ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
مرضیه برومند:
جان خود و دیگران را به خطر نیندازیم
تا چند وقت دیگر واکسن کرونا و راه درمان آن کشف میشود، ولی آنچه درمانناپذیر است و هیچ واکسنی ندارد، بیفکری و بیخردی کسانی است که با وجود همه توصیهها همچنان سفر میروند و جان خود و دیگران را به خطر میاندازند و این ویروس مرگبار را از شهری به شهر دیگر برای هموطنان خود به سوغات میبرند! خیلی خوب است که در برخورد با هر بحران، قدرت طنز داریم، اما این شوخیها نباید سبب شود با کرونا، سهلانگارانه برخورد کنیم.
بخشی از گفتههای این کارگردان به نقل از ایسنا
بخشی از گفتههای این کارگردان به نقل از ایسنا
رضا میرکریمی:
قدردان داشتههای باارزشمان باشیم
به هر حال این بحران هم سپری خواهد شد و همه ما امیدوار هستیم آثار اجتماعی و فرهنگی مطلوبی بهصورت رفتار و عادتهای عمومی از خود به جای بگذارد. عادتهایی چون توجه به خانواده، مدیریت زمان زندگی، مطالعه، رعایت بهداشت عمومی، جدی گرفتن همگرایی ملی، بلوغ در اطلاعرسانی و مقاومت در مقابل شایعه و دروغ و دست آخر و مهمتر قدردانی و شکرگزاری به محضر خداوند برای داشتههای با ارزش زندگی.
بخشی از گفتههای این کارگردان به ایسنا
بخشی از گفتههای این کارگردان به ایسنا
«خراسانیات» با صدای محمدرضا شجریان و آهنگسازی پرویز مشکاتیان منتشر شد
نفس کشیدن در نغمههای خراسان
ندا سیجانی
خبرنگار
ضبط «خراسانیات» با صدای محمدرضا شجریان و آهنگسازی پرویز مشکاتیان به سیوسه سال پیش یعنی سال 65 برمیگردد که به دلایلی منتشر نشده بود و دیروز در شرایطی که خسرو آواز ایران در بیمارستان و تحت نظر پزشکان معالج است و از طرفی دیگر شیوع ویروس کرونا بسیاری را نگران و خانهنشین کرده، وارد بازار موسیقی شد و بسرعت مورد استقبال قرار گرفت. «خراسانیات» متأثر از موسیقی مقامی خراسان است با اشعاری از باباطاهرعریان و ملک الشعرای بهار و با قطعاتی چون «مقدمه کاروانیان»، «زلفای قجری»، «تک نوازی سنتور»، «یقین دِرُم»، «گفتی که ممیر وچهار مضراب»، «قطعه خزان» و«ساز و آواز دشتستانی». اجرای موسیقی این اثر را هم نوازندگان گروه عارف بر عهده داشتهاند و هنرمندان بزرگ و نام آشنایی چون پرویز مشکاتیان، منصور سینکی، جمشید عندلیبی، محمد فیروزی، اردشیر کامکار، بیژن کامکار و ارژنگ کامکار از چهرههای شاخصی هستند که در این اثر حضور داشتهاند. اردشیر کامکار و محمد فیروزی در یادداشتهایی اختصاصی از خراسانیات میگویند.
اردشیر کامکار
نوازنده کمانچه
«خــراسـانیات» یادآور سالها همکاری و دوستی با نوازندگان گروه موسیقی عارف است که باردیگر با حضور پرویز مشکاتیان جانی دوباره گرفت. آن دوران و بعد از تعطیل شدن کانون چاووش و گروههای عارف و شیدا، زنده یاد مشکاتیان تلاش کرد باردیگر اعضای این گروه را درمنزل خود دور هم جمع کند البته حسین علیزاده و زنده یاد محمدرضا لطفی از ایران مهاجرت کرده بودند. این آلبوم حاصل بیش از 7 ماه تلاش و تمرین نوازندگان این آلبوم است که آواز آن بعدها ضبط شد. البته آن دوران با همین گروه، آلبومهای دیگری چون «نوا»، «مرکب خوانی» و «دستان» هم تولید شد. بیراه نگفتهام اگر بگویم این آلبوم حاصل همدلی و همکاری و مهمتر از همه عشق هنرمندان آن دوره بوده است. بزرگانی چون محمدرضا شجریان و پرویز مشکاتیان هریک برگی از تاریخ موسیقی ایران هستند و هر دو اهل خراسان و آشنا به موسیقی و حال و هوای این منطقه و همین مسأله باعث شد این اثر با اشعاری از ملک الشعرای بهار و با حس و حالی زیبا تولید شود. بیتردید وقتی بین اعضای یک گروه همدلی وجود داشته باشد قطعاً نتیجه کار آن هم متفاوت خواهد بود و این شاخصه مهم آثار موسیقی آن دوران است اما متأسفانه امروزه سلیقه مردم تغییر کرده و بسیاری از جوانان به سمت موسیقیهایی گرایش پیدا کردهاند که اغلب بیمحتواست. نمیدانم چه دستهایی در کار است اما آنچه که مشهود است افرادی میخواهند موسیقی ایران را به بیراه بکشانند. ناگفته نماند شبکههای اجتماعی و فضاهای مجازی هم بیتقصیر نبودهاند و به این مسأله دامن زدهاند. به گونهای که شرایط کار برای موزیسینهای سنتی سخت شده و نمیتوانند کاری تولید و منتشر کنند. شرکتهای توزیع آلبومهای موسیقی و عوامل هم هیچ حمایتی نمیشوند و این اتفاق موجب شده موسیقی سنتی و ملی ایران به انزوا کشیده شود. امیدواریم این آلبوم و مخاطبان شجریان و مشکاتیان و کسانی که با آثار این هنرمندان خاطره دارند این کار را که به لحاظ کیفی بسیار خوب است تهیه کنند و از آن لذت ببرند. بزرگانی چون شجریان و مشکاتیان هنرمندانی هستند که بسادگی نمیتوان جایگزینی برای آنها پیدا کرد. خوانندهای چون شجریان با آن صدای پرقدرت و گیرا همتا ندارد و ممکن است دیگر خلق نشود. مشکاتیان هم جزو همان استثنائات موسیقی بود. هنرمندی خوش ذوق و قریحه و آشنا و آگاه به موسیقی ردیفی و نوازندهای پر قدرت و با احساس که این احساس در آثارش کاملاً مشهود بود. به عقیده من اصل موسیقی به غیر از تکنیک و دیگر مسائل، ذوق است که حرف اول را میزند و مشکاتیان آراسته به این ذوق و زیبایی بود و کم هستند آهنگسازانی چون او.
با اینهمه استعدادهای بسیار خوب و خوش ذوقی در موسیقی ایران وجود دارد که هم خوب میخوانند و هم به زیبایی ساز مینوازند اما هیچ حمایتی از آنها وجود ندارد. آثار این هنرمندان جوان بسختی در قلب مردم نفوذ میکنند و از راه موسیقی نمیتوانند امورات خود را بگذرانند و برخی هم که تنها با تبلیغات و خودنمایی این کارها را انجام میدهند و طبعاً کسی که اهل تبلیغات و خودنمایی باشد هنرش درجه یک نیست. بارها گفتهام موسیقی یک تکنیک و علم است و باید برای آموختن آن تلاش کرد. در ایران نوازنده و خوانندههای بسیاری هستند که معروف هم میشوند اما یک ساعت هم تمرین نمیکنند چون برای هنر خود دل نمیسوزانند و نمیخواهند موسیقی خوب به خورد مردم بدهند؛ بلکه تنها بهدنبال خودنمایی هستند. البته نمیخواهم اینگونه تصور کنند که میخواهیم اختلاف بینداریم اما حقیقت این است که جدیتی در کارشان نیست و بهدنبال اهداف دیگری هستند.
محمد فیروزی
نوازنده بربط
بیش از 30 سال از ضبط آلبوم موسیقی «خراسانیات» میگذرد آن روزها را خوب به یاد میآورم روزهایی که درکنار نوازندگان خوب و شناخته شده گروه عارف و با حضور پرویز مشکاتیان یکدل و یکصدا ساز نواختیم و امروز بسیار خوشحالم که این آلبوم منتشر شد و به گوش مردم رسید.
این آلبوم در ادامه کارهای قدیمی کانون چاووش و گروههای عارف و شیداست و قطعاً مردم خاطرات بسیار خوبی از آثار آن دوره دارند و با استقبال خوبی روبهرو خواهد شد. متأسفانه آثار موسیقی که امروزه به گوش میرسند اغلب تلفیقی هستند با سازبندیهای مختلف که چندان ریشه درموسیقی اصیل ایرانی ندارد و برمبنای ردیف موسیقی ایرانی نیست. پرویز مشکاتیان تصنیفساز بزرگ و آهنگساز بسیار با ذوقی است و به اشعار شاعران بزرگ و معاصر ایران تسلط بسیاری داشت و این توجه در آثارش مشهود بود، محمد رضا شجریان نیز نام آشنای موسیقی آوازی ایران خوانندهای که همتا ندارد و هنرش جاودانه است. اما متأسفانه شرایط امروز جامعه تغییر کرده و دلسوزی در موسیقی دیده نمیشود، آن زمان با عشق وعلاقه کار میکردیم و توجهی به مادیات نداشتیم و راضی بودیم و لذت آن روزگار به دورهم بودن و تولید کار خوب بود اما متأسفانه امروز با این اوضاع و شرایط اقتصادی موزیسینها و آهنگسازان به کارهای با محتوا توجهی ندارند و تنها در این فکرند که یک کار منتشر کنند به همین دلیل اوضاع موسیقی امروز با آن دوران متفاوت است.
عکس نوشت
ساکنان کرهجنوبی در حالی رکوردی تازه برای «مرد نامرئی» به ثبت رساندهاند که اغلب فعالیتهای فرهنگی- ورزشی در اقصی نقاط جهان تعطیل شده. با این همه آنان بیتوجه بهخطر گسترش این ویروس تازه وارد همچنان به سینماها میروند! این فیلم که از ساختههای مشهور ژانر وحشت در سالجاری میلادی است، تنها طی دو روز اخیر با بیش از 230 هزار بلیت فروخته شده میزبان علاقهمندان بیاحتیاط بوده. این فیلم تاکنون در کرهجنوبی موفق به فروشی 651 هزار دلاری شده و جالب است که 85 هزار و 171 نفر هم به تماشای آن نشستهاند. اما نکته عجیبتر اینکه بهدنبال لغو اکران فیلمهای جدید در این کشور برخی توزیعکنندگان به اکران مجدد فیلمهای قدیمیتر از جمله «هری پاتر و زندانی آزکابان» و «درباره زمان» پرداخته اند!
پا بر زمین سخت داشتن مهم است!
روبرت صافاریان
منتقد، نویسنده و مترجم
نمیدانم تا به حال اصطلاح انگلیسی deterritorialization به گوشتان خورده است. در علوم اجتماعی اصطلاح چندان تازهای نیست، چند دهه از عمرش میگذرد و ترجمهاش به فارسی دشوار است. آن را به قلمروزدایی، خاکزدایی و سرزمینزدایی ترجمه کردهاند. territory منطقه، قلمرو و خاک است و پیشوند de بر نفی، زدودن و بیاهمیت یا کمرنگ شدن دلالت میکند. از زمان گسترش وسائل ارتباط جمعی معلوم شد آدمهایی که یک گروه اجتماعی را تشکیل میدهند، دیگر لزوماً با یکدیگر ارتباط رودررو ندارند، بر خاک یا در مکان واحدی زیست نمیکنند، جغرافیا اهمیت چندانی ندارد و مکانهای مجازی سر برآوردند. این همه آدمی که تماشای پخش مستقیم یک مسابقه فوتبال یا یک سریال تلویزیونی را همزمان تجربه میکنند، یک جور جماعتی را پدید میآورند بدون اینکه یکدیگر را دیده باشند. معلوم است که حتی اگر نام این پدیده را نشنیده باشید خود کم یا بیش تجربهاش کردهاید. زمانه شبکههای اجتماعی و نرمافزارهای ارتباط از راه دور اینترنتی دوره رونق این گونه فضاهای مجازی است. شما هم حتماً مثل من با بچهها یا بستگانتان که در کشور دیگری زندگی میکنند از طریق واتساپ و نرمافزارهای مشابه در تماس هستید. این تماسها آن قدر آسان و ارزان شده است که میدانم مادرهایی در طول روز چندین بار با فرزندانشان در آن سوی مرزها تماس میگیرند و در جریان جزئیترین امور زندگی روزمرهشان هستند، میدانند کی سرما خوردهاند و ناهار و شام چه قرار است بخورند و کی را قرار است ببینند. و گاهی حتی بیش از آنکه اگر در یک شهر یا حتی در یک خانه زندگی میکردند، از حال و روز همدیگر خبر دارند. خب این معنیاش این است که بودن در یک مکان اعم از یک شهر یا یک کشور یا حتی یک خانه، اهمیتش را از دست داده است.
این را این روزها که ما یک جوری تقریباً در خانههایمان حبس شدهایم، اهمیت این فضاهای مجازی را بهتر درک میکنیم. بیرون نیامدن من از خانه به همکاری من با روزنامه خدشهای وارد نیاورده است. من و سایر نویسندگانی که در این صفحه مینویسند با وجود اینکه با هم همکاری میکنیم و هریک سهمی در انتشار این صفحه داریم، یکدیگر را ندیدهایم. من تا به حال به دفتر روزنامه قدم نگذاشتهام و بنابراین در شرایط کنونی هم کار به همان روال سابق ادامه دارد. تماسهای تلفنی و تماس دائم از طریق شبکههای اجتماعی نیز به جای خودش باقی است و حتی بیشتر شده است. احساس حضور در اجتماع کمتر شده، اما همچنان قوی است. مسلماً بدون وجود امکانات تکنولوژیک ارتباط از دور که به امری عادی بدل شدهاند، امروز در خانههایمان بیشتر احساس تنهایی میکردیم.
اما شرایط امروز در عین حال محدودیتهای این ایده خاکزدایی را هم برجستهتر کرده است. این روزها بیشتر احساس میکنیم که این گونه تماسهای مجازی جای دیدارهای رودررو را نمیگیرد. خاک به هر رو واقعیت دارد. حالا دست دادن و روبوسی و به سینه فشردن عزیزان به کنار، تولید مایحتاج زندگی مستلزم حضور آدمها در یک مکان است. کارخانهها و سیستم حملونقل کالا و سوخت صرفاً به شیوه مجازی کار نمیکنند. بیمارستانها را از دور نمیشود اداره کرد، بیماران را از دور نمیتوان معالجه کرد. این را هم حس میکنیم. خرید و فروش و تولید و مصرف واقعی روی همین زمین، روی همین خاک، انجام میشود و با ارتباط واتساپی نمیتوانید همه ارتباطات اجتماعی خود را سامان دهید. همین روزنامه را در نظر بگیرید. ممکن است من و بیشتر نویسندگان از دور مطالبمان را بنویسیم و ارسال کنیم، حتی اگر لازم باشد میتوان صفحهآرایی را هم از دور انجام داد، اما روزنامه باید در چاپخانه توسط کارگران چاپ شود و توسط آدمهای واقعی با ماشینهای واقعی به دست دکههای روزنامهفروشی برسد. تازه اگر میشد همه این کارها را هم از دور و به شیوه مجازی انجام داد، خیلی هم خوب نبود. حضور چیز دیگری است؛ پا بر زمین سخت داشتن تجربه دیگری.
این فکر که اهمیت جغرافیا و مکانهای مادی کمرنگتر شده است، هر روز بیشتر به یک باور فرهنگی ریشهدار بدل میشود. شرایط زندگیمان این روزها در عین حال که شاهد دیگری است برای اثبات این امر، اما نشان میدهد که ارتباط انسانی و تشکیل گروههای اجتماعی هنوز چه اندازه ریشه در حضور واقعی در مکانی واحد دارد. حذف این امکان ــ امکان گرد آمدن در مکانهای واحد، در سینماها، تئاترها، کافهها و... حتی اگر یکدیگر را نشناسیم ــ گویی ناگهان ما را متوجه اهمیت واقعیت سخت حضور مادی کرده است.
نهاد پایدار تشویق نوجوانها به کتابخوانی
ابراهیم حیدری
مدیرکل دفتر مطالعات و برنامهریزی فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
چهارمین دوره جامباشگاههای کتابخوانی کودک و نوجوان از اردیبهشتماه سالجاری فعالیتش را آغاز کرد. در این دوره از رقابت بیش از دو هزار شهر و روستا – دربرگیرنده پراکندگی گستره جغرافیایی، قومی و زبانی- با تشکیل 25 هزار باشگاه کتابخوانی و مجموعا 300 هزار عضو مشارکت داشتند. رقابت در 3 بخش شهرستان، استان و کشوری برگزار میشود. هر شهرستان در بخشهای چندگانه این رقابت میتوانند 3 اثر شرکت دهند. همچنین شهرهای دارای 50 باشگاه کتابخوانی میتوانند در هر بخش 5 اثر را برای رقابت کشوری ارسال کنند. بخشهای رقابتی جام باشگاههای کتابخوانی کودک و نوجوان عبارت است از؛ «بهترین فیلم موبایلی»، «بهترین باشگاه کتابخوانی»، «بهترین نامه به نویسنده»، «بهترین کتاب به انتخاب کودکان و نوجوانها»، «بهترین مهد کودک»، «کتابفروش برگزیده» و «تسهیلگر برگزیده» و همچنین جایزه ویژه بخش استمرار به باشگاهی اهدا میشود که فعالیتهایش در این سالها مستمراً ادامه یافته است. همچنین از سوی معاونت فرهنگی 50 درصد یارانه تا سقف 60 هزارتومان به همه اعضای باشگاهها اختصاص داده شده است. مهمتر از اعداد و وجوه کمی فعالیت باشگاههای کتابخوانی کودک و نوجوان، وجوه کیفی آن است. به اعتقاد فعالان ترویج کتابخوانی اعم از نویسندگان کودک و نوجوان و معلمها، خانوادهها و... نباید این رویداد را صرفاً از منظر کمی بررسی کرد؛ زیرا صرف بررسی کمی وجوه ناپیدای این پویش ملی کتابخوانی مغفول میماند. مسأله اساسی در برگزاری این رویداد استمرار فعالیت آن و ایجاد شبکههایی گسترده از داوطلبان و علاقهمندان به کتابخوانی است که ما را به نهادینه شدن کتابخوانی و همچنین گسترش روحیه تفکر انتقادی در نسل جوان ایران عزیز امیدوار میکند. این رویداد سبب شده کتابخوانی به مطالبه جدی کودکان و نوجوانها، اولیای مدرسه و دانشآموزها بدل شود.
شهروند مجـــازی
یگانه خدامی
هشتـگ
#قرنطینه
از همان روزهای نخست شیوع کرونا در ایران خیلیها میگفتند که شهرهای درگیر این بیماری باید قرنطینه شوند. کاری که چین با شهر ووهان کرد. حالا که ایتالیا تمام کشورش را قرنطینه کرده و خبرهایی از اجرای این تصمیم برای شهر نجف میرسد انتقادها از اینکه چرا این اتفاق در ایران نیفتاده بیشتر شده است. البته خیلیها هم به مشکلات قرنطینه اشاره میکنند اما بعضیها با مثال زدن از بیتوجهی مردم به هشدارها، قرنطینه را تنها راه کنترل بیماری میدانند: «میلان به شهر ارواح تبدیل شده! تعداد موارد ابتلا و مرگ کرونا در ایتالیا از ارقام رسمی اعلام شده که مورد تردید هم هست کمتر است با وجود این تمام ایتالیا بهطور کامل قرنطینه شده»، «تو شمال ایتالیا اومدن قرنطینه کنن خبرش زودتر توی رسانهها لو رفته مردم پا شدن رفتن جنوب کشور. ایتالیا و ایران رو از یه گل و خمیره درست کردن»، «تمام ایتالیا، تکرار میکنم، تمام ایتالیا قرنطینه شد. اما خب میدونید که ما تن به اعمال قرون وسطایی نمیدیم! قرنطینه مال قرون وسطاست و ما مدرنترین مردم جهانیم! با افکاری بسیار روشن و پیشرو در تمام زمینهها (تکرار میکنم: تمام زمینهها)»، «صبح اتوبوس «بیآرتی» مسیر تهرانپارس به آزادی پر بود. ایتالیا کل مملکت رو قرنطینه کرد و ما با تعطیل نکردن ادارات و ادامه ترددها قراره کرونا را شکست بدیم. جالبش اینه که وکیل و وزیر و مدیر و مسئول هم مدام توصیه میکنند در خانه بمانید!»، «گیلان قرنطینه نشد. تجهیزات وجود ندارد.کرونا هر روز قربانی میگیرد. با همه این حرفها، ای هم ولایتیهای عزیزم چرا جدی نمیگیرید و بیدلیل به خیابانها میآیید. من دو نفر از عزیزترین اعضای خانوادهام را از دست دادهام. شما رعایت کنید و دم عید خانواده را گرفتار نکنید.»، «۸۸ نفر بیمار مبتلا به کرونا در کاشان فوت کردند (به گفته فرماندار) هر چه زودتر همه شهرها و استانها را قرنطینه و امکانات درمانی را متمرکز در چنین شهرهایی کنید! برای اولین بار تقاضای برخوردقهری با نقضکنندگان قرنطینه را دارم! هنوز میشود سونامی کرونا را متوقف کرد، عجله کنیم!»، «قرنطینه زمانی معنی پیدا میکرد که قم مرکزش بود یا هر شهر دیگهای به جز قم. الان دیگه نوشدارو بعد از مرگ سهرابه»، «دوستان میدونستین از زمان اعلام کرونا تو قم تا الان حتی یک روز ادارات تعطیل نشده؟ دستیارای دندونپزشکی کلینیک دولتی رو فرستادن بیمارستانا! تمامی مغازهها بازن و در نهایت دیروز گفتن آرایشگاهها یه چند روز باید تعطیل شن. مدیریت در این حده بعد شما میگین قرنطینه؟»، «ایتالیا کل کشور رو قرنطینه کرده و گفته کسی سر کار نیاد و همه حقوق و مزایا پرداخت میشه، بعد اینجا همه کارمندها عادی دارن میرن سرکار»، «کی قراره متوجه بشید تنها راه کنترل کرونا فقط قرنطینه شهرهاست و منع رفت و آمد. مردم رعایت نمیکنند. به والله رعایت نمیکنند.».
ماجـــرا
آلبومی برای این روزها
دیروز آلبوم «خراسانیات» محمدرضا شجریان منتشر شد. کاری که در سال ۶۵ با همکاری پرویز مشکاتیان ضبط شده بود و سال ۹۸ به بازار موسیقی آمد. طرفداران شجریان از چند روز قبل برای شنیدن این آلبوم منتظر بودند و دیروز با شوق دربارهاش مینوشتند. هرچند که بعضیها منتقد «خراسانیات» بودند: «به قدری از زیبایی و شکوه خراسانیات سرخوشم که بیاغراق سالها بود اینطور تحت تأثیر موسیقی قرار نگرفتهام. دوست دارم تا شب تنها باشم و یکسره بشنوم.»، «انگار آلبوم خراسانیات سال65ضبط شده و سالها ساکت مونده تا در این بزنگاه و حال و هوای فسرده آخر سال بیاد و دل و جانمون و آب پاشی کنه و بگه: مو کفتر جون سختم و آسون نمیافتم»، «به سیاق عهد قدیم: عیدی شجریان رسید.»، «بهترین کاری که با بیست تومن تو زندگیم کردم؟ خرید آلبوم خراسانیات شجریان. خاطره شو برا هفت نسلم تعریف میکنم»، «آقا جان «خزان» رو اون وسط جا دادید مارو دیوانه کنید؟»، «صبح مون همیشه به این روشنی، از آفتابی که از شرق و با خراسانیات بر ما تابیده.»، «هرچند هر اثر باید در زمانش منتشر شود، اما این حجم از زیبایی در بعضی لحظههای آلبوم خراسانیات در روح من نمیگنجد، مجنونم میکند. دریغا مشکاتیان که جوان افتاد. دریغا شجریان که دیگر نخواهد خواند. و دریغا که بسیار کارهای دیگر باید میشد و نشد.»، «شما تصور کن این ترکیب چه میکنه با چهارستون آدم؛ شعر باباطاهر، صدای محمدرضا شجریان، سنتور پرویز مشکاتیان و ساز و آواز دشتستانی»، «آلبوم جدید منتشر شده خراسانیات اصلاً خوب نبود. اصلاً در حد کارهای استاد مشکاتیان نبود. حتماً خود استاد دلیلی داشتند که این آثار را خود منتشر نکردهاند. فرزندان و وارثانش نمیدانم چرا منتشر کردند.»، «بعد از مدتها بهخاطر موسیقی اشک شوق ریختم. تا زور دِری تیر بزن بازوی صیاد...مو کفتر جونسختُم و آسون نمیفتُم»، «در این روزهای کرونایی آلبوم خراسانیات شجریان حالمان را خوب کرد»، «وسط این خانهنشینی اجباری و نگرانیهای روزمره چه لذتی داشت خرید خراسانیات. شجریان که تکلیفش روشنه و خدایش به سلامت دارد ولی چقدر جای مشکاتیان خالیه این روزها.»، «آلبوم خراسانیات به نظرم جز اینکه شعرهای ناشنیده و کمتر شنیده شدهای داشت کار چندان دلنشینی نبود. شاید خود شجریان هم به همین دلیل ۳۳ سال منتشرش نکرد.»، «گنجینه ملی یعنی آثار فرهنگی نابی که برای آیندگان بماند و برای آنها هم مانند معاصران لذتبخش باشد. گنجینه ملی یعنی هر اثر مشترک مشکاتیان و شجریان. حال فکر کن از این گنج، صندوقی تازه کشف کنی.»، :مرسی آلبوم خراسانیات رو دادین بیرون تو این موقعیت.»، «توی آرشیو خصوصی محمدرضا شجریان دهها مورد شبیه خراسانیات وجود داره که امیدوارم به همت خانواده ایشون بزودی منتشر بشه همه اونها. استاد شجریان بعد از ضبط خیلی از آلبومها حق و حقوق اعضای گروه رو خودش پرداخت می کرد و حق نشر رو میگرفت. یک گنجینه پنهان که امیدوارم منتشر بشه.».
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
جان خود و دیگران را به خطر نیندازیم
-
قدردان داشتههای باارزشمان باشیم
-
نفس کشیدن در نغمههای خراسان
-
عکس نوشت
-
پا بر زمین سخت داشتن مهم است!
-
نهاد پایدار تشویق نوجوانها به کتابخوانی
-
شهروند مجـــازی
اخبارایران آنلاین