«داستان اضطراب من» دلواپسی های یک زن در مواجهه با سرطان


گروه فرهنگی: داستان «اضطراب من»، رمانی ا‌ست درباره زنی حدوداً 50ساله به نام لئا که خیلی اتفاقی و غافلگیرکننده متوجه وجود توده سرطانی در سینه‌اش می‌شود. زنی نویسنده که دو پسر از دو ازدواجش دارد و پسر همسرش هم در تعطیلات با او و همسرش شالوم زندگی می‌کند. لئا تمام سال‌های گذشته خود را وقف کار منظم، نوشتن و بچه‌ها و همسرش کرده و حالا که این توده بدخیم در مسیر زندگی‌اش قرار گرفته تلاش می‌کند با بازنگری به گذشته، رابطه با والدین - خصوصاً مادر- ازدواج اول و شوهر فعلی‌اش و انتظارات و مشکلات بچه‌ها، دنبال دلایل روانی منجرشده به بیماری خود بگردد. نویسنده کتاب در مصاحبه‌ای به مترجم گفت: «آنقدر فرد سرطانی در تجربه این بیماری تنهاست که قهرمان داستان نیازی به یک همراه دارد و به همین دلیل لئا در جریان شیمی‌درمانی عاشق می‌شود و باید برای مدت محدود زندگی پیش رو تصمیم بگیرد. اینکه می‌‌خواهد آلام روحی و جسمی را در کنار چه کسی تاب بیاورد. لئا در طول داستان بارها به بیان روشن اقرار می‌کند که هر زمان که شوهرش با او قهرهای طولانی کرده یا او را تحقیر کرده و نادیده انگاشته خودش متوجه شده که اتفاق ناخوشایندی در بدنش در حال روی دادن است. همان چیزی که سرانجام با هیولایی به نام سرطان سربرمی‌آورد.»
بینیاردی نویسنده کتاب خود تجربه دست‌و‌پنجه نرم‌کردن با سرطان را از سر گذرانده و در ابتدای کتاب سعی دارد زندگی شخصی خود را به شکلی قاطعانه از داستان لئای کتابش مبرا کند، اما کمی پیگیری اخبار زندگی شخصی او و شباهت‌های رفتاری مادر لئا و مادر خودش که در کتاب اول او ـ یتیمان بزرگسال - بخوبی اضطراب او و تأثیر آن بر فرزندانش به تصویر کشیده شده، نشان می‌دهد لئا چقدر و تا کجاها به بینیاردی شبیه است. همیشه داستان‌ها زمانی به دردآورترین شکل ممکن نگاشته می‌شوند که بیشترین قرابت را با تجربه واقعی نویسنده خود از جهان واقعی و زیست او دارند. و داستان اضطراب من خواننده را دچار دردی که لئا با آن دست به گریبان است می‌کند و موجب می‌شود به فکر سلامت روح و تن خود بیفتد پیش از آنکه خیلی دیر شده باشد.
لئا همزمان با شیمی درمانی و بازبینی رژیم غذایی خود، سعی به پاره کردن زنجیر اضطراب در خانواده می‌کند تا فرزندانش مانند او نباشند و از بار اضطراب مادرشان رها شوند گرچه همچنان در ذهنش به لباس نازک فرزندش در هوای سرد فکر می‌کند اما با عدم بیان آن سعی می‌کند فرزندش را از این طلسم خانوادگی رها کند تا شاید خود او نیز به آرامش بیشتری دست یابد، معنای دیگری به عشق و مادری دهد، همان‌طور که در بخشی از کتاب از «اگر کسی مرا واقعاً دوست دارد، قادر به انجام هرکاری برایم است» به «برای دوست داشته شدن باید اول خودت، خودت را دوست داشته باشی» گذر می‌کند.
نویسنده در گفت‌و‌گویی کوتاه با مترجم کتاب اعلام کرد: «این کتاب یک رمان است و قصدی برای انتقال پیام به مخاطبان ندارد، مانند همه کتاب‌ها برداشت مخاطب آزاد و حتی فارغ از متن است، اما اگر ناخواسته پیامی در رمان نهفته است، آن پیام برای زنان ۴۰-۶۰ ساله است. می‌خواستم به‌ آن‌ها بگویم خود را بیش از حد خسته کردن صحیح نیست.متأسفانه گرایشی و تصوری در ما زنان، در این محدوده سنی در تمام دنیا و کاملاً ناخواسته بر اثر الگوهای غلط فرهنگی و قوانین ناکافی حمایتی وجود دارد که تصویر درستی نیست... مثلاً تصویر یک قهرمان  همه فن حریف را الگو‌برداری می‌کنیم... تصویری که نه وجود دارد و نه حتی در صورت وجود، الگوی سالم و صحیحی نیست: زنی که شاغل یا غیر شاغل است و به تمام کارهای خانه و فرزندان می‌رسد؛ بدون کمک و آن هم بی‌عیب و نقص. بدون حمایت‌های دولتی و قانونی لازم مانند ساعات استراحت بیشتر یا قابل تنظیم برای کارمندان مادر، ساعات کاری آزاد، دورکاری از منزل، مهد کودک و مدرسه رایگان و... این الگوی غلط می‌گوید چنین کسی علاوه‌بر همه فعالیت‌های کاری، خانه و شخصی، برای خود و خانواده فعالیت‌های هنری و ورزشی هم زمان دارد، تازه به والدین خود هم کمک می‌کند و با کمترین محبت و عشقی زنده است و هیچ اخلاق و عادت مخربی هم ندارد و همواره با آرامش و مهربانی، زیبا و آراسته، در حال لبخند زدن به اعضای خانواده است. این تصویر واقعی نیست.»
داریا بینیاردی، نویسنده کتاب مانند لئا قهرمان داستان، علاوه‌ بر بازنگری در روابط شخصی خود، پس از تجربه این بیماری، از شغل مهم مدیر شبکه ۳ رای (تلویزیون ملی ایتالیا) استعفا کرد. بیشتر به نوشتن پرداخت و در دوسال اخیر برنامه‌ای رادیویی برای معرفی کتاب‌ها دارد. آخرین کتاب او نیز در این ماه با نام «کتاب‌هایی که زندگی مرا تباه کردند» به چاپ رسید که در عین معرفی بهترین کتاب‌های پیشنهادی، گذری از خاطرات خود با آنها نیز بیان می‌کند.

آدرس مطلب http://old.irannewspaper.ir/newspaper/page/7835/23/600235/0
ارسال دیدگاه
  • ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
  • دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
  • از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
  • دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
captcha
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
ویژه نامه ها