عالم دیوانگی بر گستره نامعلوم دودو تا
منیر خلیلیان
طرحوارهدرمانگر
یک بطری کوچک آب، کنار تختهسنگی افتاده بود. در نداشت. کلاغی روی تختهسنگ نشست. به بطری نگاه کرد. گفت: «تو اینجا چه میکنی کوچولو؟ ندیدهام انسانی از این طرفها رد شود؟» بطری جواب داد: «باد مرا با خود به اینجا آورده.» کلاغ گفت: «آماده شو، تا با خود به شهر ببرمت.» بطری گفت: «تمایلی ندارم.» کلاغ گفت: «تو با آدمها، معنا پیدا میکنی.» بطری گفت: «آنها الان، نقش زباله را به من میدهند.» کلاغ با پوزخند گفت: «خب الان هم، نقش جالبتری نداری!» ناگاه باران گرفت. چند مورچه، به داخل بطری پناه بردند. کلاغ اما حسابی خیس شد.
بله، آدمها در این جهان، هر یک، نقشی برعهده دارند. اگر بخواهیم کمی راحتتر به زندگی نگاه کنیم، تمام عرصه این خاک، صحنه بازی است و ما هم بازیگرانش. یکی از راههای خلاصشدن از سردرگمیهای زندگی، این است که نقشی بپذیریم در این جهان و با تمام توان آن را به خوبی ایفا کنیم. کار بدی که نیست. هم فال است و هم تماشا! با پیدا کردن درست نقشمان، بسیاری از ناملایمات روانیمان مهار میشود. ایفای نقش، شاخهای از هنر است. هنر یکی از نیازهای مهم زندگی است. دقت کردهاید که هنر تئاتر، پس از چندهزار سال، کماکان، توسط همگان، جدی گرفته میشود؟ همه با احترام با آن مواجه میشوند و همچنان، نمایشهای بسیاری، با قدرت و اعتبار بالا، در سالنهای تئاتر سراسر جهان، به روی صحنه میروند؟ همین شیوع کرونا، به بسیاری از ما، نشان داد که هنر تئاتر، چقدر ضروری است. نفس بازیگرانش به نفس تماشاگر بند است و تأثیرش هم شگفتانگیز. در فرهنگ غنی خودمان هم، نمایش و تئاتر، با آیینهایمان درآمیخته و حضوری شورآفرین داشته است. همچون آیین سووشون و شبیهخوانی؛ سترگ و بهیادماندنی.
بر همین اساس است که تئاتردرمانی، یکی از تکنیکهای مهم در رواندرمانی به حساب میآید. مراجعان، معمولاً با آن، جواب میگیرند یا حداقل، تغییرات چشمگیری در خود احساس میکنند. میفهمند که دنیا را باید جور دیگری دید. روش حساب و کتابش را باید تغییر داد. بله! هنر تئاتر، به ما میآموزاند که زشتترین چیزها با هنر، تماشایی است. پیشنهاد میکنم، از همین امروز، امتحان کنید؛ یک نقش به خودتان بدهید. یا اگر نقشتان را انتخاب کردهاید، آن را جدیتر بگیرید. با تمام وجود اجرایش کنید. وقتی اجرایش کردید، بین آنچه در ذهنتان بود و آنچه نمایشاش دادید، دقت کنید و خواهید دید لحظه به لحظه اجرا، حرفهای ناگفته سالها زندگیتان بوده و تفاوت آنچه میگفتید و آنچه در این سالها انجام دادهاید، بسیار بوده است. نگران چشمها و قضاوت دیگران نباشید. قدیمیها بهجا گفتهاند که؛ دیوانگی هم عالمی دارد!
طرحوارهدرمانگر
یک بطری کوچک آب، کنار تختهسنگی افتاده بود. در نداشت. کلاغی روی تختهسنگ نشست. به بطری نگاه کرد. گفت: «تو اینجا چه میکنی کوچولو؟ ندیدهام انسانی از این طرفها رد شود؟» بطری جواب داد: «باد مرا با خود به اینجا آورده.» کلاغ گفت: «آماده شو، تا با خود به شهر ببرمت.» بطری گفت: «تمایلی ندارم.» کلاغ گفت: «تو با آدمها، معنا پیدا میکنی.» بطری گفت: «آنها الان، نقش زباله را به من میدهند.» کلاغ با پوزخند گفت: «خب الان هم، نقش جالبتری نداری!» ناگاه باران گرفت. چند مورچه، به داخل بطری پناه بردند. کلاغ اما حسابی خیس شد.
بله، آدمها در این جهان، هر یک، نقشی برعهده دارند. اگر بخواهیم کمی راحتتر به زندگی نگاه کنیم، تمام عرصه این خاک، صحنه بازی است و ما هم بازیگرانش. یکی از راههای خلاصشدن از سردرگمیهای زندگی، این است که نقشی بپذیریم در این جهان و با تمام توان آن را به خوبی ایفا کنیم. کار بدی که نیست. هم فال است و هم تماشا! با پیدا کردن درست نقشمان، بسیاری از ناملایمات روانیمان مهار میشود. ایفای نقش، شاخهای از هنر است. هنر یکی از نیازهای مهم زندگی است. دقت کردهاید که هنر تئاتر، پس از چندهزار سال، کماکان، توسط همگان، جدی گرفته میشود؟ همه با احترام با آن مواجه میشوند و همچنان، نمایشهای بسیاری، با قدرت و اعتبار بالا، در سالنهای تئاتر سراسر جهان، به روی صحنه میروند؟ همین شیوع کرونا، به بسیاری از ما، نشان داد که هنر تئاتر، چقدر ضروری است. نفس بازیگرانش به نفس تماشاگر بند است و تأثیرش هم شگفتانگیز. در فرهنگ غنی خودمان هم، نمایش و تئاتر، با آیینهایمان درآمیخته و حضوری شورآفرین داشته است. همچون آیین سووشون و شبیهخوانی؛ سترگ و بهیادماندنی.
بر همین اساس است که تئاتردرمانی، یکی از تکنیکهای مهم در رواندرمانی به حساب میآید. مراجعان، معمولاً با آن، جواب میگیرند یا حداقل، تغییرات چشمگیری در خود احساس میکنند. میفهمند که دنیا را باید جور دیگری دید. روش حساب و کتابش را باید تغییر داد. بله! هنر تئاتر، به ما میآموزاند که زشتترین چیزها با هنر، تماشایی است. پیشنهاد میکنم، از همین امروز، امتحان کنید؛ یک نقش به خودتان بدهید. یا اگر نقشتان را انتخاب کردهاید، آن را جدیتر بگیرید. با تمام وجود اجرایش کنید. وقتی اجرایش کردید، بین آنچه در ذهنتان بود و آنچه نمایشاش دادید، دقت کنید و خواهید دید لحظه به لحظه اجرا، حرفهای ناگفته سالها زندگیتان بوده و تفاوت آنچه میگفتید و آنچه در این سالها انجام دادهاید، بسیار بوده است. نگران چشمها و قضاوت دیگران نباشید. قدیمیها بهجا گفتهاند که؛ دیوانگی هم عالمی دارد!
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه