زندگی در مسیر خویشتن و حرکت بر معبر خواستن


 منیر خلیلیان
روان‌درمانگر
«ابری بزرگ و خاکستری، در آسمان، آرام حرکت می‌کرد. به کوهی بلند و پوشیده از برف رسید. پرسید: «خسته نشدی از این همه ایستادن؟» کوه، آرام پاسخ داد: «من با سرعت بسیار در حال حرکتم!» ابر تعجب کرد. کوه توضیح داد: «من با زمین می‌چرخم؛ به دور خودش و خورشید.» ابر با خود گفت: «یعنی من ساکن‌ام؟!» کوه شنید و گفت: «اگر زندگی را دوست داشته باشی احساس سکون نخواهی کرد.» ابر با وحشت گفت: «سرما تمام وجودم را فرا گرفته! دیگر نمی‌توانم حرکت کنم.» کوه گفت: «فقط کمی صبر داشته باش.» ابر آرام آرام برف شد. بارید.»
یکی از دغدغه‌های روزمره ما، این است که به‌دنبال معنای زندگی باشیم. این اندیشه ما را آنچنان دربر می‌گیرد که دچار سرگردانی‌ها و حیرانی‌های آزارنده می‌شویم. هنر در اشکال مختلف آن، دستاویزی می‌شود که خودمان را از سردرگمی‌های زندگی رها کنیم. گاهی هنرمند می‌شویم، گاهی هنردوست. دیده‌ام هنرمندانی را که دنبال چیزی فراتر می‌گردند و وقتی نمی‌یابند، دست به تقلید می‌زنند. سپس افسرده می‌شوند. اثرشان می‌نشیند مقابل‌شان و به جای تسلی، بی‌قرارترشان می‌کند. بسیاری را سراغ دارم که برای کسب آرامش سراغ هنر می‌روند؛ موسیقی، فیلم، هنرهای تجسمی، کتاب؛ تا مگر دمی بیاسایند. اما اندوه بیشتر در برشان می‌گیرد. زیرا به دنبال معنای خاصی از زندگی هستند. زندگی‌کردن را فدای معنای زندگی می‌کنند.
معنای زندگی چیزی جز علاقه‌مندی‌های ما نیست. ما آنها را به ارث می‌بریم یا به مرور کشف و کسب می‌کنیم. معنای زندگی در اندرون ماست. هر گاه در خارج از خود به دنبال‌اش باشیم به سرگشتگی و حتی پوچی می‌رسیم. بگذارید یک راز طلایی را فاش کنم؛ هر انسانی منحصر به فرد است. هیچ‌کس مانند دیگری نیست. استعدادهای ما متفاوت است و علایق‌مان، متمایز. تقلید، نقطه مقابل عشق و لذت بردن از زندگی است. رنج و تلاش ما را از تقلید و تباهی نجات می‌دهد. خودمان را تبدیل به خودمان می‌کند. بنابراین شکست‌ها ما را مصمم می‌کند نه مغلوب.
کسب آگاهی و بهره‌مندی از تجربه گذشته برای زیستن در حال، مهم‌ترین کار ما در زندگی است. منتظر چیز مبهم و نامفهومی به نام آینده بودن، فقط به ما اضطراب می‌بخشد و اگر هوشیار باشیم در این دام نمی‌افتیم. آثار هنرمندان بزرگ دقیقاً این پیام را به ما می‌دهد. آنها معنا و لحظه را هنرمندانه با هم تلفیق کرده‌اند و در راستای زندگی به حرکت درآمده‌اند. شادی و غم دو طیف اصلی زندگی است، هر گاه ما این دو را متوازن کنیم از احوال‌مان رضایت خواهیم داشت. آنگاه خواهیم توانست که خود را ترمیم کنیم و ارتقا یابیم. درون‌مان را فراموش نکنیم و بیرون را به خودش واگذاریم؛ یعنی زندگی را زندگی کنیم.


آدرس مطلب http://old.irannewspaper.ir/newspaper/page/7648/16/579205/0
ارسال دیدگاه
  • ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
  • دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
  • از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
  • دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
captcha
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
ویژه نامه ها