گرایش به طنز برای فرار از وحشت
سعید معدنی
جامعه شناس
در جوامع مختلف هر موضوع تلخ و حزن انگیزی که در خانوادهها رخ میدهد یک بخش طعنه تمسخرآمیز یا حتی طنز تلخ هم با خود به دنبال دارد که این یک امر طبیعی در جامعه است. برای مثال مردم حتی پس از خروج از یک مراسم سوگواری با هم صحبت میکنند و در این ارتباطات ممکن است خاطراتی از گذشته فرد مرحوم به یاد آورند و لبخندی بر لبهایشان بنشیند، با اینکه در درون سوگوارند. این امر طبیعی است که انسان از شدت حزن برای آنکه تعادلی در درون ایجاد و برقرار کند یک مقدار بخش طنز و خنده را به زندگی بیفزاید. ما اگر به داستان خانواده خرمدین نگاه و آن قتل را بررسی کنیم، میبینیم موضوع بسیار سهمناک است به طوری که فرزندان و والدین نمیتوانستند به چشم همدیگر نگاه کنند. تصور اینکه پدر سلاخی کند و مادر تماشا کند، برای خانوادههای ایرانی بسیار دور از ذهن است لذا این مسأله باعث شده تا والدین و فرزندان برای اینکه بتوانند این فضای سنگین درون خانوادهها را تلطیف کنند، خنده و طنزی را از این ماجرا بیرون بکشند در جمع خود وارد کنند. این موضوع کمک کرده تا خانوادهها از آن بهت و تلخی که این خبر با خود به همراه داشت، کمی رهایی یابند. این پدیده طنز پس از حزن پدیده جدیدی نیست. انسان در کنار حزن نوعی تفریح هم دارد و خانوادهها برای تداوم همبستگی خود پس از شنیدن چنین داستانهای تلخ خانوادگی و همچنین نیاز به بقا باید دستاویزی مانند طنز داشته باشند. به نظر من افراد جامعه ما هم در مواجهه با این خبر با طنزهایی که ایجاد شده میخواهند آن تلخی ماجرا را هم برای خود و هم برای اعضای خانواده خود بکاهند. این است که افراد به طنز میافتند و طنز را دنبال میکنند چراکه بالاخره جایی در زندگی باید امید برای تداوم حیات خانوادهها در کنار یکدیگر وجود داشته باشد. از منظری دیگر اگر بر این باوریم خانواده نهادی مقدس است باید دید مقدس به چه معناست؟ اگر منظورمان از تقدس پاکی است باید در نظر داشته باشیم همه خانوادهها اینگونه نیستند. تقدس خانواده یک لفظ ضمنی است. با بررسی از بعد تاریخی اسطورهای خودمان از همان ابتدا تشکیل خانواده در داستان هابیل و قابیل هم درمییابیم که برادری برادر دیگر را کشت. پس میتوان گفت خانواده از منظر تقدس به معنی پاک نیست. به نظر من این اصطلاحی است که به شکل ضمنی به کار گرفته میشود برای حمایت از خانوادهها. برای مثال اصطلاحات همچون آغوش گرم خانواده یا مهر و محبت میان اعضای خانواده شاید به اشتباه به تقدس خانواده تعبیر میشوند و میتوان گفت ضمنی هستند. چرا که همه خانوادهها مقدس یا آغوش گرمی برای فرزندانشان ندارند. پس اگر تقدس به معنای پاک بودن است این اشتباه است وگرنه اگر به عنوان اصطلاحی برای حفاظت از خانواده به کار گرفته شود، این امری مرسوم و طبیعی است و استفاده میشود.
جامعه شناس
در جوامع مختلف هر موضوع تلخ و حزن انگیزی که در خانوادهها رخ میدهد یک بخش طعنه تمسخرآمیز یا حتی طنز تلخ هم با خود به دنبال دارد که این یک امر طبیعی در جامعه است. برای مثال مردم حتی پس از خروج از یک مراسم سوگواری با هم صحبت میکنند و در این ارتباطات ممکن است خاطراتی از گذشته فرد مرحوم به یاد آورند و لبخندی بر لبهایشان بنشیند، با اینکه در درون سوگوارند. این امر طبیعی است که انسان از شدت حزن برای آنکه تعادلی در درون ایجاد و برقرار کند یک مقدار بخش طنز و خنده را به زندگی بیفزاید. ما اگر به داستان خانواده خرمدین نگاه و آن قتل را بررسی کنیم، میبینیم موضوع بسیار سهمناک است به طوری که فرزندان و والدین نمیتوانستند به چشم همدیگر نگاه کنند. تصور اینکه پدر سلاخی کند و مادر تماشا کند، برای خانوادههای ایرانی بسیار دور از ذهن است لذا این مسأله باعث شده تا والدین و فرزندان برای اینکه بتوانند این فضای سنگین درون خانوادهها را تلطیف کنند، خنده و طنزی را از این ماجرا بیرون بکشند در جمع خود وارد کنند. این موضوع کمک کرده تا خانوادهها از آن بهت و تلخی که این خبر با خود به همراه داشت، کمی رهایی یابند. این پدیده طنز پس از حزن پدیده جدیدی نیست. انسان در کنار حزن نوعی تفریح هم دارد و خانوادهها برای تداوم همبستگی خود پس از شنیدن چنین داستانهای تلخ خانوادگی و همچنین نیاز به بقا باید دستاویزی مانند طنز داشته باشند. به نظر من افراد جامعه ما هم در مواجهه با این خبر با طنزهایی که ایجاد شده میخواهند آن تلخی ماجرا را هم برای خود و هم برای اعضای خانواده خود بکاهند. این است که افراد به طنز میافتند و طنز را دنبال میکنند چراکه بالاخره جایی در زندگی باید امید برای تداوم حیات خانوادهها در کنار یکدیگر وجود داشته باشد. از منظری دیگر اگر بر این باوریم خانواده نهادی مقدس است باید دید مقدس به چه معناست؟ اگر منظورمان از تقدس پاکی است باید در نظر داشته باشیم همه خانوادهها اینگونه نیستند. تقدس خانواده یک لفظ ضمنی است. با بررسی از بعد تاریخی اسطورهای خودمان از همان ابتدا تشکیل خانواده در داستان هابیل و قابیل هم درمییابیم که برادری برادر دیگر را کشت. پس میتوان گفت خانواده از منظر تقدس به معنی پاک نیست. به نظر من این اصطلاحی است که به شکل ضمنی به کار گرفته میشود برای حمایت از خانوادهها. برای مثال اصطلاحات همچون آغوش گرم خانواده یا مهر و محبت میان اعضای خانواده شاید به اشتباه به تقدس خانواده تعبیر میشوند و میتوان گفت ضمنی هستند. چرا که همه خانوادهها مقدس یا آغوش گرمی برای فرزندانشان ندارند. پس اگر تقدس به معنای پاک بودن است این اشتباه است وگرنه اگر به عنوان اصطلاحی برای حفاظت از خانواده به کار گرفته شود، این امری مرسوم و طبیعی است و استفاده میشود.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه