اعتمادسازی شرط لازم برای رونق دوباره تئاتر
نگین ضیایی
کارگردان تئاتر
همواره در کشور ما و البته شاید در بسیاری از نقاط دیگر دنیا موضوع مخاطب تئاتر، چالشی است ازلی و ابدی. فارغ از بحث راجع بهزیرساختهای دولتی و سیستمی در این زمینه، همانند خود صحنه تئاتر، در آن سوی مخاطب تئاتر، هنرمند و خالق اثر که مجموعه کارگردان و گروه اجرایی است، قرار میگیرد. آنچه مشخص است تئاتر هیچگاه در سطح کلان جامعه در سبد کالای خانوار ایرانی قرار ندارد. اگر دو مؤلفه سرگرمی و آگاهی بخشی را مؤلفههای اصلی جذب مخاطب بهشمار بیاوریم باید بررسی شود که تولید کنندگان آثار در چه سطحی به این دو مؤلفه توجه میکنند. در کنار اینها بالابردن سطح سلیقه مخاطب در زیباییشناسی و انتخاب فرم و محتوا نیز در این زمینه حائز اهمیت است. در شرایط کرونا و تأثیر آن بر مخاطب و تولید تئاتر بحث بسیار است.
با تمرکز روی مخاطبان تئاتر اینگونه بهنظر میآید که مخاطبان به دو دسته تقسیم میشوند: مخاطبانی که قبل از کرونا نیز تئاتر را دنبال میکردند و دسته دیگر کسانی که مخاطبان جدی تئاتر نیستند. مخاطبان بالفعل و دور افتاده از سالنهای تئاتر بواسطه کرونا را باید با اطلاعرسانی از رعایت حداکثری پروتکلها در سالنها از طریق رسانههای جمعی پر قدرت و پر نفوذ مطلع ساخت. مسائلی مانند ضدعفونی سالنها، فروش نصف ظرفیتی، فروش منحصراً اینترنتی بلیت، تهویه فعال سالنها و... که سالنهای تئاتر در این روزها رعایت میکنند.
با حمایت نهادهای ذیربط و انتقال این اطلاعات به مخاطبان، بخشی از فاصله به وجود آمده بین مخاطبان و سالنهای تئاتر پر میشود. از طرف دیگر تولیدکنندگان تئاتر هستند که به نظر میرسد باید اتفاقاً بیشاز هر زمان دیگری در تولید آثار قدرتمند و دغدغهمند، پویا عمل کنند تا بتوان این ارتباط را در لایه اول بازتعریف یا بازسازی کرد. نوبت به دسته دوم مخاطبان میرسد که مخاطبان بالقوه تئاتر به حساب میآیند و اتصالشان به تئاتر پیچیدهتر است.
فعالان حوزه تئاتر هرچند سخت باید در این دوران، اتفاقاً پویاتر از پیش با تبدیل تهدیدها یا کمبودها، نیاز این دسته از مخاطبان بالقوه را چه در سطح سرگرمی و چه در سطح آگاهیبخشی، شناسایی کنند و فرصتها و امکانهای جدیدی بهوجود آورند. چرا که امید بخشی، نه در سطح کلام و ابتر، بلکه در لایههای معنادار و مؤثر از شالودههای تئاتر به شمار میآید. اینکه تئاتر این روزها بتواند فاصله خود را با توده جامعه کم و کمتر کند و این احساس و اطمینان را در مخاطب خود تولید کند که هم در سطح رعایت پروتکلها و هم در سطح معناسازی و بیان نقدها و نیازها در صف اول ایستاده و این فاصله از قبل وجود داشته را به حداقل برساند.
تجربه نشان داده است که به وجود آمدن زیر ساختهای حمایتی و دولتی در جامعه ما پشت حرکتهای توده اجتماع رخ میدهد. پس شاید با این روند بشود به نهادهای دولتی و سیستمی نیز مسیر درست را نمایان ساخت.
کارگردان تئاتر
همواره در کشور ما و البته شاید در بسیاری از نقاط دیگر دنیا موضوع مخاطب تئاتر، چالشی است ازلی و ابدی. فارغ از بحث راجع بهزیرساختهای دولتی و سیستمی در این زمینه، همانند خود صحنه تئاتر، در آن سوی مخاطب تئاتر، هنرمند و خالق اثر که مجموعه کارگردان و گروه اجرایی است، قرار میگیرد. آنچه مشخص است تئاتر هیچگاه در سطح کلان جامعه در سبد کالای خانوار ایرانی قرار ندارد. اگر دو مؤلفه سرگرمی و آگاهی بخشی را مؤلفههای اصلی جذب مخاطب بهشمار بیاوریم باید بررسی شود که تولید کنندگان آثار در چه سطحی به این دو مؤلفه توجه میکنند. در کنار اینها بالابردن سطح سلیقه مخاطب در زیباییشناسی و انتخاب فرم و محتوا نیز در این زمینه حائز اهمیت است. در شرایط کرونا و تأثیر آن بر مخاطب و تولید تئاتر بحث بسیار است.
با تمرکز روی مخاطبان تئاتر اینگونه بهنظر میآید که مخاطبان به دو دسته تقسیم میشوند: مخاطبانی که قبل از کرونا نیز تئاتر را دنبال میکردند و دسته دیگر کسانی که مخاطبان جدی تئاتر نیستند. مخاطبان بالفعل و دور افتاده از سالنهای تئاتر بواسطه کرونا را باید با اطلاعرسانی از رعایت حداکثری پروتکلها در سالنها از طریق رسانههای جمعی پر قدرت و پر نفوذ مطلع ساخت. مسائلی مانند ضدعفونی سالنها، فروش نصف ظرفیتی، فروش منحصراً اینترنتی بلیت، تهویه فعال سالنها و... که سالنهای تئاتر در این روزها رعایت میکنند.
با حمایت نهادهای ذیربط و انتقال این اطلاعات به مخاطبان، بخشی از فاصله به وجود آمده بین مخاطبان و سالنهای تئاتر پر میشود. از طرف دیگر تولیدکنندگان تئاتر هستند که به نظر میرسد باید اتفاقاً بیشاز هر زمان دیگری در تولید آثار قدرتمند و دغدغهمند، پویا عمل کنند تا بتوان این ارتباط را در لایه اول بازتعریف یا بازسازی کرد. نوبت به دسته دوم مخاطبان میرسد که مخاطبان بالقوه تئاتر به حساب میآیند و اتصالشان به تئاتر پیچیدهتر است.
فعالان حوزه تئاتر هرچند سخت باید در این دوران، اتفاقاً پویاتر از پیش با تبدیل تهدیدها یا کمبودها، نیاز این دسته از مخاطبان بالقوه را چه در سطح سرگرمی و چه در سطح آگاهیبخشی، شناسایی کنند و فرصتها و امکانهای جدیدی بهوجود آورند. چرا که امید بخشی، نه در سطح کلام و ابتر، بلکه در لایههای معنادار و مؤثر از شالودههای تئاتر به شمار میآید. اینکه تئاتر این روزها بتواند فاصله خود را با توده جامعه کم و کمتر کند و این احساس و اطمینان را در مخاطب خود تولید کند که هم در سطح رعایت پروتکلها و هم در سطح معناسازی و بیان نقدها و نیازها در صف اول ایستاده و این فاصله از قبل وجود داشته را به حداقل برساند.
تجربه نشان داده است که به وجود آمدن زیر ساختهای حمایتی و دولتی در جامعه ما پشت حرکتهای توده اجتماع رخ میدهد. پس شاید با این روند بشود به نهادهای دولتی و سیستمی نیز مسیر درست را نمایان ساخت.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه