ماجرای مصاحبه خبرنگار صدا وسیمای مرکز خراسان با حاج احمد متوسلیان
فرمانده در دام خبرنگار
احمد حمزهای؛ از کادرهای یگان ذوالفقار، از حال و هوای سردار شهید متوسلیان فرمانده تیپ محمد رسولالله(ص) هنگامی که حین عملیات به دام این مصاحبه افتاد، میگوید:
...آن روز سرتاپای حاج احمد غرقِ گرد و خاک بود. بهعلت غبار شدید و آفتاب تند منطقه غرب کارون، یک عینک طلقی تیره به چشمش زده بود. سوار یک جیپ شهباز، آمد سری بزند به مواضع بچههای ما و حالی از برادرمان علیرضا ناهیدی بپرسد.
در همین وقت، دیدیم یک گروه فیلمبردار خبری به موضع ما آمدهاند. انگار از قبل حاجی را نشان کرده بودند. چون دیدیم یکراست سراغ او رفتند. گفتند از صداوسیمای مشهد آمدهایم، میخواهیم با شما مصاحبه کنیم. حاج احمد هرکاری کرد، دید نمیتواند از دست این اکیپ خبری فرار کند. به ناچار تسلیم شد. برای ما که میدانستیم حاجی اصلاً به دوربین و مصاحبههای تلویزیونی عادت ندارد، دیدن اینکه چطور این بچههای تلویزیون مشهد توانستهاند او را بهدام بیندازند، خیلی بامزه بود. حاج احمد خیلی مختصر درباره وضعیت عملیات جلوی دوربین توضیح داد. گزارشگر تلویزیون هم بیخبر از عوالم حاجی، پشت سر هم از او سؤال میکرد. حاج احمد بدجوری معذب شده بود. علی ناهیدی هم که دیگر نگو و نپرس! داشت کیف میکرد که این برادرها چه راحت به حاجی کمین زدهاند.
خلاصه، حاج احمد که دید آقای خبرنگار دستبردار نیست، طاقتش طاق شد. وسط مصاحبه که بچهها به تأیید حرفهای او یکصدا تکبیر گفتند، از جلوی دوربین رفت کنار و در حالی که برادر ناهیدی و سایر بچهها را به خبرنگار نشان میداد، گفت: بروید با این بسیجیها صحبت کنید. اینها بودند که عملیات کردند، ما کارهای نیستیم.
بعد هم سریع سوار جیپ شهباز بدون کروک شد و رفت دنبال ادامه سرکشی به مواضع گردانها.
پس از درهم شکستن پاتکها و فروکش کردن نسبی آتش دشمن روی نیروهای خودی در بعدازظهر روز شنبه یازدهم اردیبهشت ۱۳۶۱، اکیپ خبری اعزامی از صدا و سیمای مرکز استان خراسان، در محل استقرار یگان ذوالفقار تیپ 27، با احمد متوسلیان مصاحبهای داشت که مشروح آن به نقل از احمد حمزهای از کادرهای یگان ذوالفقار از پی میآید.
گزارشگر: برادر حاج احمد سلامٌعلیکم.
متوسلیان: علیکم السلام.
گزارشگر: اگر اجازه بفرمایید، در خدمتتان مایلیم مصاحبهای داشته باشیم.
متوسلیان: برادرهای دیگر هستند، از آنها بپرسید.
گزارشگر: با این برادرها مفصلاً مصاحبه گرفتیم. حالا اگر اجازه بدهید، در خدمت شما باشیم و برای ما درباره نقش برادرهای تیپ۲۷ در این عملیات صحبت کنید.
متوسلیان: عرض کنم که برادر [علیرضا] ناهیدی اینجا هست و ایشان مسئول توپخانه این تیپ است.
گزارشگر: با ایشان صحبت میکنیم، اما قرار شد اول با شما مصاحبه بگیریم.
متوسلیان: ولی من ترجیح میدهم که با آن برادرها صحبت کنید نه با من.
گزارشگر: با برادرها هم به جای خود، حالا در خدمت شما هستیم.
«.... بینندگان ارجمند، در منطقه عملیاتی حمله الیبیتالمقدس هستیم و در کنار برادرمان؛ فرمانده تیپ محمد رسولالله(ص). برادر، شما بفرمایید که نقش برادران پاسدار ما در این حمله پیروزمندانه چقدر بوده و کلاً رمز موفقیتهایی که تا به حال کسب کردهاند، چه بود؟ متوسلیان: «بسمالله الرحمن الرحیم. اول از همه، تقدیرمان را از ملت بزرگوارمان اعلام میکنم و توفیق همگی را در راه نصرت به اسلام و مسلمین، از درگاه خداوند بزرگ خواستارم. در مورد این عملیات که به یاری خدا انجام شد، روال کار به این ترتیب بود که ما تصمیم گرفتیم کاری انجام بدهیم و مسأله جنگ را انشاءالله یکسره بکنیم. در این رابطه، تصمیم گرفته شد دست به اجرای عملیاتهای بزرگ زده شود و ما تجربه کردیم که در عملیاتهای بزرگ، موفق و پیروز بودیم -همیشهـ چه در بستان، چه در آبادان، چه در فتح و چه در این عملیات؛ که موفقیت چشمگیری به دست آمده. در رابطه با این عملیات، منطقهای که در نظر گرفته شده بود، منطقه خیلی وسیع و بزرگی است و حتی از منطقه عملیات فتح هم بزرگتر بوده و به یاری خدا، تصمیم بر این است که روند عملیات ادامه داشته باشد و به خواست خدا، این حمله قطع نخواهد شد. همانطور که شما گفتید، در این عملیات تیپ محمد رسولالله(ص) شرکت داشته و بحمدالله این منطقهای را که ملاحظه میکنید از تصرف دشمن خارج شده و جاده آسفالت اهوازـ خرمشهر که پیشتر دسترسی به آن برای ما به یک رؤیا تبدیل شده بود، تصرّف شده و الآن دشمن فقط روی خط مرز و آن طرف خط مرز است که میتواند مقاومتی داشته باشد و این مقاومت هم، انشاءالله در هم شکسته خواهد شد.»
...آن روز سرتاپای حاج احمد غرقِ گرد و خاک بود. بهعلت غبار شدید و آفتاب تند منطقه غرب کارون، یک عینک طلقی تیره به چشمش زده بود. سوار یک جیپ شهباز، آمد سری بزند به مواضع بچههای ما و حالی از برادرمان علیرضا ناهیدی بپرسد.
در همین وقت، دیدیم یک گروه فیلمبردار خبری به موضع ما آمدهاند. انگار از قبل حاجی را نشان کرده بودند. چون دیدیم یکراست سراغ او رفتند. گفتند از صداوسیمای مشهد آمدهایم، میخواهیم با شما مصاحبه کنیم. حاج احمد هرکاری کرد، دید نمیتواند از دست این اکیپ خبری فرار کند. به ناچار تسلیم شد. برای ما که میدانستیم حاجی اصلاً به دوربین و مصاحبههای تلویزیونی عادت ندارد، دیدن اینکه چطور این بچههای تلویزیون مشهد توانستهاند او را بهدام بیندازند، خیلی بامزه بود. حاج احمد خیلی مختصر درباره وضعیت عملیات جلوی دوربین توضیح داد. گزارشگر تلویزیون هم بیخبر از عوالم حاجی، پشت سر هم از او سؤال میکرد. حاج احمد بدجوری معذب شده بود. علی ناهیدی هم که دیگر نگو و نپرس! داشت کیف میکرد که این برادرها چه راحت به حاجی کمین زدهاند.
خلاصه، حاج احمد که دید آقای خبرنگار دستبردار نیست، طاقتش طاق شد. وسط مصاحبه که بچهها به تأیید حرفهای او یکصدا تکبیر گفتند، از جلوی دوربین رفت کنار و در حالی که برادر ناهیدی و سایر بچهها را به خبرنگار نشان میداد، گفت: بروید با این بسیجیها صحبت کنید. اینها بودند که عملیات کردند، ما کارهای نیستیم.
بعد هم سریع سوار جیپ شهباز بدون کروک شد و رفت دنبال ادامه سرکشی به مواضع گردانها.
پس از درهم شکستن پاتکها و فروکش کردن نسبی آتش دشمن روی نیروهای خودی در بعدازظهر روز شنبه یازدهم اردیبهشت ۱۳۶۱، اکیپ خبری اعزامی از صدا و سیمای مرکز استان خراسان، در محل استقرار یگان ذوالفقار تیپ 27، با احمد متوسلیان مصاحبهای داشت که مشروح آن به نقل از احمد حمزهای از کادرهای یگان ذوالفقار از پی میآید.
گزارشگر: برادر حاج احمد سلامٌعلیکم.
متوسلیان: علیکم السلام.
گزارشگر: اگر اجازه بفرمایید، در خدمتتان مایلیم مصاحبهای داشته باشیم.
متوسلیان: برادرهای دیگر هستند، از آنها بپرسید.
گزارشگر: با این برادرها مفصلاً مصاحبه گرفتیم. حالا اگر اجازه بدهید، در خدمت شما باشیم و برای ما درباره نقش برادرهای تیپ۲۷ در این عملیات صحبت کنید.
متوسلیان: عرض کنم که برادر [علیرضا] ناهیدی اینجا هست و ایشان مسئول توپخانه این تیپ است.
گزارشگر: با ایشان صحبت میکنیم، اما قرار شد اول با شما مصاحبه بگیریم.
متوسلیان: ولی من ترجیح میدهم که با آن برادرها صحبت کنید نه با من.
گزارشگر: با برادرها هم به جای خود، حالا در خدمت شما هستیم.
«.... بینندگان ارجمند، در منطقه عملیاتی حمله الیبیتالمقدس هستیم و در کنار برادرمان؛ فرمانده تیپ محمد رسولالله(ص). برادر، شما بفرمایید که نقش برادران پاسدار ما در این حمله پیروزمندانه چقدر بوده و کلاً رمز موفقیتهایی که تا به حال کسب کردهاند، چه بود؟ متوسلیان: «بسمالله الرحمن الرحیم. اول از همه، تقدیرمان را از ملت بزرگوارمان اعلام میکنم و توفیق همگی را در راه نصرت به اسلام و مسلمین، از درگاه خداوند بزرگ خواستارم. در مورد این عملیات که به یاری خدا انجام شد، روال کار به این ترتیب بود که ما تصمیم گرفتیم کاری انجام بدهیم و مسأله جنگ را انشاءالله یکسره بکنیم. در این رابطه، تصمیم گرفته شد دست به اجرای عملیاتهای بزرگ زده شود و ما تجربه کردیم که در عملیاتهای بزرگ، موفق و پیروز بودیم -همیشهـ چه در بستان، چه در آبادان، چه در فتح و چه در این عملیات؛ که موفقیت چشمگیری به دست آمده. در رابطه با این عملیات، منطقهای که در نظر گرفته شده بود، منطقه خیلی وسیع و بزرگی است و حتی از منطقه عملیات فتح هم بزرگتر بوده و به یاری خدا، تصمیم بر این است که روند عملیات ادامه داشته باشد و به خواست خدا، این حمله قطع نخواهد شد. همانطور که شما گفتید، در این عملیات تیپ محمد رسولالله(ص) شرکت داشته و بحمدالله این منطقهای را که ملاحظه میکنید از تصرف دشمن خارج شده و جاده آسفالت اهوازـ خرمشهر که پیشتر دسترسی به آن برای ما به یک رؤیا تبدیل شده بود، تصرّف شده و الآن دشمن فقط روی خط مرز و آن طرف خط مرز است که میتواند مقاومتی داشته باشد و این مقاومت هم، انشاءالله در هم شکسته خواهد شد.»
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه