آشنایی با اختلالات روانی و فیلمهایی که بر آن اساس ساخته شدهاند/3
عقده حقارت را بشناسیم
آزاده سهرابی
روانشناس
هر نظریهپرداز شخصیت که تعریفی از شخصیت و زیربنای تشکیلدهنده اساس آن ارائه داده است از جمله ساختار شخصیت، ویژگیهای شخصیت و... تا درنهایت درمانی ارائه شود، یک یا چند مورد را بهعنوان مبنای شکلگیری شخصیت مطرح کرده است و در این میان اساس ایجاد شخصیتهای روانرنجور یا روانپریش نیز مشخص شده است. یکی از این نظریهپردازان آدلر است که بحث احساس حقارت و عقده حقارت را مطرح میکند. شاید در ملاکهای تشخیصی بالینی، برای اختلالهای شخصیت چیزی به اسم عقده حقارت آورده نشود اما زیربنای بسیاری از اختلالهای جدی روانی را میتوان در نظریه آدلر پیدا و تبیین کرد، از جمله اختلال شخصیت مرزی و اختلال شخصیت ضداجتماعی یا سایکوپاتی که در دو شماره گذشته دربارهاش گفتیم. آدلر مطرح کرد که همه ما از بدو تولد با چیزی به اسم احساس حقارت سروکار داریم؛ احساسی که باعث تلاش ما برای جبران آن میشود. کودکی که تازه به دنیا آمده است در مقابل بزرگسالانی که حرف میزنند، راه میروند و... احساس حقارت و ناتوانی دارد. آدلر این احساس را طبیعی میدانست. ممکن است افراد حتی با احساس حقارتهای عضوی نیز روبهرو شوند یا حتی موقعیتهایی در زندگی نیز به احساس حقارت بینجامد. نکته مهم در نظریه آدلر جایی است که این احساس به عقده حقارت میانجامد و زیربنای روانرنجوری یا بدتر از آن میشود. بنا به نظر آدلر یکی از عوامل اساسی انحرافات روان و شخصیت انسان، «عقده حقارت» یا خودکمبینی است. عقده حقارت به حالت سرکوفتگی و افسردگی همراه با کینهتوزی که به سبب ناکامی و تحمل رنج، خفت و حقارت پدید میآید، تعریف شده است. بی احترامی به دیگران، دهنبینی، انتقادناپذیری و حتی بیرحمی میتواند از این عقده ناشی شود.حالا چگونه عقده حقارت ایجاد میشود؟ درواقع واکنش ما نسبت به احساس طبیعی حقارت، تعیینکننده است. برخی در برابر این احساس تلاش میکنند بر ضعف خود غلبه کنند و حتی انگیزهای برای بهتر شدن و بهتر عمل کردن مییابند. عدهای دچار نشخوارهای فکری، درماندگی و انفعال در برابر این احساس میشوند که خود بیماریهایی را ایجاد میکند؛ اما در شکل بسیار ناسالم آن افراد از دل این احساس حقارت، حسادت به دیگران و جبران افراطی آن و در نهایت زیرپا گذاشتن حقوق دیگران برای رسیدن به اهداف خود میرسند و احساس حقارت به عقده حقارت تبدیل میشود.
نگاهی به عقده حقارت دو شخصیت اصلی در سریال زخم کاری
شخصیت سمیرا و مالک در سریال زخم کاری با کارگردانی محمدحسین مهدویان، نمونههای واضحی از داشتن عقده حقارت هستند. شخصیت سمیرا در سریال زخم کاری به خاطر بیارزشی درونی دچار نوعی جبران افراطی و عقده شده است که به شکل جاهطلبی غیرقابل کنترل خود را نشان میدهد. این شخصیت با کنترلگری بسیار روی همسرش فجایعی را رقم میزند. قتل، خشونت، اختلاس و... . او در ابتدا برای به دست آوردن این ارزش و جبران احساس حقارتش به حاجعمو که فرد قدرتمند خانواده است نزدیک میشود اما نقشه او برای به دست آوردن ثروت کل خانواده حاجعمو از طریق مالک میسرتر است. در سمیرا نقطه عطش او تمامی ندارد. او در این سریال عدم وجود احساس گناه، میل به آسیب به دیگری و لذت در ایجاد حقارت در دیگری را به نمایش میگذارد که در نهایت نیز با رخ دادن یک اتفاق، خودش نیز به فروپاشی روانی میرسد. کسانی که دچار عقده حقارت هستند عموما مانند شخصیت سمیرا میخواهند روی زندگی خود کنترل کاملی داشته باشند. خطرناکترین انسانهای دنیا کسانی هستند که تا پیش از انجام عمل، هیچ کس فکرش را نمیکرد چنین کاری از او سر بزند. درواقع گویی رفتار او را عناصری هدایت میکنند که ناشی از ضعف روانی و سرخوردگیهایی است. شخصیت مالک که بیشتر معطوف به قدرتطلبی است به شکل واضحی از یک عقده حقارت ناشی میشود، هرچند شخصیت او تفاوتهای ماهوی با سمیرا دارد. کلید حقارت او را در ناکامی به رسیدن در عشقی که دارد، بیشتر باید جستوجو کرد در حالیکه برای سمیرا این حقارت بیشتر در نیازهای مالی متبلور است. نکته مهم این است که مالک تا پیش از بروز رفتاری عقده حقارتش شخصیتی قابل اعتماد و حتی سر به زیر است اما کنار سمیرا قرار گرفتن عقده او را به شکلی بارز نمودار میکند.
روانشناس
هر نظریهپرداز شخصیت که تعریفی از شخصیت و زیربنای تشکیلدهنده اساس آن ارائه داده است از جمله ساختار شخصیت، ویژگیهای شخصیت و... تا درنهایت درمانی ارائه شود، یک یا چند مورد را بهعنوان مبنای شکلگیری شخصیت مطرح کرده است و در این میان اساس ایجاد شخصیتهای روانرنجور یا روانپریش نیز مشخص شده است. یکی از این نظریهپردازان آدلر است که بحث احساس حقارت و عقده حقارت را مطرح میکند. شاید در ملاکهای تشخیصی بالینی، برای اختلالهای شخصیت چیزی به اسم عقده حقارت آورده نشود اما زیربنای بسیاری از اختلالهای جدی روانی را میتوان در نظریه آدلر پیدا و تبیین کرد، از جمله اختلال شخصیت مرزی و اختلال شخصیت ضداجتماعی یا سایکوپاتی که در دو شماره گذشته دربارهاش گفتیم. آدلر مطرح کرد که همه ما از بدو تولد با چیزی به اسم احساس حقارت سروکار داریم؛ احساسی که باعث تلاش ما برای جبران آن میشود. کودکی که تازه به دنیا آمده است در مقابل بزرگسالانی که حرف میزنند، راه میروند و... احساس حقارت و ناتوانی دارد. آدلر این احساس را طبیعی میدانست. ممکن است افراد حتی با احساس حقارتهای عضوی نیز روبهرو شوند یا حتی موقعیتهایی در زندگی نیز به احساس حقارت بینجامد. نکته مهم در نظریه آدلر جایی است که این احساس به عقده حقارت میانجامد و زیربنای روانرنجوری یا بدتر از آن میشود. بنا به نظر آدلر یکی از عوامل اساسی انحرافات روان و شخصیت انسان، «عقده حقارت» یا خودکمبینی است. عقده حقارت به حالت سرکوفتگی و افسردگی همراه با کینهتوزی که به سبب ناکامی و تحمل رنج، خفت و حقارت پدید میآید، تعریف شده است. بی احترامی به دیگران، دهنبینی، انتقادناپذیری و حتی بیرحمی میتواند از این عقده ناشی شود.حالا چگونه عقده حقارت ایجاد میشود؟ درواقع واکنش ما نسبت به احساس طبیعی حقارت، تعیینکننده است. برخی در برابر این احساس تلاش میکنند بر ضعف خود غلبه کنند و حتی انگیزهای برای بهتر شدن و بهتر عمل کردن مییابند. عدهای دچار نشخوارهای فکری، درماندگی و انفعال در برابر این احساس میشوند که خود بیماریهایی را ایجاد میکند؛ اما در شکل بسیار ناسالم آن افراد از دل این احساس حقارت، حسادت به دیگران و جبران افراطی آن و در نهایت زیرپا گذاشتن حقوق دیگران برای رسیدن به اهداف خود میرسند و احساس حقارت به عقده حقارت تبدیل میشود.
نگاهی به عقده حقارت دو شخصیت اصلی در سریال زخم کاری
شخصیت سمیرا و مالک در سریال زخم کاری با کارگردانی محمدحسین مهدویان، نمونههای واضحی از داشتن عقده حقارت هستند. شخصیت سمیرا در سریال زخم کاری به خاطر بیارزشی درونی دچار نوعی جبران افراطی و عقده شده است که به شکل جاهطلبی غیرقابل کنترل خود را نشان میدهد. این شخصیت با کنترلگری بسیار روی همسرش فجایعی را رقم میزند. قتل، خشونت، اختلاس و... . او در ابتدا برای به دست آوردن این ارزش و جبران احساس حقارتش به حاجعمو که فرد قدرتمند خانواده است نزدیک میشود اما نقشه او برای به دست آوردن ثروت کل خانواده حاجعمو از طریق مالک میسرتر است. در سمیرا نقطه عطش او تمامی ندارد. او در این سریال عدم وجود احساس گناه، میل به آسیب به دیگری و لذت در ایجاد حقارت در دیگری را به نمایش میگذارد که در نهایت نیز با رخ دادن یک اتفاق، خودش نیز به فروپاشی روانی میرسد. کسانی که دچار عقده حقارت هستند عموما مانند شخصیت سمیرا میخواهند روی زندگی خود کنترل کاملی داشته باشند. خطرناکترین انسانهای دنیا کسانی هستند که تا پیش از انجام عمل، هیچ کس فکرش را نمیکرد چنین کاری از او سر بزند. درواقع گویی رفتار او را عناصری هدایت میکنند که ناشی از ضعف روانی و سرخوردگیهایی است. شخصیت مالک که بیشتر معطوف به قدرتطلبی است به شکل واضحی از یک عقده حقارت ناشی میشود، هرچند شخصیت او تفاوتهای ماهوی با سمیرا دارد. کلید حقارت او را در ناکامی به رسیدن در عشقی که دارد، بیشتر باید جستوجو کرد در حالیکه برای سمیرا این حقارت بیشتر در نیازهای مالی متبلور است. نکته مهم این است که مالک تا پیش از بروز رفتاری عقده حقارتش شخصیتی قابل اعتماد و حتی سر به زیر است اما کنار سمیرا قرار گرفتن عقده او را به شکلی بارز نمودار میکند.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه