به یاد حمید مجتهدی، مستندساز فقید و صاحب سبک
یادگارهای ایرانی
رامتین شهبازی
منتقد
روانشاد حمید مجتهدی را برای اولین بار در برنامه «سینماگرام» شبکه چهار سیما ملاقات کردم. برنامه آن شب به فیلم «محمد رسول الله» اختصاص داشت و مجتهدی که فیلمبرداری این فیلم و «عمر مختار» مصطفی عقاد را برعهده داشت برای گفتوگو با شاهرخ دولکو به این برنامه آمده بود. سلام و علیک کوتاهی داشتیم و بعد از ضبط برنامه ایشان را ندیدم تا اینکه بعد از مدتی با من تماس گرفت و برای پژوهش یک مستند دعوت به همکاری کرد. آن روزها تصمیم داشت مستندی درباره ایستگاههای تلویزیونی در ایران بسازد. به خاطر مشغلههای کاری من این همکاری مقدور نبود و دوست دیگری را معرفی کردم اما در همان چند جلسهای که به همین منظور با هم مراوده داشتیم، ایشان را انسانی وارسته یافتم. با وجود سن و سال بالا بسیار دقیق و پر از شور زندگی بود. بیش از اینها و قبل از این آشنایی، حمید مجتهدی را به واسطه فعالیتهای سینمایی و آثار مستندش میشناختم. او در دوران قبل از انقلاب جزو اولین و معدود فیلمبرداران تحصیلکرده سینمای ایران بود. سینمای قبل از انقلاب فضای تجربی بود و کارهای فنی به صورت کاملاً تجربی آموخته میشد. به همین خاطر در تیتراژ فیلمها نام یک نفر به عنوان تدوینگر و فیلمبردار و کارگردان و... ذکر میشد. در چنین دورانی زندهیاد مجتهدی فیلمبرداری را به صورت تخصصی و آکادمیک از دانشگاهی در انگلیس یاد گرفت و تجربه کرد. در آن ایام هم با هر کارگردانی کار نمیکرد، اغلب با فریدون گله همکاری داشت که نسبت به کارگردانهای آن دوره آدم متفاوتی بود. بعد از انقلاب فعالیتهای ایشان بر مستندسازی متمرکز شد که مهمترین آن مجموعه مستند ایران است. در این مجموعه برای اولین بار حمید مجتهدی از فیلمبرداری هوایی استفاده کرد و توانست یک زیبایی شنایی تعریف کند و انگارهای تازه از ایران شکل بدهد که در دیگر مستندها نبود. نگاه خاصی به موقعیت جغرافیایی و هویت بومی و به قول معروف نگاه اینجایی به ایران داشت که شاید با نگاههای کلاسیک دیگر فیلمهای مستند فاصله داشت. نمیخواهم بگویم روح شاعرانه داشت؛ بالعکس بشدت پیگیر دادههای علمی و دقیق بود و بر دقت بخش پژوهش تأکید داشت. با وجود اینکه خیلی از مستندسازها خود بخش پژوهش را به عهده دارند او برای کار تازهاش سراغ یک مدرس دانشگاه آمده بود و بر پژوهش دانشگاهی اصرار داشت آن هم برای موضوعی که شاید مقولهای اداری و سازمانی بود و یک نفر در همین سازمان میتوانست تمام اطلاعات را در اختیارش قرار دهد. برای زندهیاد مجتهدی اما مقوله پژوهش به اندازه تبدیل کردن این اطلاعات به تصویر مهم بود. این ویژگیها در کنار هم نشان میدهد که حمید مجتهدی در مستندسازی تا چه میزان دارای دقت و وسواس بود اما به قدر شایستگی، ارج ندید، چون آدم بی هیاهویی بود. هیچ وقت او را در محافل مستند ندیده بودم و همین دوریگزینی باعث شده بود در قواعد بازی قرار نگیرد. با همه این احوال، او میراث خوبی برای ما به یادگار گذاشته که باید قدردان آن باشیم. امیدوارم با همکاری خانواده، مرکز گسترش و تلویزیون، مجموعه مستند ایران در پلتفرمهای نمایشی قرار بگیرد تا بهتر دیده شود و مسیر او به نوعی توسط پسرش ادامه یابد.
منتقد
روانشاد حمید مجتهدی را برای اولین بار در برنامه «سینماگرام» شبکه چهار سیما ملاقات کردم. برنامه آن شب به فیلم «محمد رسول الله» اختصاص داشت و مجتهدی که فیلمبرداری این فیلم و «عمر مختار» مصطفی عقاد را برعهده داشت برای گفتوگو با شاهرخ دولکو به این برنامه آمده بود. سلام و علیک کوتاهی داشتیم و بعد از ضبط برنامه ایشان را ندیدم تا اینکه بعد از مدتی با من تماس گرفت و برای پژوهش یک مستند دعوت به همکاری کرد. آن روزها تصمیم داشت مستندی درباره ایستگاههای تلویزیونی در ایران بسازد. به خاطر مشغلههای کاری من این همکاری مقدور نبود و دوست دیگری را معرفی کردم اما در همان چند جلسهای که به همین منظور با هم مراوده داشتیم، ایشان را انسانی وارسته یافتم. با وجود سن و سال بالا بسیار دقیق و پر از شور زندگی بود. بیش از اینها و قبل از این آشنایی، حمید مجتهدی را به واسطه فعالیتهای سینمایی و آثار مستندش میشناختم. او در دوران قبل از انقلاب جزو اولین و معدود فیلمبرداران تحصیلکرده سینمای ایران بود. سینمای قبل از انقلاب فضای تجربی بود و کارهای فنی به صورت کاملاً تجربی آموخته میشد. به همین خاطر در تیتراژ فیلمها نام یک نفر به عنوان تدوینگر و فیلمبردار و کارگردان و... ذکر میشد. در چنین دورانی زندهیاد مجتهدی فیلمبرداری را به صورت تخصصی و آکادمیک از دانشگاهی در انگلیس یاد گرفت و تجربه کرد. در آن ایام هم با هر کارگردانی کار نمیکرد، اغلب با فریدون گله همکاری داشت که نسبت به کارگردانهای آن دوره آدم متفاوتی بود. بعد از انقلاب فعالیتهای ایشان بر مستندسازی متمرکز شد که مهمترین آن مجموعه مستند ایران است. در این مجموعه برای اولین بار حمید مجتهدی از فیلمبرداری هوایی استفاده کرد و توانست یک زیبایی شنایی تعریف کند و انگارهای تازه از ایران شکل بدهد که در دیگر مستندها نبود. نگاه خاصی به موقعیت جغرافیایی و هویت بومی و به قول معروف نگاه اینجایی به ایران داشت که شاید با نگاههای کلاسیک دیگر فیلمهای مستند فاصله داشت. نمیخواهم بگویم روح شاعرانه داشت؛ بالعکس بشدت پیگیر دادههای علمی و دقیق بود و بر دقت بخش پژوهش تأکید داشت. با وجود اینکه خیلی از مستندسازها خود بخش پژوهش را به عهده دارند او برای کار تازهاش سراغ یک مدرس دانشگاه آمده بود و بر پژوهش دانشگاهی اصرار داشت آن هم برای موضوعی که شاید مقولهای اداری و سازمانی بود و یک نفر در همین سازمان میتوانست تمام اطلاعات را در اختیارش قرار دهد. برای زندهیاد مجتهدی اما مقوله پژوهش به اندازه تبدیل کردن این اطلاعات به تصویر مهم بود. این ویژگیها در کنار هم نشان میدهد که حمید مجتهدی در مستندسازی تا چه میزان دارای دقت و وسواس بود اما به قدر شایستگی، ارج ندید، چون آدم بی هیاهویی بود. هیچ وقت او را در محافل مستند ندیده بودم و همین دوریگزینی باعث شده بود در قواعد بازی قرار نگیرد. با همه این احوال، او میراث خوبی برای ما به یادگار گذاشته که باید قدردان آن باشیم. امیدوارم با همکاری خانواده، مرکز گسترش و تلویزیون، مجموعه مستند ایران در پلتفرمهای نمایشی قرار بگیرد تا بهتر دیده شود و مسیر او به نوعی توسط پسرش ادامه یابد.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه