هشت صبح (افغانستان):
در حالی قرار است تا چند روز آینده خط آهن خواف به هرات به بهرهبرداری برسد که نگرانیهایی درباره تأمین امنیت آن وجود دارد. با این حال مقامات افغانستان گفتهاند که تلاش کردهاند با ایجاد ایستگاههای امنیتی در مسیر این خط آهن مانع حملات احتمالی شوند.
نشنال پست (کانادا):
دوسال پساز بازداشت منگ وانژو، مدیر مالی هوآوی در کانادا، وکلای وی خبر دادند احتمال دارد با توافقی که به دست آمده، وی برخی اتهامات در خصوص اینکه به چند کشور کمک کرده تا تحریمهای امریکا را دور بزنند، بپذیرد اما در ازای آن قرار تعقیب وی ملغی شود.
شیکاگو تریبون (امریکا):
میچ مک کانل و نانسی پلوسی، رهبران دو طیف دموکرات و جمهوریخواه کنگره امریکا درباره طرح 908 میلیارد دلاری کمک برای بهبود شرایط اقتصادی مردم کرونازده وارد مذاکره شدهاند. آنها امیدوار هستند که با اعطای این کمک به مردم امریکا، بخشی از مشکلات مردم این کشور حل شود.
رئیس سابق اطلاعات عربستان مدعی شد
برای عادیسازی با اسرائیل آماده نمیشویم
بنفشه غلامی/ «عربستان برای عادیسازی با اسرائیل آماده نمیشود. اعتبار ریاض، بسیار بالاتر از بنیامین نتانیاهو است». این را شاهزاده «ترکی الفیصل»، رئیس سابق اطلاعات عربستان، تنها 10 روز پس از انتشار خبر دیدار «محمد بن سلمان»، ولیعهد عربستان سعودی و «بنیامین نتانیاهو»، نخست وزیر رژیم صهیونیستی در شهر نئوم عربستان مدعی شده است. انتشار خبر آن دیدار که میتوانست نشانهای از حرکت ریاض به سمت عادیسازی روابط با تلآویو باشد، باعث اعتراضهای زیادی از سوی حامیان فلسطین شد و اکنون، اظهارات «ترکی الفیصل» در گفتوگویی با بخش عربی شبکه خبری «سی ان ان» ریختن آب بر آتش آن واکنشها تلقی میشود.
به گزارش سایت روزنامه اماراتی «خلیج تودی»، «ترکی الفیصل» در این مصاحبه با اشاره به خبر دیدار ولیعهد عربستان و نخست وزیر رژیم صهیونیستی گفت: «همان طور که دیدید، شاهزاده فیصل بن فرحان، وزیر مشاور در امور خارجی چنین دیداری را تکذیب کرد، اما رسانهها آنچه را که اسرائیل منتشر میکند، دنبال میکنند و کسی توجهی به آنچه که پادشاهی عربستان منتشر کرده است، ندارد. در حالی که پادشاهی عربستان این موضوع را انکار کرده است. خود من نیز معتقدم اعتبار پادشاهی عربستان باید بسیار بالاتر از اعتبار شخصی مانند نتانیاهو باشد که در کشورش متهم به فساد است و درباره این مسأله به مردم خود دروغ میگوید. پس چرا رسانهها به یک دروغگو اعتماد میکنند.» «ترکی الفیصل» سپس پا را فراتر گذاشت و درباره پرسشی درخصوص اینکه آیا مقدمات عادی سازی روابط بین عربستان و اسرائیل در حال چیده شدن است، گفت: «آمادگی برای هیچ چیزی وجود ندارد. پادشاهی عربستان در این خصوص موضع ثابتی دارد و همان طور که شاه عربستان در سخنرانی خود در شورای مشورتی عربستان گفت، مسأله فلسطین، درصدر اولویتهای پادشاهی عربستان است و اینکه عربستان خود را متعهد به یک طرح صلح عربی میداند.»
«ترکی الفیصل» در حالی این اظهارات را بیان داشته که «المیادین» به نقل از رسانههای عبری فاش کرده است که عربستان به طور غیر منتظره سفر برنامهریزی شده یک مقام امنیتی عالی رتبه رژیم صهیونیستی را که گفته میشود، احتمالاً «یوسی کوهن»، رئیس موساد بوده است، لغو کرد. این رسانههای عبری مدعی شدهاند عربستان از اینکه خبر دیدار «محمد بن سلمان» و «نتانیاهو» فاش شده است، خشمگین هستند و دلیل لغو سفر هیأت امنیتی اسرائیل به عربستان نیز میتواند همین مسأله باشد.
سفر آقای داماد به عربستان
با وجود آنکه «ترکی الفیصل» هر تلاشی را برای عادیسازی روابط با اسرائیل رد کرده است، ناظران معتقدند هدف واقعی سفر «جارد کوشنر»، داماد و مشاور رئیس جمهوری امریکا در امور خاورمیانه به عربستان همین مسأله بوده است.
به گزارش سایت شبکه خبری «فاکس نیوز»، «کوشنر» هر چند در احتمال بسیار آخرین سفر منطقهای خود پیش از به پایان رسیدن ریاست جمهوری «دونالد ترامپ»، چهارشنبه شب به بهانه حل بحران همسایگان عربی خلیج فارس، وارد ریاض شد، اما یک منبع آگاه در گفتوگو با این شبکه تأکید کرده است: «کوشنر در سالهای اخیر سخت روی پروژه عادیسازی روابط کشورهای عربی با اسرائیل کار کرده است و این هفته نیز با همین هدف وارد ریاض شد.» بنابر این گزارش، این تلاشها درحالی انجام میشود که شواهد نشان میدهد، «ملک سلمان»، پادشاه عربستان خود علاقهای به عادیسازی روابط تا زمان حل مسأله فلسطین ندارد، اما در نقطه مقابل او، ولیعهد جوانش علاقهمند به جهشی در روابط ریاض با تلآویو است. با این حال «جیم فیلیپس»، کارشناس تحقیقات امور خاورمیانه در بنیاد «هریتج» معتقد است: «بعید است عربستان تا زمانی که ملک سلمان زنده است، توافق صلح با اسرائیل را امضا کند، زیرا هرچند محمد بن سلمان، نماد تفکر جدید سعودیها به جهان پیرامون خود است، اما شاه عربستان خود را متعهد به فلسطین میداند.» در همین حال «هوارد استوفر»، استاد دانشگاه نیو هیون معتقد است احتمال مذاکره بین عربستان و اسرائیل را میتوان از این منظر نیز ارزیابی کرد: «نخست اینکه عربستان میداند که بزودی تیم بایدن در امریکا روی کار میآید و میداند که دولت جدید امریکا نظر خوبی نسبت به نقش بن سلمان در قتل جمال خاشقجی ندارد. بنابراین بیش از هر چیز مایل هستند روابط خود را با دولت جدید امریکا تقویت کنند؛ پس با وجود تلاشهای سخت کوشنر برای تقویت جایگاه اسرائیل در خاورمیانه، احتمال دارد عربستان بخواهد فعلاً در این خصوص صبوری پیشه کند.» این تغییر نگرش عربستان به مسائل خاورمیانه را میتوان در اقدامات اخیر این کشور نیز مشاهده کرد. عربستان در روزهای اخیر با نگاه به تغییر مسیر امریکا در دوره بایدن، در حال حل و فصل مسائل خود با قطر و ترکیه است.
با این حال برخی ناظران مسائل خاورمیانه و امریکا معتقدند، شاید دموکراتهای امریکا روابط خوبی با «نتانیاهو» و «بن سلمان» نداشته باشند، اما آنها نیز موضع ثابتی نسبت به اسرائیل و حمایت از آن دارند و چه بسا بدشان نیاید که عادیسازی روابط اعراب با اسرائیل در دوره «ترامپ» انجام شود و آنها فارغ از چالشهای چنین مسألهای میراث دار آن شوند.
ادامه از صفحه اول
فرض اول اینکه، سیاست داخلی مسأله اصلی امروز ماست. مسأله ما حتی به رغم مواضع روشن مقام معظم رهبری، همچنان شیوه تعامل، نوع کنش دینفعان سیاسی و فقدان درک مشترک نسبت به مسائل اساسی کشور و راههای نیل به منافع و اهداف ملی و عدم همافزاییهای بین قوهای است. ترتیبات سیاست داخلی به گونهای که امروز تجربه میکنیم، پیشبرنده نیست بلکه فرساینده-کاهنده و در بهترین حالت تداوم بخش وضع فعلی و تکاپوی بقاست. فرض بعدی این است که اگر بخواهیم در سیاست خارجی و عرصه بینالملل از فرصتها استفاده کنیم و بخواهیم کشوری قوی داشته باشیم، محتاج رضایت عمومی مردم در بالاترین سطح هستیم. رضایت مردم، نیرومندترین ابزار بازدارندگی ماست. ما پیش از این و سال های اول انقلاب، با سامان سیاسی که مشروعیت بالایی به همراه داشت، در مقابل بحران هایی مثل جنگ تحمیلی ایستادیم و از آن سربلند بیرون آمدیم. امروز هم یکبار دیگر و البته بیش از هر زمان دیگری به چنان جامعه ای نیازمندیم؛ جامعه ای با مشارکت بالای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی، جامعه ای پویا خواهد بود؛ جامعه ای راضی که در آن حکومت شوندگان با برآوردی مثبت و ارتباطی عاطفی با حاکمان در سطوح مختلف، خود را نسبت به تصمیماتی که از سوی آنها اتخاذ میشود، ذیحق بدانند. من از مشروعیتی صحبت می کنم که در آن مردم و حکومت شوندگان، به واسطه اعتماد به نحوه مدیریت حاکمان و ایمان به آنکه آنها در راستای خیر و منافع مردم گام برمیدارند، به مدیران حق حکمرانی در محدوده قانون را میدهند. من امروز رضایت عامه را مهمترین عامل در پیشبرد اهداف کشور در عرصه بینالمللی و اقتصاد می دانم. رضایتی که پشتوانه اجماع سازی و قدرت ملی است.
ما از مردمی سخن می گوییم که در چند سال اخیر تحت بیرحمانه ترین تحریم ها و در معرض جنگ اقتصادی قرار داشته اند. جامعه ای که ترکیبی از تحریم ها و انباشت بیماری های مزمن اقتصاد ایران، به علاوه اشتباهات مدیریتی در چند دهه پیاپی، طبقات آسیب پذیر و حتی متوسط مردم را با معیشت سختی مواجه کرده است. امروز اما به این سختیها نگرانی ناشی از کرونا و سلامت هم اضافه شده و متأثر از تمرکز بسیار شدید عملیات روانی رسانه های خارج از کشور در سه سال گذشته، امید به تحول و رسیدن به سطح زندگی مطلوبی را که حق خود میدانند، کمرنگ می بینند. جامعه ای که از سال ۹۷ به اینسو با آسیب روانی ناشی از نزاع های سیاسی بیشتری نیز روبرو شده است. در سایه این رویدادها، این تلقی از حاکمان به جامعه در حال القاست که آنها یا در حال سوءاستفاده هستند یا در خوشبینانه ترین حالت نمی توانند هیچ کاری برای جامعه خود انجام دهند. این تصویر ناشی از نگرش و رفتارهای حذفی رقیب و به اوج رسیدن نارواداری و به رسمیت نشناختن تفاوت در برداشت ها و تعلقات سیاسی است. منازعه داخلی متضمن منافع ملی ما در عرصه بینالمللی نیست. ما اگر نتوانیم به یک مصالحه داخلی دست پیدا کنیم، نمی توانیم در عرصه بینالمللی منافع مردم را تأمین کنیم. متأسفانه سیاستهایی که این روزها در نتیجه سیاست داخلی ما شکل گرفته، هیچ یک سیاستهای ایجابی نیستند. بنیاد این تصمیمها و رفتارها، جلوگیری، پیشگیری یا تخریب رقیب است. برای مثال، این روزها شاهد تصمیمات سلبی بخصوص درباره برجام و سیاست خارجی هستیم که معلوم نیست چه آیندهای و چه نوع منفعت ملی را هدف خود قرار داده است و بیم آن می رود که ادامه تلاش شتابزده برای ورود به رقابتهای انتخاباتی باشد. این روزها آسیب بسیار جدی که در سیاست داخلی ما هویدا شده، سایه ۱۴۰۰ یا بهتر بگویم شروع زودهنگام رقابت های انتخاباتی ۱۴۰۰ بر تصمیمات سازنده است. اما موضوع به اینجا ختم نمی شود. مسأله دیگر در این ایام درمنازعات داخلی ایجاد زبان و سخن سیاسی غیرفاخر است. من فکر می کنم در هیچ دورهای از تاریخ ۴۰ ساله انقلاب شاهد این سطح از خشونت کلامی در سخن و زبان سیاست نبوده ایم.
بعلاوه، امروز شیوه گفت وگوی برخی صاحبان تریبون در ساختار قدرت به گونهای شده است که انگار عده ای در «اتاق پژواک» نشسته اند. اتاق پژواک جایی است که افراد محدودی در آن گفت وگو می کنند و فقط صدای یکدیگر را می شنوند. اگر همه ما در اتاق های پژواک خود بنشینیم و صدای خود را بشنویم هیچ مسأله ای از مردم حل نخواهد شد. اولویت ما باید فروریختن اتاقهای پژواک باشد. من امروز اتاق پژواک شکل گرفته بزرگی را میبینم که با نوعی حق پنداری و خود برتربینی در هم آمیخته است. این برای سیاست داخلی ما خطرناک است که خودحق پنداری و باطل انگاری دیگران، عرصه را بر عقلانیت گفت و گویی تنگ کند.
از نظر جامعه شناسی ارتباطات، نوع گفت و گوی نخبگان سیاسی در کوتاه مدت بر رفتار و کنش آحاد جامعه در دسته بندی های سیاسی اثر میگذارد. در حقیقت هواداران به نوعی پیروی کلامی و کنشی دست می زنند. من معتقدم امروز ما میبایست سیاست داخلی منسجمی داشته باشیم. انسجام حاکمیت را بالا ببریم تا همراه با ایجاد رضایت در مردم و افزایش اعتماد آنها با یک سرمایه اجتماعی بالا در سال ۹۹ و در آستانه قرن جدید، فرصتهایی که پیش روی ما قرار دارد را از آن خود نماییم. ما برای داشتن ایرانی سربلند در جهان و برای بهره مندی از منافع ملی در فضای بین الملل نیازمند جامعه ای با انسجام داخلی هستیم.
مسائل اصلی ایران امروز فقط با مشارکت عمومی، گفت و گوی اجتماعی و تن دادن همه جانبه و بی قید و شرط به اراده عمومی حل میشوند. وفاقی که برای عبور از مشکلات امروز به سوی آینده ای روشن تر نیاز داریم فقط در چارچوب سیاست داخلی ای بروز می یابد که شفافیت، تناسب اختیار و مسئولیت، تصویر روشنی از منافع ملی، و بازتاب صریح و بیپردهای از منافع عموم ملت ایران در آن جلوهگر شده باشد. فکر میکنم چند موضوع با عنوان مسأله اصلی ایران را به گفت وگوی بزرگ بگذاریم. اکنون روشنفکران و مردم به لطف فضای رسانه ای و ارتباطات آزاد با مهارتی تحسین برانگیز در حال شناسایی و بحث پیرامون مهمترین مسائل کشورمان هستند. اولین کاری که ما در مسیر این گفت و گوی بزرگ باید انجام بدهیم حضور در این مباحثهها و استخراج مطالبات عموم و اندیشمندان و تلاش همراه با گفت و گو برای ارائه پاسخی درخور به این مطالبات است. در این دوران باید بتوانیم در یک انسجام سیاست داخلی و مفاهمه اعتمادساز با جامعه، جایگاه ایران در جهان را ارتقا بخشیم. مردم ایران سه سال است در سختی تحریم مقاومت کرده اند و امروز منتظر آن هستند که نتایج مثبت مقاومتشان را ببینند. من به واسطه ۴۰ سال تجربه زیست سیاسی عمیق در جامعه و سیاست ایرانی، این روزها عمیقاً با این احساس ناخوشایند درگیرم که فرصت ها را به سرعت برق و باد از دست میدهیم. ما راهی به جز درک مشترک از مسائل، ساختارهای سیاسی هم افزا، ایجاد رضایت عامه برای تأمین منافع و امنیت ملی مان در میان جهان پر آشوب نخواهیم داشت.
خاطرات 453 روز حضور در کاخ سفید
اتاقی که در آنجا اتفاق افتاد
جان بولتون / مشاورامنیت ملی سابق ترامپ / مترجمان: مسعود میرزایی و بهجت عباسی
تزلزل ترامپ
دیدگاهها و تصمیمات متناقض و متزلزل ترامپ در قبال روسیه، همه کارهای ما را سخت و دشوار کرد و مسائل سایبری و غیرسایبری به هم پیچیده شدند. علاوه بر این برقراری بازدارندگی سایبری در حرف ساده به نظر میرسید ولی در عمل کار بسیار دشواری بود، چرا که تقریباً همه عملیاتهای تهاجمی که میخواستیم در حوزه سایبری انجام دهیم بنا به ضرورت طبقهبندی شده باقی میماندند. بنابراین کسانی که مستقیماً تحت تأثیر این عملیاتها قرار میگرفتند، متوجه میشدند که مورد حمله قرار گرفتهاند ولی لزوماً نمیدانستند از طرف چه کسی، مگر اینکه ما خودمان به آنها میگفتیم. به نظرم بر همین اساس باید یک بحث و گفتوگوی عمومی در مورد ظرفیتها و قابلیتها انجام بگیرد و به دشمنان نیز هشدار داده شود که دوران انفعال ما تمام شده است. همچنین به دوستان و متحدان مان این اطمینان خاطر را بدهیم که امریکا در حوزه سایبری نیز در حال پیشرفت و پیشروی است. در اواخر ماه اکتبر در شهر واشنگتن سخنرانی عمومی داشتم با این هدف که کلیات کارهایی را که برای برچیدن قوانین و مقررات دوران اوباما در حوزه سایبری انجام داده بودیم، تشریح کنم. دیگر مقامات دولتی از جمله ژنرال ناکاسونه هم کار مشابهی را انجام دادند. این یک حوزه پیچیده و دشوار در حوزه تصمیم سازی بود که بتوانیم توازنی میان آنچه که باید علنی شود و آنچه که باید محرمانه نگه داشته شود، برقرار کنیم. هرچه بیشتر بتوانیم بگوییم بازدارندگی گستردهتری در افکارعمومی و اذهان تصمیم سازان در سراسر جهان ایجاد میکنیم اما متاسفانه همین گفتنهای زیادی، تواناییها و قابلیتهای ما را هم برای دیگران آشکار میکند و آنها میتوانند از این اطلاعات برای تقویت برنامههای سایبری دفاعی و تهاجمی خود استفاده کنند. این حوزهای است که بحثهای زیادی را میطلبد و دولتهای آینده باید به آن بپردازند. اما فارغ از اخلاق و رفتار فردی ترامپ، ما کارهای قابل توجهی در زمینه محافظت از انتخاباتهای امریکا در مقابل حملات سایبری و مداخلات روسیه و کشورهای دیگر انجام دادیم.
فصل 7
جنگ گروههای تروریستی تندرو علیه ایالات متحده مدتها قبل از حملات 11 سپتامبر 2001 آغاز شده بود و برای مدتهای طولانی هم ادامه خواهد یافت. چه دوست داشته باشیم و چه دوست نداشته باشیم این واقعیتی است که وجود دارد. ترامپ این واقعیت را دوست ندارد و به گونهای عمل کرده است که گویی این موضوع واقعیت ندارد. او با «جنگهای بی پایان» در خاورمیانه مخالف بود و هیچ برنامه منسجمی برای بعد از خروج نیروهای امریکایی از منطقه نداشت و عملاً متحدان کلیدی واشنگتن را در منطقه تنها میگذاشت. ترامپ دوست داشت بگوید که خاورمیانه «هزاران مایل دورتر از ماست» و این تحلیلی اشتباه بود. برخلاف ترامپ، من در دوره حضورم در کاخ سفید تلاش کردم بر اساس واقعیتهای موجود عمل کنم و موفقیت نسبی هم در این مسیر داشتم.