فضیلت نامعلوم قبل از دیگران فیلم دیدن
محمدرضا لطفی
کارگردان و منتقد سینما
اوایل دهه 80 بازتاب جشنواره و بالاخص نقدها و یادداشتهای تحلیلی منتقدان به ماهنامهها خلاصه میشد. روزنامهها و خبرگزاریها عموماً اقبالی به مقاله مروری (ریویونویسی) و نقد نداشتند و علاقهمندان جدی سینما باید تا اسفندماه و موعد انتشار مجلات تخصصی منتظر میماندند تا با تورق شماره ویژه جشنواره، از دیدگاه منتقدان راجع به فیلمها مطلع شوند. در واقع ما بعد از بازه زمانی دو هفتهای اولین بازخورد منتقدان را بهصورت گسترده دریافت میکردیم. به مرور هفتهنامههای تخصصی پا به عرصه مطبوعات گذاشتند و این فاصله زمانی کوتاهتر و تبدیل به یک هفته بعد از اتمام جشنواره شد. بعدتر روزنامهها هم به جریان رسانهای جشنواره و بازتاب نظر منتقدان اضافه شدند و این فاصله یک هفتهای به 48 ساعت تبدیل شد و در نهایت با پیوستن خبرگزاریها به این جریان میشد با فاصله یک روز از نگاه انتقادی یا تحسینآمیز صاحبنظران نسبت به فیلمها با خبر شد. حالا چند سالی است که فضای مجازی طلایهدار سرعت بازنشر نظرات منتقدان شده و در کمتر از چند ساعت میتوان از واکنش سینمایینویسها و اهالی رسانه نسبت به فیلمها مطلع شد. در برج میلاد شاهد بودم که هنوز تیتراژ پایانی فیلم پخش نشده نظرات برخی دوستان در کانالهای خبری و گروهی بازنشر میشد. از حدود 10 سال قبل با سرعت گرفتن بازنشر نظرات منتقدان، سازندگان و صاحبان آثار راه یافته به جشنواره به این ایده رسیدند که منتقدان و روزنامهنگاران را بهصورت رسمی دعوت کنند و در اکران خصوصی پیش از جشنواره فیلم را برای آنها نمایش دهند. برگزاری چنین نمایشهای خصوصی چند مزیت داشت. اول اینکه فیلم در فضایی آرام، به دور از فشار خستگی ناشی از ترافیک تماشای فیلم در ماراتن جشنواره، در معرض دید منتقدان و نمایندگان رسانههای خبری قرار میگرفت و طبعاً آنها راحتتر با فیلم ارتباط میگرفتند و دیگر اینکه نظرات منتقدان که عموماً هم مثبت بود تبدیل به بخشی از فضای تبلیغاتی فیلم میشد. یادداشتها و نقدها نوشته میشد و همزمان با نمایش فیلم در سالن رسانه یا کاخ جشنواره و این روزها خانه جشنواره، نظرات منتقدان آماده انتشار بود. به اعتقاد من شیوهای که مرسوم شد، رسم غلطی بود و کلیت جشنواره را زیر سؤال میبرد انگار که فیلمها از یک خط مشخص مسابقه را شروع نمیکردند. امسال شاهد دگردیسی عجیب در این آیین نادرست بودیم. برخی منتقدها و روزنامهنگارها بلافاصله پس از اعلام فهرست فیلمهای برگزیده هیأت انتخاب از فیلمهایی نوشتند که بدون دعوت صاحبان فیلمها به تماشای آن نشسته بودند و حیرتانگیز اینکه در پاسخ به اعتراض صاحبان آثار و ابهام و سؤال آنها از منبع انتشار فیلم اعلام کردند که این کار اتفاق مصطلحی است و منابعمان را هم لو نمیدهیم؛ یعنی حتی برای صاحبان فیلمها حق سؤال هم قائل نشدند. اگر چه دیدن فیلم به دعوت صاحبان آثار در مکانی معلوم (دفتر تهیهکننده یا سالن سینمای اختصاصی) فرق اساسی دارد با اینکه فیلمی بدون اختیار، انتخاب و رضایت صاحبانش در جایی نامعلوم دیده شود اما در نهایت ریشه این آفت را میتوان در همین آیینی جست که از حدود 10 سال قبل مثل قانونی نانوشته به جشنواره اضافه شده است؛ آیینی که انگار منزلت و شاخصهای احسن به حساب میآید و فیلم دیدن قبل از دیگران فضیلت شده است به طوری که برخی از روزنامهنگاران و منتقدان در سالهای اخیر فخر میفروشند که فیلمها را زودتر از سایر روزنامهنگاران و منتقدان دیدهاند و باید آن را با افتخار علنی کنند.
کارگردان و منتقد سینما
اوایل دهه 80 بازتاب جشنواره و بالاخص نقدها و یادداشتهای تحلیلی منتقدان به ماهنامهها خلاصه میشد. روزنامهها و خبرگزاریها عموماً اقبالی به مقاله مروری (ریویونویسی) و نقد نداشتند و علاقهمندان جدی سینما باید تا اسفندماه و موعد انتشار مجلات تخصصی منتظر میماندند تا با تورق شماره ویژه جشنواره، از دیدگاه منتقدان راجع به فیلمها مطلع شوند. در واقع ما بعد از بازه زمانی دو هفتهای اولین بازخورد منتقدان را بهصورت گسترده دریافت میکردیم. به مرور هفتهنامههای تخصصی پا به عرصه مطبوعات گذاشتند و این فاصله زمانی کوتاهتر و تبدیل به یک هفته بعد از اتمام جشنواره شد. بعدتر روزنامهها هم به جریان رسانهای جشنواره و بازتاب نظر منتقدان اضافه شدند و این فاصله یک هفتهای به 48 ساعت تبدیل شد و در نهایت با پیوستن خبرگزاریها به این جریان میشد با فاصله یک روز از نگاه انتقادی یا تحسینآمیز صاحبنظران نسبت به فیلمها با خبر شد. حالا چند سالی است که فضای مجازی طلایهدار سرعت بازنشر نظرات منتقدان شده و در کمتر از چند ساعت میتوان از واکنش سینمایینویسها و اهالی رسانه نسبت به فیلمها مطلع شد. در برج میلاد شاهد بودم که هنوز تیتراژ پایانی فیلم پخش نشده نظرات برخی دوستان در کانالهای خبری و گروهی بازنشر میشد. از حدود 10 سال قبل با سرعت گرفتن بازنشر نظرات منتقدان، سازندگان و صاحبان آثار راه یافته به جشنواره به این ایده رسیدند که منتقدان و روزنامهنگاران را بهصورت رسمی دعوت کنند و در اکران خصوصی پیش از جشنواره فیلم را برای آنها نمایش دهند. برگزاری چنین نمایشهای خصوصی چند مزیت داشت. اول اینکه فیلم در فضایی آرام، به دور از فشار خستگی ناشی از ترافیک تماشای فیلم در ماراتن جشنواره، در معرض دید منتقدان و نمایندگان رسانههای خبری قرار میگرفت و طبعاً آنها راحتتر با فیلم ارتباط میگرفتند و دیگر اینکه نظرات منتقدان که عموماً هم مثبت بود تبدیل به بخشی از فضای تبلیغاتی فیلم میشد. یادداشتها و نقدها نوشته میشد و همزمان با نمایش فیلم در سالن رسانه یا کاخ جشنواره و این روزها خانه جشنواره، نظرات منتقدان آماده انتشار بود. به اعتقاد من شیوهای که مرسوم شد، رسم غلطی بود و کلیت جشنواره را زیر سؤال میبرد انگار که فیلمها از یک خط مشخص مسابقه را شروع نمیکردند. امسال شاهد دگردیسی عجیب در این آیین نادرست بودیم. برخی منتقدها و روزنامهنگارها بلافاصله پس از اعلام فهرست فیلمهای برگزیده هیأت انتخاب از فیلمهایی نوشتند که بدون دعوت صاحبان فیلمها به تماشای آن نشسته بودند و حیرتانگیز اینکه در پاسخ به اعتراض صاحبان آثار و ابهام و سؤال آنها از منبع انتشار فیلم اعلام کردند که این کار اتفاق مصطلحی است و منابعمان را هم لو نمیدهیم؛ یعنی حتی برای صاحبان فیلمها حق سؤال هم قائل نشدند. اگر چه دیدن فیلم به دعوت صاحبان آثار در مکانی معلوم (دفتر تهیهکننده یا سالن سینمای اختصاصی) فرق اساسی دارد با اینکه فیلمی بدون اختیار، انتخاب و رضایت صاحبانش در جایی نامعلوم دیده شود اما در نهایت ریشه این آفت را میتوان در همین آیینی جست که از حدود 10 سال قبل مثل قانونی نانوشته به جشنواره اضافه شده است؛ آیینی که انگار منزلت و شاخصهای احسن به حساب میآید و فیلم دیدن قبل از دیگران فضیلت شده است به طوری که برخی از روزنامهنگاران و منتقدان در سالهای اخیر فخر میفروشند که فیلمها را زودتر از سایر روزنامهنگاران و منتقدان دیدهاند و باید آن را با افتخار علنی کنند.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه