دلم به همین فراغتهای نیمبندمان خوش است
هرچه تعطیلتر، بهتر
محسن آزموده
روزنامهنگار
جماعت قابل توجهی، وقتی تقویم سال جدید را دست میگیرند، اولین کارشان مرور تعطیلی هاست، این که سیزده بدر چه روزی افتاده، تعطیلات خرداد وسط هفته است یا آخر هفته، نیمه شعبان کی است و... امان از وقتی که یکی از این تعطیلیها جمعه و یا حتی پنجشنبه باشد. آه از نهاد آدم در میآید. بهترین حالت چهارشنبه یا یکشنبه یا حتی شنبه است، «بین التعطیلین» مصداق پیدا میکند و اگر دولت یا کارفرما هم مرام به خرج نداد و تعطیل نکرد، میتوان مرخصی گرفت یا یک جوری زیر سبیلی رد کرد. این نحوه مواجهه عموم کارمندان و حقوق بگیران و دانشآموزان و دانشجویان با تقویم است. اما همین آدمهای از زیر کار دررو، در جمعهای رسمی، شق و رق مینشینند و باد در گلو میاندازند و از فراوانی روزهای تعطیل در ایران شکایت میکنند و از ضرورت و لزوم کم کردن آنها. ایشان یکی از علل اصلی توسعه نیافتگی کشور را همین زیادی تعطیلات میدانند و میگویند: «آقا جان، مملکت کلاً تعطیله! شما یه نگاهی به تقویم بندازید! معلومه هیشکی کار نمیکنه!»
اما حقیقت امر - چنان که صاحبنظری میگفت- این است که اولاً تعطیلیها در ایران آن قدر هم که اغراق میکنند، زیاد نیست، ثانیاً کمی و زیادی آن ربط چندانی به اقتصاد و توسعه و پیشرفت و فلان و بیسار ندارد. آنها که واقعاً کار داشته باشند و کارشان حیاتی باشد، نه فقط به تقویم کار ندارند، بلکه جمعهها هم سر کار میروند و حتی اگر از آسمان سنگ هم ببارد، کار و بارشان را تعطیل نمیکنند. میماند خیل عظیم یقه سفیدها و حقوق بگیران و کارمندها و دانشجویان و دانشآموزان، که از قضا کرونا نشان داده، هر چه کمتر سر کار بروند، هزینهها و مشکلات مربوط به ایاب و ذهاب و ترافیک و آب و برق و گاز و... کمتر میشود.
از ایرانیهایی که به هوای فراغت بیشتر به ینگه دنیا و سایر ممالک راقیه مهاجرت کردهاند و در ممالک اجنبی، به کار و بار مشغول اند، بسیار شنیدهام که با حرص و طعنه میگویند: «شما که در ایران کار نمیکنید، روی نفت خوابیده اید و مدام مشغول عشق و حال هستید، همه ش تعطیل، بیایید اینجا تا بفهمید که یک من ماست، چقدر کره دارد»! کور خوانده اند! برای چه مملکت گل و بلبل خودمان را رها کنیم و بارکش دیگران شویم؟ بگذار آنها بیست و پنج ساعت از بیست و چهار ساعت روز را بدوند و کار کنند. کجا را گرفته اند؟ کجا را میخواهند بگیرند؟ درست است، آنها خیلی چیزها دارند که ما نداریم، اما حالا که همین فراغت نیم بند هست، چرا الکی خودمان را به دردسر بیندازیم. برای من بهترین حالت این است که روز اول نوروز، یکشنبه یا دوشنبه باشد و سیزده بدر هم مثلاً سهشنبه یا چهارشنبه، تا به جای دو هفته، دستکم سه هفته تعطیل باشیم و عشق و حال کنیم، حتی با جیب خالی! حیف که به لحاظ تقویمی امکان ندارد! اما وصف العیش که ایرادی ندارد، دارد؟ چه خوب گفته حافظ که دو یار زیرک و از باده کهن دو منی/ فراغتی و کتابی و گوشه چمنی// من این مقام به دنیا و آخرت ندهم/ اگر چه در پی افتند هر دم انجمنی. باقی فسانه است.
روزنامهنگار
جماعت قابل توجهی، وقتی تقویم سال جدید را دست میگیرند، اولین کارشان مرور تعطیلی هاست، این که سیزده بدر چه روزی افتاده، تعطیلات خرداد وسط هفته است یا آخر هفته، نیمه شعبان کی است و... امان از وقتی که یکی از این تعطیلیها جمعه و یا حتی پنجشنبه باشد. آه از نهاد آدم در میآید. بهترین حالت چهارشنبه یا یکشنبه یا حتی شنبه است، «بین التعطیلین» مصداق پیدا میکند و اگر دولت یا کارفرما هم مرام به خرج نداد و تعطیل نکرد، میتوان مرخصی گرفت یا یک جوری زیر سبیلی رد کرد. این نحوه مواجهه عموم کارمندان و حقوق بگیران و دانشآموزان و دانشجویان با تقویم است. اما همین آدمهای از زیر کار دررو، در جمعهای رسمی، شق و رق مینشینند و باد در گلو میاندازند و از فراوانی روزهای تعطیل در ایران شکایت میکنند و از ضرورت و لزوم کم کردن آنها. ایشان یکی از علل اصلی توسعه نیافتگی کشور را همین زیادی تعطیلات میدانند و میگویند: «آقا جان، مملکت کلاً تعطیله! شما یه نگاهی به تقویم بندازید! معلومه هیشکی کار نمیکنه!»
اما حقیقت امر - چنان که صاحبنظری میگفت- این است که اولاً تعطیلیها در ایران آن قدر هم که اغراق میکنند، زیاد نیست، ثانیاً کمی و زیادی آن ربط چندانی به اقتصاد و توسعه و پیشرفت و فلان و بیسار ندارد. آنها که واقعاً کار داشته باشند و کارشان حیاتی باشد، نه فقط به تقویم کار ندارند، بلکه جمعهها هم سر کار میروند و حتی اگر از آسمان سنگ هم ببارد، کار و بارشان را تعطیل نمیکنند. میماند خیل عظیم یقه سفیدها و حقوق بگیران و کارمندها و دانشجویان و دانشآموزان، که از قضا کرونا نشان داده، هر چه کمتر سر کار بروند، هزینهها و مشکلات مربوط به ایاب و ذهاب و ترافیک و آب و برق و گاز و... کمتر میشود.
از ایرانیهایی که به هوای فراغت بیشتر به ینگه دنیا و سایر ممالک راقیه مهاجرت کردهاند و در ممالک اجنبی، به کار و بار مشغول اند، بسیار شنیدهام که با حرص و طعنه میگویند: «شما که در ایران کار نمیکنید، روی نفت خوابیده اید و مدام مشغول عشق و حال هستید، همه ش تعطیل، بیایید اینجا تا بفهمید که یک من ماست، چقدر کره دارد»! کور خوانده اند! برای چه مملکت گل و بلبل خودمان را رها کنیم و بارکش دیگران شویم؟ بگذار آنها بیست و پنج ساعت از بیست و چهار ساعت روز را بدوند و کار کنند. کجا را گرفته اند؟ کجا را میخواهند بگیرند؟ درست است، آنها خیلی چیزها دارند که ما نداریم، اما حالا که همین فراغت نیم بند هست، چرا الکی خودمان را به دردسر بیندازیم. برای من بهترین حالت این است که روز اول نوروز، یکشنبه یا دوشنبه باشد و سیزده بدر هم مثلاً سهشنبه یا چهارشنبه، تا به جای دو هفته، دستکم سه هفته تعطیل باشیم و عشق و حال کنیم، حتی با جیب خالی! حیف که به لحاظ تقویمی امکان ندارد! اما وصف العیش که ایرادی ندارد، دارد؟ چه خوب گفته حافظ که دو یار زیرک و از باده کهن دو منی/ فراغتی و کتابی و گوشه چمنی// من این مقام به دنیا و آخرت ندهم/ اگر چه در پی افتند هر دم انجمنی. باقی فسانه است.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه