تقابل امریکا و چین در سال 2034، از رمان تا واقعیت
توماس فریدمن تحلیلگر روابط خارجی
مترجم: زهره صفاری
اگر به دنبال کتابی خواندنــــــــی بـــــرای تعطیـــلات تابستان هستید، من به شما رمـــــــــــــان «2034» نوشــــــــــــته «جیمز اســـــتاوریدیس»، دریاسالار بازنشسته و «الیوت آکرمن»، افسر سابق نیروی دریایی و اطلاعات را پیشنهاد میکنم. موضوع این کتاب درباره چگونگی تقابل چین و امریکا در سال 2034 است که با نبرد دریایی در نزدیکی تایوان آغاز میشود.
البته هدف من از طرح این موضوع این نیست که همان طور که در کتاب آمده، بگویم چین و امریکا با بمبهای هستهای، چندین شهر را در قلمروی یکدیگر نابود کرده و در نهایت، این جنگ هند بیطرف را قدرت جهانی مطلق خواهد کرد. این فقط یک رمان است!
اما با وجود این آنچه باعث شد کمی خودم را ببازم، این بود که وقتی روزنامه را ورق زدم متوجه شدم بیشتر وقایعی که در این کتاب برای 13 سال پیش رو پیشبینی شده بود را در تیترهای روز دیدم؛ قرارداد همکاری چین و ایران، صفآرایی ولادیمیر پوتین در مرزهای اوکراین و هشدار جدی درباره دخالت احتمالی امریکا و تبعات آن برای واشنگتن، گمانهزنیها درباره پرواز جنگندههای فوق پیشرفته چین در تایوان و هشدار مقامات سیاست خارجی چین به امریکا درباره اینکه «واشنگتن در حدی نیست که با پکن از موضع قدرت صحبت کند.»
اما چرا این بحثها در این برهه مطرح شده است؟ نظام سیاسی ناتوان و آتش جنگ فرهنگی داخلی امریکا که شبکههای مجازی نیز به آن دامن میزنند، قدرت اتحاد امریکاییها را کاهش داده و واشنگتن را از جایگاه سازنده و مستحکم مانند آنچه پس از جنگ جهانی دوم بود، دور میکند. از طرفی تصمیم نابخردانه لشکرکشی ناتو به روسیه بعد از سقوط اتحاد جماهیر شوروی، روسیه پساکمونیسم را به جای یک شریک بالقوه به دشمن امریکا بدل کرد. در حالی که اگر هیچ منازعه تجاری یا مرزی با روسیه نبود و این کشور به جای چین و ایران همپیمان ما بود، هرگز مقابل ما قرار نمیگرفت. در کنار اینها شکست امریکا در عراق و افغانستان، بحران اقتصادی سال 2008 و پاندمی فعلی همه و همه اعتماد امریکا به خودش و اعتبار جهانی آن را نیز تضعیف کرده است.
به عقیده من در شرایط فعلی، شاید بتوان تهدید روسیه و همپیمانانش غیر از چین را با هزینههای قابل توجه دفع کرد اما موضوع چین فرق میکند. چین فعلی یک رقیب واقعی در حوزه نظامی، فناوری و اقتصاد است با این حال تنها ضعف آنها طراحی و تولید پیشرفتهترین ریزپردازندهها و چیپهای حافظه است که اساس هوش مصنوعی به شمار میرود.
تلاشهای بزرگ چینیها برای احیای این بخش تاکنون به بنبست خورده است. اما شرکت صنایع نیمه رسانای تایوان (TSMC)، بزرگترین و پیچیدهترین سازنده چیپهای پیشرفته، تنها چند مایل از سایتهای چینی فاصله دارد. این شرکت در کنار سامسونگ و اینتل، یکی از سه تولید کننده بزرگ این چیپهای نیمه رسانای پیشرفته و البته بزرگترین آنها است.
نکته مهم این است که هر 5 کمپانی این شرکت در امریکا قرار دارند و چین در این زمینه فاقد نیروی کارشناس است. در این شرایط مقامات امریکایی، با اعمال محدودیتهایی در زمینه ساخت این چیپها برای کارخانههای چینی به نوعی مانع از پیشروی چین شده اند. دو هفته پیش هم این تحریمها بار دیگر تمدید شد. اما چینیها در مقابل تحقیقات در حوزه فیزیک، نانوتکنولوژی و... را افزایش دادهاند تا بتوانند به نسل بعدی این چیپها دسترسی یابند گرچه به هرحال این دستاورد 10 سال یا بیشتر زمان خواهد برد.
بنابراین امروز چین، به دلایلی فراتر از مسائل ایدئولوژیک خواستار تسلط بر تایوان است. آنها میخواهند TSMC به دلایل استراتژیک در اختیار صنعت نظامی آنها باشد. البته به همان اندازه نیز استراتژیستهای امریکایی که برای حفظ دموکراسی تایوان تلاش میکنند مطمئن هستند که این کارخانه هرگز در اختیار استراتژی چین قرار نمیگیرد (با توجه به افزایش شعب این شرکت در امریکا) چراکه در دنیای دیجیتال، کسی که بهترین تولیدکننده چیپها را در اختیار دارد، بر بسیاری مسائل مسلط خواهد بود.
اما رمان «2034» را بخوانید. در این رمان، چین با پیشرفت در فضای سایبری، کلاهبرداریهای ماهوارهای و سرقت تجهیزات، قدرت فناوری را به دست میگیرد. در همین زمان ناوگان پسفیک امریکا را مورد یک حمله غافلگیرانه موفق قرار میدهد و نخستین دستاوردش از این حمله، سلطه بر تایوان است. با این حال بهتر است به خودمان اطمینان دهیم که همه اینها فقط داستان است!
منبع: NewYorkTimes
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه