مروری بر آثار محمد چرمشیر به بهانه نمایش «سگدو» به‌کارگردانی عباس غفاری

برگ برنده یا رو در رویی با کارگردانان چالشگر




رضا آشفته
منتقد
محمد چرمشیر یکی از پرکارترین  نمایشنامه نویسان ایرانی است که در چهار دهه اخیر بسیاری از آثارش هم در جشنواره تئاتر فجر اجرا شده و هم در اجرای همگانی به چشم آمده‌اند. او امسال نیز با نمایش «سگدو» کار عباس غفاری در سی‌ونهمین جشنواره تئاتر فجر حضور دارد.
با آنکه او از سال 58 شروع به نوشتن نمایشنامه کرده اما «خداحافظ» نخستین نمایشنامه چرم‌شیر بود که او را به جامعه تئاتر معرفی کرد، این نمایش در سال 1364 در دانشگاه اجرا شد و سپس آذر 66 توسط حسین جعفری در تالار قشقایی به صحنه رفت و در همان سال خاص‌ترین نمایشنامه او«مسیح هرگز نخواهد گریست» کار شادروان جمشید اسماعیل‌خانی در تالار چهار‌سو به صحنه رفت و‌ نمایشنامه چرمشیر برای اولین بار به‌صورت جدی‌تر مطرح شد.
 همچنین تا سال 1370 کارگردانان مختلفی آثار این نمایشنامه‌نویس را به صحنه بردند. کارگردانانی مانند ‌حسین عاطفی، قاسم زارع، علی امیدوار و... در همین سال بود که این نمایشنامه‌نویس برای نخستین بار با عضویت در گروه تئاتر بازی آتیلا پسیانی تجربه کار کردن گروهی را نیز تجربه کرد.
محمد چرمشیر علاوه بر کمیت، در زمینه تنوع نگاه و ژانر نیز یکی از منحصرترین نمایشنامه نویسان کشورمان است که اصطلاحا به‌عنوان یک تکنیسین توانسته متن‌های متعددی را برای اجرای در صحنه آماده و تنظیم کند. به‌همین دلیل، او در زمینه اقتباس نیز یکی از کارآمدترین نویسندگان است که شاید برخی از مهم‌ترین متون اقتباسی را برای کارگردانان نامی ایران آماده و تنظیم کرده است. نمایشنامه‌هایی همچون «قهوه قجری» بر اساس هملت و «بحرالغرایب» بر اساس طوفان ویلیام شکسپیر برای آتیلا پسیانی، نمایشنامه‌های «مکبت» بر اساس مکبث شکسپیر، «دیر راهبان» اثری اقتباس شده از رمان «دیر راهبان» نوشته دوکاسترو بود که در سال 1380 آن را نوشت و فرهاد مهندس‌پور در همان سال اجرایش کرد. نمایش «روز رستاخیز» نوشته کونویسکی و بازخوانی محمد چرمشیر و فرهاد مهندس‌پور و کارگردانی فرهاد مهندس‌پور که در سال 80 در تئاتر فجر اجرا شد. «در مصرف برف نمی‌بارد» بر اساس داستان یوسف و زلیخا برای دکتر علی رفیعی که این متن سال 81 در جشنواره تئاتر فجر و سال 82 در تئاتر شهر اجرای همگانی شد.
این هم سویی با کارگردانان نامی باعث شده که اقتباس‌های او با چارچوب دقیق و قابل اعتنا نوشته شده باشند و احتمالاً نقدها و تحلیل‌های دو جانبه زمینه این رشد و پویایی را فراهم کرده است. سپس همین نمایشنامه نویس مراوداتش را با کارگردان‌های جوانتر همچون محمد عاقبتی، آروند دشت آرای و عباس غفاری ادامه داده است. او برای عاقبتی متن‌های «می‌بوسمت و اشک» بر اساس نامه‌های واتسلاو هاول به همسرش، «آسمان روزهای برفی» با بازخوانی فیلمنامه «بانی و کلاید»، «تنها خدا حق دارد بیدارم کند» براساس‌ «اسکار و خانم صورتی» اثر«اریک امانوئل اشمیت» و شاهزاده اندوه را بر اساس هملت اثر ویلیام شکسپیر نوشت. همچنین برای آروند دشت آرای متون «اسبی که از پای نمی‌افتد» را ‌بر اساس «یادداشت‌های روزانه کریستف کلمب»، «قدم زدن روی ابر با چشمان بسته» را بر اساس بازخوانی «یادداشت‌های روزانه ویرجینیا وولف» و «باغبان مرگ» را بر اساس زندگی آن مرد قاتل انگلیسی - آرنولد کرامبرگ – و دیدارش با خبرنگار امریکایی- تریسی کندی، تن‌تن و راز قصر مونداس را بر اساس ماجراهای تن تن نوشت و همچنین برای عباس غفاری رومئو و ژولیت را بر اساس اثر شکسپیر اقتباس کرد.
او در زمینه تألیف هم گاهی متون در خور تأملی برای کارگردانان کشورمان نوشته و بسیاری از آنها بارها کار شده است. مانند «باغ آرزوها» که سال1364 نوشته شد و در همان سال به کارگردانی قاسم زارع» به صحنه رفت و سال 1366 منتشر شد. «ناگهان کبوتر» و «نجواهای شبانه» که عباس غفاری آن را در جشنواره تئاتر فجر اجرا کرد، «شبی از شبهای طهران» کار گلاب آدینه، «کسی نیست همه داستان‌ها را به یاد بیاورد» و «آمدیم، نبودید، رفتیم» کار رضا حداد و «شیش و بش» کار جواد روشن، از دیگر متون اجرا شده اوست.
همچنین بسیاری از متون چرمشیر به زبان‌های بیگانه ترجمه شده که به‌گونه‌ای معرف ادبیات نمایشی ما در سطح بین‌المللی است؛ این متون به زبان‌های ایتالیایی، انگلیسی، فرانسوی، ترکی و ژاپنی ترجمه‌ و چاپ شده‌‌ و در کشورهای آلمان، انگلیس، فرانسه، بنگلادش، هند، چین تایپه ‌به صحنه رفته‌اند. هرچند که هنوز تئاتر ما جهانی نشده و در واقع هنوز راه به جایی نبرده و برای جهانیان کاملاً ناشناخته است. یعنی هنوز متون نمایشی ما به قدر و اندازه چارچوب‌های جهانی نیست یا هنوز این اقبال به سراغ‌مان نیامده که بتوانیم در اندازه نویسندگان قدر قدرت جهانی خودی نشان دهیم. در مقابل چرمشیر بسیار کوشیده و همین جست‌و‌جوگری‌هایش می‌تواند در کنار متون دیگر نویسندگان ما وجوه عالیه ادبیات نمایشی ما را در آینده برای جهانی شدن رقم بزند.
با همه این تعابیر، انتقادهایی هم بر این نویسنده پر کار وارد است. در جاهایی که چرمشیر اصالت فرم را بدون محتوا در نظر می‌گیرد، اغلب یک بازنده است و کم توان می‌نماید و در جاهایی که این فرم همراه با محتواست شاید قلم او توانمندتر می‌نماید و این در همه آن اقتباس‌هایی که با پسیانی، مهندس‌پور، رفیعی، عاقبتی، دشت آرای، غفاری و مانند اینها به صحنه آورده شده، کاملاً نمایان است و البته همین داد و دهش دو سویه است که بیانگر یک اجرای چارچوب دار و متفکر خواهد بود و در واقع در فرم‌گرایی هم نمایان ساختن اندیشه به شکل بهتر هدف‌گذاری راستین این نوع متون خواهد بود تا ارائه ظرفی تهی که بیانگر هیچ نوع مایه مزه دار و بوداری نباشد. یعنی خثنی بودنی که کاربردی نداشته باشد و ما را نسبت به هیچ چیز خوش بین یا بدبین نسازد. نمایش «مرگ و پنگوئن» که برای پیام دهکردی بر اساس اثر آندری کورکف اوکراینی نوشته شده، یکی از این موارد و نمونه هاست. با آنکه خود رمان برخوردار از محتوایی انتقادی نسبت به حکومت کمونیستی در بلوک شرق اروپاست اما نمایشنامه اقتباسی چرمشیر فاقد معناست. همچنین در نمایش «دیابولیک» کار آتیلا پسیانی که در واقع اقتباسی از رومئو و ژولیت است؛ باز این گذر از محتوای ملموس و پرداختن به یک شکل لبریز از کابوس کار را از یک حقیقت قابل درک بر حذر می‌دارد و در واقع مانع از یک رخداد قابل درک و فهم خواهد شد چون در دایره بسته فرمی بلامنازع دچار سردرگمی است.


آدرس مطلب http://old.irannewspaper.ir/newspaper/page/7562/16/569009/0
ارسال دیدگاه
  • ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
  • دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
  • از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
  • دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
captcha
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
ویژه نامه ها