نقشه داماد برای سرقت تریاک های پدرزن
گروه حوادث/ سه مرد که از سوی داماد خانواده اجیر شده بودند تا از خانه پدرزن ثروتمند وی تریاک سرقت کنند وقتی مواد مخدری پیدا نکردند گاوصندوق خانه را دزدیدند.
بهگزارش خبرنگار حوادث «ایران»، اواخر خرداد پیرمردی در تماس با پلیس از سرقت گاو صندوق خانهاش خبر داد. مرد ۷۰ ساله گفت: در خانه ویلایی سه طبقهام تنها بودم که ناگهان سه مرد ناشناس وارد اتاقم شدند و دست و پایم را بستند. آنها با تهدید کلید گاوصندوق را از من گرفته و به طبقه دوم رفتند و ۲۰۰ میلیون تومان پول و دلار و طلاهای داخل گاوصندوق را سرقت کردند.
شناسایی پلاک خودروی متهمان
با شکایت پیرمرد بلافاصله تحقیقات آغاز شد و مأموران پایگاه سوم پلیس آگاهی پایتخت راهی خانه ویلایی در خیابان ظفر شدند. بررسیهای مأموران نشان میداد که سارقان از در ورودی براحتی وارد خانه شده و این در حالی بود که هیچ تخریبی صورت نگرفته بود. بدین ترتیب این احتمال مطرح شد که سارقان با کلید وارد خانه شدهاند و همین مسأله احتمال سرقت از سوی افرادی آشنا را مطرح کرد. در ادامه مأموران پلیس در بازبینی دوربینها شماره پلاک خودروی متهمان را پیدا کردند و با استعلام شماره پلاک هویت مالک آن مشخص شد.
سرقت به دستور داماد
صاحب خودرو مرد میانسالی بهنام پرویز بود که در تحقیقات اولیه به سرقت با همدستی دو نفر از دوستانش اعتراف کرد. او در تحقیقات مدعی شد که داماد پیرمرد دستور سرقت را داده است. وی گفت: 8 سال قبل با بهروز- داماد شاکی- آشنا شدم ما دوستان صمیمی بودیم حدود یک ماه قبل به من گفت پدرزنش 30 کیلو تریاک در خانهاش دارد. گفت تریاکها را بدزدیم و بین خودمان تقسیم کنیم. مشتری برای مواد مخدر زیاد است و میتوانیم به پول خوبی برسیم. وی درباره نحوه ورود به خانه پیرمرد گفت: بهروز یک سوراخ کوچک در کنار در ورودی ایجاد و یک طناب از آن رد کرده بود. یک سر طناب از در بیرون بود و سر دیگر آن به دستگیره در خروجی وصل بود. با کشیدن طناب، کشویی دستگیره کشیده و در باز میشد. از این طریق وارد خانه شدیم. شاکی در طبقه سوم بود با دیدن ما ترسید گفتم تریاکها کجاست اما او منکر داشتن 30 کیلو تریاک شد و فقط نفری نیم کیلو تریاک به ما داد. ما که دیدیم دست خالی میخواهیم از خانه بیرون بیایم تصمیم گرفتیم گاوصندوق را هم سرقت کنیم. شاکی گفته داخل گاوصندوق ۲۰۰ میلیون طلا و دلار بوده ولی کلا ً 2 میلیون تومان هم نبود. تریاکها را هم بین دوست و آشنا تقسیم کردیم.
وی که کارگر ساختمانی است گفت: من آبکار هستم همدستانم هم کارگر ساختمان هستند ما به خاطر پول این کار را کردیم، اما حالا پشیمانم چون نه تنها پولی گیرمان نیامد بلکه آبرویمان هم رفت. با اعتراف پرویز دو همدست او نیز بازداشت شدند، اما وقتی داماد خانواده درشعبه هفتم دادسرای ویژه سرقت تحت بازجویی قرارگرفت مدعی شد که از این ماجرا با خبر نبوده است. بدین ترتیب تحقیقات در این باره ادامه دارد.
کلاهبرداری قاتل از داخل زندان
گروه حوادث/ پسر جوان که به اتهام قتل در زندان است برای پرداخت دیه به خانواده مقتول از داخل زندان کلاهبرداری میکرد.
بهگزارش خبرنگار حوادث «ایران»، مدتی قبل با شکایتهای مردمی به پلیس مشخص شد که عدهای با ارسال پیامک برنده شدن در مسابقات رادیو و تلویزیونی و کشاندن افراد به پای دستگاههای عابربانک در حال کلاهبرداری از مردم هستند.
در ادامه تحقیقات از سوی کارآگاهان پلیس پایتخت، آنها موفق شدند، رد فرستنده پیامکها و فرد کلاهبردار را بهدست آورند. بررسیها نشان میداد که عامل این کلاهبرداری مردی زندانی است که از داخل زندان رجایی شهر این کار را انجام میدهد.بررسیها نشان میداد که متهم مدتی قبل به همراه برادرش برای بازی رایانهای به مغازه بازیهای رایانهای در محله نواب رفته بود. اما یکی از مشتریها برای آنها ایجاد مزاحمت میکند و به دو برادر اجازه بازی نمیدهد. پسر جوان که کینه مقتول را به دل گرفته بود، با او در خیابان بر سر همین مسأله درگیر میشود و او را به قتل میرساند. متهم خیلی زود به اتهام قتل بازداشت میشود و با اعتراف به جنایت به دستور بازپرس ساسان غلامی از شعبه سوم دادسرای امور جنایی پایتخت، به زندان میرود.اما در زندان تصمیم میگیرد که با این شیوه اقدام به کلاهبرداری کند. با برملا شدن این موضوع از پسر جوان به خاطر کلاهبرداریهایش تحقیق شد و او گفت: وقتی در زندان بودم با خودم گفتم اگر خانوادهام بتوانند رضایت اولیای دم را بگیرند برای پرداخت دیه نیاز به پول دارم. به همین دلیل تصمیم گرفتم که با این شیوه کلاهبرداری و پول جمع کنم. تحقیقات برای شناسایی شاکیها ادامه دارد.
2 کشته در تصادف های بامدادی تهران
گروه حوادث/ نخستین ساعات بامداد دوشنبه در دو بزرگراه تهران دو تصادف مرگبار رخ داد و یک زن و مرد در محل حادثه جان باختند.
مرگ زن 70 ساله
نخستین تصادف ساعت ۲:۳۰ بامداد دوشنبه در مسیر شرق به غرب بزرگراه همت محدوده شیخ بهایی رخ داد و یک دستگاه تیبا با دو سرنشین با قسمت عقب یک دستگاه تریلر برخورد کرد. با حضور عوامل پلیس راهور در محل مشاهده شد سرنشین سواری تیبا که خانمی حدوداً ۷۰ ساله بود در دم جان خود را از دست داده و همچنین راننده نیز به مراکز درمانی انتقال داده شد.سرهنگ احسان مؤمنی، رئیس اداره تصادفات پلیس راهنمایی و رانندگی تهران بزرگ، علت این حادثه را بر اساس نظر کارشناسان پلیس راهور بیتوجهی به جلو از سوی راننده سواری تیبا اعلام کرد.
تصادف در بزرگراه بابایی
دومین تصادف در بزرگراه بابایی بر اثر برخورد کامیون ولوو با خودرو ال 90 رخ داد که باعث مرگ راننده سواری شد. رئیس اداره تصادفات پلیس راهور تهران بزرگ در این باره گفت: ساعت ۰۵:۴۵ دوشنبه در مسیر غرب به شرق بزرگراه شهید بابایی محدوده شهرک شهید بهشتی یک دستگاه کامیون ولوو در حال حرکت بود که به علت بیتوجهی به جلو با عقب یک دستگاه سواری ال 90 برخورد کرد و باعث انحراف خودرو سواری شد. در این حادثه راننده سواری که کمربند ایمنی نبسته بود به علت شدت ضربه ناشی از برخورد کامیون از خودرو به بیرون پرت شده که سر راننده به گاردریل اصابت کرده و درجا فوت کرد. کارشناسان پلیس راهنمایی و رانندگی بیتوجهی راننده کامیون ولوو به جلو را علت وقوع این حادثه اعلام کردند.
قتل پسر بچه هنگام شلیک به سگ ها
گروه حوادث/ مرد مسلح که هنگام شکار سگهای ولگرد پسر بچه 9 سالهای را هدف گلوله قرار داده بود از سوی پلیس دستگیر شد.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، در پی گزارش اورژانس دماوند مبنی بر مرگ پسری 9 ساله بر اثر تیراندازی در منطقه روستای جابان دماوند مأموران انتظامی و پلیس آگاهی دماوند بلافاصله در محل حاضر شدند و مشخص شد که پسر کوچولو به علت اصابت گلوله اسلحه شکاری به سینه مجروح شده و در هنگام انتقال به بیمارستان جان باخته است.
سرهنگ حسین فاضلی فرمانده انتظامی شهرستان دماوند در این باره گفت: پس از بررسیهای همه جانبه از محل حادثه و با استناد به دلایل و شواهد موجود مبنی بر شنیده شدن صدای تیراندازی در باغهای اطراف، یک مظنون شناسایی و دستگیر شد. وی در همان مراحل ابتدایی بازجویی لب به اعتراف گشود و مدعی شد که قصدش کشتن سگهای ولگرد اطراف ویلایش بوده است که به طور اتفاقی یکی از گلولهها به این پسر اصابت کرده است.در حالی که اسلحه و 7 گلوله متعلق به متهم از خانه دوستش کشف شد وی برای تحقیقات بیشتر تحویل مراجع قضایی شد.
افشای راز مرگ دختر 6 ساله بروجردی
گروه حوادث / راز مرگ مشکوک دختر 6 ساله بروجردی که جسدش داخل گونی مقابل خانه شان پیدا شده بود با اعترافات یک پدر و پسر فاش شد.
بهگزارش خبرنگار حوادث «ایران»، رضا شیراوژن، معاون اجتماعی فرمانده انتظامی لرستان با بیان جزئیات این ماجرا به «ایران»گفت: ساعت 13 روز شنبه خانواده این دختربچه 6 ساله در تماس با مرکز فوریتهای پلیسی استان اعلام کردند که دخترشان پس از خروج از خانه ناپدید شده است که بلافاصله مأموران در محل حاضر شدند و به بررسی موضوع پرداختند تا اینکه حدود ساعت 16 همان روز جنازه این دختربچه در حالی که داخل یک گونی بود در مقابل خانهشان کشف شد. در حالی که گمانه زنیهای زیادی درباره مرگ این بچه وجود داشت سرانجام مأموران با بررسی و تحقیقات بیشتر متوجه شدند که وی بر اثر تصادف با خودرو فوت کرده است. در ادامه مأموران انتظامی موفق شدند خودرویی که این کودک را زیر گرفته شناسایی و صاحب آن را که مرد میانسالی بود بههمراه پسرش بازداشت کنند. در بازجوییها پسر 18 ساله این مرد عنوان کرد که روز حادثه پدرش با این دختربچه تصادف کرده سپس در حالی که کودک را سوار خودرو کردیم و متوجه مرگ او شدیم بهخاطر ترس زیاد ساعاتی سردرگم بوده و در نهایت تصمیم گرفتیم دختربچه را داخل گونی گذاشته و آن را در مقابل خانهاش رها کنیم. سرهنگ شیر اوژن در ادامه گفت: برای پلیس محرز شد که حادثه فقط تصادف بوده. راننده متخلف بهجای اینکه با پلیس تماس بگیرد یا کودک را به بیمارستان برساند باعث بروز گمانههایی شد که بیشتر خود او را متضرر کرد. بهطور قطع اقدام او پس از مرگ دختر 6 ساله بهلحاظ قضایی او را با مجازات شدیدتری روبهرو خواهد کرد.
قصاص، مجازات مدیر قهوه خانه
گروه حوادث / مرد قهوه خانه دار که به خاطر اختلاف با دوستش وی را به قتل رسانده بود به قصاص محکوم شد.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، این مرد 60 ساله که صاحب قهوه خانه معروفی در تجریش است حدود یک سال قبل در جریان درگیری با شریکش او را با ضربه چاقو به قتل رساند و تسلیم پلیس شد. وی در بازجوییها گفت: من و مقتول حدود 30 سال با هم شریک بودیم تا اینکه قرار شد سهمش را به من واگذار کند اما اینکار را نمیکرد و مدام با هم درگیر بودیم. تا اینکه روز حادثه به مغازه آمد آنجا جرو بحث کردیم من که نتوانستم عصبانیت خودم را کنترل کنم یک ضربه چاقو به او زدم. اما آنقدر ناراحت و پشیمان شدم که اصلاً نمیدانستم باید چه کنم بلافاصله با کمک کارگرها و مردم دوستم را به بیمارستان رساندیم و بعد خودم با پلیس تماس گرفتم و در قهوه خانه منتظر نشستم تا دستگیرم کنند.
با تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست پرونده برای رسیدگی به شعبه 10 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد و متهم پای میز محاکمه رفت. اولیای دم مقتول که همسر و فرزندش بودند درخواست قصاص کردند.
متهم نیز ضمن ابراز پشیمانی از این حادثه گفت: هرچه اولیای دم بگویند قبول دارم فقط درخواست دارم من را حلال کنند و ببخشند. خودم هم باورم نمیشود صمیمیترین دوستم را که مثل برادرم بود کشته باشم. بچههای مقتول به من عمو یحیی میگفتند. اصلاً همه اهالی با زبان این بچهها به من عمو یحیی میگفتند و من خیلی پشیمان هستم.
بعد از گفتههای طرفین پرونده، قضات وارد شور شدند و در نهایت متهم را به قصاص محکوم کردند.