امیرالمؤمنین(ع)؛ امام انسانیت
ادامه از صفحه اول
امیرالمؤمنین در طول حکومت کوتاه 5 سالهاش نامه های زیادی به کارگزارانش نوشت و در این نامه ها بر رسیدگی به محرومان، ظلم نکردن، جدایی از اشرافیت و درهم نیامیختن با زورمندان و قدرتمندان و حیله گران تأکید داشت. به حکام میگفت: شما نباید از مردم فاصله بگیرید. شما نباید سر سفره های رنگین بنشینید. شما نباید از پاسخگویی به محرومان طفره بروید؛ بلکه باید غمخوار محرومان باشید. این حکومت و این پست و این مقام، بر شما یک طعمه نیست؛ وسیله ای است برای خدمت کردن و نه وسیله ای برای زراندوزی و مالاندوزی و قدرتطلبی و تجاوز به حقوق انسانها.
امیرالمؤمنین(ع) در زمانی که حکومت ظاهری نداشت، از نصیحت به کارگزاران و حاکمان وقت هیچ کوتاهی نمیکرد و در دفاع از نظم و انضباط ظاهری حکومت، کوتاه نیامد؛ حتی آنگاه که شورشیان میخواستند عثمان، خلیفه مسلمین را بکشند، فرزندان خود را برای دفاع از وی فرستاد و در مشورت دادن به خلیفه اول و دوم هم هیچ کوتاهی نکرد. اگرچه حکومت، حق او بود ولی اکنون که دیگران آن حکومت را گرفته بودند، با انتقامجویی و حرکتهای ایذایی و غیرمنطقی نظم جامعه اسلامی را بر هم نزد. امیرالمؤمنین(ع) امام عقلانیت، منطق و نظم بود. امیرالمؤمنین(ع) نظم جامعه را حفظ کرد و در نهایت هم که حکومت را بر اثر اصرار مردم پذیرفت، فرمود: «اگر خواست شما نبود، من افسار این شتر را بر گردنش میانداختم.»
امیرالمؤمنین(ع) یک لحظه از کار و تلاش در زندگی شخصی فروگذار نکرد حتی امروز پس از 1400 سال به مدینه که مشرف میشویم، منطقهای است به نام «آبار علی»؛ یعنی چاههایی که امیرالمؤمنین با دست مبارک خود کندهاند و ایجاد کار و اشتغال کردهاند. امیرالمؤمنین(ع) در ایجاد اشتغال، فعالیت و تلاش، یک لحظه از پا ننشستند.
امام علی(ع) «مرد میدان جهاد» بود و هر آنگاه که اسلام مورد حمله قرار میگرفت، در کنار رسول الله(ص) مانند یک سرباز فداکار تا سرحد جان از اسلام دفاع می کردند و در جبهه جهاد هم اخلاق و معنویت را فراموش نمیکردند. ایشان در جنگ با عمرو بن عبدود آنگاه که او به صورت امیرالمؤمنین آب دهان انداخت، از روی سینهاش بلند شدند تا کشتن او در آن لحظه، از روی خشم شخصی نباشد و دوباره به میدان برگشتند و در مصاف با او سرش را از تن جدا کردند.
در بازگشت از جنگ صفین نیز وقتی از امام علی(ع) درباره معارف الهی (قضا و قدر) سؤال کردند ایشان با آرامش به سؤال کننده پاسخ داد. سپس دیگران به امیرالمؤمنین گفتند: «این چه وقت پاسخ دادن بود؟»و ایشان فرمودند: «جنگ ما برای بیان حقیقت و معارف الهی است.» پس بهطور خلاصه می توانیم بگوییم که امام علی(ع)، امام انسانیت، عدالت، اخلاق، تلاش، نظم، فداکاری، جهاد و دفاع از اسلام بود.
امیرالمؤمنین در طول حکومت کوتاه 5 سالهاش نامه های زیادی به کارگزارانش نوشت و در این نامه ها بر رسیدگی به محرومان، ظلم نکردن، جدایی از اشرافیت و درهم نیامیختن با زورمندان و قدرتمندان و حیله گران تأکید داشت. به حکام میگفت: شما نباید از مردم فاصله بگیرید. شما نباید سر سفره های رنگین بنشینید. شما نباید از پاسخگویی به محرومان طفره بروید؛ بلکه باید غمخوار محرومان باشید. این حکومت و این پست و این مقام، بر شما یک طعمه نیست؛ وسیله ای است برای خدمت کردن و نه وسیله ای برای زراندوزی و مالاندوزی و قدرتطلبی و تجاوز به حقوق انسانها.
امیرالمؤمنین(ع) در زمانی که حکومت ظاهری نداشت، از نصیحت به کارگزاران و حاکمان وقت هیچ کوتاهی نمیکرد و در دفاع از نظم و انضباط ظاهری حکومت، کوتاه نیامد؛ حتی آنگاه که شورشیان میخواستند عثمان، خلیفه مسلمین را بکشند، فرزندان خود را برای دفاع از وی فرستاد و در مشورت دادن به خلیفه اول و دوم هم هیچ کوتاهی نکرد. اگرچه حکومت، حق او بود ولی اکنون که دیگران آن حکومت را گرفته بودند، با انتقامجویی و حرکتهای ایذایی و غیرمنطقی نظم جامعه اسلامی را بر هم نزد. امیرالمؤمنین(ع) امام عقلانیت، منطق و نظم بود. امیرالمؤمنین(ع) نظم جامعه را حفظ کرد و در نهایت هم که حکومت را بر اثر اصرار مردم پذیرفت، فرمود: «اگر خواست شما نبود، من افسار این شتر را بر گردنش میانداختم.»
امیرالمؤمنین(ع) یک لحظه از کار و تلاش در زندگی شخصی فروگذار نکرد حتی امروز پس از 1400 سال به مدینه که مشرف میشویم، منطقهای است به نام «آبار علی»؛ یعنی چاههایی که امیرالمؤمنین با دست مبارک خود کندهاند و ایجاد کار و اشتغال کردهاند. امیرالمؤمنین(ع) در ایجاد اشتغال، فعالیت و تلاش، یک لحظه از پا ننشستند.
امام علی(ع) «مرد میدان جهاد» بود و هر آنگاه که اسلام مورد حمله قرار میگرفت، در کنار رسول الله(ص) مانند یک سرباز فداکار تا سرحد جان از اسلام دفاع می کردند و در جبهه جهاد هم اخلاق و معنویت را فراموش نمیکردند. ایشان در جنگ با عمرو بن عبدود آنگاه که او به صورت امیرالمؤمنین آب دهان انداخت، از روی سینهاش بلند شدند تا کشتن او در آن لحظه، از روی خشم شخصی نباشد و دوباره به میدان برگشتند و در مصاف با او سرش را از تن جدا کردند.
در بازگشت از جنگ صفین نیز وقتی از امام علی(ع) درباره معارف الهی (قضا و قدر) سؤال کردند ایشان با آرامش به سؤال کننده پاسخ داد. سپس دیگران به امیرالمؤمنین گفتند: «این چه وقت پاسخ دادن بود؟»و ایشان فرمودند: «جنگ ما برای بیان حقیقت و معارف الهی است.» پس بهطور خلاصه می توانیم بگوییم که امام علی(ع)، امام انسانیت، عدالت، اخلاق، تلاش، نظم، فداکاری، جهاد و دفاع از اسلام بود.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه