حواستان به تغییر جهتهای تکنولوژی باشد
کار یا فراغت؟ هر دو و هیچکدام
محمد ملاعباسی
جامعهشناس و مدرس دانشگاه
باید گفت تکنولوژیهای ارتباطی امروز نشاندهنده نوعی تغییرجهت اساسی بودند، چرا که هدفشان پرکردن ساعتهای فراغت بود و البته از پارسال، با حفظِ سمت، دنیای کار را هم فتح کردند. نتیجه شده است اینکه به طرزی مرگبار، کار و فراغت در هم فرو رفتهاند. در اوج جلسات کاری، «کَندی کراش» میزنیم و در اوج بازی، پیامهای کاری میفرستیم.
یادم است زمستان سال پیش، یکی از دوستانم که در آلمان فلسفه میخواند، برای تعطیلات کریسمس برگشته بود ایران و آمده بود دفتر ما. من تازه تدریسم را در دانشگاه شروع کرده بودم و برای همین، مدام درباره استادهای دانشگاهشان سؤال میپرسیدم. جدا از همه چیزهای دیگر، یک حرفش واقعاً آتشم زد. اینکه گفت اکثر استادهایشان با تیشرت و شلوار جین یا اصلاً شلوارک میآیند سر کلاس: «فقط یک استاد فسیلی داریم که کت و شلوار میپوشد و همه به این کارش میخندند». من از پوشیدن لباسهای رسمی گریزانم و به نظرم کت و شلوار نه نوعی پوشش که رسماً یکجور نفرین است و وقتهایی که برای دانشگاه کت و شلوار میپوشم دائم احساس میکنم دارم خفه میشوم. عجیب اینکه بعد از این صحبتها شاید فقط دو سه هفته مجبور شدم با کت و شلوار بروم سر کلاس و بعد از آن با شروع پاندمی در کشورمان، کلاسها اول تعطیل و بعد هم آنلاین شد. حالا ماههاست که من از استادهای دوستم هم جلو افتادهام و با پیژامه میروم سر کلاس، البته وقتی به این فکر میکنم که دانشجوهایم در چه وضعی سر کلاس حاضر میشوند، هنوز کمی حسرت ته دلم میماند،اما بههرحال، میخواهم بگویم که به لطف تکنولوژیهایی که به ما اجازه برگزاری کلاسهای مجازی را دادهاند، استادها و دانشجوها، فراغت نسبی بسیار بیشتری پیدا کردهاند.
در این یک سال، شیوه استفاده ما از وسایل تکنولوژیک روزمره -همین موبایلها و تبلتها و لپتاپهایمان را میگویم- تغییر عظیمی کرده است؛ پیش از کرونا، برای اکثر ما، این وسایل بیش از آنکه با «کار» پیوند داشته باشند، با «فراغت» مرتبط بودهاند. درست است، با موبایل زنگ هم میزدیم، ولی در مقابلِ ساعتهایی که توی اینستاگرام و توئیتر و تلگرام ول میچرخیدیم، آن چند دقیقه چیزی به حساب نمیآمد. واژه بازی در کلمههایی مثل «موبایلبازی» یا «تبلتبازی» برایمان کاملاً طبیعی و بدیهی بهنظر میرسید و خلاصه، اینها چیزهایی بودند که بعد از ساعتهای کار یا درس، اوقات فراغتمان را پر میکردند (و با وجود همه انتقادات، من فکر میکنم ساعتهای فراغت با گوشی هوشمند خیلی بیشتر خوش میگذرد تا با هر چیز دیگر). اما حالا، گوشیها شدهاند ابزار «کار».
از زمان انقلاب صنعتی به این سو، تکنولوژی اساساً چیزی مرتبط با کار قلمداد میشد و مکان اصلی به میدانآمدن آنهم کارخانه بود. آدمها در ساعتهای کار، مثلِ چارلیچاپلین در فیلم «عصر جدید»، با ماشینها سروکله میزدند و بعد از کار تکنولوژی را کنار میگذاشتند و به حیات انسانیشان میرسیدند. از این جهت، باید گفت تکنولوژیهای ارتباطی امروز نشاندهنده نوعی تغییرجهت اساسی بودند، چرا که هدفشان پرکردن ساعتهای فراغت بود و البته از پارسال، با حفظ سمت، دنیای کار را هم فتح کردند؛ نتیجه شده است اینکه بهطرزی مرگبار، کار و فراغت در هم فرو رفتهاند. در اوج جلسات کاری، «کندی کراش» میزنیم و در اوج بازی، پیامهای کاری میفرستیم. این اغتشاش خیلی چیزها را تغییر خواهد داد و درباره آن باید فراوان حرف زد، اما برای شروع، خوب است بپرسیم چنین شرایطی به نفع کیست؟ به نفع ما؟ کارفرماها؟ شرکتهای تکنولوژیک؟ به نفع کار؟ یا فراغت؟
چند روز پیش کتابی از اقتصاددان برجسته بریتانیایی، آنتونی اتکینسون میخواندم که از برجستهترین پژوهشگران فقر و نابرابری در جهان بود و سال 2017 از دنیا رفت؛ در کتاب پیشنهادهایی داده بود برای اینکه چطور میتوان فقر و نابرابری را کاهش داد. اولین آنها برایم بسیار جالب بود: حواستان به تغییر جهتهای تکنولوژی باشد.
جامعهشناس و مدرس دانشگاه
باید گفت تکنولوژیهای ارتباطی امروز نشاندهنده نوعی تغییرجهت اساسی بودند، چرا که هدفشان پرکردن ساعتهای فراغت بود و البته از پارسال، با حفظِ سمت، دنیای کار را هم فتح کردند. نتیجه شده است اینکه به طرزی مرگبار، کار و فراغت در هم فرو رفتهاند. در اوج جلسات کاری، «کَندی کراش» میزنیم و در اوج بازی، پیامهای کاری میفرستیم.
یادم است زمستان سال پیش، یکی از دوستانم که در آلمان فلسفه میخواند، برای تعطیلات کریسمس برگشته بود ایران و آمده بود دفتر ما. من تازه تدریسم را در دانشگاه شروع کرده بودم و برای همین، مدام درباره استادهای دانشگاهشان سؤال میپرسیدم. جدا از همه چیزهای دیگر، یک حرفش واقعاً آتشم زد. اینکه گفت اکثر استادهایشان با تیشرت و شلوار جین یا اصلاً شلوارک میآیند سر کلاس: «فقط یک استاد فسیلی داریم که کت و شلوار میپوشد و همه به این کارش میخندند». من از پوشیدن لباسهای رسمی گریزانم و به نظرم کت و شلوار نه نوعی پوشش که رسماً یکجور نفرین است و وقتهایی که برای دانشگاه کت و شلوار میپوشم دائم احساس میکنم دارم خفه میشوم. عجیب اینکه بعد از این صحبتها شاید فقط دو سه هفته مجبور شدم با کت و شلوار بروم سر کلاس و بعد از آن با شروع پاندمی در کشورمان، کلاسها اول تعطیل و بعد هم آنلاین شد. حالا ماههاست که من از استادهای دوستم هم جلو افتادهام و با پیژامه میروم سر کلاس، البته وقتی به این فکر میکنم که دانشجوهایم در چه وضعی سر کلاس حاضر میشوند، هنوز کمی حسرت ته دلم میماند،اما بههرحال، میخواهم بگویم که به لطف تکنولوژیهایی که به ما اجازه برگزاری کلاسهای مجازی را دادهاند، استادها و دانشجوها، فراغت نسبی بسیار بیشتری پیدا کردهاند.
در این یک سال، شیوه استفاده ما از وسایل تکنولوژیک روزمره -همین موبایلها و تبلتها و لپتاپهایمان را میگویم- تغییر عظیمی کرده است؛ پیش از کرونا، برای اکثر ما، این وسایل بیش از آنکه با «کار» پیوند داشته باشند، با «فراغت» مرتبط بودهاند. درست است، با موبایل زنگ هم میزدیم، ولی در مقابلِ ساعتهایی که توی اینستاگرام و توئیتر و تلگرام ول میچرخیدیم، آن چند دقیقه چیزی به حساب نمیآمد. واژه بازی در کلمههایی مثل «موبایلبازی» یا «تبلتبازی» برایمان کاملاً طبیعی و بدیهی بهنظر میرسید و خلاصه، اینها چیزهایی بودند که بعد از ساعتهای کار یا درس، اوقات فراغتمان را پر میکردند (و با وجود همه انتقادات، من فکر میکنم ساعتهای فراغت با گوشی هوشمند خیلی بیشتر خوش میگذرد تا با هر چیز دیگر). اما حالا، گوشیها شدهاند ابزار «کار».
از زمان انقلاب صنعتی به این سو، تکنولوژی اساساً چیزی مرتبط با کار قلمداد میشد و مکان اصلی به میدانآمدن آنهم کارخانه بود. آدمها در ساعتهای کار، مثلِ چارلیچاپلین در فیلم «عصر جدید»، با ماشینها سروکله میزدند و بعد از کار تکنولوژی را کنار میگذاشتند و به حیات انسانیشان میرسیدند. از این جهت، باید گفت تکنولوژیهای ارتباطی امروز نشاندهنده نوعی تغییرجهت اساسی بودند، چرا که هدفشان پرکردن ساعتهای فراغت بود و البته از پارسال، با حفظ سمت، دنیای کار را هم فتح کردند؛ نتیجه شده است اینکه بهطرزی مرگبار، کار و فراغت در هم فرو رفتهاند. در اوج جلسات کاری، «کندی کراش» میزنیم و در اوج بازی، پیامهای کاری میفرستیم. این اغتشاش خیلی چیزها را تغییر خواهد داد و درباره آن باید فراوان حرف زد، اما برای شروع، خوب است بپرسیم چنین شرایطی به نفع کیست؟ به نفع ما؟ کارفرماها؟ شرکتهای تکنولوژیک؟ به نفع کار؟ یا فراغت؟
چند روز پیش کتابی از اقتصاددان برجسته بریتانیایی، آنتونی اتکینسون میخواندم که از برجستهترین پژوهشگران فقر و نابرابری در جهان بود و سال 2017 از دنیا رفت؛ در کتاب پیشنهادهایی داده بود برای اینکه چطور میتوان فقر و نابرابری را کاهش داد. اولین آنها برایم بسیار جالب بود: حواستان به تغییر جهتهای تکنولوژی باشد.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه