ممنون آقای «اسکوچیچ»
هرمز شریفیان
روزنامهنگار
تیم ملی فوتبال ایران توانست از مرحله نخست مسابقات انتخابی جام جهانی 2022 قطر بهسلامت عبور کرده و راهی مرحله نهایی این رقابتها شود. رقابتهایی که 4 سال پیش و به فاصله دو بازی مانده به انتها، بدون شکست و بدون گل خورده و با اقتدار راهی جام جهانی روسیه شدیم. در آن زمان نفر نخست نیمکت تیم ملی «کارلوس کیروش» یکی از بزرگترین و نامدارترین مربیان فوتبال جهان بود که توانسته بود نظم، باور و شخصیتی کمنظیر به تیم ملی فوتبال ایران بدهد و این نکات برای کسانی مانند نگارنده که از جام جهانی 1978 آرژانتین تیم ملی را تعقیب و حمایت کرده قابل توجه است. اما تصمیمگیران وقت فوتبال یکبار دیگر آن تیشه طلایی و معروف خود را برداشتند تا ریشههای تازه جانگرفته و در خاک دویده تیم ملی را بزنند و این تیشه را بهدست «مارک ویلموس» دادند که در مواقع لزوم، پشت او قایم شوند. نتیجه هم دو باخت مفتضحانه به تیمهایی بود که ایرانیان حاضرند به همه دنیا ببازند اما به آنها نه! اما سرانجام زخم بر دل همه نشست و دو شکست باعث شد فکر کنیم که کاخ رؤیاهای زیبایمان در حال فروریختن است.
در چنین شرایطی «دراگان اسکوچیچ» بیادعا با قراردادی به مراتب کمتر از ویلموس، هدایت لشکر شکستخورده را برعهده گرفت و با نظم و انضباطی که در تیم ملی نابود شده بود سعی در بازسازی دیسیپلین تیمی کرد و البته موفق شد. هرچند شاید تیم ملی پرستارهترین تیم تمام تاریخ ایران بخصوص در خط تهاجمی باشد اما هماهنگ کردن این همه ستاره، مدیریت و شخصیتی قدرتمند میطلبد آن هم برای بازیکنانی که ادعای آقایی آسیا را دارند و در تیمهای اروپایی خود نیز میدرخشیدند.
با همه این سختیها از «کرونا» و «میزبانی هبه شده به بحرینیها» گرفته تا آب و هوا و زمین افتضاح، سرانجام با 4 برد متوالی و دادن درس عبرت به دو حریفی که بر خلاف دور اول دیگر خوشحال نبودند، از این مرحله عبور کردیم اما در خلال این عبور سخت هنوز نشانههایی پررنگ از حضور و آثار کارلوس کیروش، این سرمربی بینظیر و بزرگ در تیم ملی دیده میشد. هرچند بیانصافی است اگر نقش اسکوچیچ و امضای او را در این عبور سخت و موفقیت نادیده بگیریم یا کمرنگ جلوه دهیم. اسکوچیچ مثل یک مربی جنتلمن پای تیم ملی ایستاد و سختی کشید و همین باعث شد تا تیم ملی خیلی زود خود را پیدا کند و دریابد که حریفان اصلی فوتبال ایران نه حتی در مرحله نهایی انتخابی بلکه در خود جام جهانی هستند.
حالا و در چنین شرایطی، زمزمههایی از تغییر سرمربی تیم ملی به گوش میرسد. دوباره اسمهای تکراری مانند گابریل کالدرون، برانکو، دایی و... شنیده میشوند. اگر قرار بر تغییر است، بسیار خب، دنبال یک مربی در کلاس بالای جهانی مانند کیروش باشید که البته خواسته و آرزوی بسیاری از ایرانیان است. اما اگر قرار است تیم ملی فوتبال ایران به یک مربی متوسط خارجی سپرده شود چرا راه دور برویم، اسکوچیچ که همینجاست. او فوتبال ایران و حتی منطقه را بهخوبی میشناسد، شخصیت مثبت و حرفهای دارد، با بازیکنان تیم ملی ارتباط بسیار خوبی پیدا کرده و از همه مهمتر، بسیار باانگیزه است.فدراسیون فوتبال وقت زیادی ندارد و بهتر است از تجارب تلخ گذشته درس بگیرد. اگر به دنبال یک مربی در کلاس جهانی مانند کیروش است که کار سختی برای پیدا کردن در پیش دارد. مربیان طراز اول خارجی مانند کیروش کمتر مانند او روحیه جنگجویی دارند و در کشورهایی قادر به کار کردن هستند که همه امکانات لازم و مدرن را دارا باشند نه مانند کیروش که مدتها به دنبال یک زمین تمرین برای تیم ملی میدوید. با توجه به شرایط موجود و فرصت کوتاهی که تا شروع دور نهایی انتخابی جام جهانی باقی است، به نظر میرسد «اسکو» بهترین گزینه است. او در برنامه فوتبال برتر نشان داد مانند ایرانیها از ارتباطهای عاطفی بهره میبرد، او وحید امیری را مثل برادر و مهدی قایدی را مانند فرزندش دانست و نشان داد که راه ارتباط با بازیکنان ایرانیها را بلد است.
این را هم فراموش نکنیم که «اسکو» در شرایطی مسئولیت تیم ملی را پذیرفت که کمتر مربی خارجیای حاضر به پذیرفتن آن بود اما او پذیرفت و موفق هم شد. برانکو هم در جام جهانی 2006 مانند این روزهای اسکو، مربی چندان نامداری نبود اما او هم توانست به لطف بازیهای درخشان ژاپن و کرهجنوبی در سال 2002 که باعث شدند سهمیه آسیا به 4 تیم افزایش یابد، راهی جام جهانی شود. تازه اسکوچیچ از برانکوی آن دوران جسورتر است و نشان داده فوتبال تهاجمی را دوست دارد.
روزنامهنگار
تیم ملی فوتبال ایران توانست از مرحله نخست مسابقات انتخابی جام جهانی 2022 قطر بهسلامت عبور کرده و راهی مرحله نهایی این رقابتها شود. رقابتهایی که 4 سال پیش و به فاصله دو بازی مانده به انتها، بدون شکست و بدون گل خورده و با اقتدار راهی جام جهانی روسیه شدیم. در آن زمان نفر نخست نیمکت تیم ملی «کارلوس کیروش» یکی از بزرگترین و نامدارترین مربیان فوتبال جهان بود که توانسته بود نظم، باور و شخصیتی کمنظیر به تیم ملی فوتبال ایران بدهد و این نکات برای کسانی مانند نگارنده که از جام جهانی 1978 آرژانتین تیم ملی را تعقیب و حمایت کرده قابل توجه است. اما تصمیمگیران وقت فوتبال یکبار دیگر آن تیشه طلایی و معروف خود را برداشتند تا ریشههای تازه جانگرفته و در خاک دویده تیم ملی را بزنند و این تیشه را بهدست «مارک ویلموس» دادند که در مواقع لزوم، پشت او قایم شوند. نتیجه هم دو باخت مفتضحانه به تیمهایی بود که ایرانیان حاضرند به همه دنیا ببازند اما به آنها نه! اما سرانجام زخم بر دل همه نشست و دو شکست باعث شد فکر کنیم که کاخ رؤیاهای زیبایمان در حال فروریختن است.
در چنین شرایطی «دراگان اسکوچیچ» بیادعا با قراردادی به مراتب کمتر از ویلموس، هدایت لشکر شکستخورده را برعهده گرفت و با نظم و انضباطی که در تیم ملی نابود شده بود سعی در بازسازی دیسیپلین تیمی کرد و البته موفق شد. هرچند شاید تیم ملی پرستارهترین تیم تمام تاریخ ایران بخصوص در خط تهاجمی باشد اما هماهنگ کردن این همه ستاره، مدیریت و شخصیتی قدرتمند میطلبد آن هم برای بازیکنانی که ادعای آقایی آسیا را دارند و در تیمهای اروپایی خود نیز میدرخشیدند.
با همه این سختیها از «کرونا» و «میزبانی هبه شده به بحرینیها» گرفته تا آب و هوا و زمین افتضاح، سرانجام با 4 برد متوالی و دادن درس عبرت به دو حریفی که بر خلاف دور اول دیگر خوشحال نبودند، از این مرحله عبور کردیم اما در خلال این عبور سخت هنوز نشانههایی پررنگ از حضور و آثار کارلوس کیروش، این سرمربی بینظیر و بزرگ در تیم ملی دیده میشد. هرچند بیانصافی است اگر نقش اسکوچیچ و امضای او را در این عبور سخت و موفقیت نادیده بگیریم یا کمرنگ جلوه دهیم. اسکوچیچ مثل یک مربی جنتلمن پای تیم ملی ایستاد و سختی کشید و همین باعث شد تا تیم ملی خیلی زود خود را پیدا کند و دریابد که حریفان اصلی فوتبال ایران نه حتی در مرحله نهایی انتخابی بلکه در خود جام جهانی هستند.
حالا و در چنین شرایطی، زمزمههایی از تغییر سرمربی تیم ملی به گوش میرسد. دوباره اسمهای تکراری مانند گابریل کالدرون، برانکو، دایی و... شنیده میشوند. اگر قرار بر تغییر است، بسیار خب، دنبال یک مربی در کلاس بالای جهانی مانند کیروش باشید که البته خواسته و آرزوی بسیاری از ایرانیان است. اما اگر قرار است تیم ملی فوتبال ایران به یک مربی متوسط خارجی سپرده شود چرا راه دور برویم، اسکوچیچ که همینجاست. او فوتبال ایران و حتی منطقه را بهخوبی میشناسد، شخصیت مثبت و حرفهای دارد، با بازیکنان تیم ملی ارتباط بسیار خوبی پیدا کرده و از همه مهمتر، بسیار باانگیزه است.فدراسیون فوتبال وقت زیادی ندارد و بهتر است از تجارب تلخ گذشته درس بگیرد. اگر به دنبال یک مربی در کلاس جهانی مانند کیروش است که کار سختی برای پیدا کردن در پیش دارد. مربیان طراز اول خارجی مانند کیروش کمتر مانند او روحیه جنگجویی دارند و در کشورهایی قادر به کار کردن هستند که همه امکانات لازم و مدرن را دارا باشند نه مانند کیروش که مدتها به دنبال یک زمین تمرین برای تیم ملی میدوید. با توجه به شرایط موجود و فرصت کوتاهی که تا شروع دور نهایی انتخابی جام جهانی باقی است، به نظر میرسد «اسکو» بهترین گزینه است. او در برنامه فوتبال برتر نشان داد مانند ایرانیها از ارتباطهای عاطفی بهره میبرد، او وحید امیری را مثل برادر و مهدی قایدی را مانند فرزندش دانست و نشان داد که راه ارتباط با بازیکنان ایرانیها را بلد است.
این را هم فراموش نکنیم که «اسکو» در شرایطی مسئولیت تیم ملی را پذیرفت که کمتر مربی خارجیای حاضر به پذیرفتن آن بود اما او پذیرفت و موفق هم شد. برانکو هم در جام جهانی 2006 مانند این روزهای اسکو، مربی چندان نامداری نبود اما او هم توانست به لطف بازیهای درخشان ژاپن و کرهجنوبی در سال 2002 که باعث شدند سهمیه آسیا به 4 تیم افزایش یابد، راهی جام جهانی شود. تازه اسکوچیچ از برانکوی آن دوران جسورتر است و نشان داده فوتبال تهاجمی را دوست دارد.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه