خاطرات یک دیپلمات
روایت گمشده
فاروق الشرع / وزیر خارجه سابق سوریه
مترجم: حسین جابری انصاری
بازگشت اسد به دفتر کارش
اطلاع دقیقی از ارتباطات ویژه رفعت اسد با سعودی داشتم. رفعت خود را در پاویون و هنگام استقبال از امیر عبدالله فرمانده گارد ملی سعودی، بهعنوان فرمانده گردانهای دفاعی جا انداخت و با این اقدام میخواست این برداشت را نزد امیر ایجاد کند که رفعت کانون اصلی قدرت در سوریه را در اختیار دارد و به گمانم امیر خوش قلب نیز به این برداشت رسید. دیدگاه سیاسی آشکار و صریح رفعت این بود که موضع سوریه در لبنان و فلسطین و عراق میبایست منطبق با خط سعودی باشد. اما من تا پیش از آشکار شدن بازی قدرت در هنگام بیماری اسد، به نظرات او در چارچوب دیدگاهها و افکار قانونی در درون رهبری سوریه و نه بیشتر، مینگریستم.
نفوذ رفعت از نفوذ شهابی در عمق مدنی آن متمایز بود و برخلاف او که نفوذش در سطح ارتش و حکومت و حزب بود، به بخشهای مختلف نخبگان دانشگاهی و شهری و سیاسی و اقتصادی نیز میرسید. رفعت کانون قدرتی را در حزب بعث و سطح کشور و برخی احزاب جبهه ملی پیشرو [ائتلاف بعث با احزاب همپیمان خود] نمایندگی میکرد، اما در همان حال تناقضهای آشکار رفتاری رفعت؛ شخصیت ناهمگون او را فاش میساخت. زیرا در حالی که خط سیاسی رفعت آشکارا سعودی - امریکایی بود و هیچ ابایی از فاش گویی آن نداشت، با شورویها با ادبیاتی انقلابی و چپ روانه و در اوج دشمنی با امپریالیسم سخن میگفت تا آنجا که برخی رهبران حزب کمونیست سوریه و عضو جبهه ملی پیشرو، چهرهای کاسترویی از او در میان چپ گرایان سوری، به نمایش میگذاشتند. لبه پرتگاه: بین قدرت و قطب بندی
خطوط جبههبندی پس از خروج رئیسجمهوری از بخش مراقبتهای ویژه و توبیخ افسران ارشد خود، آشکار گردیده بود.
نظر رئیسجمهوری درباره گرفتار شدن برادرش رفعت در طرحی علیه او، در دل بازیگران قدرت هراس افکند و سمت و سوی مواضع آنها را تغییر داد و رهبران آنها را این بار با فرمان فرمانده کل قوا، در موقعیت رویارویی مستقیم با طرح رفعت اسد قرار داد. در این شرایط برادر کوچک رئیسجمهوری که گامهای اساسی در مسیر اجرای طرح خود برداشته بود، روش بازگشت از مسیر رفته را نمیدانست.
بدین سان در لحظات سختی که رئیسجمهوری دوره نقاهت خود را در مزرعه کوچکی میگذراند و از وضعیتی که در زمان بیماری اش ایجاد شده بود خشمگین بود، رفعت همچنان جشنوارههای حمایت و تأیید از خود را در مقرهای دور دست خود به نمایش میگذاشت. رئیسجمهوری اما در برابر آنچه به نظر ناظران کشور را به لبه پرتگاه برده بود، با اعتماد کامل نسبت به سیطره خود بر وضعیت سوریه، از رفتارها و بازیهای قمارگونه رفعت و بازی که خورده بود، شکوه داشت و نه از امکان رسیدن برادرش به قدرت.
رئیسجمهوری پس از گذشت مدتی از دوران نقاهت، بهکار خود بازگشت و به نحوی عمل کرد که گویی هیچ اتفاق داخلی نیفتاده است. چنین بنظر میرسید که اسد تصمیم دارد مشکل پیش آمده را به روش خود حل کند، روشی که درون مایه آن چیزی جز برخورد برادر بزرگتر با برادر کوچکتر نبود. با این حال اسد با تردید بیشتر درباره جریانات پیرامون خود بویژه قطبهای حکومت، به کار بازگشت و این تجربه سخت، رئیسجمهوری را از طبیعت گشاده و آشکارا ساده خود؛ بهطبیعتی همراه با شک و پرهیز شدید تبدیل کرد. همزمان اسد که تازه از مرحله نقاهت خارج شده بود، میبایست با چالشهای سخت و تهدیدات امریکا رویارو شود و به سیاستی که پساز تهاجم اسرائیل در پیش گرفته، ادامه داده و برای لغو توافق ۱۷ مه و شکست طرح ریگان کوشش کند. طرحی که جرج شولتز مدیر شرکت «بکتل» متعهد به اجرای آن شده بود.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه