ایوب آقاخانی در گفت‌وگو با «ایران جمعه» از بحران می‌گوید ونیک و بد موروثی‌اش

غذا را در تبلت سرو نمی‌کنند


نرگس کیانی/ خبرنگار
او با  ایوب آقاخانی کارگردان تئاتر به گفت‌و‌گو نشسته است
 ایوب آقاخانی، نمایشنامه‌نویس، کارگردان و بازیگر تئاتر و مدرس دانشگاه که در حوزه بازیگری در دنیای تصویر هم فعال است، می‌گوید «تئاتر ایران اثبات کرده که هیچ‌وقت بدون یک شوک شروع به حرکت جدی‌ای نمی‌کند و کرونا در نقش این شوک به ما فهماند که چه میزان در فضای حرفه‌ای تئاتر و حرفه تئاتر شکننده‌ایم.» بیماری ای که در تمام دنیا نقش یک بحران تمام عیار را بازی کرد؛ بحرانی که نه یک روز و دو روز، که بیش از یکسال است تمام عرصه‌ها و بسترهای زیست بشری را در نوردیده است. همین بشری که برای گریز از روزمرگی‌ها و تکرارهای جهان، به سالن‌های سینما و تئاتر پناه می‌برد حالا از این امکان نیز دور مانده و این بخشی از داستان زیست با این بحران بزرگ است. بحرانی که در نمونه خود کم‌نظیر اما نتیجه‌ای تقریباً شبیه تمام بحران‌های پیش از خود داشته است. سؤال اینجاست که این بحران‌ها جریان‌های فرهنگی را به چه سمت و سویی می‌برند؟ چه از آن کم می‌کنند و چه به آن اضافه می‌کنند؟ آیا به‌عنوان مثال تئاتر و سینما پس‌از این دوران، شکل تازه‌ یا حداقل چیزی بیشتر یا کمتر شده از گذشته خود هستند؟ درباره این سؤال و سؤالاتی از این دست، با آقاخانی پای حرف نشسته‌ایم تا درک و دریافت او را از وضعیت امروز و چشم‌اندازش از روزها و سال‌های آتی و پس از بحران را بدانیم و بخوانیم.‌

همگی کم‌وبیش از آنچه کرونا در ۱۶ ماه گذشته بر سر تئاتر و اهالی‌اش آورده آگاهیم اما می‌توان این سؤال را مطرح کرد که آیا شیوع کرونا، دستاوردی هم برای تئاتر داشته است؟ یا اگر ۱۰ سال بعد به این روزها نگاه کنیم می‌توانیم از چیزی، حتی نقطه‌ای کوچک به‌عنوان آنچه از نشستن ناگزیر کرونا و تئاتر کنار هم، به دست داده؛ یاد کنیم؟
اگرچه ضرر و زیان کرونا برای تئاتر ایران بسیار بیش از دستاوردهایش است اما خالی از نکات مثبت هم نبوده از جمله نکاتی که به‌عنوان مهم‌ترینش می‌توان از تلنگری جدی به تئاتر ایران، نام برد. چرا که تئاتر ایران اثبات کرده که هیچ‌گاه بدون یک شوک شروع به اقدامی جدی نمی‌کند و کرونا در نقش این شوک به ما فهماند که چه میزان در فضای حرفه‌ای تئاتر و حرفه تئاتر شکننده‌ایم و می‌بایست بسرعت در اندیشه پیداکردن مسیرهایی گوناگون برای ادامه بقای آن باشیم. به عقیده من، این تلنگر تنها تأثیر مثبت کرونا بر تئاتر ایران بود و به ما فهماند که از نظر حرفه‌ای در نقطه‌ای نیستیم که بخواهیم از تئاتر به‌عنوان حرفه یاد کنیم، به ما فهماند که به نسبت حِرَفِ دیگر که گاهی حتی دستاویز لطیفه‌پردازی ما بوده‌اند، شکننده‌تریم و به ما یادآوری کرد که اساساً عرصه فرهنگ‌وهنر بخصوص در جامعه ما که جامعه‌ای ایدئولوگ به شمار می‌آید، عرصه‌ای شکننده‌تر و تَرَک‌های پیداشده بر پیکرش درمان‌ناپذیرتر، عمیق‌تر و در نتیجه آسیب‌زننده است. کرونا به ما تلنگر زد که اگر بخواهیم به ادامه حیات در روزهای پیش رو بیندیشیم ناگزیر از اتخاذ تدبیری در این زمینه هستیم. این تلاش برای اتخاذ تدبیر طبیعتاً چند مسیر متفاوت و متنوع پیش روی ما می‌گذارد و اینکه چه راهی را انتخاب کنیم به میزان فرهیختگی‌مان، عمق تجربیات‌مان و چیزهایی از این دست وابسته است.
 ممکن است مصداقی‌تر درباره این موضوع حرف بزنید؟
در توضیح بیشتر این برکات و در بازکردن آنچه پیش‌تر اشاره کردم، لازم است این نکته را هم ذکر کنم که به‌هر حال یک نوع تصفیه هم در تئاتر ایران اتفاق افتاد. تصفیه از کسانی که سازنده ظروف آشپزخانه، واردکننده کالاهای پزشکی، مشغول به ساخت‌وساز ساختمان، بهره‌مند از امکاناتی نامعقول و... بودند و از سر هوا و هوس و گرفتن عکس‌هایی نفیس‌تر از پیش به یادگار، شعبه‌ای هم در تئاتر برپا کرده بودند و کرونا، با سرعتی بسیار زیاد این افراد «ناسالم» به معنای افرادی با «خواسته‌ها و آرمان‌های بی‌اصالت» را از تئاتر تاراند. بسیاری از بنگاه‌داران که می‌توانستند به کار معاملات املاک‌ومستغلات بپردازند وارد تئاتر شده بودند و با داعیه تئاتر خصوصی به تجارت ناسالم‌شان مشروعیت می‌بخشیدند و تکاپویی می‌کردند که کرونا با آمدنش به آنها فهماند هر کاری را نمی‌شود هرجایی انجام داد و ناگزیرشان کرد رخت خود را جمع کنند و به‌جایی که مناسب‌شان است بروند. اینها برای من خوشحال‌کننده است اما در حجم ناراحتی‌ها و گرفتاری‌هایی که برای‌مان ایجاد کرد، گم و قایم شد. آن‌قدر که خانواده تئاتر خسارت دید، آن‌قدر که شکننده‌های تئاتر، شکستند و آن‌قدر که از خانواده صمیمی، بی‌چشمداشت و سربه‌توی تئاتر اخبار ناگوار شنیدم، خوشی‌ها و شیرینی‌های کوچک و مختصری که در موردشان صحبت کردم کاملاً در ذهنم رنگ باخت و هرچه ماند تلخی بود و درد همکاران و هم‌خانواده‌هایم که بابت آن متأسف و رنجورم. به هر صورت در یک نگاه تحلیلی کرونا برای تئاتر ایران خالی از فایده نبود اما در یک سنجش آماری مضراتش بسیار بیش از محاسنش بود.
 یکی از اتفاقاتی که از نخستین روزهای شیوع کرونا در ایران، در حوزه تئاتر شکل گرفت رفتن به‌سمت امری به‌نام «تئاتر آنلاین» بود. اتفاقی که از صفحات مجازی اهالی تئاتر آغاز شد و رفته‌رفته شکل جدی‌تری به خود گرفت و حتی با این ادعا که «برگزارکنندگان برخی از این رویدادها خواهان مشارکت، حمایت و مشورت از سوی اداره‌کل هنرهای نمایشی هستند» پای «مسئول بررسی و پیگیری فعالیت‌های نمایشی در فضای مجازی» به آن باز شد. این تجربیات را می‌توان از آن دست شمرد که ممکن است هستی‌شناسی تئاتر را درگیر تغییراتی کند؟
اگر گمان می‌کنید اینترنت و استفاده از توان و امکانات آن در ایران، مشخص و روشن است پس می‌توانید به‌دنبال تعریف تئاتر آنلاین در ایران به‌طور روشن هم بگردید. من معتقدم اینترنت همچنان برای ما توأم با پاره‌ای از شگفتی‌هاست و برخوردمان با آن برخوردی نه‌چندان قابل دفاع و همراه با شگفت‌زدگی و میزانی از نوکیسه‌ بودن است. تا زمانی که چنین باوری دارم نمی‌توانم باور داشته باشم تئاتری که برآمده از چنین بستری است تئاتری درست است یا تئاتری است که عنوان و تعریفش به‌درستی قابل دفاع است. صحبت از تئاتر آنلاین است. تئاتر آنلاین چیست؟ آیا تئاتر آنلاین، تئاتری است که از طریق خطوط اینترنتی به مخاطب می‌رسد؟ چون درک ما در ایران، فعلاً و حتی با توجه به تجربیات انجام‌شده در ۱۶ ماه گذشته، چیزی جز این نیست. اگر اینگونه است، چه خاصیت و چه لطفی دارد و چه امکانی در اختیار من می‌گذارد که بتوانم در مورد آن حرفی جدی بزنم؟ پس بدیهی است که آنچه گمان می‌کنیم تعریف تئاتر آنلاین است، تعریف تئاتر آنلاین نیست. تئاتر آنلاین می‌بایست در گام اول بتواند تمام مافیها و تمام داشته‌های تئاتر را به خود منتقل کند و بعد در مورد اینکه تا چه اندازه می‌توان این نام را برای آن مشروع و جدی دانست، صحبت کرد.
 تمام مافیها و تمام داشته‌های تئاتر یعنی چه؟
تئاتر چیست؟ رخداد نمایشی در پیشگاه تماشاگر مشتاق در فضایی ایزوله که حفظ تمرکز را تضمین می‌کند و بعد، نفس اجراگر در نفس تماشاگر گره می‌خورد و تجربه‌ای متمایز از سینما را فراهم می‌آورد. این، شامل آیین (ceremony) خرید بلیت، آماده‌کردن ذهن‌وجان برای دیدن تئاتر و بعد فرایند مواجهه با تئاتر است. چه میزان از تئاتری که از خطوط اینترنتی به مخاطب منتقل می‌شود، این را تأمین کرده است؟ کدام مورد آن را تأمین کرده است؟ هرگاه تئاتر توانست تمام آیین فرهنگی خود را، تمام مقدورات، مقتضیات و تمایلات خود را از طریق جاری‌شدن در فضای آنلاین، اینترنت و برخط بودن تأمین کند می‌توانیم بگوییم بله، این اتفاق افتاده و همه آنچه می‌خواستیم، در فضایی شبه‌مجازی شکل گرفته و درست است. ما اکنون نمی‌توانیم چنین چیزی بگوییم. ما فقط در حال استفاده از اینترنت هستیم. چه چیزی به مخاطب می‌رسانیم؟ چیزی که قرار بود روی صحنه به او برسانیم. آیا چیزی که روی صحنه به او می‌رساندیم با چیزی که از طریق اینترنت به او می‌رسانیم یکی است؟ این وضعیت مانند این می‌ماند که کسی در رستوران نشسته، تقاضای غذایی کرده و سفارشی داده است و بعد تبلتی برایش می‌آورند و می‌گویند بفرمایید، این غذایتان، می‌توانید در تبلت مشاهده‌اش کنید! در واقع آن کسی که به رستوران رفته و به هوای خوردن آن غذا و به انواع‌ واقسام دلایل، خود را متقاعد کرده است که در فرایند تقاضا، پذیرش و استفاده از یک امکان قرار بگیرد ناگهان با دریافت درخواستش به شکلی مجازی، بی‌خاصیت و پر از مطایبه و شوخی مواجه شده است که طبیعتاً نه او را سیر و نه علاقه‌مندتر به غذای موردعلاقه‌اش می‌کند و نه باعث می‌شود او بار دیگر دوست داشته باشد پایش را به آن رستوران بگذارد و تنها او را با موج اعلام‌نشده‌ای از خشم از پای سفارشش بلند می‌کند. وضعیتی که اکنون تئاتر آنلاین در کشور ما دارد از نظر من دقیقاً مانند چنین مثالی است. چون همه چیزش فراهم نیست. شما باید ببینید که مسئولان و متولیان فرهنگی از تئاتر آنلاین در جهان و تجربه مشابه آن، چه می‌دانند؟ و بعد ببینید به تناسب دانسته‌هایشان چه حکمی صادر می‌کنند؟ و بعد براساس آنچه حکم می‌کنند، نتیجه عملکردشان را بررسی کنید. متأسفانه مجموع سوءتفاهم‌ها دور هم جمع شده‌اند و یک بار دیگر چیزی را در کشور ما شکل داده‌اند که نام جهانی و تعریف بومی دارد و یک شوخی، یک توهین، یک امر مطلقاً قابل غرزدن، قابل نقدکردن و قابل انتقاد جدی است که در ۱۶ ماه گذشته در ایران شکل گرفته است. اگر دقت کرده باشید نخستین تجربیاتی که در این عرصه رخ داد از سوی چهره‌های جدی تئاتر نبود و هرچه که اتفاق افتاد از طریق فضاهایی بود که به‌دنبال چیزهایی جز خود تئاتر هستند. منظورم فضاها و صفحات اینترنتی است که تولیدکنندگان و مشارکت‌کنندگان راه انداختند و من در یک نگاه دورنما احساس نکردم که اتفاق خوبی در حال رخ دادن است. پس به اندازه شعور خود عمل کردم اما آنچه به‌عنوان اعمال دیگران رصد کردم به گمانم در همه‌شان جنسی از جهل، جنسی از خودنمایی و جنسی از منفعت‌طلبی بود که عملاً ما را از رسیدن به تعریف تئاتر آنلاین، آنگونه که می‌توانست نجات‌بخش احتمالی‌مان باشد دور و دورتر کرد.
 حالا برگردیم به تجربه ایوب آقاخانی... تجربه‌های شخصی، حرفه‌ای و.. هر آنچه به آینده خواهید برد...
آنچه در این ۱۶ ماه تجربه کردم بیشتر در دنیای شخصی خودم و نوشتن بود، به این امید که تبدیل به ذخایرم برای دوران پساکرونا شود و همچنین طراحی رویدادهایی فرهنگی که با وجود ماندن در خانه قابل اجرا باشد. مانند «مسابقه سراسری نمایشنامه‌نویسی چهارراه» که مطلقاً می‌توانست متقاضی را با در خانه ماندن متقاضی به متن برساند و با خود فکر کردم عقلانی‌ترین شکلی است که می‌تواند برایمان بسترساز و راه گشا محسوب شود.
 می‌دانم از جمله نویسندگانی بودید که پای کرونا را به جهان نمایشنامه باز کرد...
بله، در نوشتن این نمایشنامه تمام تلاشم بر این اصل معطوف بود که از نگاه هیجانی، کلیشه‌ای و شعاری دوران پاندمی دور باشم چون دوست ندارم برخوردی شتابزده با این پدیده در کارم دیده شود. در ساختار اغلب آثاری که در این مدت درباره کرونا نوشته شد رنگ‌وبوی احساسات و شتابزدگی به چشم می‌ خورد. آثاری که شباهت زیادی به نمایشنامه‌های جنگی که در دوران ۸ سال دفاع مقدس نوشته شده بود داشت و فاقد نگره‌های تحلیلی بود. من تمام تلاشم را در نوشتن متن بر این نکته مهم معطوف کردم که کار متفاوتی، بدون تاریخ مصرف و برای نسل آینده به‌عنوان یک سند معتبر قابل رجوع باشد. نام این نمایشنامه «۱۹۹۹» است که به این شیوه خوانده می‌شود: «نوزده، نودونه» و اشاره‌ای به زمان ورود کرونا که به آغاز سال ۹۹ برمی‌گردد و عنوان این ویروس که کووید ۱۹ است، دارد. به سنت برخی از نمایشنامه‌هایم که کم تعدادتر هستند، تلفیقی از تجرید، روایت رئالیستی و گروتسکی جذاب درباره زوجی است که اولین سالگرد ازدواج‌شان با ورود کرونا در نوروز سال ۹۹ همزمان شده است.‌

آدرس مطلب http://old.irannewspaper.ir/newspaper/page/7666/8/580943/1
ارسال دیدگاه
  • ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
  • دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
  • از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
  • دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
captcha
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
ویژه نامه ها