جوگیری یا جوسازی؟
محدثه واعظیپور
روزنامهنگار
فضای رسانهای در سالهای اخیر و با گسترش شبکههای اجتماعی حال وهوایی تازه یافته است. اگر بخشی از کارکرد خبر، اطلاعرسانی و آگاهی بخشی درباره یک موضوع یا پدیده و رخداد است، در شبکههای اجتماعی، اغلب محتوایی که تولید میشود بیشتر و در نگاه اول قرار است مرعوبکننده، تبلیغاتی و تهییجی باشد. در بخش اخبار سیاسی که معمولاً واقعیت و دروغ چاشنی میشود و آنچه به دست مخاطب میرسد نسبت اندکی با حقیقت دارد. بمباران خبری درباره بعضی شخصیتها و رخدادها، پس از مدتی به پایان میرسد اما تأثیر خبرسازی کذب و تحریف واقعیت تا مدتها باقی میماند.
درباره اخبار هنری و سینمایی، تمرکز روی حاشیه و خبرهای زرد است. سلبریتیها، روابط و شکست و پیروزیشان با تمرکز کانالها و صفحههای زرد برای مخاطب پررنگ و مهم میشوند. آنقدر روی بعضی افراد و خبرها تأکید میشود که ذهن مخاطب حس کند، نیاز به شنیدن و دیدن این اطلاعات پوچ دارد. جدا از این آفت بزرگ شبکههای اجتماعی، نوع اطلاعرسانی متناسب با این رسانهها تغییر کرده است. یک دهه پیش به دلیل نبود رسانههایی که اخبار را این طور سریع به دست مخاطب برسانند، آمار فروش فیلمها یا تأکید روی استقبال از فیلم یا نمایش لحظه به لحظه به مخاطب یادآوری نمیشد و امکانی برای تمرکز روی اخباری از این دست، با این میزان تکرار وجود نداشت.
این جنس خبررسانی محاسنی دارد که بیشتر در حوزه تبلیغات معنا میگیرد، اما این اطلاعات کپسولی و تاریخ مصرف دار، معمولاً غنا و عمق ندارند. هیچ کدام از خوانندهها و بینندگان چنین اخباری یک ماه بعد به یاد نخواهند آورد که فلان فیلم در پنج روز چند میلیارد تومان فروش داشته یا فلان سریال شبکه نمایش خانگی چندبار دیده شده است. اما براساس یک سنت، اغلب پخشکنندهها و تهیهکنندهها تصور و تصویری که از خبررسانی و جوسازی مثبت درباره یک اثر هنری دارند این است که هر چند روز یک بار با واژههایی پرطمطراق به یاد مردم بیاورند که فیلم یا نمایششان چند میلیارد تومان فروش داشته یا چند صد نفر به دیدن آن رفتهاند. واقعیت اما چیز دیگری است. اغلب این خبرها، جوسازی کاذب و محصول جوگیری گروه سازنده یا بعضی منتقدان درباره اثری هنری است. با دیدن یک قسمت از یک سریال، نباید درباره آن از صفات شاهکار و درخشان و... استفاده کرد. و نباید فروش هفته اول یک فیلم را آنقدر جدی گرفت و امیدوار بود که فیلم به اثری پرفروش تبدیل شود. تجربه نشان داده بسیاری از سریالهایی که گمان میشده شاهکارند پس از چند قسمت، از نفس افتادهاند. یا بعضی فیلمها و نمایشهای پرفروش تنها یک هفته در کانون توجه بوده و در هفتههای بعد، تماشاگرشان را از دست دادهاند. در چنین فضای سیالی، تمرکز روی اخبار هیجانی و تأکید بر جوسازی به جای فضاسازی درباره اثر هنری، سلیقه و ذائقه، حتی درک و بینش مخاطب نسبت به «خبر» و جایگاه «اطلاع رسانی» را به اضمحلال میبرد. صاحبان آثار هم در این فضا، نسبت به خود، توانایی و بضاعت اثر هنریشان در جذب مخاطب، دچار سوء تفاهم میشوند.
روزنامهنگار
فضای رسانهای در سالهای اخیر و با گسترش شبکههای اجتماعی حال وهوایی تازه یافته است. اگر بخشی از کارکرد خبر، اطلاعرسانی و آگاهی بخشی درباره یک موضوع یا پدیده و رخداد است، در شبکههای اجتماعی، اغلب محتوایی که تولید میشود بیشتر و در نگاه اول قرار است مرعوبکننده، تبلیغاتی و تهییجی باشد. در بخش اخبار سیاسی که معمولاً واقعیت و دروغ چاشنی میشود و آنچه به دست مخاطب میرسد نسبت اندکی با حقیقت دارد. بمباران خبری درباره بعضی شخصیتها و رخدادها، پس از مدتی به پایان میرسد اما تأثیر خبرسازی کذب و تحریف واقعیت تا مدتها باقی میماند.
درباره اخبار هنری و سینمایی، تمرکز روی حاشیه و خبرهای زرد است. سلبریتیها، روابط و شکست و پیروزیشان با تمرکز کانالها و صفحههای زرد برای مخاطب پررنگ و مهم میشوند. آنقدر روی بعضی افراد و خبرها تأکید میشود که ذهن مخاطب حس کند، نیاز به شنیدن و دیدن این اطلاعات پوچ دارد. جدا از این آفت بزرگ شبکههای اجتماعی، نوع اطلاعرسانی متناسب با این رسانهها تغییر کرده است. یک دهه پیش به دلیل نبود رسانههایی که اخبار را این طور سریع به دست مخاطب برسانند، آمار فروش فیلمها یا تأکید روی استقبال از فیلم یا نمایش لحظه به لحظه به مخاطب یادآوری نمیشد و امکانی برای تمرکز روی اخباری از این دست، با این میزان تکرار وجود نداشت.
این جنس خبررسانی محاسنی دارد که بیشتر در حوزه تبلیغات معنا میگیرد، اما این اطلاعات کپسولی و تاریخ مصرف دار، معمولاً غنا و عمق ندارند. هیچ کدام از خوانندهها و بینندگان چنین اخباری یک ماه بعد به یاد نخواهند آورد که فلان فیلم در پنج روز چند میلیارد تومان فروش داشته یا فلان سریال شبکه نمایش خانگی چندبار دیده شده است. اما براساس یک سنت، اغلب پخشکنندهها و تهیهکنندهها تصور و تصویری که از خبررسانی و جوسازی مثبت درباره یک اثر هنری دارند این است که هر چند روز یک بار با واژههایی پرطمطراق به یاد مردم بیاورند که فیلم یا نمایششان چند میلیارد تومان فروش داشته یا چند صد نفر به دیدن آن رفتهاند. واقعیت اما چیز دیگری است. اغلب این خبرها، جوسازی کاذب و محصول جوگیری گروه سازنده یا بعضی منتقدان درباره اثری هنری است. با دیدن یک قسمت از یک سریال، نباید درباره آن از صفات شاهکار و درخشان و... استفاده کرد. و نباید فروش هفته اول یک فیلم را آنقدر جدی گرفت و امیدوار بود که فیلم به اثری پرفروش تبدیل شود. تجربه نشان داده بسیاری از سریالهایی که گمان میشده شاهکارند پس از چند قسمت، از نفس افتادهاند. یا بعضی فیلمها و نمایشهای پرفروش تنها یک هفته در کانون توجه بوده و در هفتههای بعد، تماشاگرشان را از دست دادهاند. در چنین فضای سیالی، تمرکز روی اخبار هیجانی و تأکید بر جوسازی به جای فضاسازی درباره اثر هنری، سلیقه و ذائقه، حتی درک و بینش مخاطب نسبت به «خبر» و جایگاه «اطلاع رسانی» را به اضمحلال میبرد. صاحبان آثار هم در این فضا، نسبت به خود، توانایی و بضاعت اثر هنریشان در جذب مخاطب، دچار سوء تفاهم میشوند.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه