ریشههای تمدنیعربستان، امارات، فلسطین اشغالی و بین النهرین در بهبهان کشف شد
باستان شناسان اولین گور آجری جهان را در چگاسفلی یافتند
زهرا کشوری
خبرنگار
باستانشناسان نخستین گورستان آجری جهان، در شش هزار سال پیش را در چگاسفلی بهبهان کشف کردند. شهری آیینی که تاریخ شهرنشینی در حاشیه خلیج فارس را عوض میکند. آنچه در میان گورستان و نیایشگاه قرار دارد مهمتر از معماری شگفتانگیز آجری آن است.
ریشههای تاریخی در هزاره پنجم پیش از میلاد بر کناره خلیج فارس
چگاسفلی تعلق خلیج فارس به ایرانیها را به شش هزار سال پیش میبرد و سرنخ برخی از تمدنهای منطقه را نشان میدهد.
ریشههای تاریخی که در هزارههای بعد، عربستان، امارات، فلسطین اشغالی و بین النهرین را تحت تأثیر میگذارد. چگاسفلی به تنهایی ادعاهای کشورهای کوچک حاشیه خلیج فارس و عربی را برای عادیسازی نامی مجهول رد میکند و نشان میدهد این کشورها چگونه تحت تأثیر تاریخ شش هزار ساله ایرانیان در هزارههای بعد قرار میگیرند.
باستانشناسان در چگاسفلی استلهایی (سنگ نگاره) با نقش دو بز رو به روی هم یافتهاند. این نقشها سه هزار سال بعد به شکل دو غزال عربی روی گورهای العین نقش میشود. عباس مقدم، سرپرست کاوشهای چگاسفلی میگوید: «امارات در یونسکو ادعا کرد که ریشه فرهنگی گورستان العین غنی است و آن را ثبت جهانی کرد. در حالی که استلهای چگاسفلی بیش از سه هزار سال قدیمیتر از تصاویر العین است. روی قبورالعین دو غزال عربی(اوریکس) رو در روی هم ایستادهاند در چگاسفلی دو بز.
مقدم میگوید: «اینجا در یک مکان مذهبی قرار دارند آنجا روی یک گور. پس با یک سنت ریشهدار در منطقه باستانی رو به رو هستیم. این سنت و تمدن از جایی ریشه گرفته است؟ هیچ گزارش دیگری وجود ندارد. پس ما قدیمیترین نقش را در چگاسفلی داریم که نشان میدهد چگاسفلی ریشه تمدنی منطقه است.» همچنین باستان شناسان، پیکرکهایی در نواحی شرقی و غربی شبه جزیره عربستان یافتهاند که نشان از تأثیر چگاسفلی روی آنها دارد. استلهای کشف شده در چگاسفلی ریشههای تاریخی باستانی کشفیات منطقه هزور فلسطین اشغالی را نیز در خود دارد. استلهای کشف شده در «هزور» به دوره برنز میرسد یعنی ۱۲۰۰ سال پیش از میلاد. استلهای چگاسفلی ۳۸۰۰ سال از یافتههای هزور قدیمیترند.
کشف ریشههای تاریخی تمدنی در چگاسفلی به همین جا ختم نمیشود. مقدم میگوید: «در فرهنگ اوروک در بین النهرین یک جام آیینی بهنام وارکا وجود دارد که روی آن نقوش آیینی مثل هدیه دادن به معبد نقش شده است. ما دقیقاً همین جام را با همین فرم از جنس سفال کشف کردیم. کسانی که هنر بین النهرین را میشناسند میدانند چقدر جام وارکا از چگاسفلی تأثیر پذیرفته است. جام چگاسفلی ۷۰۰ سال از جام وارکا قدیمیتر است.»
عباس مقدم میزان گورنهادههای چگاسفلی را با محوطههای همزمان بینالنهرین مثل عبید، اور و... مقایسه میکند. او میگوید: «این مقایسه نشان میدهد گور نهادههای چگاسفلی بشدت غنی هستند. یعنی نشان میدهند با یک شهر ثروتمند روبهرو هستیم که ارتباط بسیار گستردهای با اقصی نقاط جهان آن روز داشته است. این قوم میتوانستند سنگهای مرمرین را از منطقه شرق ایران بیاورند و فلزات را از شرق و فلات مرکزی. انواع و اقسام سنگهای رنگی و تزئینی را از منطقه افغانستان برداشت کنند و اکسیدین را از وان ترکیه. مقدم میگوید: «اما قبور بین النهرین فقیر هستند عمدهترین چیزی که در آنها یافت شد ظروف سفالی است.» به گفته مقدم برای اولین بار است که باستانشناسان در جهان در هزاره پنجم پیش از میلاد با این فراوانی گورنهادهها روبهرو میشوند.
شواهد تاریخی خلیج فارس در شهر آیینی چگاسفلی
شهر شش هزارساله چگاسفلی با خلیج فارس ۲۰ کیلومتر فاصله دارد. مقدم اعتقاد دارد که چگاسفلی پنجرهای است که انسان معاصر را به دیرینگی خلیجفارس میبرد. تا پیش از آنکه باستان شناسان با ورود به گورهای آجری، دنیای پررمز و راز چگاسفلی را رمزگشایی کنند، چند برگ محدود از تاریخ خلیج فارس از دل هزارهها بیرون کشیده شده بود. قدیمیترین یافتههای مرتبط با خلیجفارس، به چند غار متعلق به دوره پارینه سنگی در منطقه هرمزگان و چند محوطه کوچک هزاره پنجم پیش از میلاد در بوشهر محدود میشد. این غارها و محوطهها عموماً در مناطق پسکرانه قرار داشتند و تنها یکی دو تا از آنها در کرانههای خلیج فارس قرار دارد. در دورههای تاریخی نیز بر کرانه خلیج فارس شهر عیلامی لیان کاوش شده است و در دوره اسلامی شهر سیراف.
مقدم میگوید: «شهر شوش و شهر چگاسفلی دو شهر مهم پیش از تاریخ هستند. اما چگاسفلی در کجاست؟ در کنار خلیجفارس. «او کاوشهای شهر شوش را مخدوش شده و با هدف بیرون کشیدن اشیا توصیف میکند اما میگوید: «چگاسفلی استاندارد کاوش میشود.» شوش را فرانسویها کاوش و بسیاری از اشیای آن را از ایران خارج کردند.
اولین گور آجری جهان
تاپیش از ورود به دنیای مردگان شهر آیینی چگاسفلی، باستان شناسان میدانستند در هزاره دوم پیش از میلاد عیلامیها از کاسیها روش آجر درست کردن یاد گرفتهاند. چغازنبیل ۳۲۰۰ سال پیش، از آجرهای عیلامی ساخته میشود.
به گفته مقدم این آجرها به لحاظ عرض، طول و ظاهر هیچ شباهتی با آجرهای عیلامی نداشتند. او میگوید: «در گزارشهای فرانسویها از وجود چنین آجرهایی در آکروپل (شوش) سخن رفته اما مستندات قابل باوری وجود نداشت. ما دقیقاً همان آجرها را در چگاسفلی با همان اندازه و ابعاد یافتیم.» اینگونه است که تاریخ آجرسازی ایرانیان به چهارهزار سال قبلتر میرسد و شش هزار ساله میشود؛ آجرهایی دقیق و ظریف.
سرهای خربزهای شکل شهروندان یک شهر آیینی
سرهای تغییر شکلیافته یک سنت ریشهدار آیینی مذهبی در جنوب بین النهرین و جنوب غربی ایران باستان است. در چگاسفلی باستانشناسان به وفور با جمجمههای تغییر شکلیافته روبهرو میشوند. آنها تنها در یک گور ۵۲ نفره، ۱۲ نفر با جمجمههای تغییر شکل یافته را کشف میکنند. مقدم درباره ریشهدار بودن این سنت در دنیای باستان میگوید: «حتی پیکرکهای کشف شده در چغامیش خوزستان هم جمجمههای تغییر شکل یافته دارند.» چغامیش یکی از مهمترین تپههای باستانی کشور است. عباس مقدم جمجمههای تغییر شکل یافته را یکی از نشانههای برتری انسان آن عصر میداند. جمجمههای این افراد را در کودکی به شکلی میبستند که در نهایت خربزهای شکل میشد. مقدم از فراوانی وجود این جمجمهها در گورستان چگاسفلی خبر میدهد و این سایت را یک منظر قُدسی معرفی میکند. به گفته او در چگاسفلی همه چیز در حول این منظر قدسی میچرخد و به باستان شناسان میگوید آنها با یک جامعه مذهبی روبهرو هستند.
عباس مقدم اعتقاد دارد که چگاسفلی تصویر همگان را از دنیای پیش از تاریخ به هم میزند. تصویری که پیش از تاریخ را متعلق به روستاییان و گلهدارانی میداند که حرفی برای گفتن ندارند. برخی اوج هنر را در تمدن عیلام (دوره تاریخی)میدانند و از آن به عصر طلایی هنر یاد میکنند. اما به اعتقاد مقدم یافتههای نخستین گور آجری جهان نشان میدهد که در چگاسفلی، در معماری، در فلزکاری، در مراسم مذهبی و در نمادهای سمبولیک با یک جامعه پیشرو در پیش از تاریخ روبهرو هستیم که ریشه تمدنهای بعدی را در خود دارد. به گفته مقدم چگاسفلی بر کناره خلیج فارس، یک جامعه پیشرو همتراز با تمدنهای هزاره پنجم و چهارم پیش از میلاد در جنوب بین النهرین است.
خدای چگاسفلی
باستانشـــــــــــــــــــناسان نمیدانند چگاسفلیها به چه خدایی اعتقاد دارند اما احتمال وجود یک خدای اعظم را میدهند. مقدم میگوید: «چشم دروازه روح است. در همه اسطورهها از بینالنهرین تا مصر نماد خدایان چشم است. در چگاسفلی استلهایی با نماد چشم یافتهایم. پس آنها سوای الهه باران، طوفان، یا حاصلخیزی و... به یک خدای اعظم اعتقاد داشتند.»
چرا چگاسفلی ثبت جهانی نمیشود؟
عباس مقدم باستان شناس چگاسفلی اعتقاد دارد که این منطقه برای ثبت جهانی حداقل ۴ تا ۵ معیار از ۱۰ معیار یونسکو را دارد. نشانه هایی دال بر شاهکار نبوغ خلاقانه بشر یکی از معیارهای این سازمان بینالمللی است که باستان شناسان ردش را در گورستان و نیایشگاه ۶ هزارساله چگاسفلی یافتهاند. مقدم چگاسفلی را یکی از نادرترین مکانهای آیینی مربوط به هزاره پنجم پیش از میلاد میداند. به گفته این باستانشناس اجزای این مکان آیینی بهصورت منظم در کنار همدیگر قرار گرفتهاست. نمادگرایی منحصر به فردی در چینش قبور، نیایشگاه و سفالهای آن دیده میشود. او چگاسفلی را نمونه منحصر به فردی از یک تمدن و سنت مرده میداند. این هم یکی از معیارهای یونسکو برای ثبت آثار در فهرست جهانی است. مقدم میگوید: «ما برای نخستین بار در چگاسفلی با معماری دقیقی از قبور روبهرو هستیم که حجره تقسیمی دارند.» به گفته او این ویژگی منحصر به فرد تا قبل از آن در هیچ یک از کاوشهای باستان شناسی پیش روی باستان شناسان قرار نگرفت. در گورستان شش هزار ساله چگاسفلی استخواندانها (استودانها) وارد معماری گورستان میشود. مردمک استخوانهای اجداد پیشین را به رسم احترام در استخواندان قرار میدادند و مردگان بعدی را به جای آنها دفن میکردند. حال این سؤال پیش میآید چرا چگاسفلی بهعنوان سرنخ تمدنهای منطقه در فهرست جهانی یونسکو ثبت نمیشود؟ آیا چگاسفلی پیش از تخریب در این فهرست جهانی قرار میگیرد؟ مثل العین امارات که سه هزارسال کمتر از چگاسفلی قدمت دارد.
تورهای خالی صیادان دارای مجوز هرمزگانی
بندرعباس- صیادان غیرمجاز عرصه را بر صیادان زحمتکش در پهنه نزدیک به ۳۱هزار کیلومتر مربع سواحل، جزیرهها و دریای هرمزگان تنگ کرده و صیادان واقعی به ناچار تور خالی را بالا میکشند.
استان هرمزگان با ۲۲ بندر صیادی و صید سالانه افزون بر ۲۷۰ هزار تن انواع آبزی، ۳۰ درصد بنادر صیادی و ۳۶ درصد صید انواع آبزیان کشور را بهخود اختصاص داده است که این آمارها نشان از جایگاه و اهمیت فعالیتهای شیلاتی این استان در کشور دارد.
تنوع گونهای، روشهای صید (گوشگیر، پرساین و قلاب)، روشهای پرورش در قفس انواع آبزیان از سطح زیان، ریز، درشت، میان زی، کفزی، میگو و فانوس ماهیان، استان هرمزگان را مجموعهای کامل و کمنظیر از فعالیتهای صید و صیادی معرفی کرده است.
اما بخش بزرگی از این ظرفیت، ناعادلانه و غیرقانونی به دست صیادان غیرمجاز اتفاق افتاده و در نتیجه، مزایای شیلاتی نصیب کشور و بهره برداران قانونی دریا نمیشود و باید گفت که در حال حاضر عرضه برخی ماهیان ارزشمند و پر مشتری یا بسیارگران در بازار ماهی فروشان عرضه نمیشود.
به گزارش ایرنا، صیادان غیرمجاز همزمان سه تخلف عمده را در دریا انجام میدهند یک اینکه مجوز برای صید و صیادی ندارند و دوم اینکه درتمام فصول سال هر نوع آبزی اعم ماهی و میگو را صید میکنند و سوم اینکه ضمن دنبال کردن صید ماهیان تجاری وخاص بویژه حلوا سفید وهامور، تمام صید خود را بهصورت قاچاق به کشورهای حوزه خلیجفارس انتقال میدهند.
بارها صیادان هرمزگان این گلایه را داشته که این شناورها علاوه براینکه صیدغیرمجاز انجام میدهند همواره بخشی از تور خود را در دریا رها باقی می گذارند که با رها شدن این تورهای بیصاحب و سرگردان باعث ایجاد مشکلات فراوان از جمله گیر کردن این تورها در پرههای موتور شناورهای دیگر میشوند.
تخمین حدود ۱۰ هزار شناور قایق صیادی غیرمجاز در هرمزگان
مدیرکل شیلات هرمزگان در نشستی با مدیران شهرستان جاسک از شناسایی و تخمین حدود ۱۰ هزار شناور قایق صیادی غیرمجاز در سطح استان خبرداد و گفت: این تعداد شناور غیرمجاز در برابر ۴ هزار و ۵۰۰ شناور مجاز، نشانگر وضیعت بحرانی ذخایر آبزیان است.
به گفته عبدالرسول دریایی، از این تعداد شناور غیرمجاز، بیش از یکهزار و۵۰۰ فروند آن در شهرستان جاسک قرار دارد.
مدیرکل شیلات هرمزگان همچنین با اشاره به تخمین افزون بر ۱۰۰هزار تن صید سالانه توسط شناورهای غیرمجاز در این استان هرمزگان، اظهارداشت: این میزان از صید غیرمجاز درحالی است که شناورهای غیرمجاز قابل نظارت نیستند و کنترل آنها نیز سخت است.
مدیرکل شیلات هرمزگان ادامه داد: این میزان صید و قایق غیرمجاز نشان از هجوم صید غیرمجاز بر آبزیان دارد و بدون شک در صورت تداوم روند صید غیرمجاز، این شناورها آسیبهای جبرانناپذیری برای دریا خواهند داشت.
به گفته دریایی، بیکاری، خشکسالی، کمبود فرصتهای شغلی در سواحل، سوددهی صید غیرمجاز، ارزان بودن ادوات صید غیرمجاز در فروشگاهها، فراوانی کارگاههای غیرمجاز ساخت شناور از مهمترین دلایل افزایش صید غیرمجاز است که بدون شک دریا جوابگوی این حجم صید غیرمجاز نیست.
وی معتقد است: با وجود ۲هزار و ۲۳۷ کیلومتر نوار ساحلی در استان هرمزگان امکانات، تجهیزات و نیروی انسانی موجود نیز جوابگوی این امر نیست از طرفی یگان حفاظت آبزیان شیلات با هشت پایگاه و حدود ۸۰ درصد کمبود نیرو در این یگان قادر به حفاظت از منابع آبزیان شیلات هرمزگان نخواهد بود.
قایقهای بدون مجوز ساماندهی شوند
استاندار هرمزگان نیز در نشست کارگروه تخصصی شیلات استان هرمزگان بر ساماندهی قایقهای صیادی در این استان تأکید کرد و گفت: ۱۰ هزار فروند قایق صیادی بدون مجوز سالهاست که در حال صید و فعالیت در آبهای استان هستند و باید تعیین تکلیف شوند.
فریدون همتی افزود: شیلات و دیگر نهادهای مسئول باید وارد عمل شده و تمامی این قایقها ساماندهی شده و با صدور مجوز برای آنها مشخص شود که در چه فصلی صید انجام دهند.
وی با اشاره به ظرفیتهای صادراتی، ارزآوری و اشتغال حوزه شیلات خواستار اختصاص ارز دولتی به این حوزه شد و ابراز داشت: پیشنهادی ارائه دادهایم که سرمایهگذاری در خلیج فارس و دریای عمان زیر پوشش بیمه قرار گرفته و دولت مسئولیت خطر این سرمایهگذاریها را بپذیرد که شامل طرحهای شیلاتی خواهد شد و همچنین صندوق ضمانت و سرمایهگذاری تعاون نیز میتواند کمک خوبی در این راستا داشته باشد.
ظهور جریان زرد در محیط زیست ایران
مصطفی لاهوت
کارشناس محیط زیست
صفت «زرد بودن» برای اولین بار حدود ۱۰۰ سال پیش در جدال بین دو گروه رسانهای در نیویورک متولد شد که در آن طرفداران اصول حرفهای رسانه به دو روزنامه نیویورکی به علت استفاده از تیترهای احساسی و عوامفریبانه لقب «بچه زرد» دادند. این مفهوم بعد از آن برای گروههایی به کار رفت که سعی دارند اصول علمی و حرفهای حاکم در یک حوزه را با موضعگیریهای احساسی و جذاب زیرسؤال ببرند و از این طریق برای خود وجاهتی جهت اظهارنظر مداوم در آن حوزه ببخشند و با بهرهگیری از ابزار عوامفریبی دیدگاههای خود را بر جمعی از مردم دیکته کنند.
با آغاز دهه ۸۰ عواملی چون گسترش آگاهیهای عمومی در حوزه محیط زیست از طریق رسانهها، رشد فزاینده رشتههای مرتبط با محیط زیست و منابع طبیعی در دانشگاهها و تشکیل انجمنها و سازمانهای مردمنهاد در سطح کشور، محیطزیست را تبدیل به یک موضوع جذاب برای فعالیتهای اجتماعی و فرهنگی کرد. با آغاز دهه ۹۰ تمامی استانهای دیگر کشور دهها تشکل مردم نهاد در حوزه محیط زیست داشتند که بسیاری از آنها بیبهره از متخصصان امر بودند.
شکاف بین نهاد دانشگاه و انجمنهای مردم نهاد در حوزه محیط زیست و وجود هزاران مرجع نادرست و غیرعلمی در رسانههای گروهی بویژه فضای مجازی برای پاسخ به سؤالات بنیادین در حوزههایی همچون بومشناسی، حیات وحش و ارزیابی محیط زیست باعث شد تا اندک اطلاعات افراد و فعالان این حوزه به همراه ژست اجتماعی فعال محیط زیست بودن جریان زرد را در این حوزه بشدت تقویت کند و کار را به جایی رساند که اکنون حامیان حفاظت از سگهای ولگرد که به باور بسیاری از کارشناسان دومین عامل تلف شدن یوزهای آسیایی و اصلیترین عامل ناخالصی ژنتیکی گونه گرگ خاکستری در کشور هستند در صفحات مجازی و پرمخاطب خودشان از برنامههای خیالی انجمنهای خود برای حفاظت از حیاتوحش کشور سخن میگویند و به برنامههای متخصصان امر از جمله سازمان محیط زیست و دانشگاهها برای مداخله در کنترل جمعیت سگهای ولگرد با قدرت هرچه تمامتر حمله میکنند.
واقعیت این است که علم بومشناسی و اکولوژی مانند تمامی علوم دیگر بسیار عمیق، پیچیده و درهمتنیده است و حتی خود کارشناسان امر نیز به طور مثال بعد از سالها کسب تجربه در حوزه پستانداران بزرگ جثه به خود اجازه اظهارنظر در حوزه پرندگان یا حتی پستانداران کوچک همچون جوندگان نمیدهند.
چیزی که در واقع از آن سخن میگوییم مجموعهای از روابط بین یک گونه به طور مثال یک خرگوش با تمامی اجزای طبیعت از خاک، گیاه، طعمه و طعمهخوار تا رفتارهای گروهی و انفرادی یک گونه است که پی بردن به هر یک از شاخصههای زیستی، ژنتیکی و رفتاری این گونهها نیازمند سالها مطالعه و تجربه میدانی در مورد آن گونه است و نمیتوان نسخههای کلینیکی با استفاده از دادههای اینستاگرامی برای یک واقعه بومشناختی مانند انقراض یک گونه را تجویز کرد.
جریان زرد هماکنون در سطح کشور این قابلیت را دارد که مرگ نهنگها در خلیج فارس را مرگ دستهجمعی عنوان کند و خوابیدن چند یوزپلنگ در کنار یک محقق در آفریقا را بهعنوان رفتار دوستانه محیطبانان ایرانی با یوزپلنگها جا بزند و حتی همراهی یک سگ با یک گله گرگ در زیستگاههای استان قم را رخدادی حیرتانگیز و قابل ستایش عنوان کرده و مانند یک سلبریتی متمدن تا آخر عمر به خوبی و خوشی به اظهارنظر بپردازد. آماری در این زمینه وجود ندارد اما این موضوع کاملاً مشهود است که ارتباط متخصصان محیط زیست و بویژه حیات وحش در کشور با رسانهها نسبت به اهمیت موضوع در حداقلترین حالت ممکن است و به جز عدهای انگشت شمار باقی استادان و صاحبنظران این حوزه وظیفهای برای عمل به رسالت اجتماعی خود در خصوص تنویر افکار عمومی در مورد اتفاقات و رویدادهای روزمره محیط زیست متصور نیستند و اهالی رسانه هم در بسیاری از موارد بدون اینکه خود از این امر مطلع باشند تریبونی برای جریان زرد میشوند تا دیدگاههای این جریان خطرناک برای محیط زیست پررنگتر از گذشته در معرض دید عموم قرار گیرد. اگر این سخن کلیشه تلقی نشود حل این معضل نیازمند عزم جدی به معنای واقعی کلمه است در غیر این صورت بلایی که دوستداران زرد با دوستی به سبک خاله خرسه بر سر محیط زیست و حیاتوحش کشور خواهند آورد، هیچ شکارچی و مدیر ناکارآمدی نمیتواند خیال آن را در سر بپروراند.
۶ اثر از استان مرکزی در فهرست آثار ملی ثبت شد
اراک - معاون میراث فرهنگی اداره کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی استان مرکزی گفت: ۶ اثر منقول فرهنگی و تاریخی استان با هدف حفظ و نگهداری بهینه، در فهرست آثار ملی به ثبت رسید.
«محسن رحمتی» در جمع خبرنگاران افزود: صندوقهای چوبی بقعه شرقی امامزادگان هفتادودو تن ساروق مشهور به صندوق چوبی علی صالح و عبیداللهبن علی صالح، صندوق چوبی بقعه سهلبن علی آستانه، صندوق چوبی بقعه بیبی فاطمه صفری سیوشان آشتیان، در چوبی امامزاده آمنه خاتون استوه خنداب، سنگ وقف مکشوفه از آستانه شازند این آثار را شامل میشوند.
وی اظهار داشت: در چوبی امامزاده آمنه خاتون و سنگ وقفه مکشوفه از آستانه هماکنون در موزه چهارفصل اراک نگهداری میشود و صندوقهای چوبی در محل بقعه امامزاده نگهداری میشوند.
وی اظهار داشت: این آثار بر اساس ماده تاریخ و نیز برخورداری از تزئینات قابل توجه چون خطوط نسخ و ثلث شامل ادعیه، آیات قرآنی و شعائر شیعی، منبتکاری، گرهکاری و لایه چینی روی چوب آثار قابل توجهی در هنر دوره اسلامی به حساب میآیند.بیش از ۲ هزار جاذبه گردشگری در استان مرکزی شناسایی شده که ۸۷۳ اثر تاکنون در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسیده است.
دود نیروگاه مفتح در چشم استانهای مرکزی و زنجان
همدان - معاون محیط انسانی اداره کل حفاظت محیط زیست استان همدان گفت: در نیروگاه شهید مفتح همدان مازوتسوزی انجام میشود اما به علت فاصله زیاد بر هوای شهر همدان اثر ندارد و آلایندگی آن به سمت استانهای مرکزی و زنجان است.
به گزارش ایسنا، سیدعادل عربی اظهار کرد: همدانیها در دیماه دو روز را در شرایط ناسالم برای گروههای حساس پشت سر گذاشتند.
وی با اشاره به اینکه آلودگی هوای شهرهای بزرگ در شرایط پایداری هوا طبیعی است و وارونگی دما نیز وجود دارد و غلظت آلایندهها زیاد است و بر ناسالم بودن هوا تأثیر میگذارد، مطرح کرد: در نیروگاه شهید مفتح همدان مازوتسوزی انجام میشود اما به علت فاصله زیاد بر هوای شهر همدان اثر ندارد و آلایندگی آن به سمت استانهای مرکزی و زنجان است.عربی درباره منابع آلاینده ثابت هم توضیح داد: در شهر همدان منبع آلاینده ثابت هوا مانند کارخانجات وجود ندارد و کارخانهها خارج از شهر هستند و عمدتاً گازسوزند اما بعضی از واحدهای صنعتی مثل دانهبندیها و سنگکوبیها در حومه شهر قرار دارند که باعث انتشار گردوغبار میشوند و بیشتر در فصلهای بهار، تابستان و پاییز نمود پیدا میکند.