نقدی بر مجموعه شعر «روزهای بیتقویم» سروده «مجید افشاری»
روزهای خوش شعر
حمیدرضا شکارسری
شاعر و منتقد
هنر در واقع نمایش معناست نه ارائه معنا. از این منظر هر اثر هنری معنا را به تأخیر میاندازد چرا که پیش از و چه بسا بیش از معنا به فرم ارائه آن توجه میکند. آیا از این نظر نمیتوان هر اثر هنری را کم و بیش فرمالیستی نامید؟ آیا هر اثر هنری صرفاً به این دلیل که معنا را به تأخیر انداخته و به نمایش آن بسنده کرده است، هنری نیست؟ طبعاً فاصله معنا و نمایش معنا بر طیفی از زیاد تا کم قرار میگیرد و اصطلاحاً اثری را که این فاصله در آن بیشتر باشد فرمالتر میدانیم و برعکس. زیادی و کمی این فاصله هم طبعاً مقولهای نسبی و فاقد دقتی علمی است اما در این نوشتار نیازی به دقت بیش از حد بر این مسأله وجود ندارد. همین قدر کافی است که بدانیم تأخیر معنا در اثر فرمالتر تا مرحله معناگریزی و حتی معناستیزی و در سوی دیگر این طیف، اثر تا مرحله آیینگی و حتی شعارگونگی پیش میرود. طبعاً تعادل در گرانیگاه این طیف آرمان هنرمند محسوب میشود.
شعرهای «روزهای بیتقویم» لبریز از معناست اما «مجید افشاری» هرگز تسلیم آن نمیشود. معنای سرودههای «افشاری» در پی ترسیم مفاهیم بنیادینی چون مرگ و زندگی و عشق و تنهایی انسان معاصر هستند. مفاهیمی خطرناک که متن را به سمت وضوح و صراحت و ذهنیگرایی سوق میدهند. فرمی که او برای گریز از این خطر برگزیده فرم تقابلسازی معانی با تصاویر یا همان تکنیک اسلوب معادله است. فرمی که شعر را به متنی دو تکهای تبدیل میکند و مخاطب خود موظف است تا قرار گرفتن آن تکهها را در کنار یکدیگر تفسیر و تحلیل کند.
مگر عشق/ مدار حلزونی است!؟/ هرچه دورت میگردم/ دورتر میشوم
این شیوه نگارنده را به یاد شیوه بیانی در اشعار سبک هندی میاندازد. شیوهای که در آن، امر محسوس و نامحسوس در مجاورت هم قرار میگیرند و یکی، دیگری را توجیه، تفسیر، اثبات یا القا میکند. به این ترتیب در این شیوه هم عقل اقناع میگردد و هم ذوق ارضا میگردد. البته در هنر و شعر مدرن حتیالامکان طرف نامحسوس حذف میگردد و متن به ارائه تصویر محسوس و عینی بسنده میکند. از این منظر شیوه بیان در بسیاری از اشعار «روزهای بیتقویم» به سنت ادب فارسی نزدیکی معناداری نشان میدهد.
عمیق/ یا فروتن در اوج؟/ تشنگان کور/ ابر میخواهند نه چاه
این فرم در شعرهای «افشاری» بومی و فراگیر شده است آن قدر که متنهای بلند و کوتاه از آن تبعیت میکنند. ایجاز و فشردگی معنا و تصویر در دو تا چهار سطر شعر را به بیتی یا دوبیتی نو بدل میکند و به خاطر مدت زمان ناچیز رویارویی با اثر و نقطه محدود برخورد شعر با مخاطب، تأثیر آن به مراتب افزایش مییابد.
شباهت، بیگانگی را پنهان میکند
شهاب سنگی کوچک در سنگهای رودخانهام
در «روزهای بیتقویم» میتوان بهترین نمونه کوتاهسرایی در این روزگار را به خواندن نشست. کوتاه سرودههایی که علاوه بر بهرهمندی از فرم دوگانه، با بکارگیری عناصری ملموس و روزمره، اشیا را از کسالت و خمودگی معناشناختی دور میکند و به آنها وجهی نمادین یا استعاری و در هرصورت ناشناس و غریبه میبخشد. زدودن غبار از روی پدیدههای آشنا مخاطب را به بازنگری زندگی و مرگ فرامیخواند. انگار برای نخستین بار است که به تماشای جهان نشسته است. امری که مهمترین غایت آشناییزدایی در زبان محسوب میشود.
بعد از سالها پرواز/ به خودش آمد/ مجسمه پرندهای گوشه انباری بود
آیا کاراکتر اصلی این شعر مجسمه پرنده است؟ آری و نه! آری و در این موقعیت، صورت خیالین شعر صنعت تشخیص است و خیر که در این صورت کاراکتر اصلی شعر انسانی است که در حال تماشای مجسمه است و مشغول فرافکنی خویش است و در این موقعیت، متن ماهیتی استعاری مییابد. تردیدی شاعرانه که در بعضی از شعرهای مجموعه به اوج میرسد و مخاطب را همچون کارگردانی مستقل در خوانش و تأویل صحنه مخیر میگذارد:
ببر باردار/ دور شدن بره آهو را نگاه میکند/ شکارچی/ ماشه را میچکاند
شکارچی کدام را میزند، ببر را یا آهو را؟! هر کدام که «مجید افشاری» بگوید یا من بگویم یا اصلاً شما بفرمایید!
تردید، با به کاراندازی تصویرخوانی و سپیدخوانی مخاطب، متن را عمیق و لایهدار میسازد و حتی سادهترین سوژهها را از پتانسیل خوانش و تأویل بهرهمند مینماید. خصیصهای که در شعرهای «افشاری» عمومی است.
دست خالی جنگیدیم/ جنگ طولانی شد/ دستهایمان تمام شد
شعر «افشاری» با خصایصی که ذکر شد و نیز با روایتمداری و تکیه بر پیرنگهای روایی، طیف مخاطبان خود را افزایش میدهد و در نگاه اول آسانخوان است. زبان و بیانی نزدیک به دکلماسیون طبیعی، ساختار معنایی خطی، فرمی متکی بر تقابلهایی ملموس و بالاخره حرکتی مدام از ذهنیتهای غیرشاعرانه به عینیاتی شاعرانه این آسانخوانی را موجهتر میکند اما این سادهنویسی هرگز از عمق مضامین نکاسته است و از ظرفیت خوانش متن کم نکرده است.
غوغای میهمانها / برای فوت کردن شمع تولدم بود/ یا / شلیک گلوله به شقیقهام؟!
«روزهای بیتقویم» پر است از روزهایی خوش برای شعر این روزگار...
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه