ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سخن روز
رسول خدا صلی الله علیه و آله:
شستن دست قبل از غذا، فقر را و پس از غذا، غم و اندوه را برطرف میکند و به چشم سلامتى میبخشد.
مکارم الاخلاق ص 139
مرتضی شایسته: توصیه ما ادامه اکران است
برای انصراف فیلم «شنای پروانه» با شورای صنفی نمایش هماهنگی صورت نگرفته و توصیه روز شنبه (۲۲ تیرماه) ما در شورا به آقای صدرعاملی (تهیهکننده فیلم)، ادامه اکران بود. این مطابق قانون نیست که هر کسی شرایط را آنطور که خودش میخواهد مناسب ندید، تصمیم بگیرد فیلمش را از پرده پایین بکشد. این کار نظم سینما را به هم میریزد. بنابراین توصیه ما به ادامه اکران است و غیر از این هم نخواهد بود، مگر اینکه ستاد ملی مبارزه با کرونا اعلام کند فعالیت سینما به صلاح نیست که فعلاً هم چیزی اعلام نکرده است؛اگر صاحب فیلمی نگران باشد، فیلمش را برای اکران ارائه نمیکند و وقتی اکران میشود یعنی شرایط را پذیرفته است، ضمن اینکه ما به هر حال تمهیداتی را هم برای این فیلمها درنظر گرفته بودیم.
واکنش دبیر شورای صنفی نمایش به انصراف «شنای پروانه»
بدشانسی نمایشی
رضا صائمی
روزنامهنگار و منتقد
گرچه بین «شنای پروانه» و «خوب بد جلف 2» تفاوت زیاد است، از تفاوت ژانری تا تفاوت کیفی؛ اما هر دو یک درد مشترک دارند و آن بدشانسی در اکران و نمایش است. بدون شک هر دو فیلم از پرفروش ترینهای سینمایی 99 بودند اگر کرونا نبود. هر دو فیلم میتوانستند تجربه دلچسب و خاطره خوبی برای مخاطبان خاص خود از سینما رفتن بسازند اما کرونا نگذاشت. موج دوم کرونا هم باعث شد تا رسول صدرعاملی تهیهکننده شنای پروانه درخواست توقف فیلم را بدهد و دلیل آن را احترام به همه پزشکان و پرستارانی بداند که در جدال با کرونا هستند تا در روزهای خوب و بهتر بتواند فیلم را به تماشا بگذارد. بدیهی است این وقفه و فاصلهگذاری سینمایی گرچه با نیت انسانی و همدلانه انجام شده اما قطعاً اکران فیلم را به یک اکران پراکنده و مخدوش بدل میکند. از سوی دیگر اکران آنلاین با همه مزایای احتمالی اش نمیتواند به اندازه اکران در سینما فروش را تضمین کند. حتی اکران سینمایی در شرایط کرونایی هم نمیتواند به فروش مطلوب برسد. محمد کارت در شرایط عادی میتوانست در اکران نخستین فیلم بلند خود، در موقعیت سعید روستایی قرار بگیرد. او نیز مثل روستایی نخستین فیلم بلندش مورد توجه مردم و منتقدان در جشنواره فجر قرار گرفت و قطعاً در اکران عمومی در شرایط متعارف میتوانست موفقیت آن را تکرار کند اما کرونا مانع شد. با این حال کرونا ثابت کرد مقوله اکران و مناسبات آن بشدت به عناصر و عوامل و فاکتورهای برون متنی و اجتماعی وابسته است. بحرانهای اجتماعی میتواند بحران مخاطب در گیشه را تشدید کرده و به آن دامن بزند یا حتی بحرانهای تازه بیافریند. فیلم خوب و سالن خوب کافی نیست، به اکران خوب و بموقع هم نیاز است تا اثری دیده شود و چنانکه شایسته است دیده شود. این مسأله نیاز سینمای ما به مطالعات و پژوهش در حوزه جامعه شناسی و اقتصاد سینما را بیشتر میکند. اگر مطالعات سینمایی بین رشتهای و دستاوردهایش در سیاستگذاریها و برنامهریزیها مورد استفاده قرار میگرفت سینمای ایران میتوانست برای زمانهای بحرانی خود راهکارها و راهبردهای عملی داشته باشد. کرونا و تأثیرات مخرب آن بر اکران و اقتصاد سینما نیاز به مدیریت بحران در سینما را ضروریتر میسازد. اکنون زمان آن است تا پژوهشگران حوزههای مختلف علوم انسانی مثل جامعه شناسان و متخصصان ارتباطات و تبلیغات به کمک سینما آمده و برای این شرایط بحرانی که سینما عملاً در آستانه ورشکستگی قرار گرفته، ساز و کاری طراحی و تدوین کنند. کرونا با همه بدیهایش در مورد سینما این حسن را داشته که بسیاری از ضعفها و گیر و گورهای ناشناخته و پنهان آن را نشان داد و اینکه چقدر در برابر ناملایمات و بحرانهای اجتماعی شکننده است. بدون شک یکی از مهمترین رخدادهای سینمایی در سال 99 و چه بسا یکی از مهمترین موقعیتهایی که سینمای ایران در طول تاریخ تجربه کرد، همین تجربه اکران آنلاین بود که پیش از این سابقه نداشت. اکران آنلاین هم یک راه حل در برابر تعطیلی اجباری سینماها بود و هم تجربه جدیدی که حتی در شرایط متعارف هم میتواند بهعنوان یک پلتفرم مورد توجه قرار بگیرد. مسأله این است که سینمای ما برای چالشهای فراسینمایی و مواجهه با بحرانهای اجتماعی هنوز آمادگی و تجربه لازم را ندارد و مجهز نیست. به این فکر نکرده که برای روزهای بحرانی و برای عدم شکست و ورشکستگی در برابر این بحرانها چه باید بکند. اکنون زمان اندیشیدن به این چه باید کردن هاست!
از ماسک منقاردار قرون وسطی تا ماسک مدرن N95
پیام فروتن
طراح و استادیار دانشگاه تهران
در این گیرودار کرونا و جهان نیمه تعطیل، علم بشدت در حال گرفتن ماهی خود از آب گل آلود است. سرش را بالا گرفته و بیهوده فخر میفروشد. بیایید به عصر آیین و اساطیر بازگردیم.؛ به دورانی که بشر پاسخ تقریباً تمام پرسشهای خود را در دست داشت. در این عصر، علم و پرسشها و نیازهای بشری همگام با یکدیگر حرکت میکردند و هریک مکمل دیگری بودند. اما... با ظهور انقلاب صنعتی و ورود به جهان جدید، علم راه خود را از بشریت جدا کرد و در این مسیر آنقدر پیش رفت که امروزه نگرانیهای متعددی را برانگیخته است؛ از بازتولید انسان برتر گرفته تا فناوریهای زیستی و هوش مصنوعی. این در حالی است که هزاران سال قبل، اساطیر، تمام این مؤلفهها را در قالب آیینهای باستانی تشریح کرده بودند؛ قالبی که عمیقاً با ظرفیتهای انسانی همگون و همراه بود. انسان کهن، تقریباً بر تمام مسائل علمی «ضروری» امروز آگاه بود و تنها علت وجودی آنها را نمیدانست. علم امروز، تنها علتها را کشف و بازگو میکند.
در قرون وسطی و در زمان فراگیری طاعون یا مرگ سیاه، پزشکان از لباسی خاص استفاده میکردند. این لباس شامل یک پالتوی بلند بود که آن را برای پرهیز از نفوذ عوامل بیماری زا، با موم آغشته میکردند. دستکش، چکمه، کلاه، عصای چوبی و البته نوعی ماسک مخصوص، این لباس را کامل میکردند. ماسک مخصوص دوران طاعون، از شکل و شمایل سر یک کلاغ با منقاری بلند برخوردار بود. در آن دوران علت بروز بسیاری از بیماریها از جمله طاعون را گسترش میازما یا هوای بدبو و آلوده میدانستند. بدین ترتیب پزشکان با ریختن گیاهان خوشبو در منقار ماسکی که بر صورت میزدند به سراغ بیماران میرفتند. این لباس ویژه بیماران شما را به یاد چه چیز میاندازد؟ نگاهی به پزشکان و کارکنان اورژانس امروز در مواجهه با بیماران کرونایی بیندازید. آیا چیزی جز یک چکمه، لباس نفوذناپذیر و یک ماسک بر صورت دارند؟ آیا این دست لباس کاملاً مشابه لباسهای پزشکان قرون وسطی نیست؟! و آیا میازما یا هوای آلوده، دقیقاً همان انتشار ویروس در فضای اطراف نیست؟! تنها تفاوت اینجاست که امروزه علت بروز بیماریها – ویروسها – را میدانیم و در آن روزگار درکی از آن وجود نداشت، اما شیوه برخورد و پیشگیری کاملاً امروزی و مدرن بوده است.
علم امروز نباید بیش از حد به خود مغرور باشد. جهان، یک یا چند دور، تاریخ را تکرار کرده است. نتیجه همواره با قابلیتها و نیازهای انسانی همگون و همراه بوده است. علم قرن بیست و یک، جهت تاریخ را تغییر خواهد داد و با پیشی گرفتن از نیازهای محدود انسانی منجر به انقراض و نابودی او خواهد شد.
قطعاتی التیامبخش از «شاعر پیانو»
احمد پوری
نویسنده و مترجم
به گمانم این روزها که سنگینی نگرانی از بیماری کرونا بر روحمان سایه افکنده بهترین فرصت است تا در جستوجوی پناهگاهی التیامبخش، به سراغ هنر برویم. پیشنهاد من برای آنهایی که علاقهمند موسیقی هستند گوش سپردن به نوکتورنهای «فردریک شوپن»، موسیقیدان مطرح لهستانی و نوازنده شاخص پیانو است. اما چرا شوپن و اصلاً چرا نوکتورنهای او! این موسیقیدان مطرح عنوان جالبی دارد، «شاعر پیانو». از توجه به همین دو کلمه میتوان به جایگاه اثرگذار او پی برد، به اینکه او توانسته از جادوی شاعرانگی در خلق شاهکارهای موسیقایی خود آنچنان بهره ببرند که چنین شهرتی کسب کند و با استفاده از نبوغی مثالزدنی حال و هوای شعر و موسیقی را در هم آمیزد. بخشی از آثار بهجای مانده از شوپن به نوکتورنهای او اختصاص دارد، البته از شوپن نه تنها نوکتورن، بلکه والس، سونات پیانو، پرلود و... حتی قطعاتی از پیانو هم به یادگار مانده است. بااینحال پیشنهاد من گوش سپردن به نوکتورنهاست که مجموع آنها درنهایت بیست و خردهای میشود. پیدا کردن این نوکتورنها هم کار سختی نیست، هم از طریق سایتهای موسیقی و هم فروشگاههای محصولات فرهنگی قابل دسترسی است. دوستانی که هنوز با سبک موسیقی و کارهای شوپن آشنا نیستند بهتر است کمکم به سراغ کارهای او بروند تا این آشنایی به شکل تدریجی رخ بدهد؛ آنوقت حتم دارم که آنان هم به جمع طرفداران این موسیقیدان شاخص جهان میپیوندند و در میان توصیههای خود به دوست و آشنا حتماً نامی از او خواهند برد. اما مهمترین دلیلی که در گوش سپردن به نوکتورنهای شوپن دارم به آرامش خاصی بازمی گردد که در کارهای او نهفته است، با این شرایطی که جهان امروز گرفتارش شده حداقل از این طریق میتوانیم قدری روح خستهمان را آرام کنیم.
به نام تاریخ
24 تیر
در صد و هفدهمین روز از سال جدید و البته همزمان با 14 جولای میلادی باید از یکی از بزرگترین کارگردانهای سینمای جهان بگوییم که امروز سالروز تولد اوست؛ از اینگمار برگمان.
تولدها
اینگمار برگمان: کارگردان بزرگ سوئدی سال 1918 به دنیا آمد و سبکی خاص در کارگردانی و فیلمسازی ثبت کرد که ماندگار شد. برگمان کودکی سختی داشت و از همان دوران به سینما و تئاتر علاقه پیدا کرد. در دانشگاه استکهلم رشته هنر و ادبیات خواند و فیلم و تئاتر دید و با نوشتن چند نمایشنامه و حضور در یک نمایش بهعنوان دستیار کارگردان کارش را آغاز کرد. اولین کار مهم او نوشتن فیلمنامه «شکنجه» بود که «الف خوباریا» آن را کارگردانی کرد و برگمان دستیارش بود. اولین تجربه کارگردانیاش هم با فیلم «زندان» در سال 1949 رقم خورد و پس از آن فیلمهایی را مانند «تابستان با مونیکا» ساخت. اما فیلمی که او را مطرح کرد «لبخندهای یک شب تابستانی» بود که جایزه اثر طنز شاعرانه را هم برایش گرفت. «مهر هفتم» و «توت فرنگیهای وحشی» موفقیتهای بعدی او بودند و برایشان جایزههایی را مثل خرس طلایی برلین برد. «همچون در یک آینه»، «نور زمستانی»، «سکوت»، «شرم» و «سونات پاییزی» دیگر فیلمهایی هستند که از برگمان به یادگار مانده است. جالب است بدانید که این فیلمها و فیلمنامه هایشان از بخشهایی از زندگی شخصی خودش الهام گرفتهاند. از تصاویر و داستانهای کوچک و بزرگ زندگی اش. برگمان به ساخت فیلمهای فلسفی شهرت داشت اما خودش عاشق دیدن فیلمها و سریالهای عامه پسند بود. او سال 2007 درگذشت.
فرناز بهزادی: سال 1328 در چنین روزی یکی از کارگردانها و طراحان عروسک ایران به دنیا آمد که شاید با نامش چندان آشنا نباشید اما حتماً کارهای او را دیده اید. فرناز بهزادی دیپلم معماری داخلی از تهران و دیپلم نقاشی و مجسمهسازی را از سوئیس گرفت و بعد به انگلستان رفت تا تئاتر عروسکی بخواند. پس از پایان تحصیلاتش به ایران بازگشت و هم بهعنوان طراح لباس و هم بهعنوان طراح عروسک مشغول به کار شد. کار طراحی لباس سریال مشهور «دلیران تنگستان» برعهده او بود و طراحی صحنه فیلم «عبدالله» به کارگردانی جرج برتونی و طراحی و ساخت عروسک و ماسک نمایش «ویکتور هوگو و رؤیاهایش» به کارگردانی رنه دوماز را انجام داد. یکی از کارهای جالب او ساخت 18 عروسک تزئینی با 18 لباس و آرایش متفاوت از مناطق مختلف ایران است که در موزه صوفیه شهر سن خوزه امریکا به نمایش درآمد. او نمایشهای عروسکی «عروسک باد»، «خاله نخودی»، «الکس و ستاره شناسی» و «هزار و یک شب» را در شهرهای مختلف دنیا روی صحنه برده و برای نمایشهای بسیاری از کارگردانهای بزرگ ایران مانند علی رفیعی، نادر برهانی مرند و محمود فرهنگ عروسک و ماسک ساخته است.
عطا صفرپور کارگردان و بازیگر، اسماعیل همتی نمایشنامه نویس و پژوهشگر، الهه دهنوی داستان نویس و مترجم و منوچهر ریاحی معمار پیشکسوت هم متولد امروز هستند.
درگذشتها
مهتاب نوروزی: یکی از بزرگترین هنرمندان سوزن دوز سیستان و بلوچستان سال 1391 در همین روز درگذشت. مهتاب نوروزی مانند بسیاری از دختران بلوچ از کودکی سوزن دوزی میکرد و آنقدر توانا بود که در 16 سالگی استاد شد. کارهای او در بسیاری از نمایشگاههای ایرانی و خارجی به نمایش درآمدند و مورد توجه قرار گرفتند و بسیاری از آثارش در لباسهای فاخر و خاص مانند لباسهای درباری استفاده شدند. البته سوزن دوزی تنها هنر او نبود و مهتاب نوروزی در پریواردوزی، سیاه دوزی، آینه دوزی و سکه دوزی هم استاد بود و به بسیاری از دختران استانشان آموزش داد. نوروزی بیش از 60 سال سوزن دوزی کرد و در سالهای آخر عمرش بهدلیل مشکلات جسمی و آلزایمر نتوانست کار کند. سال 1386 اداره میراث فرهنگی سیستان و بلوچستان برای او 16 سال سابقه کار درنظر گرفت و او بالاخره توانست در 5 سال آخر زندگیاش حقوق بازنشستگی دریافت کند. تعدادی از کارهای او در موزه سعدآباد تهران نگهداری میشود.
شهروند مجـــازی
یگانه خدامی
# کنکور
بعد از مدتها حرف و حدیث و درخواست دانشجویان و داوطلبان کنکور درباره زمان برگزاری آزمونها تصمیمگیری شد. کنکورهای دکترا و کارشناسی ارشد دو هفته به تعویق افتادند اما کنکور سراسری در همان زمان قبلی اعلام شده برگزار میشود. این خبر و تصمیم چندان داوطلبان را خوشحال نکرد. آنهایی که دو هفته دیگر آزمون دارند میگویند که در این مدت تغییر خاصی در شرایط بیماری کرونا انجام نمیشود و از طرفی داوطلبان کنکور سراسری معترضند که چرا کنکور آنها به تعویق نیفتاده است؟ در مقابل همه اینها واکنش بعضیها را هم میبینیم که از تغییر زمان برگزاری کنکورهای دکترا و ارشد ناراحتند:«باز تاریخ کنکور عقب افتاد که»، «بچههای ارشد و دکترا حالا برای شما دو هفته تغییر دادن. برای ما همونم نیست. البته با دوهفته نه آمار تغییر میکنه نه هوا مناسب برگزاری میشه. من کنکور نمیدم چون به هیچ وجه امنیت جانی نه برای خودم و نه برای خانوادم وجود نداره»، «من دیگه خسته شدم. همه کارا و برنامههامو گذاشتم برای بعد کنکور هی کنکور عقب میوفته»، «کنکور دکترا رو عقب انداختن مثلاً. افتاده ۹ مرداد. الان میدادیم که بهتر بود؟ ۹مرداد وضع کرونا بهتر میشه؟»، «این همه اعتراض، این همه اخبار ضدونقیض شنیدن فقط به خاطر دو هفته؟ تو دو هفته آمار شاید بیاد پایین ولی صفر نمیشه و تو همون وضعیت قبلی با ماسک تو گرما کنکور بدیم»، «کنکور دکترا رو زحمت کشیدن انداختن ۹ مرداد.. من نمیفهمم مثلاً الان ٩ مرداد با اول مرداد چه فرقی داره؟»، «هرچی میگن پاییز کرونا و آنفلوانزا با هم داریم اینا بازم میگن کنکور بیفته پاییز. والا شماها با این هوش سرشارتون بهتره اصلاً کنکور ندید»، «کاش حالا که کنکور عقب افتاده نظام وظیفه بیاد بگه تکلیف اونایی که وسط آموزشیان و باید کنکور بدن چیه؟»، «واقعاً سؤال اینه چرا لغو نمیکنن؟! المپیک به اون عظمت رو انداختن سال بعد دیگه کنکور چیه اخه؟»، «هنوز که هنوزه سر جلسه کنکور به کسایی که چپ دستن صندلی مناسب نمیدن اونوقت الان میخوان با رعایت کامل پروتکلهای بهداشتی کنکور برگزار کنن؟»، «اگر این تعویق دوهفتهای واقعی باشه و کنکور با پروتکلهای خودش برگزار شه و امکانش هست با رعایت پروتکل تو فضای بسته با تهویه موند، هیچ منطقی و دلیلی برای آموزش مجازی دانشجو جدیدالورود قابل قبول نیست»، «کاش وسط این بیانیهها و حرفها، یه نفر میگفت: تا زمانی که نسبت به تضمین سلامتی داوطلبان، مطمئن نشویم، کنکورها را برگزار نمیکنیم.»
به کادر درمان کمک کنیم
دیروز آمار قربانیان بیماری کرونا باز هم از ۲۰۰ نفر گذشت. خبر تلخ و عددی که هر روز از شنیدنش میترسیم. کاربران زیادی به این آمار اشاره کردند و دربارهاش نوشتند و به این بهانه خیلیها از کادر درمان و خستگی و بیماریشان گفتند. پزشکان و پرستارانی که در شبکههای اجتماعی فعال هستند هم درباره مشکلات این روزهایشان مینویسند: «یکی دیگه از پزشکهامون هم با علائم مشکوک رفت برای قرنطینه. کرونا نکشه، کار ما را قطعاً خواهد کشت»، «کرونا زیاد نمیشه ما داریم تموم میشیم»، «یه دوست پزشک دارم که چند وقت پیش داییش فوت کرد. آنقدر به همه گفت مراسم نگیرین و نرید که کل فامیلش باهاش درگیر شدن. حتی پدر مادر خودش. مراسم گرفته شد و درصد زیادی از افراد اون مراسم کرونا گرفتن.از جمله پدر مادر خودش. همه هم برای ویزیت رفتن پیشش و الان گفت که خودش هم گرفته»، «واقعاً نمیشه خستگی کادر درمان رو درک کرد»، «در موج جدید کرونا ابتلاى منجر به مرگ کادر درمان بهطرز شگفتآوری چشمگیر است. در پروتکلهای حفاظتی پرسنل تجدیدنظر کنید. پرسنل درمانگر بیفتند، جبهه از دست میرود. مرگ درمانگران را جدی بگیرید.»، «یه ذره دیگه ماسک نزنیم کادر درمان رو هم شکست میدیم. ماسک بزن هموطن»، «کادر درمان داره یکی یکی میمیره، آرایشگاه و سفر و بقیه چیزها هنوز ممنوع نیست.»، «یه خداقوت هم بگیم به اونایی که ماسک نمیزنن باعث شدن ایران رتبه نخست در بین کشورها با بیشترین فوتی کادر درمان بهعلت کرونا رو بهدست بیاره. بزرگوار این جوونایی که بهخاطر خطای انسانی شما میمیرن قتل عمده حواستون هست؟»، «فقط چند دقیقه یا ساعت گرما و خفگی را تحمل کن باور کن میارزد پرستاری همان اندازه استراحت کند. این کمترین کار ما برای جبران زحمات کادر درمان است»، «اورژانس بیمارستان امام شده عین مترو دروازه دولت بس که شلوغه»، «تو اتاق عمل بیمارستان دانشگاهی ۳ تا از ۶ تا متخصص بیهوشی تست مثبت شدند. کمکم باید نیروی کمکی بیاریم. موج اول در برابر چیزی که الان داریم میبینیم شوخیای بیش نبود.»، «وقتی به شما میگم ما داریم تموم میشیم، باورتون نمیشه. اینجا ۲۳ نفر از اتاق عمل بیمارستان علامت دار شدند.»، «بیمارستانی که پدر من اونجاست مریض کرونایی بستری نمیکنن با اینحال پدرم گفت بچههای بخش یکی یکی دارن کرونا میگیرن. تو رو به خدا حواستون رو جمع کنین. کادر درمانی از پا افتادن. اوضاع اصلاً شوخی بردار نیست.»
عکس نوشت
مجسمه برنزی «نیاز» ساخته کامبیز شریف، هنرمند ایرانی، در مرکز شهر ونکوور کانادا نصب شد.
کامبیز شریف این مجسمه را با موضوع مهاجرت ساخت و آن را در دوسالانه ونکوور ارائه کرد. این اثر فرمال دارای یک گوی بازتابنده بزرگ با سه شاخه به شکل یک نهال است که به سمت آسمان بالا رفته است. مجسمه «نیاز» الهام گرفته شده از تجربه شخصی کامبیز شریف به عنوان یک مهاجر است و نمادی از«قدردانی و پتانسیل متقابل» مهاجران را به نمایش گذاشته است.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
سخن روز
-
مرتضی شایسته: توصیه ما ادامه اکران است
-
بدشانسی نمایشی
-
از ماسک منقاردار قرون وسطی تا ماسک مدرن N95
-
قطعاتی التیامبخش از «شاعر پیانو»
-
به نام تاریخ
-
شهروند مجـــازی
-
عکس نوشت
اخبارایران آنلاین