بهروز افخمی:
فردوسی اکشنساز فوقالعادهای است
فرهنگی/ کمتر از یک روز به پایان جشنواره مردمی فیلم عمار باقی مانده است. پنجشنبه ۲۳ دیماه با اکران فیلم سینمایی «دختر ایران» به کارگردانی سیدجلال اشکذری در سینما فلسطین دوازدهمین دوره این جشنواره به کار خود پایان میدهد و جمعه 24 دیماه با برگزاری مراسم اختتامیه و معرفی برگزیدگان بخشهای مسابقه مستند و داستانی، پرونده این دوره از جشنواره بسته خواهد شد. در آخرین روز جشنواره علاوه بر اکرانهای مردمی، کارگاه فیلمنامهنویسی ایده و فیلمنامهنویسی توسط مسعود دهنمکی برگزار خواهد شد. در راستای همین سلسله مباحث آموزشی روز سهشنبه کارگاه آموزشی اقتباس؛ از رمان تا فیلمنامه توسط بهروز افخمی برگزار شد. او از شاهنامه بهعنوان بزرگترین منبع اقتباس یاد کرد و گفت از شاهنامه که بزرگترین رمان عالم است میتوان بیش از ۱۰۰ فیلم سینمایی و انیمه ساخت: «اگر فردوسی عمرش به دنیا بود سینما را هم اختراع میکرد، او اکشن ساز فوقالعادهای است و اگر الان بود امریکاییها میگفتند بیا برای ما اکشن بساز.» افخمی با این مقدمه که در هر هنری آدم از تقلید از دست استاد و مشق نوشتن باید شروع کند در ادامه حرفهایش گفت که «در کار هنر اخلاق به این معنا که دزدی نکرده باشیم نشانه ساده لوحی است!» او در توضیحات تکمیلی به نپیوستن ایران به کنوانسیون برن در دوران قبل و بعد از انقلاب اشاره کرد و گفت: «اصلاً حق کپی رایت یعنی چه؟ یعنی نویسنده تا آخر عمرش از یک مطلبی که نوشته ارتزاق کند و یک درصدی بگیرد که چه؟» کارگردان عروس اظهار داشت: «خیلی از نویسندههای بزرگ همین را گفتند از بهترین چیزی که ما نوشتیم، سرقت کنید. چون ما هم با گذشتگانمان همین کار را کردیم و مهمترین چیز در مورد اقتباس، سلیقه دزد است!» او در بخش پایانی صحبتهایش با تأکید بر این که «ایده قابل خرید و فروش نیست و از بهترینها اقتباس کنید»به انتقال ایده در فضای مجازی اشاره کرد و گفت: «بعضی وقتها میبینید جوانانی که بین آنها ثروتمند هم هستند دور هم جمع شدند و هر آنچه را در فضای مجازی هست بهصورت منبع باز در اختیار بقیه قرار میدهند. این نهضت بزرگترین خطر برای عالم سرمایهدارهاست که حق ایده و ثبت فکر را از مردم میگیرد.» اما علاوه بر اکرانهای مردمی در سینما فلسطین، علاقهمندان این آثار میتوانند بهصورت مجازی در Ammaryar.ir به تماشای آثار این دوره بنشینند. یکی از آثار پربازخورد این دوره «کوچههای خراسان» درباره شعری به همین نام سروده قیصر امینپور است.
بــــرش
شاعرانهای از یک جامانده دلتنگ
طاهره واهی / امیر بشیری و سجاد انتظاری سعی در نشان دادن حال و احوالات قیصر هنگام سرودن شعر آیینی «کوچه های خراسان» دارند. فیلم کوتاهی که علاقه قیصر به امام رضا(ع) را به زبان تصویر نشان میدهد و بیننده را با روی دیگری از شاعری مردمی آشنا میکند. این اثر 30 دقیقهای با روایتی شیرین، قیصری را نشان میدهد که از تهران و همه اتفاقات فرار کرده و به مشهد و اتاق همیشگیاش گریخته است. صدای کشیدن چرخهای چمدان در ابتدای فیلم، انگار خود ما هستیم که روحمان را برای رسیدن میکشانیم، اما رسیدن برای قیصر از رسیدن به مشهد تا رسیدن به حرم، روزهایی طول میکشد. ساعاتی که در خواب و بیداری، دوستانش را میبیند، مشورت میکند و تصمیم به رفتن به حرم میگیرد. کارگردانان این مستند، ساعاتی از زندگی قیصر امینپور را به تصویر کشیدهاند که میان حال و گذشته خود و دوستانش معلق است. آنجا که در پیکان پارک شده در حیاط، با سید حسن و سلمان سخن میگوید و از رانندگی سلمان مینالد تا صدای سید حسن حسینی که او را از خواب بیدار میکند. بیننده در تمام این بالا و پایین رفتن حالات روحی قیصر، خود را میبیند که در راه رفتن به مشهد و حرم است. یک جامانده دلتنگ که منتظر یک تکان کوچک برای رفتن و رسیدن است، مانند قیصر که در انتها و پس از رسیدن و سرودن شعر، تصمیم به رفتن میگیرد.
بــــرش
شاعرانهای از یک جامانده دلتنگ
طاهره واهی / امیر بشیری و سجاد انتظاری سعی در نشان دادن حال و احوالات قیصر هنگام سرودن شعر آیینی «کوچه های خراسان» دارند. فیلم کوتاهی که علاقه قیصر به امام رضا(ع) را به زبان تصویر نشان میدهد و بیننده را با روی دیگری از شاعری مردمی آشنا میکند. این اثر 30 دقیقهای با روایتی شیرین، قیصری را نشان میدهد که از تهران و همه اتفاقات فرار کرده و به مشهد و اتاق همیشگیاش گریخته است. صدای کشیدن چرخهای چمدان در ابتدای فیلم، انگار خود ما هستیم که روحمان را برای رسیدن میکشانیم، اما رسیدن برای قیصر از رسیدن به مشهد تا رسیدن به حرم، روزهایی طول میکشد. ساعاتی که در خواب و بیداری، دوستانش را میبیند، مشورت میکند و تصمیم به رفتن به حرم میگیرد. کارگردانان این مستند، ساعاتی از زندگی قیصر امینپور را به تصویر کشیدهاند که میان حال و گذشته خود و دوستانش معلق است. آنجا که در پیکان پارک شده در حیاط، با سید حسن و سلمان سخن میگوید و از رانندگی سلمان مینالد تا صدای سید حسن حسینی که او را از خواب بیدار میکند. بیننده در تمام این بالا و پایین رفتن حالات روحی قیصر، خود را میبیند که در راه رفتن به مشهد و حرم است. یک جامانده دلتنگ که منتظر یک تکان کوچک برای رفتن و رسیدن است، مانند قیصر که در انتها و پس از رسیدن و سرودن شعر، تصمیم به رفتن میگیرد.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه