مهدی سجادهچی به «ایران» از تصویر وقایع
خرمشهر در سینما گفته است خرمشهر علاوه بر حماسه، درام میخواهد
فرهنگی / مقاومت 34 روزه خرمشهر و حماسه آزادسازی آن به عنوان یکی از مهمترین روزهای تاریخ معاصر ایران پتانسیل بسیاری برای روایت در قالب فیلم دارد. در برخی از آثار سینمایی بخشی از ابعاد حماسه سوم خرداد تصویر شده اما میزان تولیدات سینمایی و تلویزیونی در مقایسه با حجم خرده روایتها، داستانهای مختلف و در مجموع بزرگی این رخداد اندک است. «سرزمین خورشید»، «کیمیا»، «روز سوم»، «بلمی به سوی ساحل»، سریال «خاک سرخ» و... از معدود آثار این حوزه است. با این همه مهدی سجادهچی که تجربه نگارش فیلمنامه «روز سوم» و سریال «خاک سرخ» با محور وقایع خرمشهر را دارد معتقد است به جای تمرکز بر کمیت آثار باید بر تحول در نوع نگاه و پرداخت سوژه اهتمام کرد. او خلق درامهای جذاب و کاراکترهای باورپذیر و بازنگری در پرداخت به فیزیک جنگ یعنی انسان، اسلحه و جغرافیا را ضرورت امروز سینمای جنگ میداند.
سجادهچی به «ایران» میگوید: «کمبود آثار سینمایی با محوریت وقایع خرمشهر (مقاومت، سقوط و آزادسازی) چالش امروز سینمای جنگ نیست، اشکال در شیوه دراماتیک کردن اتفاقات است. مسأله هم فقط فیلمنامه نیست اساساً نگاه به این ماجرا مشکل دارد؛ یعنی در دراماتیک کردن موقعیت تاریخی معاصر ضعف داریم.»
او در ادامه میافزاید: «مقاومتی سی و چند روزه شکل گرفته و هر کس به گوشهای از آن پرداخته است اما تنها وقایع بیرونی اهمیت پیدا کرده و در هیچکدام درام نداریم. در این حوزه به نمایشنامههای جذاب و رمانهای قوی با درام به معنای واقعی نیاز داریم تا از روی آنها اقتباسهای سینمایی صورت بگیرد. میتوان فیلمی در باره خرمشهر ساخت و فقط در چند پرده و ساعت به موقعیتهایی پرداخت که آدمها مجبور میشوند تصمیمهای سخت و سرنوشتساز بگیرند.»
به گفته سجادهچی این نگاه را میتوان به تمام آثار دفاع مقدس تعمیم داد یعنی سینمای دفاع مقدس یا کاراکترهایی را کم دارد که بتوانند درام را با خود حمل کند یا درامهایی که کاراکترهای جذاب باورکردنی و الهام بخش داشته باشد.
این فیلمنامهنویس معتقد است که توجه به سختافزار و فیزیک جنگ بر سینمای دفاع مقدس مسلط شده و این مسأله دومین ضعف جدی آثار این حوزه است: «مشکل اینجاست که حتی راجع به همینها هم با ظرافت و به درستی کار نکردیم. وقتی راجع به جنگ صحبت میکنیم، تصورمان شبیه نقشههای اتاق جنگ با چند سرباز و کوه و چند تانک است. در حالی که فیزیک جنگ شامل انسان، اسلحه و جغرافیا باید کاراکتر داشته باشد؛ تانک یا کلاشنیکف و زمینی که روی آن راه میرویم هم به مفهوم مجازی میتواند دارای کاراکتر باشد همان طور که در شاهنامه اسلحه پهلوانان از جمله تازیانه بهرام، کاراکتر دارد و رابطهای شبیه انسان و شرافتش میان آنها شکل میگیرد. مهم نیست که برای یک فیلم صدتانک بیاوریم یا با جلوههای ویژه بصری صحنههای عظیم درست کنیم و چند اسکادران تانک را در یک دشت نشان بدهیم اینها وقتی اهمیت پیدا میکنند که لااقل یکی از آنها کاراکتر داشته باشد.»
سجادهچی در پایان با تأکید میگوید که باید بر دراماتیزه کردن موقعیتهای انسانی در وقایع خرمشهر تمرکز شود: «ما در دراماتیزه کردن موضوع خرمشهر الکن شدهایم اما راهحلی که به ذهن همه میرسد ساخت فیلمهای فاخر است. تعبیر فیلم فاخر هم این شده که هزینه تولید را بالا ببریم اما هم کسانی که سفارش میدهند و هم کسانی که سفارش میگیرند غافلند از اینکه در موقعیت تاریخی مثل اشغال، فتح و بازپسگیری خرمشهر چه جنبههای دراماتیک نیرومندی وجود دارد، اگر به وقایع خارجی و بافت فیزیکی ماجرا نگاه نکنیم بلکه به آدمها و موقعیت انسانی بپردازیم. نگاه حماسی به آنچه در خرمشهر گذشت و پرداختن به مقاومتی که برخلاف منطق نظامی، همه را شگفتزده کرد درست است اما نه به این شکل که دائم شکل بیرونی ماجرا و مقاومت را نشان بدهیم و آدمهایی را که در این مقاومت هستند نبینیم.»
سجادهچی به «ایران» میگوید: «کمبود آثار سینمایی با محوریت وقایع خرمشهر (مقاومت، سقوط و آزادسازی) چالش امروز سینمای جنگ نیست، اشکال در شیوه دراماتیک کردن اتفاقات است. مسأله هم فقط فیلمنامه نیست اساساً نگاه به این ماجرا مشکل دارد؛ یعنی در دراماتیک کردن موقعیت تاریخی معاصر ضعف داریم.»
او در ادامه میافزاید: «مقاومتی سی و چند روزه شکل گرفته و هر کس به گوشهای از آن پرداخته است اما تنها وقایع بیرونی اهمیت پیدا کرده و در هیچکدام درام نداریم. در این حوزه به نمایشنامههای جذاب و رمانهای قوی با درام به معنای واقعی نیاز داریم تا از روی آنها اقتباسهای سینمایی صورت بگیرد. میتوان فیلمی در باره خرمشهر ساخت و فقط در چند پرده و ساعت به موقعیتهایی پرداخت که آدمها مجبور میشوند تصمیمهای سخت و سرنوشتساز بگیرند.»
به گفته سجادهچی این نگاه را میتوان به تمام آثار دفاع مقدس تعمیم داد یعنی سینمای دفاع مقدس یا کاراکترهایی را کم دارد که بتوانند درام را با خود حمل کند یا درامهایی که کاراکترهای جذاب باورکردنی و الهام بخش داشته باشد.
این فیلمنامهنویس معتقد است که توجه به سختافزار و فیزیک جنگ بر سینمای دفاع مقدس مسلط شده و این مسأله دومین ضعف جدی آثار این حوزه است: «مشکل اینجاست که حتی راجع به همینها هم با ظرافت و به درستی کار نکردیم. وقتی راجع به جنگ صحبت میکنیم، تصورمان شبیه نقشههای اتاق جنگ با چند سرباز و کوه و چند تانک است. در حالی که فیزیک جنگ شامل انسان، اسلحه و جغرافیا باید کاراکتر داشته باشد؛ تانک یا کلاشنیکف و زمینی که روی آن راه میرویم هم به مفهوم مجازی میتواند دارای کاراکتر باشد همان طور که در شاهنامه اسلحه پهلوانان از جمله تازیانه بهرام، کاراکتر دارد و رابطهای شبیه انسان و شرافتش میان آنها شکل میگیرد. مهم نیست که برای یک فیلم صدتانک بیاوریم یا با جلوههای ویژه بصری صحنههای عظیم درست کنیم و چند اسکادران تانک را در یک دشت نشان بدهیم اینها وقتی اهمیت پیدا میکنند که لااقل یکی از آنها کاراکتر داشته باشد.»
سجادهچی در پایان با تأکید میگوید که باید بر دراماتیزه کردن موقعیتهای انسانی در وقایع خرمشهر تمرکز شود: «ما در دراماتیزه کردن موضوع خرمشهر الکن شدهایم اما راهحلی که به ذهن همه میرسد ساخت فیلمهای فاخر است. تعبیر فیلم فاخر هم این شده که هزینه تولید را بالا ببریم اما هم کسانی که سفارش میدهند و هم کسانی که سفارش میگیرند غافلند از اینکه در موقعیت تاریخی مثل اشغال، فتح و بازپسگیری خرمشهر چه جنبههای دراماتیک نیرومندی وجود دارد، اگر به وقایع خارجی و بافت فیزیکی ماجرا نگاه نکنیم بلکه به آدمها و موقعیت انسانی بپردازیم. نگاه حماسی به آنچه در خرمشهر گذشت و پرداختن به مقاومتی که برخلاف منطق نظامی، همه را شگفتزده کرد درست است اما نه به این شکل که دائم شکل بیرونی ماجرا و مقاومت را نشان بدهیم و آدمهایی را که در این مقاومت هستند نبینیم.»
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه