کتابخوانی، سهیم شدن در تجربههای دیگران
پرویز شهدی
مترجم ادبیات فرانسه
شاید این جمله تکراری را بارها شنیده باشیم، حتی ممکن است خودمان هم دربارهاش صحبتها کرده باشیم؛ اینکه چرا باید کتاب خواند! حداقل در شرایط این روزها که نگرانیهایی همچون ابتلا به بیماری کرونا گریبانمان را گرفته و از طرفی مشکلات اقتصادی سالهای اخیر هم به گرفتاریمان افزوده. با این حال کتاب خواندن از آن کارهایی است که نمیتوان آن را تنها به شرایط مطلوب و عادی محدود کرد! کتابخوانی اتفاق مهمی است که باید به یکی از عادتهای جدی و همیشگی زندگیمان تبدیل شود. با کتاب خواندن میتوان در تجربههای دیگران سهیم شد، تجربههایی که شاید به قالب رمان و داستان کوتاه آمده باشند اما اغلب برآمده از تجربههای زیسته خالقان آنها هستند؛ تجربههایی که تنها برای برخی از آنها باید یک عمر را سپری کرد. البته این گفتهها بیش از همه درباره آثار خوب، صادق است، حتی مهم نیست که کتاب مذکور در چه حوزهای باشد. کتابهایی که در حوزه آثار علمی- تخیلی جای میگیرند و برخاسته از تخیل صرف هستند هم بالاخره دربردارنده یک اندیشه و تفکری هستند. به قول مولانا «باشد اندر صورت هر قصه ای/خرده بینان را ز معنی حصهای/صورت این قصه چون اتمام یافت/بایدت از معنی آن کام یافت» این مسأله درباره داستانهای افسانهای هم صادق است، این قبیل کتابها هم پیام و حرفی برای گفتن دارند. این چند مورد کوتاه را در جواب افرادی گفتم که تأکید دارند کتاب خواندن به چه دردی میخورد! مطالعه قادر است خواننده را از کسب تجربههای بیشمار بینیاز سازد. از همین رو ضروری است که در نظام آموزشی بهای بیشتری برای مطالعه قائل شوند، یکی از مهمترین راهها برای افزایش سرانه مطالعه، نهادینه کردن اهمیت کتابخوانی از طریق نظام آموزشی، بویژه در مقاطع ابتدایی است. گذشته از خانواده که نمیتوان منکر نقش آن در جلب توجه فرزندانمان به این کار شد، مدارس هم از جایگاه و اثرگذاری زیادی برخوردار هستند. سال 1363، وقتی بعد از سالها زندگی در فرانسه به کشورمان بازگشتم با تیراژهای 15 هزار نسخهای برای کتابهای منتشر شده روبهرو شدم، این اتفاقی است که با برنامهریزی جدی و مداوم میتوان دوباره به آن دست یافت و امری دست نیافتنی نیست. اغلب ما که علاقهمندانی عاشق کتابخوانی هستیم مگر از چه راهی جذب مطالعه شدهایم؟ عشق من به ادبیات به سالهای دور کودکیام باز میگردد، به آن سالهایی که پای قصههای مادربزرگ مینشستم و قصههای هزار و یک شب را میشنیدم. هرچند که میدانم این روزها کارمان در ایجاد و افزایش این علاقهمندی قدری سختتر است. این روزها فضای مجازی به رقیبی جدی برای کتابخوانی تبدیل شده، البته نه اینکه اینترنت بد باشد، بلکه بحث این است که نباید گذران وقت در فضای مجازی همه زمان کودکان و نوجوانان را از آنان ببلعد. هر چیزی باید سر جای خود باشد و این مسألهای است که با برنامهریزی محقق میشود. ای کاش از برنامهریزی برای کودکان امروز که در چشم به هم زدنی آینده سرزمینمان را به دست میگیرند غفلت نکنیم، برای این قبیل برنامهریزی فرصت اندک است.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه