خاطرات 453 روز حضور در کاخ سفید
اتاقی که در آنجا اتفاق افتاد
جان بولتون / مشاورامنیت ملی سابق ترامپ / مترجمان: مسعود میرزایی و بهجت عباسی
درجا زدن ترامپ در ونزوئلا
تلاش کردم نگرانی ترامپ را برطرف کنم، توضیح دادم که ارتش هنوز در پادگانهای خود مستقر است که این خود بسیار اهمیت دارد و مقامهای ارشد نظامی از دو روز پیش در حال مذاکره با مخالفان درباره امتیازاتی هستند که درصورت ملحق شدن به آنها بازنشستگی کسب خواهند کرد. اوضاع همچنان رو به پیشرفت بود و با گذشت زمان احتمال بیشتری وجود داشت که ارتش متلاشی شود و این چیزی بود که ما واقعاً به آن نیاز داشتیم. فکر نمیکنم ترامپ را با این سخنان راضی کرده بودم اما دستکم او ساکت شد. فقط خدا میداند که او با چه کسی صحبت کرده بود، شاید هم فقط دچار افسردگی آنی شده بود زیرا هنوز چیزی معلوم نبود و او تا این اندازه نگران بود. من درباره یک موضوع مطمئن بودم: هر گونه نشانه تردید امریکا در تصمیم گیری، به نابودی همه تلاشها منجر میشد. شک داشتم که ترامپ هم این موضوع را میداند یا نه، اما از این که سیاست ما فقط ظرف حدود 30 ساعت پس از طراحی میرفت که تغییر کند؛ حیرت زده بودم. واقعاً باور کردنی نبود. صبح روز بعد به پمپئو زنگ زدم تا به او بگویم ترامپ چگونه درباره موضوع ونزوئلا در جا زده است و میخواستم مطمئن شوم که پمپئو از مشی او پیروی نمیکند. خوشبختانه واکنش پمپئو کاملاً برعکس بود. او گفت باید همه تلاش خود را به کار بندیم تا مادورو را برکنار کنیم. در حالی که انگیزه جدیدی در من ایجاد شده بود از کلیور کرون رئیس بخش نیمکره غربی شورای امنیت ملی خواستم با افراد گوایدو در ارتباط باشد تا مطمئن شود آنها مکاتبات لازم را با صندوق بینالمللی پول، بانک تسویه حسابهای بینالمللی و نهادهای مشابه انجام میدهند و رسماً خود را بهعنوان دولت قانونی و مشروع ونزوئلا به این نهادها معرفی میکنند و این کار هر چه زودتر انجام میشد بهتر بود. پمپئو به راه حلی برای حفظ جان پرسنل سفارت امریکا در کاراکاس فکر میکرد که در عین حال به ما اجازه دهد مأموریت خود را در سطح پایین تری در ونزوئلا ادامه دهیم. به او توضیح دادم که اغلب اوقات وزارت خارجه بهگونهای درگیر مسائل ایمنی و حفاظتی میشود که از سیاستهای اصلی عقب نشینی میکند و در عین حال با طرح استدلالهایی در مورد ضرورت حفظ جان پرسنل، عقب نشینیها و امتیاز دادنهای خود را توجیه میکند. مطمئناً بحث من این نبود که تهدیدها علیه شهروندانمان را نادیده بگیریم اما باور من این بود که بهتر است به جای سازش با دولتهایی مانند مادورو آنها را سرنگون کنیم. بعد از ساعت 9 شب به ترامپ زنگ زدم و متوجه شدم نسبت به شب قبل از نظر روحی در شرایط بهتر ی قرار دارد. او همچنان فکر میکرد که مخالفان ونزوئلا «زمین خورده اند» و باز هم به تصویری از پادرینو و «همه ژنرالهای خوش چهره» که در کنفرانس اعلام حمایت از مادورو شرکت کرده بودند، اشاره کرد. به او گفتم، فشار واقعی بزودی آغاز میشود زیرا ما تحریمهای نفتی را علیه ونزوئلا اعمال کردهایم که این امر مقادیر هنگفتی از درآمدهای آن کشور را کاهش میدهد. ترامپ گفت: «آن را انجام دهید.» این جمله در واقع همان اشاره واضحی بود که من نیاز داشتم تا اگر خزانهداری باز هم مقاومت و مخالفت کرد، از رویشان رد شوم. ترامپ درباره پرسنل دیپلماتیک ما در کاراکاس گفت که میخواهد همه آنها از ونزوئلا خارج شوند. او نگران واکنشهای بدی بود که در صورت بروز هر گونه اشتباهی، متوجه او میشد.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه