بخش‌های پنهان مصاحبه پمپئو

پِخ! دیدی ترسیدی؟


محمدرضا رضایی
​​​​​​​اگر جزو کسانی هستید که مصاحبه اخیر پمپئو با شبکه العربیة را دیده یا شنیده‌اید، باید بدانید که بخش‌های منتشرشده این گفت‌و‌گو، همه ماجرا نبوده و بخش‌هایی از این مصاحبه به‌دلایل حیثیتی برای امریکا، سانسور شده است. یکی از عوامل ما توانست به بخش‌های پنهان این گفت‌و‌گو هم دست‌یابد که در ادامه آن را منتشر می‌کنیم؛
 آقای پمپئو، شما بارها ایران رو تهدید به جنگ کردید، ولی مثلاً وقتی ایران هواپیمای گلوبال هاوک امریکایی رو تو آسمون زد، شما نه‌تنها اقدام نظامی نکردید، بلکه ازشون تشکر هم کردید که هواپیمای دومتون رو نزدن! اینو چی می‌گی؟
- شما فکر می‌کنید ایران هواپیمای ما رو زد؟ نخیرم! سیستم‌های این هواپیما مدت‌ها بود که ویروسی شده بود، ما هم با هر آنتی‌ویروسی امتحان کردیم، پاک نشد که نشد. حتی آخرش مجبور شدیم برای آنتی‌ویروس‌هامون لایسنس بخریم، ولی باز هم درست نشد. آخرش یه روز که از دست ویروس‌های سیستم هواپیما کلافه شده بودیم، دیدیم یه موشکی برای خودش همینجور ول تو آسمون می‌چرخه، ما هم گفتیم هواپیما رو ببریم سمت موشک که کلّاً از شرّش خلاص شیم؛ بعدها فهمیدیم که این موشک ایرانی بوده.
 خب عین‌الأسد چی؟ بعد از این که ایرانی‌ها نابودش کردن هم باز شما نتونستید کاری کنید؛ حتی خسارت‌های مالی و جانی‌تون رو هم نگفتید.
- ببین باز‌داری گول رسانه‌های وابسته به ایران رو می‌خوری! ما خیلی وقت بود که می‌خواستیم عین‌الأسد رو تغییر کاربری بدیم و به‌جای استفاده نظامی، توش چغندر بکاریم، سربازها هوس کرده بودن طفلی‌ها؛ بعد وقتی فهمیدیم ایران چند تا موشک شلیک کرده، سیستم موشک‌ها رو هک کردیم که بیاد بخوره به عین‌الأسد و برامون شخمش بزنه که اتفاقاً این قدرت سایبری ما رو می‌رسونه. خسارت‌ هم بالاخره طبیعیه دیگه؛ شما با گاوآهن هم یه زمین رو شخم بزنی، خسارت‌های خاص خودش رو داره، این که دیگه موشکه.
 حالا با وجود اینکه دولت امریکا ۲ میلیون‌دلار برای حفاظت از شما هزینه می‌کنه، دلیل این وحشت شما که باعث شده تمام گوشت تنتون بریزه چیه؟
- وحشت؟! هه! تنها چیزی که من ازش وحشت داشتم، اضافه‌وزن و چربی خون بود که به‌عنوان قاتل خاموش شناخته می‌شه. برای همین رژیم گرفتم. الان مدت‌هاست فقط از همون چغندرهای خودمون تو عین‌الأسد می‌خورم، خیلی هم راضیم. دولت هم هر چی هزینه می‌کنه، دندش نرم؛ واسه من هزینه نکنه، می‌خواد واسه اون بایدن  هزینه کنه؟ خلاصه ما هیچ ترسی نداریم، واسمون حرف درنیار.
 ولی با اینکه مصاحبه ما از راه دوره و شما حاضر نشدید حضوری مصاحبه کنید، الان پنج‌ تا از محافظای شما پشت دوربین، به‌ سمت من اسلحه گرفتن که خطایی ازم سر نزنه. این اسمش چیه پس؟
- این اسمش کرمه عزیزم. برو ببین چه کرمی تو زندگیت ریختی که محافظ‌های من بهت حساس شدن و فکر می‌کنن ممکنه از پشت وبکم هم یه غلطی بکنی؟ نکنه از عناصر ایرانی؟ هی اسمیت! اگه بهش نزدیکی حواست بهش باشه‌ها، ببین یه‌وقت دکمه‌ای چیزی نزنه، از لپ تاپم بهم تیر پرت بشه.
 آقا اسمیت رو چیکار داری؟ این از همون اول یه مسلسل نشونه گرفته وسط پیشونی من، بخوام هم نمی‌تونم کاری بکنم. اگه حرف پایانی‌ داری بزن بریم به برنامه‌های بعدی‌مون برسیم.
- من از همین تریبون از دولت امریکا می‌خوام که محافظ‌های بیشتری برام بذاره، چون تا حالا به نصف بیشتر محافظ‌هام مشکوک شدم و کشتمشون، تعدادشون خیلی کم شده. هروقت بار جدید رسید، سهمیه محافظ‌های من رو هم بفرستید. اسمیت این یارو هم خیلی مشکوک بود‌ها، برنامه‌شون که تموم شد خلاصش کن؛ من می‌رم. بچه‌ها مصاحبه من تموم شد، بیاین این لپ تاپ رو معدوم کنین، یه‌وقت توش بمب نباشه.

آدرس مطلب http://old.irannewspaper.ir/newspaper/page/7939/22/617528/0
ارسال دیدگاه
  • ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
  • دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
  • از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
  • دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
captcha
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
ویژه نامه ها