هادی مرزبان در گفت‌وگو با «ایران» از اجرای نمایش «دکتر نون زنش را بیشتر از مصدق دوست دارد» می‌گوید

فروپاشی میان عشق و وظیفه


نرگس کیانی
خبرنگار
هادی مرزبان، چهره شناخته‌شده هنرهای نمایشی این روزها مشغول تمرین نمایش «دکتر نون زنش را بیشتر از مصدق دوست دارد» است. نمایشی که قرار است از اواسط مرداد در سالن اصلی مجموعه تئاتر شهر روی صحنه برود و تا اینجای کار دکتر نونش؛ مهدی فخیم‌زاده، مصدقش؛ صدرالدین زاهد و جوانی‌های ملکتاجش؛ شیوا مکی‌نیان هستند. تنظیم متن برای اجرای صحنه‌ای نیز توسط دلارا نوشین و محمد وفایی انجام شده است. «پشت همین میز چوبی شهادت می‌دهم که دکتر نون مُرد، مُرد، مُرد. وقتی او می‌مرد، برگ‌های زرد و سرخ از شاخه‌های تنومند فرزندانش فرو می‌بارید و صدای گوش‌نواز خواننده محبوبش، دلکش با صدای جیک‌جیک صدها گنجشک و عطر صابونی که دوای درد بوی بد پیری نبود، درهم آمیخته بود.» این مقدمه رمان درخشان شهرام رحیمیان، «دکتر نون زنش را بیشتر از مصدق دوست دارد» است که هرچند شاید بواسطه بودن نام مصدق در عنوانش به شک بیندازدمان که با اثری سیاسی مواجه خواهیم بود اما متنی عاشقانه است، عاشقانه‌ای طوفانی که فروپاشی روانی دکتر نون و سرگردانی‌اش میان عشق به ملکتاج و انجام وظیفه در برابر محمد مصدق رقمش زده است. آنچه در ادامه می‌خوانید حاصل گفت‌وگو با هادی مرزبان است که می‌خواهد اجرایی متفاوت با آنچه را تاکنون از او دیده‌ایم روی صحنه ببرد.

اگر موافق باشید با رمان گیرا و خواندنی شهرام رحیمیان و علاقه چندین ساله شما به روی صحنه بردن آن آغاز کنیم. پیوند شما و «دکتر نون زنش را بیشتر از مصدق دوست دارد» از چه زمانی رقم خورد؟
حدود ۱۰ یا ۱۲ سال پیش بود که یکی از دوستانم رمان «دکتر نون زنش را بیشتر از مصدق دوست دارد» به قلم شهرام رحیمیان را به دستم رساند و از من خواست آن را بخوانم و گفت این راستِ کارِ خودت است. من متن را خواندم و برای نقش دکتر نون، زنده‌یاد جمشید مشایخی را انتخاب و حتی چند جلسه با ایشان تمرین خصوصی کردم. در ادامه، ماجرایی پیش آمد که آن دوست به من گفت اگر می‌شود خودم متن را روی صحنه ببرم که من هم اگرچه کمی دلخور شدم اما مخالفتی نکردم هرچند او هم هیچ‌گاه این متن را اجرا نکرد.
۴ یا ۵ سال پیش بود که در سفری به امریکا در ماه رمضان، فرزندانم که دانشجو و در حال تحصیل در آنجا هستند از من خواستند در یک مراسم افطار شرکت کنم و گفتند آقایی متوجه شده است که شما این جایید و برای حضور در این مراسم دعوت‌تان کرده است. من به آن مراسم رفتم و از هر دری صحبت کردیم و حرف به «بنگاه تئاترال» رسید که من آن زمان می‌خواستم روی صحنه ببرمش. یکی از آقایانی که آنجا بود و مرا هم می‌شناخت، گفت شما می‌خواستید «دکتر نون زنش را بیشتر از مصدق دوست دارد» را روی صحنه ببرید، چرا نبردید؟! من هم گفتم کسی که این متن را برای روی صحنه بردن به من پیشنهاد کرده بود گفت که خودش قصد اجرای آن را دارد. آن آقا که این سؤال را پرسیده بود، گفت آقای شهرام رحیمیان اینجا نشسته‌اند و خودشان موافقند.
پس شهرام رحیمیان هم در آن مراسم بود.
بله، ما با هم آشنا شدیم و ایشان آن‌قدر به من لطف داشتند که گفتند نه تنها اجازه روی صحنه بردن این رمان را دارید و آن را به شما تقدیم می‌کنم که دوست دارم یکی از نمایشنامه‌هایم به‌نام «فیل‌ها تنها می‌میرند» را هم تقدیم شما کنم. زمانی که به ایران برگشتم آن نمایشنامه را خواندم و به ایشان گفتم با متن ارتباط برقرار نکرده‌ام اما «دکتر نون زنش را بیشتر از مصدق دوست دارد» را حتماً اجرا می‌کنم.
تبدیل رمان به نمایشنامه کار خودتان بود؟
نه، خانم دلارا نوشین و آقای محمد وفایی این کار را انجام دادند. آنها می‌نوشتند و هفته‌ای یک بار جلسه می‌گذاشتیم و من می‌گفتم با کجا موافقم و با کجا نه. ما سه نفر، این کار را با هم به نتیجه رساندیم و حاصل آن، متنی شد که سال گذشته تصمیم به اجرایش گرفتم.
تصمیمی که شیوع کرونا مانع از اجرای آن شد.
بله. ما قرار بود از هفتم اسفند ۱۳۹۹ در تالار وحدت روی صحنه برویم که کرونا، لعنت‌الله علیه نگذاشت و کارمان تعطیل شد و نتیجه این شد که در مرداد ۱۴۰۰ روی صحنه خواهیم رفت. البته قرار بود اجرای‌مان را از ابتدای مرداد آغاز کنیم اما به دلایلی احتمالاً از ۱۵ مرداد روی صحنه خواهیم رفت و امیدوارم نتیجه کار آن‌قدر جذاب باشد که بعد از ماه محرم هم به اجرا ادامه دهیم.
عنوان اثر ممکن است در وهله نخست این فکر را به ذهن متبادر کند که با متنی تاریخی یا سیاسی مواجهیم اما بعد از خواندنش متوجه می‌شویم که یک عاشقانه کامل است.
دقیقاً. «دکتر نون زنش را بیشتر از مصدق دوست دارد» برخلاف تصوراتی که ممکن است در قدم اول شکل بگیرد، یک عاشقانه صددرصد است. آنچه می‌گویم به این معنا نیست که ما به وجوه اجتماعی و تاریخی و سیاسی متن نپرداخته‌ایم اما چیزی که در این متن، حرف اول را می‌زند عشق است. عشقی که میان دکتر نون و ملکتاج جاری است.
و فروپاشی روانی دکتر نون است که مو را به تن سیخ می‌کند.
بله. عشق به ملکتاج آن‌قدر برای دکتر نون بزرگ است که انجام وظیفه در برابر دکتر محمد مصدق را قربانی آن می‌کند و انجام وظیفه در برابر دکتر مصدق آن‌قدر برایش بزرگ است که خود، قربانی خشمش نسبت به خود بابت قربانی کردن آن می‌شود. دکتر محمد مصدق قطب و مراد دکتر نون است و ملکتاج، عشقش و روان دکتر نون بابت آنچه خیانت خود به مصدق برای نجات عشقش از مهلکه می‌داند، از هم می‌پاشد.
اشاره کردید که ابتدا قرار بود زنده‌یاد جمشید مشایخی این نقش را ایفا کند. می‌دانیم که سال گذشته هم قرار بود رضا کیانیان روی صحنه نمایش‌تان بیاید و اکنون بازی در نقش دکتر نون به مهدی فخیم‌زاده رسیده است.
بله. اگر این متن همان زمان روی صحنه می‌رفت، این جمشید مشایخی بود که دکتر نون می‌شد و اگر سال گذشته اجرا می‌شد رضا کیانیان بود که دکتر نون می‌شد و اکنون مهدی فخیم‌زاده است که دکتر نون می‌شود. اشاره‌ام به این نکته است که هر بازیگری با توانایی‌های خودش، در مسیر و با سبک خودش به سمت دکتر نون  خیز برمی‌دارد.
می‌دانیم که رمان می‌تواند از ابزاری به‌نام توصیف بهره ببرد که شما در اجرای صحنه‌ای از آن محروم‌اید و در واقع می‌بایست به عمل نمایشی تبدیلش کنید. در آماده‌سازی «دکتر نون زنش را بیشتر از مصدق دوست دارد» که به شکل گیرایی از ابزار توصیف استفاده کرده است برای روی صحنه رفتن، چه‌طور بر این چالش فائق آمدید؟
اشاره کاملاً درستی است و انجام این کار بسیار دشوار است. شیوه کار من همواره به این صورت بوده است که چندان موافقتی با شرح دادن و توضیحات پرطول و تفصیل ندارم و معتقدم روی صحنه باید اکت و عمل نمایشی را به مخاطب نشان داد.
و شاید اگر کارگردان سهل‌گیری بود تصمیم می‌گرفت این شرح دادن‌ها و توضیحات پر طول و تفصیل را در قالب مونولوگی از زبان دکتر نون روی صحنه نشان دهد.
بله و در آن صورت یک تک‌گویی می‌شد. یک تک‌گویی رو به تماشاگر. خاطره جالبی برایتان بگویم. هنگامی که متن را برای دریافت مجوز اجرا به اعضای شورای ارزشیابی و نظارت اداره‌ کل هنرهای نمایشی ارائه کردم آنها به من گفتند ما مانده‌ایم تو می‌خواهی با این متن چه کنی؟! و چه‌طور می‌خواهی روی صحنه نشانش دهی؟! حتی بچه‌های گروهم که چند پیراهن بیشتر از دیگران پاره کرده‌اند و تجربه بیشتری دارند، هنگامی که اولین بار برای خواندن متن به خانه‌ام آمده بودند، همگی می‌پرسیدند می‌خواهید با این پیس چه کنید؟! چرا این طوری است؟! یک طوری است که انگار نمی‌شود روی صحنه بردش!
 احتمالاً بهره‌گیری شهرام رحیمیان از شیوه سیال ذهن و جابه‌جایی مکرر راوی از اول شخص مفرد به سوم شخص مفرد موجب آن است.
بله. یکی از دوستانم می‌گفت وقتی تماشاگر در سالن انتظار است و می‌خواهد «دکتر نون زنش را بیشتر از مصدق دوست دارد» ببیند گمان می‌کند قرار است به تماشای یکی دیگر از آثار رئالیستی هادی مرزبان در ادامه اجراهایش از متن‌های اکبر رادی بنشیند اما وقتی این اثر را ببیند متوجه می‌شود همه‌چیز ۱۸۰ درجه تغییر کرده است و یک کار صددرصد مدرن و غیر از کارهای قبلی مرزبان روی صحنه است.
پس قرار است اجرایی متفاوت با آنچه تا به حال از شما دیده‌ایم، ببینیم.
دقیقاً. شیوه اجرای «دکتر نون زنش را بیشتر از مصدق دوست دارد» کاملاً مدرن و از زاویه ذهن راوی است. اتفاقات همگی ذهنی است و هر آنچه روی صحنه می‌بینید در ذهن دکتر نون اما در قالب عمل نمایشی می‌گذرد. ما در این مسیر با دو مشکل مواجه بودیم که باید حلش می‌کردیم. اول اینکه تماشاچی عام آنچه را روی صحنه می‌بیند بپذیرد و در واقع متوجه آن شود و دوم اینکه حرف پیس را بدرستی منتقل کنیم. این دو نکته‌ای بود که ما رعایت کردیم و تصور می‌کنم تا امروز نیز درست جلو آمده‌ایم. تمـــاشاچی بـــــــواسطه قرارداد پنهانی که در صحنه اول با او امضا می‌کنیم درمی‌یابد که به تماشای کاری مدرن نشسته است و از این‌رو متوجه آنچه روی صحنه می‌گذرد خواهد شد و آنچه را می‌بیند می‌پذیرد.
یکی از صحنه‌هایی که گمان می‌کنم برای گرفتن مجوز کمی حساسیت‌برانگیز بوده، صحنه‌ای است که زنان شهر نو، بر سر دکتر نون می‌ریزند و او را به باد کتک می‌گیرند.
بله. استفاده از ساکنان شهر نو در کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ به قصد ضرب و شتم طرفداران مصدق اتفاقی است که در تاریخ معاصر ایران رخ داده است. البته که من می‌دانم چه‌طور عمل کنم و چگونه نشانش دهم تا از خطوط قرمز احتمالی رد نشویم.
و سؤال آخر، بجز آقای مهدی فخیم‌زاده، دیگر بازیگران این نمایش مشخص شده‌اند؟
بله، آقای صدرالدین زاهد نقش دکتر محمد مصدق را بازی خواهند کرد که اتفاقاً شباهت زیادی هم به ایشان دارند. خانم شیوا مکی‌نیان نیز نقش جوانی‌های ملکتاج را بازی می‌کنند و بازیگر دو ملکتاجِ دیگر در دو سن متفاوت هنوز انتخاب نشده‌ است. البته که این نمایشنامه نقش‌های کوتاه متعددی مانند مردم شهر، گوینده رادیو و... هم دارد که انتخاب شده‌اند و با آنها کار هم شده است.

تنظیم‌کننده متن برای صحنه‌ایم، نه دراماتورژ

دلارا نوشین
دراماتورژ
پیش از هر چیز باید اشاره کنم که آنچه من و آقای محمد وفایی با هدایت آقای هادی مرزبان روی رمان «دکتر نون زنش را بیشتر از مصدق دوست دارد» انجام دادیم، نه «دراماتورژی» که «تنظیم متن برای صحنه» است یا دست‌کم بهترین نامی که من می‌توانم روی آن بگذارم، این است. چرا که دراماتورژی به لحاظ علمی تعریف مشخص خود را دارد که آن‌چه ما انجام داده‌ایم در چارچوبش نمی‌گنجد. احتمالاً کسانی هم هستند که چنین کاری را انجام دهند و نام خود را نویسنده بگذارند اما ما ترجیح می‌دهیم نام‌مان تنظیم‌کنندگان متن برای صحنه باشد.
حدود ۴ سال پیش بود که من و آقای محمد وفایی متنی نوشتیم و قرار شد آقای هادی مرزبان آن را روی صحنه ببرند، قراری که همچنان پابرجاست. در خلال صحبت‌های‌مان با یکدیگر در مورد آن نمایشنامه، آقای مرزبان گفتند رمان «دکتر نون زنش را بیشتر از مصدق دوست دارد» بسیار دوست دارند و سال‌هاست که قصد اجرای آن را دارند و به ما پیشنهاد دادند که تنظیم کردنش برای صحنه را بر عهده بگیریم؛ پیشنهادی که ما نیز از آن استقبال کردیم و انجامش دادیم.
طبیعتاً تبدیل‌کردن رمان به نمایشنامه به‌واسطه لزوم تبدیل آنچه در اثر اولیه از طریق توصیف روایت شده است به عمل نمایشی، کاری دشوار است اما رمان «دکتر نون زنش را بیشتر از مصدق دوست دارد» به سبب گذر حوادث‌اش در فضای سیال ذهن، تا حدودی دست تنظیم‌کنندگانش برای صحنه را بازتر از اثری در فضایی دیگر می‌گذارد. ما طبق صحبت‌هایی که با آقای مرزبان داشتیم تلاش کردیم به هیچ عنوان همزمان با نوشتن، کارگردانی نکنیم. کاری که بسیاری از نویسندگان هنگام نوشتن نمایشنامه انجامش می‌دهند. ضمن این که طبق خواست ایشان، تا جای ممکن به متن وفادار بودیم و برای همین آنچه را رخ داد همچنان تنظیم متن برای صحنه می‌دانیم و نه نگارش یا دراماتورژی متن.
پس از خواندن رمان، ممکن است این اندیشه که می‌توان آن را تبدیل به یک مونولوگ کرد هم از ذهن خواننده عبور کند اما ما با توجه به سلیقه شخصی‌مان، ترجیح دادیم به سبب وجود داستانک‌های متعدد این اثر که در مکان‌های مختلف و با حضور کاراکترهای متفاوت، تودرتوی هم می‌لغزند و کاملاً از این قابلیت برخوردارند که قاب‌های متعدد بسازند، تنوع بصری ایجاد کنند و در کنار قصه‌ای گیرا، چشم‌نواز هم باشند و راه دشوارتر را برگزینیم.
هر اثری پیش از خلق، اضطرابی در جان خالقش می‌نشاند و او را در معرض یک آزمون و خطا قرار می‌دهد. به این معنا که چه بزرگ‌ترین هنرمندان باشید و چه کوچک‌ترین‌شان، این دغدغه را خواهید داشت که سرانجامِ کارتان چه می‌شود؟ دغدغه‌ای که بخش جذابی از روند خلق اثر هنری را می‌آفریند و ما نیز در مقام تنظیم‌کنندگان متن برای صحنه، فارغ از آن نبودیم اما با توجه به این که حوزه اصلی کاری‌ام کارگردانی است، معتقدم اگر تک‌تک افراد گروه در خدمت ایده کارگردان قرار بگیرند، در مسیری که او می‌خواهد حرکت کنند و حق انتخاب او را به‌عنوان مؤلف اثر به رسمیت بشناسند، اتفاق درست‌تری رخ خواهد داد و قطعاً نگرانی خودشان نیز کم‌تر خواهد شد.
در پایان، آنچه روی صحنه نمایش «دکتر نون زنش را بیشتر از مصدق دوست دارد» خواهید دید، یک عاشقانه کامل است و عاشقی گیرافتاده میان عشق و وظیفه، میان ملکتاج و محمد مصدق و به عقیده من، حتی اگر دکتر نون عکس کاری را که اکنون کرده است می‌کرد یعنی عشق را به پای وظیفه‌ قربانی می‌کرد و نه وظیفه را به پای عشق، باز هم دچار فروپاشی روانی می‌شد و در حاصل ماجرا تفاوتی پیش نمی‌آمد.




آدرس مطلب http://old.irannewspaper.ir/newspaper/page/7648/10/579119/0
ارسال دیدگاه
  • ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
  • دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
  • از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
  • دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
captcha
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
ویژه نامه ها