یک دامپزشک خارجی برای درمان آخرین توله ایران به میهمانسرای سازمان حفاظت محیطزیست میآید
پروژه تکثیر یوز ایرانی همچنان در دستورکار
هستی بختیاری
خبرنگار
توله یوز باقیمانده از پروژه تکثیر یوز آسیایی در میهمانسرای سازمان حفاظت محیطزیست نگهداری میشود نه در بیمارستان دامپزشکی در تهران. این خبر را «وحید نوروزی» کارشناس کارکشته محیطزیست پس از جلسه فراکسیون محیطزیست مجلس میدهد و به اعتراض جامعه رسانهای کشور منجر میشود. واکنش روابط عمومی سازمان حفاظت محیطزیست هم مثل همیشه عدم شفافیت است. او درباره وضعیت نگهداری یوزپلنگها شفافسازی نمیکند، تخصص گوینده خبر را که برحسب تصادف دکترای محیط زیست دارد، زیر سؤال میبرد تا خبرنگاران قدیمی و کارکشته این حوزه به او یادآوری کنند که گوینده خبر، شخص موثقی است. روابط عمومی سازمان حفاظت محیطزیست در حالی شدرمان یوز در میهمانسرا را رد میکند که دو کارشناس محیطزیست از قرنطینه شدن توله یوز تحت درمان در میهمانسرا خبر میدهند.
محیطزیست در حالی توله باقیمانده را به میهمانسرا برده که دو توله دیگر را هم بهدلیل خطا و اشتباه از دست داده است. هر بار هم در ابتدای ماجرا زیر بار عملکرد اشتباه نرفت. وقتی نحوه شیردهی توله یوز اول را از «ایران» (یوز مادر) گرفت، «علی سلاجقه» رئیس سازمان حفاظت محیطزیست مسئول تغذیه را برکنار کرد اما تیم درمان اعلام خبر شیردهی اشتباه را حاشیهسازی برای خود خواندند. همان زمان رسانهها خواستار کمک از کارشناسان بینالمللی شدند اما اشتباه را آنقدر ادامه دادند تا آنطور که حسن اکبری معاون محیط طبیعی کشور میگوید شیر بیکیفیت یک بار دیگر فیروز و ایران را به سوگ فرزند دوم بنشاند.
سلسله خطاهای انکارناپذیر رخ داده در پروژه تکثیر یوز در حالی ادامه دارد که تکثیر اینگونه برای نخستین بار در جهان اتفاق افتاد. فیروز و ایران، محیطزیست ایران را صاحب سه پسر کردند اما شیر خشک بیکیفیت و نحوه شیردهی اشتباه جان دو توله را گرفت و توله سوم نیز معلوم نیست جان سالم به در ببرد یا نه. از سوی دیگر دلنگرانیهایی وجود دارد که ایران بهدلیل سزارین غیر ضروری شانس مادر شدن خود را برای همیشه از دست داده باشد. خبر تلخی که سازمان حفاظت محیطزیست ترجیح میدهد به جای شفافسازی درباره آن از کنارش بگذرد و مسأله را به زمان بسپارد.
سازمان حفاظت محیطزیست به گفته حسن اکبری معاون محیط طبیعی پردیسان تنها 5 دامپزشک دارد. منابع مالی سازمان برای تکثیر یوز در اسارت 600 میلیون تومان است. حالا علی سلاجقه هم میگوید: «در طرح تکثیر یوز ایرانی با استفاده از همه ظرفیتها اقدامات لازم انجام شد. متأسفانه بحث اعتبارات همهجا مطرح است و این مشکل همیشه وجود دارد. تکلیف ما این است که از همه هوشیارتر باشیم و از ظرفیتهای داخلی و اندیشمندان بینالمللی و داخلی استفاده کنیم. ما در شرایطی هستیم که ناچاریم تکثیر در اسارت را حتماً در دستور کار قرار دهیم. باید در فضای اسارت کار علمی انجام دهیم. این کار علمی لزوماً دستاوردی را که میخواهیم ندارد. نباید نقاط ضعف طرح، نفس این کار را تحتالشعاع قرار دهد.»
اکبری هم مرگ توله اول را طبیعی میداند و میگوید: «مرگ و میر در تولهها بالا است. یوزهای آفریقایی معمولاً بین 5تا 6 توله به دنیا میآورند و در نهایت یک تا دو توله به سن بلوغ میرسد.» او البته این مسأله را پنهان نمیکند که تولههای آفریقایی ممکن است توسط گونههای حیوانی دیگر از بین بروند نه خطای انسانی. او همچنان اعتقاد دارد که مرگ توله اول براساس نقص مادرزادی است و میگوید: «از دو توله یکی تلف شده و یکی مانده است.» اکبری به کمبود متخصص اشاره میکند و میگوید: «مگر ما چند متخصص داریم که بهصورت حرفهای وارد درمان حیات وحش بشوند؟چند دامپزشک میتواند 5 روز در توران اقامت کند، در شرایطی که 7 ساعت با مرکز کشور راه است، موبایل آنتن نمیدهد، طبیعتاً این شرایط طاقتفرسا است. بنابراین پزشکهای کمی در این وادی ورود میکنند.»
اکبری احتمال بارداری مجدد ایران را بالا میداند و میگوید: «خیلی راهها برای تکثیر در اسارت پیش روی ما است. ما بهدنبال استفاده از رحم جایگزین یوزپلنگ آفریقایی هستیم. میخواهیم از ذخیرهسازی اسپرم و بافت زنده یوزها برای شبیهسازی بهره ببریم. ولی اگر قرار باشد برای استفاده نکردن از یک دستکش این همه انتقاد بشود، جرأت را از دامپزشکها و متخصصان کشور میگیریم و طرح متوقف میشود.»
اکبری البته نمیگوید آیا قرار است راههای پیش رو را باز هم در شرایط بیپولی امتحان کنند؟ آیا کمبود متخصص باید منجر به شکست طرحی که به موفقیت نزدیک شده است بشود یا سازمان حفاظت محیطزیست باید با استخدام متخصص راه شکست مجدد را ببندد؟ آیا برای اولین بار است که نبود متخصص به شکست پروژههای تکثیر گونه در کشور منجر میشود؟ مگر طرح احیای ببر مازندران هم بهدلیل نبود متخصص در کشور شکست نخورد؟ مگر ماریتا یوز بافقی که به پردیسان برده شده بود بهدلیل غذای نامناسب دچار عفونت روده نشد و جان باخت؟ وقتی علت ناکامیها مشخص است چرا راه آنها بسته نمیشود تا انتقادها جرأت را از کارشناسان نگیرد؟ اکبری درست میگوید حجم انتقادات به کارشناسان بالا است و قطعاً منجر به کاهش جرأت آنها برای ورود به چنین پروژههایی میشود، اما اکبری نمیگوید آنچیزی که باعث شد پیکان انتقادات همچنان با شدت و حدت به سمت کارشناسان برود، عملکرد عجیب سازمان حفاظت محیطزیست است؛ پنهانکاری و تصمیمگیریهای اشتباه!
اکبری در همین نشست در پاسخ به اینسؤال که چرا در نهایت تنها توله یوز باقیمانده را به جای بیمارستان در میهمانسرای سازمان حفاظت محیطزیست درمان میکنند میگوید چون امکانات نداریم. او همچنین از دعوت از یکی از متخصصان یوزپلنگ آفریقایی خبر میدهد تا این سؤال پیشبیاید که آیا این متخصص قرار است در میهمانسرای محیط زیست آخرین فرزند ایران و فیروز را نجات بدهد؟
خبرنگار
توله یوز باقیمانده از پروژه تکثیر یوز آسیایی در میهمانسرای سازمان حفاظت محیطزیست نگهداری میشود نه در بیمارستان دامپزشکی در تهران. این خبر را «وحید نوروزی» کارشناس کارکشته محیطزیست پس از جلسه فراکسیون محیطزیست مجلس میدهد و به اعتراض جامعه رسانهای کشور منجر میشود. واکنش روابط عمومی سازمان حفاظت محیطزیست هم مثل همیشه عدم شفافیت است. او درباره وضعیت نگهداری یوزپلنگها شفافسازی نمیکند، تخصص گوینده خبر را که برحسب تصادف دکترای محیط زیست دارد، زیر سؤال میبرد تا خبرنگاران قدیمی و کارکشته این حوزه به او یادآوری کنند که گوینده خبر، شخص موثقی است. روابط عمومی سازمان حفاظت محیطزیست در حالی شدرمان یوز در میهمانسرا را رد میکند که دو کارشناس محیطزیست از قرنطینه شدن توله یوز تحت درمان در میهمانسرا خبر میدهند.
محیطزیست در حالی توله باقیمانده را به میهمانسرا برده که دو توله دیگر را هم بهدلیل خطا و اشتباه از دست داده است. هر بار هم در ابتدای ماجرا زیر بار عملکرد اشتباه نرفت. وقتی نحوه شیردهی توله یوز اول را از «ایران» (یوز مادر) گرفت، «علی سلاجقه» رئیس سازمان حفاظت محیطزیست مسئول تغذیه را برکنار کرد اما تیم درمان اعلام خبر شیردهی اشتباه را حاشیهسازی برای خود خواندند. همان زمان رسانهها خواستار کمک از کارشناسان بینالمللی شدند اما اشتباه را آنقدر ادامه دادند تا آنطور که حسن اکبری معاون محیط طبیعی کشور میگوید شیر بیکیفیت یک بار دیگر فیروز و ایران را به سوگ فرزند دوم بنشاند.
سلسله خطاهای انکارناپذیر رخ داده در پروژه تکثیر یوز در حالی ادامه دارد که تکثیر اینگونه برای نخستین بار در جهان اتفاق افتاد. فیروز و ایران، محیطزیست ایران را صاحب سه پسر کردند اما شیر خشک بیکیفیت و نحوه شیردهی اشتباه جان دو توله را گرفت و توله سوم نیز معلوم نیست جان سالم به در ببرد یا نه. از سوی دیگر دلنگرانیهایی وجود دارد که ایران بهدلیل سزارین غیر ضروری شانس مادر شدن خود را برای همیشه از دست داده باشد. خبر تلخی که سازمان حفاظت محیطزیست ترجیح میدهد به جای شفافسازی درباره آن از کنارش بگذرد و مسأله را به زمان بسپارد.
سازمان حفاظت محیطزیست به گفته حسن اکبری معاون محیط طبیعی پردیسان تنها 5 دامپزشک دارد. منابع مالی سازمان برای تکثیر یوز در اسارت 600 میلیون تومان است. حالا علی سلاجقه هم میگوید: «در طرح تکثیر یوز ایرانی با استفاده از همه ظرفیتها اقدامات لازم انجام شد. متأسفانه بحث اعتبارات همهجا مطرح است و این مشکل همیشه وجود دارد. تکلیف ما این است که از همه هوشیارتر باشیم و از ظرفیتهای داخلی و اندیشمندان بینالمللی و داخلی استفاده کنیم. ما در شرایطی هستیم که ناچاریم تکثیر در اسارت را حتماً در دستور کار قرار دهیم. باید در فضای اسارت کار علمی انجام دهیم. این کار علمی لزوماً دستاوردی را که میخواهیم ندارد. نباید نقاط ضعف طرح، نفس این کار را تحتالشعاع قرار دهد.»
اکبری هم مرگ توله اول را طبیعی میداند و میگوید: «مرگ و میر در تولهها بالا است. یوزهای آفریقایی معمولاً بین 5تا 6 توله به دنیا میآورند و در نهایت یک تا دو توله به سن بلوغ میرسد.» او البته این مسأله را پنهان نمیکند که تولههای آفریقایی ممکن است توسط گونههای حیوانی دیگر از بین بروند نه خطای انسانی. او همچنان اعتقاد دارد که مرگ توله اول براساس نقص مادرزادی است و میگوید: «از دو توله یکی تلف شده و یکی مانده است.» اکبری به کمبود متخصص اشاره میکند و میگوید: «مگر ما چند متخصص داریم که بهصورت حرفهای وارد درمان حیات وحش بشوند؟چند دامپزشک میتواند 5 روز در توران اقامت کند، در شرایطی که 7 ساعت با مرکز کشور راه است، موبایل آنتن نمیدهد، طبیعتاً این شرایط طاقتفرسا است. بنابراین پزشکهای کمی در این وادی ورود میکنند.»
اکبری احتمال بارداری مجدد ایران را بالا میداند و میگوید: «خیلی راهها برای تکثیر در اسارت پیش روی ما است. ما بهدنبال استفاده از رحم جایگزین یوزپلنگ آفریقایی هستیم. میخواهیم از ذخیرهسازی اسپرم و بافت زنده یوزها برای شبیهسازی بهره ببریم. ولی اگر قرار باشد برای استفاده نکردن از یک دستکش این همه انتقاد بشود، جرأت را از دامپزشکها و متخصصان کشور میگیریم و طرح متوقف میشود.»
اکبری البته نمیگوید آیا قرار است راههای پیش رو را باز هم در شرایط بیپولی امتحان کنند؟ آیا کمبود متخصص باید منجر به شکست طرحی که به موفقیت نزدیک شده است بشود یا سازمان حفاظت محیطزیست باید با استخدام متخصص راه شکست مجدد را ببندد؟ آیا برای اولین بار است که نبود متخصص به شکست پروژههای تکثیر گونه در کشور منجر میشود؟ مگر طرح احیای ببر مازندران هم بهدلیل نبود متخصص در کشور شکست نخورد؟ مگر ماریتا یوز بافقی که به پردیسان برده شده بود بهدلیل غذای نامناسب دچار عفونت روده نشد و جان باخت؟ وقتی علت ناکامیها مشخص است چرا راه آنها بسته نمیشود تا انتقادها جرأت را از کارشناسان نگیرد؟ اکبری درست میگوید حجم انتقادات به کارشناسان بالا است و قطعاً منجر به کاهش جرأت آنها برای ورود به چنین پروژههایی میشود، اما اکبری نمیگوید آنچیزی که باعث شد پیکان انتقادات همچنان با شدت و حدت به سمت کارشناسان برود، عملکرد عجیب سازمان حفاظت محیطزیست است؛ پنهانکاری و تصمیمگیریهای اشتباه!
اکبری در همین نشست در پاسخ به اینسؤال که چرا در نهایت تنها توله یوز باقیمانده را به جای بیمارستان در میهمانسرای سازمان حفاظت محیطزیست درمان میکنند میگوید چون امکانات نداریم. او همچنین از دعوت از یکی از متخصصان یوزپلنگ آفریقایی خبر میدهد تا این سؤال پیشبیاید که آیا این متخصص قرار است در میهمانسرای محیط زیست آخرین فرزند ایران و فیروز را نجات بدهد؟
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه