زن، عاشقی و شاعرانگی
ای «من!» تو را از خود ربودند و ندیدی
فاطمه علی اصغر
ناشر
تاریخ هرگز فراموش نمیکند؛ آن لحظهای را که برادر خون خواهرش را ریخت، جرم خواهر شاعری و عاشقی بود و ما از سده چهارم هجری تا امروز دوره میکنیم، شب را، روز را، هنوز را. تاریخ را به دوش میکشیم چنان که رابعه.
او نه تنها همدوره بلکه همرده رودکی و عطار در دوران خود بود. گویند، رودکی در بزم شاهان شعر رابعه را خواند و عطار از عشقاش در الهینامه نوشت. او دختر کعب قُزداری از نخستین زنان شاعر پارسیگوی ایران بود. راهی که با مرگ او پایان نگرفت. ما نمیدانیم چه شاعرانی به جرم زن بودن کشته شدند. زنان اما این راه پر سنگلاخ را تا دوران معاصر ادامه دادند. پروین اعتصامی، هرگز اجازه نیافت احساساتش را در شعرهایش بیاورد. نمیدانیم حال او چگونه بود که سرود: «مرد پندارند پروین را، چه برخی ز اهل فضل/ این معما گفته نیکوتر، که پروین مرد نیست» زنان باید در «شعر» همواره «سوژه» باقی میماندند اما شاعرانی چون فروغ فرخزاد و سیمین بهبهانی در تمام زندگی کوشیدند تا عروسک کوکی نباشند.
پیرایه یغمایی هم با وجود این فضای غبارآلود راهش و زندگیاش را در پژوهش و شعر پیدا کرد تا یکی از شاعران معاصر ایران باشد که لایههای پنهان اجتماعی و انسانی را میبیند. دغدغههای زمانه را تاب نمیآورد. او هرگز به پشتوانه خانوادگی و نام «حبیب یغمایی»، پدرش دل نبست. او میخواست خودش باشد، زنی که میشناخت باید فراتر از محدودیتها میرفت.
او سالها برای ترتیب فرزندان ایران کوشید و برای همین هم بود که داستانها و شعرهای کودکانه برای انتقال ادب و فرهنگ ایران به کودکان نوشت. مدتها در فرهنگستان ادب فارسی فعالیت کرد. شعرهای او سالهاست فراتر از رسانههای ایران رفته و راهش را در میان مردم باز کرده. کتاب «تا بشویم آب را در جوی شعر» سرانجام به کوشش انتشارات دادکین سال گذشته منتشر شد. این کتاب خیلی زود به چاپ دوم رسید.
ای «من!» تو را از خود ربودند و ندیدی/ بیگانه از خویشت نمودند و ندیدی/ بذر محبت کاشتی، نارس درو شد/ فرصت ندادندش، درودند و ندیدی/ بر شانههای عشقشان پرواز دادی/ بر شانهات آتش گشودند و ندیدی
تا بشویم آب را در جوی شعر
شاعر: پیرایه یغمایی
انتشارات دادکین
ناشر
تاریخ هرگز فراموش نمیکند؛ آن لحظهای را که برادر خون خواهرش را ریخت، جرم خواهر شاعری و عاشقی بود و ما از سده چهارم هجری تا امروز دوره میکنیم، شب را، روز را، هنوز را. تاریخ را به دوش میکشیم چنان که رابعه.
او نه تنها همدوره بلکه همرده رودکی و عطار در دوران خود بود. گویند، رودکی در بزم شاهان شعر رابعه را خواند و عطار از عشقاش در الهینامه نوشت. او دختر کعب قُزداری از نخستین زنان شاعر پارسیگوی ایران بود. راهی که با مرگ او پایان نگرفت. ما نمیدانیم چه شاعرانی به جرم زن بودن کشته شدند. زنان اما این راه پر سنگلاخ را تا دوران معاصر ادامه دادند. پروین اعتصامی، هرگز اجازه نیافت احساساتش را در شعرهایش بیاورد. نمیدانیم حال او چگونه بود که سرود: «مرد پندارند پروین را، چه برخی ز اهل فضل/ این معما گفته نیکوتر، که پروین مرد نیست» زنان باید در «شعر» همواره «سوژه» باقی میماندند اما شاعرانی چون فروغ فرخزاد و سیمین بهبهانی در تمام زندگی کوشیدند تا عروسک کوکی نباشند.
پیرایه یغمایی هم با وجود این فضای غبارآلود راهش و زندگیاش را در پژوهش و شعر پیدا کرد تا یکی از شاعران معاصر ایران باشد که لایههای پنهان اجتماعی و انسانی را میبیند. دغدغههای زمانه را تاب نمیآورد. او هرگز به پشتوانه خانوادگی و نام «حبیب یغمایی»، پدرش دل نبست. او میخواست خودش باشد، زنی که میشناخت باید فراتر از محدودیتها میرفت.
او سالها برای ترتیب فرزندان ایران کوشید و برای همین هم بود که داستانها و شعرهای کودکانه برای انتقال ادب و فرهنگ ایران به کودکان نوشت. مدتها در فرهنگستان ادب فارسی فعالیت کرد. شعرهای او سالهاست فراتر از رسانههای ایران رفته و راهش را در میان مردم باز کرده. کتاب «تا بشویم آب را در جوی شعر» سرانجام به کوشش انتشارات دادکین سال گذشته منتشر شد. این کتاب خیلی زود به چاپ دوم رسید.
ای «من!» تو را از خود ربودند و ندیدی/ بیگانه از خویشت نمودند و ندیدی/ بذر محبت کاشتی، نارس درو شد/ فرصت ندادندش، درودند و ندیدی/ بر شانههای عشقشان پرواز دادی/ بر شانهات آتش گشودند و ندیدی
تا بشویم آب را در جوی شعر
شاعر: پیرایه یغمایی
انتشارات دادکین
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه