شد، تلاش کردند البته طبیعی است که روسیه و چین هم از موضع منافع ملی خود این اقدامات را انجام میدهند. مثلاً مسأله خروج از پروتکل الحاقی که منجر به متوقف شدن بخشهایی از نظارت آژانس بینالمللی انرژی اتمی بر فعالیتهای هستهای ایران میشود، برای روسیه و چین حساسیت دارد و این را پنهان هم نکردند بنابراین در روند تصمیمگیری برای برجام باید حساسیت این دو کشور را هم درنظر گرفت. ضمن در نظر گرفتن اینکه نقش روسیه و چین در رابطه با ایران نقش مثبتی است و ما باید همکاریهای درازمدتی را با این دو کشور و همچنین هند طراحی کنیم و مزیتی را که ایران در محورهای ژئوپلیتیک آسیایی دارد به صورت جدی مد نظر قرار دهیم.
خب مشخص است که تحولات سیال جامعه جهانی و لزوم تغییر دیدگاه و برداشتهای سنتی از مناسبات بینالمللی در حوزه سیاستگذاری و طراحی راهبرد کلان سیاست خارجی ما جای چندانی ندارد یا دست کم اگرهم از سوی صاحبنظران و نهادهای فکری و اندیشهای مورد توجه قرار گرفته چندان برای جریانهای سیاسی که با موضعگیریهای متناقض خود عرصه عمل را برای دستگاه اجرایی دشوار میکنند، قابل اعتنا نیست. کشور از رهگذر این مواضع جناحی چه هزینههایی را متحمل میشود؟
در سیاست خارجی ما توجه به چند موضوع ضرورت دارد البته من اصل تنوع دیدگاه در میان دستگاههای مختلف را منفی نمیدانم و این مسأله در بسیاری از کشورها هم دیده میشود؛ اما فکر میکنم همساز بودن این مواضع و تعیین زمان ورود بموقع دستگاه دیپلماسی و ورود بموقع حوزه دفاعی و نظامی به عرصه اجرایی، به یک نوع سازوکار دقیقتری نیاز دارد که خیلی میتواند کمک کند.
یک خط قرمزی که باید درنظر گرفته شود این است که باید برای بسیاری از افرادی که در حوزههای مختلف اظهارنظر میکنند، حوزه صلاحیت در نظر گرفت تا مانع از هزینهسازی آنها برای کشور شد. زیرا هزینه درست کردن خیلی کار راحتی است. بعد هم باید بپذیریم برخی از اظهارنظرها و موضعگیریها در صلاحیت دستگاههای خاص و مراجع بالاتری است و قرار نیست همه افراد به شکل عرضی و طولی در همه مسائل کشور اظهارنظر کنند. خب این کار یک نوع بیاعتمادی و بیثباتی را ایجاد میکند و به آن دامن میزند. اصل تنوع آرا میتواند یک ظرفیت هم باشد ولی مسأله مهم باید ورود بموقع و میدان دادن بموقع حوزههای مختلف و حساس به ثمربخشی تحولات باشد.
فارغ از این نوع نگاه، به نظر میرسد که نهادهای تصمیمگیرنده سیاست خارجی هم در طراحی و تبیین سیاستهای ضروری این عرصه از جمله مشارکت در مناسبات منطقهای چه در حوزه آسیا و چه منطقه خاورمیانه چندان براساس یک استراتژی روشن و هدفمند عمل نمیکنند.
ما نیاز به یک تصمیمگیری اساسی و تحول جدی در مسائل و روابط منطقهای خود داریم. ما گفتمانهای مختلفی را در عرصه سیاست خارجی داشتیم که برخی از آن در قانون اساسی تصریح شده و برخی در دوره دولتهای مختلف نیز برجستگی داشته است. مثلاً یکی از گفتمانهایی که در گذشته در عرصه سیاست جهانی داشتهایم، دیالوگ فرهنگی و بین ادیانی و گفتوگوی بین تمدنی بوده که در دورههای مختلف دایر بوده است. یکی دیگر از گفتمانهای ما تقریب بین مذاهب بر اساس ایجاد وحدت مسلمانان و دیگری هم گفتمان مقاومت بوده است. اینها گفتمانهای سیاست خارجی کشور در دهههای متمادی بوده است و حفظ همزمان آنها در سیاست خارجی ضرورت دارد. توفیق ما در یک عرصه نمیتواند موجب شود که از عرصههای دیگر چشم بپوشیم. اینها در یک منظومه بدون تردید میتواند کمک کننده به گفتمانهای اقتصادی و امنیتی در روابط خارجی و تکمیلکننده آنها باشد.
به هر حال وحدت اسلامی در قانون اساسی اولویت دوم است. روابط کنونی ما در منطقه روابط پایداری نیست و نباید اجازه داد که ایران در منطقه و در بین اکثریت قابل توجهی از کشورهای مسلمان تبدیل به یک تهدید شود یا حداقل ذهنیت تهدید درباره آن ایجاد شود.
اگر کسی پیشنهاد کند ما از گفتمان شیعی و مقاومت دست برداریم بدون تردید حرف بیپایهای است و در واقع دارد توصیه میکند که ایران از یکی از اهرمهای اصلی قدرت خود صرفنظر کند این در حالی است که سیاست کشور باید به شکلی چندوجهی باشد که رویکردش مبنی بر اینکه در کنار گفتمان مقاومت، گفتمان تقریب و وحدت مسلمانان را هم دنبال میکند، آسیب نبیند. مقام معظم رهبری اشاره فرمودند، ایران به دنبال تمدنسازی است و میخواهد تمدن اسلامی جدید را بنا کند یکی از ویژگیهای شکلگیری تمدنها بهرهگیری بسیار بالا از قدرت نرم و چندوجهی بودن آن در ابزارها و گستره مخاطبان است. ایران یک قدرت جدی در منطقه است و تأثیر بسیار زیادی دارد و برای دنیا و در عرصه جهانی حرف دارد و مورد توجه است ولی پیشرفت این مسیر نیاز به شرایطی دارد. در برنامه چشمانداز کشور هم که از جمله اسناد کلان و بالادستی است، ایران به عنوان کشوری در نظر گرفته شده که باید در حوزه غرب آسیا اقتصاد اول باشد خب برای اقتصاد اول شدن یک نوع ایجاد توازن در حوزه سیاست خارجی و کاهش تنش و اصلاح شرایط با کشورهای منطقه نیاز است.
ایران برای حل و فصل بحرانهای جاری منطقه خاورمیانه در چندین نوبت هم پیشنهاداتی مطرح کرده و اخیراً هم در پاسخ به وزیر خارجه قطر بر آمادگیاش برای گفتوگو با همه کشورهای خاورمیانه تأکید کرده است اما این رویکرد باید به عنوان یک موضوع اصلی در سیاست خارجی کشور به بحث گذاشته شود. اقتصاد اول غرب آسیا شدن و الگو شدن برای کشورهای دیگر نیاز به آرامش در داخل و کاهش تنش و پیشبرد اهداف در سیاست خارجی دارد.
در همین چارچوب حوزه اوراسیا هم باید مورد توجه بیشتر قرار گیرد. توجه به خاورمیانه که بسیار هم مهم است نباید موجب شود که ما به یک طراحی بلندمدت در حوزه اوراسیا نرسیم. این مسأله را از این جهت میگویم که تحولات اخیر در قفقاز جنوبی نشان داد که ایران ممکن است در روابط با روسیه در حوزههایی پیشرفت قابل توجهی هم داشته باشد اما باید یک توجه ویژه با برنامهای جامع به حوزه روسیه و اوراسیا و یک فهم دقیق و عمیقتر به تحولات این حوزه و همچنین درکی از اهمیت روابط و تعمیق روابط با همسایگان شمالی خودش داشته باشد.
به تحولات اخیر در قفقاز جنوبی اشاره کردید. برخی ادعا میکنند مغفول ماندن ضرورت توجه به حوزه اوراسیا منجر به این شد که ایران نقش کم رنگی در تحولات اخیر و مناقشه قرهباغ داشته باشد. به نوعی به گفته این کارشناسان کشورمان از عرصه نقشآفرینی در این تحولات مهم دورماند.
این خود بحثی مبسوط است و مقالی دیگر میطلبد. روانشناسی کار با حوزه اوراسیا متفاوت از دیگر بخشهاست و توجه بیشتر به این حوزه چه در وجه ساختاری و سازمانی در دستگاههای مربوطه و چه در طراحی و تصمیمگیری بایسته است از جمله اولویتهای کنونی در کشور باشد. منطقه قفقاز حوزه تمدنی ایران نیز محسوب میشود و این نیز خود دلیلی برای توجه بیشتر به آن است. ایران در طول سدههای متمادی اگر نگوییم هزارهها، در اقتصاد و فرهنگ این منطقه حضور داشته است. اکنون به شکلی نقش قدرتهای منطقهای تاریخی دوباره در این حوزه بازآفرینی شده است. به نظر، بهرهگیری از همه گفتمانهای موجود در سیاست خارجی ما که در بالا به آن اشاره کردم و پیگیری یک دیپلماسی چندوجهی در این منطقه از اهمیت برخوردار است. اقتصاد انرژی، خطوط انتقال انرژی و کریدورهای حمل و نقل در این منطقه براساس طرحهای کلان شکل گرفته است و حضور ایران در طرحهای بزرگ اقتصادی منطقه و فعالیت دستگاههای اقتصادی و صنعتی ما با تأخیر یا مشکل جدی مواجه است. سفر اخیر وزیر محترم خارجه به منطقه نیز در این چارچوب و همچنین پیگیری سیاست همکاریهای منطقهای ایران و حل و فصل مسائل در شکلها و فرمتهای سهجانبه یا ششجانبه
حائز اهمیت است.
چنانکه اشاره کردید یکی از وجوه مهم برای پیگیری اهداف سیاست خارجی کشور بهرهگیری از قدرت نرم است اما بر پایه یک نگاه واقعگرایانه میتوان به عاملیت قدرت سخت کشوری مانند امریکا اشاره کرد که با استفاده از مؤلفههای اقتصادی و سیاسی توانست بعد ازخروج از برجام مناسبات سیاسی و اقتصادی ایران را تحت تأثیر قرار دهد و حتی کشورهای دوست و همسایه ایران هم تحت همین فشار ناگزیر به همراهی با امریکا شدند خب این تغییرات ضروری که معتقدید باید صورت گیرد در گام نخست نیازمند حل مشکلات متعدد کشور با قدرتی چون امریکاست بویژه که الان با روی کار آمدن دولت آقای «جو بایدن» فرصتی برای آن فراهم شده است. قبول دارید که اراده ایران برای کنشگری خود حتی در حوزههای منطقهای هم تا سطحی وابسته به کم کردن بحران در رابطه با امریکاست؟
البته در این مورد اظهارنظر زود است چون باید دید دولت امریکا چه سیاستهایی را دنبال میکند. وقتی ایران برجام را امضا کرد و به این توافق رسید به دنیا گوشزد کرد که به تعهدات بینالمللیاش پایبند است. این فقط در مورد برجام صدق نمیکند به صورت کلی ایران کشوری بوده که در چارچوب سازمان ملل و حقوق بینالملل به تعهدات خود پایبند بوده است. اگر نگاه کنید مسائل امریکا و اروپا با ایران هم سر نقض حقوق و قواعد بینالملل نبوده بلکه بر سر یکسری رویکردها و مفاهیم سیاسی صورت گرفته است. متأسفانه غرب در زمینههایی مانند حقوق بشر و مبارزه با تروریسم در این زمینه کارنامه خوبی نداشته و استاندارد دوگانهای در پیش گرفته است به این ترتیب که برخی از کشورهای دنیا انواع مفاهیم حقوق بشر را نقض میکنند اما چون در سازمان ملل پول خرج میکنند، موضعی درباره آنها گرفته نمیشود ولی برخی از کشورها مانند ایران نقطه به نقطه مورد توجه قرار میگیرند.
تحولات داخلی خود امریکا از همین نگاه قابل فهم است شاید برای بسیاری این فهم دشوار بود در جامعه امریکا با وجود شکل خاص حکمرانی ترامپ نزدیک به نیمی از جمعیت امریکا به او رأی دادند این نشان میدهد نهادهای موجود پاسخگوی مطالبات مردم نبوده است. در مورد سازمانهای بینالمللی هم همینطور است اگر الان نگاه کنید مثلاً کار سازمان بهداشت جهانی و سازمان ملل بیشتر به توصیههای پزشکی شبیه است سازمان ملل میگوید متأسفانه واکسن کرونا به دست فقرا نمیرسد فقط اغنیا دارند خب چه کسی باید این مورد را حل کند میخواهم بگویم یک شرایط سیال و پیچیدهای در عرصه سیاست جهانی حاکم است.
ایران درباره برجام و دولت جدید امریکا سیاست روشنی را اتخاذ کرده که قابل فهم و کاملاً عقلانی است. ایران که از برجام خارج نشده است طرف دیگر خارج شده و همه طرفهای دیگر از جمله اروپا با همه بیعملیاش و چین و روسیه این کار را تقبیح کردند. ایران هم که در چارچوب برجام باقی مانده و فقط یکسری از تعهدات خود را کاهش داده است. بنابراین امریکا باید تکلیف خود را نه فقط روی کاغذ بلکه بهطور واقعی روشن کند. تحریمها باید به نقطه اول برگردد و برطرف شود ایران هم در مقابل اعلام کرده که حاضر است اقدامات متقابل را انجام دهد فکر میکنم هر نوع پیچیده کردن این روند از جمله وصل کردن آن به مسائل دیگر مانند موشکی و منطقهای کار را سخت میکند. ایران یک کشور منطقهای است و نفوذ منطقهای و وظایف منطقهای دارد و بازدارندگی هم جزو مؤلفههای امنیت ملیاش است و سطحی از بازدارندگی جزو قدرتش به شمار میآید بنابراین وصل کردن برجام به مسائل دیگر و پیچیده کردن مکانیسم آن میتواند شرایط را دشوارتر کند.
روابط امریکا با کشورهای چین و روسیه پیش از انتخابات به پایینترین میزان رسیده بود. دیدگاهی مطرح است مبتنی بر اینکه با پیروزی دموکراتها به احتمال قوی دولت بایدن به دنبال بازنگری کاملی در روابط امریکا با کشورهای خاورمیانه خواهد بود و بر حوزه آسیا و رقابت با چین متمرکز خواهد شد. نظر شما چیست؟
یک برداشت وجود دارد مبنی بر اینکه دولت جدید امریکا تا حدودی سیاستهای اوباما را دنبال میکند بخصوص که حداقل در عرصه سیاست خارجی و امنیتی افرادی را انتخاب کرده که بخش عمدهای از کادر دوران اوباماست اما فکر میکنم که دولت بایدن حتماً روابطش را با اروپا اصلاح خواهد کرد و بیش از کار فردی به کارهای نهادی و اجماعسازی توجه خواهد کرد و خود این نگاه اجماعسازی میتواند در رابطه با ایران یک فرصت یا تهدید باشد که بستگی به ایران دارد. در عین حال اگر فرض کنیم سیاست خارجی بایدن ادامه سیاست خارجی اوباماست ولی 2 واقعیت را باید در کنار آن لحاظ کرد؛ یک آنکه میراثی از ترامپ برای او به جای مانده و بخشی از این میراث تبدیل به مطالبه شده و در رابطه با کشورهای مختلف و قراردادهایی که منعقد شده، نهادینه شده است. باید دید که آیا بایدن خواهد توانست همه آنها را منتفی کند و روند لغو آنها چقدر زمان خواهد برد. اما یک واقعیت دیگری که باید به آن توجه کرد این است که نقش بخش سوسیالیست و چپ حزب دموکرات در این دولت بالاست و این مسأله در جامعه شکاف برداشته امریکا اهمیت پیدا میکند. مشکل کنونی این کشور شکافهای عمیقی است که ترمیم آن به این سادگی نخواهد بود و این شکاف فقط در حوزه سیاست نیست و در حوزه میانی و عمیق جامعه هم مشکلات جدی وجود دارد. خب دولت بایدن با این جامعه و یک وضعیت داخلی روبهرو است که اصلاح آن زمان زیادی را لازم دارد. من با در نظر گرفتن این واقعیت میگویم شرایط سادهای در پیش روی دولت امریکا چه در داخل و چه در سیاست خارجی نیست. نکته مهم دیگر اینکه دیگر دورهای که در عرصه خارجی امریکا به تنهایی تصمیم میگرفت و تحولات را رقم میزد، گذشته است به هرحال کشورها هر کدام منافع خود را دارند و من فکر میکنم که آن نگاه که گویی اگر امریکا تصمیمی بگیرد و مناسبات خاورمیانه را به میل خود رقم بزند، تمام شده است طبیعتاً تأثیرگذاری خودش را دارد ولی مشکلات داخلی امریکا هم به اندازهای است که توجه به آنها وقت زیادی را از دولت بایدن میگیرد.
برخی ناظران معتقدند راهبرد افزایش رقابت چین و امریکا در دوره بایدن ادامه خواهد یافت و امریکا تلاش میکند ائتلافهای پیشین خود در حوزه آسیا را تقویت کند ائتلافهایی که هدف از آنها قطعاً بازدارندگی قدرت در حال ظهور چین است و واشنگتن میکوشد که این ائتلاف را در برابر ائتلافهایی که چین در حال ساختن آنهاست، تقویت کند. آیا همکاریهای امنیتی چین و روسیه و ایران که در سالهای اخیر به وضوح افزایش یافته است در همین چارچوب معنادار میشود؟
من معتقدم دوره جهانی شدن و اجرای سیاستهای سازمان تجارت جهانی و سیاستهای حاکم بر مناسبات بینالمللی در دهه نود میلادی سپری شده است؛ یعنی نظم تک قطبی و طرحهای خاورمیانه و جهانی امریکا در مرحله انعقاد با شکست مواجه شده است و دیگر نظام تک قطبی و نظم نوین پاسخگو نیست. اما پاسخ به سؤال شما که چه نظمی جای نظم سابق دوقطبی را گرفته است، دشوار است. در محافل دانشگاهی فرضیههای مختلفی ترسیم میشود؛ نظم چندقطبی یا نظم یک - چندقطبی و یک کشور اصلی و چند قطب دیگر یا همین جدال بلوک شرقی و غربی که برخی دوست دارند اینطور تعبیر کنند که دوباره یک دوقطبی در حال شکلگیری است اما به نظر من هنوز نمیتوان سخن قطعی گفت.
اگر بخواهیم تحلیلی را مفروض بگیریم که مورد توجه تصمیمگیران کشور در عرصه سیاست خارجی باشد یکی این است که تحولات جهانی از ریل نظم بینالمللی خارج شده است و اینکه چه زمانی به ریل برمیگردد هنوز روشن نیست و نشانههایی دیده نمیشود که کشورها آن اجماع جهانی را که بعضاً کارساز بود، دنبال کنند. این فرض را که نقش آسیا در حال افزایش است، نه به عنوان شعار بلکه باید به عنوان یک واقعیت مورد توجه قرار داد. دوره هژمونی امریکا سپری شده و این کشور نه فقط در عرصه سیاسی که در عرصه اقتصادی هم تضعیف شده و قدرتش کاهش یافته است. الان چین و هند به عنوان یک اقتصاد بزرگ سربرآوردهاند و روسیه هم از جهت اقتصادی ممکن است جزو 5 کشور اول نباشد اما جزو کشورهای اول است و در طرحهای کلان انرژی و برخی عرصههای دیگر بسیار سرمایهگذاری کرده و موفق بوده و تأثیر آن در مسائل منطقه نیز افزایش یافته است. بنابراین نقش کشورهای حوزه آسیایی به صورت کلی در حال افزایش است.
در کنار افزایش نقش قدرتهای شرق به نظر میرسد که علاوه بر تشدید رقابت چین و امریکا نمیتوان آینده چندان روشنی را برای رابطه مسکو و واشنگتن متصور شد. آیا امکان تعمیق شکاف میان این دو کشور در دوره بایدن وجود دارد؟
به صورت کلی انتخاب دموکراتها در صحنه انتخابات ریاست جمهوری امریکا هیچوقت ترجیح روسها نبوده است. هرچند دوره ترامپ هم تجربه خاصی برای روسیه شد. اینکه دولت امریکا به جای اینکه به اصلاح روابط با روسیه کمک کند مشکلات عمیقتر شد زیرا روسیه به یک موضوع داخلی در امریکا تبدیل شد و گروهها آن را به بهانهای برای ایجاد فشار بر یکدیگر تبدیل کردند و نتیجه آن تحریمهای بیشتر روسیه و تشدید تنش در روابط دو کشور شد. اما به صورت کلی در سالهای آتی هم تحولات داخلی روسیه حائز اهمیت است. فکر میکنم این تحولات همچنان در جریان است و تغییرات قانون اساسی در روسیه نشان میدهد ابعاد این تحولات بسیار گسترده است که نیاز به بحث جداگانهای دارد. در موضوع روابط با امریکا هم در روسیه تعداد کسانی که نسبت به بهبود رابطه با امریکا خوشبینی داشته باشند، بسیار کم شده است چون هم دموکراتها نسبت به جمهوریخواهان حساسیتهای بیشتری درباره روسیه دارند هم تیم بایدن این حساسیتها را دارد و برداشت آنها این است که ممکن است تحریمها گستره بیشتری پیدا کند و موضوع اوکراین و مسائل حقوق بشری را هم نشانه قرار دهد. البته به صورت کلی روسیه این باب گفتوگو را باز گذاشته و اعلام کرده است آماده گفتوگو با دولت جدید امریکاست هرچند کرملین پیروزی بایدن را با تأخیر تبریک گفت اما به هر حال باب گفتوگو را باز گذاشته است. البته ناگفته نماند که گرچه ترامپ علاقه بیشتری به روسیه نشان میداد ولی تیم بایدن این مزیت را دارد که در صورت تمایل به گفتوگو، قابل پیشبینیتر است اما به صورت کلی خیلی امیدواری در اینکه بهبودی در روابط دو کشور حاصل شود، دیده نمیشود.
اگر تقویت سیاست و روابط ما با جهان آسیایی و افزایش رابطه با چین و روسیه در عکسالعمل به غرب و جلوگیری از تعرضات آنها باشد، پاسخگو نیست. ما به یک سیاست اصیل نیاز داریم یعنی سیاستی که بیشتر از اینکه واکنشی باشد از موضع کنش باشد
روابط با جهان سفری است که از مبدأ تکیه به ریشهها و اصالتهای خویش آغاز میشود و اینکه تصور کنیم که غرب یا شرق مشکل کشور را حل میکنند اصلاً نگاه و ورود درستی به مسأله نیست. ایران با در نظر گرفتن ظرفیتهای خود تصمیم میگیرد چه نوع سیاستی را در عرصه خارجی انتخاب کند. با این نگاه درونی در روابط خارجی ابتدا همسایگان و سپس مناطق پیرامونی چون خاورمیانه و اوراسیا اولویت پیدا میکنند و در پی آن باید به همه ظرفیتها چه در شرق و چه غرب نگاه کند و به تناسب شرایط و اقتضائات روز تصمیمگیری کند
شگفتآور است کسی تصور کند اگر ما با بخش عمدهای از دنیا دشمن باشیم و دوستانمان بسیار محدود شوند، این رویکرد باعث موفقیت و رفاه کشور میشود. این نگاه آزمودهای است که آزمودن دوباره آن خطاست. در برخی دولتها سیاست خارجی با شعار رویکرد به شرق دنبال شد اما چنان فضای ایرانهراسی تشدید شد که قدرتهای شرقی نیز نهایتاً به تحریم ایران در چارچوب شورای امنیت رضایت دادند. ما در محیط بینالملل گام برمیداریم و هرچه دوستان بیشتری در میان ملتها و دولتهای بازیگر در جامعه بینالملل داشته باشیم دستیابی به اهدافمان را تسهیل میکنیم
نقش روسیه و چین در رابطه با ایران نقش مثبتی است و ما باید همکاریهای درازمدتی را با این دو کشور و همچنین هند طراحی کنیم و مزیتی را که ایران در محورهای ژئوپلیتیک آسیایی دارد به صورت جدی مدنظر قرار دهیم
یک خط قرمزی که باید درنظر گرفته شود این است که باید برای بسیاری از افرادی که در حوزههای مختلف اظهارنظر میکنند، حوزه صلاحیت در نظر گرفت تا مانع از هزینهسازی آنها برای کشور شد. زیرا هزینه درست کردن خیلی کار راحتی است. بعد هم باید بپذیریم برخی از اظهارنظرها و موضعگیریها در صلاحیت دستگاههای خاص و مراجع بالاتری است و قرار نیست همه افراد به شکل عرضی و طولی در همه مسائل کشور اظهارنظر کنند. خب این کار یک نوع بیاعتمادی و بیثباتی را ایجاد میکند و به آن دامن میزند. اصل تنوع آرا میتواند یک ظرفیت هم باشد ولی مسأله مهم باید ورود بموقع و میدان دادن بموقع حوزههای مختلف و حساس به ثمربخشی تحولات باشد
اگر کسی پیشنهاد کند ما از گفتمان شیعی و مقاومت دست برداریم بدون تردید حرف بیپایهای است و در واقع دارد توصیه میکند که ایران از یکی از اهرمهای اصلی قدرت خود صرفنظر کند. این در حالی است که سیاست کشور باید به شکلی چندوجهی باشد که رویکردش مبنی بر اینکه در کنار گفتمان مقاومت، گفتمان تقریب و وحدت مسلمانان را هم دنبال میکند، آسیب نبیند
ایران به عنوان کشوری در نظر گرفته شده که باید در حوزه غرب آسیا اقتصاد اول باشد خب برای اقتصاد اول شدن یک نوع ایجاد توازن در حوزه سیاست خارجی و کاهش تنش و اصلاح شرایط با کشورهای منطقه نیاز است. اقتصاد اول غرب آسیا شدن و الگو شدن برای کشورهای دیگر نیاز به آرامش در داخل و کاهش تنش و پیشبرد اهداف در سیاست خارجی دارد
امریکا باید تکلیف خود را نه فقط روی کاغذ بلکه بهطور واقعی روشن کند. تحریمها باید به نقطه اول برگردد و برطرف شود. ایران هم در مقابل اعلام کرده که حاضر است اقدامات متقابل را انجام دهد. فکر میکنم هر نوع پیچیده کردن این روند از جمله وصل کردن آن به مسائل دیگر مانند موشکی و منطقهای کار را سخت میکند
اگر تقویت سیاست و روابط ما با جهان آسیایی و افزایش رابطه با چین و روسیه در عکسالعمل به غرب و جلوگیری از تعرضات آنها باشد، پاسخگو نیست. ما به یک سیاست اصیل نیاز داریم یعنی سیاستی که بیشتر از اینکه واکنشی باشد از موضع کنش باشد
نقش روسیه و چین در رابطه با ایران نقش مثبتی است و ما باید همکاریهای درازمدتی را با این دو کشور و همچنین هند طراحی کنیم و مزیتی را که ایران در محورهای ژئوپلیتیک آسیایی دارد به صورت جدی مدنظر قرار دهیم
امریکا باید تکلیف خود را نه فقط روی کاغذ بلکه بهطور واقعی روشن کند. تحریمها باید به نقطه اول برگردد و برطرف شود. ایران هم در مقابل اعلام کرده که حاضر است اقدامات متقابل را انجام دهد. فکر میکنم هر نوع پیچیده کردن این روند از جمله وصل کردن آن به مسائل دیگر مانند موشکی و منطقهای کار را سخت میکند
خبرنگار دیپلماسی
تلاش های دیپلماتیک برای توسعه روابط با قدرت های بزرگ حوزه شرق، توانستهاند در طول زمان رابطه مبتنی بر دوگانه دوستی و خصومت را به رابطهای تبدیل کنند که گرچه همچنان نگرانیهای متعددی را با خود به همراه دارد و در دوراهی راهبرد یا راهکار بودن باقی مانده است؛ اما توانسته بر بسیاری از معادلات منطقهای و بینالمللی اثر بگذارد و در سالهای اخیر در قالب شکلگیری یک همکاری همهجانبه بویژه میان ایران، روسیه و چین ثمر دهد. با این حال برخی از ناظران ایرانی همچنان با بیاعتمادی به ایده «گرایش به شرق» نگاه میکنند و در تحلیل آن به مستندات تاریخی ارجاع میدهند که طی بیش از یک قرن اخیر فراز و فرود رابطه ایران و قدرتهای بلوک شرق را شکل داده است. در نقطه مقابل، برخی دیگر راهبرد نگاه به شرق را نسخه قابل اعتنایی در مواجهه با فروپاشی دیوار بیاعتمادی میدانند که در پی سالها مذاکره هستهای میان ایران و جهان غرب شکل گرفته بود. چه به اعتقاد این دسته، خروج یکجانبه امریکا از برجام و سر ریز شدن عواقب کارشکنی این کشور بر منافع اقتصادی تهران دلیل خوبی برای شلیک به برجام و ممانعت از گفتوگوی دوباره با قدرتهای جهان غرب و استحکام راهبرد شرق ارزیابی میشود.
این موضوعی بود که ما در گفت وگو با مهدی سنایی، استاد دانشگاه تهران و مشاور ارشد وزیر امور خارجه در یک گفتوگوی تفصیلی به بحث گذاشتیم. سنایی که در قامت استاد دانشگاه کارنامه پرباری در زمینه مطالعات حوزه شرق دارد و تجربه چندین سال نمایندگی ایران در روسیه را هم از سر گذرانده است، برخلاف بسیاری از صاحبنظران، دوگانهسازی راهبرد نگاه به غرب یا شرق در سیاست خارجی کشور را روایتی قرن نوزدهمی توصیف میکند و لزوم رابطه با هر دو بلوک قدرت را به هیچ اما و اگری مشروط نمیکند. مشروح این گفت و گو را با هم میخوانیم.
بعد از خروج یکجانبه امریکا از برجام که به تغییر مسیر اجرای این توافق و ناکامی کشورهای اروپایی برای انجام اقدامات مقابلهای جهت تحقق منافع اقتصادی ایران انجامید، یکی از موضوعاتی که جدیتر از گذشته در عرصه سیاستگذاری خارجی مطرح میشود این است که در شرایط جاری که ایران در برابر تحریمهای امریکایی تنها شد و نتوانست از حمایت شرکای اروپایی بهرهمند شود آیا تلاش برای گسترش مناسبات با شرکای غربی انتخاب درستی است یا نباید تمرکز روابط خارجی را معطوف به قدرتهای بلوک شرق نمود. به اعتقاد دسته دوم روابط استراتژیک اروپا و امریکا عرصه عملی برای تهران باز نمیگذارد و نگاه به شرق راهبرد هوشمندانهای برای تهران است. در حقیقت یک دوقطبی که از قبل وجود داشته بعد از اقدامات دولت ترامپ عمیقتر شده است با این مقدمه بفرمایید نگاه شما به این دوقطبی چیست؟
تقویت راهبرد آسیایی در روابط خارجی ما یک ضرورت و دوراندیشانه است نه تنها به دلیل مختصات کشور ما بلکه به دلیل تحولات جاری در عرصه سیاست و اقتصاد بینالملل. اما این الزاماً نباید یک نوع دوقطبی شرقی - غربی در نگاه به سیاست خارجی و در نتیجه مجموعهای از برداشتها و اقدامات واکنشی را به دنبال داشته باشد. در ابتدا و به عنوان مقدمه باید اشاره کنم که علاقه به حوزه سیاست خارجی در کشور ما بسیار فراگیر است، ما یکی از کشورهایی هستیم که در آن توجه به سیاست خارجی و انتظارات از آن خیلی فراگیر و بالا است. این مسأله موجب میشود مردم نسبت به مسائل سیاست خارجی با حساسیت برخورد کنند. البته این حوزه پیچیدگیهای خاص خود را دارد. ما در علوم سیاسی و اجتماعی معمولاً معتقدیم که امر اجتماع یک امر پیچیده است؛ یعنی فرد با همه دنیایی که در درون خود دارد، وارد خانواده و بعد وارد اجتماع میشود اینها ضرب در هم میشود و پیچیدگیهای زیادی را رقم میزند. سیاست هم پیچیدگیهای خود را دارد و بهطور طبیعی در حوزه روابط بینالملل این پیچیدگی افزایش بیشتری پیدا میکند، به دلیل اینکه در واقع نه فقط یک جامعه سیاسی بلکه جوامع مختلف با شرایط و پیچیدگیهای خاص خود در کنار هم قرار میگیرند و نمایندگان آنها که منافع ملی متفاوتی را نمایندگی میکنند، با یکدیگر تعامل میکنند. بنده معتقدم امروزه در دنیا سیاست خارجی و روابط بینالملل باز هم به دلیل سیال بودن آن پیچیدهتر شده است. یعنی در حالی که اهمیت موضوعات منطقهای همچنان پابرجاست تأثیر ائتلافها کم شده و روابط دوجانبه اهمیت بیشتری پیدا کرده است. این مسأله هم پیچیدگی موضوع را افزایش میدهد. شما قبلاً در سیاست خارجی با یک بلوک، طراحی واحدی میکردید اما الان هر کشور با کشور دیگر نظر به اقتضائات خاص خودش باید موضوع سیاست خارجی را تنظیم کند. لحاظ کردن همه اینها، ضعف سیستم و نهادهای بینالمللی و سیال بودن عرصه سیاست جهانی برای سرنوشت ملتها مهم است. در همین چارچوب وقتی کشورهای مستقلی مانند ایران میتوانند در این شرایط جایگاه خود را در نظام بینالملل ارتقا دهند، حساسیتها نسبت به آن افزایش پیدا میکند بنابراین مجموعه عوامل پیشین و کنونی باعث شده امر سیاست خارجی در جامعه ما مهم و البته پیچیدهتر باشد.
در مورد برجام باز مقدمهای اضافه کنم ما در سیاست خارجی گاهی عاطفی برخورد میکنیم یعنی گویا در روابط دوستانه خود یک دوست پیدا میکنیم و بعد انتظار داریم او همه دردهای ما را بفهمد و همه مشکلات ما را حل کند و بعد هم گاهی یکباره از آن ناامید میشویم و به تعبیری با روابط خود ماکسیمالیستی برخورد میکنیم؛ یعنی یا همه یا هیچ برخورد میکنیم. در حالی که اگر این نگاه حتی در روابط شخصی و دوستانه هم پاسخگو باشد، در موضوع سیاست خارجی نمیتواند پاسخگو باشد. باید به برجام واقعبینانه نگاه کرد. بنده به عنوان کسی که سالهای سال در حوزه تقویت مناسبات خارجی کشور در حوزه شرقی و آسیایی فعالیت کرده ام، اعتقاد دارم برجام یکی از موفقیتهای دیپلماسی ایران بوده است. اینکه شما بتوانید در این دنیای پیچیده به یک توافق برسید، یک موفقیت است. حالا هر توافقی ممکن است مزایای خاص خود و کاستیهایی هم داشته باشد. چین و روسیه این توافق را یک دستاورد مهم برای سیاست خارجی ایران میدانستند اینکه کشور ما قادر به حل و فصل موضوعات، آن هم با قدرتهای بزرگ دنیاست، ظرفیت دیپلماسی کشور و در کل ظرفیت کلان کشور را نشان داد به این معنا که ایران میتواند مسائل را تحت مدیریت قرار دهد تا به نقطه بحران نرسد. بنابراین جلوگیری از تشدید بحران و امکان دستیابی به یک توافق خودش نشاندهنده ظرفیت در سیستم دیپلماسی و تصمیمگیری کلان کشور است منتهی برجام را هم باید در ظرف زمانی خود نگاه کرد. نه این تصور که این توافق میتوانست همه دردهای کشور را درمان کند تصور دقیقی است، نه نگاه به برجام به عنوان یک پدیده اشتباه، تصور درستی است.
با روی کار آمدن ترامپ عرصه بر برجام و ایران تنگ شد و فشارها بر سیاست خارجیاش افزایش یافت، الان هم با تحولات جدید، آن فشارها کاهش پیدا خواهد کرد که البته نسبت به زمان حاصل شدن برجام هم تحولات زیادی در آنسو و اینسوی دنیا اتفاق افتاده و باید در ظرف زمانی خودش به آن نگاه کرد.
حامیان گرایش به شرق معتقدند رفتار اروپا و امریکا تداعیکننده همان رویکرد بلوک غرب در دوران جنگ سرد است. بنابراین با ادامه سیاستهای کنونی امریکا علیه ایران، نمیتوان انتظار ترمیم و گسترش رابطه با جهان غرب را داشت حتی اگر آنها خواستار تداوم مناسبات با تهران باشند. این در حالی است که نگاهی به گذشته بویژه در خلال مذاکرات هستهای نشان میدهد که کشورهای بزرگ شرق از جمله چین و روسیه کاملاً در راستای سیاستهایی عمل میکردند که خروجی آن تصویب قطعنامههای سنگین علیه ایران بود؛ اقدامی که طبیعتاً بنا بر پیگیری منافع ملیشان صورت میگرفت. چرا این روند از منظر جریانهای سیاسی کشور به شکل دیگری فهمیده میشود و همچنان موضعگیری به نفع رابطه دائمی با یکسری از کشورها به رغم فراز و فرودهای سیاسی با آنها مطرح میشود؟
در موضوع سیاست خارجی باید دو واقعیت را در نظر گرفت؛ یکی اینکه سیاست خارجی را نباید به تمامه به موضوع سیاست داخلی تبدیل کنیم. در واقع این روش نتیجهبخش نیست نه فقط درمورد ما بلکه درباره سایرین هم صدق میکند. وقتی شما به روابط کنونی امریکا و روسیه نگاه میکنید متوجه میشوید که روسیه به موضوع سیاست داخلی امریکا تبدیل شده است و همین مسأله باعث شده که هیچ گرهای در روابط دو کشور باز نشود. حتی روسیه تلاش کرد که در دوره ترامپ اتفاقات خوشایندی رخ دهد اما هر چه تلاش کرد روابط بدتر و بحرانیتر شد. یا اینکه در مورد برخی از کشورها گفته میشود که سیاست خارجی ندارند بلکه سیاست داخلی دارند یعنی بازتاب کامل دعواهای سیاست داخلیشان را در عرصه سیاست خارجی میبینیم.
درست است سیاست خارجی دنباله سیاست داخلی است ولی باید مرزبندی آن را رعایت کرد. علاوه بر این واقعیت دومی که باید لحاظ شود این است که در عرصه سیاست خارجی رسیدن به یک اجماع نظر ضرورت دارد. ما باید درباره سطحی از مصالح کشور و منافع ملی توافق داشته باشیم و به شکلی آنها را خط قرمز و حوزه حیاتی تلقی کنیم؛ به عنوان مثال به مورد آقای دکتر ظریف و دعوتش به مجلس و دریافت دو کارت زرد اشاره میکنم. اینکه سیاست خارجی کشور و عملکرد وزیر خارجه نقد شود کاملاً بجاست و جزو ظرفیتهای نظام سیاسی یک کشور تلقی میشود ولی صحبتهایی که در خلال این روند و در برخی رسانهها مطرح شد و به دادن دو کارت زرد به وزیر خارجه که نماینده کشور در عرصه بینالملل است انجامید، نشان نمیدهد که در راستای نقد منصفانه صورت گرفته باشد. اگر منظور از این اقدامات، حال گیری از وزیر خارجه در مباحث داخلی است که معلوم نیست به زیانش باشد و برعکس ممکن است به سود ایشان خواهد بود اما اگر منظور تضعیف ایشان در عرصه سیاست خارجی است، این اقدام برخلاف منافع ملی است. این رویه جدید است و این اقدامات در گذشته در مورد سیاست خارجی با این ادبیات وجود نداشت. اینکه وزیر خارجه مطلوب برخی گروهها و افراد نباشد، کاملاً پذیرفته شده است و اتفاقاً نشاندهنده ظرفیت مردمسالاری در کشور ماست اما باید حدود و مرزهایی را در موضوعات مرتبط با سیاست خارجی رعایت کرد.
بازتاب چنین نگاههای جناحی را هم میتوان در پررنگ کردن دوقطبی گرایش به شرق و غرب تأثیرگذار دانست؟
بله؛ این یک واقعیت است که غرب به معنای اروپا و امریکا به ایران بدهکار است و رفتارش با ما طی دهههای متمادی صحیح نبوده و در همین قضیه برجام هم یکبار دیگر این واقعیت تلخ تاریخی تکرار شد. با وجود این من اصلاً موافق این نیستم که با وجود همه پیشرفتی که در روابط ایران و روسیه حاصل شده است تلاشی که باید برای گسترش روابط با همه قدرتهای آسیایی انجام دهیم، مرزبندی کنیم که فقط رابطه با شرق یا رابطه با غرب وجود داشته باشد. این مرزبندی متعلق به قرن 19 میلادی است و اصلاً برای شرایط کنونی کشور ما خوشایند نیست. الان کشور ما ایران قرن 19 نیست بلکه یک قدرت منطقهای است و در دنیا حرف دارد، ظرفیتهای عظیمی دارد و از استقلال برخوردار است و از موضع استقلال تصمیم میگیرد. البته باید این واقعیات را در نظر گرفت که غربیها با ایران خوب عمل نکردند نه فقط در شرایط کنونی که در دهههای گذشته هم همینطور بوده است چنانکه در طول دهههای متمادی، از بومی کردن فناوریهایشان در ایران نیز دریغ کردند. تردیدی وجود ندارد که سیاست شرقی و سیاست اوراسیایی ما نیاز به تقویت دارد و برای این رویکرد هم دلایل محکمی وجود دارد و تحولات دنیا و شرایط منطقه آن را تعیین میکند اما این تقویت رابطه باید از موضع کنش دنبال شود نه از موضع واکنش به جهان غرب. اگر تقویت سیاست و روابط ما با جهان آسیایی و افزایش رابطه با چین و روسیه در عکسالعمل به غرب و جلوگیری از تعرضات آنها باشد، پاسخگو نیست. ما به یک سیاست اصیل نیاز داریم یعنی سیاستی که بیشتر از اینکه واکنشی باشد از موضع کنش باشد.
چند فرضیه را میتوان در رابطه با مناسبات بینالمللی ایران درنظر گرفت؛ یک اینکه سیاست شرقی ما در واکنش به شکل نگرفتن رابطه درست با کشورهای غربی یا برای محدود کردن آن سیاستها و پاسخ دادن به تحریمهای غرب باشد.
فرضیه دوم این است که به دنبال یک نوع توازن در رابطه باشیم. من فکر میکنم ما حتی از این مرحله گذشتیم یعنی جهان معاصر از این فرضیه هم عبور کرده است. فرضیه مطلوب این است که ما باید به شکل واقعبینانهای درصدد گسترش روابط خود با چین و روسیه باشیم. بر این اساس که این گسترش رابطه براساس خواست کشور باشد نه در واکنش به اقدامی از سوی غرب و نه صرفاً برای موازنه شرایط خاصی. اصلاً این تقویت موضوع آسیا الان یک واقعیت در سیاست خارجی کشورهای غربی نیز هست.
البته باید توجه داشته باشیم که امروزه سیاست خارجی چندبرداری مناسب است؛ یعنی بر عکس زمان جنگ سرد سیاست خارجی چندوجهی بیشتر پاسخ میدهد بنابراین ما باید در کنار تقویت روابط با شرق، سعی کنیم تا حداکثر ممکن تنشهای خود را با غرب کاهش دهیم. وظیفه دیپلماسی این است با کاهش تنشها هزینه کمتری به دوش کشور بگذارد و اصل تحقق سیاست آسیایی نیز به سطحی از کاهش تنش در روابط خارجی ما به صورت کلی دارد. باید این کار را کرد چون نهایتاً مردم زندگی و رفاه و اقتصاد میخواهند سیاست خارجی هم در نهایت باید ضمن اینکه آرمانهای کشور را دنبال میکند به تحقق این اهداف کمک کند.
ببینید ما مدام دو قطبی میکنیم؛ آرمانگرایی یا رفاه مردم... شرق یا غرب... قدرت سخت یا قدرت نرم. یکی از مسائل در سیاست خارجی، قدرت سخت و نرم است که نمیتوان از هیچکدام صرفنظر کرد قطعاً اگر بازدارندگی نظامی و دفاعی ما تضعیف شود به ضرر دیپلماسی است. برخی فکر میکنند اگر دیپلماسی را تضعیف کنند، کار بزرگی کردهاند این کار به ضرر بخش قدرت سخت است. سیاست خارجی مانند یک ارکستری است که بخشهای مختلفی دارد؛ سیاست سخت و نرم از جمله اجزایی است که باید همدیگر را تکمیل کنند. البته اینکه اقتضای هر موضوعی چیست و مزیت ما در آن وضعیت در چیست در اولویت یافتن قدرت سخت یا نرم در آن مورد تعیینکننده است.
در جهان معاصر موفقترین دیپلماسیها، رویکردهای چندبرداری است؛ اینکه یک سیاست خارجی بتواند ضمن حفظ اولویت حداکثر تنوع را در بازی خارجی خود به کار گیرد یا حداقل تقویت یک رویکرد را با حداکثر کاهش تنشها و کاهش هزینهها در سایر بخشها انجام دهد. به هر حال ما در محیط بینالملل گام برمیداریم و هرچه دوستان بیشتری در میان ملتها و دولتهای بازیگر در جامعه بینالملل داشته باشیم دستیابی به اهدافمان را تسهیل میکنیم.
گزارهای که در نگاه حامیان رویکرد گرایش به شرق مغفول مانده است، دغدغههای مشترک کشورهای چین و روسیه با کشورهای اروپایی بویژه در مورد فعالیتهای هستهای ایران است. چه این دغدغه آنها را به حمایت سیاسی برای حفظ این توافق وادار کرده است. چه اگر برجام فرو میپاشید این حمایتهای سیاسی هم ادامه پیدا نمیکرد. خصوصاً که حساسیت این دو کشور درباره نظارت بر فعالیتهای هستهای ایران اگر بیشتر از کشورهای اروپایی نباشد کمتر نیست اما به نظر نمیرسد که در نگاه حامیان رابطه صرف با شرق این ملاحظات مورد توجه قرار گرفته باشد. نگاهی که رابطه ایران با روسیه و چین را مبتنی بر یک رویکرد آرمانگرایانه و ضد غربی دنبال میکند. شما درباره نگاه روسیه و چین به برجام چگونه فکر میکنید؟
اگر من بخواهم نگاه خود به سیاست خارجی را در یک جمله عرض کنم در این شعر معروف خلاصه میشود؛ «بیرون زتو نیست آنچه در عالم هست - از خود بطلب هرآنچه خواهی که تویی» اصلاً این شعر گویی برای سیاست خارجی در زمانه ما سروده شده است. ما بیش از اینکه در سیاست خارجی نگاه به بیرون داشته باشیم ابتدا به خودمان نگاه میکنیم. روابط با جهان هم سفری است که از مبدأ تکیه به ریشهها و اصالتهای خویش آغاز میشود و اینکه تصور کنیم که غرب یا شرق مشکل کشور را حل میکنند اصلاً نگاه و ورود درستی به مسأله نیست. ایران با در نظر گرفتن ظرفیتهای خود تصمیم میگیرد چه نوع سیاستی را در عرصه خارجی انتخاب کند. با این نگاه درونی در روابط خارجی ابتدا همسایگان و سپس مناطق پیرامونی چون خاورمیانه و اوراسیا اولویت پیدا میکنند و در پی آن باید به همه ظرفیتها چه در شرق و چه غرب نگاه کند و به تناسب شرایط و اقتضائات روز تصمیمگیری کند. نگاه به روابط با جهان میتواند بازتاب همین نگاه به درون و از سر اعتماد به نفس و از موضع عزت باشد نه مددخواهی!
در عین حال تردیدی وجود ندارد که ظرفیتهای سیاست خارجی ما نباید محدود باشد و باید آنها را متنوع کرد زیرا این سبد متنوع به نفع کشور است. شگفتآور است اگر کسی تصور کند اگر ما با بخش عمدهای از دنیا دشمن باشیم و دوستانمان بسیار محدود شوند، این رویکرد باعث موفقیت و رفاه کشور میشود. این نگاه آزمودهای است که آزمودن دوباره آن خطاست. در برخی دولتها سیاست خارجی با شعار رویکرد به شرق دنبال شد اما چنان فضای ایرانهراسی تشدید شد که قدرتهای شرقی نیز نهایتاً به تحریم ایران در چارچوب شورای امنیت رضایت دادند. کاملاً شفاف و پیداست که باید دوستان کشور را افزایش داد و باید سبد روابط در سیاست خارجی را متنوع کرد که انجام این کار وظیفه دیپلماسی است. باید از موضع قوت و شجاعت و اعتماد به نفس با غرب و شرق یا هر کشوری در هر نقطه دنیا به تناسب مذاکره کرد اما نهایتاً این اهداف کشور ماست که اصل است نه چیز دیگر.
در مورد رابطه با روسیه و چین هم باید در این چارچوب نگاه کرد. من معتقدم روسیه و چین در سیاست خارجی ما نقش مفیدی را ایفا کردند چه پیش از برجام سعی کردند فشارها را تعدیل کنند چه در دوره برجام که همراهی کردند، اما آنچه برجام را شکل داد روسیه و چین نبودند باز تصمیم خود کشور ما بود و نقطهای که دستیابی به چنین توافقی را ضروری میکرد. طبیعتاً ظرفیت روسیه و چین هم کمک کننده بود. هر دوکشور هم در نهایی شدن این توافق و هم در حفظ آن کمک کردند. درست است که ظرفیت اقتصادی آنها بویژه روسیه برای کمک به ایران در دوره خروج یکجانبه امریکا از این توافق محدود بود ولی واقعاً در خلال مذاکرات و اقدامات و تبادل اورانیوم و طرحهایی که بعداً اجرا شد، تلاش کردند البته طبیعی است که روسیه و چین هم از موضع منافع ملی خود این اقدامات را انجام میدهند. مثلاً مسأله خروج از پروتکل الحاقی که منجر به متوقف شدن بخشهایی از نظارت آژانس بینالمللی انرژی اتمی بر فعالیتهای هستهای ایران میشود، برای روسیه و چین حساسیت دارد و این را پنهان هم نکردند بنابراین در روند تصمیمگیری برای برجام باید حساسیت این دو کشور را هم درنظر گرفت. ضمن در نظر گرفتن اینکه نقش روسیه و چین در رابطه با ایران نقش مثبتی است و ما باید همکاریهای درازمدتی را با این دو کشور و همچنین هند طراحی کنیم و مزیتی را که ایران در محورهای ژئوپلیتیک آسیایی دارد به صورت جدی مد نظر قرار دهیم.
خب مشخص است که تحولات سیال جامعه جهانی و لزوم تغییر دیدگاه و برداشتهای سنتی از مناسبات بینالمللی در حوزه سیاستگذاری و طراحی راهبرد کلان سیاست خارجی ما جای چندانی ندارد یا دست کم اگرهم از سوی صاحبنظران و نهادهای فکری و اندیشهای مورد توجه قرار گرفته چندان برای جریانهای سیاسی که با موضعگیریهای متناقض خود عرصه عمل را برای دستگاه اجرایی دشوار میکنند، قابل اعتنا نیست. کشور از رهگذر این مواضع جناحی چه هزینههایی را متحمل میشود؟
در سیاست خارجی ما توجه به چند موضوع ضرورت دارد البته من اصل تنوع دیدگاه در میان دستگاههای مختلف را منفی نمیدانم و این مسأله در بسیاری از کشورها هم دیده میشود؛ اما فکر میکنم همساز بودن این مواضع و تعیین زمان ورود بموقع دستگاه دیپلماسی و ورود بموقع حوزه دفاعی و نظامی به عرصه اجرایی، به یک نوع سازوکار دقیقتری نیاز دارد که خیلی میتواند کمک کند.
یک خط قرمزی که باید درنظر گرفته شود این است که باید برای بسیاری از افرادی که در حوزههای مختلف اظهارنظر میکنند، حوزه صلاحیت در نظر گرفت تا مانع از هزینهسازی آنها برای کشور شد. زیرا هزینه درست کردن خیلی کار راحتی است. بعد هم باید بپذیریم برخی از اظهارنظرها و موضعگیریها در صلاحیت دستگاههای خاص و مراجع بالاتری است و قرار نیست همه افراد به شکل عرضی و طولی در همه مسائل کشور اظهارنظر کنند. خب این کار یک نوع بیاعتمادی و بیثباتی را ایجاد میکند و به آن دامن میزند. اصل تنوع آرا میتواند یک ظرفیت هم باشد ولی مسأله مهم باید ورود بموقع و میدان دادن بموقع حوزههای مختلف و حساس به ثمربخشی تحولات باشد.
فارغ از این نوع نگاه، به نظر میرسد که نهادهای تصمیمگیرنده سیاست خارجی هم در طراحی و تبیین سیاستهای ضروری این عرصه از جمله مشارکت در مناسبات منطقهای چه در حوزه آسیا و چه منطقه خاورمیانه چندان براساس یک استراتژی روشن و هدفمند عمل نمیکنند.
ما نیاز به یک تصمیمگیری اساسی و تحول جدی در مسائل و روابط منطقهای خود داریم. ما گفتمانهای مختلفی را در عرصه سیاست خارجی داشتیم که برخی از آن در قانون اساسی تصریح شده و برخی در دوره دولتهای مختلف نیز برجستگی داشته است. مثلاً یکی از گفتمانهایی که در گذشته در عرصه سیاست جهانی داشتهایم، دیالوگ فرهنگی و بین ادیانی و گفتوگوی بین تمدنی بوده که در دورههای مختلف دایر بوده است. یکی دیگر از گفتمانهای ما تقریب بین مذاهب بر اساس ایجاد وحدت مسلمانان و دیگری هم گفتمان مقاومت بوده است. اینها گفتمانهای سیاست خارجی کشور در دهههای متمادی بوده است و حفظ همزمان آنها در سیاست خارجی ضرورت دارد. توفیق ما در یک عرصه نمیتواند موجب شود که از عرصههای دیگر چشم بپوشیم. اینها در یک منظومه بدون تردید میتواند کمک کننده به گفتمانهای اقتصادی و امنیتی در روابط خارجی و تکمیلکننده آنها باشد.
به هر حال وحدت اسلامی در قانون اساسی اولویت دوم است. روابط کنونی ما در منطقه روابط پایداری نیست و نباید اجازه داد که ایران در منطقه و در بین اکثریت قابل توجهی از کشورهای مسلمان تبدیل به یک تهدید شود یا حداقل ذهنیت تهدید درباره آن ایجاد شود.
اگر کسی پیشنهاد کند ما از گفتمان شیعی و مقاومت دست برداریم بدون تردید حرف بیپایهای است و در واقع دارد توصیه میکند که ایران از یکی از اهرمهای اصلی قدرت خود صرفنظر کند این در حالی است که سیاست کشور باید به شکلی چندوجهی باشد که رویکردش مبنی بر اینکه در کنار گفتمان مقاومت، گفتمان تقریب و وحدت مسلمانان را هم دنبال میکند، آسیب نبیند. مقام معظم رهبری اشاره فرمودند، ایران به دنبال تمدنسازی است و میخواهد تمدن اسلامی جدید را بنا کند یکی از ویژگیهای شکلگیری تمدنها بهرهگیری بسیار بالا از قدرت نرم و چندوجهی بودن آن در ابزارها و گستره مخاطبان است. ایران یک قدرت جدی در منطقه است و تأثیر بسیار زیادی دارد و برای دنیا و در عرصه جهانی حرف دارد و مورد توجه است ولی پیشرفت این مسیر نیاز به شرایطی دارد. در برنامه چشمانداز کشور هم که از جمله اسناد کلان و بالادستی است، ایران به عنوان کشوری در نظر گرفته شده که باید در حوزه غرب آسیا اقتصاد اول باشد خب برای اقتصاد اول شدن یک نوع ایجاد توازن در حوزه سیاست خارجی و کاهش تنش و اصلاح شرایط با کشورهای منطقه نیاز است.
ایران برای حل و فصل بحرانهای جاری منطقه خاورمیانه در چندین نوبت هم پیشنهاداتی مطرح کرده و اخیراً هم در پاسخ به وزیر خارجه قطر بر آمادگیاش برای گفتوگو با همه کشورهای خاورمیانه تأکید کرده است اما این رویکرد باید به عنوان یک موضوع اصلی در سیاست خارجی کشور به بحث گذاشته شود. اقتصاد اول غرب آسیا شدن و الگو شدن برای کشورهای دیگر نیاز به آرامش در داخل و کاهش تنش و پیشبرد اهداف در سیاست خارجی دارد.
در همین چارچوب حوزه اوراسیا هم باید مورد توجه بیشتر قرار گیرد. توجه به خاورمیانه که بسیار هم مهم است نباید موجب شود که ما به یک طراحی بلندمدت در حوزه اوراسیا نرسیم. این مسأله را از این جهت میگویم که تحولات اخیر در قفقاز جنوبی نشان داد که ایران ممکن است در روابط با روسیه در حوزههایی پیشرفت قابل توجهی هم داشته باشد اما باید یک توجه ویژه با برنامهای جامع به حوزه روسیه و اوراسیا و یک فهم دقیق و عمیقتر به تحولات این حوزه و همچنین درکی از اهمیت روابط و تعمیق روابط با همسایگان شمالی خودش داشته باشد.
به تحولات اخیر در قفقاز جنوبی اشاره کردید. برخی ادعا میکنند مغفول ماندن ضرورت توجه به حوزه اوراسیا منجر به این شد که ایران نقش کم رنگی در تحولات اخیر و مناقشه قرهباغ داشته باشد. به نوعی به گفته این کارشناسان کشورمان از عرصه نقشآفرینی در این تحولات مهم دورماند.
این خود بحثی مبسوط است و مقالی دیگر میطلبد. روانشناسی کار با حوزه اوراسیا متفاوت از دیگر بخشهاست و توجه بیشتر به این حوزه چه در وجه ساختاری و سازمانی در دستگاههای مربوطه و چه در طراحی و تصمیمگیری بایسته است از جمله اولویتهای کنونی در کشور باشد. منطقه قفقاز حوزه تمدنی ایران نیز محسوب میشود و این نیز خود دلیلی برای توجه بیشتر به آن است. ایران در طول سدههای متمادی اگر نگوییم هزارهها، در اقتصاد و فرهنگ این منطقه حضور داشته است. اکنون به شکلی نقش قدرتهای منطقهای تاریخی دوباره در این حوزه بازآفرینی شده است. به نظر، بهرهگیری از همه گفتمانهای موجود در سیاست خارجی ما که در بالا به آن اشاره کردم و پیگیری یک دیپلماسی چندوجهی در این منطقه از اهمیت برخوردار است. اقتصاد انرژی، خطوط انتقال انرژی و کریدورهای حمل و نقل در این منطقه براساس طرحهای کلان شکل گرفته است و حضور ایران در طرحهای بزرگ اقتصادی منطقه و فعالیت دستگاههای اقتصادی و صنعتی ما با تأخیر یا مشکل جدی مواجه است. سفر اخیر وزیر محترم خارجه به منطقه نیز در این چارچوب و همچنین پیگیری سیاست همکاریهای منطقهای ایران و حل و فصل مسائل در شکلها و فرمتهای سهجانبه یا ششجانبه
حائز اهمیت است.
چنانکه اشاره کردید یکی از وجوه مهم برای پیگیری اهداف سیاست خارجی کشور بهرهگیری از قدرت نرم است اما بر پایه یک نگاه واقعگرایانه میتوان به عاملیت قدرت سخت کشوری مانند امریکا اشاره کرد که با استفاده از مؤلفههای اقتصادی و سیاسی توانست بعد ازخروج از برجام مناسبات سیاسی و اقتصادی ایران را تحت تأثیر قرار دهد و حتی کشورهای دوست و همسایه ایران هم تحت همین فشار ناگزیر به همراهی با امریکا شدند خب این تغییرات ضروری که معتقدید باید صورت گیرد در گام نخست نیازمند حل مشکلات متعدد کشور با قدرتی چون امریکاست بویژه که الان با روی کار آمدن دولت آقای «جو بایدن» فرصتی برای آن فراهم شده است. قبول دارید که اراده ایران برای کنشگری خود حتی در حوزههای منطقهای هم تا سطحی وابسته به کم کردن بحران در رابطه با امریکاست؟
البته در این مورد اظهارنظر زود است چون باید دید دولت امریکا چه سیاستهایی را دنبال میکند. وقتی ایران برجام را امضا کرد و به این توافق رسید به دنیا گوشزد کرد که به تعهدات بینالمللیاش پایبند است. این فقط در مورد برجام صدق نمیکند به صورت کلی ایران کشوری بوده که در چارچوب سازمان ملل و حقوق بینالملل به تعهدات خود پایبند بوده است. اگر نگاه کنید مسائل امریکا و اروپا با ایران هم سر نقض حقوق و قواعد بینالملل نبوده بلکه بر سر یکسری رویکردها و مفاهیم سیاسی صورت گرفته است. متأسفانه غرب در زمینههایی مانند حقوق بشر و مبارزه با تروریسم در این زمینه کارنامه خوبی نداشته و استاندارد دوگانهای در پیش گرفته است به این ترتیب که برخی از کشورهای دنیا انواع مفاهیم حقوق بشر را نقض میکنند اما چون در سازمان ملل پول خرج میکنند، موضعی درباره آنها گرفته نمیشود ولی برخی از کشورها مانند ایران نقطه به نقطه مورد توجه قرار میگیرند.
تحولات داخلی خود امریکا از همین نگاه قابل فهم است شاید برای بسیاری این فهم دشوار بود در جامعه امریکا با وجود شکل خاص حکمرانی ترامپ نزدیک به نیمی از جمعیت امریکا به او رأی دادند این نشان میدهد نهادهای موجود پاسخگوی مطالبات مردم نبوده است. در مورد سازمانهای بینالمللی هم همینطور است اگر الان نگاه کنید مثلاً کار سازمان بهداشت جهانی و سازمان ملل بیشتر به توصیههای پزشکی شبیه است سازمان ملل میگوید متأسفانه واکسن کرونا به دست فقرا نمیرسد فقط اغنیا دارند خب چه کسی باید این مورد را حل کند میخواهم بگویم یک شرایط سیال و پیچیدهای در عرصه سیاست جهانی حاکم است.
ایران درباره برجام و دولت جدید امریکا سیاست روشنی را اتخاذ کرده که قابل فهم و کاملاً عقلانی است. ایران که از برجام خارج نشده است طرف دیگر خارج شده و همه طرفهای دیگر از جمله اروپا با همه بیعملیاش و چین و روسیه این کار را تقبیح کردند. ایران هم که در چارچوب برجام باقی مانده و فقط یکسری از تعهدات خود را کاهش داده است. بنابراین امریکا باید تکلیف خود را نه فقط روی کاغذ بلکه بهطور واقعی روشن کند. تحریمها باید به نقطه اول برگردد و برطرف شود ایران هم در مقابل اعلام کرده که حاضر است اقدامات متقابل را انجام دهد فکر میکنم هر نوع پیچیده کردن این روند از جمله وصل کردن آن به مسائل دیگر مانند موشکی و منطقهای کار را سخت میکند. ایران یک کشور منطقهای است و نفوذ منطقهای و وظایف منطقهای دارد و بازدارندگی هم جزو مؤلفههای امنیت ملیاش است و سطحی از بازدارندگی جزو قدرتش به شمار میآید بنابراین وصل کردن برجام به مسائل دیگر و پیچیده کردن مکانیسم آن میتواند شرایط را دشوارتر کند.
روابط امریکا با کشورهای چین و روسیه پیش از انتخابات به پایینترین میزان رسیده بود. دیدگاهی مطرح است مبتنی بر اینکه با پیروزی دموکراتها به احتمال قوی دولت بایدن به دنبال بازنگری کاملی در روابط امریکا با کشورهای خاورمیانه خواهد بود و بر حوزه آسیا و رقابت با چین متمرکز خواهد شد. نظر شما چیست؟
یک برداشت وجود دارد مبنی بر اینکه دولت جدید امریکا تا حدودی سیاستهای اوباما را دنبال میکند بخصوص که حداقل در عرصه سیاست خارجی و امنیتی افرادی را انتخاب کرده که بخش عمدهای از کادر دوران اوباماست اما فکر میکنم که دولت بایدن حتماً روابطش را با اروپا اصلاح خواهد کرد و بیش از کار فردی به کارهای نهادی و اجماعسازی توجه خواهد کرد و خود این نگاه اجماعسازی میتواند در رابطه با ایران یک فرصت یا تهدید باشد که بستگی به ایران دارد. در عین حال اگر فرض کنیم سیاست خارجی بایدن ادامه سیاست خارجی اوباماست ولی 2 واقعیت را باید در کنار آن لحاظ کرد؛ یک آنکه میراثی از ترامپ برای او به جای مانده و بخشی از این میراث تبدیل به مطالبه شده و در رابطه با کشورهای مختلف و قراردادهایی که منعقد شده، نهادینه شده است. باید دید که آیا بایدن خواهد توانست همه آنها را منتفی کند و روند لغو آنها چقدر زمان خواهد برد. اما یک واقعیت دیگری که باید به آن توجه کرد این است که نقش بخش سوسیالیست و چپ حزب دموکرات در این دولت بالاست و این مسأله در جامعه شکاف برداشته امریکا اهمیت پیدا میکند. مشکل کنونی این کشور شکافهای عمیقی است که ترمیم آن به این سادگی نخواهد بود و این شکاف فقط در حوزه سیاست نیست و در حوزه میانی و عمیق جامعه هم مشکلات جدی وجود دارد. خب دولت بایدن با این جامعه و یک وضعیت داخلی روبهرو است که اصلاح آن زمان زیادی را لازم دارد. من با در نظر گرفتن این واقعیت میگویم شرایط سادهای در پیش روی دولت امریکا چه در داخل و چه در سیاست خارجی نیست. نکته مهم دیگر اینکه دیگر دورهای که در عرصه خارجی امریکا به تنهایی تصمیم میگرفت و تحولات را رقم میزد، گذشته است به هرحال کشورها هر کدام منافع خود را دارند و من فکر میکنم که آن نگاه که گویی اگر امریکا تصمیمی بگیرد و مناسبات خاورمیانه را به میل خود رقم بزند، تمام شده است طبیعتاً تأثیرگذاری خودش را دارد ولی مشکلات داخلی امریکا هم به اندازهای است که توجه به آنها وقت زیادی را از دولت بایدن میگیرد.
برخی ناظران معتقدند راهبرد افزایش رقابت چین و امریکا در دوره بایدن ادامه خواهد یافت و امریکا تلاش میکند ائتلافهای پیشین خود در حوزه آسیا را تقویت کند ائتلافهایی که هدف از آنها قطعاً بازدارندگی قدرت در حال ظهور چین است و واشنگتن میکوشد که این ائتلاف را در برابر ائتلافهایی که چین در حال ساختن آنهاست، تقویت کند. آیا همکاریهای امنیتی چین و روسیه و ایران که در سالهای اخیر به وضوح افزایش یافته است در همین چارچوب معنادار میشود؟
من معتقدم دوره جهانی شدن و اجرای سیاستهای سازمان تجارت جهانی و سیاستهای حاکم بر مناسبات بینالمللی در دهه نود میلادی سپری شده است؛ یعنی نظم تک قطبی و طرحهای خاورمیانه و جهانی امریکا در مرحله انعقاد با شکست مواجه شده است و دیگر نظام تک قطبی و نظم نوین پاسخگو نیست. اما پاسخ به سؤال شما که چه نظمی جای نظم سابق دوقطبی را گرفته است، دشوار است. در محافل دانشگاهی فرضیههای مختلفی ترسیم میشود؛ نظم چندقطبی یا نظم یک - چندقطبی و یک کشور اصلی و چند قطب دیگر یا همین جدال بلوک شرقی و غربی که برخی دوست دارند اینطور تعبیر کنند که دوباره یک دوقطبی در حال شکلگیری است اما به نظر من هنوز نمیتوان سخن قطعی گفت.
اگر بخواهیم تحلیلی را مفروض بگیریم که مورد توجه تصمیمگیران کشور در عرصه سیاست خارجی باشد یکی این است که تحولات جهانی از ریل نظم بینالمللی خارج شده است و اینکه چه زمانی به ریل برمیگردد هنوز روشن نیست و نشانههایی دیده نمیشود که کشورها آن اجماع جهانی را که بعضاً کارساز بود، دنبال کنند. این فرض را که نقش آسیا در حال افزایش است، نه به عنوان شعار بلکه باید به عنوان یک واقعیت مورد توجه قرار داد. دوره هژمونی امریکا سپری شده و این کشور نه فقط در عرصه سیاسی که در عرصه اقتصادی هم تضعیف شده و قدرتش کاهش یافته است. الان چین و هند به عنوان یک اقتصاد بزرگ سربرآوردهاند و روسیه هم از جهت اقتصادی ممکن است جزو 5 کشور اول نباشد اما جزو کشورهای اول است و در طرحهای کلان انرژی و برخی عرصههای دیگر بسیار سرمایهگذاری کرده و موفق بوده و تأثیر آن در مسائل منطقه نیز افزایش یافته است. بنابراین نقش کشورهای حوزه آسیایی به صورت کلی در حال افزایش است.
در کنار افزایش نقش قدرتهای شرق به نظر میرسد که علاوه بر تشدید رقابت چین و امریکا نمیتوان آینده چندان روشنی را برای رابطه مسکو و واشنگتن متصور شد. آیا امکان تعمیق شکاف میان این دو کشور در دوره بایدن وجود دارد؟
به صورت کلی انتخاب دموکراتها در صحنه انتخابات ریاست جمهوری امریکا هیچوقت ترجیح روسها نبوده است. هرچند دوره ترامپ هم تجربه خاصی برای روسیه شد. اینکه دولت امریکا به جای اینکه به اصلاح روابط با روسیه کمک کند مشکلات عمیقتر شد زیرا روسیه به یک موضوع داخلی در امریکا تبدیل شد و گروهها آن را به بهانهای برای ایجاد فشار بر یکدیگر تبدیل کردند و نتیجه آن تحریمهای بیشتر روسیه و تشدید تنش در روابط دو کشور شد. اما به صورت کلی در سالهای آتی هم تحولات داخلی روسیه حائز اهمیت است. فکر میکنم این تحولات همچنان در جریان است و تغییرات قانون اساسی در روسیه نشان میدهد ابعاد این تحولات بسیار گسترده است که نیاز به بحث جداگانهای دارد. در موضوع روابط با امریکا هم در روسیه تعداد کسانی که نسبت به بهبود رابطه با امریکا خوشبینی داشته باشند، بسیار کم شده است چون هم دموکراتها نسبت به جمهوریخواهان حساسیتهای بیشتری درباره روسیه دارند هم تیم بایدن این حساسیتها را دارد و برداشت آنها این است که ممکن است تحریمها گستره بیشتری پیدا کند و موضوع اوکراین و مسائل حقوق بشری را هم نشانه قرار دهد. البته به صورت کلی روسیه این باب گفتوگو را باز گذاشته و اعلام کرده است آماده گفتوگو با دولت جدید امریکاست هرچند کرملین پیروزی بایدن را با تأخیر تبریک گفت اما به هر حال باب گفتوگو را باز گذاشته است. البته ناگفته نماند که گرچه ترامپ علاقه بیشتری به روسیه نشان میداد ولی تیم بایدن این مزیت را دارد که در صورت تمایل به گفتوگو، قابل پیشبینیتر است اما به صورت کلی خیلی امیدواری در اینکه بهبودی در روابط دو کشور حاصل شود، دیده نمیشود.
اگر تقویت سیاست و روابط ما با جهان آسیایی و افزایش رابطه با چین و روسیه در عکسالعمل به غرب و جلوگیری از تعرضات آنها باشد، پاسخگو نیست. ما به یک سیاست اصیل نیاز داریم یعنی سیاستی که بیشتر از اینکه واکنشی باشد از موضع کنش باشد
روابط با جهان سفری است که از مبدأ تکیه به ریشهها و اصالتهای خویش آغاز میشود و اینکه تصور کنیم که غرب یا شرق مشکل کشور را حل میکنند اصلاً نگاه و ورود درستی به مسأله نیست. ایران با در نظر گرفتن ظرفیتهای خود تصمیم میگیرد چه نوع سیاستی را در عرصه خارجی انتخاب کند. با این نگاه درونی در روابط خارجی ابتدا همسایگان و سپس مناطق پیرامونی چون خاورمیانه و اوراسیا اولویت پیدا میکنند و در پی آن باید به همه ظرفیتها چه در شرق و چه غرب نگاه کند و به تناسب شرایط و اقتضائات روز تصمیمگیری کند
شگفتآور است کسی تصور کند اگر ما با بخش عمدهای از دنیا دشمن باشیم و دوستانمان بسیار محدود شوند، این رویکرد باعث موفقیت و رفاه کشور میشود. این نگاه آزمودهای است که آزمودن دوباره آن خطاست. در برخی دولتها سیاست خارجی با شعار رویکرد به شرق دنبال شد اما چنان فضای ایرانهراسی تشدید شد که قدرتهای شرقی نیز نهایتاً به تحریم ایران در چارچوب شورای امنیت رضایت دادند. ما در محیط بینالملل گام برمیداریم و هرچه دوستان بیشتری در میان ملتها و دولتهای بازیگر در جامعه بینالملل داشته باشیم دستیابی به اهدافمان را تسهیل میکنیم
نقش روسیه و چین در رابطه با ایران نقش مثبتی است و ما باید همکاریهای درازمدتی را با این دو کشور و همچنین هند طراحی کنیم و مزیتی را که ایران در محورهای ژئوپلیتیک آسیایی دارد به صورت جدی مدنظر قرار دهیم
یک خط قرمزی که باید درنظر گرفته شود این است که باید برای بسیاری از افرادی که در حوزههای مختلف اظهارنظر میکنند، حوزه صلاحیت در نظر گرفت تا مانع از هزینهسازی آنها برای کشور شد. زیرا هزینه درست کردن خیلی کار راحتی است. بعد هم باید بپذیریم برخی از اظهارنظرها و موضعگیریها در صلاحیت دستگاههای خاص و مراجع بالاتری است و قرار نیست همه افراد به شکل عرضی و طولی در همه مسائل کشور اظهارنظر کنند. خب این کار یک نوع بیاعتمادی و بیثباتی را ایجاد میکند و به آن دامن میزند. اصل تنوع آرا میتواند یک ظرفیت هم باشد ولی مسأله مهم باید ورود بموقع و میدان دادن بموقع حوزههای مختلف و حساس به ثمربخشی تحولات باشد
اگر کسی پیشنهاد کند ما از گفتمان شیعی و مقاومت دست برداریم بدون تردید حرف بیپایهای است و در واقع دارد توصیه میکند که ایران از یکی از اهرمهای اصلی قدرت خود صرفنظر کند. این در حالی است که سیاست کشور باید به شکلی چندوجهی باشد که رویکردش مبنی بر اینکه در کنار گفتمان مقاومت، گفتمان تقریب و وحدت مسلمانان را هم دنبال میکند، آسیب نبیند
ایران به عنوان کشوری در نظر گرفته شده که باید در حوزه غرب آسیا اقتصاد اول باشد خب برای اقتصاد اول شدن یک نوع ایجاد توازن در حوزه سیاست خارجی و کاهش تنش و اصلاح شرایط با کشورهای منطقه نیاز است. اقتصاد اول غرب آسیا شدن و الگو شدن برای کشورهای دیگر نیاز به آرامش در داخل و کاهش تنش و پیشبرد اهداف در سیاست خارجی دارد
امریکا باید تکلیف خود را نه فقط روی کاغذ بلکه بهطور واقعی روشن کند. تحریمها باید به نقطه اول برگردد و برطرف شود. ایران هم در مقابل اعلام کرده که حاضر است اقدامات متقابل را انجام دهد. فکر میکنم هر نوع پیچیده کردن این روند از جمله وصل کردن آن به مسائل دیگر مانند موشکی و منطقهای کار را سخت میکند
اگر تقویت سیاست و روابط ما با جهان آسیایی و افزایش رابطه با چین و روسیه در عکسالعمل به غرب و جلوگیری از تعرضات آنها باشد، پاسخگو نیست. ما به یک سیاست اصیل نیاز داریم یعنی سیاستی که بیشتر از اینکه واکنشی باشد از موضع کنش باشد
نقش روسیه و چین در رابطه با ایران نقش مثبتی است و ما باید همکاریهای درازمدتی را با این دو کشور و همچنین هند طراحی کنیم و مزیتی را که ایران در محورهای ژئوپلیتیک آسیایی دارد به صورت جدی مدنظر قرار دهیم
امریکا باید تکلیف خود را نه فقط روی کاغذ بلکه بهطور واقعی روشن کند. تحریمها باید به نقطه اول برگردد و برطرف شود. ایران هم در مقابل اعلام کرده که حاضر است اقدامات متقابل را انجام دهد. فکر میکنم هر نوع پیچیده کردن این روند از جمله وصل کردن آن به مسائل دیگر مانند موشکی و منطقهای کار را سخت میکند
به دنبال شیوع کرونا و در سال ۲۰۲۱
سرمایه گذاری در «آی تی» به 3/9 تریلیون دلار میرسد
میترا جلیلی
خبرنگار
سال ۲۰۲۰ با ظهور کووید۱۹ آغاز شد و اقتصاد جهان در کشاکش نبرد با یک غول کوچک و ناشناخته با دردسرهای زیادی مواجه شد. اما با ساخت و ارائه چندین نمونه واکسن کرونا در چند ماه اخیر، امیدها برای توانمندی بشر به منظور مقابله با این پاندمی قوت گرفته و اقتصاد جهان نیز به سطحی از آرامش رسیده است. کمپانیهای فناوری هم در کنار سایر صنایع، با امید به رشد درآمدزایی، گامهایی برای سرمایهگذاری در صنعت آی تی برداشتهاند تاجایی که مؤسسه پژوهشی و تحقیقاتی گارتنر پیشبینی کرده است میزان این سرمایهگذاری در سال ۲۰۲۱ به ۳.۹ تریلیون دلار خواهد رسید.
گام بلند صنعت آیتی
تازهترین گزارش مؤسسه گاتنر نشان میدهد که بهدنبال بازگشت اقتصاد به سطحی از اطمینان، مدیران حوزه فناوری در سال ۲۰۲۱ بین توسعه آی تی و درآمدزایی توازن ایجاد خواهند کرد و با سرمایهگذاری در این صنعت، همه بخشهای آیتی رشد خواهند یافت. این گزارش همچنین نگاهی به میزان هزینه جهانی در صنعت آی تی در سال ۲۰۲۰ داشته و یادآور شده است که این رقم رشدی ۶.۲درصدی در سال ۲۰۲۱ خواهد داشت و به ۳.۹ تریلیون دلار میرسد درحالی که در سال گذشته و بهدلیل شیوع کرونا، کاهشی ۳.۲درصدی داشته است و میزان سرمایهگذاری در صنعت آی تی به حدود ۳.۶ تریلیون دلار رسید.
بنا بر این گزارش، کمپانیهای کوچک و بزرگ صنعت فناوری در سال گذشته فضای چندانی برای سرمایهگذاری در تکنولوژیهای جدید و متنوع نداشتند چراکه بهدلیل پاندمی کرونا مجبور بودند همه توان خود را تنها در مأموریتهای ویژه و مهم قرار دهند و فعالیت تجاری خود را تا حد امکان در زمینههای مختلف کاهش داده و فقط در ابعاد مرتبط با کووید۱۹ سرمایهگذاری انجام دهند. موضوعی که با افزایش امیدها به کشف واکسن کرونا تا حدود زیادی فضا را عوض کرده وحالا دیگر انتظار میرود که این کمپانیهای فناوری به سمت تکنولوژیهای دیگری بجز موارد مرتبط با کرونا حرکت کنند و میزان سرمایهگذاری در این صنعت بسیار بالاتر از سال ۲۰۲۰ برود.
البته این مؤسسه همچنین هشدار داده است که این شتاب در همه نقاط جهان یکسان نخواهد بود. با اینکه برخی کشورها بسرعت تلاش دارند تا مشکلات و عقب ماندگیهای سرمایهگذاری مربوط به سال ۲۰۲۰ خود را در حوزه صنعت آی تی جبران کنند اما دراین میان مناطق و کشورهای مختلفی در جهان دیده میشوند که بهدلیل مشکلات فراوان ناشی از شیوع کووید۱۹ که با آن دست به گریبان هستند توان چندانی برای خروج از این رکود ندارند و احتمالاً مدت زمان بیشتری طول میکشد تا بتوانند دوباره به دوران طلایی خود در عصر پیش از کووید۱۹بازگردند.
محققان مؤسسه پژوهشی گارتنر پیشبینی کردهاند که حالا دیگر مدیران کمپانیهای کوچک و بزرگ فناوری فرصت مناسبی دارند تا فراتر از تأمین نیازها و تقاضای ناگهانی دورکاری یا تأمین نیازهای مرتبط با ایجاد فاصله اجتماعی فناورانه فکر کنند و گامهای بلندتری را در حوزه رشد و بهبود وضعیت صنعت آی تی در جهان بردارند که این، خبر بسیار خوبی محسوب میشود. این محققان البته هرگز کرونا را در افق دید ۲۰۲۱ خود محو نکردهاند و انتظار دارند که همچنان جهان در سال ۲۰۲۱ با این بیماری همراه باشد و با وجود کسب موفقیتهای علمی برای مهار کووید۱۹ بخشی از صنعت فناوری با مشکلات ناشی از آن همراه خواهد بود.
«جان دیوید لاولاک» از محققان ارشد مؤسسه پژوهشی گارتنر دراین باره میگوید: کووید۱۹عملاً تعادل بسیاری از صنایع و همچنین کمپانیهای فناوری را در جهان تغییر داده است. سطح بالاتری از دیجیتالسازی فرآیندهای داخلی، زنجیره تأمین، تعاملات با مشتریان و ارائه خدمات، از تغییراتی است که انتظار میرود صنعت آی تی در سال۲۰۲۱ با آن مواجه باشد و البته به نظر میرسد که این موضوعها صنعت آی تی را قادر میسازد تا بار دیگر روند عصر پیش از کرونا را در پیش بگیرد. همچنین باید گفت که به اعتقاد محققان مؤسسه گارتنر، بزرگترین تغییر در سالجاری، نحوه تأمین مالی فناوری اطلاعات و نه لزوماً میزان تأمین مالی و سرمایهگذاری در حوزه آی تی خواهد بود.
نرم افزارهای سازمانی در صدر سرمایهگذاری
طبق نمودار ارائه شده توسط محققان گارتنر، حوزه نرم افزارهای سازمانی بیشترین رشد سرمایهگذاری را در سال ۲۰۲۱خواهند داشت. گزارش مؤسسه گارتنر نشان میدهد که با توجه به نیاز ادامه دار جوامع بشری به دورکاری در سال ۲۰۲۱، کمپانیهای کوچک و بزرگ حوزه فناوری و صنعت آیتی در نرم افزارهای مرتبط با این بخش همچنان سرمایه گذاریهای لازم را انجام خواهند داد. با اینکه در سال ۲۰۲۰ شاهد رشد منفی ۲.۴درصدی میزان هزینه و سرمایهگذاری در این بخش در سراسر جهان بودهایم با این حال محققان گارتنر انتظار دارند این حوزه در سال ۲۰۲۱ با رشد ۸.۸ درصدی مواجه شود که این، بالاترین رقم رشد در جدول و نمودار گارتنر محسوب میشود. طبق این گزارش، اگر شرایط به همین منوال پیش برود این حوزه در سال ۲۰۲۲ هم شاهد رشد ۱۰.۲درصدی خواهد بود که رقم جالب توجهی است.
یکی دیگر از بخشهایی که مؤسسه گارتنر انتظار دارد صنعت آی تی در سال ۲۰۲۱ در آن سرمایه گذاریهای مناسبی انجام دهد، دستگاههای دیجیتال و الکترونیک است. طبق گزارش گارتنر میزان هزینه جهانی برای دستگاههای مختلف حوزه آی تی در سال ۲۰۲۰ کاهشی ۸.۲ درصدی داشته است درحالی که با توجه به تغییر و تحولات گسترده در حوزه صنعت آی تی، انتظار میرود این بخش در سال ۲۰۲۱ رشد ۸ درصدی را به خود اختصاص بدهد و عملاً جایگاه دوم رشد سرمایهگذاری در صنعت آی تی در سال ۲۰۲۱ را به خود اختصاص خواهد داد.
پیشبینی میشود در سال ۲۰۲۱ میزان سرمایهگذاری در این بخش به ۷۰۵.۴ میلیارد دلار برسد. دلیل این رشد نیز به فاکتورهایی بازمیگردد که بازار این وسایل دیجیتال را داغ میکنند. در سال ۲۰۲۱ میزان تقاضا برای در اختیار گرفتن ابزارها و وسایل مرتبط با دورکاری کارمندان سراسر جهان ازجمله لپ تاپها و دوربینها همچنان ادامه دار خواهد بود و بخش عمدهای از جهان همچون دانشآموزان از کلاسهای درس سنتی محروم هستند. ازآنجا که کرونا به آنها اجازه نمیدهد ارتباطاتی همچون گذشته داشته باشند بههمین دلیل بازهم فناوری و صنعت آی تی در این بخشها، حرفهای زیادی برای گفتن دارد. ازآنجا که کشورها همچنان در سال ۲۰۲۱ آموزش از راه دور را تجربه خواهند کرد میزان تقاضا برای تبلت و لپتاپهای دانشآموزی بالا خواهد ماند. این مؤسسه همچنین پیشبینی کرده است که میزان سرمایهگذاری صنعت آی تی برای دورکاری در سال ۲۰۲۱ به ۳۳۲.۹میلیارد دلار میرسد که نشان از رشد ۴.۹درصدی دارد.
طبق گزارش گارتنر، میزان هزینه کمپانیهای کوچک و بزرگ فناوری در حوزه دیتاسنترها هم در سال ۲۰۲۰ نسبت به ۲۰۱۹ هیچ رشدی نداشته اما انتظار میرود که با تغییر شرایط جهان، این بخش در سال ۲۰۲۱ شاهد رشد ۶.۲درصدی باشد و حدود ۲۳۰میلیارد دلار در آن سرمایهگذاری انجام شود.
این گزارش نشان میدهد که درمجموع در سال ۲۰۲۰ میزان سرمایهگذاری برای صنعت آی تی در دنیا حدود ۳.۶ تریلیون دلار بود درحالی که این رقم در سال ۲۰۲۱ به ۳.۹ تریلیون دلار میرسد. این مؤسسه پژوهشی همچنین پا را فراتر گذاشته و برای سالهای بعد نیز پیشبینیهایی ارائه داده و یادآور شده است که اگر اوضاع با همین منوال پیش برود و مشکل تازهای جهان را درگیر خود نکند، در سال ۲۰۲۲ شاهد افزایش میزان هزینه در صنعت آی تی با حدود ۴.۱ تریلیون دلار در سراسر دنیا خواهیم بود که رقمی بسیار چشمگیر و جالب توجه است. البته گفتنی است که پیش از این مؤسسه پژوهشی گارتنر رشد کمتری برای میزان هزینه در صنعت آیتی در سال ۲۰۲۱ پیشبینی کرده و در گزارشهای تحقیقی خود یادآور شده بود که در این سال، کمپانیهای فعال در صنعت آی تی رقمی معادل ۳.۸ تریلیون دلار در این بخش هزینه خواهند کرد. حال باید منتظر ماند و دید تا پایان ۲۰۲۱ در صنعت آی تی جهان چه میزان سرمایهگذاری انجام خواهد شد.
خبرنگار
سال ۲۰۲۰ با ظهور کووید۱۹ آغاز شد و اقتصاد جهان در کشاکش نبرد با یک غول کوچک و ناشناخته با دردسرهای زیادی مواجه شد. اما با ساخت و ارائه چندین نمونه واکسن کرونا در چند ماه اخیر، امیدها برای توانمندی بشر به منظور مقابله با این پاندمی قوت گرفته و اقتصاد جهان نیز به سطحی از آرامش رسیده است. کمپانیهای فناوری هم در کنار سایر صنایع، با امید به رشد درآمدزایی، گامهایی برای سرمایهگذاری در صنعت آی تی برداشتهاند تاجایی که مؤسسه پژوهشی و تحقیقاتی گارتنر پیشبینی کرده است میزان این سرمایهگذاری در سال ۲۰۲۱ به ۳.۹ تریلیون دلار خواهد رسید.
گام بلند صنعت آیتی
تازهترین گزارش مؤسسه گاتنر نشان میدهد که بهدنبال بازگشت اقتصاد به سطحی از اطمینان، مدیران حوزه فناوری در سال ۲۰۲۱ بین توسعه آی تی و درآمدزایی توازن ایجاد خواهند کرد و با سرمایهگذاری در این صنعت، همه بخشهای آیتی رشد خواهند یافت. این گزارش همچنین نگاهی به میزان هزینه جهانی در صنعت آی تی در سال ۲۰۲۰ داشته و یادآور شده است که این رقم رشدی ۶.۲درصدی در سال ۲۰۲۱ خواهد داشت و به ۳.۹ تریلیون دلار میرسد درحالی که در سال گذشته و بهدلیل شیوع کرونا، کاهشی ۳.۲درصدی داشته است و میزان سرمایهگذاری در صنعت آی تی به حدود ۳.۶ تریلیون دلار رسید.
بنا بر این گزارش، کمپانیهای کوچک و بزرگ صنعت فناوری در سال گذشته فضای چندانی برای سرمایهگذاری در تکنولوژیهای جدید و متنوع نداشتند چراکه بهدلیل پاندمی کرونا مجبور بودند همه توان خود را تنها در مأموریتهای ویژه و مهم قرار دهند و فعالیت تجاری خود را تا حد امکان در زمینههای مختلف کاهش داده و فقط در ابعاد مرتبط با کووید۱۹ سرمایهگذاری انجام دهند. موضوعی که با افزایش امیدها به کشف واکسن کرونا تا حدود زیادی فضا را عوض کرده وحالا دیگر انتظار میرود که این کمپانیهای فناوری به سمت تکنولوژیهای دیگری بجز موارد مرتبط با کرونا حرکت کنند و میزان سرمایهگذاری در این صنعت بسیار بالاتر از سال ۲۰۲۰ برود.
البته این مؤسسه همچنین هشدار داده است که این شتاب در همه نقاط جهان یکسان نخواهد بود. با اینکه برخی کشورها بسرعت تلاش دارند تا مشکلات و عقب ماندگیهای سرمایهگذاری مربوط به سال ۲۰۲۰ خود را در حوزه صنعت آی تی جبران کنند اما دراین میان مناطق و کشورهای مختلفی در جهان دیده میشوند که بهدلیل مشکلات فراوان ناشی از شیوع کووید۱۹ که با آن دست به گریبان هستند توان چندانی برای خروج از این رکود ندارند و احتمالاً مدت زمان بیشتری طول میکشد تا بتوانند دوباره به دوران طلایی خود در عصر پیش از کووید۱۹بازگردند.
محققان مؤسسه پژوهشی گارتنر پیشبینی کردهاند که حالا دیگر مدیران کمپانیهای کوچک و بزرگ فناوری فرصت مناسبی دارند تا فراتر از تأمین نیازها و تقاضای ناگهانی دورکاری یا تأمین نیازهای مرتبط با ایجاد فاصله اجتماعی فناورانه فکر کنند و گامهای بلندتری را در حوزه رشد و بهبود وضعیت صنعت آی تی در جهان بردارند که این، خبر بسیار خوبی محسوب میشود. این محققان البته هرگز کرونا را در افق دید ۲۰۲۱ خود محو نکردهاند و انتظار دارند که همچنان جهان در سال ۲۰۲۱ با این بیماری همراه باشد و با وجود کسب موفقیتهای علمی برای مهار کووید۱۹ بخشی از صنعت فناوری با مشکلات ناشی از آن همراه خواهد بود.
«جان دیوید لاولاک» از محققان ارشد مؤسسه پژوهشی گارتنر دراین باره میگوید: کووید۱۹عملاً تعادل بسیاری از صنایع و همچنین کمپانیهای فناوری را در جهان تغییر داده است. سطح بالاتری از دیجیتالسازی فرآیندهای داخلی، زنجیره تأمین، تعاملات با مشتریان و ارائه خدمات، از تغییراتی است که انتظار میرود صنعت آی تی در سال۲۰۲۱ با آن مواجه باشد و البته به نظر میرسد که این موضوعها صنعت آی تی را قادر میسازد تا بار دیگر روند عصر پیش از کرونا را در پیش بگیرد. همچنین باید گفت که به اعتقاد محققان مؤسسه گارتنر، بزرگترین تغییر در سالجاری، نحوه تأمین مالی فناوری اطلاعات و نه لزوماً میزان تأمین مالی و سرمایهگذاری در حوزه آی تی خواهد بود.
نرم افزارهای سازمانی در صدر سرمایهگذاری
طبق نمودار ارائه شده توسط محققان گارتنر، حوزه نرم افزارهای سازمانی بیشترین رشد سرمایهگذاری را در سال ۲۰۲۱خواهند داشت. گزارش مؤسسه گارتنر نشان میدهد که با توجه به نیاز ادامه دار جوامع بشری به دورکاری در سال ۲۰۲۱، کمپانیهای کوچک و بزرگ حوزه فناوری و صنعت آیتی در نرم افزارهای مرتبط با این بخش همچنان سرمایه گذاریهای لازم را انجام خواهند داد. با اینکه در سال ۲۰۲۰ شاهد رشد منفی ۲.۴درصدی میزان هزینه و سرمایهگذاری در این بخش در سراسر جهان بودهایم با این حال محققان گارتنر انتظار دارند این حوزه در سال ۲۰۲۱ با رشد ۸.۸ درصدی مواجه شود که این، بالاترین رقم رشد در جدول و نمودار گارتنر محسوب میشود. طبق این گزارش، اگر شرایط به همین منوال پیش برود این حوزه در سال ۲۰۲۲ هم شاهد رشد ۱۰.۲درصدی خواهد بود که رقم جالب توجهی است.
یکی دیگر از بخشهایی که مؤسسه گارتنر انتظار دارد صنعت آی تی در سال ۲۰۲۱ در آن سرمایه گذاریهای مناسبی انجام دهد، دستگاههای دیجیتال و الکترونیک است. طبق گزارش گارتنر میزان هزینه جهانی برای دستگاههای مختلف حوزه آی تی در سال ۲۰۲۰ کاهشی ۸.۲ درصدی داشته است درحالی که با توجه به تغییر و تحولات گسترده در حوزه صنعت آی تی، انتظار میرود این بخش در سال ۲۰۲۱ رشد ۸ درصدی را به خود اختصاص بدهد و عملاً جایگاه دوم رشد سرمایهگذاری در صنعت آی تی در سال ۲۰۲۱ را به خود اختصاص خواهد داد.
پیشبینی میشود در سال ۲۰۲۱ میزان سرمایهگذاری در این بخش به ۷۰۵.۴ میلیارد دلار برسد. دلیل این رشد نیز به فاکتورهایی بازمیگردد که بازار این وسایل دیجیتال را داغ میکنند. در سال ۲۰۲۱ میزان تقاضا برای در اختیار گرفتن ابزارها و وسایل مرتبط با دورکاری کارمندان سراسر جهان ازجمله لپ تاپها و دوربینها همچنان ادامه دار خواهد بود و بخش عمدهای از جهان همچون دانشآموزان از کلاسهای درس سنتی محروم هستند. ازآنجا که کرونا به آنها اجازه نمیدهد ارتباطاتی همچون گذشته داشته باشند بههمین دلیل بازهم فناوری و صنعت آی تی در این بخشها، حرفهای زیادی برای گفتن دارد. ازآنجا که کشورها همچنان در سال ۲۰۲۱ آموزش از راه دور را تجربه خواهند کرد میزان تقاضا برای تبلت و لپتاپهای دانشآموزی بالا خواهد ماند. این مؤسسه همچنین پیشبینی کرده است که میزان سرمایهگذاری صنعت آی تی برای دورکاری در سال ۲۰۲۱ به ۳۳۲.۹میلیارد دلار میرسد که نشان از رشد ۴.۹درصدی دارد.
طبق گزارش گارتنر، میزان هزینه کمپانیهای کوچک و بزرگ فناوری در حوزه دیتاسنترها هم در سال ۲۰۲۰ نسبت به ۲۰۱۹ هیچ رشدی نداشته اما انتظار میرود که با تغییر شرایط جهان، این بخش در سال ۲۰۲۱ شاهد رشد ۶.۲درصدی باشد و حدود ۲۳۰میلیارد دلار در آن سرمایهگذاری انجام شود.
این گزارش نشان میدهد که درمجموع در سال ۲۰۲۰ میزان سرمایهگذاری برای صنعت آی تی در دنیا حدود ۳.۶ تریلیون دلار بود درحالی که این رقم در سال ۲۰۲۱ به ۳.۹ تریلیون دلار میرسد. این مؤسسه پژوهشی همچنین پا را فراتر گذاشته و برای سالهای بعد نیز پیشبینیهایی ارائه داده و یادآور شده است که اگر اوضاع با همین منوال پیش برود و مشکل تازهای جهان را درگیر خود نکند، در سال ۲۰۲۲ شاهد افزایش میزان هزینه در صنعت آی تی با حدود ۴.۱ تریلیون دلار در سراسر دنیا خواهیم بود که رقمی بسیار چشمگیر و جالب توجه است. البته گفتنی است که پیش از این مؤسسه پژوهشی گارتنر رشد کمتری برای میزان هزینه در صنعت آیتی در سال ۲۰۲۱ پیشبینی کرده و در گزارشهای تحقیقی خود یادآور شده بود که در این سال، کمپانیهای فعال در صنعت آی تی رقمی معادل ۳.۸ تریلیون دلار در این بخش هزینه خواهند کرد. حال باید منتظر ماند و دید تا پایان ۲۰۲۱ در صنعت آی تی جهان چه میزان سرمایهگذاری انجام خواهد شد.
جامعه شناسان از دلایل بیتفاوتی اجتماعی مردم نسبت به یکدیگر میگویند
شهروندان تماشاگر شدهاند!؟
حمیده امینی فرد
خبرنگار
«فاصله اجتماعی، کاهش سطح روابط خانوادگی و البته تلاش برای زندگی در شرایطی که زنده ماندن را سخت کرده، تا چه اندازه ما را نسبت به سرنوشت یکدیگر بیتفاوت کرده است؟» این شاید جدیترین سؤالی باشد که ما باید بهعنوان یک شهروند مسئولیت پذیر از خودمان بپرسیم. آیا همین امروز که از خانه بیرون آمدیم، برایمان مهم بود که در همین بهمن ماه، چه تعداد از اطرافیانمان درگیر مسائل مالی، عاطفی یا خانوادگیشان هستند؟ یا نه اصلاً برایمان اهمیتی داشت که در تولید مشکلات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی شهروندان دیگر تاچه اندازه مقصریم؟ عنوان این بیتفاوتی را میتوان «خودخواهی اجتماعی» گذاشت. افرادی که تنها تلاش میکنند تا گلیم خودشان را از آب بیرون بکشند و برایشان مهم نیست دیگران در جامعه چندمیلیونی تاچه میزان تحت تأثیر این رفتار قرار میگیرند. دایره برخی از این خودخواهی البته به داخل خانوادهها هم کشیده شده و اعضا تنها به مسائل خودشان اهمیت میدهند. نمونه این رفتارها را میتوان در شخصی شدن بیش از اندازه روابط دید. اگرچه برخی کارشناسان خلاف این ادعا را ثابت میکنند و معتقدند این خودخواهی را باید «تغییر سبک زندگی» نامید و نمیتوان به افراد برای تغییر رفتارهای اجتماعی خرده گرفت، برخی هم البته ریشه این بیتفاوتی اجتماعی را در مشکلاتی میبینند که امروز با آن مواجهیم! شهلا کاظمیپور، جامعه شناس در این باره میگوید: «بیتفاوتی اجتماعی پدیده نوظهوری نیست که بخواهیم آن را به امروز ربط بدهیم. در گذشته و پیش از کرونا هم وجود داشته، اما از آنجا که در یکسال اخیر روابط چهره به چهره کمتر شده است، بیشتر خودش را نشان میدهد. البته هرچه جامعهای بزرگتر شده و روابط بین شهروندانش پیچیدهتر شود، میزان تعلقات اجتماعی آن کمتر میشود. حتی درون خانواده هم هرچه روابط رودررو بیشتر باشد، این بیتفاوتی کمتر است. اما در جوامع شهری، با کوچک شدن فضای خانهها ما از اصطلاح اتمیزه شدن خانواده استفاده میکنیم، که شما میبینید در درون یک خانواده، اعضا در کنار هم قرار دارند، اما افراد نسبت بهم بیتوجهاند و هرکس کار خودش را انجام میدهد و همه سرشان در تلفنهای همراهشان است یا از اتاق خودشان بیرون نمیآیند. البته من معتقدم که بعد از کرونا به علت اینکه اعضای خانواده، به ناچار زمان بیشتری را در خانه و در کنار یکدیگر میگذرانند، اتفاقاً این بیتفاوتی نسبت به قبل کمتر شده است. چون به هرحال تعاملات بیشتر شده است و افراد به علت نیمه تعطیل درآمدن و قرنطینه شدن شهرها، میتوانند در کنار یکدیگر وقت بیشتری بگذرانند.» او معتقد است که تغییر رفتارهای اجتماعی را نمیتوان به حساب بیتفاوتی جامعه گذاشت، چراکه این موضوع درواقع، تغییرسبک زندگی است. بویژه بعد از کرونا افراد خودشان را با شیوههای جدید مثل آنلاین بودن یا دورکاری تطبیق دادهاند و ممکن است نوع تعاملات تحت تأثیر عناصر جدیدی قرار گرفته باشد:«بهعبارتی فضای امروز ما را به سمتی سوق داده که باید نسبت به خودمان بیش از گذشته احساس مسئولیت کنیم و پاسخگوی شرایط متفاوتی که به ما تحمیل شده است باشیم، در نتیجه نسبت به نیازهای دیگران توجه کمتری نشان میدهیم. من معتقدم در آیندهای نه چندان دور، دوباره همبستگی و تعاملات اجتماعی زنده میشود، چون روابط اجتماعی از نو سرگرفته میشود.»
کاهش میزان بی تفاوتی اجتماعی بعد از کرونا
مسعود کوثری، جامعه شناس البته نظر متفاوتی دارد. او میگوید بدون در نظر گرفتن شرایط امروز نمیتوان درباره بیتفاوتی اجتماعی جامعه ایران حرف زد، چراکه بعد از کرونا، اتفاقاً ما با شرایطی مواجه شدیم تا متوجه شویم که مردم تاچه اندازه به سرنوشت یکدیگر اهمیت میدهند. براین اساس اگر بخواهیم به آمار ستاد ملی مقابله با کرونا درباره میزان رعایت پروتکلها دقت کنیم، متوجه میشویم که میزان بیتفاوتی با شیب مناسبی از ابتدا تا به امروز کاهش یافته است. این یعنی میزان توجه شهروندان روبه افزایش بوده. پس اینکه میزان بیتفاوتی افزایش یافته نمیتواند گزینه صحیحی باشد. از طرفی میزان نارضایتی به دلایل مختلف در بین همه مردم در کشورهای مختلف وجود دارد که این امری طبیعی است که بخشی به علت ناکارآمدی سیستم است. مردم هم حق دارند و دچار فرسایش شدهاند. به هرحال دیر یا زود اگر فکری برای این وضعیت نشود، قرنطینه ممکن است شکسته شود و وضعیت به مراتب بدتر از گذشته شود. این ناشی از بیتفاوتی اجتماعی نیست، بلکه کوتاهی سیستمی است. دور شدن افراد از روابط عاطفی و اجتماعی تا حدی قابل کنترل است، اما در نهایت سد مقاومت افراد را میشکند و ما نمیتوانیم اسم آن را بیتفاوتی اجتماعی بگذاریم! او معتقد است که برخلاف گزارههایی که تأکید دارد مردم دیگر نمیتوانند به سطح تعاملات ارتباطی گذشته برگردند و دچار خودخواهی اجتماعی شدهاند، اتفاقاً افراد به شرایط سابق برمیگردند، اما ممکن است تعریف بسیاری از مفاهیم اجتماعی تغییر کرده باشد. مثل اینکه تماسهای مجازی جای روابط خانوادگی را بگیرد، اما این به معنای تخریب سطح روابط اجتماعی نیست که اتفاقاً در برخی موارد مثل جلوگیری از شیوع آنفلوانزا به نفع مردم هم شده است و ممکن است رعایت سطح بهداشت و کاهش ارتباطات رودررو به نتایج مثبتی منجر شود.»
تغییر با افزایش امید به آینده
سعید معدنی، جامعه شناس با طرح این سؤال که چرا مردم بیتفاوت شدهاند، به روند تاریخی این موضوع اشاره میکند: «شما زمان جنگ را در نظر بگیرید، در آن شرایط سخت، میزان مشارکت مردم بالا بود و افراد نسبت به یکدیگر بیتوجه نبودند، یا حتی در دوره سازندگی با وجود مشکلات اقتصادی هم مردم حضور جدی داشتند، اما الان «بی تفاوتی اجتماعی» را انتخاب کردهاند. چون در آن دورهها امید به بهبود وجود داشت و میدانستند به هرحال از این مراحل عبور میکنند، اما وضعیت اقتصادی و اجتماعی نگران کننده امروز، نوید روزهای سخت تری را میدهد. از سویی توان اقتصادی مردم کاهش یافته، سطح روابط بینالملل نسبت به گذشته تغییر کرده، معضلات زیست محیطی مثل آلودگی هوا و ترافیک آزاردهنده شده و مردم میبینند که مشارکتشان عملاً مسألهای را حل نکرده است، بنابراین احساس میکنند که تلاششان بیهوده بوده و دچار سرخوردگی اجتماعی میشوند و این سرخوردگی آغاز بیتفاوتی اجتماعی است.» به گفته او، در شرایط کرونا، اگرچه یک همذات پنداری جهانی وجود داشت و میدانستیم که مسأله فقط کشور ما نیست، اما افزایش آمار تلفات در دورهای و حالا هم بحثهای جانبی دیگر موجب شده تا به این بیتفاوتی بیشتر دامن زده شود. راه حل تنها تغییر این وضعیت و افزایش امید به آینده در میان مردم است.»
خبرنگار
«فاصله اجتماعی، کاهش سطح روابط خانوادگی و البته تلاش برای زندگی در شرایطی که زنده ماندن را سخت کرده، تا چه اندازه ما را نسبت به سرنوشت یکدیگر بیتفاوت کرده است؟» این شاید جدیترین سؤالی باشد که ما باید بهعنوان یک شهروند مسئولیت پذیر از خودمان بپرسیم. آیا همین امروز که از خانه بیرون آمدیم، برایمان مهم بود که در همین بهمن ماه، چه تعداد از اطرافیانمان درگیر مسائل مالی، عاطفی یا خانوادگیشان هستند؟ یا نه اصلاً برایمان اهمیتی داشت که در تولید مشکلات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی شهروندان دیگر تاچه اندازه مقصریم؟ عنوان این بیتفاوتی را میتوان «خودخواهی اجتماعی» گذاشت. افرادی که تنها تلاش میکنند تا گلیم خودشان را از آب بیرون بکشند و برایشان مهم نیست دیگران در جامعه چندمیلیونی تاچه میزان تحت تأثیر این رفتار قرار میگیرند. دایره برخی از این خودخواهی البته به داخل خانوادهها هم کشیده شده و اعضا تنها به مسائل خودشان اهمیت میدهند. نمونه این رفتارها را میتوان در شخصی شدن بیش از اندازه روابط دید. اگرچه برخی کارشناسان خلاف این ادعا را ثابت میکنند و معتقدند این خودخواهی را باید «تغییر سبک زندگی» نامید و نمیتوان به افراد برای تغییر رفتارهای اجتماعی خرده گرفت، برخی هم البته ریشه این بیتفاوتی اجتماعی را در مشکلاتی میبینند که امروز با آن مواجهیم! شهلا کاظمیپور، جامعه شناس در این باره میگوید: «بیتفاوتی اجتماعی پدیده نوظهوری نیست که بخواهیم آن را به امروز ربط بدهیم. در گذشته و پیش از کرونا هم وجود داشته، اما از آنجا که در یکسال اخیر روابط چهره به چهره کمتر شده است، بیشتر خودش را نشان میدهد. البته هرچه جامعهای بزرگتر شده و روابط بین شهروندانش پیچیدهتر شود، میزان تعلقات اجتماعی آن کمتر میشود. حتی درون خانواده هم هرچه روابط رودررو بیشتر باشد، این بیتفاوتی کمتر است. اما در جوامع شهری، با کوچک شدن فضای خانهها ما از اصطلاح اتمیزه شدن خانواده استفاده میکنیم، که شما میبینید در درون یک خانواده، اعضا در کنار هم قرار دارند، اما افراد نسبت بهم بیتوجهاند و هرکس کار خودش را انجام میدهد و همه سرشان در تلفنهای همراهشان است یا از اتاق خودشان بیرون نمیآیند. البته من معتقدم که بعد از کرونا به علت اینکه اعضای خانواده، به ناچار زمان بیشتری را در خانه و در کنار یکدیگر میگذرانند، اتفاقاً این بیتفاوتی نسبت به قبل کمتر شده است. چون به هرحال تعاملات بیشتر شده است و افراد به علت نیمه تعطیل درآمدن و قرنطینه شدن شهرها، میتوانند در کنار یکدیگر وقت بیشتری بگذرانند.» او معتقد است که تغییر رفتارهای اجتماعی را نمیتوان به حساب بیتفاوتی جامعه گذاشت، چراکه این موضوع درواقع، تغییرسبک زندگی است. بویژه بعد از کرونا افراد خودشان را با شیوههای جدید مثل آنلاین بودن یا دورکاری تطبیق دادهاند و ممکن است نوع تعاملات تحت تأثیر عناصر جدیدی قرار گرفته باشد:«بهعبارتی فضای امروز ما را به سمتی سوق داده که باید نسبت به خودمان بیش از گذشته احساس مسئولیت کنیم و پاسخگوی شرایط متفاوتی که به ما تحمیل شده است باشیم، در نتیجه نسبت به نیازهای دیگران توجه کمتری نشان میدهیم. من معتقدم در آیندهای نه چندان دور، دوباره همبستگی و تعاملات اجتماعی زنده میشود، چون روابط اجتماعی از نو سرگرفته میشود.»
کاهش میزان بی تفاوتی اجتماعی بعد از کرونا
مسعود کوثری، جامعه شناس البته نظر متفاوتی دارد. او میگوید بدون در نظر گرفتن شرایط امروز نمیتوان درباره بیتفاوتی اجتماعی جامعه ایران حرف زد، چراکه بعد از کرونا، اتفاقاً ما با شرایطی مواجه شدیم تا متوجه شویم که مردم تاچه اندازه به سرنوشت یکدیگر اهمیت میدهند. براین اساس اگر بخواهیم به آمار ستاد ملی مقابله با کرونا درباره میزان رعایت پروتکلها دقت کنیم، متوجه میشویم که میزان بیتفاوتی با شیب مناسبی از ابتدا تا به امروز کاهش یافته است. این یعنی میزان توجه شهروندان روبه افزایش بوده. پس اینکه میزان بیتفاوتی افزایش یافته نمیتواند گزینه صحیحی باشد. از طرفی میزان نارضایتی به دلایل مختلف در بین همه مردم در کشورهای مختلف وجود دارد که این امری طبیعی است که بخشی به علت ناکارآمدی سیستم است. مردم هم حق دارند و دچار فرسایش شدهاند. به هرحال دیر یا زود اگر فکری برای این وضعیت نشود، قرنطینه ممکن است شکسته شود و وضعیت به مراتب بدتر از گذشته شود. این ناشی از بیتفاوتی اجتماعی نیست، بلکه کوتاهی سیستمی است. دور شدن افراد از روابط عاطفی و اجتماعی تا حدی قابل کنترل است، اما در نهایت سد مقاومت افراد را میشکند و ما نمیتوانیم اسم آن را بیتفاوتی اجتماعی بگذاریم! او معتقد است که برخلاف گزارههایی که تأکید دارد مردم دیگر نمیتوانند به سطح تعاملات ارتباطی گذشته برگردند و دچار خودخواهی اجتماعی شدهاند، اتفاقاً افراد به شرایط سابق برمیگردند، اما ممکن است تعریف بسیاری از مفاهیم اجتماعی تغییر کرده باشد. مثل اینکه تماسهای مجازی جای روابط خانوادگی را بگیرد، اما این به معنای تخریب سطح روابط اجتماعی نیست که اتفاقاً در برخی موارد مثل جلوگیری از شیوع آنفلوانزا به نفع مردم هم شده است و ممکن است رعایت سطح بهداشت و کاهش ارتباطات رودررو به نتایج مثبتی منجر شود.»
تغییر با افزایش امید به آینده
سعید معدنی، جامعه شناس با طرح این سؤال که چرا مردم بیتفاوت شدهاند، به روند تاریخی این موضوع اشاره میکند: «شما زمان جنگ را در نظر بگیرید، در آن شرایط سخت، میزان مشارکت مردم بالا بود و افراد نسبت به یکدیگر بیتوجه نبودند، یا حتی در دوره سازندگی با وجود مشکلات اقتصادی هم مردم حضور جدی داشتند، اما الان «بی تفاوتی اجتماعی» را انتخاب کردهاند. چون در آن دورهها امید به بهبود وجود داشت و میدانستند به هرحال از این مراحل عبور میکنند، اما وضعیت اقتصادی و اجتماعی نگران کننده امروز، نوید روزهای سخت تری را میدهد. از سویی توان اقتصادی مردم کاهش یافته، سطح روابط بینالملل نسبت به گذشته تغییر کرده، معضلات زیست محیطی مثل آلودگی هوا و ترافیک آزاردهنده شده و مردم میبینند که مشارکتشان عملاً مسألهای را حل نکرده است، بنابراین احساس میکنند که تلاششان بیهوده بوده و دچار سرخوردگی اجتماعی میشوند و این سرخوردگی آغاز بیتفاوتی اجتماعی است.» به گفته او، در شرایط کرونا، اگرچه یک همذات پنداری جهانی وجود داشت و میدانستیم که مسأله فقط کشور ما نیست، اما افزایش آمار تلفات در دورهای و حالا هم بحثهای جانبی دیگر موجب شده تا به این بیتفاوتی بیشتر دامن زده شود. راه حل تنها تغییر این وضعیت و افزایش امید به آینده در میان مردم است.»
کارزار جدید شهرداری تهران برای کاستن از مشکلات آپارتماننشینی
چاردیواری اجباری
محمد معصومیان
گزارش نویس
دیگر چاردیواری مثل گذشته اختیاری نیست. دیوار خانه شما دیوار خانه همسایه است و حتی میشود در بعضی از خانهها صدای دعوای همسایه دیوار به دیوار را شنید. تازه این بخش کوچکی از یک کلیتی به نام آپارتمان نشینی است؛ پدیده مدرنی که تقریباً 50 سال است به ایران وارد شده، مانند بسیاری از چیزهای دیگری که خودشان آمدند اما فرهنگشان جا نیفتاد که نیفتاد. حالا بعد از این همه سال شهرداری کمپینی برای ارتقای فرهنگ آپارتماننشینی راه انداخته است؛ کمپینی که شهردار تهران آن را ابلاغ کرد تا شاید از این طریق دیگر کسی ته سیگارش را در راه پله نیندازد یا برای «هزینه کرد» های دسته جمعی ساکنان برای آپارتمان یکی از واحدها نگوید مشکل من نیست.
از راه که میرسد نامه استعفای مدیر ساختمان را روی تابلوی موکت کثیفی که کنار در نصب شده است، میبیند. آقای مدیر در متن نامه توضیح داده به علت طبله کردن موزاییکهای کف پارکینگ از مدیریت استعفا داده است. بعدتر او توضیح میدهد که چند سال پیش پارکینگ دهان باز میکند و ماشینی را که روی آن قسمت پارک شده بوده، با کمک آتشنشانان بیرون میکشند. همه ساختمان هزینه را تقبل میکنند جز یک واحد که قول میدهد چند ماه بعد پرداخت کند. چند ماه میگذرد و مدیر ساختمان با چند برابر هزینه برای شکایت از همسایه بالاخره پول را میگیرد. حالا پارکینگ باز همان مشکل را پیدا کرده و مدیریت هم دوباره مشغول جمع کردن هزینه است و باز همان همسایه گفته این بار اصلاً به او مربوط نیست. مدیر هم نمیخواهد از نو زیر بار شکایت برود و از طرفی هم اگر زمین دوباره دهان باز کند، او مسئول است.
شهره قمر فلاح جامعه شناس شهری معتقد است ما زندگی جمعی را بلد نیستیم و بجز مجتمعهایی که به صورت سازمانی و هیأت مدیرهای اداره میشوند باقی آپارتمانها با مشکلات زیادی درگیر هستند: «متأسفانه هنوز این باور در ما جا نیفتاده که نفع ما در گرو نفع جمعی است. ما منفعت خود را فردی تعریف میکنیم.»
او که در سال 1354 برای پروژه دانشجویی بر روی مشکلات شهری و آپارتمان نشینی محله «شهرزیبا» کار کرده و بیش از 100 پرسشنامه در محلات آپارتمانی ایران پر کرده است از مشکلاتی میگوید که در این سالها کم و بیش هنوز هم ادامه دارد. فلاح مشکلات آپارتماننشینی را به خلقیات ایرانی گره میزند؛ خلقیاتی که ریشه در تاریخ ایران دارد، ریشه در سالها زندگی در خانههای حیاط دار و مستقل که دیگر به خاطره تبدیل شده است: «عینیت زودتر از ذهنیت تغییر میکند. ما زندگی شهرنشینی داریم و فرم زندگی ما تقریباً مدرن شده است اما هنوز نتوانستهایم باهم کنار بیاییم و این را میشود در دیگر کارهای گروهی هم دید.» او ریشه این باور را که نفع فرد و خانواده بر جامعه ارجحیت دارد در کمبود منابع میداند: «ما بجز در شمال کشور در باقی شهرها معماری درونگرا داریم، زندگی مخفی داریم، اینها ریشه در این دارد که ما در کشور کمبود منابع غذایی و طبیعی و درآمدی داشتیم، همین حالا هم مشاهده میکنید که چقدر روستاهای ما به علت نبود مدیریت ملی آب روابط پر تنش دارند.»
لابد همین الان که درحال مطالعه هستید صدای کوبیدن پای بچههای کوچک همسایه طبقه بالایی را میشنوید یا شاید هم به آخرین دعوای لفظی که بین شما و همسایه اتفاق افتاده فکر میکنید که از او خواسته بودید در را موقع بستن در ساعت 6 صبح محکم نکوبد. آنطور که آخرین نظرسنجیها در تهران نشان داده است، 34 درصد آپارتماننشینان از ناآگاهی همسایهها از قوانین آپارتماننشینی، 30 درصد از رعایت نشدن نظافت و بهداشت راهپله و راهرو، 24 درصد از پرداخت نشدن حق شارژ یا خرجهای مشترک، 18 درصد از تردد همسایهها به ویژه در ساعات استراحت، 22 درصد از کشیدن سیگار و انداختن فیلتر در راهرو، 30 درصد از بازی و سروصدای کودکان و 28 درصد از استفاده شخصی از فضاهای مشترک گلایه دارند. این آمارها را مجتبی دانشور مدیرکل آموزش شهروندی شهرداری تهران به رسانهها گفته است.
وی در گفت وگو با «ایران» براساس آخرین سرشماری نفوس و مسکن سال 95 و کار پژوهشی که سال 90 توسط معاونت اجتماعی انجام شده بود از آپارتماننشینی 90 درصد ساکنان تهران میگوید: «در حوزه آپارتماننشینی کمپین یا مجموعه پیامهای آموزشی به صورت متمرکز از طرف شهرداری یا ارگان دیگری انجام نشده بود شاید در حد جسته و گریخته انجام شد ولی به صورت منسجم نداشتیم. بخشی از آموزشهای شهروندی که ما در مجموعه اداره کل آموزش شهروندی انجام میدهیم، متناظر با اقداماتی است که افراد یا شهروندان باید در مجتمع مسکونی خود انجام بدهند. روی همین حساب ما پویش ارتقای فرهنگ آپارتماننشینی با شعار «هم سایه هم» را آغاز کردیم.»
این کمپین قرار است بر 3 محور اساسی استوار باشد. دانشور این محورها را این طور معرفی میکند: «بحث مشارکت و همسایگی که به ارتباط اجتماعی و مشارکت شهروندان روی اداره مجتمع مسکونی و همراهی با هم تکیه دارد، بحث دوم حریم خصوصی و قوانین و مقررات است که بیشتر روی قوانین و مقررات آپارتماننشینی و رعایت حریم خصوصی استوار است و بخش سوم که بحث محیط زیست و پسماند است.» او از راه اندازی ستادهایی در شهرداریهای همه مناطق تهران میگوید که قرار است علاوه بر نشر و تولیدات آموزشی در فضای مجازی و تبلیغات شهری به صورت میدانی هم کار آموزشی انجام دهند: «سعی کردیم کامل و جامع و به اصطلاح مانند یک کمپین 360 درجهای عمل کنیم. در کنار این کارها و مدیریت ما بحث علمی این کمپین را از یک سال پیش آغاز کردیم و بیش از 40 عنوان کتاب در دست انتشار داریم.»
قمر فلاح می گوید: استفاده از آپارتمان در ایران مغایر با کاربری آن در کشورهای غربی است. او معتقد است در کشورهای غربی آپارتمان کوچک عمدتاً کاربری خوابگاهی دارد در حالی که در ایران کاربردی چندگانه دارد: «در ایران ما مهمان به خانه میآوریم و فرهنگ همسفرهای داریم، بچههای ما در خانه تکالیف مدرسه را انجام میدهند و اینها باعث شده است استفاده ما از خانه بیشتر از توان آن باشد.» او معتقد است یکی از راهها برای موفقیت کمپین ارتقای فرهنگ آپارتماننشینی، ساماندهی کودکانی است که خانههای کوچک آپارتمانی پاسخگوی نیازهای آنها نیست: «ما باید در کنار گسترش آپارتماننشینی پارک و فضای سبز بیشتری در شهر احداث میکردیم، باید فرهنگسراهای ما فعالتر عمل میکردند تا بچهها را از خانه بیرون بیاورند. در کنار اینها ما باید آموزش زندگی جمعی داشته باشیم تا بدانیم پشت درهای آپارتمان ما فضای عمومی نیست و باید همانطور که خانه خود را تمیز نگه میداریم، فضای پشت در و راهرو را هم جزئی از خانه بدانیم.»
با شیوع ویروس کرونا استفاده از خانه به عنوان محلی امن در برابر ویروس ترویج شد. در تمام تبلیغات و پیامهای بهداشتی مردم تشویق به در خانه ماندن شدند و میشوند. با ادامه این همهگیری تمام خانههایی که روزی شبیه خوابگاه بود تبدیل به قلعهای امن شد و این در خانه ماندن، افراد بیشتری را هم عصبی و هم مضطرب کرده است. اگر تا همین سال پیش هیچ وقت صدای راه رفتن همسایه در راهپله را نشنیده بودید حالا هر روز این صدای قدمها را خواهید شنید. اگر به خاطر از صبح تا شب سر کار بودن حتی نمیدانستید همسایه شما کیست حالا شاید هر روز صدای حرفهای خصوصی آنها هم به گوش شما برسد. در واقع اینجاست که حضور کمپینها و پیامهای آموزشی در مورد فرهنگ آپارتماننشینی لزوم بیشتری پیدا میکند؛ لزومی از روی اجبار و برای زندگی راحتتر در کنار هم با رعایت قوانین و آداب آپارتماننشینی.
گزارش نویس
دیگر چاردیواری مثل گذشته اختیاری نیست. دیوار خانه شما دیوار خانه همسایه است و حتی میشود در بعضی از خانهها صدای دعوای همسایه دیوار به دیوار را شنید. تازه این بخش کوچکی از یک کلیتی به نام آپارتمان نشینی است؛ پدیده مدرنی که تقریباً 50 سال است به ایران وارد شده، مانند بسیاری از چیزهای دیگری که خودشان آمدند اما فرهنگشان جا نیفتاد که نیفتاد. حالا بعد از این همه سال شهرداری کمپینی برای ارتقای فرهنگ آپارتماننشینی راه انداخته است؛ کمپینی که شهردار تهران آن را ابلاغ کرد تا شاید از این طریق دیگر کسی ته سیگارش را در راه پله نیندازد یا برای «هزینه کرد» های دسته جمعی ساکنان برای آپارتمان یکی از واحدها نگوید مشکل من نیست.
از راه که میرسد نامه استعفای مدیر ساختمان را روی تابلوی موکت کثیفی که کنار در نصب شده است، میبیند. آقای مدیر در متن نامه توضیح داده به علت طبله کردن موزاییکهای کف پارکینگ از مدیریت استعفا داده است. بعدتر او توضیح میدهد که چند سال پیش پارکینگ دهان باز میکند و ماشینی را که روی آن قسمت پارک شده بوده، با کمک آتشنشانان بیرون میکشند. همه ساختمان هزینه را تقبل میکنند جز یک واحد که قول میدهد چند ماه بعد پرداخت کند. چند ماه میگذرد و مدیر ساختمان با چند برابر هزینه برای شکایت از همسایه بالاخره پول را میگیرد. حالا پارکینگ باز همان مشکل را پیدا کرده و مدیریت هم دوباره مشغول جمع کردن هزینه است و باز همان همسایه گفته این بار اصلاً به او مربوط نیست. مدیر هم نمیخواهد از نو زیر بار شکایت برود و از طرفی هم اگر زمین دوباره دهان باز کند، او مسئول است.
شهره قمر فلاح جامعه شناس شهری معتقد است ما زندگی جمعی را بلد نیستیم و بجز مجتمعهایی که به صورت سازمانی و هیأت مدیرهای اداره میشوند باقی آپارتمانها با مشکلات زیادی درگیر هستند: «متأسفانه هنوز این باور در ما جا نیفتاده که نفع ما در گرو نفع جمعی است. ما منفعت خود را فردی تعریف میکنیم.»
او که در سال 1354 برای پروژه دانشجویی بر روی مشکلات شهری و آپارتمان نشینی محله «شهرزیبا» کار کرده و بیش از 100 پرسشنامه در محلات آپارتمانی ایران پر کرده است از مشکلاتی میگوید که در این سالها کم و بیش هنوز هم ادامه دارد. فلاح مشکلات آپارتماننشینی را به خلقیات ایرانی گره میزند؛ خلقیاتی که ریشه در تاریخ ایران دارد، ریشه در سالها زندگی در خانههای حیاط دار و مستقل که دیگر به خاطره تبدیل شده است: «عینیت زودتر از ذهنیت تغییر میکند. ما زندگی شهرنشینی داریم و فرم زندگی ما تقریباً مدرن شده است اما هنوز نتوانستهایم باهم کنار بیاییم و این را میشود در دیگر کارهای گروهی هم دید.» او ریشه این باور را که نفع فرد و خانواده بر جامعه ارجحیت دارد در کمبود منابع میداند: «ما بجز در شمال کشور در باقی شهرها معماری درونگرا داریم، زندگی مخفی داریم، اینها ریشه در این دارد که ما در کشور کمبود منابع غذایی و طبیعی و درآمدی داشتیم، همین حالا هم مشاهده میکنید که چقدر روستاهای ما به علت نبود مدیریت ملی آب روابط پر تنش دارند.»
لابد همین الان که درحال مطالعه هستید صدای کوبیدن پای بچههای کوچک همسایه طبقه بالایی را میشنوید یا شاید هم به آخرین دعوای لفظی که بین شما و همسایه اتفاق افتاده فکر میکنید که از او خواسته بودید در را موقع بستن در ساعت 6 صبح محکم نکوبد. آنطور که آخرین نظرسنجیها در تهران نشان داده است، 34 درصد آپارتماننشینان از ناآگاهی همسایهها از قوانین آپارتماننشینی، 30 درصد از رعایت نشدن نظافت و بهداشت راهپله و راهرو، 24 درصد از پرداخت نشدن حق شارژ یا خرجهای مشترک، 18 درصد از تردد همسایهها به ویژه در ساعات استراحت، 22 درصد از کشیدن سیگار و انداختن فیلتر در راهرو، 30 درصد از بازی و سروصدای کودکان و 28 درصد از استفاده شخصی از فضاهای مشترک گلایه دارند. این آمارها را مجتبی دانشور مدیرکل آموزش شهروندی شهرداری تهران به رسانهها گفته است.
وی در گفت وگو با «ایران» براساس آخرین سرشماری نفوس و مسکن سال 95 و کار پژوهشی که سال 90 توسط معاونت اجتماعی انجام شده بود از آپارتماننشینی 90 درصد ساکنان تهران میگوید: «در حوزه آپارتماننشینی کمپین یا مجموعه پیامهای آموزشی به صورت متمرکز از طرف شهرداری یا ارگان دیگری انجام نشده بود شاید در حد جسته و گریخته انجام شد ولی به صورت منسجم نداشتیم. بخشی از آموزشهای شهروندی که ما در مجموعه اداره کل آموزش شهروندی انجام میدهیم، متناظر با اقداماتی است که افراد یا شهروندان باید در مجتمع مسکونی خود انجام بدهند. روی همین حساب ما پویش ارتقای فرهنگ آپارتماننشینی با شعار «هم سایه هم» را آغاز کردیم.»
این کمپین قرار است بر 3 محور اساسی استوار باشد. دانشور این محورها را این طور معرفی میکند: «بحث مشارکت و همسایگی که به ارتباط اجتماعی و مشارکت شهروندان روی اداره مجتمع مسکونی و همراهی با هم تکیه دارد، بحث دوم حریم خصوصی و قوانین و مقررات است که بیشتر روی قوانین و مقررات آپارتماننشینی و رعایت حریم خصوصی استوار است و بخش سوم که بحث محیط زیست و پسماند است.» او از راه اندازی ستادهایی در شهرداریهای همه مناطق تهران میگوید که قرار است علاوه بر نشر و تولیدات آموزشی در فضای مجازی و تبلیغات شهری به صورت میدانی هم کار آموزشی انجام دهند: «سعی کردیم کامل و جامع و به اصطلاح مانند یک کمپین 360 درجهای عمل کنیم. در کنار این کارها و مدیریت ما بحث علمی این کمپین را از یک سال پیش آغاز کردیم و بیش از 40 عنوان کتاب در دست انتشار داریم.»
قمر فلاح می گوید: استفاده از آپارتمان در ایران مغایر با کاربری آن در کشورهای غربی است. او معتقد است در کشورهای غربی آپارتمان کوچک عمدتاً کاربری خوابگاهی دارد در حالی که در ایران کاربردی چندگانه دارد: «در ایران ما مهمان به خانه میآوریم و فرهنگ همسفرهای داریم، بچههای ما در خانه تکالیف مدرسه را انجام میدهند و اینها باعث شده است استفاده ما از خانه بیشتر از توان آن باشد.» او معتقد است یکی از راهها برای موفقیت کمپین ارتقای فرهنگ آپارتماننشینی، ساماندهی کودکانی است که خانههای کوچک آپارتمانی پاسخگوی نیازهای آنها نیست: «ما باید در کنار گسترش آپارتماننشینی پارک و فضای سبز بیشتری در شهر احداث میکردیم، باید فرهنگسراهای ما فعالتر عمل میکردند تا بچهها را از خانه بیرون بیاورند. در کنار اینها ما باید آموزش زندگی جمعی داشته باشیم تا بدانیم پشت درهای آپارتمان ما فضای عمومی نیست و باید همانطور که خانه خود را تمیز نگه میداریم، فضای پشت در و راهرو را هم جزئی از خانه بدانیم.»
با شیوع ویروس کرونا استفاده از خانه به عنوان محلی امن در برابر ویروس ترویج شد. در تمام تبلیغات و پیامهای بهداشتی مردم تشویق به در خانه ماندن شدند و میشوند. با ادامه این همهگیری تمام خانههایی که روزی شبیه خوابگاه بود تبدیل به قلعهای امن شد و این در خانه ماندن، افراد بیشتری را هم عصبی و هم مضطرب کرده است. اگر تا همین سال پیش هیچ وقت صدای راه رفتن همسایه در راهپله را نشنیده بودید حالا هر روز این صدای قدمها را خواهید شنید. اگر به خاطر از صبح تا شب سر کار بودن حتی نمیدانستید همسایه شما کیست حالا شاید هر روز صدای حرفهای خصوصی آنها هم به گوش شما برسد. در واقع اینجاست که حضور کمپینها و پیامهای آموزشی در مورد فرهنگ آپارتماننشینی لزوم بیشتری پیدا میکند؛ لزومی از روی اجبار و برای زندگی راحتتر در کنار هم با رعایت قوانین و آداب آپارتماننشینی.
اخبار سینمایی هفته اول بهمنماه
در اکران این هفته به مشروح این اخبار خواهیم پرداخت: جوایز سینمای ایران در جشنوارههای جهانی؛ فیلم «جنایت بیدقت» شهرام مکری و «بندر بند» منیژه حکمت. اعلام برگزیدگان سی و هفتمین جشنواره بین المللی فیلم کوتاه تهران که یکم تا پنجم بهمن ماه در پردیس ایرانمال برگزار شد و اعلام اسامی نامزدهای بخشهای مختلف سی و نهمین جشنواره فیلم فجر. / گروه چندرسانهای «ایران»
سلام ایران
هر روز با شما در اینجا خواهیم بود، صدای شما، حرف شما و پیشنهاد شما را می شنویم و می خوانیم و بازگو می کنیم. با ما همراه باشید، بگویید و بنویسید
تلفن: 88769075 - 021 پیامک: 3000451213
نظــــــر مـــردم
تا کی باید شاهد جولان معتادان باشیم/ علی امانی از فولادشهر اصفهان: تاکی باید شاهد باشیم معتادان زن و مرد همینطور در محلهها جولان بدهند و در محلهها شوتینگها خوابگاه آنها شده است. هرچه به شهرداری و نیروی انتظامی فولادشهر (اصفهان) اطلاع میدهیم، فایده ندارد و هرچه در دسترسشان باشد، به سرقت میبرند. امیدواریم مسئولان برای کنترل این اوضاع چارهای بیندیشند.
آزاد سازی سهام عدالت / یک شهروند: درخصوص آزادسازی سهام عدالت که هر شخص خودش بتواند خرید و فروش کند پیگیری نمایید. چرا وقتی خودمان مثل سایر سهمها میتوانیم خرید و فروش کنیم به بانک یا کارگزاری واگذار بشود تا آنها هم هر وقت دوست داشتند اقدام کنند و بعد از چند ماه کم کم پولش را واریز کنند.
لطفاً به داد معلمان جدیدالاستخدام برسید/ یک شهروند: لطفاً به داد معلمان جدیدالاستخدام برسید که باسختترین شکل ممکن با آزمون و مصاحبه وگزینش واردآموزش و پرورش شدند و اکنون با مدرک دکتری و ارشد و تأهل و30سال سن فقط 2 میلیون وپانصد هزار تومان دریافت میکنند و تا چند سال شامل رتبهبندی نمیشوند.
تأمین مسکن برای اقشار دیگر جامعه/ هومن عدالت: چرا دولت محترم فقط به فکر تأمین مسکن زوجهای جوان است؟ مگر افراد میانسال که فاقد مسکن هستند احتیاج به سرپناه ندارند؟ لطفاً برای این افراد نیز امتیازاتی در نظر گرفته شود.
چرا مطبوعات نمایندگان مجلس را صاحبان قدرت معرفی میکنند؟ آقای اسدپور: این آقایی که بهعنوان نماینده وارد مجلس شده با 8000 رأی و به سرباز وظیفه سیلی میزند. آن وقت مطبوعات مینویسند صاحبان قدرت. کدام قدرت؟ هر قدرتی که از قانون نشأت میگیرد عین صواب و صلاح است و اگر خارج از قانون باشد عین فساد است. این چه صفتی است که مطبوعات عنوان نمودند صاحبان قدرت. مگر مردم به این افراد رأی دادند که بیایند و قانون را زیر پا بگذارند.
تلفن: 88769075 - 021 پیامک: 3000451213
نظــــــر مـــردم
تا کی باید شاهد جولان معتادان باشیم/ علی امانی از فولادشهر اصفهان: تاکی باید شاهد باشیم معتادان زن و مرد همینطور در محلهها جولان بدهند و در محلهها شوتینگها خوابگاه آنها شده است. هرچه به شهرداری و نیروی انتظامی فولادشهر (اصفهان) اطلاع میدهیم، فایده ندارد و هرچه در دسترسشان باشد، به سرقت میبرند. امیدواریم مسئولان برای کنترل این اوضاع چارهای بیندیشند.
آزاد سازی سهام عدالت / یک شهروند: درخصوص آزادسازی سهام عدالت که هر شخص خودش بتواند خرید و فروش کند پیگیری نمایید. چرا وقتی خودمان مثل سایر سهمها میتوانیم خرید و فروش کنیم به بانک یا کارگزاری واگذار بشود تا آنها هم هر وقت دوست داشتند اقدام کنند و بعد از چند ماه کم کم پولش را واریز کنند.
لطفاً به داد معلمان جدیدالاستخدام برسید/ یک شهروند: لطفاً به داد معلمان جدیدالاستخدام برسید که باسختترین شکل ممکن با آزمون و مصاحبه وگزینش واردآموزش و پرورش شدند و اکنون با مدرک دکتری و ارشد و تأهل و30سال سن فقط 2 میلیون وپانصد هزار تومان دریافت میکنند و تا چند سال شامل رتبهبندی نمیشوند.
تأمین مسکن برای اقشار دیگر جامعه/ هومن عدالت: چرا دولت محترم فقط به فکر تأمین مسکن زوجهای جوان است؟ مگر افراد میانسال که فاقد مسکن هستند احتیاج به سرپناه ندارند؟ لطفاً برای این افراد نیز امتیازاتی در نظر گرفته شود.
چرا مطبوعات نمایندگان مجلس را صاحبان قدرت معرفی میکنند؟ آقای اسدپور: این آقایی که بهعنوان نماینده وارد مجلس شده با 8000 رأی و به سرباز وظیفه سیلی میزند. آن وقت مطبوعات مینویسند صاحبان قدرت. کدام قدرت؟ هر قدرتی که از قانون نشأت میگیرد عین صواب و صلاح است و اگر خارج از قانون باشد عین فساد است. این چه صفتی است که مطبوعات عنوان نمودند صاحبان قدرت. مگر مردم به این افراد رأی دادند که بیایند و قانون را زیر پا بگذارند.
حاشیه علیه متن
علی ربیعی
دستیار ارتباطات اجتماعی رئیسجمهوری و سخنگوی دولت
در دورهای که مشکلات اقتصادی و معیشتی ناشی از تحریم و کرونا، زندگی را بر مردم سخت کرده، حاشیههای سیاسی گاه بر طرح مشکلاتی که متن زندگی مردم را متأثر ساخته غلبه میکنند. همواره تلاش کردهام از ورود به این گونه حاشیهها پرهیز کنم و در این یادداشت و مقاله هم بدون ورود به این مناقشات، صرفاً برای ایجاد روشنگری به چند نکته اشاره میکنم. شوربختانه در جریان کشاکشها که گاه به تکهپرانیهای ناشی از عدم بلوغ سیاسی شبیهتر است، در این سالها گزارههایی یکسره تخریبی را شاهد بودهایم که آرام آرام در ادبیات سیاسی رسوب کرده است. نیازی به هیچ سنجش و پیمایشی نیست. اثر اولیه و مستقیم این ادبیات، بر برداشت عمومی جامعه از دلمشغولیهای سیاسیون و امید به آینده و دل نبستن به چرخش نخبگان برای حل مسائل است. متأسفم که عدهای در یک گروه و جناح در کشور در یک تصور نادرست و نابالغ فکر میکنند در هیاهوی تخریب، فقط رقیب تخریب میشود و آنها به کنار مانده و مردم علیه دولت مستقر، به آنها روی خواهند آورد.
آنها نمیدانند که در هیاهوی بزرگنماییها و نارسایینماییها بیش از دولت مستقر، همه در ذهن مردم تخریب میشوند.
۱- در کنار این موضوع اتفاقی در هفته گذشته رخ داد که میخواهم در این یادداشت به آن هم اشاره کنم. با شکایت از وزیر ارتباطات، رئیسجمهوری از ایشان دفاع کرد. پس از آن دو گزاره مطرح شد که یکی به حیطه اختیارات رئیسجمهوری در برعهده گرفتن مسئولیت حفاظت از آزادیهای قانونی مردم در فضای مجازی و دیگری حمله به رئیسجمهوری و دولت برای پاسخگویی درباره گرانی مرغ و تخم مرغ به جای دفاع از وزیر ارتباطات بازمیگردد. برخی روزنامهها و سایتها نیز با تیترها و نوشتههای خود و اشاره به پاسخگویی و محاکمه و... و همچنین برخی تریبوندارها نیز همانند برخی چهرههای شناخته شده یک جریان سعی کردند وارد این نزاع بیهوده شوند.
اولاً رئیس جمهوری به عنوان مجری قانون اساسی صلاحیت دارد درباره تضییع حقوق مردم سخن بگوید و اخطار بدهد و اتفاقاً همانطور که درمورد مرغ و گوشت، رشد و توسعه کشور از ارتباطات زمینی و دریایی و هوایی مسئول است، مسئول حفاظت از شاهراههای ارتباطی و پهنای باند نیز هست و در مقابل وزیر خود نیز وظیفه حمایتی دارد. اینکه حیطه اختیارات عالیترین مقام بعد از رهبری و مسئول اجرایی کشور را در تأمین مرغ و تخم مرغ مردم خلاصه کنیم، قطعاً یک برداشت نارسا و یک بدعت نادرست است. امروز و در دوره پاندمی کرونا و آموزش مجازی و کسبوکارهای اینترنتی است که اهمیت تأکید دولت بر گسترش پهنای باند مشخص میشود. پهنای باند صرفاً برای شبکههای اجتماعی داخلی نیز بسیار فراتر از نیاز و مصرف این شبکههاست. زیرساخت فعلی برای شبکههای اجتماعی داخلی مانند جادهای با ۱۰ باند است که گفته میشود تنها از یک باند آن استفاده شود! ثانیاً حق انتخاب شهروندان در کجای این تصمیمگیریها قرار دارد؟ فرض کنیم پیامرسان ایرانی بهترین پیامرسان جهان باشد؛ اما شهروندان نخواهند به دلیل نقصان این پلتفرمها و پاسخ ندادن به نیازهایشان از آن استفاده کنند، موضع ما چه باید باشد؟ آیا باز هم باید با اعمال تصمیم درباره اختصاص پهنای باند به شبکههای اجتماعی داخلی، از ابزارهای خود برای تغییر خواست مردم استفاده کنیم؟ نکته دیگر اینکه اگر بر این واقعیت اجماع وجود دارد که تمام ارکان، حامی رونق کسب و کار در فضای مجازی هستند، پس بهتر است چالشهای پیش پا افتاده در این عرصه را زودتر حل کنیم. هنوز یک کسبوکار اینترنتی به هر بهانهای دچار مشکل میشود. کسبوکارهای بزرگ را گاه برای یک شکایت چند ده هزارتومانی با مشکل مواجه میکنند. هنوز قانونی برای پلتفرمها در کشور وجود ندارد. هنوز بدیهیترین اصل شکلگیری پلتفرمها در ابهام است. در تمام پلتفرمها و از جمله شبکههای اجتماعی باید میان مسئولیت تولیدکننده محتوا (عرضهکننده) با مالک پلتفرم تفکیک قائل شد؛ امری بدیهی که هنوز در ایران در ابهام مانده است. رئیسجمهوری مثال زد اگر وزیر راه، جاده و اتوبان درست کرده و در این اتوبان تصادف شود، آیا وزیر راه را باید احضار کنند یا پلیس باید مراقبت کند؟ وظایف خودِ راننده را میخواهیم به گردن وزیر راه بگذاریم؟ مثال را بازتر کنیم: اگر در کنار جاده غذایی غیربهداشتی عرضه شود، نظارت بر بهداشت آن واحد صنفی بر عهده وزارت راه است یا وزارت بهداشت؟
اینها همان وظایف مشترک ارکان حاکمیتی است که در این شرایط سخت باید آن را به راهحلی برای تأمین نیازهای مردم و سهولت کسبوکار آنها تبدیل کرد. مردم به همان میزان که دولت را مسئول و پاسخگو میدانند، به همان میزان از مجلس و قوه قضائیه نیز انتظار دارند تا برای رفع این ابهامات و مشکلات همیاری کنند.
۲- بازگردیم به موضوع مقاله. سالهاست عدهای در کشور، بسیار غیرمسئولانه و صرفاً با هدفی سیاسی چشمان خود را بر واقعیتهای بینالمللی و تأثیر آن بر اقتصاد بستهاند و همانطور که به ۱۴۰۰ هم نزدیک میشویم، این ندیدهانگاریها روز به روز ابعادی جدید مییابد. این جریان به رغم اینکه دولت و جریانهای غیر از خود در کشور را متهم به گرایش به غرب یا نرمش در مقابل امریکا میکنند، در یک چرخه تبلیغاتی، امریکا را به کنار گذاشته و هر چه فریاد داشتهاند بر سر دولت میکشند! بخوبی به یاد دارم بعد از سال ۹۷ این بحثها در دولت مطرح شد که بخشی از عواقب تحریم بر زندگی مردم توسط دولت بیان شود تا پاسخ اتهامات و ابهامات ناروا داده شود. اما گفته شد چنانکه همواره باید برای رفع تحریم کوشید اما نباید کام مردم را تلخ کرد و دیگر اینکه جلوی سوءاستفاده دشمنان از جمله ترامپ که همزمان فروپاشی ذهنی جامعه را دنبال میکردند، گرفت. بنابراین هیچ وقت واقعیت تحریم برای حفظ مصالح ملی بیان نشد اما این موضوع باعث شده منتقدان دولت و منتظران ۱۴۰۰ با تیترهای روزنامهها و سخنان خود حتی دست به یک درصدبندی از مقصر زده و بدون اذعان به اینکه تا سال ۹۷ همین دولت در یک وضعیت اقتصادی با رشد و اشتغال مناسب کشور را اداره میکرد و این تحریم است که موجب نابسامانی شده، یکسره به دولت حمله کنند و امروز هم در توئیتهای پیاپی و مقالات و تریبونها از رئیسجمهوری میخواهند اگر قصد پاسخگویی دارد به جای فضای مجازی و پهنای باند، درباره وضع اقتصادی پاسخ دهد. این در حالی است که پیش از این، مسئولان دولت قبلی امریکا مفتخرانه مسئولیت تلاطم اقتصاد ایران و سقوط ارزش پول ملی را بواسطه تحریم ها برعهده گرفتهاند اما حیرتآور است که نه تنها در آن سالهایی که ملت ما زیر بمباران تحریم در تنگنای معیشت و آرامش روانی بودند بلکه امروز هم که آن دولت غیرانسانی امریکا به زبالهدان تاریخ سپرده شده، این عده حاضر نیستند درباره جنایت سازمان یافته تحریم و آثار مخرب آن بر اقتصاد کشور لب بگشایند و چه فرصتی بهتر از این که با سوار شدن بر اسب مراد تحریم، دولت را به کنج بکشانند و همسو با تحریمگران، تا جایی که در توان دارند به آن حمله کنند. هرچند مقامات پیشین امریکا بیپرده مسئولیت این وحشتآفرینی اقتصادی را برای مردم ایران برعهده گرفتهاند اما هنوز منتظریم آنهایی که در داخل کشور به دلایل تنگنظرانه سیاسی در برابر این خباثت سکوت کردند و به جای آن بر طبل ناکارآمدی دولت کوبیدند نیز مسئولیت خود را در رنج مردم بپذیرند. بارها در یادداشتهای هفتگی و نشستهای خبری اشاره کردم که هیچ دولتی نمیتواند بگوید که من عاری از خطا هستم، کمااینکه نه در دولتهای گذشته و آینده نه در دولتهای جهان و نه در میان نهادها و قوا کسی نمیتواند بگوید من بدون نقص هستم؛ اما این انصاف نیست ما مصائب دولت را نادیده گرفته و در زمانی که بهترین فرصت تاریخی برای احقاق حقوق ملت فراهم شده و نتیجه مقاومت اقتصادی مردم قابل رؤیت است، با نگاه صرف به مسائل سیاسی داخلی یک روز از شکست ترامپ به طور تلویحی ناخشنود شویم سپس با نگرانی از تأثیر گشایش وضع زندگی مردم بر انتخابات آینده بگوییم و بکوشیم هیچ گشایشی هم ایجاد نخواهد شد و حتی بسیار جسورانه و بیمنطق دولت را به کنار گذاشتن ارز و گشایش بازار با روی کار آمدن بایدن متهم میکنند! این روزها هر کسی با هر گرایش سیاسی باید به مسئولیت اخلاقی خود عمل کند که امروز روح و روان جامعه را باید مقاوم نگه داشت و کمک کرد دولت ثمره شیرین مقاومت را بتواند به کام جامعه بچشاند.
دستیار ارتباطات اجتماعی رئیسجمهوری و سخنگوی دولت
در دورهای که مشکلات اقتصادی و معیشتی ناشی از تحریم و کرونا، زندگی را بر مردم سخت کرده، حاشیههای سیاسی گاه بر طرح مشکلاتی که متن زندگی مردم را متأثر ساخته غلبه میکنند. همواره تلاش کردهام از ورود به این گونه حاشیهها پرهیز کنم و در این یادداشت و مقاله هم بدون ورود به این مناقشات، صرفاً برای ایجاد روشنگری به چند نکته اشاره میکنم. شوربختانه در جریان کشاکشها که گاه به تکهپرانیهای ناشی از عدم بلوغ سیاسی شبیهتر است، در این سالها گزارههایی یکسره تخریبی را شاهد بودهایم که آرام آرام در ادبیات سیاسی رسوب کرده است. نیازی به هیچ سنجش و پیمایشی نیست. اثر اولیه و مستقیم این ادبیات، بر برداشت عمومی جامعه از دلمشغولیهای سیاسیون و امید به آینده و دل نبستن به چرخش نخبگان برای حل مسائل است. متأسفم که عدهای در یک گروه و جناح در کشور در یک تصور نادرست و نابالغ فکر میکنند در هیاهوی تخریب، فقط رقیب تخریب میشود و آنها به کنار مانده و مردم علیه دولت مستقر، به آنها روی خواهند آورد.
آنها نمیدانند که در هیاهوی بزرگنماییها و نارسایینماییها بیش از دولت مستقر، همه در ذهن مردم تخریب میشوند.
۱- در کنار این موضوع اتفاقی در هفته گذشته رخ داد که میخواهم در این یادداشت به آن هم اشاره کنم. با شکایت از وزیر ارتباطات، رئیسجمهوری از ایشان دفاع کرد. پس از آن دو گزاره مطرح شد که یکی به حیطه اختیارات رئیسجمهوری در برعهده گرفتن مسئولیت حفاظت از آزادیهای قانونی مردم در فضای مجازی و دیگری حمله به رئیسجمهوری و دولت برای پاسخگویی درباره گرانی مرغ و تخم مرغ به جای دفاع از وزیر ارتباطات بازمیگردد. برخی روزنامهها و سایتها نیز با تیترها و نوشتههای خود و اشاره به پاسخگویی و محاکمه و... و همچنین برخی تریبوندارها نیز همانند برخی چهرههای شناخته شده یک جریان سعی کردند وارد این نزاع بیهوده شوند.
اولاً رئیس جمهوری به عنوان مجری قانون اساسی صلاحیت دارد درباره تضییع حقوق مردم سخن بگوید و اخطار بدهد و اتفاقاً همانطور که درمورد مرغ و گوشت، رشد و توسعه کشور از ارتباطات زمینی و دریایی و هوایی مسئول است، مسئول حفاظت از شاهراههای ارتباطی و پهنای باند نیز هست و در مقابل وزیر خود نیز وظیفه حمایتی دارد. اینکه حیطه اختیارات عالیترین مقام بعد از رهبری و مسئول اجرایی کشور را در تأمین مرغ و تخم مرغ مردم خلاصه کنیم، قطعاً یک برداشت نارسا و یک بدعت نادرست است. امروز و در دوره پاندمی کرونا و آموزش مجازی و کسبوکارهای اینترنتی است که اهمیت تأکید دولت بر گسترش پهنای باند مشخص میشود. پهنای باند صرفاً برای شبکههای اجتماعی داخلی نیز بسیار فراتر از نیاز و مصرف این شبکههاست. زیرساخت فعلی برای شبکههای اجتماعی داخلی مانند جادهای با ۱۰ باند است که گفته میشود تنها از یک باند آن استفاده شود! ثانیاً حق انتخاب شهروندان در کجای این تصمیمگیریها قرار دارد؟ فرض کنیم پیامرسان ایرانی بهترین پیامرسان جهان باشد؛ اما شهروندان نخواهند به دلیل نقصان این پلتفرمها و پاسخ ندادن به نیازهایشان از آن استفاده کنند، موضع ما چه باید باشد؟ آیا باز هم باید با اعمال تصمیم درباره اختصاص پهنای باند به شبکههای اجتماعی داخلی، از ابزارهای خود برای تغییر خواست مردم استفاده کنیم؟ نکته دیگر اینکه اگر بر این واقعیت اجماع وجود دارد که تمام ارکان، حامی رونق کسب و کار در فضای مجازی هستند، پس بهتر است چالشهای پیش پا افتاده در این عرصه را زودتر حل کنیم. هنوز یک کسبوکار اینترنتی به هر بهانهای دچار مشکل میشود. کسبوکارهای بزرگ را گاه برای یک شکایت چند ده هزارتومانی با مشکل مواجه میکنند. هنوز قانونی برای پلتفرمها در کشور وجود ندارد. هنوز بدیهیترین اصل شکلگیری پلتفرمها در ابهام است. در تمام پلتفرمها و از جمله شبکههای اجتماعی باید میان مسئولیت تولیدکننده محتوا (عرضهکننده) با مالک پلتفرم تفکیک قائل شد؛ امری بدیهی که هنوز در ایران در ابهام مانده است. رئیسجمهوری مثال زد اگر وزیر راه، جاده و اتوبان درست کرده و در این اتوبان تصادف شود، آیا وزیر راه را باید احضار کنند یا پلیس باید مراقبت کند؟ وظایف خودِ راننده را میخواهیم به گردن وزیر راه بگذاریم؟ مثال را بازتر کنیم: اگر در کنار جاده غذایی غیربهداشتی عرضه شود، نظارت بر بهداشت آن واحد صنفی بر عهده وزارت راه است یا وزارت بهداشت؟
اینها همان وظایف مشترک ارکان حاکمیتی است که در این شرایط سخت باید آن را به راهحلی برای تأمین نیازهای مردم و سهولت کسبوکار آنها تبدیل کرد. مردم به همان میزان که دولت را مسئول و پاسخگو میدانند، به همان میزان از مجلس و قوه قضائیه نیز انتظار دارند تا برای رفع این ابهامات و مشکلات همیاری کنند.
۲- بازگردیم به موضوع مقاله. سالهاست عدهای در کشور، بسیار غیرمسئولانه و صرفاً با هدفی سیاسی چشمان خود را بر واقعیتهای بینالمللی و تأثیر آن بر اقتصاد بستهاند و همانطور که به ۱۴۰۰ هم نزدیک میشویم، این ندیدهانگاریها روز به روز ابعادی جدید مییابد. این جریان به رغم اینکه دولت و جریانهای غیر از خود در کشور را متهم به گرایش به غرب یا نرمش در مقابل امریکا میکنند، در یک چرخه تبلیغاتی، امریکا را به کنار گذاشته و هر چه فریاد داشتهاند بر سر دولت میکشند! بخوبی به یاد دارم بعد از سال ۹۷ این بحثها در دولت مطرح شد که بخشی از عواقب تحریم بر زندگی مردم توسط دولت بیان شود تا پاسخ اتهامات و ابهامات ناروا داده شود. اما گفته شد چنانکه همواره باید برای رفع تحریم کوشید اما نباید کام مردم را تلخ کرد و دیگر اینکه جلوی سوءاستفاده دشمنان از جمله ترامپ که همزمان فروپاشی ذهنی جامعه را دنبال میکردند، گرفت. بنابراین هیچ وقت واقعیت تحریم برای حفظ مصالح ملی بیان نشد اما این موضوع باعث شده منتقدان دولت و منتظران ۱۴۰۰ با تیترهای روزنامهها و سخنان خود حتی دست به یک درصدبندی از مقصر زده و بدون اذعان به اینکه تا سال ۹۷ همین دولت در یک وضعیت اقتصادی با رشد و اشتغال مناسب کشور را اداره میکرد و این تحریم است که موجب نابسامانی شده، یکسره به دولت حمله کنند و امروز هم در توئیتهای پیاپی و مقالات و تریبونها از رئیسجمهوری میخواهند اگر قصد پاسخگویی دارد به جای فضای مجازی و پهنای باند، درباره وضع اقتصادی پاسخ دهد. این در حالی است که پیش از این، مسئولان دولت قبلی امریکا مفتخرانه مسئولیت تلاطم اقتصاد ایران و سقوط ارزش پول ملی را بواسطه تحریم ها برعهده گرفتهاند اما حیرتآور است که نه تنها در آن سالهایی که ملت ما زیر بمباران تحریم در تنگنای معیشت و آرامش روانی بودند بلکه امروز هم که آن دولت غیرانسانی امریکا به زبالهدان تاریخ سپرده شده، این عده حاضر نیستند درباره جنایت سازمان یافته تحریم و آثار مخرب آن بر اقتصاد کشور لب بگشایند و چه فرصتی بهتر از این که با سوار شدن بر اسب مراد تحریم، دولت را به کنج بکشانند و همسو با تحریمگران، تا جایی که در توان دارند به آن حمله کنند. هرچند مقامات پیشین امریکا بیپرده مسئولیت این وحشتآفرینی اقتصادی را برای مردم ایران برعهده گرفتهاند اما هنوز منتظریم آنهایی که در داخل کشور به دلایل تنگنظرانه سیاسی در برابر این خباثت سکوت کردند و به جای آن بر طبل ناکارآمدی دولت کوبیدند نیز مسئولیت خود را در رنج مردم بپذیرند. بارها در یادداشتهای هفتگی و نشستهای خبری اشاره کردم که هیچ دولتی نمیتواند بگوید که من عاری از خطا هستم، کمااینکه نه در دولتهای گذشته و آینده نه در دولتهای جهان و نه در میان نهادها و قوا کسی نمیتواند بگوید من بدون نقص هستم؛ اما این انصاف نیست ما مصائب دولت را نادیده گرفته و در زمانی که بهترین فرصت تاریخی برای احقاق حقوق ملت فراهم شده و نتیجه مقاومت اقتصادی مردم قابل رؤیت است، با نگاه صرف به مسائل سیاسی داخلی یک روز از شکست ترامپ به طور تلویحی ناخشنود شویم سپس با نگرانی از تأثیر گشایش وضع زندگی مردم بر انتخابات آینده بگوییم و بکوشیم هیچ گشایشی هم ایجاد نخواهد شد و حتی بسیار جسورانه و بیمنطق دولت را به کنار گذاشتن ارز و گشایش بازار با روی کار آمدن بایدن متهم میکنند! این روزها هر کسی با هر گرایش سیاسی باید به مسئولیت اخلاقی خود عمل کند که امروز روح و روان جامعه را باید مقاوم نگه داشت و کمک کرد دولت ثمره شیرین مقاومت را بتواند به کام جامعه بچشاند.
سواد برای نوشتن؛ پهنباند برای معیشت و اقتصاد
محمدجواد آذریجهرمی
وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات
دوســت داشـــت داستان خودش را بنویسد؛ اما افسوس که الف-با را دوست نداشت. این یک خـــــط حکایـــت دوری از ما نیست؛ همه کسانی که میخواهند اقتصاد و معیشت رشد کند؛ اما حاضر نیستند تا زیرساختهای اصلی آن مثل شفافیت یا بازار؛ و مهمتر از آنها زیرساخت دیجیتال کشور رشد پیدا کند. در این دورهای که بهنام عصر دیجیتال شناخته میشود؛ زیرساختیتر از شفافیت و بازار، زیرساخت فناوری اطلاعات است. زیرساختی که بدون توسعه آن، قطعاً شفافیت، بهرهوری و رشد اقتصادی تحقق نمییابد. زیرساخت دیجیتال پیشنیاز شکلگیری و رشد هر بازاری است.
بازار کامل و ایدهآل با ویژگیهایی مانند «رفتار عقلایی»، «دسترسی به اطلاعات» (یا همان «عدم تقارن اطلاعات» به زبان اقتصاد) یا «جابهجایی سریع عوامل تولید» در متون اقتصادی یاد میشود؛ اما بازار است که با ابزار دیجیتال میتواند از همیشه بازارتر شود. پلتفرمهای دیجیتال یعنی جایی که مشتریان اطلاعات کاملی دارند از قیمتهای سایر عرضهکنندگان و ویژگیهای متمایزکننده آن کالا یا خدمت؛ فناوری اطلاعات است که امکان جابهجایی عوامل تولید را سریعتر فراهم میکند. اما این ویژگیهای بازار در هیچ بازار فیزیکی به پای بازارهای مجازی و پلتفرمها نمیرسد؛ جایی که مقایسهها امکانپذیرتر میشود. پهنباند به این معنا الفبای اصلی بازار است. دولتها اگر میخواهند بازار را شکل دهند و از آن محافظت کنند چارهای ندارند جز آنکه دسترسی پهنباند را تضمین کنند.
وقتی از پهنباند صحبت میشود؛ از زیرساخت دسترسی مردم و فراگیرشدن بهرهگیری از ابزارهای دیجیتال و نهایتاً پلتفرمهایی صحبت میشود که در دنیای امروز جزء حیاتی بازارها هستند.
مطالعات بانک جهانی نشان میدهد که توسعه پهنباند یکی از عوامل تأثیرگذار بر رشد اقتصادی است. مطالعات انجام شده روی کشورهای OECD نشان میدهد رشد ۱۰درصد در نرخ نفوذ اینترنت میتواند رشد اقتصادی نیروی کار را ۰.۰۳۵درصد افزایش دهد. این در حالی است که رشد ۱۰درصد پهنباند در این کشورها توانسته است بین ۰.۹ تا ۱.۵درصد درآمد سرانه را افزایش دهد. بررسی اقتصادی کشورهای با درآمد بالا در سال ۲۰۰۹ نشان داد به ازای هر ۱۰درصد رشد در پهنباند، ۱.۱۲درصد رشد در تولید ناخالص داخلی کشورها مشاهده شده است؛ در حالی که همین امر در کشورهای با درآمد متوسط و پایین تا حد ۱.۳۸درصد رشد در GDP را نیز نشان میدهد. مطالعات اخیر (۲۰۱۷) در امریکای لاتین نشان میدهد به ازای افزایش هر ۱۰درصد نرخ نفوذ پهنباند، رشد اقتصادی (تولید ناخالص داخلی) بین ۱.۲ تا ۱.۹درصد افزایش یافته است.
بهعبارتی در دنیای امروز همانطور که سواد برای نوشتن ضروری است؛ پهنباند هم برای رشد اقتصادی پیشنیاز است! کسی که با پهنباند مخالفت میکند؛ در حقیقت در حال مخالفت با رشد اقتصادی و معیشت مردم است.
در سال ۹۲ زمانی که دولت یازدهم کار خود را آغاز کرد نرخ نفوذ اینترنت در حدود ۲۲درصد بود (دادههای جهانی ITU)؛ در حالی که کشورهای توسعهیافته بالاتر از ۷۰درصد و کشورهای در حال توسعه نیز بسیار بالاتر از ایران در سطح ۴۵درصد دسترسی قرار داشتند، مانند ترکیه آن روزها. تعداد کل مشترکین پهنباند ثابت در آن روزها در حدود ۵ میلیون و موبایل در حدود ۳۰۰هزار مورد بود. هرچند در آن زمان معنای پهنباند متفاوت از امروز بود و با رشد فناوری مدام معنای پهنباند (و سرعتی که پهنباند نامیده میشود) نیز ارتقا مییابد. اما امروز تعداد مشترکین پهنباند در ایران از مرز ۸۷ میلیون گذر کرده است. نرخ نفوذ بالاتر از متوسط جهانی و کشورهای همسطح شده است (مثلاً آن تفاوت ۵۰درصد با ترکیه برطرف شده است). به عبارتی ما نه تنها باید به اندازه کشورهای دیگر توسعه پیدا میکردیم؛ بلکه باید جبران این شکاف، که با تحلیلهای نادرست به کشور تحمیل شده بود، نیز انجام میشد. جبران عقبماندگی نیاز به توسعه سریع داشت و تحریمها نیز بر این سنگینی میافزود. این رشد عجیب منجر به آن شده است که امسال برای سومین سال متوالی ایران بهعنوان یکی از دو کشور پررشد جهانی در حوزه دسترسی پهنباند، بنا به محاسبات سازمان جهانی مخابرات (ITU) قرار گرفته است. فاصله اندک ایران با کشورهای توسعهیافته جهانی نشاندهنده رشد مناسبی است؛ رشدی که اگر پیش از کرونا محقق نشده بود؛ قطعاً سختیهای این دوره را چندین برابر میکرد.
رشد اقتصادی دیجیتال در ایران وابسته به گسترش سطح دسترسی پهنباند امکانپذیر است. اقتصاد دیجیتال که تا زمان رشد نسل سوم و چهارم اینترنت همراه در سال ۹۵ سهمی نزدیک به ۲درصد داشت در سال ۹۷ به سهم ۶.۴درصد از تولید ناخالص داخلی کشور رسید.
پلتفرمهای گسترده اقتصاد دیجیتال در کشور در سالهای اخیر نه تنها سهم خوبی از اقتصاد کشور را در اختیار گرفتهاند؛ بلکه یکی از مهمترین میزبانان نیروهای نخبه و تحصیلکرده کشور نیز هستند. این شرکتها اغلب بهترین میزبانان و جذبکنندگان جوانان تحصیلکرده و خلاق کشور بودهاند و یکی از مهمترین نیروهایی که توانسته گاهی تا حدی در برابر جذابیتهای مهاجرت این نیروها وضعیت را بهبود بخشد. هرچند ارزش پلتفرمهای اقتصاد دیجیتال در سهم اشتغال نیروهای کار با مهارت پایین و متوسط نیز بسیار بالا بوده است.
بررسیهای جهانی بخوبی نشان میدهد پهنباند زیربنای رشد اقتصادی است؛ به همین دلیل اگر کسی در مورد معیشت و اقتصاد صحبت میکند، اما با رشد دسترسی پهنباند مخالف است، نماد تناقضگویی است.اگر معیشت مهم است؛ یعنی باید دسترسی پهنباند را گسترش داد و به عکس؛ اگر کسی با دسترسی پهنباند مخالفت کرد؛ او بدون تردید معیشت مردم را نشانه گرفته است.
به او که دوست دارد داستان خودش را بنویسد؛ باید از «الف» آغاز کنیم؛ اما او حتی «الف» را نمیگوید تا مباد «ی» را بیاموزد!
وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات
دوســت داشـــت داستان خودش را بنویسد؛ اما افسوس که الف-با را دوست نداشت. این یک خـــــط حکایـــت دوری از ما نیست؛ همه کسانی که میخواهند اقتصاد و معیشت رشد کند؛ اما حاضر نیستند تا زیرساختهای اصلی آن مثل شفافیت یا بازار؛ و مهمتر از آنها زیرساخت دیجیتال کشور رشد پیدا کند. در این دورهای که بهنام عصر دیجیتال شناخته میشود؛ زیرساختیتر از شفافیت و بازار، زیرساخت فناوری اطلاعات است. زیرساختی که بدون توسعه آن، قطعاً شفافیت، بهرهوری و رشد اقتصادی تحقق نمییابد. زیرساخت دیجیتال پیشنیاز شکلگیری و رشد هر بازاری است.
بازار کامل و ایدهآل با ویژگیهایی مانند «رفتار عقلایی»، «دسترسی به اطلاعات» (یا همان «عدم تقارن اطلاعات» به زبان اقتصاد) یا «جابهجایی سریع عوامل تولید» در متون اقتصادی یاد میشود؛ اما بازار است که با ابزار دیجیتال میتواند از همیشه بازارتر شود. پلتفرمهای دیجیتال یعنی جایی که مشتریان اطلاعات کاملی دارند از قیمتهای سایر عرضهکنندگان و ویژگیهای متمایزکننده آن کالا یا خدمت؛ فناوری اطلاعات است که امکان جابهجایی عوامل تولید را سریعتر فراهم میکند. اما این ویژگیهای بازار در هیچ بازار فیزیکی به پای بازارهای مجازی و پلتفرمها نمیرسد؛ جایی که مقایسهها امکانپذیرتر میشود. پهنباند به این معنا الفبای اصلی بازار است. دولتها اگر میخواهند بازار را شکل دهند و از آن محافظت کنند چارهای ندارند جز آنکه دسترسی پهنباند را تضمین کنند.
وقتی از پهنباند صحبت میشود؛ از زیرساخت دسترسی مردم و فراگیرشدن بهرهگیری از ابزارهای دیجیتال و نهایتاً پلتفرمهایی صحبت میشود که در دنیای امروز جزء حیاتی بازارها هستند.
مطالعات بانک جهانی نشان میدهد که توسعه پهنباند یکی از عوامل تأثیرگذار بر رشد اقتصادی است. مطالعات انجام شده روی کشورهای OECD نشان میدهد رشد ۱۰درصد در نرخ نفوذ اینترنت میتواند رشد اقتصادی نیروی کار را ۰.۰۳۵درصد افزایش دهد. این در حالی است که رشد ۱۰درصد پهنباند در این کشورها توانسته است بین ۰.۹ تا ۱.۵درصد درآمد سرانه را افزایش دهد. بررسی اقتصادی کشورهای با درآمد بالا در سال ۲۰۰۹ نشان داد به ازای هر ۱۰درصد رشد در پهنباند، ۱.۱۲درصد رشد در تولید ناخالص داخلی کشورها مشاهده شده است؛ در حالی که همین امر در کشورهای با درآمد متوسط و پایین تا حد ۱.۳۸درصد رشد در GDP را نیز نشان میدهد. مطالعات اخیر (۲۰۱۷) در امریکای لاتین نشان میدهد به ازای افزایش هر ۱۰درصد نرخ نفوذ پهنباند، رشد اقتصادی (تولید ناخالص داخلی) بین ۱.۲ تا ۱.۹درصد افزایش یافته است.
بهعبارتی در دنیای امروز همانطور که سواد برای نوشتن ضروری است؛ پهنباند هم برای رشد اقتصادی پیشنیاز است! کسی که با پهنباند مخالفت میکند؛ در حقیقت در حال مخالفت با رشد اقتصادی و معیشت مردم است.
در سال ۹۲ زمانی که دولت یازدهم کار خود را آغاز کرد نرخ نفوذ اینترنت در حدود ۲۲درصد بود (دادههای جهانی ITU)؛ در حالی که کشورهای توسعهیافته بالاتر از ۷۰درصد و کشورهای در حال توسعه نیز بسیار بالاتر از ایران در سطح ۴۵درصد دسترسی قرار داشتند، مانند ترکیه آن روزها. تعداد کل مشترکین پهنباند ثابت در آن روزها در حدود ۵ میلیون و موبایل در حدود ۳۰۰هزار مورد بود. هرچند در آن زمان معنای پهنباند متفاوت از امروز بود و با رشد فناوری مدام معنای پهنباند (و سرعتی که پهنباند نامیده میشود) نیز ارتقا مییابد. اما امروز تعداد مشترکین پهنباند در ایران از مرز ۸۷ میلیون گذر کرده است. نرخ نفوذ بالاتر از متوسط جهانی و کشورهای همسطح شده است (مثلاً آن تفاوت ۵۰درصد با ترکیه برطرف شده است). به عبارتی ما نه تنها باید به اندازه کشورهای دیگر توسعه پیدا میکردیم؛ بلکه باید جبران این شکاف، که با تحلیلهای نادرست به کشور تحمیل شده بود، نیز انجام میشد. جبران عقبماندگی نیاز به توسعه سریع داشت و تحریمها نیز بر این سنگینی میافزود. این رشد عجیب منجر به آن شده است که امسال برای سومین سال متوالی ایران بهعنوان یکی از دو کشور پررشد جهانی در حوزه دسترسی پهنباند، بنا به محاسبات سازمان جهانی مخابرات (ITU) قرار گرفته است. فاصله اندک ایران با کشورهای توسعهیافته جهانی نشاندهنده رشد مناسبی است؛ رشدی که اگر پیش از کرونا محقق نشده بود؛ قطعاً سختیهای این دوره را چندین برابر میکرد.
رشد اقتصادی دیجیتال در ایران وابسته به گسترش سطح دسترسی پهنباند امکانپذیر است. اقتصاد دیجیتال که تا زمان رشد نسل سوم و چهارم اینترنت همراه در سال ۹۵ سهمی نزدیک به ۲درصد داشت در سال ۹۷ به سهم ۶.۴درصد از تولید ناخالص داخلی کشور رسید.
پلتفرمهای گسترده اقتصاد دیجیتال در کشور در سالهای اخیر نه تنها سهم خوبی از اقتصاد کشور را در اختیار گرفتهاند؛ بلکه یکی از مهمترین میزبانان نیروهای نخبه و تحصیلکرده کشور نیز هستند. این شرکتها اغلب بهترین میزبانان و جذبکنندگان جوانان تحصیلکرده و خلاق کشور بودهاند و یکی از مهمترین نیروهایی که توانسته گاهی تا حدی در برابر جذابیتهای مهاجرت این نیروها وضعیت را بهبود بخشد. هرچند ارزش پلتفرمهای اقتصاد دیجیتال در سهم اشتغال نیروهای کار با مهارت پایین و متوسط نیز بسیار بالا بوده است.
بررسیهای جهانی بخوبی نشان میدهد پهنباند زیربنای رشد اقتصادی است؛ به همین دلیل اگر کسی در مورد معیشت و اقتصاد صحبت میکند، اما با رشد دسترسی پهنباند مخالف است، نماد تناقضگویی است.اگر معیشت مهم است؛ یعنی باید دسترسی پهنباند را گسترش داد و به عکس؛ اگر کسی با دسترسی پهنباند مخالفت کرد؛ او بدون تردید معیشت مردم را نشانه گرفته است.
به او که دوست دارد داستان خودش را بنویسد؛ باید از «الف» آغاز کنیم؛ اما او حتی «الف» را نمیگوید تا مباد «ی» را بیاموزد!
نیات دولت بایدن در تعویق بازگشت به برجام
دیاکو حسینی
کارشناس مسائل بینالملل
همچنان که بسیاری از کارشناسان انتظار داشتنـــد، دولــــت بایدن در نشان دادن آمادگی خود برای بازگشت فوری به برجام ناکام ماند. تونی بلینکن، وزیر امور خارجه امریکا در اولین مصاحبه مطبوعاتی خود بازگشت به برجام را راه طولانی توصیف کرد که ابتدا باید با عمل کامل ایران به تعهداتش و سپس راستیآزمایی این موضوع و در نهایت آمادگی امریکا برای بازگشت به توافق آغاز شود. از آنجایی که ایران برخلاف امریکا همچنان عضو برجام است و کاهش تعهدات آن نیز در واکنش به خروج امریکا از برجام و ناتوانی سایر اعضا در عمل به تعهدات خود مطابق نص برجام اتفاق افتاده، منطقاً نمیتواند پیش از بازگشت امریکا به توافق و اثبات توانایی دیگران در عمل به تعهداتشان، انجام تعهدات خود را از سر بگیرد.
نه تنها این استدلال امریکا فاقد مبنای حقوقی و منطقی است بلکه به وضوح برای طرف ایرانی قابل قبول هم نیست. سؤال اینجاست که چرا دولت بایدن با وجود اعلام اشتیاق خود برای بازگشت به برجام، شرطی را به میان کشیده که میداند از طرف ایران مورد پذیرش قرار نخواهد گرفت. برای این تصمیم چند دلیل عمده وجود دارد: اول آنکه دولت بایدن با وقوف نسبت به شدت مخالفتها و انتقادهای داخلی و همین طور از جانب اسرائیل و شماری از کشورهای عربی از برجام، میداند که بدون جلب رضایت آنها بازگشت به برجام میتواند دردسرساز باشد؛ انتقادهای داخلی را شدت ببخشد و شکافهای حزبی پیرامون سیاستهای مرتبط با ایران را تعمیق کند. به همین ترتیب، بی توجهی به نظرات متحدان امریکا در خاورمیانه، امریکا را به متحدی اتکاناپذیر تبدیل میکند و ممکن است بهانهای برای اقدامات سرخود چه در ماجراجوییهای اسرائیل و چه تلاشهای مخفیانه کشورهای عربی و در رأس آنها عربستان سعودی برای کسب توازن استراتژیک با ایران از راه به دست آوردن تسلیحات هستهای ایجاد کند. مشورت با کنگره و متحدان امریکا و جلب رضایت آنها به زمان نیاز دارد و شرط بلینکن که از طرف ایران رد خواهد شد به امریکا فرصت کافی برای این رایزنیها را میدهد. این فرجه زمانی همچنین فرصتی برای ارزیابی مجدد از وضعیت کلی تحریمها، میزان اثرگذاری آنها و انطباق آنها با سیاستهای دولت جدید است. با گذشت زمان و عادی شدن بحث پیرامون میراث دونالد ترامپ در سیاست خارجی، بتدریج به افراد بیشتری جرأت میدهد که از سودمندی تحریمهای اعمال شده بر ایران و استفاده از آنها به عنوان اهرم فشار به منظور گرفتن امتیازهای بیشتر از ایران دفاع کنند.
دوم؛ نشان دادن سرسختی، دولت دموکرات متشکل از مذاکره کنندگان پیشین امریکا در گفتوگوهای منتج به برجام را از اتهام ضعیف بودن در برابر ایران مبرا میکند. حملات اخیر به انتصاب رابرت مالی به مسئولیت میز ایران در وزارت امور خارجه امریکا از سوی تندروها، نمونهای از آسیب پذیری دولت بایدن بابت ملایمت در برابر ایران است. به علاوه، شاید دولت بایدن قصد دارد با در پیش گرفتن مواضع سختگیرانه به ایران ثابت کند که پس از شکست سیاست فشار حداکثری در موضع ضعف نیست و ایران نباید با این تلقی به فکر امتیازهایی مانند غرامت از امریکا باشد. به نظر میرسد این روشی برای اعتمادسازی میان دولت جدید با جمهوریخواهان و متحدان منطقهای امریکا تصور شده است.
سوم؛ همهگیری این برداشت که تحریمها اقتصاد ایران را تحت فشار بی سابقهای گذاشته، احتمالاً مقامات دولت بایدن را به این نتیجه رسانده که میتوانند حتی به طور موقت هم که شده از عامل فشار تحریم بر اقتصاد ایران برای وادار کردن تهران به مذاکرات تکمیلی برجام در موازات گفتوگوهای منطقهای و تسلیحاتی بهره بگیرند. از نگاه امریکا، تاکنون ایران هرگونه بازمذاکره برجام و موضوعات فراتر از آن را رد کرده است ولی شاید تعلیق برداشتن فشارها از ایران، بتدریج مواضع ایران را ملایمتر کند.
چهارم و در نهایت اینکه بنبست حاصل از شرط امریکا برای بازگشت به برجام ممکن است طرفین را به آنچه «توافق موقت» نامیده شده و بالقوه ترسیم کننده نقشه راه آینده توافقهای بعدی و نحوه بازگشت همه طرفها به تعهداتشان مطابق برجام و قطعنامه 2231 است، تشویق کند. توافقی که از دید امریکا شاید بدون فشار کافی، از سوی ایران مورد پذیرش قرار نگیرد. با به دست آمدن چنین توافقی، امریکا میتواند اطمینان پیدا کند که به جدول زمانی مورد نظر خود برای بازگشت به برجام رسمیت بخشیده است.
بر این اساس و به فرض محال که تصمیم میگرفتیم زودتر از امریکا به اجرای تعهدات خود بازگردیم، تغییر تعیین کنندهای در تلاش امریکا برای طول دادن فرآیند بازگشت به برجام ایجاد نمیکرد. این استراتژی مقدماتی برای دولت بایدن بدون مخاطره هم نیست. هرچقدر که دولت بایدن وقت بیشتری را برای بازگشت به برجام تلف کند، مخالفان آن فرصت بیشتری برای اطمینان از دشوارکردن و تخریب مسیر دیپلماسی میان ایران و امریکا پیدا خواهند کرد. از این گذشته، در اوایل ماه آینده ایران مطابق قانون مصوب مجلس ناگزیر به توقف اجرای پروتکل الحاقی است که آسیب چشمگیری به رژیم نظارت آژانس بینالمللی انرژی اتمی به فعالیتهای هستهای ایران میزند. در عین حال نباید ناگفته بماند که این قانون در راه استراتژی دولت بایدن چندان هم ناخوشایند نیست چون در آن صورت با افزایش نگرانی چین و روسیه از روند فعالیتهای هستهای ایران، ممکن است این دو کشور را بیش از گذشته در کنار امریکا و اروپا در اعمال فشار بر ایران قرار بدهد اما در هر حال به پیچیدگیهای راه حلهای دیپلماتیک اضافه میکند.
اگر بازگشت امریکا به توافق با فوریت انجام میگرفت در حالی که قاطبه جمهوریخواهان کنگره همچنان با آن مخالف باشند، میتوانست روند اجرای کامل برجام را مختل کند. در کنگرهای با اکثریت شکننده دموکراتها تصویب لوایح تحریمی جدید که از طرف جمهوریخواهان پیشنهاد شده باشد، دور از انتظار نیست. این همان اتفاقی است که در دولت باراک اوباما مکرراً رخ داده بود. با توجه به عمق شکافهای حزبی در امریکا بعید است که دولت بایدن حتی با وجود برخورداری از زمان کافی قادر به موفقیت در دستیابی به اتفاق نظر دوحزبی درباره برجام شود اما حداقل تا آن موقع همچنان توپ در زمین امریکا میماند. به همین ترتیب، امکان مجاب کردن اسرائیل به سودمندی بازگشت امریکا به برجام ناچیز است اما این آزمایش به دولت بایدن میفهماند که نهایتاً بدون جدا کردن راه امریکا از اسرائیل نمیتواند منافع مستقل کشورش را تأمین کند. طی این مدت و در حالی که تمرکز ما بر نقض قطعنامه 2231 از طرف امریکا و تداوم انزوای امریکا ادامه دارد، باید اولویت بالاتر و کوتاه مدت ما، اطمینان از عدم اجرای تحریمهای یکجانبه امریکا باشد. این کمترین نشانهای است که دولت جدید امریکا میتواند برای اثبات عدم تعقیب سیاست فشار حداکثری و اراده واقعی برای بازگشت به توافق در آینده نزدیک بروز دهد.
کارشناس مسائل بینالملل
همچنان که بسیاری از کارشناسان انتظار داشتنـــد، دولــــت بایدن در نشان دادن آمادگی خود برای بازگشت فوری به برجام ناکام ماند. تونی بلینکن، وزیر امور خارجه امریکا در اولین مصاحبه مطبوعاتی خود بازگشت به برجام را راه طولانی توصیف کرد که ابتدا باید با عمل کامل ایران به تعهداتش و سپس راستیآزمایی این موضوع و در نهایت آمادگی امریکا برای بازگشت به توافق آغاز شود. از آنجایی که ایران برخلاف امریکا همچنان عضو برجام است و کاهش تعهدات آن نیز در واکنش به خروج امریکا از برجام و ناتوانی سایر اعضا در عمل به تعهدات خود مطابق نص برجام اتفاق افتاده، منطقاً نمیتواند پیش از بازگشت امریکا به توافق و اثبات توانایی دیگران در عمل به تعهداتشان، انجام تعهدات خود را از سر بگیرد.
نه تنها این استدلال امریکا فاقد مبنای حقوقی و منطقی است بلکه به وضوح برای طرف ایرانی قابل قبول هم نیست. سؤال اینجاست که چرا دولت بایدن با وجود اعلام اشتیاق خود برای بازگشت به برجام، شرطی را به میان کشیده که میداند از طرف ایران مورد پذیرش قرار نخواهد گرفت. برای این تصمیم چند دلیل عمده وجود دارد: اول آنکه دولت بایدن با وقوف نسبت به شدت مخالفتها و انتقادهای داخلی و همین طور از جانب اسرائیل و شماری از کشورهای عربی از برجام، میداند که بدون جلب رضایت آنها بازگشت به برجام میتواند دردسرساز باشد؛ انتقادهای داخلی را شدت ببخشد و شکافهای حزبی پیرامون سیاستهای مرتبط با ایران را تعمیق کند. به همین ترتیب، بی توجهی به نظرات متحدان امریکا در خاورمیانه، امریکا را به متحدی اتکاناپذیر تبدیل میکند و ممکن است بهانهای برای اقدامات سرخود چه در ماجراجوییهای اسرائیل و چه تلاشهای مخفیانه کشورهای عربی و در رأس آنها عربستان سعودی برای کسب توازن استراتژیک با ایران از راه به دست آوردن تسلیحات هستهای ایجاد کند. مشورت با کنگره و متحدان امریکا و جلب رضایت آنها به زمان نیاز دارد و شرط بلینکن که از طرف ایران رد خواهد شد به امریکا فرصت کافی برای این رایزنیها را میدهد. این فرجه زمانی همچنین فرصتی برای ارزیابی مجدد از وضعیت کلی تحریمها، میزان اثرگذاری آنها و انطباق آنها با سیاستهای دولت جدید است. با گذشت زمان و عادی شدن بحث پیرامون میراث دونالد ترامپ در سیاست خارجی، بتدریج به افراد بیشتری جرأت میدهد که از سودمندی تحریمهای اعمال شده بر ایران و استفاده از آنها به عنوان اهرم فشار به منظور گرفتن امتیازهای بیشتر از ایران دفاع کنند.
دوم؛ نشان دادن سرسختی، دولت دموکرات متشکل از مذاکره کنندگان پیشین امریکا در گفتوگوهای منتج به برجام را از اتهام ضعیف بودن در برابر ایران مبرا میکند. حملات اخیر به انتصاب رابرت مالی به مسئولیت میز ایران در وزارت امور خارجه امریکا از سوی تندروها، نمونهای از آسیب پذیری دولت بایدن بابت ملایمت در برابر ایران است. به علاوه، شاید دولت بایدن قصد دارد با در پیش گرفتن مواضع سختگیرانه به ایران ثابت کند که پس از شکست سیاست فشار حداکثری در موضع ضعف نیست و ایران نباید با این تلقی به فکر امتیازهایی مانند غرامت از امریکا باشد. به نظر میرسد این روشی برای اعتمادسازی میان دولت جدید با جمهوریخواهان و متحدان منطقهای امریکا تصور شده است.
سوم؛ همهگیری این برداشت که تحریمها اقتصاد ایران را تحت فشار بی سابقهای گذاشته، احتمالاً مقامات دولت بایدن را به این نتیجه رسانده که میتوانند حتی به طور موقت هم که شده از عامل فشار تحریم بر اقتصاد ایران برای وادار کردن تهران به مذاکرات تکمیلی برجام در موازات گفتوگوهای منطقهای و تسلیحاتی بهره بگیرند. از نگاه امریکا، تاکنون ایران هرگونه بازمذاکره برجام و موضوعات فراتر از آن را رد کرده است ولی شاید تعلیق برداشتن فشارها از ایران، بتدریج مواضع ایران را ملایمتر کند.
چهارم و در نهایت اینکه بنبست حاصل از شرط امریکا برای بازگشت به برجام ممکن است طرفین را به آنچه «توافق موقت» نامیده شده و بالقوه ترسیم کننده نقشه راه آینده توافقهای بعدی و نحوه بازگشت همه طرفها به تعهداتشان مطابق برجام و قطعنامه 2231 است، تشویق کند. توافقی که از دید امریکا شاید بدون فشار کافی، از سوی ایران مورد پذیرش قرار نگیرد. با به دست آمدن چنین توافقی، امریکا میتواند اطمینان پیدا کند که به جدول زمانی مورد نظر خود برای بازگشت به برجام رسمیت بخشیده است.
بر این اساس و به فرض محال که تصمیم میگرفتیم زودتر از امریکا به اجرای تعهدات خود بازگردیم، تغییر تعیین کنندهای در تلاش امریکا برای طول دادن فرآیند بازگشت به برجام ایجاد نمیکرد. این استراتژی مقدماتی برای دولت بایدن بدون مخاطره هم نیست. هرچقدر که دولت بایدن وقت بیشتری را برای بازگشت به برجام تلف کند، مخالفان آن فرصت بیشتری برای اطمینان از دشوارکردن و تخریب مسیر دیپلماسی میان ایران و امریکا پیدا خواهند کرد. از این گذشته، در اوایل ماه آینده ایران مطابق قانون مصوب مجلس ناگزیر به توقف اجرای پروتکل الحاقی است که آسیب چشمگیری به رژیم نظارت آژانس بینالمللی انرژی اتمی به فعالیتهای هستهای ایران میزند. در عین حال نباید ناگفته بماند که این قانون در راه استراتژی دولت بایدن چندان هم ناخوشایند نیست چون در آن صورت با افزایش نگرانی چین و روسیه از روند فعالیتهای هستهای ایران، ممکن است این دو کشور را بیش از گذشته در کنار امریکا و اروپا در اعمال فشار بر ایران قرار بدهد اما در هر حال به پیچیدگیهای راه حلهای دیپلماتیک اضافه میکند.
اگر بازگشت امریکا به توافق با فوریت انجام میگرفت در حالی که قاطبه جمهوریخواهان کنگره همچنان با آن مخالف باشند، میتوانست روند اجرای کامل برجام را مختل کند. در کنگرهای با اکثریت شکننده دموکراتها تصویب لوایح تحریمی جدید که از طرف جمهوریخواهان پیشنهاد شده باشد، دور از انتظار نیست. این همان اتفاقی است که در دولت باراک اوباما مکرراً رخ داده بود. با توجه به عمق شکافهای حزبی در امریکا بعید است که دولت بایدن حتی با وجود برخورداری از زمان کافی قادر به موفقیت در دستیابی به اتفاق نظر دوحزبی درباره برجام شود اما حداقل تا آن موقع همچنان توپ در زمین امریکا میماند. به همین ترتیب، امکان مجاب کردن اسرائیل به سودمندی بازگشت امریکا به برجام ناچیز است اما این آزمایش به دولت بایدن میفهماند که نهایتاً بدون جدا کردن راه امریکا از اسرائیل نمیتواند منافع مستقل کشورش را تأمین کند. طی این مدت و در حالی که تمرکز ما بر نقض قطعنامه 2231 از طرف امریکا و تداوم انزوای امریکا ادامه دارد، باید اولویت بالاتر و کوتاه مدت ما، اطمینان از عدم اجرای تحریمهای یکجانبه امریکا باشد. این کمترین نشانهای است که دولت جدید امریکا میتواند برای اثبات عدم تعقیب سیاست فشار حداکثری و اراده واقعی برای بازگشت به توافق در آینده نزدیک بروز دهد.
جشنواره فیلم فجر فردا آغاز میشود، بلیت فروشی امروز
صدا، دوربین، جشنواره
گروه فرهنگی/ یکشنبه 12 بهمنماه سیونهمین جشنواره فیلم فجر آغاز میشود. جشنواره امسال آیین افتتاحیه ندارد و قرار است «رمانتیسم عماد و طوبا» دومین ساخته کاوه صباغزاده آغازگر مهمترین رویداد سینمایی کشورمان باشد. فیلمی که اواخر هفته گذشته از پوسترش رونمایی شد و به علی انصاریان بازیگر «رمانتیسم عماد و طوبا» تقدیم شد. البته اینکه چرا قرار است جشنواره با این فیلم افتتاح شود دلیل خاصی ندارد. انتخابی در کار نبوده و زمان نمایش فیلمها طبق رسم چند سال اخیر بر اساس قرعه کشی مشخص شده است.
نشستهای خبری را آنلاین ببینید
در مراسمی که ظهر روز پنجشنبه 9 بهمنماه با حضور اهالی رسانه و صاحبان 16 فیلم در برج میلاد برگزار شد تکلیف روز و سانس نمایش فیلمها مشخص شد. این برنامه نمایشی البته صرفاً برای سینمای برج میلاد و ملت است که امسال به اهالی رسانه و منتقدان اختصاص یافته است. طبق این برنامه هر روز دو فیلم به نمایش درمیآید و نشست خبری جشنواره هم قرار است در برج میلاد باشد. ویژگی جشنواره امسال که دستاورد ظهور کروناست استفاده از ظرفیت فضای مجازی برای تماشای این نشستهاست. قرار است جلسه پرسش و پاسخ اهالی رسانه و سینما که بعد از نمایش فیلمها برگزار میشود بهصورت آنلاین از صفحه اینستاگرام جشنواره پخش شود. اگر از علاقهمندان جدی جشنواره هستید و هر سال عکس این نشستها و حاشیههایش را رصد میکردید امسال میتوانید بهصورت زنده در جریان کم و کیف این نشستها باشید.
از کجا و چطور بلیت بخریم؟
فارغ از آنچه حول و حوش نمایش فیلمها در کاخ رسانه میگذرد آنچه تنور جشنواره را گرم میکند اکرانهای مردمی است. بلیتفروشی سینماهای مردمی از ساعت ۱۴ امروز (شنبه ۱۱ بهمن) آغاز میشود. ایران تیکت، سینما تیکت و گیشه هفت سه سامانه فروش بلیت هستند. بلیت فیلمها بهصورت تکی به فروش میرسد و امکان خرید سری فیلمها وجود ندارد. هر نفر با یک شماره همراه، امکان خرید چهار بلیت برای هر فیلم را دارد. قیمت بلیت برخی از سینماها، بیستهزار تومان و بقیه سیهزار تومان است. پس از خرید از طریق سامانه کدی برایتان ارسال میشود و با ارائه آن به سینما میتوانید بلیت را تهیه کنید. تا آخرین روز نمایش فیلمها امکان خرید از این سامانهها وجود دارد. امسال امکان فروش حضوری وجود ندارد و بلیتی در گیشهها فروخته نخواهد شد. برای اطلاع از جزئیات و مشخصات جدول نمایش فیلمها به سایت جشنواره و سامانههای فروش مراجعه کنید. پیش و بیش از خرید بلیت البته دغدغه اصلی برای مخاطبان رعایت نکات بهداشتی در سالنهای سینماست. برگزارکنندگان جشنواره اطمینان دادهاند که تمام اصول بهداشتی رعایت شود. در شهرهای زرد تنها از 30درصد ظرفیت سالن استفاده میشود. بلیتهای خریداری شده توسط یک نفر کنار هم قرار میگیرد و برای فرد یا خانواده دیگری که میخواهد بلیت بخرد باید فاصلهگذاری دو متر از عرض و طول انجام شود. آن طور که معاون فنی مرکز سلامت محیط و کار وزارت بهداشت به ایسنا گفته از سوی این وزارتخانه در سالنهای نمایش ناظر بهداشتی حضور دارد. به گفته مهندس محسن فرهادی، فروش بلیت برای سینما و تئاتر باید با ارائه کد ملی باشد و این کدهای ملی با نرمافزار ماسک که نتایج مبتلایان قطعی به کرونا در آنها شناسایی میشود، ارتباط مستقیم دارد و منجر میشود از ارائه بلیت به مبتلایان قطعی به بیماری که تست مثبت کرونا داشتند به مدت ۱۴ روز خودداری شود.
«قاتل و وحشی» همچنان روی موج مطالبه
حاشیههای جشنواره همچنان حول محور غایب بزرگ این دوره از جشنواره حمید نعمتالله و حسرت تماشای «قاتل و وحشی» میچرخد. شامگاه روز چهارشنبه انتشار خلاصه داستانی از این فیلم با موج تازه اعتراضات نسبت به حذف آن از جشنواره همراه بود. پیش از این اطلاعاتی از جزئیات فیلم نعمتالله منتشر نشده بود و پس از حواشی این چند روز روابط عمومی «قاتل و وحشی» خلاصه داستان این فیلم را منتشر کرد: «زیبا مهیای عروسی دخترش میشود که بهطور اتفاقی اسیر یک باند گانگستری مخوف میشود. او سعی میکند از این بند خود را رها کند. وقت زیادی ندارد، چون دخترش نیز بیخبر از همه چیز عازم همان جاست. زیبا برای نجات جان خود و دخترش میجنگد». خلاقانهترین واکنش، طرح ابراهیم عزیزی بود. او چهره ون گوگ در سلف پرتره معروفش که تیغی برداشته و گوشاش را برید، به چهره لیلا حاتمی پیوند زد. پس از صحبتهای طباطبایینژاد، دبیر این دوره از جشنواره دیگر واکنش رسمی مسئولان سینمایی به مطالبه اهالی سینما و رسانه برای نمایش این فیلم صحبتهای سعید رجبی فروتن معاون نظارت و ارزشیابی سازمان سینمایی بود. او در گفتوگویی با ایسنا با اعلام این که بجز «قاتل و وحشی» هیچ فیلم دیگری نبوده که بهدلیل مجوز به داوری نرسیده باشد، رفع مشکل فیلم حمید نعمتالله را منوط به تقاضای تهیهکننده و اراده و تمایل او به رفع مشکل موجود برای اکران عمومی دانست. دبیر جشنواره هم پیش از این اعلام کرده بود اگر این فیلم مجوز شورای پروانه نمایش را بگیرد، میتوان امکان نمایش آن را در بخش «خارج از مسابقه» فراهم کرد.
نشستهای خبری را آنلاین ببینید
در مراسمی که ظهر روز پنجشنبه 9 بهمنماه با حضور اهالی رسانه و صاحبان 16 فیلم در برج میلاد برگزار شد تکلیف روز و سانس نمایش فیلمها مشخص شد. این برنامه نمایشی البته صرفاً برای سینمای برج میلاد و ملت است که امسال به اهالی رسانه و منتقدان اختصاص یافته است. طبق این برنامه هر روز دو فیلم به نمایش درمیآید و نشست خبری جشنواره هم قرار است در برج میلاد باشد. ویژگی جشنواره امسال که دستاورد ظهور کروناست استفاده از ظرفیت فضای مجازی برای تماشای این نشستهاست. قرار است جلسه پرسش و پاسخ اهالی رسانه و سینما که بعد از نمایش فیلمها برگزار میشود بهصورت آنلاین از صفحه اینستاگرام جشنواره پخش شود. اگر از علاقهمندان جدی جشنواره هستید و هر سال عکس این نشستها و حاشیههایش را رصد میکردید امسال میتوانید بهصورت زنده در جریان کم و کیف این نشستها باشید.
از کجا و چطور بلیت بخریم؟
فارغ از آنچه حول و حوش نمایش فیلمها در کاخ رسانه میگذرد آنچه تنور جشنواره را گرم میکند اکرانهای مردمی است. بلیتفروشی سینماهای مردمی از ساعت ۱۴ امروز (شنبه ۱۱ بهمن) آغاز میشود. ایران تیکت، سینما تیکت و گیشه هفت سه سامانه فروش بلیت هستند. بلیت فیلمها بهصورت تکی به فروش میرسد و امکان خرید سری فیلمها وجود ندارد. هر نفر با یک شماره همراه، امکان خرید چهار بلیت برای هر فیلم را دارد. قیمت بلیت برخی از سینماها، بیستهزار تومان و بقیه سیهزار تومان است. پس از خرید از طریق سامانه کدی برایتان ارسال میشود و با ارائه آن به سینما میتوانید بلیت را تهیه کنید. تا آخرین روز نمایش فیلمها امکان خرید از این سامانهها وجود دارد. امسال امکان فروش حضوری وجود ندارد و بلیتی در گیشهها فروخته نخواهد شد. برای اطلاع از جزئیات و مشخصات جدول نمایش فیلمها به سایت جشنواره و سامانههای فروش مراجعه کنید. پیش و بیش از خرید بلیت البته دغدغه اصلی برای مخاطبان رعایت نکات بهداشتی در سالنهای سینماست. برگزارکنندگان جشنواره اطمینان دادهاند که تمام اصول بهداشتی رعایت شود. در شهرهای زرد تنها از 30درصد ظرفیت سالن استفاده میشود. بلیتهای خریداری شده توسط یک نفر کنار هم قرار میگیرد و برای فرد یا خانواده دیگری که میخواهد بلیت بخرد باید فاصلهگذاری دو متر از عرض و طول انجام شود. آن طور که معاون فنی مرکز سلامت محیط و کار وزارت بهداشت به ایسنا گفته از سوی این وزارتخانه در سالنهای نمایش ناظر بهداشتی حضور دارد. به گفته مهندس محسن فرهادی، فروش بلیت برای سینما و تئاتر باید با ارائه کد ملی باشد و این کدهای ملی با نرمافزار ماسک که نتایج مبتلایان قطعی به کرونا در آنها شناسایی میشود، ارتباط مستقیم دارد و منجر میشود از ارائه بلیت به مبتلایان قطعی به بیماری که تست مثبت کرونا داشتند به مدت ۱۴ روز خودداری شود.
«قاتل و وحشی» همچنان روی موج مطالبه
حاشیههای جشنواره همچنان حول محور غایب بزرگ این دوره از جشنواره حمید نعمتالله و حسرت تماشای «قاتل و وحشی» میچرخد. شامگاه روز چهارشنبه انتشار خلاصه داستانی از این فیلم با موج تازه اعتراضات نسبت به حذف آن از جشنواره همراه بود. پیش از این اطلاعاتی از جزئیات فیلم نعمتالله منتشر نشده بود و پس از حواشی این چند روز روابط عمومی «قاتل و وحشی» خلاصه داستان این فیلم را منتشر کرد: «زیبا مهیای عروسی دخترش میشود که بهطور اتفاقی اسیر یک باند گانگستری مخوف میشود. او سعی میکند از این بند خود را رها کند. وقت زیادی ندارد، چون دخترش نیز بیخبر از همه چیز عازم همان جاست. زیبا برای نجات جان خود و دخترش میجنگد». خلاقانهترین واکنش، طرح ابراهیم عزیزی بود. او چهره ون گوگ در سلف پرتره معروفش که تیغی برداشته و گوشاش را برید، به چهره لیلا حاتمی پیوند زد. پس از صحبتهای طباطبایینژاد، دبیر این دوره از جشنواره دیگر واکنش رسمی مسئولان سینمایی به مطالبه اهالی سینما و رسانه برای نمایش این فیلم صحبتهای سعید رجبی فروتن معاون نظارت و ارزشیابی سازمان سینمایی بود. او در گفتوگویی با ایسنا با اعلام این که بجز «قاتل و وحشی» هیچ فیلم دیگری نبوده که بهدلیل مجوز به داوری نرسیده باشد، رفع مشکل فیلم حمید نعمتالله را منوط به تقاضای تهیهکننده و اراده و تمایل او به رفع مشکل موجود برای اکران عمومی دانست. دبیر جشنواره هم پیش از این اعلام کرده بود اگر این فیلم مجوز شورای پروانه نمایش را بگیرد، میتوان امکان نمایش آن را در بخش «خارج از مسابقه» فراهم کرد.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
# من - ماسک - میزنم
-
روحانی : شبی نبود که با خیال آسوده سر به بالین بگذارم
-
درایام کرونا از سرمایههای هنری بهره بردیم
-
مجادله بر سر بازگشت
-
زنان قربانی اصلی کرونا
-
«توازن» را جایگزین دوقطبی شرق و غرب کنیم
-
سرمایه گذاری در «آی تی» به 3/9 تریلیون دلار میرسد
-
شهروندان تماشاگر شدهاند!؟
-
چاردیواری اجباری
-
اخبار سینمایی هفته اول بهمنماه
-
سلام ایران
-
حاشیه علیه متن
-
سواد برای نوشتن؛ پهنباند برای معیشت و اقتصاد
-
نیات دولت بایدن در تعویق بازگشت به برجام
-
میناوند «مهر» داد
-
صدا، دوربین، جشنواره
اخبارایران آنلاین